01.04.202522:54
افسردگی شبیه تصویر جذابی که فیلمها به شما نشان میدهند نیست. ربطی به غمگین بودن ندارد. افسردگی، یک استیصال مزمن است. یک "نمیتوانم" ممتد. وضعیتی که سفری کوتاه از تخت به توالت خانه را بدل به تقلایی جانکاه میکند. یک بیماری وحشی است که نیاز به درمان و مهار دارد.
غمانگیزتر تجویزهای اطرافیان است: برو سفر، ورزش کن، رژیم غذایی مدیترانه را امتحان کن، و هزار ورد ناجادویی دیگر. چطور میتوانی برای دیگری توضیح بدهی نفست درد میکند؟ و از خورشید و مهتاب و ستاره و ابر و نور و تاریکی بیزاری؟ و هر معاشرت ساده استخوانت را میتراشد؟ چطور میتوانی برای آنکه بودنت را دوست دارد شرح بدهی نبودن و کمبودن راهی است که ناچاری برای گریز از مصائب انتخاب کنی؟ چطور میتوانی بگویی پشت ایموجی خنده، تصویر بغضکردهی کودکیت را پنهان کردهای؟
اما عیبی ندارد اگر افسردهای. اگر متزلزل و مأیوسی. عیبی ندارد اگر دمدمی و ملتهبی. اگر بلند میخندی و راحت گریه میکنی. اگر حس میکنی تمام روزهای گذشته و آینده را تباه کردهای. اگر آواز اسم کشتگان اخیر یا خبر قیمت دلار تو را در هم میشکند. در این روزها که من هم دوباره کاملا غرق شدهام- عیبی ندارد اگر ته ته تاریک دریا دراز بکشی و بلندبلند گریه کنی و بدانی مادرت صدایت را در ساحل نخواهدشنید. فقط از یاد نبر این رنجهای بزرگ یعنی تو هنوز انسانی. زندهای، پس باید زندگی کنی. بله، بی هیچ شعاری زندگی از همیشه مزخرفتر است، و پیداکردن دلیلی برای لبخندی گرم از همیشه سختتر شده، اما این تنها شانس ما برای تماشا و مکاشفه و رشد هست...
همین.
غمانگیزتر تجویزهای اطرافیان است: برو سفر، ورزش کن، رژیم غذایی مدیترانه را امتحان کن، و هزار ورد ناجادویی دیگر. چطور میتوانی برای دیگری توضیح بدهی نفست درد میکند؟ و از خورشید و مهتاب و ستاره و ابر و نور و تاریکی بیزاری؟ و هر معاشرت ساده استخوانت را میتراشد؟ چطور میتوانی برای آنکه بودنت را دوست دارد شرح بدهی نبودن و کمبودن راهی است که ناچاری برای گریز از مصائب انتخاب کنی؟ چطور میتوانی بگویی پشت ایموجی خنده، تصویر بغضکردهی کودکیت را پنهان کردهای؟
اما عیبی ندارد اگر افسردهای. اگر متزلزل و مأیوسی. عیبی ندارد اگر دمدمی و ملتهبی. اگر بلند میخندی و راحت گریه میکنی. اگر حس میکنی تمام روزهای گذشته و آینده را تباه کردهای. اگر آواز اسم کشتگان اخیر یا خبر قیمت دلار تو را در هم میشکند. در این روزها که من هم دوباره کاملا غرق شدهام- عیبی ندارد اگر ته ته تاریک دریا دراز بکشی و بلندبلند گریه کنی و بدانی مادرت صدایت را در ساحل نخواهدشنید. فقط از یاد نبر این رنجهای بزرگ یعنی تو هنوز انسانی. زندهای، پس باید زندگی کنی. بله، بی هیچ شعاری زندگی از همیشه مزخرفتر است، و پیداکردن دلیلی برای لبخندی گرم از همیشه سختتر شده، اما این تنها شانس ما برای تماشا و مکاشفه و رشد هست...
همین.
28.03.202513:03
01.04.202522:28


26.03.202512:27


30.03.202518:49
26.03.202512:20
و البته که ظاهر مهم است، هرکس گفته نیست شوخی کرده. البته که چشم و ابرو و لب و کتف و گیسوان و طرز راه رفتن و مدل لباس پوشیدن و اندازه و شیوه آرایش دلبر مهم است. البته که وقتی نگاهش میکنی، باید دلت غنج برود برای خاکسترشدن در آغوشش.
اما، آیین دلبری انگار بعد از مقابله تن با تن شروع میشود. آنجا که مراعات کردن را یاد می گیریم، که خودخواهی را کنار می گذاریم، که از هم می آموزیم، که به حرمت یار اخلاق بدی را که او را می آزارد کمتر میکنیم، که یاد می گیریم بیشتر فکر کنیم و دقیق تر کلمات را انتخاب کنیم اما در عین حال اجازه داشته باشیم همیشه خودمان باشیم، آنجا که دلتنگی حریصمان نکند و حرص از مای عاشق یک موجود متوقع پرده در و هتاک نسازد، آنجا که بفهمیم حروف رابطه کمتر شدهاند و زبان نگاه سلیستر
من فکر میکنم دوست داشتن راه میانبری است به آدم بهتری شدن. هر حس و حال و رابطه ای که خوب بودن، خوب ماندن و اصلاح شدن کاستی ها را از ما دریغ می کند، هر اسمی که دارد بی شک ربطی به دوست داشتن - و در شکل متعالیش عشق - ندارد.
دلبر، یار، پیش از هرچیز کسی است که می توانی کنار او به تمامی شبیه خودت باشی، تو را با کاستی هایت می پذیرد، و می توانی درباره هر موضوع ساده ای مدتها با او حرف بزنی، بدون آن که خستهات کند یا خسته اش کنی. همین.
اما، آیین دلبری انگار بعد از مقابله تن با تن شروع میشود. آنجا که مراعات کردن را یاد می گیریم، که خودخواهی را کنار می گذاریم، که از هم می آموزیم، که به حرمت یار اخلاق بدی را که او را می آزارد کمتر میکنیم، که یاد می گیریم بیشتر فکر کنیم و دقیق تر کلمات را انتخاب کنیم اما در عین حال اجازه داشته باشیم همیشه خودمان باشیم، آنجا که دلتنگی حریصمان نکند و حرص از مای عاشق یک موجود متوقع پرده در و هتاک نسازد، آنجا که بفهمیم حروف رابطه کمتر شدهاند و زبان نگاه سلیستر
من فکر میکنم دوست داشتن راه میانبری است به آدم بهتری شدن. هر حس و حال و رابطه ای که خوب بودن، خوب ماندن و اصلاح شدن کاستی ها را از ما دریغ می کند، هر اسمی که دارد بی شک ربطی به دوست داشتن - و در شکل متعالیش عشق - ندارد.
دلبر، یار، پیش از هرچیز کسی است که می توانی کنار او به تمامی شبیه خودت باشی، تو را با کاستی هایت می پذیرد، و می توانی درباره هر موضوع ساده ای مدتها با او حرف بزنی، بدون آن که خستهات کند یا خسته اش کنی. همین.
29.03.202506:22
نمی دانم کدام یک از ما باید دیگری را ببخشد اما عذر مرا بپذیر که با دوست داشتنم تورا بسیار رنجانده ام و این که مرا دوست نداشته ای اوقاتت را تلخ کرده است و بگذار این را بگویم که عشق سراسر خودخواهیست و گاهی خودخواهی هم کسی را مجبور به ماندن نمی کند . آنطور که هیچ درخت سردسیری در مکانی گرمسیر به خواست باغبان نمی روید که نمی روید.
25.03.202511:30
اما قلب
گاهی کورکورانه
به دنبال رنج است.
گاهی کورکورانه
به دنبال رنج است.
Паказана 1 - 8 з 8
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.