
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

یادداشتهای فقه اللُّغَوی | Semitic Philology
记录
10.04.202523:59
246订阅者27.03.202523:59
67引用指数28.03.202523:59
165每帖平均覆盖率23.04.202521:01
0广告帖子的平均覆盖率24.03.202519:20
7.88%ER24.03.202519:20
80.10%ERR

06.04.202502:22
🔆 مرکز دینپژوهی حنیف برگزار میکند:
🎓 مدرسه بهاره زبانشناسی و زبانهای سامی در سال ۱۴۰۴
✅ آموزش زبان اکدی (ترم اول)
شنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
⭐️آموزش زبان عبری کتاب مقدس (ترم اول)
سهشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: امیررضا حقیقتخواه
✔️ آموزش زبان آرامی کتاب مقدس و گویشهای مرتبط ( ترم اول)
دوشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
✔️ دستور تاریخی زبان عبری
چهارشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
🔵 آغاز دورهها از ۲۳ فروردین
💻 برگزاری دورهها در بستر رومیت. ویدیوهای کلاس در رومیت ضبط میشود و تا انتهای هر ترم در دسترس خواهد بود.
⭐️هزینه هر دوره (۸ جلسه): ۱/۵ میلیون تومان
⭐ امکان پرداخت هزینه دورهها در دو قسط امکان پذیر است.
ℹ️ توضیحات تکمیلی دوره
❔ کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، با پیام به یکی از آیدیهای زیر در تلگرام:
@hebclass
@gzclass
🔆@hanifcrs
🎓 مدرسه بهاره زبانشناسی و زبانهای سامی در سال ۱۴۰۴
✅ آموزش زبان اکدی (ترم اول)
شنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
⭐️آموزش زبان عبری کتاب مقدس (ترم اول)
سهشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: امیررضا حقیقتخواه
✔️ آموزش زبان آرامی کتاب مقدس و گویشهای مرتبط ( ترم اول)
دوشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
✔️ دستور تاریخی زبان عبری
چهارشنبهها: ۱۷-۱۸:۳۰
آموزگار: وحید صفا
🔵 آغاز دورهها از ۲۳ فروردین
💻 برگزاری دورهها در بستر رومیت. ویدیوهای کلاس در رومیت ضبط میشود و تا انتهای هر ترم در دسترس خواهد بود.
⭐️هزینه هر دوره (۸ جلسه): ۱/۵ میلیون تومان
⭐ امکان پرداخت هزینه دورهها در دو قسط امکان پذیر است.
ℹ️ توضیحات تکمیلی دوره
❔ کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، با پیام به یکی از آیدیهای زیر در تلگرام:
@hebclass
@gzclass
🔆@hanifcrs
27.03.202504:04
نقدی بر مقاله تازه احمد جلّاد در خصوص قوم عاد
این یادداشت را به دوست عزیزم محمد قندهاری تقدیم میکنم که اولین بار توجه من را به این اشکال جلب کرد.
احمد جلاد در مقالهای با عنوان The Epigraphy of the Tribe of ʿĀd که به تازگی در مجله Athīrat منتشر شد، بر اساس دو سنگنوشته حسمایی و یک سنگنوشته صفایی شواهدی متقن از حضور قوم عاد در شمال عربستان یافته است.
تا اینجای کار، آنچه در این مقاله مطرح شده، صحیح و قابل قبول است. مشکل از آنجایی آغاز میشود که ایشان تلاش میکند با توجه به این یافته که "إرم" نام منطقهای است که این سنگ نوشتهها در آنجا یافت شده و بنابراین مسکن این قوم بودهاست، آیات ۶-۷ سوره فجر را بازخوانی نماید:
﴿ألمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ. إِرَمَ ذاتِ العِماد﴾ (فجر: ۶-۷)
ایشان بیشنهاد میکند که ترکیب "بعاد إرمَ" یک ترکیب اضافی است و در حقیقت نام قوم را به محل زندگانی ایشان اضافه میکند. اشکال اولیهای که در این تحلیل وجود دارد و جلاد خود سربسته به آن پاسخ میدهد اینست که چطور "عاد" را که در قرائات قرآنی با تنوین قرائت شده و با "ارم" در دو آیهی مختلف قرار دارند مضاف و مضاف الیه در نظر میگیریم؟
پاسخ اینست که به دلیل رعایت قافیه در این دو آیه، میان مضاف و مضافالیه فاصله ایجاد شد و قراء، به دلیل فراموشی خاطرهی قوم عاد و رابطهی آن با "ارم" تصور کردند که این دو کلمه به عنوان مثال بدل و مبدلمنه هستند، به همین جهت "عاد" را با تنوین، که به تقلید از گویشهای دارای تنوین روی رسم القرآن اعمال شده بود، قرائت کردند.
اما نقدی که به این تحلیل وجود دارد:
اضافهی "عاد" به "إرم" یک اشکال بزرگتر دارد و آن هم اینست که "عاد" اسم خاص است و در دستور زبان عربی، اضافه یک اسم خاص تنها در شرایط خاصی مجاز است.
در اینجا بخشی از کتاب شرح المفصّل تألیف ابن یَعیش (۵۵۳-۶۴۳ ق) را نقل میکنیم. این اثر در شرح کتاب المفصّل فی صنعة الإعراب تأليف زمخشری (۴۶۷-۵۳۸ ق) نگاشته شده و به حق یک دایرة المعارف بی نظیر در دستور زبان عربی به شمار میرود.
با این توضیحات، تنها در صورتی اضافه "عاد" به "ارم" قابل پذیرش است که دو قبیله یا دو گروه از یک قبیله با نام "عاد" برای مخاطب اولیه قرآن وجود داشته باشد؛ تحلیلی که برخی مفسرین سنتی بر اساس صفت "أولی" در آیه ۵۰ سوره نجم به آن متمایل شدهاند. اما جلاد با اینکه سنگ نوشتههایی سبئی و معینی در جنوب عربستان نیز یافتهاست که مشتمل بر نام ʿd است اما به درستی احتمال میدهد که این عبارت به صورت ʿīd خوانده شود، زیر بار پذیرش وجود دو "عاد" نمیرود.
با این وجود چاره چیست؟
به نظر میرسد تحلیل رابطه اضافی میان "عاد" و "ارم" درست نیست و باید "ارمَ ذات العماد" را قید مکان برای فعلِ "فَعَلَ" در آیه قبل در نظر گرفت: ألمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ. إِرَمَ ذاتِ العِماد: آیا ندیدی خدایت در منطقهی ارمِ دارای عماد، با عاد چه کرد.
و یا اینکه "ارم" را همانند تحلیل سنتی بدل برای "عاد" در نظر بگیریم، اما نه بدل کل از کل بلکه بدل اشتمال، و آیه را به این صورت معنا کنیم: آیا ندیدی خدایت با عاد چه کرد، با [شهرشان] ارمِ دارای عماد چه کرد.
در این صورت ساختار آیه خیلی شبیه به آیه {قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ} میشود، که "النار" بدل اشتمال برای "الاخدود" است و با عبارت "ذات x" توضیح داده شدهاست.
با این تحلیل همهی یافتههای کتیبهای نیز حفظ میشوند و تنها ترکیب این آیه اصلاح میشود.
اصلاحیهی بعد التحریر
این یادداشت را به دوست عزیزم محمد قندهاری تقدیم میکنم که اولین بار توجه من را به این اشکال جلب کرد.
احمد جلاد در مقالهای با عنوان The Epigraphy of the Tribe of ʿĀd که به تازگی در مجله Athīrat منتشر شد، بر اساس دو سنگنوشته حسمایی و یک سنگنوشته صفایی شواهدی متقن از حضور قوم عاد در شمال عربستان یافته است.
تا اینجای کار، آنچه در این مقاله مطرح شده، صحیح و قابل قبول است. مشکل از آنجایی آغاز میشود که ایشان تلاش میکند با توجه به این یافته که "إرم" نام منطقهای است که این سنگ نوشتهها در آنجا یافت شده و بنابراین مسکن این قوم بودهاست، آیات ۶-۷ سوره فجر را بازخوانی نماید:
﴿ألمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ. إِرَمَ ذاتِ العِماد﴾ (فجر: ۶-۷)
ایشان بیشنهاد میکند که ترکیب "بعاد إرمَ" یک ترکیب اضافی است و در حقیقت نام قوم را به محل زندگانی ایشان اضافه میکند. اشکال اولیهای که در این تحلیل وجود دارد و جلاد خود سربسته به آن پاسخ میدهد اینست که چطور "عاد" را که در قرائات قرآنی با تنوین قرائت شده و با "ارم" در دو آیهی مختلف قرار دارند مضاف و مضاف الیه در نظر میگیریم؟
پاسخ اینست که به دلیل رعایت قافیه در این دو آیه، میان مضاف و مضافالیه فاصله ایجاد شد و قراء، به دلیل فراموشی خاطرهی قوم عاد و رابطهی آن با "ارم" تصور کردند که این دو کلمه به عنوان مثال بدل و مبدلمنه هستند، به همین جهت "عاد" را با تنوین، که به تقلید از گویشهای دارای تنوین روی رسم القرآن اعمال شده بود، قرائت کردند.
اما نقدی که به این تحلیل وجود دارد:
اضافهی "عاد" به "إرم" یک اشکال بزرگتر دارد و آن هم اینست که "عاد" اسم خاص است و در دستور زبان عربی، اضافه یک اسم خاص تنها در شرایط خاصی مجاز است.
در اینجا بخشی از کتاب شرح المفصّل تألیف ابن یَعیش (۵۵۳-۶۴۳ ق) را نقل میکنیم. این اثر در شرح کتاب المفصّل فی صنعة الإعراب تأليف زمخشری (۴۶۷-۵۳۸ ق) نگاشته شده و به حق یک دایرة المعارف بی نظیر در دستور زبان عربی به شمار میرود.
اعلم أن العَلَم الخاص لا يجوز إضافته [...] لاستغنائه بتعريف العَلَميّة عن تعريف آخَر، إلَّا أنّه ربّما شُورِكَ في اسمه، أو اعتُقد ذلك، فيخرج عن أن يكون معرفةً، ويصير من أُمّةٍ، كلُّ واحد له مثلُ اسمه، ويجري حينئذ مجرى الأسماء الشائعة، نحو: "رجل" و"فرس"، فحينئذ يُجترأ على إضافته [...] كما يفعل ذلك في الأسماء الشائعة.با توجه به این توضیحات تنها زمانی اضافه یک اسم خاص شایسته است که یا این اسم خاص، مشترک باشد و یا برای شنونده تصور شود که مشترک است، مانند اینکه دو "علی" نام در یک خانواده حضور داشته باشند و ما برای تمایز آنان مثلاً بگوییم: "علیِ ما" یا "علیِ شما".
فالإضافةُ نحو قولك: "زيدكم"، و"عمركم". وقد أنشدوا أبياتًا تشهد بصحّة الاستعمال، ومن ذلك قول الشاعر:
علا زيدنا يوم النقا ... إلخ
فالشاهد فيه أنّه أضاف "زيدًا" إلى المضمر، فجرى في تعريفه بالإضافة مجرى "أخيك" و"صاحبك"[...]
ومن ذلك قول الآخر [من الطويل]:
يَزِيدُ سُلَيْمِ سالِمُ المالِ والفَتَى ... فَتَى الأَزْدِ للأموال غيرُ مُسالِمِ
فقال: "يزيدُ سليم"، فأضافه لمّا كان ثمَّ شريكٌ في الاسم تَوهّم تنكيرَه، وأضافه للتعريف.[...]
(۱۳۸-۱/۱۳۴ ،١٤٢٢ق).
با این توضیحات، تنها در صورتی اضافه "عاد" به "ارم" قابل پذیرش است که دو قبیله یا دو گروه از یک قبیله با نام "عاد" برای مخاطب اولیه قرآن وجود داشته باشد؛ تحلیلی که برخی مفسرین سنتی بر اساس صفت "أولی" در آیه ۵۰ سوره نجم به آن متمایل شدهاند. اما جلاد با اینکه سنگ نوشتههایی سبئی و معینی در جنوب عربستان نیز یافتهاست که مشتمل بر نام ʿd است اما به درستی احتمال میدهد که این عبارت به صورت ʿīd خوانده شود، زیر بار پذیرش وجود دو "عاد" نمیرود.
با این وجود چاره چیست؟
به نظر میرسد تحلیل رابطه اضافی میان "عاد" و "ارم" درست نیست و باید "ارمَ ذات العماد" را قید مکان برای فعلِ "فَعَلَ" در آیه قبل در نظر گرفت: ألمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ. إِرَمَ ذاتِ العِماد: آیا ندیدی خدایت در منطقهی ارمِ دارای عماد، با عاد چه کرد.
و یا اینکه "ارم" را همانند تحلیل سنتی بدل برای "عاد" در نظر بگیریم، اما نه بدل کل از کل بلکه بدل اشتمال، و آیه را به این صورت معنا کنیم: آیا ندیدی خدایت با عاد چه کرد، با [شهرشان] ارمِ دارای عماد چه کرد.
در این صورت ساختار آیه خیلی شبیه به آیه {قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ} میشود، که "النار" بدل اشتمال برای "الاخدود" است و با عبارت "ذات x" توضیح داده شدهاست.
با این تحلیل همهی یافتههای کتیبهای نیز حفظ میشوند و تنها ترکیب این آیه اصلاح میشود.
اصلاحیهی بعد التحریر
27.03.202502:29
ادغام در زبانهای سامی و نمونهای در عبری
این یادداشت را به دوست عزیزم آقای امیررضا حقیقتخواه تقدیم میکنم.
فرایند ادغام merger change در زبانشناسی تاریخی به فرایندی گفته میشود که به موجب آن دو یا چند واج، در طول تاریخ در همدیگر ادغام میشوند. یکی از ابتداییترین نتایج این تحول ایجاد اشتراک لفظی در زبان است، یعنی واژگانی که علیرغم ظاهر یکسان هیچ ارتباط ریشهشناختیای با همدیگر ندارند.
یکی از نمونههای مشهور این ادغامها در فارسی نو ادغام دو واکه ī و ē در همدیگر و تبدیل هر دوی آنها به ī است، که موجب ایجاد اشتراک لفظی در šīr < šēr به معنای شیر جنگل و šīr به معنای شیر خوردنی، شدهاست.
در زبانهای سامی نیز، ادغامهای مختلفی مشاهده میشود که در عربی مهمترین آنها ادغام واجهای s* و ts* سامی آغازی است. نتیجه این ادغام اینست که واج سامخ ס که به عنوان مثال در عبری وجود دارد در عربی دیده نمیشود و کلماتی که در اصل سامخ یا سین داشتهاند، هر دو با سین به عربی میرسند.
نمونه مشهور دیگر در زبانهای سامی در اکدی است که هفت واج ʿ ، ʾ ، h ، ḥ ، ǵ و در شرایطی w و y در همدیگر ادغام و همگی تبدیل به ʾ الف میشوند.
חרש شخم زدن یا کر بودن؟
یکی از نمونههای جالب ادغام در زبان عبری دو ریشه فعلی هستند که با واسطه دو ادغام مختلف نهایتاً از دوره کنعانی آغازی، مشترک لفظی شدهاند. تحولات این دو ریشه فعلی را از مرحله ۱ در سامی آغازی، تا مرحله ۲ در سامی شمالغربی آغازی تا مرحله ۳ در کنعانی آغازی میتوان اینگونه دنبال کرد. نهایتاً این دو ریشه فعلی با ظاهر یکسان חרש به عبری کتاب مقدس میرسند، در حالی که هیچ ارتباط ریشه شناختیای ندارند:
1. *ḥrθ > 2. *ḥrθ > 3. *ḥrš : شخم زدن
همریشه با حَرَثَ در عربی
1. *xrs > 2. *ḥrs > 3. *ḥrš : کر بودن
همریشه با خَرِسَ در عربی
این یادداشت را به دوست عزیزم آقای امیررضا حقیقتخواه تقدیم میکنم.
فرایند ادغام merger change در زبانشناسی تاریخی به فرایندی گفته میشود که به موجب آن دو یا چند واج، در طول تاریخ در همدیگر ادغام میشوند. یکی از ابتداییترین نتایج این تحول ایجاد اشتراک لفظی در زبان است، یعنی واژگانی که علیرغم ظاهر یکسان هیچ ارتباط ریشهشناختیای با همدیگر ندارند.
یکی از نمونههای مشهور این ادغامها در فارسی نو ادغام دو واکه ī و ē در همدیگر و تبدیل هر دوی آنها به ī است، که موجب ایجاد اشتراک لفظی در šīr < šēr به معنای شیر جنگل و šīr به معنای شیر خوردنی، شدهاست.
در زبانهای سامی نیز، ادغامهای مختلفی مشاهده میشود که در عربی مهمترین آنها ادغام واجهای s* و ts* سامی آغازی است. نتیجه این ادغام اینست که واج سامخ ס که به عنوان مثال در عبری وجود دارد در عربی دیده نمیشود و کلماتی که در اصل سامخ یا سین داشتهاند، هر دو با سین به عربی میرسند.
نمونه مشهور دیگر در زبانهای سامی در اکدی است که هفت واج ʿ ، ʾ ، h ، ḥ ، ǵ و در شرایطی w و y در همدیگر ادغام و همگی تبدیل به ʾ الف میشوند.
חרש شخم زدن یا کر بودن؟
یکی از نمونههای جالب ادغام در زبان عبری دو ریشه فعلی هستند که با واسطه دو ادغام مختلف نهایتاً از دوره کنعانی آغازی، مشترک لفظی شدهاند. تحولات این دو ریشه فعلی را از مرحله ۱ در سامی آغازی، تا مرحله ۲ در سامی شمالغربی آغازی تا مرحله ۳ در کنعانی آغازی میتوان اینگونه دنبال کرد. نهایتاً این دو ریشه فعلی با ظاهر یکسان חרש به عبری کتاب مقدس میرسند، در حالی که هیچ ارتباط ریشه شناختیای ندارند:
1. *ḥrθ > 2. *ḥrθ > 3. *ḥrš : شخم زدن
همریشه با حَرَثَ در عربی
1. *xrs > 2. *ḥrs > 3. *ḥrš : کر بودن
همریشه با خَرِسَ در عربی
27.03.202507:52
بعد التحریر
نقدی بر احتمال اول، توسط یکی از اساتید به دستم رسید، که کاملاً صحیح بود و ناشی از بی دقتی بنده. بنابراین در این نوشته اصلاحیه ای نسبت به نوشته قبلی بیان خواهم کرد.
در دستور عربی، ظرف مکان منصوب تنها در یکی از این سه شرط میتواند به کار رود¹:
۱. مبهم باشد مثل جهات شش گانه، و مختص نباشد مگر اینکه:
۱.۱. یا فعل مربوطه "دخل"، "سکن" یا "نزل" باشد
٢.١. یا در دو عبارت خاص "ذهب الشامَ" و "توجّه مکةَ"
۲. از مقادیر باشد، مثل فرسخ
۳. بر وزن مفعَل یا مفعِل باشد، مثل جلستُ مجلِسَ الخطیبِ
بنابراین اسم مختص "إرم" چون هیچ کدام از این دو شرط ۱.۱ و ۲.۱ را ندارد، نمیتواند قید مکان برای "فَعَلَ" باشد و به همین جهت تنها احتمال دوم از نوشته فوق صحیح است.
___
¹ حسن، عباس (۱۴۲۸ق). النحو الوافی. بیروت: مکتبة المحمدي. ٢: ٢٠٠-٢٠٢
نقدی بر احتمال اول، توسط یکی از اساتید به دستم رسید، که کاملاً صحیح بود و ناشی از بی دقتی بنده. بنابراین در این نوشته اصلاحیه ای نسبت به نوشته قبلی بیان خواهم کرد.
در دستور عربی، ظرف مکان منصوب تنها در یکی از این سه شرط میتواند به کار رود¹:
۱. مبهم باشد مثل جهات شش گانه، و مختص نباشد مگر اینکه:
۱.۱. یا فعل مربوطه "دخل"، "سکن" یا "نزل" باشد
٢.١. یا در دو عبارت خاص "ذهب الشامَ" و "توجّه مکةَ"
۲. از مقادیر باشد، مثل فرسخ
۳. بر وزن مفعَل یا مفعِل باشد، مثل جلستُ مجلِسَ الخطیبِ
بنابراین اسم مختص "إرم" چون هیچ کدام از این دو شرط ۱.۱ و ۲.۱ را ندارد، نمیتواند قید مکان برای "فَعَلَ" باشد و به همین جهت تنها احتمال دوم از نوشته فوق صحیح است.
___
¹ حسن، عباس (۱۴۲۸ق). النحو الوافی. بیروت: مکتبة المحمدي. ٢: ٢٠٠-٢٠٢
24.03.202511:25
شواهدی زبانشناختی از اولین برخوردها میان اقوام سامی و هندی-اروپایی (در دو فرسته)*
فرسته دوم: گاو نر
ریشهی سامی آغازی *θawr به معنای «گاو نر» در بسیاری از زبانهای سامی بازتاب دارد: در اکدی šūru، اوگاریتی θr، عبری šōr، سریانی tawrā و عربی ṯawr، که همگی به معنای «گاو نر» هستند.
ریشهای مشابه در زبانهای هندی-اروپایی نیز وجود دارد که در واژههایی مانند یونانی ταῦρος، لاتین taurus، آلبانیایی ter، ژرمنی آغازی þeura*، بالتی آغازی tauras* و اسلاوی آغازی turъ* به کار رفته که همگی همین معنای «گاو نر» را دارند.
برخی سامی شناسان این واژه را برگرفته از هندی-اروپایی میدانند¹ و برخی بر این باورند که این واژه در هر دو خانواده زبانی از منبعی مشترک وام گرفته شده است².
با این وجود اخیراً شورگو Šorgo³ با توجه به غیرعادی بودن الگوی آوایی در صورتهای هندی-اروپایی آن، استدلال میکند که این واژه از سامی به هندی-اروپایی وام گرفته شده است، نه برعکس.
توضیح آنکه دو شکل متفاوت -þeura* و -steura* در ژرمنی آغازی قابل بازسازی است. حال آنکه اگر این واژه بومی هندی-اروپایی بود، انتظار میرفت که در تمام زبانهای ژرمنی بهشکل واحدی تکامل یابد.
واژهی -þeura* احتمالاً با آوای θ در ژرمنی آغازی شروع میشده است. اما اگر این واژه در دورهای وام گرفته شده باشد که سیستم آوایی ژرمنی هنوز در حال تغییر بوده، ممکن است برخی گویشها آن را با صدای st* بازتحلیل کرده باشند و شکل -steura* را هم ایجاد کرده باشند و به این دلیل دو صورت مختلف در زبانهای ژرمنی وارد شده باشد.
مشکل دیگر اینکه معمولاً ریشه هندی-اروپایی آن را به صورت s)teh₂-u-r-ó)* بهمعنای «بزرگ» بازسازی میکنند. این تحلیل در زبانهای ژرمنی مشکلساز است، زیرا واکهٔ -eu-* در این زبانها غیرمنتظره است. همچنین در لاتین، انتظار میرود که -aur-* به -aru-* تبدیل شود، که نشده است.
همین بیقاعدگیها نشان میدهد این واژه احتمالاً وامواژه است.
اینکه این واژه در هندی-اروپایی آغازی یا در دورهای بعدتر وام گرفته شده، هنوز مشخص نیست.
بنابراین به نظر میرسد مردمان سامی پیش از گویشوران هندی-اروپایی با گاو نر آشنا بودهاند. این امر میتواند پیامدهای مهمی برای مطالعهی تاریخ مهاجرت مردمان سامی و هندی-اروپایی داشته باشد.
___
* این یادداشت خلاصهای است از مقاله
Bernard, C (2024). Indo-European Salt and Semitic Bulls On the Etymology of *milḥ “Salt” and *θawr “Bull”. Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft. 174(1), pp. 117-132.
¹ Huehnergard, J. (2011). “Proto-Semitic Language and Culture.” In: The American Heritage Dictionary of the English Language. Boston, p. 2068.
² Lipiński; E. (1997). Semitic Languages. Outline of a Comparative Grammar. Leuven. p.561
³ Šorgo, A. (2020). “Characteristics of lexemes of a substratum origin in Proto- Germanic.” In: R. Garnier (ed.): Loanwords and Substrata. Proceedings of the Colloquium held in Limoges (5 th–7 th June, 2018). Innsbruck, p. 453.
فرسته دوم: گاو نر
ریشهی سامی آغازی *θawr به معنای «گاو نر» در بسیاری از زبانهای سامی بازتاب دارد: در اکدی šūru، اوگاریتی θr، عبری šōr، سریانی tawrā و عربی ṯawr، که همگی به معنای «گاو نر» هستند.
ریشهای مشابه در زبانهای هندی-اروپایی نیز وجود دارد که در واژههایی مانند یونانی ταῦρος، لاتین taurus، آلبانیایی ter، ژرمنی آغازی þeura*، بالتی آغازی tauras* و اسلاوی آغازی turъ* به کار رفته که همگی همین معنای «گاو نر» را دارند.
برخی سامی شناسان این واژه را برگرفته از هندی-اروپایی میدانند¹ و برخی بر این باورند که این واژه در هر دو خانواده زبانی از منبعی مشترک وام گرفته شده است².
با این وجود اخیراً شورگو Šorgo³ با توجه به غیرعادی بودن الگوی آوایی در صورتهای هندی-اروپایی آن، استدلال میکند که این واژه از سامی به هندی-اروپایی وام گرفته شده است، نه برعکس.
توضیح آنکه دو شکل متفاوت -þeura* و -steura* در ژرمنی آغازی قابل بازسازی است. حال آنکه اگر این واژه بومی هندی-اروپایی بود، انتظار میرفت که در تمام زبانهای ژرمنی بهشکل واحدی تکامل یابد.
واژهی -þeura* احتمالاً با آوای θ در ژرمنی آغازی شروع میشده است. اما اگر این واژه در دورهای وام گرفته شده باشد که سیستم آوایی ژرمنی هنوز در حال تغییر بوده، ممکن است برخی گویشها آن را با صدای st* بازتحلیل کرده باشند و شکل -steura* را هم ایجاد کرده باشند و به این دلیل دو صورت مختلف در زبانهای ژرمنی وارد شده باشد.
مشکل دیگر اینکه معمولاً ریشه هندی-اروپایی آن را به صورت s)teh₂-u-r-ó)* بهمعنای «بزرگ» بازسازی میکنند. این تحلیل در زبانهای ژرمنی مشکلساز است، زیرا واکهٔ -eu-* در این زبانها غیرمنتظره است. همچنین در لاتین، انتظار میرود که -aur-* به -aru-* تبدیل شود، که نشده است.
همین بیقاعدگیها نشان میدهد این واژه احتمالاً وامواژه است.
اینکه این واژه در هندی-اروپایی آغازی یا در دورهای بعدتر وام گرفته شده، هنوز مشخص نیست.
بنابراین به نظر میرسد مردمان سامی پیش از گویشوران هندی-اروپایی با گاو نر آشنا بودهاند. این امر میتواند پیامدهای مهمی برای مطالعهی تاریخ مهاجرت مردمان سامی و هندی-اروپایی داشته باشد.
___
* این یادداشت خلاصهای است از مقاله
Bernard, C (2024). Indo-European Salt and Semitic Bulls On the Etymology of *milḥ “Salt” and *θawr “Bull”. Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft. 174(1), pp. 117-132.
¹ Huehnergard, J. (2011). “Proto-Semitic Language and Culture.” In: The American Heritage Dictionary of the English Language. Boston, p. 2068.
² Lipiński; E. (1997). Semitic Languages. Outline of a Comparative Grammar. Leuven. p.561
³ Šorgo, A. (2020). “Characteristics of lexemes of a substratum origin in Proto- Germanic.” In: R. Garnier (ed.): Loanwords and Substrata. Proceedings of the Colloquium held in Limoges (5 th–7 th June, 2018). Innsbruck, p. 453.
登录以解锁更多功能。