Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
تـہ‌سیـگاࢪ‌‌ avatar

تـہ‌سیـگاࢪ‌‌

تو Bloodykiss1.t.me عشــق و دیـوانگـیِ منـی،
اما دیگࢪ‌‌ بࢪ‌‌ای من نیستی تلـخ‌ترین‌شیـࢪ‌‌ینـم.
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаСерп 08, 2024
Дадана ў TGlist
Жовт 19, 2024

Папулярныя публікацыі تـہ‌سیـگاࢪ‌‌

Пераслаў з:
دژم؛ avatar
دژم؛
20.04.202511:34
دوست داشتنش نیایش خاموشی بود در معبدی متروک؛
نه اذانی در کار بود، نه ایمانی باقی؛ فقط دل بود و تمنای نگاهی که هرگز کامل نشد. در آن خلوتِ بی‌زمان، نامش را چون وِردی مقدس بر لبانم میچرخاندم و هر آهی که از سینه‌ام بیرون میرفت، شمعی میشد در پرستشگاهِ خاموشِ دلم. به او سجده بردم، نه برای نجات، که برای آرامش، اما آن آرامش، لباسی از خاکستر بر تنِ سرنوشتم پوشاند. حال، در این دمی که میگذرد؛
— هر خاطره‌اش، کفرنامه‌ای‌ست بر سنگ‌‌قبرِ دلی که بی‌فریاد سوخت؛ نه گریه‌ای ماند، نه پناهی برای بازگشت. انگار هرچه بود، جز عشق. افسانه‌ای بود مقدس، در لباسی از فریب؛ باورم را بست تا دروغ را مقدس ببینم و بپرستمَش، و من هنوز اسیرِ عشقی‌ام که "هـیچ‌وقت نجـاتم نداد، فـقط زیبـاتر سوخـتنم را رقـم زد."
‌ —‌♜ 𝖠𝗎𝗌 𝖣𝖾𝗋 𝖠𝗌𝖼𝗁𝖾 𝖤𝗂𝗇𝖾𝗋 𝖵𝖾𝗋𝗅𝗈𝗋𝖾𝗇𝖾𝗇 𝖭𝖺𝖼𝗁𝗍 𝖤𝗋𝗐𝖺𝖼𝗁𝗍𝖾
𝖤𝗂𝗇𝖾 𝖫𝗂𝖾𝖻𝖾, 𝖣𝗂𝖾 𝖲𝖾𝗅𝖻𝗌𝗍 𝖣𝗂𝖾 𝖣𝗎𝗇𝗄𝖾𝗅𝗁𝖾𝗂𝗍 Ü𝖻𝖾𝗋𝗌𝗍𝗋𝖺𝗁𝗅𝗍𝖾!
چشیـد و نوشیـد و ‌حفـره‌ی داغِ دهانـش رو بـا زبون احسـاس کـرد.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
ردِ انـگشت‌هـا و لـمس‌هـای مَـرد، رویِ تـنِ دلتنـگِ پسـر می‌سـوخـت.
[ بـرای خوانـدنِ پارت، کلیـک کنیـد. ]
Пераслаў з:
تـہ‌سیـگاࢪ‌‌ avatar
تـہ‌سیـگاࢪ‌‌
26.03.202513:54
در آرزوی یک نگاه از سویش گم شده‌ام.
ㅤㅤ 𝖪𝗂𝗆 𝖳𝖺𝖾𝗁𝗒𝗎𝗇𝗀 ` 𝟢𝟤 ㅤ ↷ㅤ
04.04.202511:46
・✧・┈┈・✦・┈┈・✧・┈┈・✦

نگاهت شبیـہ نغمه‌ای‌ است کـہ جهان را بـہ سکوت وامی‌دارد. ملودے آرامے کـہ با هر بار تـلاقی، در جانم طنین می‌اندازد و مـرا از هیاهوے زمان می‌ربایـد. انگار در چشم‌هایت قطعه‌اے نواختـہ می‌شود کـہ تنها من آن را می‌شنوم، آهنگے کـہ نـہ آغاز دارد و نـہ پایان، تنها جریان دارد، همچون موجے کـہ ساحل را در آغوش می‌گیرد.

هر بار کـہ بـہ تو خیرـہ می‌شوم، گویے نت‌هاے این ملودےآرام‌تر، عمیق‌تر، و دلنشین‌تر می‌شونـد. لحظه‌ها کش می‌آینـد، زمان از ریتم خود می‌افتند، و جهان، حتے اگر براے ثانیه‌اے کوتاه، با چشم‌هایت هم‌آهنگ می‌شود.

کاش می‌شـد این موسیقے را در سینه‌ے لحظه‌ها ثبت کرد کاش می‌شـد در نگاهت زیست، جایے کـہ هر پلک زدنے نواے دوباره‌اے از زیبایی‌ات را آغاز می‌کنـد.

・✧・┈┈・✦・┈┈・✧・┈┈・✦
06.04.202512:21
قلم فیوی داری و تونستی سناریوی زیبایی باهاش خلق کنی؛ لذت بردم از خوندنش.
01.04.202516:50
چه اندوهـی ژࢪف‌تر از آنڪه پنداشتم تو ࢪا باز یافته‌ام، گرچه حقیقت آن بود که تو هࢪگز گم نشده بودی؛ این من بودم ڪه در ســࢪابِ وهــم، تو ࢪا به جایِ حقیقـت انگاشتم.
04.04.202523:03
در قصه‌ی او، نامم هیچ‌گاه بر زبان نیامد؛ نه در آغاز، نه در گره، نه در فرجام. گویی که از ابتدا، تنها حاشیه‌ای محو بر صفحه‌ای از پیش نوشته‌شده بوده‌ام.
01.04.202511:02
Dn
01.04.202516:50
01.04.202516:50
20.04.202511:34
و من، هنوز با دستانی تهی از او، در ویرانه‌ی آن پرستشگاه ایستاده‌ام؛ بی‌امید، اما با ایمان به زخمی که تنها از عشق او بود.
عشق نافرجامی که به پرستشی دردناک تبدیل شده. معشوق، معبدی خاموشه که عاشق اونجا نیایش می‌کنه و می‌سوزه؛ زیبا، اما بی‌ثمر.
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.