Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
در جستجوی حقیقت avatar
در جستجوی حقیقت
در جستجوی حقیقت avatar
در جستجوی حقیقت
17.04.202502:59
🔵چند مورد از تجربۀ زیستۀ معلمان عزیزی که برای ما نوشته اند به شرح زیر می اید. از سایر معلمان عزیز نیز درخواست دارم تجارب زیستۀ خودشان از کلاس درس را برایم بنویسند تا در این کانال منتشر شود. البته نقد و نظر نیز اگر باشد بسی ارزشمند است.

🟪نمی‌دانم باید این حرف‌ها را با بغض بنویسم یا با سکوتی پر از درد.
سال‌ها درس خواندیم، شب و روز تلاش کردیم، نه به خاطر پول، بلکه برای ساختن انسان‌ها و آینده‌ای بهتر. اما آنچه نصیب‌مان شد، تنها گذران زندگی‌ست؛ و حتی همین را هم باید با هزار خواهش و دوندگی وام بگیریم تا شاید چیزی را جبران کنیم که سال‌هاست از ما دریغ شده: امنیت و آرامش.
همیشه ما را با تعطیلات‌مان قضاوت می‌کنند، نه با حجم کاری که شبانه‌روز در کلاس و بیرون از کلاس داریم، نه با فشارهای ذهنی و روانی، و نه با مسئولیت عظیمی که روی دوش‌مان است.
به جای پاسخ دادن، فقط یک خواهش دارم: قبل از قضاوت، فقط یک ماه جای ما باشید.


⏹️فکر نمیکنم بتونن حتی یک روز دوام بیارن.

اینکه تو ۶ ساعت با حداقل ۱۰۰ نفر چشم تو چشم باشی و با هرکدوم برخورد و رفتار متفاوت داشته باشی، با شادی یکی شاد بشی و شریک غم یکی دیگه باشی و سنگ صبور سومی و شنونده‌ی حرفهای چهارمی و صبورانه رفتارهای نابهنجار پنجمین نفر رو تحمل کنی و همینطور در هرثانیه از اون ۶ ساعت رفتار و برخورد متفاوت داشته باشی و همزمان به تدریس و تفهیم مطالب کتابی بپردازی که با اصول استاندارد اموزش فاصله داره و باز در همون لحظه مراقب باشی که حرفهات خاطر کسی رو آزرده نکنه و.........

اینها کار هرکسی نیست و فقط یه معلم دلسوز و متعهد توانایی انجامش رو داره.
#معلم
#تجربه_زیسته
#کلاس_درس
#تدریس
#تربیت


@tajeddin_mohammadbagher
27.03.202515:02
☸️معلم بازنشسته با حقوق 15 میلیون تومانی چگونه زندگی کند؟

✍️محمدباقر تاج الدین

✅یکی از بستگان ما که معلم بازنشسته است به من گفت که باید در این اوضاع اسف بار اقتصادی با حقوق 15 میلیون تومانی و داشتن 3 فرزند زندگی کنم و به نظر شما چگونه ممکن است؟ حقیقت این که هرچقدر حساب و کتاب کردم دیدم به هیچ وجه نمی توان با چنین حقوقی حتی یک زندگی معمولی و به اصطلاح بخور و نمیر را هم مدیریت کرد تا چه رسد به این که بخواهد هزینه های سرسام آور خانواده را نیز پوشش بدهد!! امروز در خبرها آمده بود که برخی مدیران گفته اند ما با حقوق مثلا 60 یا 70 میلیون تومانی هم نمی توانیم زندگی خود را مدیریت کنیم آن وقت چگونه انتظار دارند که بازنشستگانی چون این موردی که آوردم بتواند زندگی خودش را سامان بدهد؟!

✳️هنگامی که تورم بیش از 40 درصد است با افزایش 20 درصدی حقوق و دستمزد چگونه امکان دارد که شهروندان بتوانند هزینه های سرسام آور و گزاف زندگی خودشان را مدیریت کنند؟ این در حالی است که علاوه بر تورم موجو.د، گرانی کالاهای گوناگون از خوراکی ها گرفته تا سایر کالاها که تقریبا هر روز افزایش قیمت دارند زندگی را برای بیش تر شهروندان دشوار نموده است به گونه ای که ادامۀ وضع دردناک موجود عملا امکان پذیر نیست!! این گونه به نظر می رسد که در روزها و هفته های آینده وضعیت بدتر نیز خواهد شد و اگر فکری اساسی برای برون رفت از وضع اقتصادی اسف بار موجود نشود امکان وخیم تر شدن اوضاع از هر جهت دور از انتظار نخواهد بود!!

❇️با ادامۀ وضع موجود بدون تردید تعداد بیش تری از شهروندان زیر خط فقر رفته و توان سامان دادن به زندگی معمولی را نیز نخواهند داشت. پس اندازهای اندک نیز مصرف شده و کفگیر حسابی به ته دیگ خورده و آن گاه است که باید گفت دادنِ کالا برگ و یارانه های ناچیز و افزایش های ناچیز حقوق و دستمزد هم به هیچ وجه دردی را درمان نخواهد کرد. تا دیر نشده دولت باید دست به اقداماتی اساسی برای حل این بحران بزرگ بزند که در غیر این صورت این بحران سایر بحران های اجتماعی را نیز به دنبال خواهد داشت!!
#معلم
#حقوق_بازنشستگی
#خط_فقر
#بحران_اقتصادی


@tajeddin_mohammadbagher
28.02.202504:58
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش سوم]

✍️محمدباقر تاج الدین

✅اگر "پژوهش" را بنابه تعبیر مارتین هایدگر(.Martin Heidegger) فیلسوفِ آلمانی «شیوه ای از "بودن"(exist) در جهان و "فهمِ"(understanding) آن» در نظر بگیریم آن گاه مجاز خواهیم بود بگوییم که انسان از ديرباز و در دوره هاي گونا گون زندگي خود نه تنها شیوه ای از "بودن" در جهان را تجربه کرده بلکه در پیِ "فهم" جهان نیز بوده است. بر این اساس، انسان، دَمی از فهمِ جهان نیاسود و هر لحظه از زیستنِ او در این جهان به مثابۀ فهمِ آن نیز بوده است به گونه ای که انسان با زیستنِ خویش گویی که جهان را فهم کرده و با فهمیدن خود گویی که جهان را زیسته است. به عبارت دیگر، "زیستن" و "فهمیدن" هیچ گاه از یکدیگر جدا نبوده و به مثابه دو روی یک سکّه برای همیشه همزاد و همراه آدمی بوده اند. از این رو بود که انسان همواره در صدد شناخت محيط پيراموني و جهاني كه در آن مي زيسته است، بر آمده بود و گام به گام بر ميزان شناخت خود افزوده است.

✳️اما بشر تا کجا و چگونه توانسته خود، جامعه و جهان را بشناسد؟ بر این اساس پرسش های زیر همواره برای انسان مطرح بوده است: جهان چگونه شکل گرفته است؟؛ نسبت انسان با جهان چیست؟؛ سرنوشت انسان چگونه رقم می خورد؟؛ زیستن در این جهان چه دلایلی دارد؟؛ انسان تاریخِ خود را می سازد یا تاریخ انسان را؟؛ انسان جامعه را می سازد یا جامعه انسان را؟؛ سیاه چاله ها چگونه شکل گرفته اند؟؛ نابرابری های اجتماعی در جوامع گوناگون چگونه قابل تبیین است؟؛ منشأ اضطراب و استرس در انسان چیست؟ بیماری های روان تنی چه ویژگی هایی دارند؟ امر دینی چیست و نسبت انسان با آن چیست؟؛ گذار از سنت به مدرنیته چه معناها و مدلولاتی دارد؟؛ انسان مجبور است یا مختار؟؛ انسان جسم است یا روح؟؛ جهانِ پس از مرگ چگونه جهانی خواهد بود؟ و دهها و بل صدها پرسش دیگر از این دست. پاسخ به این پرسش ها چگونه امکان پذیر است؟ آیا فلسفه به تنهایی قادر است به چنین پرسش هایی پاسخ دهد؟ علوم تجربی(اعمِّ از علوم طبیعی تجربی مانند فیزیک، شیمی، زیست شناسی و علوم انسانی تجربی مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد) چطور؟ شناخت دینی اعم از فقه، کلام و تفسیر چطور؟ عرفان چطور؟ و این که هر کدام از این علوم و دانش ها تا کجا می توانند حقیقتِ انسان، جامعه و جهان را به ما نشان دهند؟ اینجاست که موضوع "شناخت" و "دانش" مطرح می شود و از همه مهم تر فهمیدن یا همان پژوهش. از طریق پژوهش است که می توانیم به جستجو پیرامون جهان، جامعه و انسان بپردازیم و از رمز و رازهایی دربارۀ بسیاری از امور با خبر شویم که بدون پژوهش دور از ذهن است که به چنین شناختی دست پیدا کنیم.

❇️هانس گئورگ گادامر(Hans Georg Gadamer) فیلسوف آلمانی که در سنّت فلسفۀ قارّه ای می اندیشید در کتاب "حقیقت و روش(Truth and Method)" دربارۀ روش چنین گفته است: «حقیقت، امری بسیار پیچیده تر از آن است که صرفاً بتوان با روش های فلسفی یا علمی به شناخت آن نائل آمد. حقیقت، فقط با نشستن معنای پدیده ها در ذهن و روان آدمی به دست می آید»( Gadamer, 1991: 108). بنابر نظر گادامر "روش" کفایت لازم برای "فهم حقیقت" را نداشته و می بایست که از طریق "هرمنوتیک فلسفی(Philosophical Hermeneutics)" که دالّ مرکزی آن "فهم" است، اقدام نمود. از نظر گادامر «فهم، به معنای به فهم نائل آمدن با دیگری است. اساس فهم، توافق است. لذا افراد برای دست یابی به توافق بنابر قاعده یکدیگر را بی درنگ می فهمند و یا خود را به دیگری می فهمانند. پس به فهم نائل آمدن همیشه به معنای فهم دیگری با توجه به امر خاصی است»(Gadamer, 1991: 108).
(ادامه دارد......)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی


@tajeddin_mohammadbagher
25.02.202519:38
🔵این هم بخشی از متن همان کتاب به شرح زیر:

In terms of practice, the questions become broad and general so that the participants can construct the meaning of a situation, a meaning typi¬cally forged in discussions or interactions with other persons. The more open-ended the questioning, the better, as the researcher listens carefully to what people say or do in their life setting. Thus, constructivist research¬ers often address the “processes” of interaction among individuals. They also focus on the specific contexts in which people live and work in order to understand the historical and cultural settings of the participants. Researchers recognize that their own background shapes their interpreta¬tion, and they “position themselves” in the research to acknowledge how their interpretation flows from their own personal, cultural, and historical experiences. Thus the researchers make an interpretation of what they find, an interpretation shaped by their own experiences and background. The researcher’s intent, then, is to make sense of (or interpret) the mean¬ings others have about the world. This is why qualitative research is often called “interpretive” research(creswell, 2013: 25).


✳️ترجمه بخش پایانی پاراگراف: بنابراین، این پژوهشگران، تفسیری از آن چه می یابند ارائه می کنند، تفسیری برخاسته از تجارب و پیشینۀ شخصی خودشان. لذا هدف پژوهشگر معنابخشی(یا تفسیر) معانی دیگران از دنیا است. به همین دلیل است که پژوهش کیفی اغلب پژوهش «تفسیری» نامیده می شود.

#پژوهش_کیفی
#پژوهش_تفسیری
#جان_کرسول


@tajeddin_mohammadbagher
21.02.202505:15
☸️چراغِ شفقت ورزی بیفروزیم

✍️محمدباقر تاج الدین

✅"شفقت ورزی" جمع میان دو امر مهم اخلاقی یعنی "همدلی" و "همدردی" است و درجۀ آن از محبت ورزی و عشق ورزی هم بالاتر است. همدلی به معنای این است که فرد بتواند خود را به جای دیگریِ آسیب دیده مثلا بیمار قرار دهد و گویی که خودِ وی است که درد و رنج می کشد و درد و رنج دیگری را چون درد و رنج خود فرض کند. به عبارت دیگر، همدلی حالتی ذهنی است که طی آن فردِ شفقت ورز در هر حالت خود را همانند انسان هایی می پندارد که درد و رنجی دارند و ناراحتی و گرفتاری شان را چونان گرفتاری خود می داند، نوعی هم ذات پنداری. همدردی اما حالتی عینی و عملی دارد که طی آن فردِ شفقت ورز اقدام عملی برای کاهش درد و رنج دیگران انجام می دهد، برای مثال به سراغ بیماران در بیمارستان می رود و امور بیمارستانی شان را انجام می دهد. جمعِ بین همدلی(حالت ذهنی) و همدردی(حالت عینی) می شود شفقت ورزی.

✳️شفقت ورزی بنابر آن چه که معنویان و عارفان بیان داشته اند اوج انسانیت و بالاترین حد اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن است و اگرچه ممکن است نتوان از همۀ انسان ها انتظار انجام چنین کاری را داشت، اما به نظر می رسد به طور بالقوه چنین توانمندی ای در تمامی انسان ها به صورت کم و بیش یکسان وجود داشته باشد. روشن است که آن چه که در عمل توسط انسان ها صورت می گیرد یعنی در حالت بالفعل در بین انسان ها متفاوت است. بوده اند و هستند انسان های شفقت ورزی که تمام یا بخش مهمی از زندگی خود را صرف دردمندان و گرفتاران نموده اند و خودشان بهره و نصیب اندکی از زندگی این جهانی بردند. برای مثال انسانی که با رها کردن زرق و برق های زندگی این جهانی و در پیش گرفتن ساده زیستی یعنی بسنده کردن به یک زندگی بدون آلایش و با حداقل امکانات ضروری به دنبال کاهش درد و رنج دیگران می رود نمونه مسلّم و روشنی از شفقت ورز بودن است و از این منظر حتی می توان او را یک قدّیس اخلاقی نیز خطاب کرد.

❇️این که چرا انسان ها عموماً شفقت ورزی را به کنار نهاده و حداکثر در حد محبت ورزی یا عشق ورزی عمل می کنند دلایل گوناگون تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می تواند داشته باشد که در جای خود ضرورت دارد مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد. اما از منظر اخلاقی می توان گفت که دنیا طلبی، حرص و آز، زیاده خواهی، سیری ناپذیری و خودخواهی از جمله دلایلی هستند که می تواند انسان ها را از شفقت ورزی دور کند. انسان هایی که می پندارند صدها سال در این جهان زیست می کنند و هر چه بیشتر ثروت و سرمایه جمع کنند برای شان خوش بختی می آورد و حال این که سایر انسان ها در چه وضع و حال بغرنج و دشواری زندگی می کنند البته به آنان ربطی ندارد!!!

✅ناگفته نماند که به دلیل نداشتن شفقت ورزی بیشتر ساکنان زمین بوده است که طبیعت و منابع طبیعی این گونه به دست نابودی سپرده شد، نوعی نابرابری و بی عدالتی وحشتناک در جهان رواج یافت و میلیاردها انسان فقیر و بیچاره در همین قرن بیست و یکم در نهایت فقر و بدبختی در بدترین شرایط زندگی می کنند!!! به راستی اگر اندکی آری فقط اندکی شفقت ورزی را پیشه خویش می کردیم آیا امروز سرنوشت بشر این گونه بود؟ و اکنون انسان باید خودش را سرزنش و ملامت کند که نادانسته و مغرورانه چنین سرنوشت تلخی را برای خود رقم زده است!!!
#انسان
#همدلی
#همدردی
#شفقت_ورزی
#اخلاقی_زیستن


@tajeddin_mohammadbagher
🔵نمودارها از نابرابری آموزشی در ایران سخن می گویند
✍️محمدباقر تاج الدین

✅این نمودار به خوبی هر چه تمام تر فریاد می زند که مدارس دولتی یا همان عادی در بدترین وضعیت به لحاظ کیفیت آموزشی قرار دارند. بدترین بودن در کیفیت آموزشی یعنی بدترین و اسف بار بودن در امکانات و خدمات آموزشی و ورزشی و فراغتی دانش آموزان این مدارس در مقایسه با سایر مدارس. چرا؟ چون دولت توان رسیدگی به این مدارس را ندارد و با کم ترین امکانات و خدمات آن ها را مدیریت می کند و البته همان را هم با پول ناچیزی که از والدین دانش آموزان می گیرد. دانش آموزان این دارس با تعداد زیاد در هر کلاس از معلمان ضعیف تر و خدمات نامطلوب تر نیز برخوردارند!!! فقر آموزشی در کنار نابرابری آموزشی!!!
#نابرابری_آموزشی
#مدارس_عادی
#شکاف_آموزشی
#فقر_آموزشی


@tajeddin_mohammadbagher
08.04.202516:10
☸️ باتلاقِ نظام اداری و سازمانی در ایران

✍️محمدباقر تاج الدین

✅نظام اداری و سازمانی در ایران به دلایل گوناگون و البته مهم تر از همه به دلیل فقدان عقلانیت و دانش روزآمد از یک سو و فساد و ناکارآمدی از سوی دیگر، به مثابه باتلاقی در آمده است که هر کسی در آن وارد شود رفته رفته دچار فرورفتگی و در نتیجه غرق شدن در گِل و لایِ این باتلاقِ بزرگ می شود!! به زبان ساده هر شهروند ایرانی که به یکی از سازمان های عریض و طویل در هر حوزه ای از حوزه های بیمه ای و درمانی گرفته تا حوزه های اقتصادی و شهری(شهرداری ها) و قضایی وارد شود در هزار توی پُر پیچ و خم آن ها چنان گرفتار می شود که فغان و نالۀ شان را به آسمان می رساند. بنا به مثل معروف کفشِ آهنین، پوستِ کلفت و پُررویی هر چه تمام تر ممکن است کار را به فرجامی مطلوب برساند و الِّا خیر. از رشوه و پارتی حرفی نمی زنم که حکایت دردناکی است که همگی در مورد آن فراوان دیده ایم و شنیده ایم!!! تصور کنید یک فرد بی سواد و نا آشنا با امور اداری بخواهد مشکل خود را در این ساختار پُر پیچ و خم سازمانی حل کند، به نظر می رسد که تصوری ترسناک و دردآور باشد.

✳️نظام اداری و سازمانی در ایران که به مثابه چرخۀ باطلِ بوروکراتیک و بی نتیجه عمل می کند خود به بزرگ ترین مانع برای حل مشکلات و مسائل از یک سو و زمینه ساز بروز انواع مسائل و مشکلات برای شهروندان بدل شده است که در مواردی حتی تو گویی عمدی در کار است!! حتی می توان ادعا کرد که اگر برخی سازمان ها و ادارات نباشند امور شهروندان بهتر تنظیم می شوند و سامان می یابند چرا که برخی از این سازمان ها فقط بودجه های گزافی را مصرف می کنند اما دریغ از این که توانایی حل مشکلی را داشته باشند و دردی از دردهای گوناگون شهروندان را درمان کنند!!. قصّۀ پُر غصّۀ آلودگی هوای شهرها فقط یک نمونه است که در نهایت فقط مدارس و دانشگاه ها و سازمان ها را تعطیل می کنند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!! این سازمان های پُر شمار و گسترده که تعدادشان رقم بسیار عجیب و سرگیجه آور یعنی 6 هزار عنوان در سطح کشور است(سامانه مدیریت خدمات دولت، 1403) قرار بود دست کم بخشی از مشکلات و مسائل فراوان شهروندان را تاحدودی حل کنند و از این طریق درد و رنج آنان را کاهش دهند اکنون اما بدل به کارخانۀ تولید انواع مشکلات برای شهروندان شده اند. از تورّمِ قوانین دست و پا گیر و بی مورد گرفته تا بخشنامه ها، آیین نامه ها، الگوها و ساختارهای ناکارآمد و تا مجموعۀ مدیریتی ناکارآمد و نابلد همه و همه چونان کلاف سردرگمی شده اند که از توان حل حتی برخی امور دمِ دستی و ساده هم بر نمی آیند!! با قاطعیت می توان گفت برخی سازمان ها را با تعداد نیروی کم و به صورت کوچک مقیاس به بهترین نحو می توان مدیریت نمود تا رضایت مشتریان و مراجعان نیز چند برابر شود، اما دریغا که اکنون چنین نیست!!

❇️نمونه های فراوانی در این زمینه می توان ارائه نمود تا شاهدی بر ادعای این نوشتار باشند. از دردسرهای بزرگ و دردناک گرفتن انواع مجوز از شهرداری تا ثبت نام فرزند در مدرسه، گرفتن مفاصا حساب بیمه(تأمین اجتماعی)، دریافت وام از بانک ها، درمان بیمار در بیمارستان ها، ترخیص خودرو و کالا از گمرکات، رفع توقیفی خودرو، گرفتن مجوز نشر کتاب، گرفتن مجوز برای تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی، گرفتن مجوز فیلم و سریال و تئاتر، گرفتن کنتور آب و برق و گاز، گرفتن پروانۀ کسب و کار، گرفتن دیه از بیمه ها، معافیت پزشکی سربازان، انتقال کارکنان و استخدام نیروی کار و صدها مورد عینی دیگر که بسیاری از ما ایرانیان به هر حال با چند مورد از این ها روبرو شده ایم و تجارب زیستۀ دردناکی هم در این زمینه ها داریم. روزها و بلکه هفته ها و ماه ها و سال ها وقت و انرژی هر یک از ایرانیان در راهروهای ادارات و سازمان های مختلف به گونۀ بیهوده ای صرف می شود تا یک مشکل کوچک حل شود و کاری پیش پا افتاده به سامان برسد. مراجعات مکرر، دوندگی های فراوان، سروکلّه زدن های اعصاب خُرد کن، تلف شدن عمر، دچار استرس و اضطراب شدن های دردآور که همگی این ها می توانستند وجود نداشته باشند، اگر عقلانیت و دانش کافی وجود می داشت و اگر الگوها و ساختارهای سازمانی استاندارد و در نهایت اگر نظام مدیریتی خِرَد محور و دانش مدار در جریان می بود!! تو گویی که نظام سازمانی در ایران دانسته و ندانسته در حال تولید نارضایتی بوده و پروایی هم از این اقدام عجیب خودش ندارد. نتیجه این که از چنین ساختار سازمانی معیوب و ناکارآمد و فَشَل هیچ انتظاری برای رفع هیچ مشکلی را نمی توان داشت، تازه اگر مشکلی درست نکنند. در پایان این سخن نغز سعدی شیرازی در گلستان را باید یادآور شد که: «مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان»!!!!
#نظام_اداری
#فقدان_عقلانیت
#فقدان_کارامدی

@tajeddin_mohammadbagher
Пераслаў з:
Akademi avatar
Akademi
🎞فیلم رستگاری در شاوشنگ – تحلیل اجتماعی و فرهنگی

کارگردان: فرانک دارابونت

تحلیل‌گران:

دکتر حسن محدثی لینک کانال تلگرامی
دکتر محمدباقر تاج الدین لینک کانال تلگرامی

برگزار کننده: (موسسات فرهنگی و هنری)
🏛زیر سقف آسمان مهر
🏛نیک اندیشان زمان

🔘 مبلغ کلاس حضوری: ۱۵۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۲۰ نفر)
🔘 مبلغ کلاس آنلاین: ۱۰۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۵۰ نفر)

🔹تاریخ: سه‌شنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
🔹ساعت برگزاری: ۱۷ تا ۲۰
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، خیابان دولت (کلاهدوز)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، واحد ۱۷، طبقه ۴
🔹پلتفرم آنلاین: اسکای روم

🔗 ثبت‌نام:
۱. از طریق سایت: کلیک | لمس کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام
🔹 یوتیوب
🔹 اینستاگرام
🔵دیدار و گفتگوی دوستانه و صمیمانه با استاد مصطفی ملکیان

✍️محمدباقر تاج الدین

✳️امروز فرصتی پیش آمد و به اتفاق همکار و دوست عزیزم آقای دکتر محدثی برای بیش از یک ساعت در خدمت استاد ملکیان بودیم و گفتگوهای ارزنده ای با ایشان داشتیم. از وضعیت تعلیم و تربیت مدارس و دانشگاه ها و همچنین وضعیت آموزش در مراکز آموزشی سخن به میان آمد و استاد نکات ارزشمندی را بیان کردند. همچنین استاد راهنمایی های راهگشا و ارزنده ای در زمینۀ آموزش و نوشتن و ترجمۀ کتاب های مختلف داشته اند. ضمن این که از استاد درخواست داشتیم برای تهیه و تنظیم کتابی در زمینۀ تجارب زیستۀ خودشان در زمینۀ فعالیت های فکری و فرهنگی ای که در دهه های گذشته داشتند موافقت نمایند. به هر حال فضایی صمیمانه شکل گرفت و ما هم از خرمن دانش وسیع و عمیق استاد خوشه هایی چند بر گرفتیم. در این نشست البته دوستانی چون آقای پارسا، خانم روزبهانی و خانم تاج الدین نیز حضور داشتند.
#استاد_مصطفی_ملکیان
#دکتر_حسن_محدثی
#محمدباقر_تاج_الدین


@tajeddin_mohammadbagher
🔵و این هم از همان کتاب و از قول دنزین و لینکلن(2005) که دوباره روش تفسیری زیر مجموعه پژوهش یا رویکرد کیفی آمده است.(کرسول، 2013، 10).


@tajeddin_mohammadbagher
🔵لطفا دوستان به خط آخر این پاراگراف البته ضمن توجه به کل بحثی که کرسول ارائه کرده اند توجه نمایند که گفته اند: به همین علت است که پژوهش کیفی اغلب پژوهش تفسیری نامیده می شود. پس از نظر کرسول تحقیق کیفی و تفسیری یکی بوده و دو تا روش مجزایی نیستند

@tajeddin_mohammadbagher
04.02.202506:40
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش پنجم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


11.عبدالکریمی گویا توجه ندارد که انسان مدرن به دلیل عبور از "دگرراهبری" و رسیدن به "خودراهبری" نیازی به قهرمان سازی و یا داشتن قهرمانانی ندارد. بت های فکری و اندیشگی نیز درهم شکسته شدند و نسل امروزی گرفتار کیش شخصیت نیست که بخواهد از کسی قهرمان فکری و فرهنگی و سیاسی درست کند چرا که او خود را کم و بیش قهرمان هر عرصه و صحنه ای از زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می داند. ضمن این که زیست جهان انسان مدرن نیز به کلی متفاوت از زیست جهان انسان پیشامدرن است و فهمی که انسان مدرن از زیست خود در این جهان دارد یکسره با فهم و معنای انسان های سنتی متفاوت شده است. با این همه نسل حاضر نیز اسطوره ها، مفاهیم و اندیشه های خودش را دارد و به نظر می رسد که توان تاریخ سازی را نیز داشته باشد بدون هرگونه ارجاع به گذشته و سنت. چرا عبدالکریمی گمان می کنند که نسل جدید و انسان فعلی توان داشتن نیروی اجتماعی خودش را ندارد؟ عبدالکریمی بر این گمان است که چون انسان مدرن اتمیزه شده و دچار تفرد و پراکندگی شده است دیگر نمی تواند چونان نیرویی اجتماعی یا تاریخی در کنار هم باشد و بایستد که تجربۀ چند سال اخیر جامعۀ ایران و جوامع دیگر به خوبی نشان می دهد که چنین نیست و جناب ایشان اشتباه فکر می کنند. عبدالکریمی بیش از آن دل که نگران وضعیت تلخ انسان های جامعۀ خودش باشد دل نگران انسان های جوامع غربی است که به زعم ایشان دچار نیهیلیسم شده است و خوب است بدانند که مسألۀ جامعۀ ما نیهیلیسم نیست.

12.در مقام نتیجه گیری می توان گفت که تمام مفاهیمی که عبدالکریمی در تعریف نیروی تاریخی اصیل به کار گرفته اند مفاهیم برساخت شدۀ جهان مدرن اَند و آن گاه می خواهد با ذهنیت برساخت شده در جهان مدرن نیرویی از دل سنت و تاریخ استخراج کنند که به نظر می رسد آب در هاون کوفتن و به راه ترکستان رفتن است. بازخوانی اندیشه های سنتی در جهان مدرن نیز نتیجه اَش می شود مدرن اندیشی و نه سنت اندیشی. این که برخی چون عبدالکریمی بر آن شده اند برای مثال متون سنتی ای چون کتاب های فارابی، غزالی، ابن سینا، ابن خلدون، مولوی، حافظ، سعدی و دیگران را بازخوانی کنند کاری نمی کنند به جز این که در پرتو مفاهیم و نظریه های جهان مدرن آن متون را توضیح می دهند و البته نتایج دلخواهانۀ خود را می گیرند و تو گویی که حرف در دهان آن متون و تاریخ می گذارند و نویسندگان آن متون را بر آن می دارند که برای انسان های امروزی حرفی بزنند که این اقدام نوعی روکش کاری مدرن به متون سنتی است و چندان هم مشخص نیست که به کار امروزیان بیاید. هرگز بر آن نیستم بگویم که از سنت نمی توان هیچ گونه حرفی یا راه کاری برای جهان مدرن و انسان های امروزی استخراج کرد بلکه می گویم که چنین کاری ظرافت های بسیاری می خواهد و امری ساده و پیش پا افتاده نیست. چه کسی می تواند بگوید که امثال مولوی و حافظ و سعدی هیچ پیام سازنده و اثرگذاری برای انسان مدرن امروزی ندارند؟ بلکه تمام حرف در این است که آن الگوها و ساختارهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جهان پیشامدرن دیگر وجود ندارند و نمی توانند احیاء شوند. گویا عبدالکریمی توجه ندارد که کسی سنت را چونان کوله باری اگر هم با خود و در ذهن و ضمیر خود داشته باشد با آن الگو و ساختار زندگی و زیست امروزینِ خود را تعیین و تنظیم نمی کند و سامان نمی بخشد، بلکه فقط در گوشه ای از ذهن و ضمیر خود دارد که هر از گاهی به سراغش می رود و برخی دل تنگی های خود را با آن تسکین می دهد. این ها که گفته می شود هرگز به معنای آن نیست که زیست مدرن و الگوها و قواعد مربوط به آن عاری از هرگونه عیب و نقص اَند و غیرقابل نقد و بررسی. از قضا زیست مدرن و الگوها و قواعد مروط به آن نیز قابل نقد و بررسی اَند. چرا مدرنیته قابل نقد نباشد؟ چه کسی می تواند این را بگوید؟ قابل نقد بودن مدرنیته اما بسی تفاوات دارد که بخواهیم الگوها و قواعد جهان پیشامدرن در این دوران زنده کنیم و مبتنی بر آن زیست خود را سامان ببخشیم. سخن در این زمینه بسیار است و باید گفت این زمان بگذار تا وقت دگر. در ضمن منتظر می مانم که آیا عبدالکریمی پاسخی به این نقد و نظر خواهد داد یا دوباره روشنفکران را متهم به عدم پاسخ گویی می کتد. البته بدون این که بخواهم خود را در جرگۀ روشنفکران این سرزمین قرار دهم به عنوان دانش آموزی در عرصۀ اندیشگی و تفکر این چند صفحه را قلمی کردم.
#نیروی_اصیل_تاریخی
#روشنفکری
#روشنفکران
#سنت
#مدرنیته
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی


@tajeddin_mohammadbagher
31.03.202506:35
☸️خودروها و جاده های بی کیفیت هم در این تصادفات و کشتار انسان ها مقصرند!!

✍️محمدباقر تاج الدین

✅براساس خبرهای اعلام شده از 25 اسفندماه 1403 تا 9 فروردین ماه 1404 خورشیدی حدود 600 تن از هم وطنان ما در اثر تصادفات کشته و حدود 60 هزار نفر نیز زخمی شده اند!! برخی مدیران و دست اندرکاران همواره تأکید داشته اند که عامل انسانی مهم ترین دلیل بروز چنین تصادفات و کشتار و آسیب است. اما چندان از بی کیفیت بودن بیش تر خودروها و نیز جاده های کشور سخن و تحلیل چندانی ارائه نمی کنند و این در حالی است که اگرچه عامل انسانی دست کم یکی از مهم ترین دلایل بروز چنین صحنه های دردناک است اما در صورتی که خودروهای با کیفیت و با دوام و همچنین جاده های با کیفیت در کشور وجود داشته باشد شاهد چنین وضع اسف باری نخواهیم بود.

✳️نکتۀ بسیار مهم تر این است که ایران کشوری به نسبت وسیع و بزرگ است و اگر حمل و نقل هوایی مناسب و با قیمت ارزان در بسیاری از شهرهای کشور وجود داشته باشد چه نیازی به راه انداختن این همه خودرو در جاده ها است؟!! به دلیل تحریم های غیر موجه و سوء مدیریت های گوناگون صنعت هوانوردی کشور در یکی از بدترین و ضعیف ترین وضع خودش در مقایسه با نه تنها کشورهای پیشرفتۀ دنیا بلکه حتی در مقایسه با کشورهایی چون امارات و قطر و عمان و کویت و ترکیه قرار دارد. ایرانی که روزی یکی از برترین خطوط هوایی جهان را در اختیار داشت امروزه در رتبه های آخر دنیا قرار گرفته است. اکنون اما مدعای اصلی این است که اگر در زمینۀ صنعت هوانوردی وضعیت مطلوبی می داشتیم بدون تردید شاهد پرواز هواپیماهای مطلوب و با کیفیت در بین بسیاری از شهرهای کشور بودیم و نیازی نبود که مسافران این گونه با خودروهای بی کیفیت خودشان مثلا از کرمان به گیلان بروند که هر لحظه بروز خطر تصادف و کشته و زخمی شدن در میان باشد!! آیا به راستی شهروندان در این زمینه مقصرند یا مدیران بی کفایت؟!!

❇️باز هم نکتۀ دیگر در این زمینه بحث صنعت ریلی کشور است که ضمن این که هنوز بسیاری از استان ها و شهرهای کشور فاقد راه آهن مناسب اَند بلکه بقیۀ استان ها و شهرهایی که دارای خط آهن هستند از قطارهای کاملا بی کیفیت و عقب مانده و قدیمی استفاده می شود که بسیاری از مسافران هیچ رغبتی برای سوار شدن به این قطارها را ندارند!! در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا از قطارهای پر سرعت و با کیفیت استفاده می کنند ما هم چنان در حال استفاده از قطارهای بی کیفیت 50 سال پیش هستیم!!! بماند که ناوگان اتوبوسرانی کشور نیز بسیار فرسوده و قدیمی بوده که هر روزه شاهد تعداد زیادی تصادفات در جاده ها هستیم(مورد اخیر هم حادثۀ واژگونی اتوبوس در کرمان که منجر به کشته شدن 14 نفر از هم وطنان عزیزمان شده است)!!

✅ می توان چنین نتیجه گرفت که در صورت در اختیار داشتن هواپیماها، قطارها، اتوبوس ها و خودروهای شخصی به روز و با کیفیت از یک سو و جاده های با کیفیت و استاندارد از سوی دیگر دیگر شاهد این میزان تلفات و صدمات جانی و مالی گزاف و بسیار نگران کننده نخواهیم بود!! در واقع، و در درجۀ نخست آن انسان هایی که به عنوان سیاستگذار و مدیر در زمینۀ حمل و نقل و پیش از آن در حوزه های مرتبط دیگر حضور دارند مقصر اصلی این ماجرای دردناک و تلخ هستند و نه لزوماً رانندگان که اگر هم مقصر باشند در مراحل بعدی این قضیه قرار دارند!!! لذا نخست مقصران اصلی این وضع نگران کننده و دردناک را باید مورد خطاب قرار داد تا به وظیفه و تعهد خودشان به خوبی و به درستی عمل کنند!! البته که آموزش رانندگان و در مواردی برخورد قانونی با رانندگان متخلف اقدامی منطقی است و کسی مخالف آن نیست!!
#تصادفات_جاده_ای
#مرگ_انسان_ها
#خودروهای_بی_کیفیت
#جاده_های_بی_کیفیت
#صنعت_هوانوردی
#صنعت_ریلی
#سیاستگذاری_مطلوب


@tajeddin_mohammadbagher
05.03.202517:04
☸️شرایط بحرانی اقتصاد کشور، شهروندانِ گرفتار در باتلاقی هولناک

✍️محمدباقر تاج الدین

✅بنابر دیدگاه بیش تر اقتصاددانان اوضاع اقتصادی نابسامان کشور که شامل رکود اقتصادی طولانی مدت، تورم بالا و طولانی مدت، کاهش ارزش پول ملّی، افزایش بیکاری، فقر گسترده و در نهایت گسترش شاخص فلاکت در جامعه می شود عرصه را بر همگان تنگ کرده است. در این میان البته بیش از همه شهروندان طبقات پایین و متوسط آسیب های گوناگون می بینند و دچار درد و رنج های فراوان می شوند. بحران در وضع اقتصادی کشور سبب تغییرات روزانۀ قمیت کالاها و در نتیجه افزایش تورم و گرانی شده به گونه ای که بیش تر شهروندان چنان عاصی شده اند که تو گویی هر روز بیش از پیش در باتلاق این شرایط دردناک فرو می روند و کاری هم از دست شان بر نمی آید. دیگر با چه زبانی باید گفت که این شرایط بحرانی اقتصاد کشور به هیچ وجه قابل تحمل نبوده و بیش تر شهروندان را هر روز در باتلاق دشوار زندگی گرفتارتر می کند. تورم و گرانی وضعی را به وجود آورده که حالا دیگر فلاکت را به برای گروه های زیادی از مردم به وجود آورده است. سفره های کوچک تر، جیب های خالی تر، تحقیر شدنِ هر چه بیش تر، اندوهناک شدن هر چه بیش تر، غلبۀ ناامیدی و ترس، تیره و تار شدن افق ها، ضعیف تر شدنِ جسم و روان، رواج بی اخلاقی ها، افزایش رقابت های غیر انسانی، افزایش آسیب های اجتماعی، فروپاشی خانواده ها، افزایش خشونت و نزاع، افزایش بیماری های جسمی و روانی و ده ها پیامد ناگوار و دردناک دیگر همگی ناشی از همین شرایط بحرانی اقتصادی اَند.

✳️فراوان می بینیم و می شنویم که بسیاری از شهروندان برای گذران زندگی معمولی خود نیز کاملا ناتوان شده اند و هر روز در ورطۀ فقر و فلاکت می افتند. بیمارانی که دچار بیماری های مزمنی شده اند و امکان درمان بیماری شان را ندارند، کارگرانی که با دستمزدهای ناچیز حتی نمی توانند غذایی ساده بر سر سفرۀ خانوادۀ خود بگذارند، مستأجرانی که برای پرداخت اجاره بها دچار حقارت می شوند، بیکارانی که تن به هر کاری می دهند تا بلکه لقمه نانی بیابند، زنان سرپرست خانواری که به انواع پیچ و تاب ها دچار می شوند، بازنشستگانی که با حقوق ناچیز بازنشستگی پیش پا افتاده ترین هزینه های زندگی شان را نیز نمی توانند پرداخت کنند. بیان وضع اسف بار فقرای جامعه در مناطق محروم و توسعه نیافته که خود حکایت دردناکی است که در صد دفتر هم نمی گنجد!!!

❇️سخن درست بگویم بیش تر کارگران، کشاورزان، معلمان، کارمندان، استادان، پرستاران، بخشی از پزشکان، بخشی از دارندگان مشاغل آزاد و به اصطلاح خرده پا به هیچ وجه ادامۀ چنین شرایط بحرانی برای شان امکان پذیر نیست و اگر اندک ذخیره و پس اندازی هم داشته اند همه را مصرف کرده اند و اکنون آنان مانده اند با انبوهی از مشکلات و درد و رنج ها!!! نیازی به آمار و ارقام و پژوهش علمی هم اگر نباشد گشت و گذاری در سطح شهر به خوبی هر چه تمام تر همه چیز را آشکار می سازد. خانواده هایی که هر روز یکی از اقلام خوراکی و مصرفی از سبد هزینۀ خانوارشان حذف می شود از پروتئین هایی چون گوشت و مرغ و ماهی گرفته تا میوه هایی چون موز و کیوی و پرتقال تا تنقلاتی چون آجیل و پسته و تا مواد عذایی ای چون برنج و لبنیات و تا پوشاک و کفش!! بر این ها بیفزایید هزینه های سرسام آور تعمیرات لوازم خانگی ای چون یخچال و ماشین لباسشویی و آب گرمکن و شیرآلات که خود حکایت غم انگیز دیگری است. درناک تر از همه بروز بیماری هایی است که هر آن ممکن است یکی از شهروندان را گرفتار کند که دیگر آن وقت حساب شان با کرام الکاتبین است!!!

✅از آن روزی که عده ای نادان از یک سو و کاسبان تحریم از سوی دیگر، تحریم ها را کاغذ پاره می پنداشتند و تا امروز که هنوز هم چنین افرادی در تقلا هستند که همین موضوع نادرست و انحرافی را القاء کنند، همچنان جامعه و شهروندان گرفتار در پیامد های دردناک و تلخ تحریم ها هستند و هر روز و ساعت نیز بر درد و رنج شهروندان افزوده می شود. لذا این که مجلسیان وزیر اقتصاد را استیضاح کنند یا فلان فرد را بخواهند از دولت برود و بهمان فرد بیاید همه اَش دست و پا زدن های سیاسیِ بیهوده ای است که هیچ تغییری در این وضع اسف بار و دردناک نخواهد گذاشت. حالا دیگر بیش تر شهروندان به خوبی دریافته اند که چارۀ کار در جای دیگر است و تا اقدامی بنیادین، اساسی و ساختاری صورت نگیرد دَر همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید و امید به بهبودی وضع فعلی نیز امیدی واهی و از اساس باطل است!!!
#بحران_اقتصادی
#شهروندان
#باتلاق_زندگی
#تحریم

@tajeddin_mohammadbagher
26.02.202506:59
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش دوم]

✍️محمدباقر تاج الدین

✅لذا می توان تا این جا و به طور خلاصه مسأله و موضوع مورد بحث را این گونه صورت بندی کرد که دست کم دو پارادایم(paradigm) یا سنت فکری-فلسفی یعنی فلسفۀ تحلیلی(analytical philosophy) که در قالب دیدگاه های اثبات گرایی، واقع گرایی یا تجربه گرایی پدیدار شده اند از یک سو و فلسفۀ قاره ای(continental philosophy) که در قالب دیدگاه های تفسیرگرایی، ذهن گرایی یا معناگرایی شکل گرفته اند، از سوی دیگر در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند و در حقیقت سبب ساز شکل گیری پژوهش های اثباتی(positive research) و تفسیری(interpretive research) شده که بعدها در قالب پژوهش های"کمّی(quantitative)" و "کیفی(qualitative)" در مراکز علمی و دانشگاهی رایج و پر کاربرد شده اند.

✳️بنابراین ریشه های رواج گسترده و همه جانبۀ پژوهش های کمّی و کیفی و همچنین ترکیبی در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاهی دنیا و ایران را بیش از همه می بایست در پارادایم های فلسفی و روش شناختی دست کم دو قرن پیش دانست و گمان نکنیم که فقط محصول کوشش های پژوهشگران دانش هایی چون جامعه شناسی یا روان شناسی از قرن نوزدهم تا به امروز است. به دیگر سخن و به زبان ساده تر اگر جامعه شناسی چون امیل دورکیم فرانسوی از روش اثباتی و جامعه شناسی دیگر چون ماکس وبر آلمانی از روش تفسیری-تفهمی سخن گفته است چنین اندیشه هایی ریشه در دو سنت فلسفی-فکری پیش از آنان داشته است که بحث آن را در حد توان علمی خودم پی خواهم گرفت تا برسم به بحث پژوهش های کمّی، کیفی و ترکیبی و تفاوت های این سه و همچنین مناقشات پژوهشی و روشی میان متخصصان و محققان مبتنی بر متون روشی و پژوهشی داخلی و خارجی.

(ادامه دارد....)

#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی


@tajeddin_mohammadbagher
🔵همان گونه که در این جدول از کتاب مورد اشاره دیده می شود روش تفسیری زیر مجموعۀ پژوهش کیفی آمده است. از قول دنزین و لینکلن هم چنین بحثی آمده است. (جان کرسول، 2013، ص 9 و 10).

@tajeddin_mohammadbagher
🔵پوستر فیلم چشم اندازی در مه اثری از تئو آنجلوپولوس کارگردان مشهور یونانی


@tajeddin_mohammadbagher
04.02.202506:28
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش چهارم]

✍️محمدباقر تاج الدین


8. لذا پرسش از عبدالکریمی این است: هنگامی که هویتِ سنتی(هویت ناب، یکدست، ساده و ثابت) دچار فروپاشی شده و "هویت چهل" تکه البته با غلبۀ "هویت مدرن و جهانی" شکل گرفته و در واقع هویت به پدیده ای سیّال، تعیّن ناپذیر، متنوع، متکثر، تکّه تکّه شده و حتی دیجیتال بدل شده است تکیه بر کدام هویت می تواند نیروی تاریخیِ اصیل را شکل بدهد و رقم بزند؟ نکتۀ مهم تر این است که انسان مدرن از آن جا که خودراهبر شده و به فردیت(Subjectivity)خاص این دوران بدل شده است لذا از مرحلۀ هویت داشتن(identity) به مرحلۀ هویت یابی(identification) رسیده و اگر پیش از آن هویتی یکدست و ثابت و ناب را جستجو می کرد امروزه دیگر چنین نمی کند و اساساً خود را جهان وطن می داند و تعریفی دیگر از هویت برای خودش بنا کرده است. لذا در چنین فضای ایجاد شده برای هویت توضیح دهید که بنا کردن نیروی تاریخی اصیل مبتنی بر هویت مورد نظر شما(که البته تعریف نکردید و ابعاد و شاخص های آن را تعیین نکردید) چگونه امکان پذیر است؟ و این که به چه دلیل نسل جدید و این دوران نمی تواند بنابر هویت مدرن نیروی تاریخی اصیل قلمداد شود؟ و دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند؟

9. دربارۀ این که گفته شد نیروی تاریخیِ اصیل ضرورت دارد با ملتِ خودش نسبت داشته باشد نیز محل بحث و گفت و گو است چرا که مفاهیمی چون ملت، دولت، دولت-ملت، دولت ملی، شهروند و حقوق شهروندی همگی برخاسته از زمانه و زمینۀ جهان مدرن اَند و هیچ سابقه ای در جهان پیشامدرن ندارند. مردم روزگاران پیشامدرن در ایران رعیت هایی بوده اند که یا در قالب اقوام در کنار هم زندگی می کردند و یا در قالب امت(پس از اسلام) آن هم به صورت پراکنده و سازمان نیافته با حکومت های پادشاهی ای که مردم را فقط رعیت و بردۀ خویش فرض می کردند. لذا ارجاع به ملت و هویت این ملت بیش از آن که مربوط به جهان مدرن باشد مربوط به جهان پیشامدرن(سنتی) است و همان گونه پیش تر بحث شد چنین هویتی امروزه چندان معنایی برای انسان ایرانی مدرن ندارد. البته اگر بخواهیم بحث زبان پارسی، آیین ها و رسوم ایرانی، فرهنگ گذشتۀ ایرانی، ادبیات پارسی و سایر مؤلفه ها و عناصر را معیار قرار دهیم آن ها هم محل بحث و جدل قرار می گیرند که اگر قرار باشد به همۀ آن ها پرداخته شود بحثی مفصل و طولانی است که در نوشتار حاضر امکان پذیر نیست.

10.این که گفته شد نیروی تاریخی اصیل "شبکۀ اجتماعی گسترده ای" دارد حرفی است درست اما ضرورت دارد گفته شود که شبکۀ اجتماعی گسترده هم دچار تحولات و تغییرات می شود کما این که شبکۀ اجتماعی گسترده ای که در جامعۀ پیشامدرنِ ایران وجود داشت تا حدود زیادی از بین رفت و دیگر وجود خارجی ندارد و نسل های امروزینِ ایرانی بنابر باورها، ارزش ها، الگوها و قواعد روزگار مدرن دست به ایجاد شبکۀ اجتماعی گسترده ای زده اند و از قضا بدون شبکۀ اجتماعی هم نیستند. دربارۀ "مفاهیم" هم ضرورت دارد گفته شود که مفاهیم جهان پیشامدرن چندان به کار امروز نمی آید و بسیاری از آن ها در اثر تحولات فکری، فرهنگی و اجتماعی سده ها و دهه های گذشته از بین رفته اند و مفاهیم جدیدی مطابق با فهم و معنای مربوط به جامعۀ مدرن به وجود آمده اَند که به کار انسان های امروزی بیاید. مفاهیم پیشامدرنی چون: رعیت، اطاعت، تقلید، پدرسالاری، مردسالاری، بندگی، بردگی، اسطوره اندیشی، تعصب اندیشی، جزم اند یشی، تقدیرگرایی، قوم گرایی، قبیله گرایی، نژادگرایی، آیین گرایی، عقیده پرستی و ده ها و بلکه صدها مفهوم دیگر امروزه چگونه می توانند مورد استفاده باشند؟ و به چه کار امروزیان می آیند؟ این در حالی است که مفاهیم مربوط به جامعۀ مدرن مانند شهروند، شهروندی، حقوق شهروندی، تحقیق، علم اندیشی، آینده نگری، توسعه گرایی، استدلال گرایی، آزادی، برابری، سبک زندگی مدرن، انتخاب گرایی، فردگرایی، کیفیت زندگی، هویت جهانی و ده ها و بلکه صدها مفهوم جدید دیگر سازندۀ نیروی تاریخی اصیل می توانند باشند.
(ادامه دارد......)

@tajeddin_mohammadbagher
🔵قدرت اگر مهار نشود چه ها که بر سرِ انسان و جامعه می آورد!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

✅درگیری لفظی و فیزیکی طرفداران اکرم امام اوغلو و اردوغان در مجلس ترکیه نشان از این دارد که انسان ها برای به دست آوردن هر چه بیش ترِ قدرت و سپس ثروت تا کجاها دچار انواع بی اخلاقی ها، بی شرمی ها، نفرت پراکنی ها، کین توزی ها و خشونت ها و حتی جنایت ها که نمی شود!!! به نظر می رسد که ترکیه هم تا دست یابی به دموکراسی واقعی راه کم و بیش درازی در پیش دارد و تحولات جدید این کشور نشان از نوعی عقب گرد سیاسی نیز دارد!! اگر قدرت با سازِکارهای مهمی چون وجود تفکیک قوا، جامعۀ مدنی قوی، نهادهای مردمی و احزاب مستقل مهار نشود به چنین روزی می افتد!!
#ترکیه
#قدرت
#نزاع_سیاسی


@tajeddin_mohammadbagher
02.03.202515:43
چپ‌های ایرانی و شرایط دشوار اوکراین

✍سعید معدنی

در روزهای آغازین تجاوز روسیه و پوتین به خاک اوکراین، در میزگردی که در یکی از شبکه های ماهواره‌ای برگزار شد، ملیحه محمدی و فرخ نگهدار از کمونیست‌های سابق و اعضای گروه‌های چپ ایران حق را به روسیه دادند. ملیحه محمدی صریح‌تر و فرخ نگهدار به‌طور ضمنی به این حق اعتقاد داشتند. آنها معتقد بودند که ناتو با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا تا پشت مرزهای روسیه آمده و روسیه را تهدید می‌کند. این کشور حق دارد از امنیت و منافع خود دفاع کند.

برای ایشان مهم نبود که پوتین متجاوز است و خاک یک کشور دیگر را اشغال کرده است. آن‌ها همچنان نوستالژی کعبه‌ی مارکسیست‌های قدیم (شوروی سابق) را در دل دارند. هر جا مخالفت با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا باشد آن‌ها با او همراه هستند ولو روسیه‌ی با دیکتاتوری پوتین باشد.‌ این نوع چپ ها هنوز در همان فضاهای چند دهه قبل زندگی می‌کنند و هنوز رویاهای تعبیر نشده آن سال‌های آرمانخواهی را در کشورهای امثال روسیه متجاوز جستجو می‌کنند.

اما جهان چرخیده، امروز دیکتاتور پوتین در کنار آمریکای امپریالیستی ترامپ ایستاده، هر دو به اتفاق علیه اوکراین و زلنسکی موضع گرفته‌اند. زلنسکی با آن لباس خاکی رزمندگی که از شروع جنگ برتن دارد و شبیه و یادآور چریک‌های مبارز سابق آمریکای لاتین - از نوع چگواراـ شده! در لفظ در مقابل ترامپ مغرور و زیادی خواه ایستاده و مشاجره میکند که در تاریخ زیست آمریکا بی سابقه است.

سوال این است که چپ‌ها اینک چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق با پوتین و ترامپ است؟ آیا همه‌ی آن آرمانهای خیالی ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی چپ در این دهه‌ها با این موضع‌گیری‌ها بیشتر و بیشتر به مسلخ تمسخر نرفته است؟ دنیا وارونه شده ترامپ سوداگر زورگو و پوتین دیکتاتور در کنار هم علیه ملتی که از تمامیت ارضی خود دفاع می‌کنند ایستاده‌اند. اکنون چپ های سردرگم از نوع ملیحه محمدی و فرخ نگهدار چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق را به روسیه و ترامپ می‌دهند؟ یا در کنار ملتی مظلوم قرارمی‌گیرند؟ ببینیم در آینده چه موضعی می‌گیرند و چگونه سخن خواهند گفت.

یازده اسفند ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#ترامپ
#پوتین
#زلنسکی
#ملیحه_محمدی
#فرخ_نگهدار
#چپ_ایرانی


@Saeed_Maadani
26.02.202506:54
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

✅پرداختن به بحث پژوهش و روش بدون پرداختن به ریشه ها و سرچشمه های فلسفی و فکری آن دست کم به نظر من کاری بیهوده و بی نتیجه است که فقط سبب ساز برخی جدال های بی حاصل و و ملال آور خواهد شد. ضمن این که بدون پرداختن به ریشه های اصلی بحث مورد نظر حقیقت موضوع آن گونه که شایسته و سزاوار است هرگز روشن و تدقیق نخواهد شد. بنابراین کوشش خواهم کرد در چند نوشتار به این موضوع پرداخته و ابعاد بحث را در حد توان علمی و پژوهشی اَم روشن تر سازم. هیچ ادعایی مبنی بر درستی این که آن چه می نویسم و منتشر می کنم ندارم و تنها بر آنم تا به حقیقتی از حقایق موجود در این حوزه بپردازم و از این رهگذر نوری بر برخی تاریکی ها و ابهامات ی موجود بیفکنم و سهم خودم را ادا کرده باشم. ضمن این که بحث حاضر بحثی بسیار گسترده و عمیق است و خواننده نباید انتظار داشته باشد تمام حقیقت در چند نوشتار نه چندان بلند به سرانجام برسد و لذا ضرورت دارد که علاقمندان به این بحث به کتاب ها و مقالاتی که در پایان نوشتار ارائه خواهم کرد مراجعه کنند و در فرصت مناسب آن ها را در مطالعه گیرند و البته نقد و نظر خود را نیز بیان کنند.

✳️واقعیت این است که مناقشات روش شناختی بیش از آن که ریشه در دانش های جدیدی چون روان شناسی یا جامعه شناسی داشته باشد ریشه در مباحث مهمی چون فلسفۀ علم، فلسفۀ علوم اجتماعی و هم چنین فلسفۀ روش(روش شناسیِ فلسفی) دارد و فروکاستن آن به بحث های مکانیکی و رایج و مشهوری چون پژوهش های کمّی، کیفی یا ترکیبی جفای بزرگی در حق معرفت=شناخت(knowledge)، دانش=علم(science)، پژوهش(research) و روش(method) است. روش شناسی و پرداختن به انواع روش ها البته تاریخی کم و بیش طولانی دارد که تا یونان باستان نیز می توان آن را پی گرفت، زمانی که ارسطو به زبان آن روزگار از تمایز میان علوم طبیعی و علوم انسانی سخن گفته است. البته روشن است که ارسطو از "علوم طبیعی"(natural sciences) و "علوم انسانی"(human sciences) آن گونه که امروزه رایج است و معنا می شود، سخن نگفته است، بلکه در «کتاب بوطیقا(یا به گفتۀ برخی طوبیقا=Topics) "قضایا" را بر سه قسم اخلاقی، طبیعی و منطقی مورد شناسایی قرار داد و طی آن "قضیۀ اخلاق" را به معنای اجتماعیات و آن چه مربوط به رفتار انسان است، تعریف کرد»( ویلهلم دیلتای، مقدمه بر علوم انسانی/ ترجمۀ منوچهر صانعی دره بیدی/مقدمۀ مترجم، 1388: 14). همچنین است بحث دربارۀ سنت فکری هرمنوتیک و تفسیری که تا یونان باستان قابل ردیابی و واکاوی است. «هرمنوتیک یکی از قدیمی ترین سنت های علوم انسانی است. پیش از روش های جدید تحقیق کیفی به وجود آمد و تاریخچۀ آن به آغاز دوران باستان باز می گردد»(ایون شِرَت، فلسفۀ علوم اجتماعی قاره ای، ترجمه هادی جلیلی، 1387: 35). بعدتر در همین نوشتار بیش تر به این موضوع خواهم پرداخت.

❇️حال، اگر از دوران باستان گذر کنیم و به سده های جدیدتر یعنی سده های پس از دورۀ رنسانس(renaissance) یا همان نوزایی فلسفی، فرهنگی و علمی برسیم و سربرآوردن علوم طبیعی جدید مانند زیست شناسی، فیزیک، شیمی و بعدها و به دنبال و تحت تأثیر علوم طبیعی شکل گیری علوم انسانی جدید مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد را مورد واکاوی قرار دهیم به خوبی می بینیم که اگرچه دو سنت فکری تجربه گرایی(empiricism) یا اثبات گرایی(positivism) یا واقع گرایی(realism) و در مقابل تفسیرگرایی(interpretivism)، یا ذهن گرایی(idealism) کم و بیش پا به پای هم از گذشته های دور پیش آمده اند، اما در قرن نوزدهم بود که به دنبال چیرگی و غلبۀ علوم طبیعی که خود ناشی از غلبۀ اندیشۀ تجربه گرایانه یا اثبات گرایانه در اروپای آن روزگار بود، شاهد تسلط پژوهش اثبات گرایانه و تجربه گرایانه و نیز تسلط پژوهش ها و روش های کمّی گرایانه نه تنها در علوم طبیعی بلکه در علوم انسانی ای چون جامعه شناسی و روان شناسی بوده ایم و این تسلط و چیرگی تا دهۀ هفتاد میلادی قرن بیستم نیز ادامه یافت.

(ادامه دارد....)

#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی


@tajeddin_mohammadbagher
🔵کتاب پویش کیفی و طرح پژوهش اثری از جان کرسول

✍️محمدباقر تاج الدین

✅در این کتاب کرسول برخی روش های مرتبط با پارادایم تفسیری-برساختی را در ذیل پژوهش کیفی آورده است. همچنین در یک جدول جداگانه ضمن اشاره به پژوهشگران حوزۀ روش تحقیق روش تفسیری را زیر مجموعه پژوهش کیفی دیده است. در این زمینه بیش تر و مستند خواهم نوشت ضمن اشاره به پاره ای از دیدگاه های نویسندگان این حوزه. ضمنا در بین متخصصان روش در دانشگاه های معتبر دنیا نیز بر سر این که روش تفسیری و کیفی مشابه هستند یا متفاوت مناقشاتی وجود دارد که با ارائۀ اسناد و منابع مورد نظر بحث خواهم کرد.


@tajeddin_mohammadbagher
12.02.202505:41
☸️مردم را می خندونم و شاد می کنم، می دونستی این کار چقدر سخته؟

✍️محمدباقر تاج الدین

✅عنوان نوشتۀ حاضر مربوط به بخشی از دیالوگ های فیلم درخشان "چشم اندازی در مه" ساختۀ کارگردان مشهور یونانی "تئو آنجلوپولوس" به سال 1988 میلادی است. ناگفته نماند که آنجلوپولوس سازندۀ چندین فیلم ارزشمند دیگر از جمله فیلم های "ابدیت و یک روز" و "علفزار گریان" است که هر دو جایزۀ نخل طلایی کن را دریافت کردند. فیلم در ژانر درام ساخته شد و صحنه های فیلم عمدتاً در فضایی مه آلود با آهنگ سازی بی نظیر آهنگساز مشهور یونانی "النی کاریندرو" برداشته شد. فیلم سفر دور و دراز و البته دردناک دو کودکی را روایت می کند که در پی یافتن پدر خود هستند و قصد رفتن به کشور آلمان را دارند که در راه دچار انواع حوادث تلخ و دردناک و البته در مواردی شادی بخش می شوند. فیلم مورد نظر همچنین به گرفتاری ها و مشکلات مردم یونان نیز می پردازد که برای گذران زندگی شان دچار انواع محدودیت ها و موانع هستند.

✳️پیام اصلی این فیلم نه تنها بیان درد و رنج های دو کودک یاد شده و بلکه مردم یونان است اما در عین حال از کوشش های فردی جوان پرده بر می دارد که در پی خنداندن و شاد کردن مردم است البته با تمام دشواری هایی که پیش رو دارد. فضای مه آلود صحنه های فیلم دقیقاً یادآور فضای مه آلود و مبهم جامعۀ آن روز یونان است که مردم با انواع مشکلات و مسائل دست به گریبان اَند. فیلم مورد اشاره یک پیام مهم دیگر هم دارد و آن زیستن در میانه ای از ابهام ها و آرزوهای دور و دراز و مسیری طولانی و دشوار برای رسیدن به مقصد و درد و رنج هایی که در این مسیر باید کشید. روایتِ فیلم روایت بسیاری از انسان هایی است که به این جهان می آیند و با درد و رنج های بسیار رزوگاران خود را سپری می کنند و تأسف بارتر این که به بسیاری از آرزوهای خود دست نمی یابند و در نهایت ناکامانه و دردمندانه جهان را ترک می کنند.

❇️آن چه که در این فیلم از همه چیز مهم تر و برجسته تر می آید همان اقدام جوانی است که کوشش می کند مردم را شاد نگه دارد و البته می داند که چه مسئولیت دشواری را هم بر دوش گرفته است. او نسبت به موانع و کمبودهای زیادی که برای شاد نگه داشتن مردم جامعه اش در کشور وجود دارد به خوبی آگاه است و این را هم می داند که گویی سیاستمداران و در مجموع نظام حکمرانی کشور اقدام درخوری برای کاهش درد و رنج های مردم و شاد نگه داشتن شان نمی کنند. این جوان با خود می اندیشد حالا که سیاستمداران نسبت به مسئولیت مهم و بنیادین شان یعنی کاهش درد و رنج شهروندان از سویی و شاد و راضی نگه داشتن شان از سوی دیگر آگاه نیستند و یا آگاه هستند و آن را کنار گذاشته اند پس او باید این مسئولیت را در حد توان و امکاناتی که دارد، انجام دهد.

✅نتیجۀ کلیدی ای که از روایت گری این فیلم می توان گرفت این است که در جامعه ای که نظام حمکرانی به جای کوشش برای کاهش درد و رنج شهروندان و شاد و راضی نگه داشتن شان به اموری دیگر و در واقع بیهوده ای می پردازد که از اساس مسأله و مشکل شهروندان اَش نیست خروجی چنین وضعی می شود زندگی تلخ و اسف باری که شهروند ان جامعه را به طرز وحشتناکی گرفتار می کند. قصّۀ دردناک دو کودک آواره و بی پناه در فیلم در حقیقت نماد وضعیت تلخ بسیاری از شهروندان جامعه ای است که حمایت و پشتیبانی های ضروری از سوی نظام حکمرانی دریافت نمی کنند و لذا خود باید دست به کار شوند تا اندکی از درد و رنج های بی شمارشان را کاهش دهند!!!
#مردم
#شادی
#درد_و_رنج
#آرزوها
#زندگی
#چشم_اندازی_در_مه
#انجلوپولوس


@tajeddin_mohammadbagher
03.02.202515:02
☸️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگی هایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]


✍️محمدباقر تاج الدین


6.تاریخ سازی در دوران پیشا مدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!

7.اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويت‏هاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفته‏اند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاه‏ها و خاستگاه‏هاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار مي‏گيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهومي‌ای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پست‌مدرنِ سوژه يا هويت ظهور كرده‌اند، به اين سؤال باز می‌گردد كه "سوژۀ پاره‌پاره " چگونه بر حسب هويت‌هاي فرهنگي‌اش به ویژه هويت ملي شناخته می‌شود؟(هال، 1382).

(ادامه دارد....)


@tajeddin_mohammadbagher
Паказана 1 - 24 з 31
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.