گروه اخبار فوری و گفتگوی «ما براندازان / ما مرتدان» 👇 t.me/AzadFarsaniGroup یوتیوب آزاد فارسانی 👇 youtube.com/@AzadFarsani لینک تمام شبکههای اجتماعی آزاد فارسانی 👇 linktree.com/azadfarsani
از نظر سازندگان این انیمیشن، سلطنت امری مذموم و بیهوده به شمار میآید احمقانهترین راه کسب قدرت، اکتساب آن از طریق #اسپرم_همایونی از پدر به پسر بدون دخالت و رأی مردم است در آینده آزاد ایران، قدرت و حکومت مسئولیتی است که از طرف مردم و با رأی اکثریت مردم، در اختیار یک شخص، برای مدتی محدود به او محول میگردد سرزمین استبدادزده ما هم اکنون تحت سلطنت عمامه قرار دارد و نیازی به بازگشت به دوران سلطنت تاج ندارد قدرت بی حد و حصر، هر کس را به فساد میکشاند و این خود، بزرگترین دلیل برای عدم بازگشت به سلطنت میباشد هرگونه تشابه ظاهری و اصطلاحات موجود در این انیمیشین، کاملا تعمدی و خطاب به شما دوست عزیز است
یک اشتباه ساده چگونه میتواند منجر به افشای اطلاعات هویتی شما شود
نهادهای امنیتی برای شناسایی و ردیابی فعالان سیاسی، مدنی و کاربران ناشناس در فضای مجازی، اقدام به سازماندهی و پشتیبانی مالی از اکانتهایی میکنند که هدفشان دسترسی به اطلاعات هویتی افراد است. این اکانتهای ناامن اغلب از ترفندهای قدیمی اما مؤثر استفاده میکنند؛ ترفندهایی که در آن اطلاعات هویتی کاربران مانند قطعات یک پازل، به مرور زمان جمعآوری میشود.
یکی از روشهای رایج، دعوت کاربران به شرکت در بازیها و سوالاتی ظاهراً بیضرر است، مانند:
«دو رقم آخر شماره تلفنت چیه؟»
«اسم معلم کلاس اولت رو یادت هست؟»
«شماره شناسنامهتو توئیت کن!»
شاید این اطلاعات به نظر شما بیاهمیت بیایند، اما برای نهادهای امنیتی، همین دادههای به ظاهر ساده، میتوانند سرنخهایی ارزشمند برای کشف هویت واقعی افراد باشند. این اطلاعات در یک بازه زمانی و بهصورت تدریجی کنار هم قرار میگیرند و تصویری دقیق از شما ایجاد میکنند.
اگر بهصورت ناشناس فعالیت میکنید، همواره به خاطر داشته باشید که نباید اطلاعات شخصیتان را حتی به نزدیکترین دوستان مجازیتان منتقل کنید. اکانتهای ناامن معمولا با طرح دوستی و همسویی با دیدگاههای سیاسی و اجتماعی شما بهتدریج اعتماد شما را جلب میکنند، سپس در زمان مناسب، با فریب یا سوالات هدفمند، قطعات باقیمانده از این پازل را کامل میسازند.
گاهی برای شناسایی هویت یک فرد ناشناس، فقط یک نفر کافی نیست. به همین دلیل ممکن است چندین اکانت مختلف در زمانها و با بهانههای متفاوت، وارد گفتوگو با شما شوند.
هک حکومتی فقط به حملات سایبری مستقیم محدود نمیشود. یکی از شیوههای آن، مهندسی اجتماعی است؛ یعنی نفوذ به شبکههای اجتماعی و جمعآوری اطلاعات از طریق فریب و تعامل ساختگی.
راهکاری برای مقابله با این حملات
آموزشکده توانا به زودی دوره آموزشی با عنوان «حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب» را برگزار خواهد کرد.
این دوره آموزشی، ویژه کاربران و کنشگرانی است که در اینترنت فعال هستند و به واسطه نوع فعالیتشان در معرض هک حکومتی از سوی جمهوری اسلامی قرار دارند. در حقیقت استفاده از ابزارها و VPN های ناامن یکی از موارد و اهداف نهادهای امنیتی برای نفوذ به حریم خصوصی فعالین سیاسی و کاربران است.
۱. به دوستان سلطنت طلب توصیه میکنم اندکی مطالعه کنن و بیش از این خودشون را رسوای مفهوم نظام سلطنت مشروطه نکنن.یک نفرهم در دنیا، نظام های دمکراتیک غربی را با یک نقش پادشاهی تشریفاتی نمیشناسه.
۲. توصیه ام به سایبری های حکومتی که طبق دستور و هماهنگ و در قالب نیروهای طرفدار سلطنت رفتار میکنند و با فحاشی و توهین و تهدید می کوشند افراد اهل فکر را از طرح دیدگاه هاشون باز دارند اینه که این رویکرد کور، غلط و باطله و کسی مثل منو نه تنها تضعیف نمیکنه که قویتر میسازه. شما با تکرار نام من عملا منو تبدیل به چهره ای مهم میکنید. به زبان آن متفکر فرانسوی " تکرار فناوری اجتماعی قدرت است". هر چقدر بیشتر به من فحاشی کنید بیشتر به من قدرت میبخشید. شما تصور میکنید بر من تاثیر میگذارید: این منم که با کلمات و جملاتم ذهن شما را درگیر خود کرده ام. اندکی مطالعه کنید و قدرت را بفهمید. حالا هر چقدر دلتان میخواهد فحاشی کنید.
در دیدگاه دنیل دنت، دینداری اغلب به معنای توقف تفکر نقادانه و پرسشگری است؛ چرا که فرد دیندار معمولاً پاسخهایی از پیشتعیینشده برای سوالات بنیادین دارد و دیگر نیازی به تأمل و بررسی دوباره نمیبیند. به باور او، این مسئله مانعی برای کاوش آزادانه حقیقت است و ذهن انسان باید بر پایه تکامل زیستی و با روشهای علمی مطالعه شود، نه از طریق باورهای از پیشساخته.
این نگاه دنت، شباهتهایی با اندیشههای زندهیاد آرامش دوستدار دارد؛ کسی که در کتاب «امتناع تفکر در فرهنگ دینی»، فرهنگ دینی را مانع تفکر واقعی میداند. او با تکیه بر متون کلاسیک، از جمله مثنوی، استدلال میکند که در فضای دینی، پرسشگری اغلب نمایشی و محدود به چارچوبهای از قبل تعیینشده است و هرگونه تلاشی برای طرح پرسشهای جدید یا پاسخهای متفاوت، به دیده گناه یا انحراف نگریسته میشود.
با این حال، این پرسش مطرح است که آیا میتوان دیندار بود و همزمان، تفکر نقادانه و حقیقتجویانه را دنبال کرد؟
آیا باور به برخی پاسخهای دینی، الزاماً به معنای تعطیلی عقل و اندیشه آزاد است یا میتوان میان ایمان و جستجوگری نوعی تعادل برقرار کرد؟ #تفکر_انتقادی #گفتگو_توانا
رئیس جمهور آمریکا در حاشیه نشست با رئیس جمهور السالوادور: ما با ایران دیداری داشتیم و دیداری شنبه آینده داریم مذاکرات با ایران باید سریع انجام شود مذاکره با ایران را بخاطر دنیا انجام میدهم
#فوری 🔴 ادعای بسیار بزرگ ترامپ: ایرانی ها دارند با ما بازی میکنند و فکر می کنند ما احمقیم فکر میکنم؛ ایرانی ها می خواهند وقت بخرند ولی من چنین اجازه ای را نخواهم داد.
💠سکوت پیش از توفان یا معامله پشت پرده؟ مردم ایران خواهان سرنگونی رژیم هستند، نه صلح با سرکوبگر
نویسنده: ویکتوریا آزاد – مؤسس شبکه ایرانیاران ۲۵ فروردین ۲۵۸۴
در روزهایی که خبر مذاکرات میان نماینده ویژه رئیسجمهوری ایالات متحده با نماینده جمهوری اسلامی در مسقط منتشر شد، دستگاه تبلیغاتی رژیم اسلامی در ایران با تمام توان تلاش میکند این گفتوگو را بهمثابه آغاز دوران صلح، ثبات اقتصادی و کاهش فشارهای جهانی وانمود کند. وعده کاهش قیمت ملک، دلار و طلا از سوی عوامل نظام در فضای مجازی پمپاژ میشود تا امید کاذبی در جامعه ایجاد شود.
اما واقعیت از جنس دیگریست. مردم ایران هر بار که شاهد آرامش ظاهری از سوی رژیم بودهاند، دقیقاً در پی آن، با موجی از سرکوب، دستگیری، گرانی و دروغ مواجه شدهاند. تجربهی توافق برجام، عهدشکنیهای رژیم، ادامه برنامههای موشکی، دخالتهای منطقهای و سرکوب داخلی نشان داده است که صلح و ثبات واقعی تنها با پایان حیات سیاسی این رژیم میسر است، نه با توافقهای موقت و پشتپرده.
ایران امروز یک کشور گروگانگرفتهشده است. مردمی که دهههاست از ابتداییترین حقوق خود محرومند، خواهان آزادسازی کامل میهن خود از یوغ حاکمیت ایدئولوژیکاند. در چنین شرایطی، هرگونه توافق پشتپردهای که به رژیم تنفس مصنوعی بدهد، در تضاد کامل با خواست ملت ایران است.
بسیاری از ناظران نگران آن هستند که ترامپ – که همواره دولتهای پیش از خود را به مماشات با جمهوری اسلامی متهم میکرد – اکنون خود در مسیر همان اشتباه قدم بگذارد. اما نباید فراموش کرد که شاید این مذاکرات بخشی از یک بازی بزرگتر باشد: شاید ترامپ قصد دارد از مسیر دیپلماسی، به جهانیان اثبات کند که رژیم ایران اصلاحپذیر نیست، تا بعداً با مشروعیت بینالمللی، ضربه نهایی را وارد سازد؛ شاید او بهدنبال تکرار مدل حمله به لیبی یا عراق است، و حتی رسیدن به جایزه صلح نوبل از مسیر جنگ با یک رژیم خطرناک.
در عین حال، نباید از یاد برد که رژیم ایران از تظاهر به ثبات و امید اقتصادی برای مدیریت افکار عمومی استفاده میکند. هر زمان این رژیم لبخند میزند، پشت آن چنگال سرکوب پنهان است. تجربه تاریخی مردم ایران به آنها آموخته است که هیچ آرامشی از درون این حکومت برنمیخیزد، بلکه تنها بهانهایست برای خرید زمان و زنده ماندن.
صدای واقعی مردم ایران چیست؟ مردم ایران در انتظار توافق میان ترامپ و جمهوری اسلامی نیستند. آنها منتظر حملهای تعیینکننده از سوی آمریکا و اسرائیل به پایگاههای رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در داخل کشور هستند. آنها خواهان قرار گرفتن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی هستند، نه مشروعیتبخشی بیشتر به آن. آنها در انتظار حمایت دولتهای خارجی برای فروپاشی این رژیماند، نه مذاکره و مصالحه با آن.
مردم ایران بهشدت نگران پیامدهای این مذاکراتاند؛ نگران آنکه به رژیمی که مشروعیت سیاسی و اخلاقیاش را نزد ملت از دست داده، جانی دوباره بخشیده شود. آنها خواهان خلع مشروعیت کامل رژیماند، نه اینکه با لبخندهای دیپلماتیک، به آن اعتباری دوباره داده شود.
و اما هشدار…
مردم ایران هوشیارند. صدای آنها، صدای نسلهاییست که از ستم، تبعیض، فساد و ایدئولوژی سیاسی خستهاند. آنان بهروشنی اعلام میکنند که صلح با دیکتاتور، خیانت به آینده ایران است. جامعه جهانی باید بداند که هرگونه مماشات با رژیم، نهتنها کمکی به صلح نمیکند، بلکه طول عمر یک ماشین سرکوب را تمدید میکند. اکنون زمان آن است که جهان، صدای مردم ایران را بشنود، نه صدای لابیهای رژیم را.
🔴 خواهش میکنم به پیام ویدیو ضمیمه این مقاله که توسط یکی از ایرانیاران عزیز در ایران تهیه شده توجه کنید زیرنویس انگلیسی هم دارد. این نوشته به ترامپ و نتانیاهو ارسال میشود.
🔺🔻موزیک ویدیوی «پسر آتیش»؛ فریاد هنرمند آزادیخواه برای خانوادههای دادخواه
فرشید هیدن، هنرمند ناشناس و آزادیخواه، موزیک ویدیوی خود با عنوان «پسر آتیش» را به مادران دادخواهی که هنوز هم قاب عکس فرزندان جانباختهشان را در آغوش میگیرند، پدرانی که بغض خود را در سکوت فرو میبرند، و خواهران و برادرانی که دادخواهی برایشان نفس زندگی است، تقدیم کرد.
این اثر، فراتر از یک ترانه، فریادی از قلب مردمی است که با وجود رنج و فقدان، همچنان برای آزادی ایستاده است. «پسر آتیش» ادای احترامی به همه کسانی است که عزیزان خود را در راه آزادی فدا کردند؛ یادشان جاودانه و راهشان پررهرو باد.
💠💠 اخبار فوری و لحظهای و برنامهها و نوشتارهای آگاهیبخش و آزادیبخش را در گروه تلگرامی «ما براندازان / ما مرتدان» دنبال کنید و محتواها و مطالب خودتان را در چهارچوب قوانین شفاف و سادهی گروه، با دیگران به اشتراک بگذارید. سپاسگزارم 👇👇👇 https://t.me/AzadFarsaniGroup
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده و برنده جایزه نوبل ادبیات، درگذشت.
این نویسنده نامدار پرویی که با آثار برجستهای چون «گفتوگو در کاتدرال» و «سور بز» شهرت جهانی یافت، در سن ۸۸ سالگی چشم از جهان فروبست. یوسا یکی از چهرههای برجسته ادبیات آمریکای لاتین بود که نقش مهمی در موج نو رماننویسی این منطقه داشت.
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برجسته پرویی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در آثار خود همواره بر اهمیت گفتوگو و مدارا در جوامع تأکید داشته است. در رمان «گفتوگو در کاتدرال»، او ساختار روایت را بر پایه دیالوگهای متعدد بنا نهاده و از طریق آنها، زوایای مختلف جامعه دیکتاتورزده پرو را به تصویر کشیده است. عبدالله کوثری، مترجم این اثر، در مقدمه کتاب مینویسد: «ساخت اصلی داستان بر گفتوگوها استوار است... از درون گفتوگوهاست که آدمها سر بر میآورند و شناخته میشوند و از درون گفتوگوها است که رویدادها به تصویر در میآیند.»
یوسا در مصاحبهای با نشریه آبزرور نیز بیان میکند: «دیکتاتورها فجایع طبیعی نیستند. این همان چیزیاست که من تلاش کردهام در رمانهایم بیان کنم. این که چگونه دیکتاتورها به کمک مردمان بسیاری و گاه حتی به کمک قربانیان خود به قدرت میرسند.»
این دیدگاهها نشاندهنده باور عمیق یوسا به نقش گفتوگو و مدارا در پیشگیری از استبداد و ترویج آزادی در جوامع است.
دستگاه آخوندیسم شیعه در طی صدها سال با استفاده از دو ابزار نرم و سخت (خرافات دینی و لشکر چماقداران) آنچنان اژدهای هیولایی درست کرده و بر پیکر جامعه پیچیده بود که گمان نمیرفت تا صدسال و هزار سال دیگر که هیچ، تا روز انفجار خورشید و بخار شدن زمین هم امکان نجات از دستش وجود داشته و تحقق پیدا کنه. این اژدها چند ده یا چند صد برابر نیروی نحیف جامعه قدرت داشت و مطلقا امیدی بر غلبه بر او نمیرفت.
این دستگاه از سال ۵۷ که ساختار سیاست هم بلعید، یک تضمین دیگه بر تضمین های قبلی بر تسلط و مهار جامعه بدست اورد. حتی نفرتی که بخاطر فسادها و خیانتها و جنایتهاش در این شمایل جدید در دل مردم ایجاد کرد هم نیروی قابل توجهی در مقابل ابرقدرت بودن اون اژدهای عظیم الجثه نبود و نگرانی خاصی در دل این مافیا نمی انداخت. با خونسردی مشغول خیانت و فساد بود و یک ظاهر جعلی هم با دستگاههای تبلیغاتی و رسانهای نوین و حکومتی که بدست اورده بود پیش میبرد و نگرانی خاصی نداشت. این وضع ادامه داشت تا سالهای ۷۵ و ۸۰ ببعد که اینترنت ظهور کرد و یکباره پرده از پستوهای این مافیا و چهره واقعی جانوران خدایی و آسمانیش برداشت، و پیچ و مهره های نرم و سخت اون اژدها با سرعتی عجیب شروع به شل شدن و فرو ریختن کرد! آخوند دستپاچه شد و در یک وضعیت مرتعش و بینقاب هر حیلهای به کار بست تبدیل به ضربهای به پیکر خودش شد! نهایتا تمام نقابها کنار رفت و امروز چهره کفتارگونه واقعیش رو در ویترین گذاشته و علنا میگه: اگر ما رو قبول نکنید، همهتون رو میکشیم!
امروز تعارفات و شامورتی بازیها کنار رفته و شفاف میدونیم با کی طرف هستیم و چی میخواهیم و چطور بدست میاد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
این مقدمه رو گفتم تا به اینجا برسم که همین پروسه در قالبی محدودتر و کوتاهتر برای مافیای سلطانیسم/پهلویسم هم اتفاق افتاده! راه چند صد ساله رو در چند ماه یا یکی دو سال طی کردیم: اوایل از "دوران طلایی دروازههای تمدن" و "ملیگرایی" و "پادشاه ایرانساز" و این خزعبلات فریبکارانه شروع کردند؛ اما قدم به قدم که با پرسشگری جامعه رشدیافته امروزی و پس زدن ایده عقبمانده سلطنت روبرو شدند، ابتدا دوز وقاحت رو بالا بردند و مثلا گفتند "شما یک عذرخواهی به شاه فراری و خانواده پهلوی بدهکارید"! و جواب متناسب و درخور که گرفتند، امروز به اینجا رسیدند که: "سلطنت نمیخوای؟ گوه میخوری که نمیخوای"!
رویهمرفته خوشحالم که تعارفات و نقابها با این یکی اژدها هم کنار رفته و تکلیف هر دو طرف روشن شده؛ اما شکی نیست که اینها با پشتوانه همه دزدها و فاسدهای صد سال اخیر کشورمون و همچنین دزدها و فرصتطلب های بیگانه تمام تلاششون رو خواهند کرد تا نکبت رو دوباره به ما تحمیل کنند و اجازه ندن مالک اختیار خودمون و مملکتمون بشیم؛ بنابراین نبرد رو باید جدی گرفت و همچنان بر حجم و کیفیت آگاهی و تعداد آزادیخواهان افزود.
نامه سفیر ایران در عمان به معاون امور سیاسی وزارت خارجه این کشور، در پی حاشیهسازی برخی رسانههای محلی چاپ مسقط
بهگزارش روزنامه «تایمز عمان»، موسی فرهنگ سفیر کشورمان در عمان، در نامهای به معاون امور سیاسی وزارت خارجه این کشور، حاشیهسازی برخی رسانههای محلی مسقط درباره یک اشتباه سهوی یک عضو تیم مذاکره کننده ایران ، خواهان عذر خواهی از ایران شد.
به گزارش تایمز عمان، در پایان مذاکرات روز گذشته، آقای کاظم غریبآبادی، خودنویس طلا که توسط کشور میزبان بر اساس پروتکلهای رایج، روی میز طرفهای مذاکره گذاشته شده بود را بهاشتباه در جیب میگذارد.
هر چند روشن است یک دیپلمات با شخصیت ایرانی، بر حسب عادت همیشگی که قلمش را در جیب میگذاشته، چنین اشتباهی سهوی کرده، اما این رسانهها با علم کردن قیمت بسیار بالای این نوع خودنویس (۱۴۳۰۰ دلار بهخاطر طلاکاری)، موضوع را جنجالی کردهاند که گویا قصد دیگری بوده است.
تایمز عمان از قول موسی فرهنگ میافزاید آقای غریب آبادی ضمن پوزش از این اشتباه، گفته خودنویس مزبور را از طریق سفارتمان در عمان برخواهد گرداند.