Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Critic l مریم نصر avatar

Critic l مریم نصر

«بودن در زمانه خود … مخالفت با زمانه خود است، بودنِ نقاد در زمانه خود است، بیرون از قاب زمانه بودن است»
فرانسواز دستور
Maryam.nasr[at]gmail
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJul 26, 2023
Added to TGlist
Mar 21, 2025

Records

10.04.202523:59
2.1KSubscribers
22.03.202523:59
300Citation index
28.12.202423:59
458Average views per post
28.12.202423:59
458Average views per ad post
28.12.202423:59
5.24%ER
20.03.202514:39
14.58%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts Critic l مریم نصر

اصفهان

اولین دقایق شنبه، هفدهم فروردین ۱۴۰۴

@neocritic
06.04.202514:54
📚
کار عمیق

✅ کاملاً تصادفی به کتاب کار عمیق برخوردم و چون حس مثبتی به مطالعه کتاب‌های «خودیاری» ندارم، خواندنش را آنقدر به تعویق انداختم تا تعطیلات نوروزی و خانه‌تکانی سال نو.
در جریان خانه‌تکانی گوش کردن نسخه صوتی را شروع کردم و انگار بالاخره کسی را پیدا کرده باشم در این جهان که مرا درک کند: آقای کال نیوپورت.

به لطف او خانه‌تکانی را رها کردم تا برخی نکته‌های کتاب را یادداشت کنم.

✅ از وقتی کتاب تمام شده، در دیدار با خانواده و دوستان، تا همین امروز سوزن‌ام روی کار عمیق گیر کرده و جاوبی‌جا به ادعاها و آموزه‌های کتاب اشاره کرده‌ام. آنقدر که امروز دوستم گفت: «خب چرا درموردش نمی‌نویسی؟» (و منظورش این بود که کچل‌مان کردی...)

کار عمیق به درد کسانی می‌خورد که نیاز به تمرکز و خلاقیت دارند در کارشان. به درد دانش‌کاران(knowledge workers) می‌خورد، یعنی کسانیکه با دانش‌شان امرار معاش می‌کنند. و به یمن پیشرفت تکنولوژی دیگر محدود به جمع اندکی از بینوا ابنای بشر نیست که نیازشان به عزلت و تمرکز درک نشود. (که بدا به‌حال‌شان اگر زن هم بوده باشند.)

امروز برای سبک زندگی دانش‌کاران کتاب می‌نویسند و ازقضا کتاب در سراسر دنیا پرفروش هم می‌شود.

کار عمیق درباره ضرورت و تکنیک‌های عزلت‌گزینی در دنیای پر از همهمه و نورانی شده با چراغ‌های چشمک زن است. برای «آدم‌هایی که شغل‌شان ایجاب می‌کند فکر کنند.» درعین حال، اطلاعات خوبی درباره قابلیت‌های ذهن، هدایت توجه متمرکز و ورزیده کردن ماهیچه‌های مغز در اختیار شما می‌گذارد.

📖 کار عمیق، کال نیوپورت، ترجمه ناهید ملکی، نشر نوین

✔️اگر اهل کتاب صوتی هستید؛ کیفیت ترجمه و نسخه‌صوتی به‌نظرم متوسطِ قابل تحمل است.

@neocritic

https://fidibo.com/book/95837-کتاب-صوتی-کار-عمیق
29.03.202515:24
زن‌ها تصمیم‌شان را گرفته‌اند...

در عکس‌های خانوادگی، تنها نوه‌ای که با حجاب و پوشش سر توی عکس‌ها می‌خندد، منم. بقیه نوه‌ها انتخاب‌های دیگری دارند که حالا انگار از طرف بقیه پذیرفته شده است. در مهمانی دیگری، من یک پیراهن بلند به تن دارم و روسری رنگی. در میان بقیه زن‌ها که ترجیح داده‌اند با پوشش چادر رنگی در مهمان حاضر باشند، ترجیحِ من راحتی و آزادی عمل بیشتر بوده. در هر دو موقعیت، پوشش مشابه و تقریبا یکسانی دارم. در اولی، من دختر محجبه خانواده‌ام و در دیگری، پوشش من کمی متفاوت‌تر به‌نظر می‌رسد.

پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تعداد دوستان و آشنایان نزدیک و دورم که تغییر پوشش داده‌اند، بیشتر از انگشت‌های دوتا دست‌اند؛ تغییر پوششی که در نگاه اول کمی رادیکال به نظر می‌رسد و با پوشش گذشته فرد، زمین تا آسمان فرق می‌کند. گاهی این تغییر، آهسته آهسته و قدم به قدم بوده اما در برخی از دوستانم، به یک‌باره و در حکم تصمیمی قطعی در قالب کنار گذاشتن کامل پوششی مثل چادر یا مانتو و انتخاب موی باز و پوششی آزادتر در همه جمع‌ها خودش را نشان داده است. در این میان هم بودند آن‌هایی که پوشش‌شان چادر نبود، اما در همان پوشیدگی حداکثری با مانتو هم تجدید نظر کردند و این روزها حجاب آزادانه‌تری دارند.

حالا این‌ها را به‌عنوان مقدمه گفتم تا برسم به این‌که، چند روزی است که دارم به این موضوع فکر می‌کنم: اگر دانشجوی ادبیات نبودم و دانشجو یا پژوهشگر یکی از حوزه‌های جامعه‌شناختی، مطالعات فرهنگی، مطالعات زنان و... به حساب می‌آمدم، دوربین کنجکاوی‌ام را می‌بردم سمت آن‌هایی (که احتمالا تعدادشان کم نیست و خود من هم جزو آن‌ها محسوب می‌شوم) که عملا از زنی که قبل‌تر حجاب داشت، بدل نشدند به زنی که حالا حجاب ندارد. آن‌ها همان زنی هستند که حجاب، انتخابِ اول و آخرشان است؛ اما پوشش گذشته خود را برای همیشه کنار گذاشته‌اند. حالا دیگر چادرهایشان را با تمام ارج و احترامی که دارد گذاشته‌اند توی بقچه یا محض احتیاط فقط برای روزهای خاص نگه داشته‌اند. از تغییر صفر و صدی و رادیکالِ این زنان حرف نمی‌زنم؛ دارم از یک تغییر پوشش حرف می‌زنم که در ظاهر شاید، فقط کنار گذاشتن یک لباس یا پوشش باشد؛ اما در خودش معناهای ضمنی بیشتر و عمیق‌تری دارد.

این تغییر که در خودش (احتمالا برای برخی همراه با نوعی احساس فقدان و ازدست‌دادن چیزی محبوب است)، از سرِ بیزاری یا نفرت‌ورزی نسبت به خودِ پوشش نبوده و نیست؛ بلکه به اقتضایِ آن چه پیش آمد، به گمانم تلاشی‌ست برای نشان دادن نوعی رواداری، اعلام برائت، همدلی با بقیه زنان و دور شدن از هر نوع تشبه به ابزارهای اعمال‌کننده تبعیض.

جز این‌، همه‌چیز فقط به کنار گذاشتن و حذف پوشش گذشته محدود نمی‌شود؛ در برخی از افراد، شاهدِ نوعی تغییر در سبکِ پوشش هم هستیم. اگر بخواهم کمی مصداقی‌تر بگویم: مثلا قواره‌های بزرگ روسری‌ با گیره‌های -بعضا شیک و رنگی- که مدل لبنانی بسته می‌شد، جایِ خودش را به روسری‌هایی با قواره کوچک‌تر داد که زیر چانه گره زده می‌شوند. بخشی از ملزومات حجاب (مثل ساق دست) کنار رفت، عبا جایِ خودش را به وِست و کت‌های بلند داد و... . اما با وجودِ همه این تغییرات که در نوع خودش چشمگیر و قابل تامل هستند، باز هم این گروه، همچنان در دسته زنان محجبه قرار می‌گیرند؛ حتی اگر دیگر چادر یا پوشش گذشته خودشان را نداشته باشند.

این تغییر پوشش در کنارِ همه تبعات روانی (حداقل برای خودِ من این‌طور بود که مدام باید با تردیدهای اخلاقی درونی‌ام دست‌وپنجه نرم می‌کردم) که برای این افراد دارد و همچنان که به‌عنوان یک امر تعبدی و دینی (که در ارتباط معنوی و فردی او با معبود معنا پیدا می‌کند) برای او اعتبار و ارزش زیادی دارد، احتمالا نوعی کنشگری اجتماعی و سیاسی بدون صادرکردن بیانیه باشد؛ همان‌طور که پوشش اختیاری هر زن دیگری هم در این روزها کارکردی بیش از یک انتخاب فردی دارد و به امری سیاسی بدل شده است.

همین...

(این نوشته را براساس تجربه خودم و شبکه تعاملی‌ام نوشتم. طبیعی است که قابل تعمیم نباشد و بشود برای آن استثناء پیدا کرد. با این‌حال فکر می‌کنم چنین تجربه‌هایی که متعلق به دوره‌ای خاص و تعداد متکثری از افراد یک جامعه است، اهمیت این را دارد که موضوع پژوهش‌های روان‌شناختی، سیاسی، دینی، جامعه‌شناسانه و... قرار بگیرد.)
.
26.03.202515:05
زنان زندانی بدن‌هایشان هستند
🎬
گفت و گوی فرانسوا ژیرو (۱۹۱۶ـ۲۰۰۳) فیلم‌نامه‌نویس، نویسنده و وزیر فرهنگ فرانسه با ژان فویه وزیر دادگستری.

مترجم: بنفشه فریس‌آبادی

✔️پ.ن: متاسفانه اولین منبع انتشار ویدئو با زیرنویس فارسی را نیافتم.

@neocritic
02.04.202508:56
📖
بله! ممکن است...


📚پنج تا از بهترین کتاب‌هایی که سال گذشته خواندم‍:

https://culture.bookcity.org/papers/19635/%d8%a8%d9%84%d9%87%d8%8c-%d9%85%d9%85%da%a9%d9%86-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/

@neocritic
30.03.202507:14
.
🎬پیشنهاد تماشا

سریال کوتاه بلوغ/ نوجوانی
Adolescence (2025)

✅ معمولاً تماشای سریال‌های تلخ را پیشنهاد نمی‌کنم. شاید این‌هم آنقدرها تلخ نبود اگر مرا به‌یاد اتفاقی نمی‌انداخت که برای اسماء غضنفری افتاد. دختر جوانی که بعد از بگومگوی مجازی با هم‌کلاسی‌ پسرش توسط همکلاسی و گروهی مرد جوان ربوده شد. به او تجاوز شد. فیلم‌های تجاوزش منتشر شد. متجاوزان دستگیر شدند. جلوی دوربینِ پلیس از این زن گریان و بی‌نَفَس عذرخواستند. در آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۳ در شبکه‌های مجازی خبرخودکشی‌ اسماء را خواندیم، درحالیکه اطلاعی از سرنوشت متجاوزان نداریم. همانطور که دقیقاً نمی‌دانیم دلیل آن بگومگوی مجازی چه بود و نمی‌دانیم چه کمک‌هایی رسید به زنی و خانواده‌ای که در شهری کوچک، چنان خشونتی را تجربه کرده بودند.

✅ بزرگسالی سریالی چهار قسمتی است درباره «خشم مردانه/مردانگی» و جدی گرفتن‌ نشانه‌های خشم و خشونت در نوجوانان. درباره تاثیرات دنیای مجازی و بی‌بازگشت بودن برخی اتفاقات و باارزش بودن جان‌ها...همه جان‌ها.

✔️اسماء جزو نام‌های پرطرفداری است که والدین ایرانی برای دخترانشان انتخاب می‌کنند.


@neocritic
30.03.202517:56
⚡️تصنیف «رندان مست»

آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
آهنگساز: مجید #درخشانی

دستگاه همایون
آلبوم #رندان_مست
انتشار سال ۱۳۸۸

🍁 «خانه‌ی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
Reposted from:
Inekas | انعکاس avatar
Inekas | انعکاس

🔵نخستین مدرسهٔ بهاری انعکاس (حضوری و آنلاین) | اردیبهشت ۱۴۰۴
🔵«عینیت و بی‌طرفی در مطالعات اسلامی»

👥 با مشارکت گروه فلسفه علم دانشگاه شریف

➕ ۲۰ ساعت ارائۀ آموزشی به همراه کارگاه
➕ چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه ، ۳، ۴ و ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | از ساعت ۸ تا ۱۸ به وقت تهران در دانشگاه صنعتی شریف
➕با ارائه ۱۱ استاد و پژوهشگر برجسته داخلی و بین‌المللی

📄 محورهای اصلی برنامه:
◀️عینیت و هنجارمندی
◀️عینیت و قدرت
◀️عینیت و تاریخ

🎓 تخفیف ویژۀ دانشجویی
📄 اعطای گواهی
🌐 برگزاری جلسات مجازی در Zoom
👥 شبکه‌سازی و تعامل علمی
📍 امکان نگه‌داری از کودکان

🗓 مهلت ثبت‌نام: تا ۳۱ فروردین ۱۴۰۴

 👥توضیح درباره چرایی تفکیک مدارس بهاری و تابستانی انعکاس و رویکرد هر رویداد

🌐 برای کسب اطلاعات بیشتر به کتابچه راهنما و برای ثبت‌نام به وب‌سایت مدرسه مراجعه کنید یا به @Inekas_admin پیام بدهید.

#رویداد_انعکاس
🔵@Inekas
📚«آنچه دیگر نیست، کجاست؟»


حسرت‌ها چیستند و از کجا می‌آیند؟ نویسنده می‌گوید «حسرت» تجربه فقدان است و احاطه شده است با اوهامی که آن تجربه را بَزَک می‌کنند. توانایی انحصاری که برای درک گذشت زمان داریم؛ که همیشه «زمان ازدست‌رفته» است؛ به ما کمک می‌کند درکی از قفدان داشته باشیم. درک انسان از فقدان خیلی پیش‌تر از قرن هفدهم که مفهوم نوستالژی در آن زاده شد، در آثار فلسفی و ادبی وجود دارد. «ما در جستجوی خیر و زیبایی- گاهی در همان معنای آمیخته‌شان- هستیم، اما زمان حال هرگز برای ما کافی نیست. زمان حال هرگز به اندازه کافی خوب یا به اندازه کافی زیبا نیست». حسرت رو به سوی گذشته دارد و «نوستالژی» خیال‌پرداری ما دربارۀ گذشته است. نوستالژی آرمان‌شهری پس‌نگرانه است: «دوباره زیستن آنچه پیشتر زیسته شده، دوباره حس کردن آنچه پیشتر حس شده».


مروری بر کتاب خلافِ زمان؛ دربارۀ نوستالژی و دیگر وارونگی‌های تاریخی نوشته دیه‌گو گاروچو با ترجمه الهام شوشتری‌زاده در نشر اطراف را در شماره تازه(۱۳) مجله رود(نشریه ویژه معرفی کتاب و ترویج کتابخوانی) بخوانید.

@neocritic
Reposted from:
نطقیات avatar
نطقیات
03.04.202518:52
🖍 بله، ممکن است!

✍ مریم نصراصفهانی (مترجم، مدرس فلسفه)

🗓 ۱۳ فروردین ۱۴۰۴

⭕ بخش دوم (بخش اول)

⭕کتاب دیگر «مسئولیت و داوری» نوشتهٔ هانا آرنت با ترجمهٔ میثم محمدامینی است که نشر نو آن را منتشر کرده است. کتاب مجموعهٔ هشت نوشتار مستقل از آرنت است که مگر یکی از آن‌ها، همگی بعد از محاکمه آیشمان نوشته شده‌اند. محاکمه‌ای که انتشار کتاب آرنت دربارهٔ آن طوفان به‌پا کرد یعنی ابتذال شر.

ترجمهٔ فارسی ابتذال شر در ایران هم با استقبال خوانندگان مواجه شد و باعث افزایش توجه به آرنت و اندیشه‌هایش درمیان روشنفکران و دانشجویان بود. گرچه بر اهل اندیشه روشن است که درمواجهه با اندیشه‌هایی که از بذرهایی متفاوت در زمین‌های دیگر روییده‌اند باید بسیار محتاط بود، اما تک تک فصل‌های مسئولیت و داوری برای علاقمندان ایرانیِ مباحث مرتبط با اندیشه سیاسی و اخلاق جذاب و تأمل‌برانگیزند.

نوشتارهای این کتاب «تقلای آرنت‌اند برای درک معنا و مفهوم ناتوانی آیشمان از اندیشیدن. آیشمان در مقام یک انسان خاص، یک انسان معمولی عادی، یک «دلقک»، و دقیقاً از همین رو شخصی به کلی دور از ارتکاب شر، نمونه شاخصی بود برآمده از پس‌زمینه‌ی تاریخی گسترده‌ای که آرنت در خاستگاه‌های توتالیتاریسم و وضع بشر بررسی کرده بود. فقط آرنت از این واقعیت حیرت کرده بود که ابتذال آیشمان، تهی بودن کامل او از هرگونه خودانگیختگی، او را نه «هیولا» کرده بود نه «شیطان»، بلکه صرفاً بدل کرده به عامل بدترین شر…»

(از مقدمهٔ جروم کُن، گردآورندهٔ نوشتارها)

⭕آخرین کتاب، که به لطف یکی از دوستانم با آن آشنا شدم، و تأسف خوردم بر اینکه چطور پیش‌تر به آن برنخورده بودم، کتاب «انسانگرایی در تفکر اسلامی» نوشتهٔ محمد ارکون با ترجمهٔ احسان موسوی خلخالی در انتشارات طرح نقد است. کتاب در واقع رسالهٔ دکتری محمد ارکون، اندیشمند و اسلام شناس الجزایری-فرانسوی است با محوریت آرا و افکار ابن‌مسکویه رازی. ارکون در این پژوهش، با استفاده از روش‌های جدید پژوهش در علوم انسانی، ریشه‌های گرایش به انسان‌گرایی در آرا این متفکر قرن چهارم قمری را بازکاوی می‌کند. او در مقدمهٔ کتاب اشاره می‌کند که در ابتدا می‌خواسته پژوهشی دانشگاهی درباره مسکویه فیلسوف و مورخ بنویسد و تأثیر اندیشهٔ او بر آیندگان را ارزیابی کند، اما زمان زیادی که صرف شناخت روش‌های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی کرد او را به این نتیجه می‌رساند که اولویت با جامعه است نه فرد: «به این نتیجه رسیدم که جدا کردن فرد از جامعه‌اش، هرچند انسانی مهم و نویسنده‌ای نابغه باشد، خطایی روشی است. به نظرم آمد اگر در پرتو یک فرد خاص (که اینجا مسکویه است) شرایط پیدایش آن متفکر و آثارش و شرایط کنار رفتن و انحطاطش را بررسی کنم حقیقت تاریخی مهم و اساسی‌تری را روشن کرده‌ام. منظورم بررسی اوضاع اجتماعی‌ای است که پیدایش یک نویسنده یا، برعکس، عزلت‌نشینی و انزوای یک نویسنده را باعث می‌شود…»

ماحصل تلاش خلاقانهٔ ارکون برای کندوکاو در سنت تفکر اسلامی اثر خواندنی و امیدبخشی شکل داده است که به پژوهشگرِ امروزِ میراث تفکر اسلامی این نوید را می‌دهد که «بله، ممکن است!»

📱 از کانال تلگرامی دکتر مریم نصر اصفهانی:

t.me/neocritic

❇️

🔮 t.me/nutqiyyat

🔮 t.me/nutqiyyat_classes

🔮 Instagram.com/nutqiyyat

🔮 https://youtube.com/@nutqiyyat
Reposted from:
نطقیات avatar
نطقیات
03.04.202518:52
🖍 بله، ممکن است!

✍ مریم نصراصفهانی (مترجم، مدرس فلسفه)

🗓 ۱۳ فروردین ۱۴۰۴

⭕ بخش اول (بخش دوم)

⭕ یکی از جذاب‌ترین کتاب‌هایی که سال گذشته خواندم کتاب «پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود»، به قلم سوزان برایسون و با ترجمهٔ امیر صائمی از نشر برج بود. کتاب دربارهٔ موضوعی است که بعد از سده‌ها سکوت در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است: تجاوز جنسی و تأثیر ابدی آن بر قربانی و اطرافیانش.

به استاد فلسفه‌ی جوانی موقع دویدن صبحگاهی تجاوز می‌شود و «تقریباً» به قتل می‌رسد. تقریباً، چون او زنده می‌ماند و بعد از بهبودیِ فیزیکی، شجاعانه روایت خودش را با ما به اشتراک می‌گذارد: تجربه مهیب حادثه، روان‌زخم‌هایی که پس از آن برایش جا مانده و راه‌هایی که برای کنار آمدن با آن امتحان کرده است. درعین حال از نقش دیگران می‌گوید: انگ‌های اجتماعی، آزارها و هم دلگرمی‌هایی که در مسیر بهبودی از سر گذرانده. «دیگران می‌توانند ما را نابود کنند، اما به همان اندازه در آفرینش و استمرار فهم ما از خودمان موثرند». این کتاب فقط حکایت رنج و یا حتی نشان دادن راه‌های ادامه‌ی زندگی بعد از «فاجعه» نیست، بلکه در عین حال روایتی زنده‌ است که در آن خواننده با مساهمت‌های نظری فلسفه فمینیستی در حوزه‌های اخلاق و معرفت برای درک بهتر تجربیات سرکوب شده در زندگی هرروزه آشنا می‌شود.

⭕ کتاب دیگری که امسال توجه من را جلب کرد کتاب «خلافِ زمان؛ درباره‌ی نوستالژی و دیگر وارونگی‌های تاریخی» بود نوشتهٔ دیه‌گو گاروچو، که الهام شوشتری‌زاده آن را از اسپانیایی ترجمه و نشر اطراف منتشر کرده است. این کتاب جستاری بلند است درباره نسبت خاص ما انسان‌ها با زمان. نسبتی که گذشته و آینده را برای‌مان می‌سازد و خاطره، حسرت و نوستالژی را به وجود می‌آورد. نوستالژی یکی از جذاب‌ترین چیزهایی است که به طور خاص در این روزهای ایران، به مدد رسانه‌ها ساخته و فروخته می‌شود.

«نوستالژی از سر بی‌اعتمادی به زمان پیشِ‌ ‌رو، امید به آینده را پس می‌زند و نوعی امید گذشته‌نگر را جایگزینش می‌کند که در آن نیروی روایت‌پردازانه، داستان‌پردازانه و حتی خیال‌پردازانه گذشته را چنان بازسازی می‌کند که حال و آینده در مقابلش نابسنده به نظر برسد»

کتاب‌های پسافاجعه و خلاف زمان آنقدر جذاب و روان هستند که می‌توان در یکی‌دوبار نشستن پای کتاب خواند و بهانه‌هایی برای بازآزمایی زندگی داشت. کتاب‌هایی مناسب برای هدیه‌ نوروزی پروادارانه به عزیزی که شاید فاجعه‌ای را از سر می‌گذراند، و یا با فقدانی و حسرتی درگیر است.

⭕اما بهترین کتاب‌هایی که سال گذشته خواندم، احتمالاً از آن جنسی نیست که بتوان به هر کتابخوانی هدیه داد. با این حال، در پایان سال به این کتاب‌ها احساس دین بیشتری دارم. این کتاب‌ها که رغم همه فراز و فرودهای کار و زندگی در سال گذشته، چیزهایی دستم دادند که حس کنم به زحمتش می‌ارزد. کتاب‌هایی که خواندنشان مستلزم آهستگی است.

⭕ نخستینِ این کتاب‌ها که انتشار ترجمه‌اش را می‌توان «خبر سال در حوزه اخلاق‌پژوهی» دانست کتاب «اخلاق‌شناسی و مرزهای آن»، نوشته برنارد ویلیامز با ترجمهٔ مینو حجت در انتشارات حکمت است. کتابی که انتشار آن در اواخر قرن بیستم، با به چالش کشیدن نظریات مرسوم در فلسفه اخلاق تأثیر تردیدناپذیری بر اخلاق‌پژوهی در دنیای بعد از خودش برجا گذاشت. مینو حجت مقدمهٔ آگاهی‌بخشی بر این کتاب نوشته است که به خواندن و درک مطالب آن کمک می‌کند:

«نقد ویلیامز به نظریات اخلاقی این نیست که این نظریات بی‌فایده‌اند، بلکه ناخرسندی او از این است که این نظریات می‌خواهند تنها داعیه‌داران تأمل اخلاقی باشند، گویی هرگونه تأمل اخلاقی تنها باید در نوعی نظریه نمایان شود. ولی به نظر ویلیامز نظریه‌پردازی نکردن به معنای کنارگذاشتن تأمل نیست، بلکه نظریه‌پردازی مستلزم نادیده گرفتن عوامل عدیده‌ای است که در داوری اخلاقی نقش دارند و تلاش برای منحصر کردن آنها در یک یا چند ملاک معدود…»

📱 از کانال تلگرامی دکتر مریم نصر اصفهانی:

t.me/neocritic

❇️

🔮 t.me/nutqiyyat

🔮 t.me/nutqiyyat_classes

🔮 Instagram.com/nutqiyyat

🔮 https://youtube.com/@nutqiyyat
Log in to unlock more functionality.