ENᵖᵃʳᵗʸ ‏(𝖲𝗂𝗅𝖾𝗇𝗍)

چیزهای ساده ،کجا رفتید؟ من دارم پیر می‌شم و نیاز دارم به چیزی تکیه کنم پس بهم بگو چه زمانی منو در جریان می‌ذاری؟ من دارم خسته می‌شم و باید از یه جا شروع کنم
────
و اگر یه دقیقه وقت داری چرا نریم؟ در موردش حرف بزنیم جایی که فقط خودمون می‌شناسیم؟ این می‌تونه پایان همه چی باشه پس چرا نریم جایی که فقط ما می‌شناسیم

تو به من شجاعت ستارگان را آموختی، پیش از آنکه بروی
چگونه نور، حتی پس از مرگ، بی‌پایان ادامه می‌یابد
با نفسی کوتاه، بی‌کرانگی را برایم توضیح دادی
و اینکه چقدر نادر و زیباست که حتی وجود داشته باشیم

نتوانستم جلوی خودم را بگیرم که از تو نخواهم دوباره همه‌چیز را بگویی
سعی کردم آن را بنویسم، اما هرگز نتوانستم قلمی پیدا کنم
حاضرم هر چیزی را بدهم تا یک بار دیگر صدایت را بشنوم
که جهان ساخته شده، تنها برای اینکه با چشمان من دیده شود

با نفسی کوتاه، سعی خواهم کرد بی‌کرانگی را توضیح دهم
و اینکه چقدر نادر و زیباست که حتی وجود داشته باشیم