▫️پیام دریافتی
اکنون که بحث ایران و اعراب داغ است خواندن این مطلب خالی از لطف نیست. اگرچه در محتوای آن جای چندوچون داشته باشیم.
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أما بعد:
فقد عَّرف الفقهاء دار الإسلام ودار الحرب بتعريفات وضوابط متعددة يمكن تلخيصها فيما يلي، دار الإسلام هي: الدار التي تجري فيها الأحكام الإسلامية، وتحكم بسلطان المسلمين، وتكون المنعة والقوة فيها للمسلمين.
ودار الحرب هي: الدار التي تجري فيها أحكام الكفر، أو تعلوها أحكام الكفر، ولا يكون فيها السلطان والمنعة بيد المسلمين.
قال الإمام أبو يوسف صاحب أبي حنيفة: تعتبر الدار دار إسلام بظهور أحكام الإسلام فيها، وإن كان جُلُّ أهلها من الكفار.
وتعتبر الدار دار كفر لظهور أحكام الكفر فيها، وإن كان جل أهلها من المسلمين. المبسوط للسرخي 10/144.
وقال الإمام ابن القيم: دار الإسلام هي التي نزلها المسلمون، وجرت عليها أحكام الإسلام، وما لم يجر عليه أحكام الإسلام لم يكن دار إسلام وإن لاصقها. أحكام أهل الذمة 1/266.
ويقول الإمام ابن مفلح: فكل دار غلب عليها أحكام المسلمين فدار الإسلام، وإن غلب عليها أحكام الكفر فدار الكفر، ولا دار لغيرهما. الآداب الشرعية 1/213.
إذا عرفت هذا استطعت التمييز بين دولة وأخرى من حيث كونها دار إسلام، أو دار حرب. والله أعلم.
متون مستند بالا و سایر متون از فقها و جغرافیدانان و اهل کلام عرب در این مورد نشان میدهد که
سرزمین ها از نظر اهل ایدئولوژی پانعربی د( که اکنون در میان فاسدان چپ هم طرفدارانی دارد) سه گونه است:
- یا دارالإسلام است یعنی جایی که اعراب در آن حاکمند. ( توجه کنید که اعراب هرگاه میگویند مسلمون یا مسلمین منظورشان فقط عربهاست و غیر عرب را مسلمان نمیدانند، مانند ایرانیان را که فقط به دلیل نپذیرفتن زبان عربی بعنوان زبان رسمی ملی، مجوس میخوانند و هرگز ایرانیان حتی ایرانیان سنی را مسلمان نمیدانند و نخواهند دانست.)
- یا دارالکفر است یعنی جایی که کافران یعنی غیر اعراب بر آن حاکمند.
- یا دارالحرب است یعنی جایی که میان اعراب و غیر اعراب، در باره آن منازعه است. مثلا در یک روز اعراب بر آن حاکم شدهاند و سپس از دست اعراب بیرون آمده.
یک قاعده کلی هم وجود دارد و آن اینکه دارالکفر ممکن است با شروع جنگ میان اعراب و صاحبان سرزمین، تبدیل به دارالحرب و سپس در صورت پیروزی اعراب، تبدیل به دارالإسلام بشود اما هیچگاه دارالإسلام حتی در صورت وجود منازعه و حتی در صورت پیروزی صاحبان سرزمین بر اعراب غاصب، تبدیل به دارالکفر نخواهد شد. یعنی تمامی متصرفات عرب در دو قرن اولیه استیلای ایشان بر جهان ( از هند تا اسپانیا) همه اش یا دارالإسلام است که همان سرزمین های کنونی عربی است یا دارالحرب است که زمانی اعراب آن را تصرف کرده بودند و الان غیر اعراب بر آن حاکمند مانند ایران و اسرائیل.
از طرفی اعراب با اسرائیل خویشاوندی دارند و حربشان هرگز حرب جدی نبوده و با یکدیگر بازی میکرده اند و هیچ عربی واقعا با اسرائیل جنگ هویتی و فرهنگی و تمدنی نکرده. اگر جنگ مختصری هم بوده، بر سر مال و اموال و زمین و خانه و امثال اینها بوده، که ممکن است دو عرب هم با یکدیگر بجنگند. اما اعراب با ایران بسیار جنگیده اند و جنگ هشت ساله عراق با ایران نمونه ای است آشکار، و جنگها همه هویتی و فرهنگی بوده است.
بنابراین ایران از نظر ایدئوژیک های عرب، دارالحرب است و ما بعنوان ایرانی آن را غصب کرده ایم و از این جهت فرقی با اسرائیلی ها نداریم بلکه از آنان غاصب تر و ناتنیتریم و دشمنی اعراب با ما بسیار بیشتر است تا دشمنی ظاهری و بازیگونه شان با اسرائیلیها.
بدین ترتیب روشن میشود که چرا اعراب اصیل و ایدئولوژیک اصولا از مخالفت ایران با اسرائیل ناخوشنود و حتی متعجب و خشمگین هستند و میگویند که دیگ به دیگ میگوید رویش سیاه. خلاصه حواسمان باشد که اعراب هرگز از فکر تصرف و سیادت بر ایران و کشورهای بعدی که ایران سد راهشان شده مانند افغانستان و تاجیکستان و ترکمنستان و . . . بیرون نیامده اند و منتظر فرصتند...
بنابراین وقتی میگوییم ما عرب نمیپرستیم، معنیش این است که نمیخواهیم ایرانمان را دارالحرب بدانید و در فکر دارالإسلام کردنش باشید.
▫️برگرفته از گفتگویی مفصل با دکترسیدجواد طباطبایی