یادها
08.05.202520:31
#خرافات_حکومتی
آیت الله خمینی نوشته بود: «وقتی میگوئیم بعد از غیبت امام عصر، فقیه عادل دارای همان ولایت پیامبر و ائمه میباشد، هیچ کس نباید گمان کند که خود ولی فقیه مانند پیامبر و ائمه ولایت خواهد داشت»
او توضیح میدهد که خط تشابهاتی که میان پیامبر و ائمه، و از سوی دیگر ولی فقیه رسم میکند، مربوط به موقعیت معنوی یا ارتباط با عالم غیب نیست، بلکه در ارتباط با مسئولیتهای حکومت و اِعمال قوانین شریعت در دنیاست.
وی - نگران از این که مبادا فرمول بندی حکومتی اش، اغراق و مبالغه ی بیش از حد را موجب گردد - تصریح میکند که ولایت فقیه مورد نظرش نمی خواهد ویژگی های غیر معمولی را به هر کسی نسبت بدهد و او را از موقعیت یک انسان معمولی، فراتر بنشاند.
به رغم این که در جریان انقلاب، طرفداران متعصب آیت الله از این صحبت میکردند که عکس خمینی را در ماه دیده اند، او از ساختن سناریوهای ماوراء طبیعی و ادعای رابطه ی ویژه با خدا، خودداری کرد.
آیت الله خمینی نوشته بود: «وقتی میگوئیم بعد از غیبت امام عصر، فقیه عادل دارای همان ولایت پیامبر و ائمه میباشد، هیچ کس نباید گمان کند که خود ولی فقیه مانند پیامبر و ائمه ولایت خواهد داشت»
او توضیح میدهد که خط تشابهاتی که میان پیامبر و ائمه، و از سوی دیگر ولی فقیه رسم میکند، مربوط به موقعیت معنوی یا ارتباط با عالم غیب نیست، بلکه در ارتباط با مسئولیتهای حکومت و اِعمال قوانین شریعت در دنیاست.
وی - نگران از این که مبادا فرمول بندی حکومتی اش، اغراق و مبالغه ی بیش از حد را موجب گردد - تصریح میکند که ولایت فقیه مورد نظرش نمی خواهد ویژگی های غیر معمولی را به هر کسی نسبت بدهد و او را از موقعیت یک انسان معمولی، فراتر بنشاند.
به رغم این که در جریان انقلاب، طرفداران متعصب آیت الله از این صحبت میکردند که عکس خمینی را در ماه دیده اند، او از ساختن سناریوهای ماوراء طبیعی و ادعای رابطه ی ویژه با خدا، خودداری کرد.
28.04.202508:32
#سحابی
در اردیبهشت ماه سال ۶۰ تماسهای ما با مجاهدین کمافی السابق ادامه داشت. پرویز یعقوبی بیشتر از دیگران با من ارتباط داشت. در آخرین جلسه منصور بازرگان هم حضور داشت. بحث مجاهدین آن بود که با توجه به شرایط، اگر ما سکوت کنیم، جمهوری اسلامی همه ما را خواهد کشت. و لذا ضرورت دارد که ما دست به اقدام بزنیم که اگر هم کشته شویم، دست و پا بسته کشته نشویم.
پاسخ من به آنها این بود که شما کار را به خونریزی نکشانید. حتی اگر یکی دوتن از اعضا و هواداران شما را هم دستگیر و شکنجه کردند، این یک قاعده عمومی نیست. و اجازه بدهید که ما از طرق قانونی به این گونه اعمال اعتراض کنیم و جلوی این اقدامات را بگیریم. در حالی که اگر کار به جنگ و اسلحه بکشد، دیگر امکان جلوگیری به هیچ وجه وجود ندارد.
معذالک آنها به عمل متقابل و خشونت آمیز اصرار می ورزیدند. سرانجام این استراتژی به برگزاری تظاهرات ۳۰ خرداد منجر شد. در آن روز مجاهدین و حزب الله نیروهای زیادی را به داخل خیابان ها آوردند و با اسلحه سرد به جان یکدیگر افتادند.
چند روز پس از آن واقعه من با پرویز یعقوبی (که به طور مخفی زندگی می کرد) دیدار داشتم. در آنجا به وی یادآوری کردم که این وضعیت را من پیش بینی کرده بودم. یعقوبی در پاسخ من گفت که این مسأله به دلیل خیانت پیکار صورت گرفت و قرار نبود که کار به درگیری و خشونت کشیده شود، بلکه تنها قرار بود که تظاهرات سیاسی انجام شود. ولی پیکاریها درگیری مسلحانه ایجاد کردند.
به هر صورت پس از تظاهرات ۳۰ خرداد و دستگیریها، فضای سیاسی کشور بسته شد. یک هفته پس از آن، واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری رخ داد. و به دنبال آن تمام راهها و امیدها برای حل مسالمت آمیز تنشهای سیاسی جامعه بسته شد. به دنبال آن تعداد زیادی از دستگیر شدگان در زندانها اعدام شدند. کشتارهای عجیب و غریبی بود. پسربچه ها به جرم توزیع اعلامیه کشته می شدند. علاوه بر سازمان مجاهدین خلق، فعالیت تمام گروههای دیگر نیز تعطیل شد. این وضعیت تا اواسط دهه ۷۰ نیز ادامه داشت.
در اردیبهشت ماه سال ۶۰ تماسهای ما با مجاهدین کمافی السابق ادامه داشت. پرویز یعقوبی بیشتر از دیگران با من ارتباط داشت. در آخرین جلسه منصور بازرگان هم حضور داشت. بحث مجاهدین آن بود که با توجه به شرایط، اگر ما سکوت کنیم، جمهوری اسلامی همه ما را خواهد کشت. و لذا ضرورت دارد که ما دست به اقدام بزنیم که اگر هم کشته شویم، دست و پا بسته کشته نشویم.
پاسخ من به آنها این بود که شما کار را به خونریزی نکشانید. حتی اگر یکی دوتن از اعضا و هواداران شما را هم دستگیر و شکنجه کردند، این یک قاعده عمومی نیست. و اجازه بدهید که ما از طرق قانونی به این گونه اعمال اعتراض کنیم و جلوی این اقدامات را بگیریم. در حالی که اگر کار به جنگ و اسلحه بکشد، دیگر امکان جلوگیری به هیچ وجه وجود ندارد.
معذالک آنها به عمل متقابل و خشونت آمیز اصرار می ورزیدند. سرانجام این استراتژی به برگزاری تظاهرات ۳۰ خرداد منجر شد. در آن روز مجاهدین و حزب الله نیروهای زیادی را به داخل خیابان ها آوردند و با اسلحه سرد به جان یکدیگر افتادند.
چند روز پس از آن واقعه من با پرویز یعقوبی (که به طور مخفی زندگی می کرد) دیدار داشتم. در آنجا به وی یادآوری کردم که این وضعیت را من پیش بینی کرده بودم. یعقوبی در پاسخ من گفت که این مسأله به دلیل خیانت پیکار صورت گرفت و قرار نبود که کار به درگیری و خشونت کشیده شود، بلکه تنها قرار بود که تظاهرات سیاسی انجام شود. ولی پیکاریها درگیری مسلحانه ایجاد کردند.
به هر صورت پس از تظاهرات ۳۰ خرداد و دستگیریها، فضای سیاسی کشور بسته شد. یک هفته پس از آن، واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری رخ داد. و به دنبال آن تمام راهها و امیدها برای حل مسالمت آمیز تنشهای سیاسی جامعه بسته شد. به دنبال آن تعداد زیادی از دستگیر شدگان در زندانها اعدام شدند. کشتارهای عجیب و غریبی بود. پسربچه ها به جرم توزیع اعلامیه کشته می شدند. علاوه بر سازمان مجاهدین خلق، فعالیت تمام گروههای دیگر نیز تعطیل شد. این وضعیت تا اواسط دهه ۷۰ نیز ادامه داشت.
27.04.202513:08
#سنت_گرایی
بحران جهان مدرن، رنه گنون:
به محض اینکه همگان به چیستی واقعی جهان مدرن پی ببرند، این جهان از هستی ساقط می شود. زیرا وجود آن (به سان جملگی محدودیت هایش) از بیخ و بن سلبی است؛ وجودش صرفاً به نفی حقیقت سنتی و فرا انسانی وابسته است.
بحران جهان مدرن، رنه گنون:
به محض اینکه همگان به چیستی واقعی جهان مدرن پی ببرند، این جهان از هستی ساقط می شود. زیرا وجود آن (به سان جملگی محدودیت هایش) از بیخ و بن سلبی است؛ وجودش صرفاً به نفی حقیقت سنتی و فرا انسانی وابسته است.
26.04.202516:32
#ناسیونالیزم
آن طور که از گزارشهای سفارت بریتانیا در تهران بر می آید، واکنش ایرانیان در قبال قرارداد «همان طور که انتظار می رفت» واکنشی مساعد بود!
این گزارش ها صحت ندارند. گرچه بی شک بسیاری از ایرانیانی که با سفارت بریتانیا رابطه حسنه ای داشتند، حمایت انگلستان از ایران را تنها راه امید به ثبات و امنیت این کشور می دانستند.
و هنوز یک سال از طرح قرارداد نگذشته بود که انگلیسی ها ناگزیر اقرار کردند که خوش بینی آنها در مورد واکنش ایرانی ها درست نبوده و به هنگام افشای قرارداد ۱۹۱۹ مطبوعات «حالت خشمگینانه ای» داشته اند.
اما هنوز سفارت مزبور حاضر نبود بپذیرد که این خشم، بازتاب افکار عمومی مردم ایران بوده است. برعکس این اعتراضها را یا ناشی از تحریک فرانسویان می دانست (که به موقعیت ممتاز بریتانیا در ایران حسادت می ورزیدند) و یا دار و دسته حاکمه ایران را مقصر قلمداد می نمودند، چون این گروه فاسد از آن بیم داشتند که سلطه بریتانیا بر ایران، به نظام فاسدی که آنها در رأس آن قرار گرفته اند، خاتمه دهد.
این نظر سفارت بریتانیا درست نبود و شواهد زیادی بر رد آن وجود دارد. از میان ٢٦ نشریه ای که در آن هنگام در تهران منتشر میشدند، همه (به جز رعد متعلق به سیدضیاء طباطبایی) قرارداد را مردود شمردند و خطر سرکوب توسط وثوق الدوله (نخست وزیر و عاقد قرارداد را) به جان خریدند. و هرگز نمی توان همه آنها را در خدمت هیأت حاکمه فاسد و شرور دانست. وانگهی میزان و نحوه حملات روزنامه ها با ارزیابی بریتانیا مغایرت دارد. روزنامه ها با استدلالاتی ناسیونالیستی و گاه با زبانی پخته و پیچیده به رد قرارداد می پرداختند. سنخ مبارزه مطبوعاتی علیه قرارداد، با کار «عوام الناسی که نفری پنج ریال میگرفتند تا علیه قرارداد شعار بدهند» فرق می کرد. نویسندگان آنها مردمانی بودند با فرهنگ و تحصیل کرده که نظرات خود را به شیوه ای مستدل ارائه میکردند.
آن طور که از گزارشهای سفارت بریتانیا در تهران بر می آید، واکنش ایرانیان در قبال قرارداد «همان طور که انتظار می رفت» واکنشی مساعد بود!
این گزارش ها صحت ندارند. گرچه بی شک بسیاری از ایرانیانی که با سفارت بریتانیا رابطه حسنه ای داشتند، حمایت انگلستان از ایران را تنها راه امید به ثبات و امنیت این کشور می دانستند.
و هنوز یک سال از طرح قرارداد نگذشته بود که انگلیسی ها ناگزیر اقرار کردند که خوش بینی آنها در مورد واکنش ایرانی ها درست نبوده و به هنگام افشای قرارداد ۱۹۱۹ مطبوعات «حالت خشمگینانه ای» داشته اند.
اما هنوز سفارت مزبور حاضر نبود بپذیرد که این خشم، بازتاب افکار عمومی مردم ایران بوده است. برعکس این اعتراضها را یا ناشی از تحریک فرانسویان می دانست (که به موقعیت ممتاز بریتانیا در ایران حسادت می ورزیدند) و یا دار و دسته حاکمه ایران را مقصر قلمداد می نمودند، چون این گروه فاسد از آن بیم داشتند که سلطه بریتانیا بر ایران، به نظام فاسدی که آنها در رأس آن قرار گرفته اند، خاتمه دهد.
این نظر سفارت بریتانیا درست نبود و شواهد زیادی بر رد آن وجود دارد. از میان ٢٦ نشریه ای که در آن هنگام در تهران منتشر میشدند، همه (به جز رعد متعلق به سیدضیاء طباطبایی) قرارداد را مردود شمردند و خطر سرکوب توسط وثوق الدوله (نخست وزیر و عاقد قرارداد را) به جان خریدند. و هرگز نمی توان همه آنها را در خدمت هیأت حاکمه فاسد و شرور دانست. وانگهی میزان و نحوه حملات روزنامه ها با ارزیابی بریتانیا مغایرت دارد. روزنامه ها با استدلالاتی ناسیونالیستی و گاه با زبانی پخته و پیچیده به رد قرارداد می پرداختند. سنخ مبارزه مطبوعاتی علیه قرارداد، با کار «عوام الناسی که نفری پنج ریال میگرفتند تا علیه قرارداد شعار بدهند» فرق می کرد. نویسندگان آنها مردمانی بودند با فرهنگ و تحصیل کرده که نظرات خود را به شیوه ای مستدل ارائه میکردند.
10.04.202516:32
#ناسیونالیزم
در ۱۲۸۵ و در اوج انقلاب مشروطیت، اعتقاد به مداخلهٔ خارجی امری آن چنان پذیرفته شده بود که مردم آنرا یک واقعیت نامیمون زندگی سیاسی میدانستند که باید با آن زندگی کرد و حداکثر بهره برداری را از آن نمود.
وقتی مشروطه خواهان از انگلستان یاری میخواستند، این کمک خواهی را به هیچ عنوان مداخله در امور ایران تلقی نمی کردند.
در ۱۲۸۵ و در اوج انقلاب مشروطیت، اعتقاد به مداخلهٔ خارجی امری آن چنان پذیرفته شده بود که مردم آنرا یک واقعیت نامیمون زندگی سیاسی میدانستند که باید با آن زندگی کرد و حداکثر بهره برداری را از آن نمود.
وقتی مشروطه خواهان از انگلستان یاری میخواستند، این کمک خواهی را به هیچ عنوان مداخله در امور ایران تلقی نمی کردند.
22.01.202520:23
#مخملباف
اندرزگاه شماره ۳ زندان قصر مختص زندانیان سیاسی بود. در اینجا مجاهدین خلق اکثریت را داشتند اما در یک سلول، چند مذهبیِ غیر مجاهد هم حضور داشتند. من به سلول آنها رفتم.
یکی از زندانیان این سلول محمد علی رجایی بود که بعد از انقلاب به ریاست جمهوری رسید. یکی دیگر از زندانیان ابوالفضل قدیانی بود. زندانیان این سلول به من جایی دادند تا وسایل مختصرم را (يك دست لباس و دو پتو) در آنجا بگذارم. از قضا جای من در کنار رجایی واقع شد و تا دو ماه بعد که در این سلول بودم، همسایه رجایی بودم و در هر زمینه ای وقت و بی وقت با هم سخن میگفتیم. رجایی فردی مهربان، محترم و در راه آرمان خود مصمم بود. او بسیار ساده زیست بود.
شخص دیگری که در این سلول بود بهزاد نبوی بود. بهزاد فردی انرژیک، صمیمی و تشکیلاتی بود. اولین نفری که از این جمع با من قرار قدم زدن و صحبت کردن در حیاط را گذاشت بهزاد بود. دور حیاط زندان دو ساعتی قدم زدیم و بعد از آنکه از تاریخچه زندگی و پرونده همدیگر مطلع شدیم، او نوشته مختصری را به دست من داد که خودش نوشته بود. این نوشته مربوط به زندگی روزانه يك مسلمان مومن و مبارز بود. از نظر او مسلمان مبارز و مومن هفته ای دو بار در روز دوشنبه و پنجشنبه باید روزه میگرفت، صبحها يك ساعت باید ورزش میکرد و در طول روز باید چند ساعت مطالعه میکرد. باید در یک تشكيلات سياسي مبارز عضو می بود.
او وسواس نجس و پاکی هم داشت. علاوه بر جورابی که می پوشید، یک جوراب کلفت دیگر (که شبیه کفش پارچه ای بود و از لباس کهنه زندان درست کرده بود) را هم روی جورابش می پوشید. از او پرسیدم چرا در این گرما جوراب روی جوراب میپوشی؟
گفت برای اینکه پایم نجس نشود.
گفتم حتی از دیدگاه فقهی، زمین خودش از پاک کننده هاست. اگر پای تو نجس باشد و هفت قدم راه بروی، پاك میشود. تو چطور زمین را نجس میدانی؟
گفت خب دیگر، به این کار من کاری نداشته باش.
او از کسانی بود که چپیها را نجس نمی دانست و وارد بازی نجس و پاکی کمونیستها نشده بود. اما کاراکتر وسواسی اش او را به این حرکات میکشاند.
بهزاد در زمینه متقاعد کردن دیگران توانا بود. او بسیار صمیمی بود و بسیار اهل ارتباط. و هر ملاقاتی را (اگر با معیارهای او میخواند) به سمت رابطه ای پیش میبرد. بیشترین ویژگی او تشکیلات دهندگی او بود، اما از نظر تئوريك، ذهن خلاقی نداشت. او در زمینه تحلیل تاریخ معاصر ایران سفت و سخت معتقد بود که حتی بعد از ۲۸ مرداد سال ۳۲ نیز انگلیس ها در ایران حاکم بوده اند و نه آمریکایی ها.
اندرزگاه شماره ۳ زندان قصر مختص زندانیان سیاسی بود. در اینجا مجاهدین خلق اکثریت را داشتند اما در یک سلول، چند مذهبیِ غیر مجاهد هم حضور داشتند. من به سلول آنها رفتم.
یکی از زندانیان این سلول محمد علی رجایی بود که بعد از انقلاب به ریاست جمهوری رسید. یکی دیگر از زندانیان ابوالفضل قدیانی بود. زندانیان این سلول به من جایی دادند تا وسایل مختصرم را (يك دست لباس و دو پتو) در آنجا بگذارم. از قضا جای من در کنار رجایی واقع شد و تا دو ماه بعد که در این سلول بودم، همسایه رجایی بودم و در هر زمینه ای وقت و بی وقت با هم سخن میگفتیم. رجایی فردی مهربان، محترم و در راه آرمان خود مصمم بود. او بسیار ساده زیست بود.
شخص دیگری که در این سلول بود بهزاد نبوی بود. بهزاد فردی انرژیک، صمیمی و تشکیلاتی بود. اولین نفری که از این جمع با من قرار قدم زدن و صحبت کردن در حیاط را گذاشت بهزاد بود. دور حیاط زندان دو ساعتی قدم زدیم و بعد از آنکه از تاریخچه زندگی و پرونده همدیگر مطلع شدیم، او نوشته مختصری را به دست من داد که خودش نوشته بود. این نوشته مربوط به زندگی روزانه يك مسلمان مومن و مبارز بود. از نظر او مسلمان مبارز و مومن هفته ای دو بار در روز دوشنبه و پنجشنبه باید روزه میگرفت، صبحها يك ساعت باید ورزش میکرد و در طول روز باید چند ساعت مطالعه میکرد. باید در یک تشكيلات سياسي مبارز عضو می بود.
او وسواس نجس و پاکی هم داشت. علاوه بر جورابی که می پوشید، یک جوراب کلفت دیگر (که شبیه کفش پارچه ای بود و از لباس کهنه زندان درست کرده بود) را هم روی جورابش می پوشید. از او پرسیدم چرا در این گرما جوراب روی جوراب میپوشی؟
گفت برای اینکه پایم نجس نشود.
گفتم حتی از دیدگاه فقهی، زمین خودش از پاک کننده هاست. اگر پای تو نجس باشد و هفت قدم راه بروی، پاك میشود. تو چطور زمین را نجس میدانی؟
گفت خب دیگر، به این کار من کاری نداشته باش.
او از کسانی بود که چپیها را نجس نمی دانست و وارد بازی نجس و پاکی کمونیستها نشده بود. اما کاراکتر وسواسی اش او را به این حرکات میکشاند.
بهزاد در زمینه متقاعد کردن دیگران توانا بود. او بسیار صمیمی بود و بسیار اهل ارتباط. و هر ملاقاتی را (اگر با معیارهای او میخواند) به سمت رابطه ای پیش میبرد. بیشترین ویژگی او تشکیلات دهندگی او بود، اما از نظر تئوريك، ذهن خلاقی نداشت. او در زمینه تحلیل تاریخ معاصر ایران سفت و سخت معتقد بود که حتی بعد از ۲۸ مرداد سال ۳۲ نیز انگلیس ها در ایران حاکم بوده اند و نه آمریکایی ها.
02.05.202516:32
#ناسیونالیزم
انگلیسیها خواهان آن بودند که مرد قدرتمندی در ایران بر سر کار آید. اما آنها به سیدضیاء نظر داشتند، استاد دسیسه بازی های سیاسی، نه به رضاخان که یک میرپنج کم سواد و گمنام در فوج قزاق بود.
اما اعتقاد بسیاری از ایرانیان به اینکه انگلیسی ها حتی پیش از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مسیر پر پیچ و خم آینده رضاخان را ترسیم کرده و تا مرحله قدرت مطلقه او را پیش بینی نموده بوده اند، ناشی از تصور آنها از قدرت های خارق العاده بریتانیا بود.
انگلیسیها خواهان آن بودند که مرد قدرتمندی در ایران بر سر کار آید. اما آنها به سیدضیاء نظر داشتند، استاد دسیسه بازی های سیاسی، نه به رضاخان که یک میرپنج کم سواد و گمنام در فوج قزاق بود.
اما اعتقاد بسیاری از ایرانیان به اینکه انگلیسی ها حتی پیش از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مسیر پر پیچ و خم آینده رضاخان را ترسیم کرده و تا مرحله قدرت مطلقه او را پیش بینی نموده بوده اند، ناشی از تصور آنها از قدرت های خارق العاده بریتانیا بود.
28.04.202504:32
خاطرات هاشمی
٨ اردیبهشت ۶٣
آقای سید حسن موسوی [تبریزی] آمد و از شکست در انتخابات هشترود ناراحت بود؛ و این شکست را به گردن تخلف سپاه و... می‌گذاشت.
آقای کاظمی کاندیدای نمایندگی از خرم‌آباد که به دور دوم افتاده، آمد و حرفهای مشابه داشت.
آقایان [علی اکبر] اشعری و [علی] لاریجانی از ستاد مرکزی نظارت بر انتخابات آمدند؛ یک طرفه حرف می‌زدند و بیشتر از تخلفات جریان تندرو می‌گفتند. تاکید کردم که بی‌طرفی را حفظ کنند و خطر متهم شدن شورای نگهبان را تشدید نکنند. ابطال انتخابات شیراز و آمل و... از این قبیل است.
٨ اردیبهشت ۶٣
آقای سید حسن موسوی [تبریزی] آمد و از شکست در انتخابات هشترود ناراحت بود؛ و این شکست را به گردن تخلف سپاه و... می‌گذاشت.
آقای کاظمی کاندیدای نمایندگی از خرم‌آباد که به دور دوم افتاده، آمد و حرفهای مشابه داشت.
آقایان [علی اکبر] اشعری و [علی] لاریجانی از ستاد مرکزی نظارت بر انتخابات آمدند؛ یک طرفه حرف می‌زدند و بیشتر از تخلفات جریان تندرو می‌گفتند. تاکید کردم که بی‌طرفی را حفظ کنند و خطر متهم شدن شورای نگهبان را تشدید نکنند. ابطال انتخابات شیراز و آمل و... از این قبیل است.
27.04.202504:32
#سحابی
در اوایل دوران مجلس [اول] لایحه ای به نام لایحه قصاص به مجلس ارایه شد که در کمیسیون امور حقوقی به تصویب رسید. چون مسأله کاملاً تخصصی بود، در جلسه مجلس چنین مطرح شد که این لایحه در صحن علنی مطرح نشود و همان تصویب کمیسیون امور قضایی، کفایت نماید.
پس از مطرح شدن این مسأله، جبهه ملی اعلامیه تند و تیزی علیه مفاد لایحه قصاص صادر کرد و به دنبال آن از مردم دعوت کرد تا به عنوان اعتراض به این لایحه، در تظاهراتی که به همین مناسبت در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ برگزار میشود، شرکت کنند.
به دنبال آن بیانیه و دعوت به تظاهرات، آقای خمینی طی یک سخنرانی گفت کسانی که با لایحه قصاص مخالفت میکنند، با اصل اسلام مخالفت میکنند و اصلاً اینها مسلمان نیستند. اینها طرفدار فردی هستند که او نیز مُسلِم نبوده و منظور ایشان هم مرحوم دکتر مصدق بود.
به دنبال این سخنرانی تعدادی از سران جبهه ملی تحت تعقیب قرار گرفتند و چندتن نیز بازداشت شدند که از آن جمله آقای علی اردلان بود که به ۵ سال زندان محکوم شد. آقای ورجاوند و آقای مسعود حجازی نیز جزو دستگیر شدگان بودند. آنان در زندان آزار و اذیت هم شده بودند. وقتی آقای اردلان را پس از آزادی دیدیم، به شدت لاغر و نحیف شده بود، به طوری که من ایشان را نشناختم.
در اوایل دوران مجلس [اول] لایحه ای به نام لایحه قصاص به مجلس ارایه شد که در کمیسیون امور حقوقی به تصویب رسید. چون مسأله کاملاً تخصصی بود، در جلسه مجلس چنین مطرح شد که این لایحه در صحن علنی مطرح نشود و همان تصویب کمیسیون امور قضایی، کفایت نماید.
پس از مطرح شدن این مسأله، جبهه ملی اعلامیه تند و تیزی علیه مفاد لایحه قصاص صادر کرد و به دنبال آن از مردم دعوت کرد تا به عنوان اعتراض به این لایحه، در تظاهراتی که به همین مناسبت در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ برگزار میشود، شرکت کنند.
به دنبال آن بیانیه و دعوت به تظاهرات، آقای خمینی طی یک سخنرانی گفت کسانی که با لایحه قصاص مخالفت میکنند، با اصل اسلام مخالفت میکنند و اصلاً اینها مسلمان نیستند. اینها طرفدار فردی هستند که او نیز مُسلِم نبوده و منظور ایشان هم مرحوم دکتر مصدق بود.
به دنبال این سخنرانی تعدادی از سران جبهه ملی تحت تعقیب قرار گرفتند و چندتن نیز بازداشت شدند که از آن جمله آقای علی اردلان بود که به ۵ سال زندان محکوم شد. آقای ورجاوند و آقای مسعود حجازی نیز جزو دستگیر شدگان بودند. آنان در زندان آزار و اذیت هم شده بودند. وقتی آقای اردلان را پس از آزادی دیدیم، به شدت لاغر و نحیف شده بود، به طوری که من ایشان را نشناختم.
26.04.202512:32
#سنت_گرایی
مخالفت گنون نه با غرب، که با جهان مدرن است. و چشم امیدش نه به پیروزی شرق که به بازگرداندن تمدن سنتی و شایسته به غرب است. گنون در کتاب شرق و غرب بر این قول است که غرب در معرض خطری بزرگ است. و دلیلش نه هراس های واهی نظیر بلشویسم و مهلکه زرد (نظامی گری چینی و ژاپنی) است، بلکه آن است که غرب بر شالوده ای جز برتری صنعتی تکیه ندارد. در نبود هرگونه شالوده واقعی - که یعنی شالوده معنوی - تمدن غربی در معرض خطر قريب الوقوع فروغلتیدن فاجعه آمیز در بربریت است. و پس از آن به واسطه ذوب شدن در تمدنهایی که شالوده قرص و محکم تری دارند، منقرض و مضمحل خواهد شد.
از نظر او برای نجات به «نخبگانی خرد پیشه» نیاز است. خرد پیشه در معنای گنونی یعنی معنوی و مابعد الطبیعی. گروهی که از طریق جذب آموزه های شرقی، تعالیم سنتی را جذب کنند. این گروه با این کار میتواند غرب را به سوی احیای تمدن سنتی ره نماید.
این نخبگان شاید فرصت نیابند دست به فعالیتهایی بزنند که بتواند در کلیت ذهنیت غربی تغییری ژرف ایجاد کند. اما دست کم میتوانند «کشتی نوح» نمادینی باشند. کشتی نوحی که شناور بر سیلاب، ملجأ و مأوای فعالیتهایی است که شاید خودگردانی را از غرب بگیرد، اما در عوض قادرش میسازد که شالوده های تحولی نو را اخذ کند. منتها این بار تحولی پابرجا و طبیعی.
مخالفت گنون نه با غرب، که با جهان مدرن است. و چشم امیدش نه به پیروزی شرق که به بازگرداندن تمدن سنتی و شایسته به غرب است. گنون در کتاب شرق و غرب بر این قول است که غرب در معرض خطری بزرگ است. و دلیلش نه هراس های واهی نظیر بلشویسم و مهلکه زرد (نظامی گری چینی و ژاپنی) است، بلکه آن است که غرب بر شالوده ای جز برتری صنعتی تکیه ندارد. در نبود هرگونه شالوده واقعی - که یعنی شالوده معنوی - تمدن غربی در معرض خطر قريب الوقوع فروغلتیدن فاجعه آمیز در بربریت است. و پس از آن به واسطه ذوب شدن در تمدنهایی که شالوده قرص و محکم تری دارند، منقرض و مضمحل خواهد شد.
از نظر او برای نجات به «نخبگانی خرد پیشه» نیاز است. خرد پیشه در معنای گنونی یعنی معنوی و مابعد الطبیعی. گروهی که از طریق جذب آموزه های شرقی، تعالیم سنتی را جذب کنند. این گروه با این کار میتواند غرب را به سوی احیای تمدن سنتی ره نماید.
این نخبگان شاید فرصت نیابند دست به فعالیتهایی بزنند که بتواند در کلیت ذهنیت غربی تغییری ژرف ایجاد کند. اما دست کم میتوانند «کشتی نوح» نمادینی باشند. کشتی نوحی که شناور بر سیلاب، ملجأ و مأوای فعالیتهایی است که شاید خودگردانی را از غرب بگیرد، اما در عوض قادرش میسازد که شالوده های تحولی نو را اخذ کند. منتها این بار تحولی پابرجا و طبیعی.
07.04.202520:28
#خرافات_حکومتی
دو هفته بعد از سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل، در سخنرانی دیگری گفت که ضروری است دولت اسلامی از امورات مذهبی مراقبت کند و قول داد که دولت بودجه یی را برای نوسازی و گسترش حدود ٦٠ هزار مسجد در کشور اختصاص دهد.
در ادامه گفت: "دولت اسلامی که امروز لباس جمهوری اسلامی به تن کرده، وظیفه ی دیگری جز مهیا ساختن ظهور امام دوازدهم ندارد."
حدود دو ماه بعد صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عموم مردم ایران یادآور شد که گفتمان غالب دولت، گفتمان مهدویت است. به گفته صفار هرندی این گفتمان مهدوی، مهمترین پیامی است که ایران میتواند برای جامعه ی جهانی بفرستد.
دو هفته بعد از سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل، در سخنرانی دیگری گفت که ضروری است دولت اسلامی از امورات مذهبی مراقبت کند و قول داد که دولت بودجه یی را برای نوسازی و گسترش حدود ٦٠ هزار مسجد در کشور اختصاص دهد.
در ادامه گفت: "دولت اسلامی که امروز لباس جمهوری اسلامی به تن کرده، وظیفه ی دیگری جز مهیا ساختن ظهور امام دوازدهم ندارد."
حدود دو ماه بعد صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عموم مردم ایران یادآور شد که گفتمان غالب دولت، گفتمان مهدویت است. به گفته صفار هرندی این گفتمان مهدوی، مهمترین پیامی است که ایران میتواند برای جامعه ی جهانی بفرستد.
20.01.202520:28
#مخملباف
يك روز على سيدی که تردید داشت جزو مجاهدین بماند یا به ما بپیوندد، پیش من آمد و گفت: «مهدی بخارایی پسر خاله ام، هنگام شنیدن تردیدهای من، به یادم آورد که ما قبل از زندان برای همدردی با مردم از توی جوی آب پوست هندوانه پیدا میکردیم و میخوردیم.»
به شوخی به او گفتم: «حرفهای بی منطق الان تو برای همان پوست هندوانه ای است که قبلا میخورده ای! مرد حسابی! مگر مردم گوسفند یا الاغ بوده اند که از توی جوی آب پوست هندوانه بخورند؟! بعد هم، آنکه به مردم پشت کرده، سازمان مجاهدین خلق است که هنوز به قدرت نرسیده، راه استبداد را پیشه کرده.»
اما او تصمیم اش را گرفته بود و گفت: «حرفهای شما را قبول دارم، اما رویم نمیشود مهدی را تنها بگذارم. دلم نمی آید من سر يك سفره بنشینم و او سر يك سفره دیگر.»
يك روز على سيدی که تردید داشت جزو مجاهدین بماند یا به ما بپیوندد، پیش من آمد و گفت: «مهدی بخارایی پسر خاله ام، هنگام شنیدن تردیدهای من، به یادم آورد که ما قبل از زندان برای همدردی با مردم از توی جوی آب پوست هندوانه پیدا میکردیم و میخوردیم.»
به شوخی به او گفتم: «حرفهای بی منطق الان تو برای همان پوست هندوانه ای است که قبلا میخورده ای! مرد حسابی! مگر مردم گوسفند یا الاغ بوده اند که از توی جوی آب پوست هندوانه بخورند؟! بعد هم، آنکه به مردم پشت کرده، سازمان مجاهدین خلق است که هنوز به قدرت نرسیده، راه استبداد را پیشه کرده.»
اما او تصمیم اش را گرفته بود و گفت: «حرفهای شما را قبول دارم، اما رویم نمیشود مهدی را تنها بگذارم. دلم نمی آید من سر يك سفره بنشینم و او سر يك سفره دیگر.»
28.04.202520:28
#خرافات_حکومتی
به گفته ی مصباح یزدی، دشمنانِ دین توطئه میکنند تا مومنین را نسبت به ارزشهای اسلامی بی اعتناء کرده و تعصب را زایل کنند تا به تدريج مقدسات مذهبی را از میان بردارند. او می گفت محورهای اصلی این تهاجم فرهنگی عبارت است از ترویج مفاهیمی مانند تساهل، تسامح و پلورالیسم مذهبی؛ دامن زدن به شک و تردیدها در زمینه ی تقلید از فقها؛ دفاع از دموکراسی، آزادی و عقل خودبنیاد؛ و نهایتا جذاب بودن ليبراليسم و قوانین غربی.
به گفته ی مصباح یزدی، دشمنانِ دین توطئه میکنند تا مومنین را نسبت به ارزشهای اسلامی بی اعتناء کرده و تعصب را زایل کنند تا به تدريج مقدسات مذهبی را از میان بردارند. او می گفت محورهای اصلی این تهاجم فرهنگی عبارت است از ترویج مفاهیمی مانند تساهل، تسامح و پلورالیسم مذهبی؛ دامن زدن به شک و تردیدها در زمینه ی تقلید از فقها؛ دفاع از دموکراسی، آزادی و عقل خودبنیاد؛ و نهایتا جذاب بودن ليبراليسم و قوانین غربی.
27.04.202520:28
#خرافات_حکومتی
مصباح یزدی حزب الله را تشویق می کرد که به طور خود انگیخته به برخورد رادیکال و افراطی علیه دشمنان اسلام دست بزنند. او به شبه نظامیان بسیج هم خاطر نشان می ساخت که نباید منتظر بمانند که دستور رسمی دریافت کنند و یا از جانب افراد رده ی بالای نظامی، سیاسی یا مذهبی مورد خطاب قرار بگیرند. آنها ترغیب میشدند که اعمال قانون را خود به دست بگیرند. چرا که مقامات در موضعی نیستند که دستور مستقیم صادر کنند. بنابراین کسانی که احساس میکنند باید مانع فرد شریری شد، بر آنهاست که مستقلا و به طور خودمختار عمل کنند.
او می گفت که حتی سکوت ولی فقیه برای مومنین مسئولیت آور است.
مصباح یزدی حزب الله را تشویق می کرد که به طور خود انگیخته به برخورد رادیکال و افراطی علیه دشمنان اسلام دست بزنند. او به شبه نظامیان بسیج هم خاطر نشان می ساخت که نباید منتظر بمانند که دستور رسمی دریافت کنند و یا از جانب افراد رده ی بالای نظامی، سیاسی یا مذهبی مورد خطاب قرار بگیرند. آنها ترغیب میشدند که اعمال قانون را خود به دست بگیرند. چرا که مقامات در موضعی نیستند که دستور مستقیم صادر کنند. بنابراین کسانی که احساس میکنند باید مانع فرد شریری شد، بر آنهاست که مستقلا و به طور خودمختار عمل کنند.
او می گفت که حتی سکوت ولی فقیه برای مومنین مسئولیت آور است.
27.04.202504:32
خاطرات هاشمی
٧ اردیبهشت ۶٣
با آقایان رئیس جمهور و نخست وزیر در مورد کیفیت اظهارات درباره کشتی [نفتکش متعلق به] عربستان [سعودی] ـ که دچار آتش سوزی شده است ـ مشورت کردم. با توجه به اینکه رسانه‌های خبری هنوز در اینکه انفجار بوده یا مین و یا موشک، ابراز تردید کرده‌اند، مصلحت ندیدیم که منتسب به عراقی ها بشود که توفیقی برای آنها محسوب شود.
٧ اردیبهشت ۶٣
با آقایان رئیس جمهور و نخست وزیر در مورد کیفیت اظهارات درباره کشتی [نفتکش متعلق به] عربستان [سعودی] ـ که دچار آتش سوزی شده است ـ مشورت کردم. با توجه به اینکه رسانه‌های خبری هنوز در اینکه انفجار بوده یا مین و یا موشک، ابراز تردید کرده‌اند، مصلحت ندیدیم که منتسب به عراقی ها بشود که توفیقی برای آنها محسوب شود.
25.04.202516:32
#ناسیونالیزم
در ۱۹ اوت مفاد قرارداد ۱۹۱۹ ایران – انگلیس منتشر شد. در مقدمه آن، استقلال و تمامیت ارضی ایران تضمین شده بود. اما وقتی در مجموع مفاد قرارداد بررسی میشد، مشخص بود که ایران با این قرارداد به صورت تحت الحمایه بریتانیا در می آید و تنها نام آن کشور مستقل است.
وامی به مبلغ دو میلیون لیره استرلینگ با بهره ۷ درصد در اختیار ایران قرار میگرفت و بنا بود صرف برنامه های گسترده عمرانی گردد. مشاوران مالی، اداری و فنی بریتانیا که از دولت ایران حقوق میگرفتند، در اجرای برنامه به دولت ایران یاری میدادند و ارتش ایران با کمک افسران انگلیسی ـ که آنها هم از دولت ایران حقوق دریافت میداشتند - سازماندهی و تربیت میشد.
قرارداد ۱۹۱۹ به ابتکار لرد کرزن وزیر خارجه بریتانیا تهیه شد. او این قرارداد را «مهمترین دستاورد دوران خدمت سیاسی خود میدانست... کرزن اغلب با صمیمیت از استقلال و تمامیت ارضی ایران پشتیبانی میکرد. او مخالف شدید رخنه و نفوذ روسیه به آسیای مرکزی بود. او خود را دوست همیشگی، بیغرض، الهام بخش و مطمئن ایرانیان میدانست و باورش نمیشد که ایرانیان از این نکته ها غافل باشند. کرزن بر آن بود که ما باید نقش یک حامی مصمم و البته لیبرال را در قبال ایران برعهده بگیریم.»
اما مفاد قرارداد بیش از آن افشاگرانه بود که بتواند ایران و جهان را نسبت به مقاصد بریتانیا فریب بدهد. با این وجود انگلیسیها ادعا می کردند که ایران دستخوش آشوب بوده و برای حفظ امنیت داخلی، به حمایت و مراقبت یک قدرت خارجی نیاز داشته است. و چون با وقوع انقلاب در روسیه، نفوذ آن دولت در ایران به حداقل خود رسیده بود، به نفع هر دو کشور ایران و بریتانیا بود که ایران تحت حمایت خیرخواهانه انگلستان در آید و به آغوش شوروی نیفتد.
در ۱۹ اوت مفاد قرارداد ۱۹۱۹ ایران – انگلیس منتشر شد. در مقدمه آن، استقلال و تمامیت ارضی ایران تضمین شده بود. اما وقتی در مجموع مفاد قرارداد بررسی میشد، مشخص بود که ایران با این قرارداد به صورت تحت الحمایه بریتانیا در می آید و تنها نام آن کشور مستقل است.
وامی به مبلغ دو میلیون لیره استرلینگ با بهره ۷ درصد در اختیار ایران قرار میگرفت و بنا بود صرف برنامه های گسترده عمرانی گردد. مشاوران مالی، اداری و فنی بریتانیا که از دولت ایران حقوق میگرفتند، در اجرای برنامه به دولت ایران یاری میدادند و ارتش ایران با کمک افسران انگلیسی ـ که آنها هم از دولت ایران حقوق دریافت میداشتند - سازماندهی و تربیت میشد.
قرارداد ۱۹۱۹ به ابتکار لرد کرزن وزیر خارجه بریتانیا تهیه شد. او این قرارداد را «مهمترین دستاورد دوران خدمت سیاسی خود میدانست... کرزن اغلب با صمیمیت از استقلال و تمامیت ارضی ایران پشتیبانی میکرد. او مخالف شدید رخنه و نفوذ روسیه به آسیای مرکزی بود. او خود را دوست همیشگی، بیغرض، الهام بخش و مطمئن ایرانیان میدانست و باورش نمیشد که ایرانیان از این نکته ها غافل باشند. کرزن بر آن بود که ما باید نقش یک حامی مصمم و البته لیبرال را در قبال ایران برعهده بگیریم.»
اما مفاد قرارداد بیش از آن افشاگرانه بود که بتواند ایران و جهان را نسبت به مقاصد بریتانیا فریب بدهد. با این وجود انگلیسیها ادعا می کردند که ایران دستخوش آشوب بوده و برای حفظ امنیت داخلی، به حمایت و مراقبت یک قدرت خارجی نیاز داشته است. و چون با وقوع انقلاب در روسیه، نفوذ آن دولت در ایران به حداقل خود رسیده بود، به نفع هر دو کشور ایران و بریتانیا بود که ایران تحت حمایت خیرخواهانه انگلستان در آید و به آغوش شوروی نیفتد.
06.04.202516:32
#ناسیونالیزم
مسأله ایران نوشته ا. چ . ج. ویگام، ۱۹۰۳:
در چین و کره، نظام های فاسد حکومتی را محکوم میکنیم، ولی بسیاری از خصیصه های مردم این دو کشور را قابل تحسین میدانیم.
در ایران (تا حدی به خاطر وجود ایلاتِ خارج از حیطه قانون و گستاخی و جسارت بی اندازه آنـهـا) بـا مـردمی روبه رو هستیم که به اندازه حکومتشان فاسدند و چیزی از این بدتر نیست.
مسأله ایران نوشته ا. چ . ج. ویگام، ۱۹۰۳:
در چین و کره، نظام های فاسد حکومتی را محکوم میکنیم، ولی بسیاری از خصیصه های مردم این دو کشور را قابل تحسین میدانیم.
در ایران (تا حدی به خاطر وجود ایلاتِ خارج از حیطه قانون و گستاخی و جسارت بی اندازه آنـهـا) بـا مـردمی روبه رو هستیم که به اندازه حکومتشان فاسدند و چیزی از این بدتر نیست.
19.01.202512:32
#شرقی_غربی
به عوض پروژه بی ثبات کننده حزب رستاخیز، مسیر بهتر و شناخته شده تری به سوی ثبات سیاسی وجود داشت: احیای نظام مشروطه.
گزینه ای که نه تنها دولتمردان کهنه کاری نظیر عَلَم طرفدار آن بودند، بلکه اکثر مخالفان حکومت نیز همین را میخواستند.
اما شاه تا اواخر سال ۱۳۵۷ - یعنی زمانی که دیگر برای کنترل بحران، خیلی دیر شده بود - از قبول این گزینه خودداری کرد.
به عوض پروژه بی ثبات کننده حزب رستاخیز، مسیر بهتر و شناخته شده تری به سوی ثبات سیاسی وجود داشت: احیای نظام مشروطه.
گزینه ای که نه تنها دولتمردان کهنه کاری نظیر عَلَم طرفدار آن بودند، بلکه اکثر مخالفان حکومت نیز همین را میخواستند.
اما شاه تا اواخر سال ۱۳۵۷ - یعنی زمانی که دیگر برای کنترل بحران، خیلی دیر شده بود - از قبول این گزینه خودداری کرد.
28.04.202512:32
#سنت_گرایی
توصیف یکی از معاصران از رنه گنون در سال ١٩۵١:
مردی لاغر و قدبلند که با معاندانش با حسن نیت کامل روبه رو میشد. مشاهده مردی غربی که با شور و حرارت و چنگ و دندان در برابر شرقیهای شوخ و شنگ از میراث شرق دفاع میکند، هم تا حدی طنز آمیز بود و هم باشکوه و عظیم. با صبری بی پایان میکوشید مخاطبانش را مجاب کند که در این سو و آن سوی شرق، کانونهایی وجود دارد که میتوانند پیروان را در مسیر دشوار و گاه خطرناک تزکیه رهبری کند.
توصیف یکی از معاصران از رنه گنون در سال ١٩۵١:
مردی لاغر و قدبلند که با معاندانش با حسن نیت کامل روبه رو میشد. مشاهده مردی غربی که با شور و حرارت و چنگ و دندان در برابر شرقیهای شوخ و شنگ از میراث شرق دفاع میکند، هم تا حدی طنز آمیز بود و هم باشکوه و عظیم. با صبری بی پایان میکوشید مخاطبانش را مجاب کند که در این سو و آن سوی شرق، کانونهایی وجود دارد که میتوانند پیروان را در مسیر دشوار و گاه خطرناک تزکیه رهبری کند.
27.04.202516:32
#ناسیونالیزم
ارزیابی جان كالدول (وزیر مختار ایالات متحده) از واکنش مردم ایران نسبت به قرارداد ۱۹۱۹ با ارزیابی انگلیسی ها کاملاً متفاوت بود. کالدول می نویسد با وجود حضور قوای انگلیسی در ایران و تصمیم حکومت به سرکوب مخالفان قرارداد، فضای تهران مالامال از نارضایتی بود. تنها حامیان قرارداد (شاه، نخست وزیر و وزیر خارجه) کسانی بودند که از بریتانیا رشوه دریافت کرده بودند و حتی یک شخص شرافتمند ایرانی پیدا نمی شود که با قرارداد موافق باشد.
به همین مناسبت اعلامیه ای منتشر ساخت و به عنوان بخشی از سیاست عدم مداخله، به محکوم کردن ضمنی قرارداد ۱۹۱۹ پرداخت. کالدول اطلاع قبلی ایالات متحده از قرارداد مزبور را انکار کرد و گفت که کشورش از قرارداد ناخشنود است و به ایرانیان اطمینان داد که هیأت نمایندگی ایالات متحده کوشیده است خواستهای هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس مطرح گردد. کالدول و کارکنان سفارت آمریکا شخصاً این بیانیه را توزیع کردند.
ارزیابی جان كالدول (وزیر مختار ایالات متحده) از واکنش مردم ایران نسبت به قرارداد ۱۹۱۹ با ارزیابی انگلیسی ها کاملاً متفاوت بود. کالدول می نویسد با وجود حضور قوای انگلیسی در ایران و تصمیم حکومت به سرکوب مخالفان قرارداد، فضای تهران مالامال از نارضایتی بود. تنها حامیان قرارداد (شاه، نخست وزیر و وزیر خارجه) کسانی بودند که از بریتانیا رشوه دریافت کرده بودند و حتی یک شخص شرافتمند ایرانی پیدا نمی شود که با قرارداد موافق باشد.
به همین مناسبت اعلامیه ای منتشر ساخت و به عنوان بخشی از سیاست عدم مداخله، به محکوم کردن ضمنی قرارداد ۱۹۱۹ پرداخت. کالدول اطلاع قبلی ایالات متحده از قرارداد مزبور را انکار کرد و گفت که کشورش از قرارداد ناخشنود است و به ایرانیان اطمینان داد که هیأت نمایندگی ایالات متحده کوشیده است خواستهای هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس مطرح گردد. کالدول و کارکنان سفارت آمریکا شخصاً این بیانیه را توزیع کردند.
26.04.202520:28
#خرافات_حکومتی
مصباح یزدی با ارجاع به حادثه کربلا، مسئولیت مومنین را مقابله با «انحراف و نفاق» می داند. او میگوید مقابله با تهدیدات دین و ایمان به یک باور قوی و آمادگی برای مرگ و پذیرش شهادت نیاز دارد. وقتی که فرهنگ شهادت طلبی به صورت کامل و ایده آل رایج گردید، مذهب از مخاطره در امان خواهد ماند.
با توجه به دور بودن قیاس اصلاح طلبان با امویان و دشواری توجیه مذهبیِ ترویج خشونت علیه شیعیان و تحت حاکمیت دولت شیعه، وی نوع تازه یی از جهاد را معرفی و آن را برای دفاع از ارزشها، لازم می داند: جهاد بازدارنده.
مصباح تفسير بدیع خود را با این استدلال آغاز می کند که وقتی اعتقاد مورد تهدید قرار میگیرد، نباید برای جهاد شرط و شروط در نظر گرفته شود. و اگر تهدید با هر وسیله ی دیگری جز با خون برطرف نمیشود، آدمی باید خون بدهد و به آن افتخار نیز نماید.
در ادامه استدلال می کند که وقتی دولت نمیتواند از اعمال و رفتار ممنوعه ممانعت بعمل آورد، دین به مخاطره می افتد. در این گونه موارد، خود مردم متعهدند که به شورش و جهاد دست بزنند، به همان صورت که امام حسین اقدام کرد.
مصباح یزدی در اینجا حکم قتل صادر میکند، حکم قتل کسانی که (به تعریف او) ارزشهای مذهبی و اعتقادی را مورد تهدید قرار میدهند. اگر کسی قادر نبود منافقین را افشاء کند، و اگر شرایط نیز هیچ گزینه ی دیگری را باقی نمیگذارد، لاجرم کسی که مردم را فریب میدهد، باید کشت. مصباح بدین ترتیب فتوایی در اختیار کسانی می گذارد که بخواهند خودسرانه علیه هر به اصطلاح منافقی دست به ترور بزنند؛ او میگوید هر جا که مردم احساس کنند که اسلام در خطر است و توطئه یی علیه نظام اسلامی در کار است و دولت اسلامی نیز قادر نیست از اسلام دفاع کند، خشونت علیه توطئه گر مجاز خواهد بود.
مصباح یزدی با ارجاع به حادثه کربلا، مسئولیت مومنین را مقابله با «انحراف و نفاق» می داند. او میگوید مقابله با تهدیدات دین و ایمان به یک باور قوی و آمادگی برای مرگ و پذیرش شهادت نیاز دارد. وقتی که فرهنگ شهادت طلبی به صورت کامل و ایده آل رایج گردید، مذهب از مخاطره در امان خواهد ماند.
با توجه به دور بودن قیاس اصلاح طلبان با امویان و دشواری توجیه مذهبیِ ترویج خشونت علیه شیعیان و تحت حاکمیت دولت شیعه، وی نوع تازه یی از جهاد را معرفی و آن را برای دفاع از ارزشها، لازم می داند: جهاد بازدارنده.
مصباح تفسير بدیع خود را با این استدلال آغاز می کند که وقتی اعتقاد مورد تهدید قرار میگیرد، نباید برای جهاد شرط و شروط در نظر گرفته شود. و اگر تهدید با هر وسیله ی دیگری جز با خون برطرف نمیشود، آدمی باید خون بدهد و به آن افتخار نیز نماید.
در ادامه استدلال می کند که وقتی دولت نمیتواند از اعمال و رفتار ممنوعه ممانعت بعمل آورد، دین به مخاطره می افتد. در این گونه موارد، خود مردم متعهدند که به شورش و جهاد دست بزنند، به همان صورت که امام حسین اقدام کرد.
مصباح یزدی در اینجا حکم قتل صادر میکند، حکم قتل کسانی که (به تعریف او) ارزشهای مذهبی و اعتقادی را مورد تهدید قرار میدهند. اگر کسی قادر نبود منافقین را افشاء کند، و اگر شرایط نیز هیچ گزینه ی دیگری را باقی نمیگذارد، لاجرم کسی که مردم را فریب میدهد، باید کشت. مصباح بدین ترتیب فتوایی در اختیار کسانی می گذارد که بخواهند خودسرانه علیه هر به اصطلاح منافقی دست به ترور بزنند؛ او میگوید هر جا که مردم احساس کنند که اسلام در خطر است و توطئه یی علیه نظام اسلامی در کار است و دولت اسلامی نیز قادر نیست از اسلام دفاع کند، خشونت علیه توطئه گر مجاز خواهد بود.
16.04.202512:32
#تمدن_اسلامی
شکیب ارسلان:
شکیب ارسلان:
سخن گفتن از این که مسیحیت عامل انحطاط اروپا در قرون وسطا بوده، امری بیهوده است. چنان که ادیان خرافی در ژاپن مانع پیشرفت این کشور نشد. بنابر این نه آیین مسیح سبب انحطاط دیروز اروپا و نه ترقی امروز آن است و نه بت پرستی سبب عقب ماندگی دیروز و تکامل امروز ژاپن است. سبب پیروزی یا شکست ملتها عوامل مختلفی است که با مذهب هیچ گونه ارتباطی ندارد. هرگز دین را نباید در این نبرد وارد کرد و آن را معیار ترقی و یا انحطاط جمعیتی تلقی کرد.
لکن نمیتوان از این سخن صرف نظر کرد که دین اسلام، سوای سایر ادیان است. زیرا به طور مسلم اسلام سبب پیشرفت سریع عرب شد.
23.01.202504:32
خاطرات هاشمی
۴ بهمن ۶٢
عصر نمایندگان تعاونیهای مسافربریها آمدند و سه میلیون ریال برای جبهه آوردند و درخواست کمک برای رفع مشکلات اداری داشتند. از اینکه انقلاب، سلطه بر سیستم مسافربری را از سرمایه‌داران گرفته و به رانندگان داده، راضی بودند.
۴ بهمن ۶٢
عصر نمایندگان تعاونیهای مسافربریها آمدند و سه میلیون ریال برای جبهه آوردند و درخواست کمک برای رفع مشکلات اداری داشتند. از اینکه انقلاب، سلطه بر سیستم مسافربری را از سرمایه‌داران گرفته و به رانندگان داده، راضی بودند.
19.01.202504:32
خاطرات هاشمی
٣٠ دی ۶٢
آقایان محسن رضایی و [علی] شمخانی آمدند و راجع به عملیات آینده و کارهای لبنان مذاکره کردیم. احتمال عدم هماهنگی و عدم همکاری لازم در عملیات آینده را میدهند. نصیحت کردم که از طریق همکاری و گذشت، وحدت ایجاد کنند و اعتماد و اطمینان ارتشیها را جلب نمایند.
٣٠ دی ۶٢
آقایان محسن رضایی و [علی] شمخانی آمدند و راجع به عملیات آینده و کارهای لبنان مذاکره کردیم. احتمال عدم هماهنگی و عدم همکاری لازم در عملیات آینده را میدهند. نصیحت کردم که از طریق همکاری و گذشت، وحدت ایجاد کنند و اعتماد و اطمینان ارتشیها را جلب نمایند.
显示 1 - 24 共 50
登录以解锁更多功能。