• ماتیلدای خسته
- از همه‌چیز می‌نویسم و چیزهایی که دوستشون دارم رو به اشتراک می‌ذارم.
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаAug 04, 2023
Дадана ў TGlist
Feb 17, 2025Апошнія публікацыі ў групе "• ماتیلدای خسته"
Пераслаў з:
ᴿ ᴱ ᴳ ᴵ ᴺ ᴬ
21.04.202518:30
"تو فکر می‌کنی که همه قلبشون مثل خودته و همین دمار از روزگارت در میاره."
21.04.202513:29
درست‌ترین توصیف این روزهام همونیه که سورنا می‌گفت «یه زخم باز بی‌بخیه.»
21.04.202508:51
از وقت‌هایی که ناراحت می‌شم اما مجبورم تظاهر کنم که اصلا هم ناراحت نشدم، متنفرم.
Пераслаў з:
آذر
21.04.202506:19
تلاش نکردی؟ عزیزم تو یه روزهایی دلت می‌خواست بمیری ولی زندگی کردی. این خیلی اتفاق بزرگیه.
20.04.202520:54
20.04.202517:56
دلیل برای مردن زیاده؛ یه دلیل برای زنده موندن پیدا کن و رهاش نکن.
20.04.202514:48
نوشته بود «وقتی می‌فهمی پایان یه رابطه رسیده که خاطره‌هات، از آدمی که جلو روته قشنگ‌تره.»
19.04.202520:47
19.04.202513:11
همون قطره اشکی بودی که چکید روی صفحه‌ی کتابم و ردش موندگار شد.
19.04.202510:35
معلومه که از آدم‌هایی که دوستشون دارم، انتظار دارم؛ باید یه فرقی بین اون‌ها با آدم‌هایی که دوستشون ندارم باشه دیگه.
18.04.202520:54
Выдалена19.04.202519:55
18.04.202511:44
الان دیدم 3K شدیم!
باورش سخته که یه روزی فقط برای 9 نفر می‌نوشتم و الان این جمعیت من رو می‌خونه. ممنون از حضورتون و حمایت‌هاتون.🩵
باورش سخته که یه روزی فقط برای 9 نفر می‌نوشتم و الان این جمعیت من رو می‌خونه. ممنون از حضورتون و حمایت‌هاتون.🩵
18.04.202509:25
یادآوری:
Рэкорды
21.04.202523:59
3KПадпісчыкаў19.11.202423:59
0Індэкс цытавання21.04.202518:41
1.5KАхоп 1 паста06.04.202511:43
2KАхоп рэкламнага паста18.04.202519:59
20.99%ER25.03.202523:59
44.73%ERRПераслаў з:آذر
21.04.202506:19
تلاش نکردی؟ عزیزم تو یه روزهایی دلت می‌خواست بمیری ولی زندگی کردی. این خیلی اتفاق بزرگیه.
Пераслаў з:ᴿ ᴱ ᴳ ᴵ ᴺ ᴬ
21.04.202518:30
"تو فکر می‌کنی که همه قلبشون مثل خودته و همین دمار از روزگارت در میاره."
Выдалена25.03.202516:52
Пераслаў з:
من چراغ‌ها را روشن می‌کنم.
24.03.202521:00
چقدر خوب که بعد از هر شبِ حتی بی‌نهایت غمگین و طولانی، یه صبحِ دیگه هست. یه روزِ تمیزِ دست‌نخورده.
Выдалена28.03.202510:40
Пераслаў з:من چراغ‌ها را روشن می‌کنم.
26.03.202520:46
«جنگیدن رو دوست دارم ولی دلم برای یه خیال راحت هم تنگ شده.»
Пераслаў з:
FOu!
14.04.202514:57
" دیگه حوصله‌ی مهربون بودن با همه رو ندارم. یه تعدادی انسان نزدیک به قلبم رو برمی‌دارم و باهاشون مهربونم. بقیه هم برن مهربون خودشون رو پیدا کنند."
Пераслаў з:
نامادری سیندرلا
26.03.202514:00
وقتی کسی دوسِت داره چیزهای ترسناک، کمتر ترسناکن، مثلا زندگی.
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.
