
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

آقامون سعدی
خوشآمدی و علیکَ السلام و الاِکرام
منصوره رضایی هستم؛ دکتری ادبیات فارسی و شیفتهی آقامون سعدی.
خودم اینجام👇
@mahboubeman
و اینجا👇
@mansooreh_rezaei
منصوره رضایی هستم؛ دکتری ادبیات فارسی و شیفتهی آقامون سعدی.
خودم اینجام👇
@mahboubeman
و اینجا👇
@mansooreh_rezaei
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаJan 11, 2025
Дадана ў TGlist
Mar 20, 2025Рэкорды
21.04.202523:59
347Падпісчыкаў20.03.202523:59
200Індэкс цытавання21.03.202515:56
1.3KАхоп 1 паста21.03.202500:00
1.3KАхоп рэкламнага паста12.04.202523:59
12.09%ER15.03.202504:13
421.61%ERRРазвіццё
Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
26.03.202514:23
سر کلاس برای تفهیم تشبیه تفضیل، ای قشنگتر از پریا را مثال میزنم و میگویم شاعر، اول معشوق را به پری(ها) تشبیهکرده بعد دیده این تشبیه، حق مطلب را ادا نمیکند و مشبّه را بالاتر از مشبّهٌبه برده.
در غزلیات سعدی تا دلتان بخواهد تشبیه تفضیل میبینید.
مثلاً در بیت زیر، ابتدا طی استعارههایی، معشوق را با باغ فردوس و جان شیرین یکسان میداند و سپس او را از گلبرگ و بهار و خورشید و قمر برتر میداند.
باغ فردوس است گلبرگش نخوانم یا بهار
جان شیرین است خورشیدش نگویم یا قمر
@aaghaamoonsadii
در غزلیات سعدی تا دلتان بخواهد تشبیه تفضیل میبینید.
مثلاً در بیت زیر، ابتدا طی استعارههایی، معشوق را با باغ فردوس و جان شیرین یکسان میداند و سپس او را از گلبرگ و بهار و خورشید و قمر برتر میداند.
باغ فردوس است گلبرگش نخوانم یا بهار
جان شیرین است خورشیدش نگویم یا قمر
@aaghaamoonsadii
24.03.202510:32
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
حطب: هیزم، چوب خشک
@aaghaamoonsadii
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
حطب: هیزم، چوب خشک
@aaghaamoonsadii
Пераслаў з:
محبوب من! منصوره رضایی

08.04.202509:05
با آمدن سعدی، دید فارسیزبان نسبت به عشقورزی تغییر کرد؛ یعنی ایرانی آموخت که چگونه دربارهی عشق بیندیشد و بر گِرد وجود زیبایی طواف کند. تاریخ اندیشهی این کشور هیچ معلم عشقی بهتر از سعدی نداشته است، و شاید بشود جرأت کرد و گفت که در تاریخ مهر در سراسر جهان، گویندهی دیگری نیست که به ظرافت سعدی رابطهی عاشقانهی انسان با انسان را سروده باشد؛ هیچ کس نیامده که به استادی او گرمای تن را با لطافت روح اینگونه پیوند داده باشد. سعدی هر چه را میدید و میشنید و میخواند، فشرده میکرد، جوهرش را میگرفت، مانند بادام که روغنش را بگیرند و در چند قطره میافشاند. این است حاصل کار سعدی.
(دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن)
#سعدی
#سعدی_خوانی
@mahboubeman
(دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن)
#سعدی
#سعدی_خوانی
@mahboubeman
29.03.202516:57
نگفتم روزه بسیاری نپاید
ریاضت بگذرد سختی سر آید
پس از دشواری آسانیست ناچار
ولیکن آدمی را صبر باید
رخ از ما تا به کِی پنهان کند عید؟
هلال آنَک به ابرو مینماید
@aaghaamoonsadii
ریاضت بگذرد سختی سر آید
پس از دشواری آسانیست ناچار
ولیکن آدمی را صبر باید
رخ از ما تا به کِی پنهان کند عید؟
هلال آنَک به ابرو مینماید
@aaghaamoonsadii


27.03.202510:54
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
@aaghaamoonsadii
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
@aaghaamoonsadii
02.04.202510:09
وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند
خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است
@aaghaamoonsadii
خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است
@aaghaamoonsadii
10.04.202515:47
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست...
«سعدیخوانی آقای رشید کاکاوند»
@aaghaamoonsadii
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست...
«سعدیخوانی آقای رشید کاکاوند»
@aaghaamoonsadii
01.04.202514:37
خاطر به باغ میرودم روز نوبهار
تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
بو یکی از کلماتیست که جناب سعدی، زیاد از ایهام و دومعناییش استفاده میکنه: عطر و رایحه، امید و آرزو
@aaghaamoonsadii
تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
بو یکی از کلماتیست که جناب سعدی، زیاد از ایهام و دومعناییش استفاده میکنه: عطر و رایحه، امید و آرزو
@aaghaamoonsadii
28.03.202511:20
فکر میکنم یکبار بهار با ماه ربیعالاول مصادف شدهبوده که جناب سعدی میفرماید:
آنان که در بهار به صحرا نمیروند
بوی خوش ربیع بر ایشان محرّم است
میدانم میدانید که ربیع با کلمهی بهار ایهام ترجمه و با کلمهی محرّم ایهام تناسب دارد.
میدانم میدانید میدانم که سعدی اهل سنّت بوده و محرّم لزوماً بهمعنای ماه عزاداری نیست و بهمعنی حرامبودن هم است لکن کنار هم قرارگرفتن ربیع و محرّم به این شکل، اصلاً و ابداً تصادفی نیست.
@aaghaamoonsadii
آنان که در بهار به صحرا نمیروند
بوی خوش ربیع بر ایشان محرّم است
میدانم میدانید که ربیع با کلمهی بهار ایهام ترجمه و با کلمهی محرّم ایهام تناسب دارد.
میدانم میدانید میدانم که سعدی اهل سنّت بوده و محرّم لزوماً بهمعنای ماه عزاداری نیست و بهمعنی حرامبودن هم است لکن کنار هم قرارگرفتن ربیع و محرّم به این شکل، اصلاً و ابداً تصادفی نیست.
@aaghaamoonsadii
07.04.202520:17
در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او
@aaghaamoonsadii
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او
@aaghaamoonsadii
29.03.202511:27
دلم در بند تنهایی بفرسود
چو بلبل در قفس روز بهاران
تشبیه مقیّد یعنی یک صفت و حالتی رو به مشبهبه اضافه کنیم و درواقع، مشخص و محدودش کنیم. مثل بیت بالا که عاشقِ تنها به بلبل تشبیه شده اما نه هر بلبلی؛ بلبلی که در قفسه اما نه هر بلبل اسیری؛ بلبلی که هنگام بهار اسیر قفسه.
فکر کن! اون همه زیبایی در طبیعت وجود داره اما این بلبل بیچاره هیچ بهرهای ازش نمیبره. عاشق تنها هم همینقدر طفلکیه.
@aaghaamoonsadii
چو بلبل در قفس روز بهاران
تشبیه مقیّد یعنی یک صفت و حالتی رو به مشبهبه اضافه کنیم و درواقع، مشخص و محدودش کنیم. مثل بیت بالا که عاشقِ تنها به بلبل تشبیه شده اما نه هر بلبلی؛ بلبلی که در قفسه اما نه هر بلبل اسیری؛ بلبلی که هنگام بهار اسیر قفسه.
فکر کن! اون همه زیبایی در طبیعت وجود داره اما این بلبل بیچاره هیچ بهرهای ازش نمیبره. عاشق تنها هم همینقدر طفلکیه.
@aaghaamoonsadii
03.04.202512:50
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
میروم بیدل و بی یار و یقین میدانم
که منِ بیدلِ بی یار نه مرد سفرم
«آقامون سعدی وقتی دارن از تعطیلات برمیگردن.» :))
باز خوبه مرد سفر نبودن و ۳۵ سال در سفر بودن. :))))
@aaghaamoonsadii
خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
میروم بیدل و بی یار و یقین میدانم
که منِ بیدلِ بی یار نه مرد سفرم
«آقامون سعدی وقتی دارن از تعطیلات برمیگردن.» :))
باز خوبه مرد سفر نبودن و ۳۵ سال در سفر بودن. :))))
@aaghaamoonsadii
21.04.202512:45
اجازه بدید به مناسبت این روز فرخنده از استیکر اختصاصی آقامون سعدی رونمایی کنم. باتشکر از سازندهی محترمش. اجرشون با آقامون سعدی :)
Пераслаў з:
دفتر مشق

15.04.202510:28
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
#سعدی
@Qavaami_54
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
#سعدی
@Qavaami_54
21.04.202503:25
اول اردیبهشتماه جلالی، روز بزرگداشت آقامون سعدی، مبارکِ ما و خودشون و اون رفیق شفیق گرمابه و گلستانشون که اول اردیبهشت رفت دیدن دوستش و وقتی دید آقامون افسردگی بهاری گرفته و قصد داره شعر و شاعری و نثر و نویسندگی رو ببوسه بذاره کنار، دستش رو گرفت و بهزور بردش باغ و بوستان و صفاسیتی و... بقیهش رو از زبان آقامون سعدی بشنوید:
بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد، دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضَیْمران فراهم آورده و رغبت شهر کرده. گفتم: گل بستان را چنان که دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند: هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا: طریق چیست؟ گفتم: برای نُزهت ناظران و فُسحت حاضران، کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عَیش ربیعش را به طَیش خریف مبدل نکند.
به چه کار آیدت ز گل طبقی؟
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شَش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
حالی که من این بگفتم، دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که اَلْکریمُ إِذا وَعَدَ وَفا. فصلی در همان روز اتفاق بَیاض افتاد، در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید. فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.
@aaghaamoonsadii
بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد، دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضَیْمران فراهم آورده و رغبت شهر کرده. گفتم: گل بستان را چنان که دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند: هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا: طریق چیست؟ گفتم: برای نُزهت ناظران و فُسحت حاضران، کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عَیش ربیعش را به طَیش خریف مبدل نکند.
به چه کار آیدت ز گل طبقی؟
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شَش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
حالی که من این بگفتم، دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که اَلْکریمُ إِذا وَعَدَ وَفا. فصلی در همان روز اتفاق بَیاض افتاد، در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید. فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.
@aaghaamoonsadii
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.