05.05.202507:44
چامهخوانی سرور #مهدی_مدرسی_سریزدی
(ویژه روز بزرگداشت معلم)
شعری از سرور حسین مدرسی سریزدی
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @shahname_yazd
(ویژه روز بزرگداشت معلم)
شعری از سرور حسین مدرسی سریزدی
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @shahname_yazd


03.05.202520:50
نگاهی به نشست شنبه سیزده اردیبهشت ۱۴۰۴
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد
(گرامیداشت روز معلم)
🆔 @shahname_yazd
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد
(گرامیداشت روز معلم)
🆔 @shahname_yazd


02.05.202519:35
به یاری یزدان،
نشست فرهنگی این هفته انجمن شاهنامه فردوسی یزد
ویژهبرنامه روز معلم
با همکاری
انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد
و خردسرای فردوسی یزد
سر ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۱۳ اردیبهشت
جایگاه :دانشگاه امامجواد(ع) یزد
میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه
چشممان به راه همه دوستداران #ایران
به پیشواز جشن بزرگ گرامیداشت فردوسی فرزانه - پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
باهم به #ایران میاندیشیم و فرهنگ میگستریم.
🆔 @shahname_yazd
نشست فرهنگی این هفته انجمن شاهنامه فردوسی یزد
ویژهبرنامه روز معلم
با همکاری
انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد
و خردسرای فردوسی یزد
سر ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۱۳ اردیبهشت
جایگاه :دانشگاه امامجواد(ع) یزد
میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه
چشممان به راه همه دوستداران #ایران
به پیشواز جشن بزرگ گرامیداشت فردوسی فرزانه - پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
باهم به #ایران میاندیشیم و فرهنگ میگستریم.
🆔 @shahname_yazd
02.05.202503:30
۱۲ اردیبهشت سالروز درگذشت #عبدالحسین_نوشین_خراسانی - پدر تئاتر نوین ایران
(۲۱ بهمن ۱۲۸۵ تربتحیدریه – ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰ مسکو)
#عبدالحسین_نوشین ، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، مترجم و شاهنامهپژوه برجسته ایرانی بود که نقش بسزایی در بنیانگذاری تئاتر نوین ایران ایفا کرد. به همین دلیل، او اغلب به عنوان "پدر تئاتر نوین ایران" شناخته میشود.
✅ نقش عبدالحسین نوشین در تئاتر نوین ایران:
🔺 آشنایی با تئاتر مدرن غرب: نوشین با تحصیل در رشته تئاتر در فرانسه، با اصول و شیوههای تئاتر مدرن اروپا آشنا شد و تلاش کرد تا این رویکردها را در ایران پیاده کند.
🔺تأسیس تئاتر فردوسی: او با همکاری همسرش، لرتا هایراپتیان، "تئاتر فردوسی" را بنیان نهاد که به یکی از مهمترین مراکز تئاتری مدرن در ایران تبدیل شد.
🔺اجرای نمایشنامههای ایرانی و خارجی: نوشین نمایشنامههای متعددی از نویسندگان برجسته جهان مانند شکسپیر، چخوف، گورکی، ایبسن و سارتر را ترجمه و کارگردانی کرد و همچنین نمایشنامههایی با اقتباس از شاهنامه فردوسی به روی صحنه برد.
🔺آموزش نسل جدید تئاتریها: او به تربیت نسلی از بازیگران و کارگردانان تئاتر پرداخت که راه او را ادامه دادند.
🔺نظم و انضباط در تئاتر: نوشین تلاش کرد تا نظم و حرفهایگری را در تئاتر ایران نهادینه کند. برای اولین بار بروشور در اختیار تماشاگران قرار گرفت، رفتار کارکنان تئاتر با تماشاگران محترمانه بود و در سالن نمایش از خوردن و سیگار کشیدن جلوگیری میشد.
🔺تأسیس تئاتر فرهنگ و سعدی: علاوه بر تئاتر فردوسی، نوشین تئاترهای "فرهنگ" و "سعدی" را نیز تأسیس کرد که نقش مهمی در گسترش تئاتر مدرن در ایران داشتند.
تلاشهای عبدالحسین نوشین باعث شد تا تئاتر در ایران از شکل سنتی و غیرحرفهای خود فاصله گرفته و به سوی یک هنر مدرن و جدی گام بردارد. او با ترجمه آثار برجسته جهانی، اجرای نمایشنامههای ایرانی با رویکردی نو، و تربیت هنرمندان تئاتر، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر ایران گذاشت.
با وجود فعالیتهای هنری پربار، زندگی نوشین با فراز و نشیبهای سیاسی نیز همراه بود. او به دلیل گرایشهای چپگرایانه مدتی زندانی و سپس مجبور به ترک ایران شد و سرانجام در مسکو درگذشت.
نوشین و شاهنامه فردوسی
عبدالحسین نوشین نه تنها به عنوان پدر تئاتر نوین ایران شناخته میشود، بلکه به عنوان یک شاهنامهپژوه برجسته نیز سهم بسزایی در تصحیح و فهم دقیقتر این اثر گرانبها داشته است. تلاشهای او در تصحیح مسکو و تألیف "واژهنامک" از جمله خدمات ارزشمند او به فرهنگ و ادب فارسی محسوب میشوند.
مهمترین نقش نوشین در زمینه شاهنامهپژوهی، همکاری او در تصحیح انتقادی شاهنامه بود که به تصحیح مسکو مشهور است. این تصحیح در هشت جلد توسط آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی (دانشکده خاورشناسی) بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۳۹ تا ۱۳۵۰ خورشیدی) منتشر شد.
نوشین مقالات متعددی درباره شاهنامه و مسائل مربوط به آن نگاشت و در همایشها و مجامع علمی به ایراد سخنرانی پرداخت. عشق و علاقه او به شاهنامه در فعالیتهای تئاتریاش نیز مشهود بود؛ او سه نمایشنامه با الهام از داستانهای شاهنامه برای جشن هزاره فردوسی به روی صحنه برد.
آگاهی بیشتر👇
https://www.youtube.com/watch?v=kUz7lhWQy_Y
نام و یاد او به عنوان یکی از بنیانگذاران و چهرههای شاخص تئاتر نوین ایران همواره زنده خواهد ماند.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
(۲۱ بهمن ۱۲۸۵ تربتحیدریه – ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰ مسکو)
#عبدالحسین_نوشین ، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، مترجم و شاهنامهپژوه برجسته ایرانی بود که نقش بسزایی در بنیانگذاری تئاتر نوین ایران ایفا کرد. به همین دلیل، او اغلب به عنوان "پدر تئاتر نوین ایران" شناخته میشود.
✅ نقش عبدالحسین نوشین در تئاتر نوین ایران:
🔺 آشنایی با تئاتر مدرن غرب: نوشین با تحصیل در رشته تئاتر در فرانسه، با اصول و شیوههای تئاتر مدرن اروپا آشنا شد و تلاش کرد تا این رویکردها را در ایران پیاده کند.
🔺تأسیس تئاتر فردوسی: او با همکاری همسرش، لرتا هایراپتیان، "تئاتر فردوسی" را بنیان نهاد که به یکی از مهمترین مراکز تئاتری مدرن در ایران تبدیل شد.
🔺اجرای نمایشنامههای ایرانی و خارجی: نوشین نمایشنامههای متعددی از نویسندگان برجسته جهان مانند شکسپیر، چخوف، گورکی، ایبسن و سارتر را ترجمه و کارگردانی کرد و همچنین نمایشنامههایی با اقتباس از شاهنامه فردوسی به روی صحنه برد.
🔺آموزش نسل جدید تئاتریها: او به تربیت نسلی از بازیگران و کارگردانان تئاتر پرداخت که راه او را ادامه دادند.
🔺نظم و انضباط در تئاتر: نوشین تلاش کرد تا نظم و حرفهایگری را در تئاتر ایران نهادینه کند. برای اولین بار بروشور در اختیار تماشاگران قرار گرفت، رفتار کارکنان تئاتر با تماشاگران محترمانه بود و در سالن نمایش از خوردن و سیگار کشیدن جلوگیری میشد.
🔺تأسیس تئاتر فرهنگ و سعدی: علاوه بر تئاتر فردوسی، نوشین تئاترهای "فرهنگ" و "سعدی" را نیز تأسیس کرد که نقش مهمی در گسترش تئاتر مدرن در ایران داشتند.
تلاشهای عبدالحسین نوشین باعث شد تا تئاتر در ایران از شکل سنتی و غیرحرفهای خود فاصله گرفته و به سوی یک هنر مدرن و جدی گام بردارد. او با ترجمه آثار برجسته جهانی، اجرای نمایشنامههای ایرانی با رویکردی نو، و تربیت هنرمندان تئاتر، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر ایران گذاشت.
با وجود فعالیتهای هنری پربار، زندگی نوشین با فراز و نشیبهای سیاسی نیز همراه بود. او به دلیل گرایشهای چپگرایانه مدتی زندانی و سپس مجبور به ترک ایران شد و سرانجام در مسکو درگذشت.
نوشین و شاهنامه فردوسی
عبدالحسین نوشین نه تنها به عنوان پدر تئاتر نوین ایران شناخته میشود، بلکه به عنوان یک شاهنامهپژوه برجسته نیز سهم بسزایی در تصحیح و فهم دقیقتر این اثر گرانبها داشته است. تلاشهای او در تصحیح مسکو و تألیف "واژهنامک" از جمله خدمات ارزشمند او به فرهنگ و ادب فارسی محسوب میشوند.
مهمترین نقش نوشین در زمینه شاهنامهپژوهی، همکاری او در تصحیح انتقادی شاهنامه بود که به تصحیح مسکو مشهور است. این تصحیح در هشت جلد توسط آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی (دانشکده خاورشناسی) بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۳۹ تا ۱۳۵۰ خورشیدی) منتشر شد.
نوشین مقالات متعددی درباره شاهنامه و مسائل مربوط به آن نگاشت و در همایشها و مجامع علمی به ایراد سخنرانی پرداخت. عشق و علاقه او به شاهنامه در فعالیتهای تئاتریاش نیز مشهود بود؛ او سه نمایشنامه با الهام از داستانهای شاهنامه برای جشن هزاره فردوسی به روی صحنه برد.
آگاهی بیشتر👇
https://www.youtube.com/watch?v=kUz7lhWQy_Y
نام و یاد او به عنوان یکی از بنیانگذاران و چهرههای شاخص تئاتر نوین ایران همواره زنده خواهد ماند.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
01.05.202506:47
#کیومرث (۱۳)
فلات ایران: گذرگاه مهاجرت انسانهای اولیه و آغاز تمدن (۷۰ تا ۴۰ هزار سال پیش)
📌گفت و گو با دکتر #حامد_وحدتینسب
➕در این ویدیو، به سفری شگفتانگیز در دل تاریخ میرویم؛ زمانی که انسانهای اولیه برای بقا، کشف و سازگاری، از آفریقا مهاجرت کردند و به سرزمینهایی ناشناخته پا گذاشتند. فلات ایران، یکی از مهمترین گذرگاههای این مهاجرت بزرگ بود — جایی که نهتنها سکونت آغاز شد، بلکه بذر تمدن نیز در دل کوهها، دشتها و غارهای آن کاشته شد.
➕از شواهد باستانشناسی گرفته تا تحلیلهای ژنتیکی مدرن، بررسی میکنیم که چگونه انسانهای هوشمند (Homo sapiens) وارد این منطقه شدند، چگونه با شرایط سخت محیطی کنار آمدند، و چگونه فرهنگها، ابزارها و باورهای اولیه شکل گرفتند.اگر به ریشههای بشریت، ماجراهای مهاجرت، و سرآغاز تمدنها علاقهمند هستید، این ویدیو را از دست ندهید.
🛫 @taft_Iran
https://t.me/ShahnamehToosi
فلات ایران: گذرگاه مهاجرت انسانهای اولیه و آغاز تمدن (۷۰ تا ۴۰ هزار سال پیش)
📌گفت و گو با دکتر #حامد_وحدتینسب
➕در این ویدیو، به سفری شگفتانگیز در دل تاریخ میرویم؛ زمانی که انسانهای اولیه برای بقا، کشف و سازگاری، از آفریقا مهاجرت کردند و به سرزمینهایی ناشناخته پا گذاشتند. فلات ایران، یکی از مهمترین گذرگاههای این مهاجرت بزرگ بود — جایی که نهتنها سکونت آغاز شد، بلکه بذر تمدن نیز در دل کوهها، دشتها و غارهای آن کاشته شد.
➕از شواهد باستانشناسی گرفته تا تحلیلهای ژنتیکی مدرن، بررسی میکنیم که چگونه انسانهای هوشمند (Homo sapiens) وارد این منطقه شدند، چگونه با شرایط سخت محیطی کنار آمدند، و چگونه فرهنگها، ابزارها و باورهای اولیه شکل گرفتند.اگر به ریشههای بشریت، ماجراهای مهاجرت، و سرآغاز تمدنها علاقهمند هستید، این ویدیو را از دست ندهید.
🛫 @taft_Iran
https://t.me/ShahnamehToosi
04.05.202508:10
دنباله گزارش تاریخی #کشتهشدن_ایرج
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
03.05.202519:02
#نوای_ماندگار🎼
🎶 بازآ
بانو #شکیلا
به بهانه ۱۳ اردیبهشت - زادروز شکیلا (۱۳۴۱ تهران)
آهنگ: زندهیاد #محمد_حیدری
ترانه : #مولوی
جانا به غريبستان چندين به چه میمانی؟
باز آ تو از اين غربت تا چند پريشانی!؟
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
يا نامه نمیخوانی يا راه نمیدانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند
گر راه نمیداني در پنجه ره دانی
باز آ که در آن مجلس قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشين خود گوهر اين کانی
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 بازآ
بانو #شکیلا
به بهانه ۱۳ اردیبهشت - زادروز شکیلا (۱۳۴۱ تهران)
آهنگ: زندهیاد #محمد_حیدری
ترانه : #مولوی
جانا به غريبستان چندين به چه میمانی؟
باز آ تو از اين غربت تا چند پريشانی!؟
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
يا نامه نمیخوانی يا راه نمیدانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خواند
گر راه نمیداني در پنجه ره دانی
باز آ که در آن مجلس قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشين خود گوهر اين کانی
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
02.05.202519:03
#نوای_ماندگار🎼
چهارمضراب ابوعطا
تار : زندهیاد استاد #محمدرضا_لطفی
تمبک : #احمد_مستنبط
به بهانه ۱۲ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدرضا لطفی (زاده ۱۱ دی ۱۳۲۵ گرگان - درگذشته ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ گرگان)
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
چهارمضراب ابوعطا
تار : زندهیاد استاد #محمدرضا_لطفی
تمبک : #احمد_مستنبط
به بهانه ۱۲ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدرضا لطفی (زاده ۱۱ دی ۱۳۲۵ گرگان - درگذشته ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ گرگان)
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
01.05.202519:03
#نوای_ماندگار🎼
🎶گُفتمش بیا، عاشقم هنوز
گروه #کامکارها
آهنگ : زندهیاد #حسن_کامکار
شعر : زندهیاد #هوشنگ_ابتهاج
آوا : #ارسلان_کامکار و #صبا_کامکار
گفتمش بیا،عاشقم هنوز
خنده کرد و گفت:درغمت بسوز
هرچه میکشم ای یاران، ازجفای اوست
گریههای من ای یاران، از برای اوست
درفراق او عاشقان، خستهجان شدم
این ترانه را چگونه سرکنم که بیزبان شدم
میشود بهار، عاشقان، جاودان از او
پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶گُفتمش بیا، عاشقم هنوز
گروه #کامکارها
آهنگ : زندهیاد #حسن_کامکار
شعر : زندهیاد #هوشنگ_ابتهاج
آوا : #ارسلان_کامکار و #صبا_کامکار
گفتمش بیا،عاشقم هنوز
خنده کرد و گفت:درغمت بسوز
هرچه میکشم ای یاران، ازجفای اوست
گریههای من ای یاران، از برای اوست
درفراق او عاشقان، خستهجان شدم
این ترانه را چگونه سرکنم که بیزبان شدم
میشود بهار، عاشقان، جاودان از او
پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd


30.04.202519:11
جهان چون شب بهمن از تیره میغ
چُن ابری که بارانِ او تیر و میغ
زمین آهنین کرده اسپان به نعل
بَرو دست گُردان به خون گشته لعل
زِ بس خسته تن کاندر آن رزمگاه
بریده سرانشان فگنده به راه
بر آوردگَه جایِ گشتن نماند
پی اسپ را برگشتن نماند
زمین لاله گون شد هوا نیلگون
برآمد همی موجِ دریایِ خون
#فردوسی
#شاهنامه
#ایران
#بندر_عباس
@Avayesimin
چُن ابری که بارانِ او تیر و میغ
زمین آهنین کرده اسپان به نعل
بَرو دست گُردان به خون گشته لعل
زِ بس خسته تن کاندر آن رزمگاه
بریده سرانشان فگنده به راه
بر آوردگَه جایِ گشتن نماند
پی اسپ را برگشتن نماند
زمین لاله گون شد هوا نیلگون
برآمد همی موجِ دریایِ خون
#فردوسی
#شاهنامه
#ایران
#بندر_عباس
@Avayesimin


30.04.202506:29
منم یکتا خلیجِ پارس،💧
آن دریای گوهرزای ایرانی، 💧
هزاران ساله مانای تاریخم،
منم نستوه و بشکوه و بلندآوا،
خروشان و ستبر آغوش و پر غوغا،
کهنسالم، کهن چون خطه جاویدِ #ایرانم
که غیرِ #پارس نامی را سزای خود نمی دانم
منم یکتا خلیجِ پارس،💧
که تا خورشید می تابد،
و تا خون در رگِ فرزندِ # ایران گرم می جوشد،
مرا #مزدا_اهورا از برای مُلکِ #ایران پاس می دارد.
#هما_ارژنگی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
آن دریای گوهرزای ایرانی، 💧
هزاران ساله مانای تاریخم،
منم نستوه و بشکوه و بلندآوا،
خروشان و ستبر آغوش و پر غوغا،
کهنسالم، کهن چون خطه جاویدِ #ایرانم
که غیرِ #پارس نامی را سزای خود نمی دانم
منم یکتا خلیجِ پارس،💧
که تا خورشید می تابد،
و تا خون در رگِ فرزندِ # ایران گرم می جوشد،
مرا #مزدا_اهورا از برای مُلکِ #ایران پاس می دارد.
#هما_ارژنگی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
04.05.202505:55
پوزش سلم و تور و پاسخ فریدون
شاهنامهخوانی بانو #الهه_کارگران
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
انجمن چکامه مهر یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
شاهنامهخوانی بانو #الهه_کارگران
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
انجمن چکامه مهر یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
03.05.202514:59
صائب چه میگوید؟
✍️ #وحید_عیدگاه_طرقبهای
کیست که نداند که صائب تبریزی بیتهای زیبا و شگفتآور و تحسینبرانگیز فراوان سروده است؟ اما کار شاعری همه آن نیست. اینکه شاعر چه میگوید هم مهم است. به ویژه اینکه چه حالت روحی و عاطفیای او را به سرودن وا داشته است نیز مهم است. اینکه چه دردی داشته است نیز مهم است. اینکه به خواننده چه پیامی را میرساند نیز مهم است. ببینید این مطلع را از او:
سبزهٔ خط میدمد از لعل جانان غم مخور
میشود سیراب خضر از آب حیوان غم مخور
مقایسهاش کنید با سرمشقش که این مطلع از حافظ باشد:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبهٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور
ببینید صائب چه مژدهای به خواننده میدهد، حافظ چه مژدهای به خواننده میدهد. با کدام یک میتوان همدلی کرد؟ اولی نه تنها برانگیزندهٔ همدلی نیست بلکه مهمل هم هست. میگوید «نگران نباش معشوق ریش و سبیل درمیآورد». آخر چه کسی نگران است که معشوقش ریش و سبیل درنیاورد؟ این چه حرفی است؟ چه دلداریای است؟ وانگهی اگر خضر (معادل سبیل معشوق) به آب حیوان (معادل لب معشوق سبیلدار) دست یابد و از آن سیراب شود، باز هم به خواننده چه ربطی دارد؟ قرار است چه حالی را در خواننده برانگیزد؟ اصلاً خواننده چرا باید این شعر را بخواند؟
واقعیت این است که صائب چندهزار بیت فقط دربارهٔ ریش و سبیل معشوق دارد و در آنها با کلمهٔ «خط» (موی روییده بر صورت) انواع تناسبها را ساخته، بی آنکه در خواننده عاطفه و احساسی را برانگیزد، بی آنکه اصلاً حرف مهمی برای گفتن داشته باشد. کمتر شاعری توانسته مانند صائب، هنرمندی و توانایی خود را چنین هدر بدهد و اینهمه بیت بیدرد بسازد.
حافظ هم استاد ساختن تناسبهای ادبی بود و با خط و خال سر و کار داشت، ولی همهٔ استعدادش را به پای اینگونه مضمونپردازیها و تناسبسازیها نریخت و از لحظات و حالات عاطفی و انسانی غافل نشد. یک «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» کمتناسب میارزد به کلی از آن بیتهای پرتناسب اما بیدرد.
فراموش نشود که همهٔ شاعران سبک هندی چنین نیستند که دیوان خود را از شعرهای بیحسوحال پر کرده باشند. از جملهٔ شاعران باحسوحال باید از طالب آملی یاد کرد که عواطف انسانی در شعرهایش نمودی آشکار دارد. دربارهٔ او در آینده خواهم نوشت.
🛫 @vahididgah
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
✍️ #وحید_عیدگاه_طرقبهای
کیست که نداند که صائب تبریزی بیتهای زیبا و شگفتآور و تحسینبرانگیز فراوان سروده است؟ اما کار شاعری همه آن نیست. اینکه شاعر چه میگوید هم مهم است. به ویژه اینکه چه حالت روحی و عاطفیای او را به سرودن وا داشته است نیز مهم است. اینکه چه دردی داشته است نیز مهم است. اینکه به خواننده چه پیامی را میرساند نیز مهم است. ببینید این مطلع را از او:
سبزهٔ خط میدمد از لعل جانان غم مخور
میشود سیراب خضر از آب حیوان غم مخور
مقایسهاش کنید با سرمشقش که این مطلع از حافظ باشد:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبهٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور
ببینید صائب چه مژدهای به خواننده میدهد، حافظ چه مژدهای به خواننده میدهد. با کدام یک میتوان همدلی کرد؟ اولی نه تنها برانگیزندهٔ همدلی نیست بلکه مهمل هم هست. میگوید «نگران نباش معشوق ریش و سبیل درمیآورد». آخر چه کسی نگران است که معشوقش ریش و سبیل درنیاورد؟ این چه حرفی است؟ چه دلداریای است؟ وانگهی اگر خضر (معادل سبیل معشوق) به آب حیوان (معادل لب معشوق سبیلدار) دست یابد و از آن سیراب شود، باز هم به خواننده چه ربطی دارد؟ قرار است چه حالی را در خواننده برانگیزد؟ اصلاً خواننده چرا باید این شعر را بخواند؟
واقعیت این است که صائب چندهزار بیت فقط دربارهٔ ریش و سبیل معشوق دارد و در آنها با کلمهٔ «خط» (موی روییده بر صورت) انواع تناسبها را ساخته، بی آنکه در خواننده عاطفه و احساسی را برانگیزد، بی آنکه اصلاً حرف مهمی برای گفتن داشته باشد. کمتر شاعری توانسته مانند صائب، هنرمندی و توانایی خود را چنین هدر بدهد و اینهمه بیت بیدرد بسازد.
حافظ هم استاد ساختن تناسبهای ادبی بود و با خط و خال سر و کار داشت، ولی همهٔ استعدادش را به پای اینگونه مضمونپردازیها و تناسبسازیها نریخت و از لحظات و حالات عاطفی و انسانی غافل نشد. یک «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» کمتناسب میارزد به کلی از آن بیتهای پرتناسب اما بیدرد.
فراموش نشود که همهٔ شاعران سبک هندی چنین نیستند که دیوان خود را از شعرهای بیحسوحال پر کرده باشند. از جملهٔ شاعران باحسوحال باید از طالب آملی یاد کرد که عواطف انسانی در شعرهایش نمودی آشکار دارد. دربارهٔ او در آینده خواهم نوشت.
🛫 @vahididgah
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
02.05.202512:29
قصه و رمان خواندن چه فایده ای دارد؟
پروفسور #ژاله_آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبان های باستانی است.
او دکتری زبانهای باستانی از دانشگاه سوربن دارد.
او به زبان های انگلیسی، فرانسه، ترکی، فارسی میانه و اوستایی مسلط بوده و همچنین دارندهٔ نشان لژیون دونور (بالاترین نشان افتخار فرانسه) از دولت فرانسه است...
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
پروفسور #ژاله_آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبان های باستانی است.
او دکتری زبانهای باستانی از دانشگاه سوربن دارد.
او به زبان های انگلیسی، فرانسه، ترکی، فارسی میانه و اوستایی مسلط بوده و همچنین دارندهٔ نشان لژیون دونور (بالاترین نشان افتخار فرانسه) از دولت فرانسه است...
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
01.05.202512:29
به بهانه اول ماه مِه ، روز جهانی کارگر .
سالی یک بار،
به وقت اول ماه مه؛
به اجبار یادشان میآید
شانه های ما را بالا بروند
برای نصب پلاکارد
-روز جهانی کارگر مبارک
بر پیشانی شکستهی کارخانهای
که نان مان را یک عمر
آجر پخت.
ما کهایم؟!
چه فرقی میکند مرد یا زن بودن مان؟!
لهجهی کارگریمان از دور
داد میزند .
ما آنقدر کارگریم
یادمان میرود دستهایمان
برای آچار و بیل است
یا برای در آغوش گرفتن!؟
خروسخوان هر روز،
-اگر خروسی مانده باشد
میافتیم از دست خودمان
و هر گرگ و میش
خودمان را جمع میکنیم
از بساط زندگی.
و هر شب لای انگشتانمان
دود میشویم.
کارگر نیازی به پلاکارد ندارد
به گمانم
باید بلند شوم
شانه های خودم را بالاتر بروم
برای برداشتن پلاکاردی
که نمینویسد
چرا عمری نان کارگران آجر پخته می شود؟!
#فخرالدین_احمدی_سوادکوهی
سالی یک بار،
به وقت اول ماه مه؛
به اجبار یادشان میآید
شانه های ما را بالا بروند
برای نصب پلاکارد
-روز جهانی کارگر مبارک
بر پیشانی شکستهی کارخانهای
که نان مان را یک عمر
آجر پخت.
ما کهایم؟!
چه فرقی میکند مرد یا زن بودن مان؟!
لهجهی کارگریمان از دور
داد میزند .
ما آنقدر کارگریم
یادمان میرود دستهایمان
برای آچار و بیل است
یا برای در آغوش گرفتن!؟
خروسخوان هر روز،
-اگر خروسی مانده باشد
میافتیم از دست خودمان
و هر گرگ و میش
خودمان را جمع میکنیم
از بساط زندگی.
و هر شب لای انگشتانمان
دود میشویم.
کارگر نیازی به پلاکارد ندارد
به گمانم
باید بلند شوم
شانه های خودم را بالاتر بروم
برای برداشتن پلاکاردی
که نمینویسد
چرا عمری نان کارگران آجر پخته می شود؟!
#فخرالدین_احمدی_سوادکوهی
30.04.202519:03
#نوای_ماندگار🎼
🎶خاموش (نه دل مفتون دلبندی)
زندهیاد #غلامحسین_بنان
آهنگ و تنظیم: زندهیاد #روحالله_خالقی
ترانه : زندهیاد #رهی_معیری
به بهانه دهم اردیبهشت زادروز دو آفریننده این نوای ماندگار.
بنان (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۰ تهران)
رهی معیری ( ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران)
كیم من آرزو گم كردهای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶خاموش (نه دل مفتون دلبندی)
زندهیاد #غلامحسین_بنان
آهنگ و تنظیم: زندهیاد #روحالله_خالقی
ترانه : زندهیاد #رهی_معیری
به بهانه دهم اردیبهشت زادروز دو آفریننده این نوای ماندگار.
بنان (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۰ تهران)
رهی معیری ( ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران)
كیم من آرزو گم كردهای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd


30.04.202503:29
🔴 خلیج فارس ریشه در هزاران سال فرهنگ و تمدن ایرانیان دارد.
وطن یعنی گذشته، حال، فردا
تمام سهم يک ملت ز دنیا
دهم اردیبهشت، روز ملی #خلیج_فارس گرامی باد.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
وطن یعنی گذشته، حال، فردا
تمام سهم يک ملت ز دنیا
دهم اردیبهشت، روز ملی #خلیج_فارس گرامی باد.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
04.05.202503:29
۱۴ اردیبهشت زادروز #مهدی_حمیدی_شیرازی
(۱۲۹۳ شیراز - ۱۳۶۵ تهران) ادیب، شاعر و مترجم
«مرگ قو»
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنـده زاد و فـریبــا بمیــرد
شب مرگ، تنها نشیند به موجی
رود گوشـه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه،چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غـزل ها بمیـرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیـدا
کـجا عاشقـی کرد؟ آنـجا بمیـرد
شـب مرگ از بیـم، آنـجا شتابـد
که از مـرگ غافـل شـود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویـی به صـحرا بمیرد
چو روزی ز آغـوش دریا برآمـد
شبـی هم در آغـوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی، آغوش وا کن
که می خواهد این قوی، زیبا بمیرد
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
(۱۲۹۳ شیراز - ۱۳۶۵ تهران) ادیب، شاعر و مترجم
«مرگ قو»
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنـده زاد و فـریبــا بمیــرد
شب مرگ، تنها نشیند به موجی
رود گوشـه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه،چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غـزل ها بمیـرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیـدا
کـجا عاشقـی کرد؟ آنـجا بمیـرد
شـب مرگ از بیـم، آنـجا شتابـد
که از مـرگ غافـل شـود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویـی به صـحرا بمیرد
چو روزی ز آغـوش دریا برآمـد
شبـی هم در آغـوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی، آغوش وا کن
که می خواهد این قوی، زیبا بمیرد
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
03.05.202502:47
درود و آرزوهای نیک،
با آرزوی هفته و روزگاری بهین، فرازی دیگر از سخن فرزانه توس پیشکش هر آنکو دل در گرو آبادی ایران و آزادی و سرافرازی ایرانیان دارد.
با مهر و نیکخواهی - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۱۱۱
https://t.me/ShahnamehToosi
با آرزوی هفته و روزگاری بهین، فرازی دیگر از سخن فرزانه توس پیشکش هر آنکو دل در گرو آبادی ایران و آزادی و سرافرازی ایرانیان دارد.
با مهر و نیکخواهی - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۱۱۱
https://t.me/ShahnamehToosi
02.05.202509:27
✒️
سپردن به فرهنگ فرزند خرد
که گيتي بنادان نشايد سپرد
روز معلم
شهادت دکتر خانعلی
دوازدهم اردیبهشت روز شهادت معلم شهید، دکتر ابوالحسن خانعلی، بر همهی معلمان، مدیران، فرهنگیان، استادان و همهی دانشجویان و دانشآموزان خجسته باد.
شوربختانه مناسبتهایی چون روز کارگر، روز دانشجو، روز معلم، و ... یادآور روزی تلخ اما سرنوشتساز میباشند که در تاریخ ماندگار هستند و سرآغاز اقداماتی اثربخش برای جامعه.
اول ماه می ( 11 اردیبهشت ) روز کارگر، گرامیداشت شهادت کارگران شیکاگو است که برای دستیابی به قانون 8 ساعت کار در روز قیام کرده بودند و قیامشان به خون کشیده شد.
16 آذر روز دانشجو، روز نکوداشت دانشجویان شهیدی است که نسبت به حضور بیگانگان در مملکت اعتراض داشتند و جنبش اعتراضی آنان به خون کشیده شد.
و دوازدهم اردیبهشت روزی است که معلمی دلسوز و حقجو یعنی دکتر ابوالحسن خانعلی، که در تجمع اعتراضی معلمان شرکت کرده بود، به شهادت رسید.
معلمان ایران به منظور اصلاح لایحه ضریب حقوق معلمان، به دعوت باشگاه مهرگان از اوایل اردیبهشت ماه سال 1340 خورشیدی و در دورهی اول نخست وزیری جعفر شریف امامی، دست به اعتصاب زده، اعتراض خود را به گوش دولت و نمایندگان مجلس میرساندند.
این اعتصاب پس از 9 روز در روز 12 اردیبهشت ماه، در میدان بهارستان با شلیک رییس شهربانی وقت شکل دیگری به خود گرفت و دکتر ابوالحسن خانعلی به ضرب گلوله به شهادت رسید.
اعتراض معلمان ادامه یافت و دولت شریف امامی مجبور به استعفا گردید و دکتر امینی به نخست وزیری برگزیده شد و دکتر محمد درخشش، رییس باشگاه مهرگان به وزارت آموزش و پرورش رسید و ضریب حقوقی معلمان در مجلس به تصویب رسید و اعتصاب خاتمه یافت.
اما معلمان ایران در نشستی روز دوازدهم اردیبهشت را روز معلم اعلام کردند و از سال 1341 این روز را گرامی میدارند.
ما نیز ضمن گرامیداشت این روز، برای همهی معلمان جهان آرزوی تندرستی، سرافرازی و بهروزی میکنیم و قدردان زحمات آنان هستیم. که معلم پروراننده دانایان و دانایی است و همهی مشکلات بشر آن است که نادانان ممالک را هدایت کنند. به فرموده فرزانه فرهیختهی ایران زمین، فردوسی بزرگ:
سپردن به فرهنگ فرزند خرد
که گيتي بنادان نشايد سپرد
#مهدی_مدرسی_سریزدی
🆔 https://t.me/shahname_yazd
سپردن به فرهنگ فرزند خرد
که گيتي بنادان نشايد سپرد
روز معلم
شهادت دکتر خانعلی
دوازدهم اردیبهشت روز شهادت معلم شهید، دکتر ابوالحسن خانعلی، بر همهی معلمان، مدیران، فرهنگیان، استادان و همهی دانشجویان و دانشآموزان خجسته باد.
شوربختانه مناسبتهایی چون روز کارگر، روز دانشجو، روز معلم، و ... یادآور روزی تلخ اما سرنوشتساز میباشند که در تاریخ ماندگار هستند و سرآغاز اقداماتی اثربخش برای جامعه.
اول ماه می ( 11 اردیبهشت ) روز کارگر، گرامیداشت شهادت کارگران شیکاگو است که برای دستیابی به قانون 8 ساعت کار در روز قیام کرده بودند و قیامشان به خون کشیده شد.
16 آذر روز دانشجو، روز نکوداشت دانشجویان شهیدی است که نسبت به حضور بیگانگان در مملکت اعتراض داشتند و جنبش اعتراضی آنان به خون کشیده شد.
و دوازدهم اردیبهشت روزی است که معلمی دلسوز و حقجو یعنی دکتر ابوالحسن خانعلی، که در تجمع اعتراضی معلمان شرکت کرده بود، به شهادت رسید.
معلمان ایران به منظور اصلاح لایحه ضریب حقوق معلمان، به دعوت باشگاه مهرگان از اوایل اردیبهشت ماه سال 1340 خورشیدی و در دورهی اول نخست وزیری جعفر شریف امامی، دست به اعتصاب زده، اعتراض خود را به گوش دولت و نمایندگان مجلس میرساندند.
این اعتصاب پس از 9 روز در روز 12 اردیبهشت ماه، در میدان بهارستان با شلیک رییس شهربانی وقت شکل دیگری به خود گرفت و دکتر ابوالحسن خانعلی به ضرب گلوله به شهادت رسید.
اعتراض معلمان ادامه یافت و دولت شریف امامی مجبور به استعفا گردید و دکتر امینی به نخست وزیری برگزیده شد و دکتر محمد درخشش، رییس باشگاه مهرگان به وزارت آموزش و پرورش رسید و ضریب حقوقی معلمان در مجلس به تصویب رسید و اعتصاب خاتمه یافت.
اما معلمان ایران در نشستی روز دوازدهم اردیبهشت را روز معلم اعلام کردند و از سال 1341 این روز را گرامی میدارند.
ما نیز ضمن گرامیداشت این روز، برای همهی معلمان جهان آرزوی تندرستی، سرافرازی و بهروزی میکنیم و قدردان زحمات آنان هستیم. که معلم پروراننده دانایان و دانایی است و همهی مشکلات بشر آن است که نادانان ممالک را هدایت کنند. به فرموده فرزانه فرهیختهی ایران زمین، فردوسی بزرگ:
سپردن به فرهنگ فرزند خرد
که گيتي بنادان نشايد سپرد
#مهدی_مدرسی_سریزدی
🆔 https://t.me/shahname_yazd
01.05.202508:59
📖 📖 📖
۱۱ اردیبهشت، سالگرد درگذشت #محمد_بهمنبیگی
(پدر آموزش عشایری ایران)
محمد بهمنبیگی (زادهٔ, ۲۶ بهمن ۱۲۹۸ قشلاق ایل قشقایی استان فارس – درگذشته ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ شیراز) نویسنده، مترجم و بنیانگذار آموزش عشایری در ایران بود.
جاویدنام #ایرج_افشار_یزدی در باره بهمنبیگی مینویسد: «در نوشته بهمنبیگی سه خصوصیت ناب وجود دارد یکی آن که گاهی رمانتیک است اما مهوع نیست… دیگر آن که طبیعتشناس است و به خوبی توانسته با کلمات ساده و بیپیرایه مرغزارها، لاله زارها، گوسفند سراها و آوای پرندگان را به خواننده بشناساند که چه حالتی و صورتی داشتهاند… سومین خصوصیت بهمنبیگی در قدرت بیان مفاهیمی است که در ذهن دارد و میتواند آنچه را میداند و دیدهاست به روشنی و پاکیزگی به صورت کلمات بی جان عرضه کند. نوشتههای بهمنبیگی شاهنامه منثور ایل قشقایی و بویراحمدی و ممسنی و کهگیلویه است…»
زندگینامه:
بهمنبیگی در ایل قشقایی در منطقهای بین شهرهای خنج و قیروکارزین در استان فارس به دنیا آمد.
او در کودکی با عشایر کوچنشین زندگی میکرد و از همان ابتدا با فرهنگ و آداب و رسوم ایل آشنا بود.
در سال ۱۳۰۸ در پی اعتراض ایل قشقایی به حکومت وقت، پدر محمد همراه چند تن دیگر به تهران تبعید شد.
در این زمان محمد به همراه مادرش به تهران رفت و در مدرسه علمیه تهران مشغول تحصیل شد.
پس از پایان دبیرستان، در دانشکده حقوق دانشگاه شیراز به تحصیل پرداخت..
در سال ۱۳۲۴ کتابی به نام «عرف و عادت در عشایر فارس» را منتشر کرد که به اوضاع و احوال عشایر فارس و راه حل مشکلات آنان میپرداخت.
در سال ۱۳۲۵ به عنوان نخستین مدیر کل عشایر فارس کماشته شد و در این جایگاه اقدامات مهمی برای بهبود وضعیت زندگی عشایر انجام داد.
از مهمترین کارهای بهمنبیگی، راهاندازی آموزشگاههای سیار برای عشایر بود. این آموزشگاهها به عشایر کوچنشین امکان میدادند که در حین کوچ نیز به تحصیل ادامه دهند.
بهمنبیگی همچنین کتابها و جستارهایی چند در زمینه فرهنگ و تاریخ عشایر ایران نوشت.
درگذشت:
بهمنبیگی بیست و ششم بهمن ۱۳۸۹ در شیراز درگذشت و در آرامستان کُشن شهرک والفجر به خاک سپرده شد.
کتابها:
عرف و عادت در عشایر فارس (۱۳۲۴)
سرود زندگی (۱۳۳۳)
ایل من (۱۳۴۲)
بخارای من (۱۳۴۳)
کوچ (۱۳۴۵)
سرگذشتهای عشایری (۱۳۴۷)
دانستنیهای لازم برای عشایر (۱۳۵۰)
گاهواره سنگی (۱۳۵۱)
عاشقانههای ایل (۱۳۵۲)
ریشه در خاک (۱۳۵۴)
ایل قشقایی (۱۳۵۷)
کوچ نشینی در ایران (۱۳۶۱)
پژوهشی در اسطورههای ایرانی (۱۳۷۸)
ترجمهها:
کلبه عمو توم (هاریت بیچر استو)
ژانگ ژاک روسو (ژان ژاک روسو)
زندهیاد، بانو دکتر #سیمین_دانشور در نامهای به بهمنبیگی: «دوست سالیان درازم، محمد بهمنبیگی عزیزم، شاهکارت، "بخارای من ایل من"، تحفه نوروزی من به دوستانم بود و اینک کتابهای اخیرت که به وسیله آقای نوید فرستاده بودی. از همه چیزمتشکرم. از اینکه وجود داری، از اینکه این همه کوشا بودهای. کلاسهای سیار عشایریات یادم نمیرود. میدانی که پدر من پزشک ایل قشقایی بود و من با فرخبیبی دوست بودم. با تحسین و ارادت.»
مُردَری:
محمد بهمنبیگی نامور به «پدر آموزش عشایری ایران» بود. او با تلاشهای خود، خدمات ارزشمندی به عشایر ایران ارائه کرد و زمینه را برای بهبود زندگی آنها فراهم کرد.
نوشتههای بهمنبیگی، به ویژه کتابهای او پیرامون زندگی عشایر، آبشخور ارزشمندی برای شناخت فرهنگ و تاریخ عشایر ایران است.
امروزه در بسیاری از جاهای ایران، آموزشگاههای عشایری به نام محمد بهمنبیگی نامگذاری شدهاند و یاد و خاطره او در میان عشایر ایران گرامی داشته میشود.
خیابان شصت و چهارم سید جمال الدین اسدآبادی (یوسف آباد) منطقه ۶ تهران و پل ناهمسطح در بلوار امیرکبیر -منطقه ۴ شیراز- به نام شادروان استاد محمد بهمن بیگی نام گذاری شدهاست
یاد و نام ارجمندش جاوید🙏
@XeradsarayeFerdosiYazd
👁
۱۱ اردیبهشت، سالگرد درگذشت #محمد_بهمنبیگی
(پدر آموزش عشایری ایران)
محمد بهمنبیگی (زادهٔ, ۲۶ بهمن ۱۲۹۸ قشلاق ایل قشقایی استان فارس – درگذشته ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ شیراز) نویسنده، مترجم و بنیانگذار آموزش عشایری در ایران بود.
جاویدنام #ایرج_افشار_یزدی در باره بهمنبیگی مینویسد: «در نوشته بهمنبیگی سه خصوصیت ناب وجود دارد یکی آن که گاهی رمانتیک است اما مهوع نیست… دیگر آن که طبیعتشناس است و به خوبی توانسته با کلمات ساده و بیپیرایه مرغزارها، لاله زارها، گوسفند سراها و آوای پرندگان را به خواننده بشناساند که چه حالتی و صورتی داشتهاند… سومین خصوصیت بهمنبیگی در قدرت بیان مفاهیمی است که در ذهن دارد و میتواند آنچه را میداند و دیدهاست به روشنی و پاکیزگی به صورت کلمات بی جان عرضه کند. نوشتههای بهمنبیگی شاهنامه منثور ایل قشقایی و بویراحمدی و ممسنی و کهگیلویه است…»
زندگینامه:
بهمنبیگی در ایل قشقایی در منطقهای بین شهرهای خنج و قیروکارزین در استان فارس به دنیا آمد.
او در کودکی با عشایر کوچنشین زندگی میکرد و از همان ابتدا با فرهنگ و آداب و رسوم ایل آشنا بود.
در سال ۱۳۰۸ در پی اعتراض ایل قشقایی به حکومت وقت، پدر محمد همراه چند تن دیگر به تهران تبعید شد.
در این زمان محمد به همراه مادرش به تهران رفت و در مدرسه علمیه تهران مشغول تحصیل شد.
پس از پایان دبیرستان، در دانشکده حقوق دانشگاه شیراز به تحصیل پرداخت..
در سال ۱۳۲۴ کتابی به نام «عرف و عادت در عشایر فارس» را منتشر کرد که به اوضاع و احوال عشایر فارس و راه حل مشکلات آنان میپرداخت.
در سال ۱۳۲۵ به عنوان نخستین مدیر کل عشایر فارس کماشته شد و در این جایگاه اقدامات مهمی برای بهبود وضعیت زندگی عشایر انجام داد.
از مهمترین کارهای بهمنبیگی، راهاندازی آموزشگاههای سیار برای عشایر بود. این آموزشگاهها به عشایر کوچنشین امکان میدادند که در حین کوچ نیز به تحصیل ادامه دهند.
بهمنبیگی همچنین کتابها و جستارهایی چند در زمینه فرهنگ و تاریخ عشایر ایران نوشت.
درگذشت:
بهمنبیگی بیست و ششم بهمن ۱۳۸۹ در شیراز درگذشت و در آرامستان کُشن شهرک والفجر به خاک سپرده شد.
کتابها:
عرف و عادت در عشایر فارس (۱۳۲۴)
سرود زندگی (۱۳۳۳)
ایل من (۱۳۴۲)
بخارای من (۱۳۴۳)
کوچ (۱۳۴۵)
سرگذشتهای عشایری (۱۳۴۷)
دانستنیهای لازم برای عشایر (۱۳۵۰)
گاهواره سنگی (۱۳۵۱)
عاشقانههای ایل (۱۳۵۲)
ریشه در خاک (۱۳۵۴)
ایل قشقایی (۱۳۵۷)
کوچ نشینی در ایران (۱۳۶۱)
پژوهشی در اسطورههای ایرانی (۱۳۷۸)
ترجمهها:
کلبه عمو توم (هاریت بیچر استو)
ژانگ ژاک روسو (ژان ژاک روسو)
زندهیاد، بانو دکتر #سیمین_دانشور در نامهای به بهمنبیگی: «دوست سالیان درازم، محمد بهمنبیگی عزیزم، شاهکارت، "بخارای من ایل من"، تحفه نوروزی من به دوستانم بود و اینک کتابهای اخیرت که به وسیله آقای نوید فرستاده بودی. از همه چیزمتشکرم. از اینکه وجود داری، از اینکه این همه کوشا بودهای. کلاسهای سیار عشایریات یادم نمیرود. میدانی که پدر من پزشک ایل قشقایی بود و من با فرخبیبی دوست بودم. با تحسین و ارادت.»
مُردَری:
محمد بهمنبیگی نامور به «پدر آموزش عشایری ایران» بود. او با تلاشهای خود، خدمات ارزشمندی به عشایر ایران ارائه کرد و زمینه را برای بهبود زندگی آنها فراهم کرد.
نوشتههای بهمنبیگی، به ویژه کتابهای او پیرامون زندگی عشایر، آبشخور ارزشمندی برای شناخت فرهنگ و تاریخ عشایر ایران است.
امروزه در بسیاری از جاهای ایران، آموزشگاههای عشایری به نام محمد بهمنبیگی نامگذاری شدهاند و یاد و خاطره او در میان عشایر ایران گرامی داشته میشود.
خیابان شصت و چهارم سید جمال الدین اسدآبادی (یوسف آباد) منطقه ۶ تهران و پل ناهمسطح در بلوار امیرکبیر -منطقه ۴ شیراز- به نام شادروان استاد محمد بهمن بیگی نام گذاری شدهاست
یاد و نام ارجمندش جاوید🙏
@XeradsarayeFerdosiYazd
👁


30.04.202514:31
لیدیا لئونتوا، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تالین در استونی:
«چندین زبان میدانم اما به نظرم زبان فارسی زیباترین زبان جهان است!»
@shahnamehferdowsiii
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
«چندین زبان میدانم اما به نظرم زبان فارسی زیباترین زبان جهان است!»
@shahnamehferdowsiii
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
29.04.202518:59
#نوای_ماندگار🎼
🎶 آی لاره (آهنگ قدیمی)
بانو #فهیمه_موسوی
تنظیم: #حسین_بهروزینیا
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 آی لاره (آهنگ قدیمی)
بانو #فهیمه_موسوی
تنظیم: #حسین_بهروزینیا
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
显示 1 - 24 共 412
登录以解锁更多功能。