Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅 avatar

‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅

𓂅 𝖲𝗁𝗂𝗇𝗂𝗇𝗀 𝗉𝖾𝖺𝗋𝗅𝗌 𝗂𝗇 𝗐𝗁𝗂𝗍𝖾 𝗌𝗁𝖾𝗅𝗅𝗌 𓂃 ꣑୧ ‌‌
‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ @Pearlgyubot
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Бер 31, 2025
添加到 TGlist 的日期
Квіт 04, 2025

"‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅" 群组最新帖子

وا
برید
داشتم حرف میزدم
چیشد
...
خیلی قسنکهعقسث
‌ 🌱 طعـࢬ سبـزِ فࢪامـوش شـده

جسم کوچیکش رو به دیوارِ سرد اتاق تکیه داده بود و توی خودش جمع شده بود . چشم هاش روی مرد روبه‌روش قفل شده بود و از پشت شیشه بالکن منتظر حرکتی از سمت اون بود . باد آروم وارد اتاق میشد و موهای پسر کوچیک تر رو توی صورتش میریخت . بعد از دعواشون و رد شدن درخواست چان ، اون توی بالکن رفته بود و مشغول سیگار کشیدن شده بود . همیشه این کار رو میکرد . بعد از هر دعوا تنها راه آروم شدنش سیگار بین لب هاش بود و امیدش به جونگینی بود که با لب هاش جای سیگارش رو بگیره .
پسر کوچک تر شروع به شمردن سیگار های چان کرده بود... یکی ، دوتا ، سه تا...
بعد تموم شدن سیگار پنجم از روی زمین بلند شد ، تا اون لحظه حسِ بد تمام وجودش رو پر کرده بود و به فکرای توی ذهنش پر و بال داده بود .
جونگین آروم سمت بالکن قدم برداشت و از پشت نزدیک مرد شد ، دستاشو دور کمر چان حلقه کرد و سرش رو به شونه اش تکیه داد .
با آغوش مرد کم کم آروم گرفت و زیر لب زمزمه کرد
" نمیخواستم اینجوری بشه و حالت رو بدتر کنم ، چند لحظه یادم رفت طرف مقابل ام کسیه که دوسش دارم"
مرد با حرف جونگین پک عمیقی از سیگارش گرفت و اون رو پایین انداخت . سمت پسر برگشت و آغوشش رو برای معشوقه اش باز کرد ، انگشت هاش رو لابه‌لای موهای جونگین چرخوند و محو برق چشم هاش شد .
"بوی سیگار میدما"
"مهم نیست "
" لبام تلخ و بدمزه شدن ولی"
پسر کوچیک تر همیشه بعد هر سیگار بوسه ای روی لبای چان مینشوند تا جلوی سیگار بعدی رو بگیره . طبق عادت آروم روی پنجه پاهاش قرار گرفت و بوسه ریزی روی لب های مرد نشوند و با لب هاش جای سیگار رو پر کرد .
"هر طوری باشن دوسشون دارم"
If you know you know
تخیخیخی
بوجی بوجی یوندونیمه
بی ادب
:>>> الان میخورمتتت
مرسیی

记录

08.04.202523:59
27订阅者
31.03.202523:59
0引用指数
30.04.202523:59
13每帖平均覆盖率
07.03.202514:03
7广告帖子的平均覆盖率
05.04.202523:59
7.69%ER
31.03.202514:03
92.86%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
06 КВІТ '2513 КВІТ '25

‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅 热门帖子

04.04.202519:47
قربونت برم من کلی بوست کردم
ازت ممنونم
04.04.202518:22
04.04.202517:31
بـہ تو نگاه مےڪنم و همـہ چیز در اطرافم محو میشـہ
من همیشـہ تو رو مےبینم، اما انگار هیچ وقت به من توجـہ نمیےڪنـے.
تو بـہ ڪسـے دیگـہ نگاه مےڪنے، ڪسے ڪـہ در دنیاـے تو همیشـہ درخشان‌تࢪ از من بوده.
من همیشـہ بـہ خودم مـےگفتم ڪہ شاید یه روز روزـے میاد ڪہ بتونم جایے تو قلبت پیدا ڪنم، اما الان مـےفـہمم ڪہ همیشـہ سایـہ اـے خواهم بود در مقابل اون ڪسـے ڪہ تو واقعاً دنبالش بودـے.
04.04.202517:31
06.04.202517:21
خیلی قسنکهعقسث
06.04.202518:30
وا
06.04.202518:30
برید
06.04.202518:30
داشتم حرف میزدم
06.04.202518:30
...
06.04.202518:30
چیشد
04.04.202521:43
‌ 🌱 طعـࢬ سبـزِ فࢪامـوش شـده

جسم کوچیکش رو به دیوارِ سرد اتاق تکیه داده بود و توی خودش جمع شده بود . چشم هاش روی مرد روبه‌روش قفل شده بود و از پشت شیشه بالکن منتظر حرکتی از سمت اون بود . باد آروم وارد اتاق میشد و موهای پسر کوچیک تر رو توی صورتش میریخت . بعد از دعواشون و رد شدن درخواست چان ، اون توی بالکن رفته بود و مشغول سیگار کشیدن شده بود . همیشه این کار رو میکرد . بعد از هر دعوا تنها راه آروم شدنش سیگار بین لب هاش بود و امیدش به جونگینی بود که با لب هاش جای سیگارش رو بگیره .
پسر کوچک تر شروع به شمردن سیگار های چان کرده بود... یکی ، دوتا ، سه تا...
بعد تموم شدن سیگار پنجم از روی زمین بلند شد ، تا اون لحظه حسِ بد تمام وجودش رو پر کرده بود و به فکرای توی ذهنش پر و بال داده بود .
جونگین آروم سمت بالکن قدم برداشت و از پشت نزدیک مرد شد ، دستاشو دور کمر چان حلقه کرد و سرش رو به شونه اش تکیه داد .
با آغوش مرد کم کم آروم گرفت و زیر لب زمزمه کرد
" نمیخواستم اینجوری بشه و حالت رو بدتر کنم ، چند لحظه یادم رفت طرف مقابل ام کسیه که دوسش دارم"
مرد با حرف جونگین پک عمیقی از سیگارش گرفت و اون رو پایین انداخت . سمت پسر برگشت و آغوشش رو برای معشوقه اش باز کرد ، انگشت هاش رو لابه‌لای موهای جونگین چرخوند و محو برق چشم هاش شد .
"بوی سیگار میدما"
"مهم نیست "
" لبام تلخ و بدمزه شدن ولی"
پسر کوچیک تر همیشه بعد هر سیگار بوسه ای روی لبای چان مینشوند تا جلوی سیگار بعدی رو بگیره . طبق عادت آروم روی پنجه پاهاش قرار گرفت و بوسه ریزی روی لب های مرد نشوند و با لب هاش جای سیگار رو پر کرد .
"هر طوری باشن دوسشون دارم"
04.04.202521:07
If you know you know
04.04.202520:24
تخیخیخی
登录以解锁更多功能。