لذّتهای ایرانیان
از کتابهای دلچسبی که این روزها خواندم یکی هم «لذّتهای ایرانیان» است، اثر ویلم فلور و حسن جوادی.
در فصل اول کتاب حسن جوادی سعی کرده مخاطب را با «بسحاق اطعمه» شاعر قرن نهم هجری که در سردههایش نمایی کلی از نظام تغذیه ایرانیان ارائه داده است، آشنا کند.
در فصل دوم کتاب نویسندگان به گزارشهایی که مسافران اروپایی و عثمانی در باب خوراکهای ایرانی دادهاند پرداختهاند و اطلاعاتی دربارهٔ آداب غذا خوردن و وعدههای غذایی ایرانیان به دست دادهاند. مطالبی در باب وعدههای غذایی، سفره، شیرینیها و نوشیدنیها، تنوع طبخ برنج، دورچینها و مخلفات دیگر.
فصل سوم و چهارم و پنجم کتاب به قهوه و قهوهخانه و چای اختصاص یافته و مطالبی جالب درباب رسوم مربوط به آنها دارد.
در فصل ششم کتاب به تولید و مصرف شراب، انواع و آداب نوشیدن آن و ممنوعیتش در برخی مناطق و ادوار تاریخی پرداخته شده است. در این فصل ذکری از شراب خراسان و تبریز و کرمان و یزد و همدان و تهران و سایر شهرها آمده است و وصف شراب شیراز لحنی ستایشگرانه دارد:
«تمامی جهانگردان اروپایی که برای مدتی در ایران حضور داشتهاند، هر دو نوع شراب قرمز و سفید شیراز را ستایش کردهاند. "تهونو" آن را شرابی قوی شبیه به شراب بورگاندی فرانسه معرفی کرده است که به دلیل گیرایی بالا به راحتی امکان افزودن آب حتی به مقدار دوسوم بدون این که طعم آن را ضایع کند وجود دارد»(ص۲۱۸)
به گفتهٔ یک دیپلمات انگلیسی به نام رابرت میگنان «بادهنوشی میان جامعهٔ بانوان محدود، و میان بانوان طبقهٔ اعیان بسیار معمول بوده است. آبجوی هاجسون که در حرم شاه مصرف میشد بیش از خوراک هنگ ارتش هند بود. آنها همانند مردان تا نهایت مستی مینوشیدند»(ص۲۷۶)
و به گفتهٔ ادوارد براون اگر چه مصرف نوشیدنیهای الکلی میان مسلمانان و غیرمسلمانان امری معمول بوده، آداب و تشریفاتش میان این دو دسته با هم تفاوتهایی داشته است:
«زرتشتی مینوشد زیرا مزهٔ شراب را دوست دارد و نیز به خاطر این که ایجاد صمیمیت و دوستی و احساسات رقیق بیشتری میکند. یک مسلمان بالعکس معمولا از مزهٔ شراب و عرق بدش میآید، پس از هر جرعه مزهای میخورد تا تلخی الکل را ببرد. او طالب مستی است همان طور که مولانا میگوید:
ننگ بنگ و خمر بر خود مینهی
تا دمی از خویشتن تو وارهی»(ص۲۷۹)
فصل هفتم کتاب اختصاص به مصرف تنباکو در ایران دارد. پذیرش آن، کشت آن و ابزار استعمال آن؛ قلیان، چپق و سیگار.
فصل هشتم و آخر کتاب نیز مطالب درخور توجهی درباب تریاک و حشیش و انواع روانگردان دارد. از مطالب جالب این فصل بخشی است که به تقلب ایرانیان در تریاک میپردازد و نشان میدهد تهیهٔ جنس ناب و بدون ناخالصی از دست ساقی حلالخور همیشه در این مرز پرگهر با دشواریهایی همراه بوده است:
«تقلب در تولید تریاک به روشهای گوناگونی انجام میشد. تریاک در مقادیر کم خرید و فروش میشد و از آنجا که واسطهها نقش چشمگیری در تعیین کیفیت آن داشتند، تجارت پرمخاطرهای به شمار میرفت.
رعیت همه نوع ناخالصی از تفالهٔ سیب گرفته تا شیرهٔ انگور و مواد دیگر را به تریاک خام اضافه میکرد تا از این طریق وزن آن را بالا ببرد» (ص۴۲۷)
فلور میگوید تقلب ایرانیان در فرایند آمادهسازی تریاک سبب شد که در سال ۱۸۸۱ میلادی قیمت تریاک ایرانی در بازار چین پنجاهدرصد کاهش پیدا کند.
آماری که نویسندگان از گسترش و فراگیری مصرف تریاک، همچنین شیره و سوختهٔ آن در شهرهای مختلف ایران میدهند تکاندهنده و حیرتآور است!
مشخصات کتاب:
لذّتهای ایرانیان، نوشتهٔ ویلم فلور و حسن جوادی، ترجمهٔ صباکارخیران و سمیرا محبعلی، انتشارات ایرانشناسی، ۱۴٠۲.
@atefeh_tayyeh