目录
频道
帖子
区域频道
添加频道
类别
通过Telegram登录
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
查看
Труха⚡️Україна
查看
Николаевский Ванёк
查看
Україна Online: Новини | Політика
查看
Телеграмна служба новин - Україна
查看
Резидент
查看
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
查看
Труха⚡️Україна
查看
Николаевский Ванёк
查看
Лачен пише
查看
Реальний Київ | Украина
查看
Реальна Війна
查看
Україна Online: Новини | Політика
查看
Телеграмна служба новин - Україна
查看
Резидент
查看
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
查看
Труха⚡️Україна
查看
Николаевский Ванёк
查看
Лачен пише
查看
Реальний Київ | Украина
查看
Реальна Війна
查看
Україна Online: Новини | Політика
查看
Телеграмна служба новин - Україна
查看
Резидент
查看
محمد کریمیان
@mohamad_karimiyan
از شعر و ادب و زبان و تاریخ.
زبان شاعر شنیدنیست
آغاز: ۲۰ اسفند ۳
میشنوم:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=660437880
TGlist 评分
0
0
类型
公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言
其他
频道创建日期
Бер 10, 2025
添加到 TGlist 的日期
Бер 10, 2025
我是频道所有者
变更历史
显示 更多
发展
详细信息
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
БЕР '25
БЕР '25
БЕР '25
КВІТ '25
КВІТ '25
КВІТ '25
详细信息
محمد کریمیان 热门帖子
一个月内
所有帖子
概览
帖子
统计
广告效果
受众
登录以解锁更多功能。
登录
记录
19.03.2025
23:59
54
订阅者
19.03.2025
04:12
100
引用指数
13.03.2025
23:59
53
每帖平均覆盖率
22.04.2025
10:05
0
广告帖子的平均覆盖率
19.03.2025
04:12
25.00%
ER
17.02.2025
07:27
350.00%
ERR
显示 更多
"محمد کریمیان" 群组最新帖子
所有帖子
16.03.2025
08:43
صحبت از عشق و ادب آن هم ز استادِ ادب
با فروغش جان عاشق را نماید ملتهب
از رخِ فرهنگ ایرانی براندازد حجاب
تا نباشد عشقِ بر آن بیدلیل و بیسبب
محمد کریمیان
۲۶ اسفند ۳
سخنران: دکتر ایرج رضایی، دکترای زبان و ادب فارسی از دانشگاه تهران
35
2
1
15.03.2025
20:10
همدمی خوبصورت و غمخوار
بهتر از مال و ثروتِ بسیار
ای دریغا که اولین مصراع
گشته در بندِ دومین مصراع
محمد کریمیان
۲۵ اسفند ۳
9
0
0
15.03.2025
18:49
صحبت از ماهیّت فرهنگ ناب و سودمند
بیشتر از پیش سازد نام ایران را بلند
آتشِ دلبستگی بر آن، شود هستیفروز
تا شود آوازهخوان، بگذار بر آتش سپند
محمد کریمیان
۲۵ اسفند ۳
15
0
0
15.03.2025
09:32
اندکی بر گونههای خود فشان رنگِ سپید
از درخت سیب سرخش باغبان شد ناامید
مزهی خرما به شیرینی چرا تلخی کند؟
غنچههایت گوئیا دیگر به شیرینی رسید
گر به زیرِ تختِ پیشانی دو دریا نیستَت
پس چرا آبیصدفهایی در آنها شد پدید؟
این چنین بویی بهاری از چه سویی میرسد؟
این بهاران در زمستان را کسی گویا ندید
محمد کریمیان
۲۵ اسفند ۳
32
0
0
13.03.2025
19:01
مرد میدان و خوشنفس بودی
گرچه محصور در قفس بودی
آشنایت زغال و صخره و سنگ
رویگردان ز خار و خس بودی
آتشی بیکرانه مِیلت بود
رویگردان ز هر قبس بودی
سختیات طعنهها زند بر کوه
گرچه در لطفْ خود ارس بودی
در خیال تو سنگْ گوهر بود
چون ستیهنده با هوس بودی
گرچه در فارسی شدی سرمشق
بهرِ درس تلاشْ بس بودی
کاش در آن زمانِ چهرهسیاه
در مکانی بهجز طبس بودی
محمد کریمیان
۲۳ اسفند ۳
38
1
0
13.03.2025
13:18
توشههای سفر شود دلسنگ
نیست بهتر ازین که شد دل سنگ؟
اینکه باریک گشته رَه بهتر؟
یا که ناگه دگر شود دل تنگ؟
محمد کریمیان
۲۳ اسفند ۳
22
0
0
13.03.2025
12:52
خوش بخوان شاید دلِ صیاد هم آید به رحم
گرچه من گویم که او از قیدِ آن آزاد شد
پیش از اینکه او رود در پیشهی صید و شکار
نیزهای بر او نشست و سینهاش ناشاد شد
آن دل قرمزنگارش آن زمان شد زردرو
تکهسنگی جای آن بنشست و دل بر باد شد
پس دگر اعضای او شد تشنهی خون یک به یک
تا رساند خون به این اعضای خود صیاد شد
در درونش راه قانون و طبیعت بسته شد
پس دگر با سرکشی مایل به استبداد شد
محمد کریمیان
۲۳ اسفند ۳
20
0
0
13.03.2025
11:40
بی سدایت پهنهی هستی ندارد جان، بخوان
تا شود آوازهایت زندگیافشان بخوان
مینویسم گرچه بیاندازه از اندوه و رنج
تا شود این رنج و این اندوهها میزان، بخوان
گرچه گاهی میدهم از دردها قدری نشان
تا نباشد دردها در حسرتِ درمان بخوان
گرچه میگویم زمانی از هنرها واژهای
تا نمانَد واژهها در برگها پنهان بخوان
با فراموشی هنرهای گران ارزان شود
تا نگردد این هنرهای گران ارزان بخوان
نقطهی پایان نمیآید به چشمم این زمان
پس تو هم باور کن این مصراع و بیپایان بخوان
محمد کریمیان
۲۳ اسفند ۳
20
1
0
13.03.2025
07:57
سزَد که از دل و جان پاسِ آشیان داریم
ز حادثاتِ جهانیش در امان داریم
تن از تحمّلِ ذلت به ننگ نسپاریم
که از سُلالهی نامآوران نشان داریم
وطن که بُنگهِ دلبند و روحپرورِ ماست
روا بود که گرامیترش ز جان داریم
حذر ز درکِ حقارت که ژرفگردابیست
رواست گر خود از این ورطه بر کران داریم...
✍
ادیب برومند
(۲۱ خرداد ۱۳۰۳ تا ۲۳ اسفند ۱۳۹۵)
روانش شاد!
26
1
0
12.03.2025
11:47
امروز ولی دوباره باران بارید
ابری که گهر بر سرِ ما میپاشید
امروز چرا به حال من میگریید؟
گویا که تو را کنار من هیچْ ندید
محمد کریمیان
۲۲ اسفند ۳
55
0
0
12.03.2025
10:43
آرزوهایش چه رنگین و بلند
گرچه پشتش گوسپندان میروند
با خیالاتش نماید دوستی
گرچه در اینجا نیابد دوستی
گرچه تن افتاده و رنجور شد
خاطرش از ناتوانی دور شد
همچنان در دل نهان دارد امید
چون بداند غنچهها خواهد رسید
همچنان این راهها را میرود
چون بداند بر بلندی میرسد
گرچه در دستش شود چوبی علم
چوبها خود میشود روزی قلم
گرچه در صحرا رود با گوسپند
عکس او را در کتابی میکِشند
میلها دارد نوازد تارها
همچنان از نی نمیگردد جدا
هر زمان آوازها خواند بلند
تا که روزی نغمهاش را بشنوند
گرچه در دشت و دمن خوانَد سرود
فکر و پندارش ز جا او را ربود
بُرده در تالارِ آوازی شلوغ
تا هنرمندی نماید با نبوغ
با عقیلیها همآوازی کند
با سدایش خاطرهسازی کند
پس دگر روزی درین پندار شد
فارغ از دنیای مردمخوار شد
دید خود را در لباسی زرنگار
چهرهاش سرزندهتر از نوبهار
رفت و سرخوش وارد تالار شد
عمق شادیهای او بسیار شد
مردمان ناگه ز جا برخاستند
سوت و جیغ و کف ز آنها شد بلند
آن پسر هم بوسهای تقدیم کرد
روبهروی مردمش تعظیم کرد
بیدرنگ آمادهی آواز شد
نعرهای آن لحظه مشکلساز شد:
با زمین همبر شوی برخیز زود
گرگِ صحرا گوسپندان را ربود
محمد کریمیان
۲۲ اسفند ۳
55
0
0
12.03.2025
10:43
50
0
0
11.03.2025
10:48
بیست و یک روزْ رفته از اسپند
قلب ماهی هنوزْ مهرآکند
گرچه روزی تهی شود از مهر
هست از سرگذشت خود خرسند
چون ببیند که در چنین روزی
اهل شعر زمانه در بزماند
شاعران جمله در ادبساران
مست و سرخوش ز جامِ شعری چند
یاد استاد نامیِ گنجه
چامهگویی سخنور و فرمند
مهر ایران ز او تجلی یافت
دل ایران زند بر او لبخند
نسبت و خاندان او چنین باشد
مادر ایرانزمین و او فرزند
پارسیگوی و زادهی ایران
با بهجز این دو نیست در پیوند
داده فرمان به بزمهای ادب
از همین رو نظامیاش خوانند
محمد کریمیان
۲۱ اسفند ۳
42
1
0
10.03.2025
12:59
دام برچیدی، به دلتنگی ولی دامن زدی
با سیهمو شعلهای بر دیدهی روشن زدی
میل گل دارم گلستان را به من نزدیک کن
ای که با گلدستههایت طعنه بر گلشن زدی
روی گرداندی ز مشتاقی که یکدل بود و هست
با چنین روی و ریا یکروی را گردن زدی
دیده گوهرساز شد با یاد افسونهای تو
جای آرامش به آن بر پلکها روغن زدی
خاطری آسوده را شورشگری آموختی
با کدامین دل تشر بر خاطری ایمن زدی؟
رشتهای آزاد را بر گردنی پیچاندهای
با کدامین دل به چشم صبرها سوزن زدی؟
رسم پنهان کاریات همواره شورشکار بود
کی دگر حرفی ز آن هنگامهی دیدن زدی؟
هر زمان آیین بشکفتن تو را همراه بود
در عوض با ما فقط صحبت ز پژمردن زدی
این مهِ اسپند ما هم میل آتش میکند
آن هم آن آتش که روزی در مهِ بهمن زدی
محمد کریمیان
۱۷ اسفند ۳
22
2
0
10.03.2025
12:59
چهرهی او سخن از فصل بهاران دارد
با من آن چشم سخنهای فراوان دارد
چه نیازی به گل سوسن و نرگس دارد
آن سمنچهره که رخسارِ گلافشان دارد
چه نیازی به طلاهای درخشان دارد
آن سیهزلف که پیشانیِ تابان دارد
صاحب فن بیان است و سخنهای بدیع
باز هم در دلِ خود برده و پنهان دارد
گرچه رخسارهی او هست نویدی ز بهار
میکند عشوه و رفتار زمستان دارد
گرچه شیدای نگاهش سپر انداخته است
باز هم شیوه و رفتار دلیران دارد
محمد کریمیان
۱۶ اسفند ۳
43
1
0
所有帖子
Telegram频道 محمد کریمیان 统计数据
详细信息
订阅者
54
24 小时
5
11%
一周
17
45.9%
一个月
50
1 250%
引用指数
0
提及
1
频道上的转发
0
频道上的提及
1
每帖平均覆盖率
4
12 小时
4
0%
24 小时
4
0%
48 小时
22
0%
参与率 (ER)
9.09%
转发
0
评论
0
反应
1
覆盖率参与率 (ERR)
44.9%
24 小时
36.73%
一周
3.58%
一个月
0%
每则广告帖子的平均覆盖率
0
1 小时
0
0%
1 – 4 小时
0
0%
4 - 24 小时
0
0%
显示 更多
详细信息
将我们的机器人连接到频道以了解该频道的受众性别。
过去 24 小时内的帖子数
1
动态
-
此频道的广告
推广其他频道
未找到任何内容 😢
详细信息