10.05.202520:08
«به اون صدای درونی همیشه اعتماد کن بچه.»
10.05.202512:05
چشماشو ببین تو رو خدا
کاش میتونستم بیارمش خوابگاه💔
کاش میتونستم بیارمش خوابگاه💔
10.05.202500:14
And if you’re still bleeding,
you’re the lucky ones
Cause most of our feelings,
they are dead and they are gone.
you’re the lucky ones
Cause most of our feelings,
they are dead and they are gone.
28.04.202517:19
همهچیز خوب بود و بعد دیگه هیچچیز خوب نبود. اونجا بود که فهمیدم باید برم. تا خاطرهی روزهای خوب هم خراب نشده.
27.04.202520:28
چایی چقدر مهربونه.
27.04.202509:26
وای چقدر دلم برای لاکاسا دیدن تنگ شده. اون هیجان و استرس وحشتناک بین تموم شدن یه اپیزود و رفتن به اپیزود بعدی.
10.05.202520:04
زندگی تا به اینجاش دهنمو صاف کرده تا بهم همین یه درس کوچیک رو یاد بده که نیاز نیست با خیلی از آدما دنبال رابطهی عمقی یا حرفای عمیق باشم. خصوصا وقتی یهنفر حالش با سطح خوبه. تو نمیتونی دستش رو بگیری، با خودت ببریش تو عُمق و انتظار داشته باشی تفاوتش رو بفهمه. چون یه روزی بالاخره نفس کم میاره و تو میشی اونیکه تمام این مدت داشتی خفهش میکردی.
10.05.202512:02
کاش بمیرم.


09.05.202523:44
28.04.202517:08
کاش پولدار بودم. اونوقت داروسازی که تموم میشد یه شرکت میزدم فقط لوسیون و مرطوب کننده و کرم بدن تولید میکردم براتون با بوهای بوسیدنی💅🏻


27.04.202520:18
منو بسپار به همون نقطهی کور ته قلبت.
۷ اردیبهشت۴۰۴
۷ اردیبهشت۴۰۴
27.04.202509:21
از خانومیای نازی که رندوم باهاشون eye contact برقرار میکنی و بهجای اخمکردن یا رو برگردوندن بهت لبخند میزنن واقعا تشکر میکنم.💘
10.05.202517:31
با حداقل ۷۰درصد آدمها تو مرحلهی «به روت نمیارم؛ اما دیگه روت حساب هم نمیکنم» هستم.
10.05.202511:47
هی این عکسشو نگاه میکنم و هی اشکم در میاد.
قربونت برم آخه مادر، تو چرا نباید بتونی راه بری دیگه؟💔
قربونت برم آخه مادر، تو چرا نباید بتونی راه بری دیگه؟💔


29.04.202508:24
عهوا. سلام عزیزم. میدونی ما برای دریافت روزانه دو سیسی از تو، خودمون رو به چه دریوزگیهایی که ننداختیم؟
28.04.202517:06
اسم سرخپوستیم احتمالا باید الههی خریدن بیپایان و توقفناپذیر بادی لوشن و مرطوبکننده باشه.


27.04.202510:20
دختر خانومای نازم، این کرم دست واقعا ۱۰۰۰/۱۰. بوی تمیزی و شوینده میده. وقتی میزنی انگار همین الان از حموم اومدی و کل لباساتو با تاید شستی از لباسشویی کشیدی بیرون. مرطوبکنندگیشم خوبه.
27.04.202507:15
اگه انقدر برات سخت و سنگینه نکن. اگه از دلت نمیجوشه و هر روز و هر لحظه نیاز به یادآوری داره که ببین فلانی من توی فلان موقعیت فلان کار رو برای تو انجام دادم؛ انجامش نده. حتی اگه دیدی اون لحظه هیچکس جز تو نمیتونه خوشحالم کنه؛ بازم نکن. نه برای من، نه برای هیچکس.
چون من همینم، بلد نیستم نقش بازی کنم و اگر هم کاری برات کردم، از ته قلبم بوده.
چون من همینم، بلد نیستم نقش بازی کنم و اگر هم کاری برات کردم، از ته قلبم بوده.
10.05.202517:09
بچهها دوستم فعلا میبردش خونهشون تا یه سرپرست خوب براش پیدا بشه و تو دانشکده تلف نشه بچه🥲💔
10.05.202511:45
سلام بچهها.
این بچه گربه توی دانشکدهی ما به تازگی به دنیا اومده، احتمالا بهخاطر افتادن از پلههای دانشکده مشکل نخاعی پیدا کرده💔
دکتر گفته نیازه که با توجه به شرایط به سرپرستی گرفته بشه.
از بچههای تبریزی، اگر خودتون یا آشناهاتون کسی هست که شرایطش رو داره و میتونه به سرپرستی بگیره این بچه رو، به من توی بات خبر بده لطفا:”””
t.me/HidenChat_Bot?start=745890705
این بچه گربه توی دانشکدهی ما به تازگی به دنیا اومده، احتمالا بهخاطر افتادن از پلههای دانشکده مشکل نخاعی پیدا کرده💔
دکتر گفته نیازه که با توجه به شرایط به سرپرستی گرفته بشه.
از بچههای تبریزی، اگر خودتون یا آشناهاتون کسی هست که شرایطش رو داره و میتونه به سرپرستی بگیره این بچه رو، به من توی بات خبر بده لطفا:”””
t.me/HidenChat_Bot?start=745890705
Reposted from:
هُبوط

29.04.202508:11
یه جایی توی کتاب ما ماه و ماهی بودیم یکی از شخصیت ها به بقیه میگه "من نمیدونستم آدما از دست کسایی که دوستشون دارن دلخور میشن" یه جایی دیگه میگه "کاش بهم میگفتن وقتی اون سالها ازم عصبی میشدن دوستم داشتن."
خیلی وقت پیش یکی بهم گفت تو میتونی گاهی اوقات از دست کسی انقدر عصبانی باشی که حست به تنفر نزدیک باشه و در عین حال دوسش داشته باشی. کسی به ما نگفت که یه خط نامرئی بین دوست داشتن و دلخور شدن هست که اگه کسی ازمون ناراحته به این معنی نیست که دیگه دوستمون نداره.
خیلی وقت پیش یکی بهم گفت تو میتونی گاهی اوقات از دست کسی انقدر عصبانی باشی که حست به تنفر نزدیک باشه و در عین حال دوسش داشته باشی. کسی به ما نگفت که یه خط نامرئی بین دوست داشتن و دلخور شدن هست که اگه کسی ازمون ناراحته به این معنی نیست که دیگه دوستمون نداره.
28.04.202516:21
هوا، هوای گرفتن تصمیمات اشتباه و ناامید کردن تراپیسته.🧘🏻
27.04.202510:17
از عید به اینور که مریض شدم، سرفههام حالت مزمن و آلرژیک پیدا کرده و یه لحظههایی که میگیره دیگه ول نمیکنه. اون روز رفته بودیم بیرون، من تا میومدم با دوست پسر دوستم حرف بزنم سرفهم میگرفت. این بندهخدا هم خیلی جدی برگشت گفت مهسا به من آلرژی داره:)))) منو میبینه سرفهش میگیره:))))
26.04.202519:01
دیشب که خنده وگریهمون قاطی شده بود، وسط بحث جدی یه شوخی احمقانه کردم که زد زیر گریه و گفت: چقدر دلم برات تنگ شده بود. جلو چشمام راه میرفتی و من دلم برات تنگ شده بود.
Shown 1 - 24 of 73
Log in to unlock more functionality.