●نقد چهارم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی
آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.
او در مقدمه کتاب خود مینویسد:
The book has been ten years in the making....Though books often have the name of one person as their author, they are invariably a collective effort—every conversation, every question, every book or essay we read, every criticism, fair or unfair, that we encounter, combine to shape our vision and words and leave indelible marks on any narrative we form. I have made every effort to reduce the affects of these influences to a minimum and allow the facts, reflected first and foremost in primary documents, to speak for themselves. I have conducted more than 500 interviews with people who knew the Shah, or whose lives were touched by him and his policies. Members of the royal family refused my repeated requests for interviews. More than once they agreed to meet, and every time, for reasons never explained to me, they changed their minds at the last moment....The Shah’s sixty-plus-year life, more than half of it on the throne of a country at the vortex of history, is exponentially more difficult to capture
📚The Shah, Abbas Milani, page 11 & 12
ترجمه: این کتاب طی ده سال نوشته شده است...اگرچه کتابها اغلب نام یک نفر را بهعنوان نویسندهشان دارند، اما بدون شک نتیجهی یک تلاش جمعی هستند—هر گفتوگو، هر سؤال، هر کتاب یا مقالهای که میخوانیم، هر انتقادی، حتی اگر ناعادلانه باشد، در شکلدهی دیدگاه و کلمات ما ترکیب میشوند و اثری پاکنشدنی روی هر روایتی که شکل میدهیم میگذارند. من هر تلاشی کردهام تا تأثیر این عوامل را به حداقل برسانم و اجازه دهم که واقعیتها، که نخستین بار در اسناد اولیه منعکس شدهاند، خودشان سخن بگویند. من بیش از ۵۰۰ مصاحبه با افرادی انجام دادهام که شاه را میشناختند یا زندگیشان تحت تأثیر او و سیاستهایش بود. اعضای خانواده سلطنتی دعوتهای متعدد من برای مصاحبه را رد کردند. چندین بار موافقت کردند که ملاقات کنند، ولی هر بار به دلایلی که هیچگاه برای من روشن نشد، نظرشان را در آخرین لحظه تغییر دادند....شصت و چند سال زندگی شاه، که نیمی از آن را بر تخت سلطنت کشوری در مرکز گردابهای تاریخ سپری کرد، حتی بیشتر از این نیز دشوار است که به تصویر کشیده شود.
👇🏻👇🏻
اولاً آقای میلانی عنوان میکنند که کتاب شاه طی ۱۰ سال نوشته شده و افراد فراوانی هم دستنوشته آن را خواندهاند و نظر دادهاند. اگر پژوهشی طی ۱۰ سال نوشته شده باشد یعنی دقت فراوانی در آن به کار رفته و زمانی هم که صاحب نظران فراوانی در پژوهش آن نقش داشته باشند، میبایست میزان اشتباهات این کتاب بسیار پایین بیاید و میبایست اختلاف فقط روی نظرات و برداشتها باشد. در حالی که کتاب نگاهی به شاه هیچگونه دقت عملی به کار نرفته و آقای میلانی حتی روی مسائل بدیهیات اشتباه کرده است.
دوماً آقای میلانی ادعا میکند که بیش از ۵۰۰ مصاحبه با افرادی انجام داده که شاهنشاه را میشناختند یا زندگیشان تحت تأثیر ایشان و سیاستهایشان بوده است. در حالی که به ضرس قاطع عرض میکنم ایشان دروغ میگوید. پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که به کوشش حبیب لاجوردی انجام شد با آن همه عظمت در مجموع با ۱۳۴ نفر مصاحبه صورت پذیرفت. چگونه میلانی با ۵۰۰ نفر مصاحبه داشته است؟
سوماً مصاحبه با اعضای خانواده سلطنتی نیاز به تشریفات خاصی دارد، اینگونه نیست که هر کسی از راه برسد، بتواند با آنان مصاحبهی رسمی کنند. تازه باید دید آیا نیازی به این مصاحبه است، و اساساً هدف مصاحبه کننده چیست؟
آقای میلانی میتوانست و الان نیز میتواند با شخص اعلیحضرت رضاشاه دوم به عنوان وارث و سخنگوی خاندان پهلوی مصاحبه کند.
چهارماً آقای میلانی در ادامه کلام خود در خصوص عمر و زندگانی شاهنشاه از شصت و چند سال صحبت میکند در حالی که محمّدرضاشاه پهلوی فقط ۶۰ سال عمر کرد، ایشان در سال ۱۲۹۸ متولد و در سال ۱۳۵۹ از دنیا رفتند. کسی که مدعی استادی تاریخ است، مدعی دانشگاه استنفورد است، ۱۰ سال برای نگارش کتاب شاه زمان سپری کرده است، نمیداند که شاهنشاه ۶۰ سال عمر کرده است.
پنجماً آقای میلانی در ادامه مدعی میشود که شاه نیمی از عمر خویش را در سلطنت سپری کرد. این سخن آقای میلانی نادرست است. شاه در سال ۱۳۲۰ به پادشاهی رسید و تا سال ۵۷ در قدرت بود. از ۶۰ سال عمر خویش، ۳۷ سال در سلطنت بود؛ این یعنی حدود ۶۱ درصد و نه ۵۰ درصد.
@na_ta_ma