25.04.202510:37
بازهم دربارهی تفاهمنامهی آموزش و پرورش با نیروی انتظامی
برخی از دوستان با ارجاع به متن تفاهمنامهی بین آموزش و پرورش و نیروی انتظامی -که در آن هیچ اشارهای به حضور فیزیکی نیروی انتظامی در مدارس نیست- به جز نقد سخنان وزیر را ناموجه میدانند.
این موضوع در نقد پیشین من جایی نداشت و به جنبههای دیگری از این رابطه پرداخته بودم که میتوانم نکاتی بر آن بیافرایم.
آموزش و پرورش ایران امروز با بحران معرفتشناختی روبهروست. چیزهایی را به عنوان دانش تعریف میکند که خانوادهها و دانشآموزان آن را دانش نمیپندارند.
با این حال در سخن اولیای این نهاد کماکان بحران به سطح اقتصادی تقلیل داده میشود و حتی به بحران ناکارآمدی هم که نشانههای آن را در افول سواد خواندن به عنوان سواد پایه میبینیم، اشارهای نمیشود.
نهاد انتظامی نیز از منظری دیگر با همین بحرانها روبهروست. خود را نمایندهی ارزشهایی میدهند که اکثریت مردم - بنا به نظرسنجیهای رسمی- آن را جزو اولویتهای وظایف نیروی انتظامی نمیدانند.
اولویت نهاد آموزش و پرورش باید غلبه بر بحران معرفتشناختی و ناکارآمدی باشد و این از طریق همکاری با نیروی انتظامی به دست نمیآید و نیازمند گشودن درهای مدارس به روی متخصصان است.
بیاعتمادی جامعه به این دو نهاد را نمیتوان یک سره گردن مردم انداخت. تجربههای مردم در مواجهه با این دستگاهها بخشی از تصویرشان را ساخته است.
درست است که این دستگاهها کل یکپارچه نیستند و مردم ناگزیرند بچههایشان را به مدارس همین آموزش و پرورش بفرستند و هنگامی که مورد ظلم و سرقت و تعدی قرار بگیرند به نیروی انتظامی پناه ببرند، اما کافی است مشکلی از این دست پیدا کنید تا دستکم ناکارآمدی را با گوشت و پوست و استخوانتان درک کنید.
متاسفانه روندهایی که از سالها پیش در آموزش و پرورش پی گرفته شدهاند، به نظر نمیرسد که متوقف شده باشند. یا دستکم تغییر در جهت اصلاح در حد و اندازه مطلوب شکل نگرفته و آن نقل قول وزیر به شکلی نمادین توصیف واقعیتی است که بر ملا شده. لذا انتقاد -حتی به قول برخی، بیانصافانهاش - از این باب که این نهادها تصویر خود را در آیینهی مردم ببینند و علاج کنند، مفید است.
برخی از دوستان با ارجاع به متن تفاهمنامهی بین آموزش و پرورش و نیروی انتظامی -که در آن هیچ اشارهای به حضور فیزیکی نیروی انتظامی در مدارس نیست- به جز نقد سخنان وزیر را ناموجه میدانند.
این موضوع در نقد پیشین من جایی نداشت و به جنبههای دیگری از این رابطه پرداخته بودم که میتوانم نکاتی بر آن بیافرایم.
آموزش و پرورش ایران امروز با بحران معرفتشناختی روبهروست. چیزهایی را به عنوان دانش تعریف میکند که خانوادهها و دانشآموزان آن را دانش نمیپندارند.
با این حال در سخن اولیای این نهاد کماکان بحران به سطح اقتصادی تقلیل داده میشود و حتی به بحران ناکارآمدی هم که نشانههای آن را در افول سواد خواندن به عنوان سواد پایه میبینیم، اشارهای نمیشود.
نهاد انتظامی نیز از منظری دیگر با همین بحرانها روبهروست. خود را نمایندهی ارزشهایی میدهند که اکثریت مردم - بنا به نظرسنجیهای رسمی- آن را جزو اولویتهای وظایف نیروی انتظامی نمیدانند.
اولویت نهاد آموزش و پرورش باید غلبه بر بحران معرفتشناختی و ناکارآمدی باشد و این از طریق همکاری با نیروی انتظامی به دست نمیآید و نیازمند گشودن درهای مدارس به روی متخصصان است.
بیاعتمادی جامعه به این دو نهاد را نمیتوان یک سره گردن مردم انداخت. تجربههای مردم در مواجهه با این دستگاهها بخشی از تصویرشان را ساخته است.
درست است که این دستگاهها کل یکپارچه نیستند و مردم ناگزیرند بچههایشان را به مدارس همین آموزش و پرورش بفرستند و هنگامی که مورد ظلم و سرقت و تعدی قرار بگیرند به نیروی انتظامی پناه ببرند، اما کافی است مشکلی از این دست پیدا کنید تا دستکم ناکارآمدی را با گوشت و پوست و استخوانتان درک کنید.
متاسفانه روندهایی که از سالها پیش در آموزش و پرورش پی گرفته شدهاند، به نظر نمیرسد که متوقف شده باشند. یا دستکم تغییر در جهت اصلاح در حد و اندازه مطلوب شکل نگرفته و آن نقل قول وزیر به شکلی نمادین توصیف واقعیتی است که بر ملا شده. لذا انتقاد -حتی به قول برخی، بیانصافانهاش - از این باب که این نهادها تصویر خود را در آیینهی مردم ببینند و علاج کنند، مفید است.
16.04.202518:19
.
دیروز بنی اسدی نشان ویژهی لاکپشت پرنده را دریافت کرد به خاطر یک عمر کار هنری برای کودکان و نوجوان.
بنیاسدی را سالهاست میشناسم و کارهایش را پیگیری میکنم. تصویرگریهای او امضای شخصیاش را داشت؛ چیزی بین نقشهای اساطیری و دیوارنگارههای غارها که رنگی شده بودند و نقاشیهای کودکانه و هنر انتزاعی اروپایی.
در دورهای که همه چیز باید شب و رق و خطکشی شده و شعاری و صریح و شفاف بود، کارهای بنی اسدی شلختهنما و مبهم و کج و لوله و البته زیبا بودند. کارهای او چیزی علیه معیارهای زیباییشناسی زمانه بود، لباس راحتی در برابر کت و شلوارهایی که بر تن کودکان پوشانده میشدند.
من عاشق آن شلختهنماییاش بودم. همیشه برخی این سوال را میپرسیدند که آیا کارهای بنیاسدی برای کودکان زیادی انتزاعی نیست؟ انتزاعی نبود. راز کودکانگیاش در همان شلختگی نمایشی بود که برای نگاه بزرگسالانه انتزاعیاش میکرد و برای کودکان خود جنس.
https://t.me/lakposhtparandeh
دیروز بنی اسدی نشان ویژهی لاکپشت پرنده را دریافت کرد به خاطر یک عمر کار هنری برای کودکان و نوجوان.
بنیاسدی را سالهاست میشناسم و کارهایش را پیگیری میکنم. تصویرگریهای او امضای شخصیاش را داشت؛ چیزی بین نقشهای اساطیری و دیوارنگارههای غارها که رنگی شده بودند و نقاشیهای کودکانه و هنر انتزاعی اروپایی.
در دورهای که همه چیز باید شب و رق و خطکشی شده و شعاری و صریح و شفاف بود، کارهای بنی اسدی شلختهنما و مبهم و کج و لوله و البته زیبا بودند. کارهای او چیزی علیه معیارهای زیباییشناسی زمانه بود، لباس راحتی در برابر کت و شلوارهایی که بر تن کودکان پوشانده میشدند.
من عاشق آن شلختهنماییاش بودم. همیشه برخی این سوال را میپرسیدند که آیا کارهای بنیاسدی برای کودکان زیادی انتزاعی نیست؟ انتزاعی نبود. راز کودکانگیاش در همان شلختگی نمایشی بود که برای نگاه بزرگسالانه انتزاعیاش میکرد و برای کودکان خود جنس.
https://t.me/lakposhtparandeh
Пераслаў з:
لاکپشت پرنده

15.04.202504:00
9️⃣4️⃣ فهرست چهلونهم لاکپشت پرنده: بهترین کتابهای بهار ۱۴۰۲
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در بهار ۱۴۰۲ منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۲
🐢 @lakposhtparandeh
🌱 لاکپشت پرنده فهرستی است از بهترین کتابهای هر فصل برای کودکان و نوجوانان. این کتابها را گروهی از نویسندگان، مترجمان و کارشناسان کتاب کودک و نوجوان با بررسی کتابهای هر فصل انتخاب میکنند.
🌱 این فهرست شامل کتابهایی است که در بهار ۱۴۰۲ منتشر شدهاند و به فهرست لاکپشت پرنده راه یافتهاند.
🌱 این فهرست را برای دیگران بفرستید تا با بهترین کتابهای کودک و نوجوان آشنا شوند. با مراجعه به سایت لاکپشت پرنده میتوانید تمام فهرستها را دریافت کنید.
#بهترین_کتابهای_سال_۱۴۰۲
🐢 @lakposhtparandeh
Пераслаў з:
الجزیره فارسی|AJPersian

13.04.202517:32
🔴وزیر خارجه انگلیس میگوید حملات اسرائیل به مراکز درمانی در غزه تاسف بار است و باید متوقف شود.
▪️#الجزیره_فارسی
@AJPersian
▪️#الجزیره_فارسی
@AJPersian
12.04.202518:37
لحن بیانیهی کاخ سفید، از لحن خبرنگاران و تحلیلگران اینترنشنال، ملایمتر و محترمانهتر است.
این آقایان و خانمها به رغم پایبندی مذاکرهکنندگان آمریکایی به احترام متقابل، اصرار دارند فضا را به گونهای دیگر نشان بدهند.
این آقایان و خانمها به رغم پایبندی مذاکرهکنندگان آمریکایی به احترام متقابل، اصرار دارند فضا را به گونهای دیگر نشان بدهند.
11.04.202516:27
گفتوگوی غیر مستقیم خسرو و شیرین
این روزها دربارهی گفتوگو و مذاکرهی غیرمستقیم و انواع آن سخن زیاد است. در ادبیات کهن فارسی نمونههایی از مذاکره و گفتوگوی مستقیم و غیر مستقیم گزارش شده است، اما داستان خسرو و شیرین نمونهای است که اساس آن بر گفتوگوی غیر مستقیم است.
خسرو از روی توصیف شیرین عاشقش میشود.
(البته این در ادبیات فارسی مرسوم است و از جمله زال و رودابه در شاهنامه) و شیرین دل به نگارهی خسرو میبندد و بقیهی ماجرا همه به واسطهی شاهپور پیش میرود، اما آنجا که واقعا مذاکره و گفتوگوی غیرمستقیم است با نامهنگاری بین خسرو و شیرین آغاز میشود، نامههایی که شیرین در آنها تندی میکند تا جایی که آخرین حرفش به خسرو این است:
مرا سیلآب محنت دربهدر کرد
تو رخت خویشتن برگیر و برگرد
چراکه
چو خر، گوش افکنَد در بردباری
کند هر کودکی بر وی سواری
چو شاهین، باز مانْد از پریدن
ز گنجشکش لگد باید چشیدن
شتر کز هم جدا گردد قطارش
ز خاموشی کِشد موشی مهارش
کسی کاو جنگ شیران آزماید
چو شیر آن به که دندانی نماید
سگان وقتی که وحشتساز گردند
ز یکدیگر به دندان باز گردند
پس آن گَه بر زبان آورد سوگند
به هوش زیرک و جان خردمند
به قدر گنبد پیروزه گلشن
به نور چشمهٔ خورشید روشن
به هر نقشی که در فردوس پاک است
به هر حرفی که در منشورِ خاک است
بدان زنده که او هرگز نمیرد
به بیداری که خواب او را نگیرد
به دارایی که تنها را خورش داد
به معبودی که جان را پرورش داد
که بی کاوین اگر چه پادشاهی
ز من برنآیدت، کامی که خواهی
بدین تندی ز خسرو روی برتافت
ز دست افکند گنجی را که دریافت
خسرو ناامید و عصبانی است و به نظرش شیرین «یکایک عذرش از جرمش بدتر بود»:
مرا پیوند او خواری نیارزد
نمک خوردن جگرخواری نیارزد
به آب اندر شدن غرقه چون ماهی
از آن به کز وزغ زنهار خواهی
همه کس در در آب پاک یابد
کسی که خاک جوید خاک یابد
چه باید ملک جان دادن به شوخی
که بنشیند کلاغش بر کلوخی
اما اینجاست که واسطهای به نام شاهپور آب رفته را به جوی بر میگرداند و گفتوگوی غیرمستقیم با حضور باربد و نکیسا و با مجلسگردانی شاهپور پیش میرود و سرآخر:
نکیسا در ترنم جادوی ساخت
پس آنگه این غزل در راهَوی ساخت
بساز ای یار با یاران دلسوز
که دی رفت و نخواهد ماند امروز
گره بگشای با ما بستگی چند
شتاب عمر بین آهستگی چند
و نوبت به باربد رسید به نمایندگی خسرو:
نکیسا چون ز شاه آتش برانگیخت
ستای باربد آبی بر او ریخت
به استادی نوایی کرد بر کار
کز او چنگ نکیسا شد نگونسار
ز ترکیب ملک برد آن خلل را
به زیرافکن فرو گفت این غزل را
خلاصه این گفتوگوی غیر مستقیم به اینجا میرسد که به گفتوگوی مستقیم تبدیل میشود:
چو بر زد باربد بر خشک رودی
بدین تَری که بر گفتم سرودی
دل شیرین بدان گرمی برافروخت
که چون روغن چراغ عقل را سوخت
چنان فریاد کرد آن سرو آزاد
کزان فریاد شاه آمد به فریاد
شهنشه چون شنید آواز شیرین
رسیلی کرد و شد دمساز شیرین
در آن پرده که شیرین ساختی ساز
هم آهنگیش کردی شه به آواز
چو شخصی کاو به کوهی راز گوید
بدو کوه آن سخن را باز گوید
ازین سو مه ترانه بر کشیده
وزان سو شاه پیراهن دریده
این روزها دربارهی گفتوگو و مذاکرهی غیرمستقیم و انواع آن سخن زیاد است. در ادبیات کهن فارسی نمونههایی از مذاکره و گفتوگوی مستقیم و غیر مستقیم گزارش شده است، اما داستان خسرو و شیرین نمونهای است که اساس آن بر گفتوگوی غیر مستقیم است.
خسرو از روی توصیف شیرین عاشقش میشود.
(البته این در ادبیات فارسی مرسوم است و از جمله زال و رودابه در شاهنامه) و شیرین دل به نگارهی خسرو میبندد و بقیهی ماجرا همه به واسطهی شاهپور پیش میرود، اما آنجا که واقعا مذاکره و گفتوگوی غیرمستقیم است با نامهنگاری بین خسرو و شیرین آغاز میشود، نامههایی که شیرین در آنها تندی میکند تا جایی که آخرین حرفش به خسرو این است:
مرا سیلآب محنت دربهدر کرد
تو رخت خویشتن برگیر و برگرد
چراکه
چو خر، گوش افکنَد در بردباری
کند هر کودکی بر وی سواری
چو شاهین، باز مانْد از پریدن
ز گنجشکش لگد باید چشیدن
شتر کز هم جدا گردد قطارش
ز خاموشی کِشد موشی مهارش
کسی کاو جنگ شیران آزماید
چو شیر آن به که دندانی نماید
سگان وقتی که وحشتساز گردند
ز یکدیگر به دندان باز گردند
پس آن گَه بر زبان آورد سوگند
به هوش زیرک و جان خردمند
به قدر گنبد پیروزه گلشن
به نور چشمهٔ خورشید روشن
به هر نقشی که در فردوس پاک است
به هر حرفی که در منشورِ خاک است
بدان زنده که او هرگز نمیرد
به بیداری که خواب او را نگیرد
به دارایی که تنها را خورش داد
به معبودی که جان را پرورش داد
که بی کاوین اگر چه پادشاهی
ز من برنآیدت، کامی که خواهی
بدین تندی ز خسرو روی برتافت
ز دست افکند گنجی را که دریافت
خسرو ناامید و عصبانی است و به نظرش شیرین «یکایک عذرش از جرمش بدتر بود»:
مرا پیوند او خواری نیارزد
نمک خوردن جگرخواری نیارزد
به آب اندر شدن غرقه چون ماهی
از آن به کز وزغ زنهار خواهی
همه کس در در آب پاک یابد
کسی که خاک جوید خاک یابد
چه باید ملک جان دادن به شوخی
که بنشیند کلاغش بر کلوخی
اما اینجاست که واسطهای به نام شاهپور آب رفته را به جوی بر میگرداند و گفتوگوی غیرمستقیم با حضور باربد و نکیسا و با مجلسگردانی شاهپور پیش میرود و سرآخر:
نکیسا در ترنم جادوی ساخت
پس آنگه این غزل در راهَوی ساخت
بساز ای یار با یاران دلسوز
که دی رفت و نخواهد ماند امروز
گره بگشای با ما بستگی چند
شتاب عمر بین آهستگی چند
و نوبت به باربد رسید به نمایندگی خسرو:
نکیسا چون ز شاه آتش برانگیخت
ستای باربد آبی بر او ریخت
به استادی نوایی کرد بر کار
کز او چنگ نکیسا شد نگونسار
ز ترکیب ملک برد آن خلل را
به زیرافکن فرو گفت این غزل را
خلاصه این گفتوگوی غیر مستقیم به اینجا میرسد که به گفتوگوی مستقیم تبدیل میشود:
چو بر زد باربد بر خشک رودی
بدین تَری که بر گفتم سرودی
دل شیرین بدان گرمی برافروخت
که چون روغن چراغ عقل را سوخت
چنان فریاد کرد آن سرو آزاد
کزان فریاد شاه آمد به فریاد
شهنشه چون شنید آواز شیرین
رسیلی کرد و شد دمساز شیرین
در آن پرده که شیرین ساختی ساز
هم آهنگیش کردی شه به آواز
چو شخصی کاو به کوهی راز گوید
بدو کوه آن سخن را باز گوید
ازین سو مه ترانه بر کشیده
وزان سو شاه پیراهن دریده
Пераслаў з:
سازمان حفاظت محیط زیست



23.04.202511:29
❇️ در پی گزارش شینا انصاری، با دستور رییس جمهور فعالیت پتروشیمی میانکاله متوقف شد
🔹با دستور مستقیم مسعود پزشکیان که طی تماس تلفنی با استاندار مازندران صادر شد؛ هرگونه فعالیت منسوب به پتروشیمی میانکاله متوقف شد.
🔹به گزارش روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست، این دستور مسعود پزشکیان رییس دولت چهاردهم در صبح امروز در حین برگزاری جلسه هیات دولت صادر شد.
🔹در روزهای گذشته با وجود آنکه هیچ گونه مجوزی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست صادر نشده بود؛ فعالیتهایی منسوب به پتروشیمی در میانکاله مجددا آغاز شده که نگرانی های محیط زیستی را در مردم ایجاد کرده است.
🔹در همین راستا صبح امروز شینا انصاری معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست گزارشی درخصوص فعالیت پروژه میانکاله ارایه داد که در پی آن، بلافاصله رییس جمهور با استاندار مازندران تماس گرفت و دستور توقف فعالیت پتروشیمی میانکاله را صادر کرد.
لینک خبر
🆔 @doenews
🔹با دستور مستقیم مسعود پزشکیان که طی تماس تلفنی با استاندار مازندران صادر شد؛ هرگونه فعالیت منسوب به پتروشیمی میانکاله متوقف شد.
🔹به گزارش روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست، این دستور مسعود پزشکیان رییس دولت چهاردهم در صبح امروز در حین برگزاری جلسه هیات دولت صادر شد.
🔹در روزهای گذشته با وجود آنکه هیچ گونه مجوزی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست صادر نشده بود؛ فعالیتهایی منسوب به پتروشیمی در میانکاله مجددا آغاز شده که نگرانی های محیط زیستی را در مردم ایجاد کرده است.
🔹در همین راستا صبح امروز شینا انصاری معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست گزارشی درخصوص فعالیت پروژه میانکاله ارایه داد که در پی آن، بلافاصله رییس جمهور با استاندار مازندران تماس گرفت و دستور توقف فعالیت پتروشیمی میانکاله را صادر کرد.
لینک خبر
🆔 @doenews
Пераслаў з:
نشر اگر

15.04.202510:57
دو ماه پس از دیدار موسولینی با هیتلر، دیکتاتور ایتالیا اعلام کرد که ایتالیاییها از نژاد خالص و برتر هستند و این اظهارنظر دنیا را شگفتزده کرد. یهودیان قبل از میلاد مسیح در رُم زندگی میکردند اما پس از این سخن، دیگر بهعنوان خارجیهای خطرناک تلقی میشدند. پاپ به همین علت وحشتزده شد و در میان مخاطبان عمومی این سؤال را مطرح کرد که «چرا رهبر ایتالیا خواستار تقلید از پیشوا است؟» این سؤال موسولینی را خشمگین کرد زیرا هیچ چیز او را بیشتر از اینکه در نگاه عامه آلت دست هیتلر شده، ناراحت نمیکرد.
مردان حلقهی نزدیک به پاپ به تکاپو افتادند تا این آسیب را ترمیم کنند. آنها از رژیم اقتدارگرایی میترسیدند که با حضور یک فرد دیکتاتور امتیازات زیادی را به کلیسا عطا کرده بود و از این هراس داشتند که پاپ در پیری نسبت به موسولینی بیپروا شده است. او پیش از این به رهبران نازی حمله کرده بود و حالا نگرانی بیخ گوششان بود؛ او داشت ارتباط واتیکان با رژیم فاشیستی موسولینی را بهخطر میانداخت.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا) | ديويد آي. كرتزر | ترجمهی محمود قلیپور | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۵۹۹ صفحه، ۳۳۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
مردان حلقهی نزدیک به پاپ به تکاپو افتادند تا این آسیب را ترمیم کنند. آنها از رژیم اقتدارگرایی میترسیدند که با حضور یک فرد دیکتاتور امتیازات زیادی را به کلیسا عطا کرده بود و از این هراس داشتند که پاپ در پیری نسبت به موسولینی بیپروا شده است. او پیش از این به رهبران نازی حمله کرده بود و حالا نگرانی بیخ گوششان بود؛ او داشت ارتباط واتیکان با رژیم فاشیستی موسولینی را بهخطر میانداخت.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا) | ديويد آي. كرتزر | ترجمهی محمود قلیپور | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۵۹۹ صفحه، ۳۳۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
Пераслаў з:
حسین سناپور

14.04.202507:45
در مرگ یوسا
یوسا نویسندهی متفاوتی برای خوانندهها و نویسندههای ایرانی بود، متفاوت با همهی نویسندههای آمریکای لاتین و آمریکا و اروپا. درگیریاش با سیاست و نگاه عمیقش به تاریخ مردم آمریکای لاتین و نقش دیکتاتورها و آنچه آنها را تا به آن جا و جایگاه میکشاند، بخش مهمی از آن چیزی بود که رمانها و نگاه او را به ما نزدیک میکرد و میتوانستیم خودمان و کشورمان را در پرتو کارهاش ببینیم. از "گفتوگو در کاتدرال" گرفته تا "جنگ آخرالزمان" و "سور بز" و اغلب کارهاش، ما تصویر خودمان را در آینهی روابط پر از خشونت و نقش مذهب و سنت در شکلگیری روابط قدرت ببینیم.
اما فقط نزدیکی تاریخی و فرهنگی نیست که کارهای او را برای ما آشنا میکند، مدرنبودنش هم بود؛ توجه همزمان به وضعیت اجتماعی و نقش فرد و بهخصوص درون فرد هم بود. شگردهایی که اجازه میداد درونیترین و حسیترین احساسات فرد را هم در همانزمان که مهمترین تحولات سیاسی اتفاق میافتاد ببینیم و نقش فرد را در هر غائلهی کوچک و بزرگی بدانیم.
انتخاب بزنگاههای مهم سیاسی ـ که تاریخ معاصر کشورهایی مثل پرو و برزیل و دومینیکن را رقم میزدند ـ و نقش چهرههایی از طبقات و قشرهای مختلف اجتماع در آن بزنگاه، تصویری سراسری و کامل میداد از آنچه در آن بزنگاهها گذشته بود، چه کشتن تروخیلو بود و تغییر قدرت در دومینیکن، چه در پرو، چه رویارویی مذهب و آریستوکراسی بود در برزیل. دیکتاتوری و جنگ قدرت، گرچه موضوع اغلب رمانهاش بود، اما نقطهی عزیمتش فرهنگ بود و آنچه بسترسازِ جنگ قدرت و شکلگیری و تغییر قدرت در این کشورها میشد. فرهنگِ برآمده از تاریخی پر خشونت همان چیزی بود که، باوجود تمام تغییرات سیاسی، دیکتاتوری را با دیکتاتوری دیگر عوض میکرد، یا دستکم اجازهی برقراری دموکراسی را نمیداد.
رمانهای یوسا همزمان تجسم تاریخ بود و سیاست، اهمیت فرد بود و جامعه، نمایش درون بود و بیرون. او جزو نویسندهگان استثنایی بود که توانست همزمان تصویری همهجانبه و شاید بینقص از جوامع آمریکای لاتین بدهد و درعینحال درونیترین احساسهای بشر گرفتار در اجتماعِ دیکتاتورپرور را نشان بدهد. نشان بدهد که چهطور تاریخ خود را در سرنوشت امروز بازسازی میکند و چهطور خشونتهای سیاسی راه به خشونتهای فردی باز میکنند و چهطور کلنجار مداوم نیروهای سیاسی با قدرتْ تابعی از فرهنگ و سنتهای آن کشور میشود. همهی آنچه باعث شد کتابهاش، باوجود سختخوانبودن، در کشور ما هم خوانندهی زیادی داشته باشند و ما بتوانیم خودمان را در آثار او ببینیم و او را نویسندهیی بدانیم از خودمان.
۲۵ فروردین ۱۴۰۴
Пераслаў з:
نشر اگر



13.04.202507:48
روایت متفاوت از انقلاب/ بررسی خاطرات سیاسی بهروز گرانپایه از مبارزات انقلابی تا جنبش مسلمانان مبارز
منصوره محمدی
خبرنگار گروه سیاست
«من چریک نبودم» آخرین کتاب بهروز گرانپایه، روزنامهنگار و فعال سیاسی اهل شیراز است که توسط نشر «اگر» منتشر شده است. وی در این کتاب شرحی بر زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی، سالهای دانشگاه، فعالیتهای سیاسی خود، دستگیری توسط ساواک و رفتن به زندان داشته است. اخیراً نشستی با حضور مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات، محمدحسن گلرخیان، دبیر حزب اتحاد ملت استان فارس، مهوش علیزاده و بهروز گرانپایه نویسنده کتاب از سوی حزب اتحاد ملت در فارس برگزار شد که در ادامه بخشهایی از این نشست را میخوانید.
اینجا بخوانید:
روزنامه هممیهن
شماره ۷۵۹ | ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
@agarpub
منصوره محمدی
خبرنگار گروه سیاست
«من چریک نبودم» آخرین کتاب بهروز گرانپایه، روزنامهنگار و فعال سیاسی اهل شیراز است که توسط نشر «اگر» منتشر شده است. وی در این کتاب شرحی بر زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی، سالهای دانشگاه، فعالیتهای سیاسی خود، دستگیری توسط ساواک و رفتن به زندان داشته است. اخیراً نشستی با حضور مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات، محمدحسن گلرخیان، دبیر حزب اتحاد ملت استان فارس، مهوش علیزاده و بهروز گرانپایه نویسنده کتاب از سوی حزب اتحاد ملت در فارس برگزار شد که در ادامه بخشهایی از این نشست را میخوانید.
اینجا بخوانید:
روزنامه هممیهن
شماره ۷۵۹ | ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
@agarpub
Пераслаў з:
الجزیره فارسی|AJPersian

12.04.202518:11
🔴کاخ سفید:
🔸مذاکرات با ایران بسیار سازنده و مثبت بود.
🔸دومین نشست با ایران شنبه آینده برگزار میشود.
🔸مسائل پیچیدهای با طرف ایرانی وجود دارد.
▪️#الجزیره_فارسی
@AJPersian
🔸مذاکرات با ایران بسیار سازنده و مثبت بود.
🔸دومین نشست با ایران شنبه آینده برگزار میشود.
🔸مسائل پیچیدهای با طرف ایرانی وجود دارد.
▪️#الجزیره_فارسی
@AJPersian
Пераслаў з:
تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی



11.04.202508:31
💢واکنش کاربران توئیتر به احتمال گفتوگوی ایران و آمریکا در روز شنبه: از تمسخر مذاکره توسط سلطنتطلبان تا منتفیدانستن آن توسط اصولگرایان رادیکال
🔹سخنان دونالد ترامپ در شامگاه دوشنبه ۱۸ فروردین ماه مبنی بر انجام گفتوگو میان ایران و آمریکا در روز شنبه و پس از آن توئیت عباس عراقچی در تأیید این گفتوگوها در سطوح بالا، واکنشهای فراوانی در توئیتر بهدنبال داشت؛ بهنحوی که از زمان سخنان ترامپ تا یک روز پس از آن بیش از ۱۲۵ هزار توئیت و ریتوئیت با ۱.۹ میلیون لایک و ۴۶ میلیون بازدید در این خصوص منتشر شد. در تلگرام نیز اخبار مربوط به این موضوع، با ۲۷۳ میلیون بازدید، به شکل قابل توجهی دیده شد.
🔸بر اساس شبکه بازنشرهای توئیتهای منتشر شده در این خصوص، بیش از نیمی از شبکه (۵۶٪) را کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی تشکیل دادند. در این میان، بیشترین سهم مختص به کاربران سلطنتطلب با ۳۹٪ بود. این کاربران، با بهکار بردن ادبیات رکیک در توئیتهایشان، ضمن کنایه به مذاکره با «قاتل سرار سلیمانی»، هرگونه مذاکره میان ایران و آمریکا را به منزله شکست جمهوری اسلامی تلقی کردند.
🔹کاربران غیر سلطنتطلب با سهم ۱۱٪ از شبکه نیز با رویکردی مشابه اما با ادبیاتی متفاوت به این موضوع پرداختند. برخی از آنها از احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا ابراز نگرانی کرده، و برخی دیگر این مذاکرات را شکستخورده تلقی کردند. وجه تحلیلی یا خبری در توئیتهای این دسته از کاربران، مانند توئیتهای حسین باستانی، پررنگتر بود.
🔸در سوی دیگر، کاربران انقلابی و اصولگرا که سهمی ۲۸ درصدی از شبکه داشتند، در نقد و نفی مذاکره با آمریکا توئیت زدند. برخی از آنها ضمن اشاره به فجایع غزه و همچنین یادآوری ترور سردار سلیمانی، مذاکره با آمریکا را غلط دانستند و برخی دیگر نیز مذاکره مستقیم با آمریکا را بر خلاف سیاستهای کلان نظام تلقی کردند. پرلایکترین توئیت منتشر شده توسط این گروه، توئیت امیرحسین ثابتی بود که نوشته بود: «مذاکره با امریکا یعنی سرکار گذاشتن مردم ؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم».
🔹کاربران میانهرو و اصلاحطلب نیز ۱۶٪ از شبکه را بهخود اختصاص دادند. این کاربران ضمن استقبال از گفتوگوی سطح بالا میان ایران و آمریکا، تحلیلشان را از امکان توفیق مذاکرات بیان کردند. برخی از آنها نسبت به امکان توافق خوشبین بودند و برخی دیگر حصول توافق را سخت توصیف کردند. پرلایکترین توئیت در این خوشه، توئیت محمد جواد ظریف بود که از آغاز گفتوگو میان ایران و آمریکا با مسئولیت عباس عراقچی استقبال کرده بود. در این میان، انتقاد از عملکرد رسانهای دولت و وزارت خارجه مبنی بر اطلاعرسانی درست موضوعات به مردم نیز در میان توئیتهای پرلایک این خوشه دیده میشود.
🔸مجموع این دادهها نشان میدهد که هر یک از گروههای سیاسی فعال در توئیتر، دیدگاههای کاملا متضادی نسبت به موضوع مذاکرات دارند. تندترین واکنشها نسبت به این موضوع از سمت کاربران سلطنتطلب دیده میشود و این در حالی است که جریان انقلابی و اصولگرا در داخل نیز مخالف مذاکره است. در این میان سکوت برخی جریانات، مانند طیف نزدیک به محمد باقر قالیباف و برخی از گروههای اصولگرا در این خصوص، قابل تأمل بنظر میرسد. همچنین بهنظر میرسد در میان مخالفان جمهوری اسلامی نیز نوعی تفاوت نظر در این خصوص دیده میشود.
❇️کانال تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی
📲 @socialMediaAnalysis
🔹سخنان دونالد ترامپ در شامگاه دوشنبه ۱۸ فروردین ماه مبنی بر انجام گفتوگو میان ایران و آمریکا در روز شنبه و پس از آن توئیت عباس عراقچی در تأیید این گفتوگوها در سطوح بالا، واکنشهای فراوانی در توئیتر بهدنبال داشت؛ بهنحوی که از زمان سخنان ترامپ تا یک روز پس از آن بیش از ۱۲۵ هزار توئیت و ریتوئیت با ۱.۹ میلیون لایک و ۴۶ میلیون بازدید در این خصوص منتشر شد. در تلگرام نیز اخبار مربوط به این موضوع، با ۲۷۳ میلیون بازدید، به شکل قابل توجهی دیده شد.
🔸بر اساس شبکه بازنشرهای توئیتهای منتشر شده در این خصوص، بیش از نیمی از شبکه (۵۶٪) را کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی تشکیل دادند. در این میان، بیشترین سهم مختص به کاربران سلطنتطلب با ۳۹٪ بود. این کاربران، با بهکار بردن ادبیات رکیک در توئیتهایشان، ضمن کنایه به مذاکره با «قاتل سرار سلیمانی»، هرگونه مذاکره میان ایران و آمریکا را به منزله شکست جمهوری اسلامی تلقی کردند.
🔹کاربران غیر سلطنتطلب با سهم ۱۱٪ از شبکه نیز با رویکردی مشابه اما با ادبیاتی متفاوت به این موضوع پرداختند. برخی از آنها از احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا ابراز نگرانی کرده، و برخی دیگر این مذاکرات را شکستخورده تلقی کردند. وجه تحلیلی یا خبری در توئیتهای این دسته از کاربران، مانند توئیتهای حسین باستانی، پررنگتر بود.
🔸در سوی دیگر، کاربران انقلابی و اصولگرا که سهمی ۲۸ درصدی از شبکه داشتند، در نقد و نفی مذاکره با آمریکا توئیت زدند. برخی از آنها ضمن اشاره به فجایع غزه و همچنین یادآوری ترور سردار سلیمانی، مذاکره با آمریکا را غلط دانستند و برخی دیگر نیز مذاکره مستقیم با آمریکا را بر خلاف سیاستهای کلان نظام تلقی کردند. پرلایکترین توئیت منتشر شده توسط این گروه، توئیت امیرحسین ثابتی بود که نوشته بود: «مذاکره با امریکا یعنی سرکار گذاشتن مردم ؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم».
🔹کاربران میانهرو و اصلاحطلب نیز ۱۶٪ از شبکه را بهخود اختصاص دادند. این کاربران ضمن استقبال از گفتوگوی سطح بالا میان ایران و آمریکا، تحلیلشان را از امکان توفیق مذاکرات بیان کردند. برخی از آنها نسبت به امکان توافق خوشبین بودند و برخی دیگر حصول توافق را سخت توصیف کردند. پرلایکترین توئیت در این خوشه، توئیت محمد جواد ظریف بود که از آغاز گفتوگو میان ایران و آمریکا با مسئولیت عباس عراقچی استقبال کرده بود. در این میان، انتقاد از عملکرد رسانهای دولت و وزارت خارجه مبنی بر اطلاعرسانی درست موضوعات به مردم نیز در میان توئیتهای پرلایک این خوشه دیده میشود.
🔸مجموع این دادهها نشان میدهد که هر یک از گروههای سیاسی فعال در توئیتر، دیدگاههای کاملا متضادی نسبت به موضوع مذاکرات دارند. تندترین واکنشها نسبت به این موضوع از سمت کاربران سلطنتطلب دیده میشود و این در حالی است که جریان انقلابی و اصولگرا در داخل نیز مخالف مذاکره است. در این میان سکوت برخی جریانات، مانند طیف نزدیک به محمد باقر قالیباف و برخی از گروههای اصولگرا در این خصوص، قابل تأمل بنظر میرسد. همچنین بهنظر میرسد در میان مخالفان جمهوری اسلامی نیز نوعی تفاوت نظر در این خصوص دیده میشود.
❇️کانال تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی
📲 @socialMediaAnalysis
17.04.202514:29
بهترین راه به حاشیه راندن اسرائیل، مذاکره و گفتوگو است. در سالهای اخیر هیچ وقت اسرائیل مثل همین یکی دو روز که تهران بازیگر فعال مذاکره و گفتوگوهای منطقهای است، حاشیهنشین نبود.
تحولات این چند روز منطقه را نگاه کنید و فهرست سفرها و مذاکرهها را ببینید:
سفر گروسی به تهران
سفر عراقچی به مسکو
سفر امیر قطر به مسکو
سفر هیات پر تعداد عربستان سعودی به تهران
به این هم بیافزایید گفتوگوی فرانسویها و آمریکاییها را.
تحولات این چند روز منطقه را نگاه کنید و فهرست سفرها و مذاکرهها را ببینید:
سفر گروسی به تهران
سفر عراقچی به مسکو
سفر امیر قطر به مسکو
سفر هیات پر تعداد عربستان سعودی به تهران
به این هم بیافزایید گفتوگوی فرانسویها و آمریکاییها را.
Пераслаў з:
نشستهای گفتار و انديشه

14.04.202507:19
معرفی رمان سور بُز
عبدالله کوثری
اول آذرماه ۹۷
نشست های گفتار و اندیشه، جلسه ۳۰
@goftar_andisheh
عبدالله کوثری
اول آذرماه ۹۷
نشست های گفتار و اندیشه، جلسه ۳۰
@goftar_andisheh
13.04.202504:35
به تماشای سطرهای سفید
تحلیلگران و مذاکرات ایران-آمریکا
تحلیلگر سیاسی کاردرست کسی است که از لابلای کلمات گمراهکننده و شاخ و شانه کشیدنها، میل به مذاکره را تشخیص دهد و از لابلای شرط و شروط گذاشتن، راههای گشوده را نشان بدهد. این که از بین مجموعهای از جملهها که چیده شدهاند تا هم راه آشتی را نشان بدهند و هم خط قرمزها را تندترین جملهها را انتخاب کنی و مدام به آن جملهها ارجاع بدهی و جملههای دیگر را نبینی اسمش هرچه باشد، تحلیل نیست.
برای تحلیلگر سیاسی همان قدر که گفتهها و سطرهای سیاه مهم است، نگفتهها و سطرهای سفید هم مهم هستند. تحلیل سیاسی کار ظریفی است. تحلیلگری راه به کارگاه حریر بردن است و با بوریابافی فرق دارد.
بوریا باف اگرچه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
در نشست مشترک ترامپ- نتانیاهو، که نتانیاهو حسابی دور برداشته بود و لیبی را به عنوان سرنوشت برنامهی هستهای ایران اسم برد، وقتی ترامپ رشتهی سخن را به دست گرفت، با جملهای شروع کرد که از چشم اغلب تحلیلگران پنهان ماند. او گفت در گذشته سر آمریکا کلاه گذاشتهاند و دورهی اینکه سر آمریکا کلاه بگذارند گذشته است. چرا او این جمله را گفت؟ شاید ناخودآگاهش بود. شاید حتی به اروپا و چین و بایدن نظر داشت، اما چینش این جملهها کنار هم و پس از حرفهای نتانیاهو اهمیت داشت.
نقل درشتترین حرفها و انتخاب تیتر از میان آنها کار خبرنگاران است. تحلیلگران کاربلد میدانند که باید در میان خرده ریزهها دنبال حقیقت بگردند. تمایلات و پیامها و پیامکها نه در تهدید به بمباران که در تاکید مدام بر یک خواسته و مهمتر از آن غیاب خواستههای دیگر است.
دربارهی ایران که رسم است تحلیلگران غلیظترین و شدیدترین جملهی مقامات را به عنوان پیام و حقیقت انتخاب کنند و با حذف جملات دیگری که از قضا حامل پیامهای اصلیاند، کلیشهای بسازند و یا مدام کلیشههای قدیمی را تکرار کنند و بعد که حرفشان درست از آب در نیامد، به تئوری توطئه و شایعات متوسل شوند و یا در بهترین حالت تحلیل را به روانشناسی شخصی مقامات و یا نوعی ذاتگرایی کلیشهای تقلیل دهند.
مذاکرات دیروز تا همینجا نشان داد که کار دست بوریابافانی است که آرزوهای خود را به نام واقعیت به خورد ملت میدهند تا کی کار به کارگاه حریر سپرده شود.
تحلیلگران و مذاکرات ایران-آمریکا
تحلیلگر سیاسی کاردرست کسی است که از لابلای کلمات گمراهکننده و شاخ و شانه کشیدنها، میل به مذاکره را تشخیص دهد و از لابلای شرط و شروط گذاشتن، راههای گشوده را نشان بدهد. این که از بین مجموعهای از جملهها که چیده شدهاند تا هم راه آشتی را نشان بدهند و هم خط قرمزها را تندترین جملهها را انتخاب کنی و مدام به آن جملهها ارجاع بدهی و جملههای دیگر را نبینی اسمش هرچه باشد، تحلیل نیست.
برای تحلیلگر سیاسی همان قدر که گفتهها و سطرهای سیاه مهم است، نگفتهها و سطرهای سفید هم مهم هستند. تحلیل سیاسی کار ظریفی است. تحلیلگری راه به کارگاه حریر بردن است و با بوریابافی فرق دارد.
بوریا باف اگرچه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
در نشست مشترک ترامپ- نتانیاهو، که نتانیاهو حسابی دور برداشته بود و لیبی را به عنوان سرنوشت برنامهی هستهای ایران اسم برد، وقتی ترامپ رشتهی سخن را به دست گرفت، با جملهای شروع کرد که از چشم اغلب تحلیلگران پنهان ماند. او گفت در گذشته سر آمریکا کلاه گذاشتهاند و دورهی اینکه سر آمریکا کلاه بگذارند گذشته است. چرا او این جمله را گفت؟ شاید ناخودآگاهش بود. شاید حتی به اروپا و چین و بایدن نظر داشت، اما چینش این جملهها کنار هم و پس از حرفهای نتانیاهو اهمیت داشت.
نقل درشتترین حرفها و انتخاب تیتر از میان آنها کار خبرنگاران است. تحلیلگران کاربلد میدانند که باید در میان خرده ریزهها دنبال حقیقت بگردند. تمایلات و پیامها و پیامکها نه در تهدید به بمباران که در تاکید مدام بر یک خواسته و مهمتر از آن غیاب خواستههای دیگر است.
دربارهی ایران که رسم است تحلیلگران غلیظترین و شدیدترین جملهی مقامات را به عنوان پیام و حقیقت انتخاب کنند و با حذف جملات دیگری که از قضا حامل پیامهای اصلیاند، کلیشهای بسازند و یا مدام کلیشههای قدیمی را تکرار کنند و بعد که حرفشان درست از آب در نیامد، به تئوری توطئه و شایعات متوسل شوند و یا در بهترین حالت تحلیل را به روانشناسی شخصی مقامات و یا نوعی ذاتگرایی کلیشهای تقلیل دهند.
مذاکرات دیروز تا همینجا نشان داد که کار دست بوریابافانی است که آرزوهای خود را به نام واقعیت به خورد ملت میدهند تا کی کار به کارگاه حریر سپرده شود.
Пераслаў з:
تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران

12.04.202508:19
شنیدن فایل صوتی مصاحبههای مرحوم دکتر اکبر اعتماد با پروژه تاریخ شفاهی در بنیاد مطالعات ایران
مصاحبه تاریخ شفاهی با اکبر اعتماد
مصاحبه کننده فرخ غفاری
سال ۱۳۶۱
۷ نوار
مصاحبه درباره برنامه توسعه و عمران ایران
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۴
۳ نوار
مصاحبه تکمیلی درباره انرژی اتمی
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۴
۴ نوار
مصاحبه درباره برنامه سازندگی ایران، با موضوع تحول آموزشی در ایران
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۷
۵ نوار
مصاحبه تاریخ شفاهی با اکبر اعتماد
مصاحبه کننده فرخ غفاری
سال ۱۳۶۱
۷ نوار
مصاحبه درباره برنامه توسعه و عمران ایران
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۴
۳ نوار
مصاحبه تکمیلی درباره انرژی اتمی
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۴
۴ نوار
مصاحبه درباره برنامه سازندگی ایران، با موضوع تحول آموزشی در ایران
مصاحبه کننده غلامرضا افخمی
سال ۱۳۷۷
۵ نوار
Пераслаў з:
لاکپشت پرنده



10.04.202513:12
سیزدهمین دورهی
اهدای نشان لاکپشت پرنده
بهترین کتابهای کودک و نوجوان
منتشر شده در سال ۱۴۰۲
و رونمایی از فهرستهای چهلونهم، پنجاهم، پنجاهویکم و پنجاهودوم لاکپشت پرنده
با حضور نویسندگان، مترجمان و تصویرگران کتابهای برگزیده
شرکت برای عموم آزاد است.
📆 سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
⏰ ساعت ١٧
📍فروشگاه شهرکتاب مرکزی
خیابان شریعتی، بالاتر از مطهری، نبش کوچه کلاته، شماره ۷۶۵
🐢 @lakposhtparandeh
اهدای نشان لاکپشت پرنده
بهترین کتابهای کودک و نوجوان
منتشر شده در سال ۱۴۰۲
و رونمایی از فهرستهای چهلونهم، پنجاهم، پنجاهویکم و پنجاهودوم لاکپشت پرنده
با حضور نویسندگان، مترجمان و تصویرگران کتابهای برگزیده
شرکت برای عموم آزاد است.
📆 سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
⏰ ساعت ١٧
📍فروشگاه شهرکتاب مرکزی
خیابان شریعتی، بالاتر از مطهری، نبش کوچه کلاته، شماره ۷۶۵
🐢 @lakposhtparandeh
17.04.202509:05
کودکان در حصر آموزش
بیانیه گروه داوری لاکپشت پرنده یکی از دقیقترین توصیفها نه تنها از وضعیت کتاب کودک و نوجوان که از وضعیت آموزش و پرورش و نگاه خانوادهها به آموزش و پرورش کودکان است.
در این بیانیه با نگاهی انتقادی از کودکان در برابر نهاد آموزش و پرورش و خانوادهها دفاع میکند. حصر کودکان در میان دیوارهای آموزش و تورم آموزش که نهاد رسمی را در نوردیده و حتی کتاب کودک و نوجوان را نیز در برگفته است، به گونهای که تمام زندگی حتی در کتابهای کودک به مهارت تقلیل داده شده است: «این رویکرد، با ترجیح آموزش بر یادگیری، به شکلگیری وضعیتی کمک کرده است که از آن میتوانیم به «تورم آموزش» تعبیر کنیم که پیامدش حذف ادبیات از کتابها و انباشتن آنها از متونی تکراری و غیرخلاقانه و تحمیل این آثار به بازار نحیف کتاب کودک و نوجوان است. این کتابها، فاقد عمق، خیال، رویا و مطالبهی توسعه و تغییر هستند و به جای پرورش تخیل و احساس کودکان، صرفاً به انتقال مفاهیم محدود و کلیشهای بسنده میکنند. این روند، لذت خواندن را کمرنگ کرده و فاصلهی کودکان را با دنیای ادبیات و در نتیجه رویا بیشتر میکند.»
در بخش دیگری از این بیانیه با اشاره به خطر حذف کتاب از سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان از نهادهای عمومی و دستگاههای اجرایی انتقاد شده است که با تنگ کردن دایرهی انتخاب کتاب برای کتابخانههای عمومی و کتابخانههای مدارس عملا به حذف کتاب از زندگی کودکان و نوجوانان کمک کرده و بین آنان و کتابخانه فاصله انداختهاند و اظهار امیدواری شده است که :«حق کودکان و دانشآموزان در انتخاب کتاب برای خواندن به رسمیت شناخته شود و لذت خواندن و کیفیت ادبی کتابها به مهمترین معیار انتخاب تبدیل شود و نهادهای عمومی که با پول همین مردم اداره میشوند، با گشودن درهای خود به روی متخصصان و کارشناسان شکلگیری فضایی نو را نوید بدهند.»
در پایان از خانوادهها و آموزگاران و مدیران مدارس و مراکز ویژهی کودکان و نوجوانان خواسته شده است از این دایرههای بسته فراتر بروند و برای رویاها و خیالهای کودکان و نوجوانان ارزش قایل شوند.
https://t.me/lakposhtparandeh/2146
بیانیه گروه داوری لاکپشت پرنده یکی از دقیقترین توصیفها نه تنها از وضعیت کتاب کودک و نوجوان که از وضعیت آموزش و پرورش و نگاه خانوادهها به آموزش و پرورش کودکان است.
در این بیانیه با نگاهی انتقادی از کودکان در برابر نهاد آموزش و پرورش و خانوادهها دفاع میکند. حصر کودکان در میان دیوارهای آموزش و تورم آموزش که نهاد رسمی را در نوردیده و حتی کتاب کودک و نوجوان را نیز در برگفته است، به گونهای که تمام زندگی حتی در کتابهای کودک به مهارت تقلیل داده شده است: «این رویکرد، با ترجیح آموزش بر یادگیری، به شکلگیری وضعیتی کمک کرده است که از آن میتوانیم به «تورم آموزش» تعبیر کنیم که پیامدش حذف ادبیات از کتابها و انباشتن آنها از متونی تکراری و غیرخلاقانه و تحمیل این آثار به بازار نحیف کتاب کودک و نوجوان است. این کتابها، فاقد عمق، خیال، رویا و مطالبهی توسعه و تغییر هستند و به جای پرورش تخیل و احساس کودکان، صرفاً به انتقال مفاهیم محدود و کلیشهای بسنده میکنند. این روند، لذت خواندن را کمرنگ کرده و فاصلهی کودکان را با دنیای ادبیات و در نتیجه رویا بیشتر میکند.»
در بخش دیگری از این بیانیه با اشاره به خطر حذف کتاب از سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان از نهادهای عمومی و دستگاههای اجرایی انتقاد شده است که با تنگ کردن دایرهی انتخاب کتاب برای کتابخانههای عمومی و کتابخانههای مدارس عملا به حذف کتاب از زندگی کودکان و نوجوانان کمک کرده و بین آنان و کتابخانه فاصله انداختهاند و اظهار امیدواری شده است که :«حق کودکان و دانشآموزان در انتخاب کتاب برای خواندن به رسمیت شناخته شود و لذت خواندن و کیفیت ادبی کتابها به مهمترین معیار انتخاب تبدیل شود و نهادهای عمومی که با پول همین مردم اداره میشوند، با گشودن درهای خود به روی متخصصان و کارشناسان شکلگیری فضایی نو را نوید بدهند.»
در پایان از خانوادهها و آموزگاران و مدیران مدارس و مراکز ویژهی کودکان و نوجوانان خواسته شده است از این دایرههای بسته فراتر بروند و برای رویاها و خیالهای کودکان و نوجوانان ارزش قایل شوند.
https://t.me/lakposhtparandeh/2146
15.04.202505:07
توافق به مثابه رسانه
اگر طرحها و برنامههای اعلام شدهی ترامپ را به منافع شخصی و معاملهگری و کلیشههای این چنینی -که بر اساس سابقهی آدمها ساخته میشود- تقلیل ندهیم و به پشت پردهها کاری نداشته باشیم، اغلب طرحها و برنامههای بینالمللی او به زمین سفت برخورد کردهاند.
«توافق با تهران» در میان سلسلهای از طرحها و برنامههای ناکام میتواند فرصتی برای کامیابی و خود فارغ از پیامدهای تخصصیاش رسانه و پیام باشد. این فرصت کامیابی و وجه رسانگی توافق شاید در معادلات سیاسی به حساب نیاید، اما برای او میتواند ارزشی مستقل از پیامدهای تخصصی توافق داشته باشد. او به این کامیابی نیاز دارد، نه به این دلیل که نگران «بمب اتمی ساخت ایران» است، بلکه به این دلیل که این توافق در میان سلسلهای از ناکامیها برای او ارزشی نمادین دارد.
در حالی که ایران بارها اعلام کرده است که تنها در موضوع هستهای آمادهی مذاکره است و قصدش ساخت سلاح هستهای نیست و برآورد نهادهای امنیتی آمریکا نیز آن را تایید کردهاند، ترامپ مدام بر جلوگیری از سلاح هستهای ایران تاکید میکند و به اینجا که میرسد لحنش تند و تهدید کننده میشود. ترامپ در واقع با هیاهوی بسیار بر نکتهای تاکید میکند که مورد قبول ایران است و ایران مخالفتی با آن ندارد. این اصرار ترامپ آدم را یاد پادشاه سیارک ۲۳۵ شازده کوچولو میاندازد و به این نتیجه میرساند که او به رغم تصویری که از خود میسازد، هنر ظریف کوتاه آمدن در پارهای از موارد را هم بلد است.
در سوی دیگر ماجرا، ایران هم به رغم اینکه به گمان بسیاری از کارشناسان به این توافق نیاز حیاتی دارد، این نشانههای ظریف را در مییابد و پاسخ مثبت به آن میدهد.
با این حال این توافق فقط دو طرف ندارد و هزار طرف دارد. رقبای ترامپ و کشورهایی که ترامپ نقرهداغشان کرده یا تحقیرشان کرده، نمیخواهند ترامپ به نتیجه برسد.
لاشخورهای منطقهای و بینالمللی کمین کردهاند تا این توافق به زمین بخورد. زمین خوردن این توافق از نظر آنان زمین خوردن ایران است.
متاسفانه بخشی از مردم ایران هم علاقهای به این توافق ندارند، اما باز هم متاسفانه آنان در این معادلات جایی و تاثیری ندارند.
توافق تهران- واشنگتن کمکم برای همه حکم رسانه و پیام را ایفا میکند. امیدوارم در زیر پوشش تهدیدها و ارعابها پیام این رسانه گسترش صلح جهانی باشد.
اگر طرحها و برنامههای اعلام شدهی ترامپ را به منافع شخصی و معاملهگری و کلیشههای این چنینی -که بر اساس سابقهی آدمها ساخته میشود- تقلیل ندهیم و به پشت پردهها کاری نداشته باشیم، اغلب طرحها و برنامههای بینالمللی او به زمین سفت برخورد کردهاند.
«توافق با تهران» در میان سلسلهای از طرحها و برنامههای ناکام میتواند فرصتی برای کامیابی و خود فارغ از پیامدهای تخصصیاش رسانه و پیام باشد. این فرصت کامیابی و وجه رسانگی توافق شاید در معادلات سیاسی به حساب نیاید، اما برای او میتواند ارزشی مستقل از پیامدهای تخصصی توافق داشته باشد. او به این کامیابی نیاز دارد، نه به این دلیل که نگران «بمب اتمی ساخت ایران» است، بلکه به این دلیل که این توافق در میان سلسلهای از ناکامیها برای او ارزشی نمادین دارد.
در حالی که ایران بارها اعلام کرده است که تنها در موضوع هستهای آمادهی مذاکره است و قصدش ساخت سلاح هستهای نیست و برآورد نهادهای امنیتی آمریکا نیز آن را تایید کردهاند، ترامپ مدام بر جلوگیری از سلاح هستهای ایران تاکید میکند و به اینجا که میرسد لحنش تند و تهدید کننده میشود. ترامپ در واقع با هیاهوی بسیار بر نکتهای تاکید میکند که مورد قبول ایران است و ایران مخالفتی با آن ندارد. این اصرار ترامپ آدم را یاد پادشاه سیارک ۲۳۵ شازده کوچولو میاندازد و به این نتیجه میرساند که او به رغم تصویری که از خود میسازد، هنر ظریف کوتاه آمدن در پارهای از موارد را هم بلد است.
در سوی دیگر ماجرا، ایران هم به رغم اینکه به گمان بسیاری از کارشناسان به این توافق نیاز حیاتی دارد، این نشانههای ظریف را در مییابد و پاسخ مثبت به آن میدهد.
با این حال این توافق فقط دو طرف ندارد و هزار طرف دارد. رقبای ترامپ و کشورهایی که ترامپ نقرهداغشان کرده یا تحقیرشان کرده، نمیخواهند ترامپ به نتیجه برسد.
لاشخورهای منطقهای و بینالمللی کمین کردهاند تا این توافق به زمین بخورد. زمین خوردن این توافق از نظر آنان زمین خوردن ایران است.
متاسفانه بخشی از مردم ایران هم علاقهای به این توافق ندارند، اما باز هم متاسفانه آنان در این معادلات جایی و تاثیری ندارند.
توافق تهران- واشنگتن کمکم برای همه حکم رسانه و پیام را ایفا میکند. امیدوارم در زیر پوشش تهدیدها و ارعابها پیام این رسانه گسترش صلح جهانی باشد.
14.04.202505:43
آخرین بازماندهی نسل طلایی
ماریو بارگاس یوسا آخرین بازمانده از نسل اول غولهای ادبیات آمریکای لاتین از دنیا رفت.
او در کنار گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا)، خولیو کورتاثار (آرژانتین)، کارلوس فوئنتس (مکزیک) و دیگران دوران طلایی ادبیات آمریکای لاتین را رقم زدند ، دورانی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی ادبیات جهان رو زیرورو کرد.
به نظر میرسد با مرگ یوسا، نه فقط یک نویسنده، بلکه یک عصر تمام شد، عصری که شاید برای ما نیز درسهایی داشته باشد؛ چگونه میتوان با نوشتن از محل و کاربرد تمهیدات محلی در نوشتن جهانی شد؟
با این حال یوسا در میان همان نسل هم چهرهی متفاوتی بود.
از نظر اندیشه سیاسی یوسا برخلاف اغلب همنسلانش که گرایشهای چپ داشتند، در سالهای بعد لیبرال دموکرات و منتقد سرسخت نظامهای دیکتاتوری چپ شد.
اگرچه آثار تقریبا همهی نویسندگان آمریکای لاتین پیوندی با سیاست و دیکتاتوری دارد، اما آثار یوسا در این زمینه جایگاهی شایستهتر دارد، همچنان که خودش بیش از دیگران دغدغه سیاسی داشت و در سیاست عملی نیز حضوری فعال داشت.
آثار درخشان او تاریخ تباهی و فساد و دیکتاتوریها و تنشهای قومی و مذهبی درون جوامع آمریکای لاتین است.
در آثارش عمق فساد، تبعیض، نظام طبقاتی، سانسور، و ناکارآمدی حکومتها برملا میشود، اما این برملاکنندگی از ارزشهای ادبی و زیباییشناسانهی آثار نمیکاهد.
من از میان آثارش مرگ در آند، سور بز، جنگ آخرالزمان، گفتوگو در کاتدرال، چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ و چرا ادبیات و برخی یاداشتها و گفتوگوهایش را خواندهام.
او آخرین بازماندهی جهانی فرهنگی بود که نویسنده، روزنامهنگار، روشنفکر، منتقد سیاسی و چهره فرهنگی، همه در یک نفر جمع میشدند و من کماکان دلبستهی آن جهانم.
ماریو بارگاس یوسا آخرین بازمانده از نسل اول غولهای ادبیات آمریکای لاتین از دنیا رفت.
او در کنار گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا)، خولیو کورتاثار (آرژانتین)، کارلوس فوئنتس (مکزیک) و دیگران دوران طلایی ادبیات آمریکای لاتین را رقم زدند ، دورانی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی ادبیات جهان رو زیرورو کرد.
به نظر میرسد با مرگ یوسا، نه فقط یک نویسنده، بلکه یک عصر تمام شد، عصری که شاید برای ما نیز درسهایی داشته باشد؛ چگونه میتوان با نوشتن از محل و کاربرد تمهیدات محلی در نوشتن جهانی شد؟
با این حال یوسا در میان همان نسل هم چهرهی متفاوتی بود.
از نظر اندیشه سیاسی یوسا برخلاف اغلب همنسلانش که گرایشهای چپ داشتند، در سالهای بعد لیبرال دموکرات و منتقد سرسخت نظامهای دیکتاتوری چپ شد.
اگرچه آثار تقریبا همهی نویسندگان آمریکای لاتین پیوندی با سیاست و دیکتاتوری دارد، اما آثار یوسا در این زمینه جایگاهی شایستهتر دارد، همچنان که خودش بیش از دیگران دغدغه سیاسی داشت و در سیاست عملی نیز حضوری فعال داشت.
آثار درخشان او تاریخ تباهی و فساد و دیکتاتوریها و تنشهای قومی و مذهبی درون جوامع آمریکای لاتین است.
در آثارش عمق فساد، تبعیض، نظام طبقاتی، سانسور، و ناکارآمدی حکومتها برملا میشود، اما این برملاکنندگی از ارزشهای ادبی و زیباییشناسانهی آثار نمیکاهد.
من از میان آثارش مرگ در آند، سور بز، جنگ آخرالزمان، گفتوگو در کاتدرال، چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ و چرا ادبیات و برخی یاداشتها و گفتوگوهایش را خواندهام.
او آخرین بازماندهی جهانی فرهنگی بود که نویسنده، روزنامهنگار، روشنفکر، منتقد سیاسی و چهره فرهنگی، همه در یک نفر جمع میشدند و من کماکان دلبستهی آن جهانم.
Пераслаў з:
نشر اگر

12.04.202519:13
در شهر دیوانه و خشمگین ما، گای گاناراتنی
در رمانی پرشتاب و تکاندهنده، گای گاناراتنی ما را به قلب محلهای مهاجرنشین در لندن میبرد، جایی که خشم، حاشیهنشینی، و اضطرابهای روزمره، آرامآرام به انفجاری اجتماعی بدل میشوند. داستان در چند روز پرتنش میگذرد و از زاویه دید سه نوجوان روایت میشود که هر یک با رنجی پنهان، تنهاییای عمیق و جهانی پرآشوب مواجهاند.
گاناراتنی با زبانی خیابانی اما خلاقانه، موفق میشود ضرباهنگ تند خیابان، ذهن آشفتهی نسل جوان، و خشونتی که در زیر پوست شهر جریان دارد را بیواسطه به مخاطب منتقل کند. این رمان نهتنها تجربهی زیستهی اقلیتها را بازتاب میدهد، بلکه پرسشهایی بنیادین دربارهی هویت، تعلق، و زیستن در جهانی متلاطم پیش میکشد.
در شهر خشمگین و دیوانهی ما | گای گاناراتنی | ترجمهی فاطمه مهدوی | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۲۱۶ صفحه، ۶۴۰۰۰ تومان، #پیشنهاد_کتاب.
@agarpub
«خشم مثل شعله نیست، مثل سیم برق است؛ بیصدا، بیرحم و همیشه در کمین.»
در شهر دیوانه و خشمگین ما، گای گاناراتنی
در رمانی پرشتاب و تکاندهنده، گای گاناراتنی ما را به قلب محلهای مهاجرنشین در لندن میبرد، جایی که خشم، حاشیهنشینی، و اضطرابهای روزمره، آرامآرام به انفجاری اجتماعی بدل میشوند. داستان در چند روز پرتنش میگذرد و از زاویه دید سه نوجوان روایت میشود که هر یک با رنجی پنهان، تنهاییای عمیق و جهانی پرآشوب مواجهاند.
گاناراتنی با زبانی خیابانی اما خلاقانه، موفق میشود ضرباهنگ تند خیابان، ذهن آشفتهی نسل جوان، و خشونتی که در زیر پوست شهر جریان دارد را بیواسطه به مخاطب منتقل کند. این رمان نهتنها تجربهی زیستهی اقلیتها را بازتاب میدهد، بلکه پرسشهایی بنیادین دربارهی هویت، تعلق، و زیستن در جهانی متلاطم پیش میکشد.
در شهر خشمگین و دیوانهی ما | گای گاناراتنی | ترجمهی فاطمه مهدوی | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۲۱۶ صفحه، ۶۴۰۰۰ تومان، #پیشنهاد_کتاب.
@agarpub
Пераслаў з:
روزنامه سازندگی



11.04.202517:11
"سازندگی" جزئیات گفتوگوهای ایران و آمریکا را بررسی میکند:
⭕️ پشت پرده مذاکرات مسقط
به قلم؛ محمد قوچانی؛ رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران
♦️غارت خاک
"سازندگی" به بررسی فروش خاک هرمز و تبلیغ آزادانه آن پرداخته است
♦️دیپلماسی و شطرنج
"محسن عسکریجهقی"
♦️محکوم به موفقیت
"کوروش احمدی"
♦️پژوهشگر مرزی
به یاد "علیرضا ذکاوتی"
♦️سرمقاله: برگهای مهم ایران
ظرفیتهای ایران میتواند موتور محرکه اقتصاد جهانی باشد
به قلم؛ سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
🔺در شماره ۱۹۴۱ روزنامه #سازندگی بخوانید
@Saazandeginews
⭕️ پشت پرده مذاکرات مسقط
به قلم؛ محمد قوچانی؛ رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران
♦️غارت خاک
"سازندگی" به بررسی فروش خاک هرمز و تبلیغ آزادانه آن پرداخته است
♦️دیپلماسی و شطرنج
"محسن عسکریجهقی"
♦️محکوم به موفقیت
"کوروش احمدی"
♦️پژوهشگر مرزی
به یاد "علیرضا ذکاوتی"
♦️سرمقاله: برگهای مهم ایران
ظرفیتهای ایران میتواند موتور محرکه اقتصاد جهانی باشد
به قلم؛ سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
🔺در شماره ۱۹۴۱ روزنامه #سازندگی بخوانید
@Saazandeginews
Пераслаў з:
یک حرف از هزاران

09.04.202519:47
#گزیده_های_جهان
☑️ کسانی که دیگر نمیخوانند، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند*
▫️سایمون کوپر، فایننشال تایمز، ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳| ترجمان علوم انسانی
@tarjomaanweb
🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر میکرد «مشغول چه کار بیهودهای هستم!» امروزه خیلی از آدمها وقتی مجبور میشوند متنی بنویسند که طولانیتر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا میکنند. به خودشان میگویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمیکنند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
🔴 مجموعهای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
🔴 دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آنها دیگر مثل قبل نمیخوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربهای تکهتکه، کوتاهمدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارتهای «خواندن عمیق» است.
🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روانشناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسانها افزایش یافت.
🔴 مردم با خواندنِ متنهای مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه، ساحرهسوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوعدوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متنهای تکهپاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم میکند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.
🔴 ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.
🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «سادهگرایی» در دنیای امروز است. سادهگرایی یعنی تمایل به سادهکردن هر چیز پیچیده. اظهارنظرها و موضعگیریهای یکخطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر میگوید: استادِ سادهگراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاستمداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر میگوید: «هر وقت سیاستمداران شروع میکنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».
* این مطلب در فایننشال تایمز با عنوان زیر منتشر شده است:
Skimming, scanning, scrolling: the age of deep reading is over
https://www.ft.com/content/421210aa-8a29-416a-8f52-f5510c30582f
@yekhezaran
☑️ کسانی که دیگر نمیخوانند، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند*
▫️سایمون کوپر، فایننشال تایمز، ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳| ترجمان علوم انسانی
@tarjomaanweb
🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر میکرد «مشغول چه کار بیهودهای هستم!» امروزه خیلی از آدمها وقتی مجبور میشوند متنی بنویسند که طولانیتر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا میکنند. به خودشان میگویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمیکنند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
🔴 مجموعهای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
🔴 دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آنها دیگر مثل قبل نمیخوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربهای تکهتکه، کوتاهمدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارتهای «خواندن عمیق» است.
🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روانشناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسانها افزایش یافت.
🔴 مردم با خواندنِ متنهای مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه، ساحرهسوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوعدوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متنهای تکهپاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم میکند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.
🔴 ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.
🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «سادهگرایی» در دنیای امروز است. سادهگرایی یعنی تمایل به سادهکردن هر چیز پیچیده. اظهارنظرها و موضعگیریهای یکخطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر میگوید: استادِ سادهگراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاستمداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر میگوید: «هر وقت سیاستمداران شروع میکنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».
* این مطلب در فایننشال تایمز با عنوان زیر منتشر شده است:
Skimming, scanning, scrolling: the age of deep reading is over
https://www.ft.com/content/421210aa-8a29-416a-8f52-f5510c30582f
@yekhezaran
Паказана 1 - 24 з 64
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.