03.05.202504:27
قانونی که برای مردم وضع میشود، باید با رضایت اکثریت آنها باشد. تکرار چندباره یک شیوه اشتباه، در حالیکه اکثریت مردم با آن مخالف هستند، تنها نارضایتی مردم را تشدید میکند. ارسال پیامکهای حجاب، تکرار مسیری است که انتهای آن اعتراضات سالهای گذشته است، اینبار، احتمالا شدیدتر.
转发自:
باشگاه ادبیات



24.04.202519:19
باشگاه ادبیات تقدیم میکند
سیاست پرشور
احساسات و جنبشهای اجتماعی
جف گادوین، جیمز ام. جاسپر و فرانسیسکا پلتا
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
سیاست پرشور
احساسات و جنبشهای اجتماعی
جف گادوین، جیمز ام. جاسپر و فرانسیسکا پلتا
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
23.04.202515:07
گفتگو در شبکه یک در باره خانواده ایرانی و سریال پایتخت
در برنامه جام جم شبکه یک سیما در روز دوم اردیبهشت، در باره سریال پایتخت صحبت کردیم. من در باره علل افت مخاطب تلویزیون در سالهای اخیر و پدیده بودن و پرمخاطب بودن این سریال در این سالها صحبت کردم.
همچنین در باره «خانواده ایرانی» یا «خانوادههای ایرانی» بحث شد و من ضمن توضیح علل فردی شدن خانواده در جهان و ایران، گفتم که یک صورت غالب خانواده ایرانی وجود ندارد. تکثر و ناهمگونیهای جامعه ایرانی، خانوادههای ایرانی را هم متکثر و متنوع کرده و خانوادهای که سریال نشان داده، یکی از صورتهای پرتکرار خانواده ایرانی است و نمیشود جامعه را به یک شیوه استاندارد درآورد.
توصیهام در انتهای گفتگو این بود که صدا و سیما نقش حمایتی نسبت به شبکه نمایش خانگی داشته باشد و خود را رقیب آنها نپندارد و نیز در برنامههای تلویزیون، افزایش مخاطب را به عنوان نشانه موفقیت خودش تعریف کند. به گمان من، بر خلاف ایدهای که در گفتگو طرح شد، مردم، علاقهای به مطالب سخیف و مبتذل ندارند و ذائقه بصری آنها را میتوان معیار مطلوبیت یک برنامه دانست.
این گفتگو را از تلوبیون در اینجا ببینید.
در برنامه جام جم شبکه یک سیما در روز دوم اردیبهشت، در باره سریال پایتخت صحبت کردیم. من در باره علل افت مخاطب تلویزیون در سالهای اخیر و پدیده بودن و پرمخاطب بودن این سریال در این سالها صحبت کردم.
همچنین در باره «خانواده ایرانی» یا «خانوادههای ایرانی» بحث شد و من ضمن توضیح علل فردی شدن خانواده در جهان و ایران، گفتم که یک صورت غالب خانواده ایرانی وجود ندارد. تکثر و ناهمگونیهای جامعه ایرانی، خانوادههای ایرانی را هم متکثر و متنوع کرده و خانوادهای که سریال نشان داده، یکی از صورتهای پرتکرار خانواده ایرانی است و نمیشود جامعه را به یک شیوه استاندارد درآورد.
توصیهام در انتهای گفتگو این بود که صدا و سیما نقش حمایتی نسبت به شبکه نمایش خانگی داشته باشد و خود را رقیب آنها نپندارد و نیز در برنامههای تلویزیون، افزایش مخاطب را به عنوان نشانه موفقیت خودش تعریف کند. به گمان من، بر خلاف ایدهای که در گفتگو طرح شد، مردم، علاقهای به مطالب سخیف و مبتذل ندارند و ذائقه بصری آنها را میتوان معیار مطلوبیت یک برنامه دانست.
این گفتگو را از تلوبیون در اینجا ببینید.
19.04.202506:05
اکنون خطیر ایران و هشدار از موقعیت ادباری
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
08.04.202505:34
سریال پایتخت نشان داد که تلویزیون هنوز رسانه اول کشور است؛ اگر نظرات و گرایشهای عموم مردم را در نظر بگیرد و از دوقطبیکردن جامعه، و نادیده گرفتن سبک زندگی نیمی از جامعه پرهیز کند.
دست مریزاد!
دست مریزاد!


05.04.202506:25
آنچه مهمتر بود، صداقت و صراحت و قاطعیت رئیسجمهور در #برکناری معاون پارلمانی خود و ذکر دلایل واقعی آن بود.
پیش از این، در موارد مشابه، اجبار یا توصیه به استعفا دادن، رواج داشته. هر چند متاسفانه، در بسیاری موارد، رفاقتها و ملاحظات غیرلازم، مانع امر و توصیه به استعفا بوده است.
پیش از این، در موارد مشابه، اجبار یا توصیه به استعفا دادن، رواج داشته. هر چند متاسفانه، در بسیاری موارد، رفاقتها و ملاحظات غیرلازم، مانع امر و توصیه به استعفا بوده است.
28.04.202504:04
مصادره یک انقلاب
نگاهی به کتاب «مشروطه همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه»؛
نوشته سعیده زادقناد
منتشرشده در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴.
متن کامل را در این لینک بخوانید. خلاصهای از مرور مفصل خانم زادقناد بر کتاب را در ادامه میآورم.
انقلاب مشروطه، نخستین انقلاب مردم ایران در ۱۵۰ سال گذشته است، اما شبهه ضداسلامی بودن انقلاب مشروطه و مشخصاً انتساب آن به بابیه، مسئلهایست که حتی با گذشت سالها از این انقلاب عظیم سیاسی و اجتماعی، هم از جانب مؤمنان و طرفداران بابیت و بهائیت و هم از سوی مخالفان آنها، مطرح است. اینکه چرا این دو جریان به اشتراک نظر و منافع در بابینمایی مشروطه رسیده، و هر یک چه استدلالهایی را پی گرفتهاند، خالق روایت کتاب مشروطه همگان است.
فصل اول: غوطهوری در توهم توطئه با چاشنی جعل تاریخ. آنها بدون آنکه قصد ورود به ماهیت دو بابیت و بهائیت را داشته باشند، بر مطالعه رفتار بابیان و بهائیان و مخالفان آنها در رابطه با انقلاب مشروطه متمرکز شده، و به دنبال آنند که نشان دهند، پیامد بابینمایی این انقلاب از سوی دو طیف مذکور چیست.
فصل دوم: نمایندگان دو خط متنافر! این فصل با روند معرفی مورخان و نویسندگان و آثار آنها در دو جبهه پیش میرود: نخست آنهایی که مدعیاند انقلاب مشروطه، محصول فعالان بابی و بهائی بوده است و با تلقی مثبت از مشروطه، به دنبال تملک آنند؛ افرادی نظیر تورج امینی، فریدون وهمن، عباس امانت، منگل بیات، موژان مؤمن، خوان کول، کاویان صادقزاده میلانی و مینا یزدانی. گروه دوم نیز که به زعم خویش مشروطه را منفی قلمداد میکنند و در قلمروی مشروعهطلبان قرار دارند، با افرادی نظیر سید مقداد نبوی رضوی، حسین آبادیان، قدیر جعفری، موسی حقانی و میثم عبداللهی نمایندگی میشوند.
فصل سوم: در مسیر افترا. آنها ابتدا به شرح استدلالهای مدعیانی میپردازند که در فصل پیش به آنها اشاره شد. استدلالها در چند محور ذکر شده است: ۱) ادعای بابی ازلی یا بهائی بودن نظریهپردازان و کنشگران انقلاب مشروطه؛ ۲) همسویی ایدههای باب، بهاءالله و عبدالبهاء با ایدههای مشروطیت؛ ۳) ارجاع به اتهام بابی یا بهائی بودن کنشگران از سوی مخالفان مشروطه در آن روزگار.
فصل چهارم: نقد استدلالهای غیرمومنان و مخالفان بابیت: آنها بحث میکند که نویسندگان طیف اخیر، دلایلشان برای ادعای بابی یا بهائیبودن انقلاب مشروطه،
بیشتر بابی یا بهائی خواندن کنشگران آن است، نه همسویی آموزههای این دو فرقه و رهبران آنها با آرمانها و اصول مشروطهخواهی.
فصل پنجم: تکرار، تفسیر، تبدیل و تحریف. در این فصل با کاوش در آثار مدعیان بابیبودن مشروطه، شگردهای آنها بررسی و در چند محور دستهبندی شده است: تکرار ادعایی واحد؛ عمل بر اساس منافع؛ انتساب بدون ارائة سند و مدرک؛ ارجاع غلط یا عدم ارجاع به اسناد و منابع؛ ادعاهای غیرقابل قبول و ارجاع به خود؛ تبدیل کلمه بابی به بهائی؛ تفسیر مصادره به مطلوب از اسناد و تحریف روایتهای تاریخی.
فصل ششم: چگونه میتوان انقلاب مشروطه را به نام بهائیان زد؟! این فصل به شرح مبسوطی از دلایلی میپردازد که برای رد ادعای بابی و بهائی خواندن انقلاب مشروطه ارائه شده است. از جمله آن که در هر دو طیفی که پیشتر از آنها یاد شد، بابیان و بهائیان، یکی قلمداد شدهاند. و نیز پژوهش سلیقهای این گروه از نویسندگان.
فصل هفتم: بابیگری در ذهنیت جمعی روزگار مشروطه. در این فصل با عنوان «جامعهشناسی تاریخی ادعای بابی و بهائیخواندن انقلاب مشروطه»، نویسندگان به سراغ مفهوم «ذهنیت جمعی» از لوسین فور میروند و معتقدند که باید دید در دوره مشروطه، بابی به چه معنایی ذکر میشد و مردم از آن چه میفهمیدند، و نتیجه میگیرند بر اساس جو فکری و تاریخی ذهنیت دوره مشروطه، باید در انتساب اصطلاح بابی بهعنوان یک تجدیدنظرطلب مذهبی یه فعالان مشروطهخواه احتیاط کرد و آن را بیشتر مفهومی تحقیرآمیز برای مخالفان سیاسی در نظر گرفت.
به نظر نویسندگان، به همان میزان که مورخان بهائی در روایت از انقلابی که بهائیان در آن نقشی نداشتند، «بابی ازلی» را به «بابی بهائی» تبدیل کردند، جریانی مشروعهخواه نیز شکست مشروطه را به انحرافش از ایدههای اسلامی اولیه نسبت میدهد و این انحراف را محصول یک فرقة ضاله میداند و ملی بودن آن را رد میکند تا تنها انقلاب ملی مثبت، همان انقلاب اسلامی باشد.
آنها هر دو جریان را دارای صبغهای ضدملی میدانند و بر این باورند که این دو جریان فکری به دنبال مسخ یکی از ملیترین جنبشهای ایرانیاند. تأکید بر بابی نمایاندن انقلاب مشروطه، جدای از آنکه با واقعیات تاریخی نمیخواند، آن را از حالت همگانی و عامش خارج میکند و به خواستههای یک گروه یا فرقه نزدیک میسازد. مشروطه، مشروطه همگان بود و هنوز هم میتواند یهعنوان آرمان جمعی ایرانیان دوباره مطرح شود.
نگاهی به کتاب «مشروطه همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه»؛
نوشته سعیده زادقناد
منتشرشده در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴.
متن کامل را در این لینک بخوانید. خلاصهای از مرور مفصل خانم زادقناد بر کتاب را در ادامه میآورم.
انقلاب مشروطه، نخستین انقلاب مردم ایران در ۱۵۰ سال گذشته است، اما شبهه ضداسلامی بودن انقلاب مشروطه و مشخصاً انتساب آن به بابیه، مسئلهایست که حتی با گذشت سالها از این انقلاب عظیم سیاسی و اجتماعی، هم از جانب مؤمنان و طرفداران بابیت و بهائیت و هم از سوی مخالفان آنها، مطرح است. اینکه چرا این دو جریان به اشتراک نظر و منافع در بابینمایی مشروطه رسیده، و هر یک چه استدلالهایی را پی گرفتهاند، خالق روایت کتاب مشروطه همگان است.
فصل اول: غوطهوری در توهم توطئه با چاشنی جعل تاریخ. آنها بدون آنکه قصد ورود به ماهیت دو بابیت و بهائیت را داشته باشند، بر مطالعه رفتار بابیان و بهائیان و مخالفان آنها در رابطه با انقلاب مشروطه متمرکز شده، و به دنبال آنند که نشان دهند، پیامد بابینمایی این انقلاب از سوی دو طیف مذکور چیست.
فصل دوم: نمایندگان دو خط متنافر! این فصل با روند معرفی مورخان و نویسندگان و آثار آنها در دو جبهه پیش میرود: نخست آنهایی که مدعیاند انقلاب مشروطه، محصول فعالان بابی و بهائی بوده است و با تلقی مثبت از مشروطه، به دنبال تملک آنند؛ افرادی نظیر تورج امینی، فریدون وهمن، عباس امانت، منگل بیات، موژان مؤمن، خوان کول، کاویان صادقزاده میلانی و مینا یزدانی. گروه دوم نیز که به زعم خویش مشروطه را منفی قلمداد میکنند و در قلمروی مشروعهطلبان قرار دارند، با افرادی نظیر سید مقداد نبوی رضوی، حسین آبادیان، قدیر جعفری، موسی حقانی و میثم عبداللهی نمایندگی میشوند.
فصل سوم: در مسیر افترا. آنها ابتدا به شرح استدلالهای مدعیانی میپردازند که در فصل پیش به آنها اشاره شد. استدلالها در چند محور ذکر شده است: ۱) ادعای بابی ازلی یا بهائی بودن نظریهپردازان و کنشگران انقلاب مشروطه؛ ۲) همسویی ایدههای باب، بهاءالله و عبدالبهاء با ایدههای مشروطیت؛ ۳) ارجاع به اتهام بابی یا بهائی بودن کنشگران از سوی مخالفان مشروطه در آن روزگار.
فصل چهارم: نقد استدلالهای غیرمومنان و مخالفان بابیت: آنها بحث میکند که نویسندگان طیف اخیر، دلایلشان برای ادعای بابی یا بهائیبودن انقلاب مشروطه،
بیشتر بابی یا بهائی خواندن کنشگران آن است، نه همسویی آموزههای این دو فرقه و رهبران آنها با آرمانها و اصول مشروطهخواهی.
فصل پنجم: تکرار، تفسیر، تبدیل و تحریف. در این فصل با کاوش در آثار مدعیان بابیبودن مشروطه، شگردهای آنها بررسی و در چند محور دستهبندی شده است: تکرار ادعایی واحد؛ عمل بر اساس منافع؛ انتساب بدون ارائة سند و مدرک؛ ارجاع غلط یا عدم ارجاع به اسناد و منابع؛ ادعاهای غیرقابل قبول و ارجاع به خود؛ تبدیل کلمه بابی به بهائی؛ تفسیر مصادره به مطلوب از اسناد و تحریف روایتهای تاریخی.
فصل ششم: چگونه میتوان انقلاب مشروطه را به نام بهائیان زد؟! این فصل به شرح مبسوطی از دلایلی میپردازد که برای رد ادعای بابی و بهائی خواندن انقلاب مشروطه ارائه شده است. از جمله آن که در هر دو طیفی که پیشتر از آنها یاد شد، بابیان و بهائیان، یکی قلمداد شدهاند. و نیز پژوهش سلیقهای این گروه از نویسندگان.
فصل هفتم: بابیگری در ذهنیت جمعی روزگار مشروطه. در این فصل با عنوان «جامعهشناسی تاریخی ادعای بابی و بهائیخواندن انقلاب مشروطه»، نویسندگان به سراغ مفهوم «ذهنیت جمعی» از لوسین فور میروند و معتقدند که باید دید در دوره مشروطه، بابی به چه معنایی ذکر میشد و مردم از آن چه میفهمیدند، و نتیجه میگیرند بر اساس جو فکری و تاریخی ذهنیت دوره مشروطه، باید در انتساب اصطلاح بابی بهعنوان یک تجدیدنظرطلب مذهبی یه فعالان مشروطهخواه احتیاط کرد و آن را بیشتر مفهومی تحقیرآمیز برای مخالفان سیاسی در نظر گرفت.
به نظر نویسندگان، به همان میزان که مورخان بهائی در روایت از انقلابی که بهائیان در آن نقشی نداشتند، «بابی ازلی» را به «بابی بهائی» تبدیل کردند، جریانی مشروعهخواه نیز شکست مشروطه را به انحرافش از ایدههای اسلامی اولیه نسبت میدهد و این انحراف را محصول یک فرقة ضاله میداند و ملی بودن آن را رد میکند تا تنها انقلاب ملی مثبت، همان انقلاب اسلامی باشد.
آنها هر دو جریان را دارای صبغهای ضدملی میدانند و بر این باورند که این دو جریان فکری به دنبال مسخ یکی از ملیترین جنبشهای ایرانیاند. تأکید بر بابی نمایاندن انقلاب مشروطه، جدای از آنکه با واقعیات تاریخی نمیخواند، آن را از حالت همگانی و عامش خارج میکند و به خواستههای یک گروه یا فرقه نزدیک میسازد. مشروطه، مشروطه همگان بود و هنوز هم میتواند یهعنوان آرمان جمعی ایرانیان دوباره مطرح شود.
22.04.202509:33
فصل دوم کتاب مشروطه همگان، که طرح بحث در باره بابینمایی انقلاب مشروطه است، را در فایل ضمیمه بخوانید.
16.04.202520:00
تلویزیون، اندکی، در سریال پایتخت، به زندگی مردم، همین مردم کوچه و بازار نزدیک شد و از زندگی معمولی و دغدغههای روزمرهشان گفت، و با این اقبال روبرو شد. حال تصور کنید روزی را که از تلاشِ تاکنونناموفقش برای همشکل کردن اکثریت مردم با یک اقلیت تندرو دست بردارد و به مردم بازگردد!
转发自:
خیابان جمهوری

06.04.202514:39
خلقیات نویسان، خلقیات را منفی تعریف کردند
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️کلمه خلقیات عمدتا کلمه منفیای است. ما منظورمان از خلقیات مواردی است که ناپسند میشماریمش، نه به اندازهای که جرم باشد ولی ناپسند است. تاریخی هم هست، عمومیت هم دارد و اینها را در همه پهنه ایران میبینیم اما دوست نداریم ولی عمل میکنیم.
▫️کسانی که درباره خلقیات نوشتهاند معمولا مهماننوازی و تعارف و ادب را به عنوان خلقیات مثبت ذکر کردند اما بیشتر کتابهای خلقیات، خلقیات منفی است. بیشتر دروغگویی، بدعهدی، انصاف نداشتن، چاپلوسی و… گفتهاند.
▫️همانطور که ما «فیلمفارسی» را فیلمهایی است که اعتبار پایینی هم دارد، «ایرونیبازی» هم همینطور است. کلمه خلقیات همان چیزهایی است که میگوییم ایرونیبازی؛ کلمه ایرونیبازی هم از خارج آمده.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️کلمه خلقیات عمدتا کلمه منفیای است. ما منظورمان از خلقیات مواردی است که ناپسند میشماریمش، نه به اندازهای که جرم باشد ولی ناپسند است. تاریخی هم هست، عمومیت هم دارد و اینها را در همه پهنه ایران میبینیم اما دوست نداریم ولی عمل میکنیم.
▫️کسانی که درباره خلقیات نوشتهاند معمولا مهماننوازی و تعارف و ادب را به عنوان خلقیات مثبت ذکر کردند اما بیشتر کتابهای خلقیات، خلقیات منفی است. بیشتر دروغگویی، بدعهدی، انصاف نداشتن، چاپلوسی و… گفتهاند.
▫️همانطور که ما «فیلمفارسی» را فیلمهایی است که اعتبار پایینی هم دارد، «ایرونیبازی» هم همینطور است. کلمه خلقیات همان چیزهایی است که میگوییم ایرونیبازی؛ کلمه ایرونیبازی هم از خارج آمده.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
02.04.202520:01
26.04.202504:08
در خانه پیر میشوند...
فاطمه علمدار
۱/خانه کلنگی بود.پیرزن مثل مرغ پر کنده نشسته بود روی پله ها و مویه کنان چیزهایی به ما میگفت.زبانش را نمیفهمیدم.کسی گفت دارد میگوید شوهرش مرده و خانه را پسرش گذاشته برای اجاره و گفته که او در زیرزمین بماند...زیرزمین خانه سهم الارث او بود.پایان یک عمر مادر خانه دار بودن...
۲/طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: "...با پول خودم زندگی میکنم!"
زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن "کار" محسوب نمیشود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده میشود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.
علاوه براین،زنان خانه داری که شغل شوهر یا پدرشان طوری نبود که حقوق بازنشستگی داشته باشد،بعد از فوت او،هیچ منبع درآمدی ندارند.چشم که بچرخانیم پیدا کردن پیرزنهایی که خرج روزمره شان را از فرزندانشان باید بگیرند یا کمیته امداد و خیریه ها و ...سخت نیست.
۳/در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد.طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای "ادای وظایف زوجیت" مستحق نفقه میشود(یعنی اگر اطاعت و تمکین نکند مرد لازم نیست خرجش را بدهد!) و طبق تعریف ماده ۱۱۰۷، نفقه یعنی هزینه برطرف کردن نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زندگی زن.در این نگاه، از مردان(چه در نقش پسر باشند و چه پدر و شوهر) انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان توان مالی و شغل ندارند و نمیتوانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند (هرچند که نظارتی بر دادن این نفقه وجود ندارد و مردان به سادگی میتوانند در نبود ابزار قانونی جدی، از پرداخت نفقه وابستگانشان شانه خالی کنند).
همین نگاهی که مرد را نان آور خانه میبیند،کار بیرون از خانه را برای زن به زیاده خواهی تفننی تعبیر میکند و نه تنها رغبتی به فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل ورود زنان به بازار کار ندارد بلکه ابزارهای فرهنگی مختلف،از کتابهای درسی گرفته تا منابر وعظ و فیلمها و تابلوهای شهری...را برای تبلیغ خانه داری و نکوهش اشتغال بیرون از خانه،به کار میگیرد.طبق گزارش آمارگیری نیروی کار فصلی،در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت.
۴/زنان ایرانی برای ورود به بازار کار باید قفلهای متعددی را بشکنند.از موانع فرهنگی گرفته تا دشواری مدیریت همزمان کار درون خانه و بیرون تا توجیه اقتصادی نداشتن برون سپاری مراقبت از فرزندان و تامین غذای خانواده و .... ولی همه این دلایلی که مانع از ورود زنان در سن فعالیت به بازار کار میشود،در دوران سالمندی آنان،بی معنا میشوند.زنانی که در خانه پیر شده اند،چشمشان یا باید به حقوق بازنشستگی شوهر باشد،یا دستان فرزندان،یا کمیته امداد و خیریه ها...
۵/در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست...
فاطمه علمدار
۱/خانه کلنگی بود.پیرزن مثل مرغ پر کنده نشسته بود روی پله ها و مویه کنان چیزهایی به ما میگفت.زبانش را نمیفهمیدم.کسی گفت دارد میگوید شوهرش مرده و خانه را پسرش گذاشته برای اجاره و گفته که او در زیرزمین بماند...زیرزمین خانه سهم الارث او بود.پایان یک عمر مادر خانه دار بودن...
۲/طبق آماری که سه صندوق تامین اجتماعی و کشوری و روستاییان در سال ۱۴۰۲ منتشر کردند، تنها ۱۴درصد زنان ایرانی بالای ۵۵سال، حقوق بازنشستگی دارند و این یعنی فقط خانه دار نبودند بلکه روزهایی که توان کار کردن در بیرون از خانه را داشتند، شغلی در بازار کار دست و پا کرده بودند که در دوران سالمندی آب باریکه ای از آن خودشان داشته باشند و بتوانند بگویند: "...با پول خودم زندگی میکنم!"
زنان خانه دار این آب باریکه را ندارند چون در قانون ایران، مراقبت از اعضای خانواده و رسیدگی به خوراک و پوشاک شوهر و فرزندان و قابل زندگی کردن مسکن "کار" محسوب نمیشود و سیستم حمایت از سالمندان نیز وابسته به بازار کار تعریف شده و تنها سالمندانی که تحت پوشش بیمه باشند میتوانند حقوق بازنشستگی دریافت کنند و بعد از فوتشان حقوقشان به بازماندگانشان داده میشود.هرچند که سازمان تامین اجتماعی سال ۱۳۸۷طرح بیمه زنان و دختران خانه دار را در ردیف بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد،ایجاد کرد ولی طبیعتا پرداخت شخصی حق بیمه از جانب زنی که درآمد مستقل ندارد با اشکالات متعدد مواجه میشود و رقم زنانی که از این طرح استقبال کرده اند حدود نیم میلیون نفر بیشتر نیست.
علاوه براین،زنان خانه داری که شغل شوهر یا پدرشان طوری نبود که حقوق بازنشستگی داشته باشد،بعد از فوت او،هیچ منبع درآمدی ندارند.چشم که بچرخانیم پیدا کردن پیرزنهایی که خرج روزمره شان را از فرزندانشان باید بگیرند یا کمیته امداد و خیریه ها و ...سخت نیست.
۳/در نگاه شرعی که قانون ما براساس آن نوشته شده، مرد رییس خانواده است و سرپرست زن و هزینه زندگی زن را باید بدهد و با این نگاه دلیلی برای اشتغال زن خارج از خانه وجود ندارد.طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زن در ازای "ادای وظایف زوجیت" مستحق نفقه میشود(یعنی اگر اطاعت و تمکین نکند مرد لازم نیست خرجش را بدهد!) و طبق تعریف ماده ۱۱۰۷، نفقه یعنی هزینه برطرف کردن نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زندگی زن.در این نگاه، از مردان(چه در نقش پسر باشند و چه پدر و شوهر) انتظار میرود که وقتی مادر و دختر و همسرشان توان مالی و شغل ندارند و نمیتوانند وسایل معیشت خودشان را فراهم کنند، به آنها نفقه بدهند (هرچند که نظارتی بر دادن این نفقه وجود ندارد و مردان به سادگی میتوانند در نبود ابزار قانونی جدی، از پرداخت نفقه وابستگانشان شانه خالی کنند).
همین نگاهی که مرد را نان آور خانه میبیند،کار بیرون از خانه را برای زن به زیاده خواهی تفننی تعبیر میکند و نه تنها رغبتی به فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل ورود زنان به بازار کار ندارد بلکه ابزارهای فرهنگی مختلف،از کتابهای درسی گرفته تا منابر وعظ و فیلمها و تابلوهای شهری...را برای تبلیغ خانه داری و نکوهش اشتغال بیرون از خانه،به کار میگیرد.طبق گزارش آمارگیری نیروی کار فصلی،در زمستان ۱۴۰۳، تنها ۱۱درصد زنان ایران،شاغل بودند و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی در ۱۴۶کشور دنیا،در سال ۲۰۲۴،ایران از حیث مشارکت اقتصادی زنان در جایگاه ۱۴۴ قرار داشت.
۴/زنان ایرانی برای ورود به بازار کار باید قفلهای متعددی را بشکنند.از موانع فرهنگی گرفته تا دشواری مدیریت همزمان کار درون خانه و بیرون تا توجیه اقتصادی نداشتن برون سپاری مراقبت از فرزندان و تامین غذای خانواده و .... ولی همه این دلایلی که مانع از ورود زنان در سن فعالیت به بازار کار میشود،در دوران سالمندی آنان،بی معنا میشوند.زنانی که در خانه پیر شده اند،چشمشان یا باید به حقوق بازنشستگی شوهر باشد،یا دستان فرزندان،یا کمیته امداد و خیریه ها...
۵/در ایران سیستم حمایت از سالمندان،مستقل از بازار کار تعریف نشده است و خانه داری، شغل نیست...
24.04.202507:48
بازتاب واقعیت خانواده ایرانی، «برادران لیلا» یا «پایتخت»؟
خانواده برادران لیلا انتهای مسیر است، اما خانواده نقی معمولی هنوز به آن حد از استیصال نرسیده است. برادران لیلا هم مانند پایتخت بازتاب دهنده بخشی از خانواده ایرانیست که مشکلات متعدد اقتصادی و.... دارد. خانواده ایرانی نهایت تلاشش را میکند ولی نمیرسد، به دلیل مشکلاتی که در بیرون از خانه رخ میدهد و خانواده در آن تقصیری ندارد. (به نقل از سایت فرارو)
خانواده برادران لیلا انتهای مسیر است، اما خانواده نقی معمولی هنوز به آن حد از استیصال نرسیده است. برادران لیلا هم مانند پایتخت بازتاب دهنده بخشی از خانواده ایرانیست که مشکلات متعدد اقتصادی و.... دارد. خانواده ایرانی نهایت تلاشش را میکند ولی نمیرسد، به دلیل مشکلاتی که در بیرون از خانه رخ میدهد و خانواده در آن تقصیری ندارد. (به نقل از سایت فرارو)
20.04.202514:38
انتشار کتاب مشروطهی همگان
نوشته جوادی یگانه و علی راغب
کتاب «مشروطهي همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه» نوشته محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب، توسط انتشارات علمی منتشر شد.
مسألهی اصلی کتاب، پاسخ بدین پرسش است که انقلاب مشروطه از آن کیست؟ چرا گروهی به دنبال تصاحب آن و گروهی دیگر به دنبال تحقیرش هستند؟
یکی از موضوعاتی که مشروطه از همان ابتدا با آن درگیر بوده، شبههي ضداسلامی بودن و مشخصاً انتساب آن به جنبش نوپدید بابیه بوده است؛ چنانچه محمدعلیشاه در زمان به توپ بستن مجلس شورای ملی همین مسأله را مطرح کرد و پیش از آن هم شیخ فضلالله نوری در زمانی که جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان و در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشسته بود، مشروطهخواهان را به بابیگری متهم میکرد. اهمیت مسأله از آنرو است که در دههي اخیر، مجدداً بحث بابینمایی انقلاب مشروطه برجسته شده است و طرفه آنکه این بحث، همزمان هم از سوی فعالان بهائی و هم از سوی مشروعهخواهان دنبال میشود؛ دو طیف متضاد، به دنبال بابی یا بهائي خواندن مشروطه و کنشگران آن هستند: از یکسو، جناحی تندرو در داخل ایران و از سوی دیگر، برخی پیروان و طرفداران بهائیت در داخل و خارج از ایران.
در این کتاب، با نشان دادن اشتراک نظرها و منافع هر دو گروه، سعی کردهایم خط بطلانی بر استدلالها و ادعاهای هر دو طیف بکشیم و روشن کنیم که نخستین انقلاب مردمی در ایران در صد و پنجاه سال گذشته، تنها متعلق به عموم مردم است —زنان و مردان تمامی اقشار جامعه— نه گروههای صنفی، جغرافیایی، فکری و مذهبی.
پس از مرور مختصر رخدادها و شخصیتها و معرفی منابع، کتاب استدلالهای مومنان و طرفداران آیینهای بابی و بهایی و استدلالهای مخالفان بابی و بهایی در باره بابی بودن مشروطه، را شرح داده و نقد میکند.
آنگاه شگردهای مدعیان بابی بودن مشروطه را میکاود و در انتها هم این ادعا را از منظر جامعهشناسی تاریخی بررسی میکند.
پ.ن: فکر اصلی این کتاب الهامگرفته از بحثهای مطرحشده در درس «جامعهشناسی انقلاب مشروطه» دوره کارشناسی ارشد جامعهشناسی است. این درس برای نخستین بار در دانشگاه تهران از سوی نویسندگان در سال ۱۴۰۲ ارائه شد.
برای تهیه کتاب به صفحه انتشارات علمی (اینجا) مراجعه کنید.
نوشته جوادی یگانه و علی راغب
کتاب «مشروطهي همگان؛ نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه» نوشته محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب، توسط انتشارات علمی منتشر شد.
مسألهی اصلی کتاب، پاسخ بدین پرسش است که انقلاب مشروطه از آن کیست؟ چرا گروهی به دنبال تصاحب آن و گروهی دیگر به دنبال تحقیرش هستند؟
یکی از موضوعاتی که مشروطه از همان ابتدا با آن درگیر بوده، شبههي ضداسلامی بودن و مشخصاً انتساب آن به جنبش نوپدید بابیه بوده است؛ چنانچه محمدعلیشاه در زمان به توپ بستن مجلس شورای ملی همین مسأله را مطرح کرد و پیش از آن هم شیخ فضلالله نوری در زمانی که جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان و در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشسته بود، مشروطهخواهان را به بابیگری متهم میکرد. اهمیت مسأله از آنرو است که در دههي اخیر، مجدداً بحث بابینمایی انقلاب مشروطه برجسته شده است و طرفه آنکه این بحث، همزمان هم از سوی فعالان بهائی و هم از سوی مشروعهخواهان دنبال میشود؛ دو طیف متضاد، به دنبال بابی یا بهائي خواندن مشروطه و کنشگران آن هستند: از یکسو، جناحی تندرو در داخل ایران و از سوی دیگر، برخی پیروان و طرفداران بهائیت در داخل و خارج از ایران.
در این کتاب، با نشان دادن اشتراک نظرها و منافع هر دو گروه، سعی کردهایم خط بطلانی بر استدلالها و ادعاهای هر دو طیف بکشیم و روشن کنیم که نخستین انقلاب مردمی در ایران در صد و پنجاه سال گذشته، تنها متعلق به عموم مردم است —زنان و مردان تمامی اقشار جامعه— نه گروههای صنفی، جغرافیایی، فکری و مذهبی.
پس از مرور مختصر رخدادها و شخصیتها و معرفی منابع، کتاب استدلالهای مومنان و طرفداران آیینهای بابی و بهایی و استدلالهای مخالفان بابی و بهایی در باره بابی بودن مشروطه، را شرح داده و نقد میکند.
آنگاه شگردهای مدعیان بابی بودن مشروطه را میکاود و در انتها هم این ادعا را از منظر جامعهشناسی تاریخی بررسی میکند.
پ.ن: فکر اصلی این کتاب الهامگرفته از بحثهای مطرحشده در درس «جامعهشناسی انقلاب مشروطه» دوره کارشناسی ارشد جامعهشناسی است. این درس برای نخستین بار در دانشگاه تهران از سوی نویسندگان در سال ۱۴۰۲ ارائه شد.
برای تهیه کتاب به صفحه انتشارات علمی (اینجا) مراجعه کنید.
13.04.202520:59
جدال بیسرانجام و بیبرنده بهتاش و نقی معمولی در قسمت اخیر پایتخت، یادآور «دویدن و نرسیدن» بود: ادراک چند نسل جامعه ایرانی از سرنوشت خود، در تراژدی تلاش همهجانبه اما بیفرجام. همه خود را بازنده حس میکنند، اما هیچیک مقصر نیستند.
06.04.202505:42
مقام دولتی یا حاکمیتی حق نیست بلکه فرصتی است که جهت خدمت به مردم به افراد واجد صلاحیت داده میشود و پذیرفتن آن مسئولیت، به معنی پذیرش عهد با صاحبان حق یعنی مردم است و افکار عمومی نسبت به آن محق، حساس و مطالبهگر است و باید هم باشد. لذا پاسخگویی به افکار عمومی و اقناع مردم و رفع شبهات، وظیفه مدیران ارشد است.
همچنان که یک مقام از مواهب و شان برخوردار است، به همان اندازه هم اگر افکار عمومی یک رفتار (یا قصورش) را برنتابیدند، باید به سرعت در باره رفتارش توضیح بدهد یا عذرخواهی کند. اگر باز هم افکار عمومی نپذیرفت، انتظار میرود که یا کنار برود یا برکنارش کنند.
این موضوع، یکی از شیوههای اعمال نظر مردم در حاکمیت است و میتواند بر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و #رضایت_مردمی از آن بیفزاید.
پ.ن. روشن است که در باره تقصیر و تخلف سخن نمیگوییم.
همچنان که یک مقام از مواهب و شان برخوردار است، به همان اندازه هم اگر افکار عمومی یک رفتار (یا قصورش) را برنتابیدند، باید به سرعت در باره رفتارش توضیح بدهد یا عذرخواهی کند. اگر باز هم افکار عمومی نپذیرفت، انتظار میرود که یا کنار برود یا برکنارش کنند.
این موضوع، یکی از شیوههای اعمال نظر مردم در حاکمیت است و میتواند بر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و #رضایت_مردمی از آن بیفزاید.
پ.ن. روشن است که در باره تقصیر و تخلف سخن نمیگوییم.
转发自:
خیابان جمهوری

02.04.202510:10
در شمارهی جدید خیابان جمهوری خواهید دید:
گفتوگوی خیابان جمهوری با دکتر محمدرضا جوادییگانه، استاد جامعهشناسی
اخلاق چیست؟ اخلاق اجتماعی جامعهی امروز ایران بر دگرخواری استوار است یا خودخواهی؟ چگونه میتوان اخلاق اجتماعی را در مسیر درست و تعالیدهنده اصلاح کرد؟
چهارشنبه ۱۳ فروردینماه
ساعت ۲۲
از کانالهای یوتیوب و آپارات
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
گفتوگوی خیابان جمهوری با دکتر محمدرضا جوادییگانه، استاد جامعهشناسی
اخلاق چیست؟ اخلاق اجتماعی جامعهی امروز ایران بر دگرخواری استوار است یا خودخواهی؟ چگونه میتوان اخلاق اجتماعی را در مسیر درست و تعالیدهنده اصلاح کرد؟
چهارشنبه ۱۳ فروردینماه
ساعت ۲۲
از کانالهای یوتیوب و آپارات
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
转发自:
Exegesis

24.04.202519:41
#سیاست_پرشور، مجموعهی مقالات کنفرانسی در دانشگاه نیویورک درباره مسالهی احساسات و جنبشهای اجتماعی ست، و تلاش میکند در بررسی تعداد قابل ملاحظهای از انواع جنبشهای اجتماعی نشان دهد که چطور «احساسات» یک شاخص اصلی در مطالعات جنبشهای اجتماعی است که پرداختن به آن درک ما از جنبشها و اعتراضات را عمیقتر میکند.
مسالهی احساسات در جنبشهای اجتماعی، دغدغهی جدی فعلی من، هر چند برای مخاطبان و دانشجویان فارسی زبان علوم اجتماعی تازه باشد، برای جریان اصلی تحقیقات جامعهشناسی در جهان ابدا تازه و ناشناخته نیست. مطالعهی جنبشهای اجتماعی از منظر احساسات بستری کمتر به کار گرفته شده برای فهم اعتراضات در ایران است و مجموعهی ترجمههایی که سال گذشته و امسال انجام دادهام بر این مسأله متمرکز است. کتابهای دیگری از این مجموعه در ماههای آینده منتشر خواهد شد.
با در نظر گرفتن متون مقالات کتاب، که ترجمهی آن هم انصافا وقت مفصلی گرفته است و بر مبنای تجارب قبلی من با ادارهی سانسور وزارت ارشاد حتی در زمان انتخاب کتاب هم روشن بود که این متن موفق به اخذ مجوز انتشار نخواهد شد. بنابر این کتاب حاضر، طبق معمول خارج از ضوابط نشر کتاب در ایران و به صورت مستقل منتشر شده است. اگر مایل به حمایت از مترجم هستید مبلغ دلخواهی به شماره ۵۰۲۲۲۹۱۰۴۴۱۰۱۷۱۴ واریز کنید.
این کتاب رایگان و در جهت کمک به افزایش آگاهی عمومی منتشر شده است، لطفا کتاب را کپی نکنید، و در صورت استفاده از متن از ارجاع به کتاب خودداری نکنید.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
@anexegesis
مسالهی احساسات در جنبشهای اجتماعی، دغدغهی جدی فعلی من، هر چند برای مخاطبان و دانشجویان فارسی زبان علوم اجتماعی تازه باشد، برای جریان اصلی تحقیقات جامعهشناسی در جهان ابدا تازه و ناشناخته نیست. مطالعهی جنبشهای اجتماعی از منظر احساسات بستری کمتر به کار گرفته شده برای فهم اعتراضات در ایران است و مجموعهی ترجمههایی که سال گذشته و امسال انجام دادهام بر این مسأله متمرکز است. کتابهای دیگری از این مجموعه در ماههای آینده منتشر خواهد شد.
با در نظر گرفتن متون مقالات کتاب، که ترجمهی آن هم انصافا وقت مفصلی گرفته است و بر مبنای تجارب قبلی من با ادارهی سانسور وزارت ارشاد حتی در زمان انتخاب کتاب هم روشن بود که این متن موفق به اخذ مجوز انتشار نخواهد شد. بنابر این کتاب حاضر، طبق معمول خارج از ضوابط نشر کتاب در ایران و به صورت مستقل منتشر شده است. اگر مایل به حمایت از مترجم هستید مبلغ دلخواهی به شماره ۵۰۲۲۲۹۱۰۴۴۱۰۱۷۱۴ واریز کنید.
این کتاب رایگان و در جهت کمک به افزایش آگاهی عمومی منتشر شده است، لطفا کتاب را کپی نکنید، و در صورت استفاده از متن از ارجاع به کتاب خودداری نکنید.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/siyasate-porshur/
@anexegesis
23.04.202517:37
برنامه جامجم شبکه یک. دوم اردیبهشت
19.04.202510:47
خانواده ایرانی، مهمترین گروه مرجع رفتارها و نگرشها در ایران است، و توانسته همزمان با اتکای به سنت، خود را با تغییرات ناشی از مدرنتیه هم هماهنگ سازد. نگاهی به بخش ارزشها و هنجارهای خانوادگی در موج چهارم ارزشها و نگرشها (۱۴۰۲) و تفاوت آن با موجهای گذشته این پیمایش, و همچنین بخش سرمایه خُرد در پیمایشهای سرمایه اجتماعی موید این تغییرات است.
اما خانواده ایرانی در حال فرسایش است، زیرا به اجبار بار زیادی را بر عهده گرفته است و مجبور است رفع کاستیهای دولت در آموزش کارآمد نوجوانان، درآمد حداقلی برای زندگی جوانان، و کمک برای تامین مسکن زوجهای جوان را خود برعهده بگیرد.
نظام سیاسی بهتر است بجای مداخلات و سیاستگذاریهای غیرضروری و گاه زیانآور در حوزه خانواده، وظایف ضروری خود را انجام دهد. و اجازه بدهد که خانواده ایرانی به عنوان موفقترین نهاد اجتماعی در ایران، مدیریت تغییرات در حوزه خانواده و جامعهپذیری را خود بر عهده بگیرد.
اما خانواده ایرانی در حال فرسایش است، زیرا به اجبار بار زیادی را بر عهده گرفته است و مجبور است رفع کاستیهای دولت در آموزش کارآمد نوجوانان، درآمد حداقلی برای زندگی جوانان، و کمک برای تامین مسکن زوجهای جوان را خود برعهده بگیرد.
نظام سیاسی بهتر است بجای مداخلات و سیاستگذاریهای غیرضروری و گاه زیانآور در حوزه خانواده، وظایف ضروری خود را انجام دهد. و اجازه بدهد که خانواده ایرانی به عنوان موفقترین نهاد اجتماعی در ایران، مدیریت تغییرات در حوزه خانواده و جامعهپذیری را خود بر عهده بگیرد.
13.04.202513:50
برای آغاز
🔹 از روزهایی که وبلاگ مینوشتیم زمان زیادی گذشته است. روزگاری که نوشتن گیرِ شمارش کلمات نبود. کلمات به سادگی جریان مییافتند و ما تازه از وب دو، ارتباطات اجتماعی - وبلاگی را آموخته بودیم. به مرور هرچه گذشت، نوشتهها کم و کمرنگتر شد و ارتباطات پررنگتر. ارتباطات دیگر با کلمات جاری نمیشد. از طرفی کلمات هزینهزا شدند، آنقدر که تمایل به گردآوردن این تمرینهای نوشتن را به صلاح نمیدیدم. بعد از رونق کانال تلگرامی در فضای اندیشهورزی، به همان دلایل در برابر داشتن کانال تلگرامی مقاومت کردم.
🔸 بعد از چند سال چشم باز کردم و دیدم نوشتهها و کارهای خودم را هم نمیتوانم پیدا کنم. قلمم برای نوشتن از وضعیت روز و روزگار نه تنها مصلحتسنجی که کارکتر شماری هم میکند. گویی در جام دیگری مسابقهای بود که میدان مسابقه هرآنکس که عاشق کلمات است نبود.
🔹 به خودم قول داده بودم در سال جدید جایی برای جمعآوری نوشتهها و نوشتنهای بلند مدت به جز توییتر (ایکس) @smto برای خودم دست و پا کنم. جایی که قبلتر برای خودم ساخته بودم را مرتب کردم. تعداد محدودی از پراکندهگوییهای توییتر را منتقل کردم و این کانال را ساختم.
🔸 اینجا میخواهم از برنامه پژوهشیام بنویسم. درباره حساسیتهای اجتماعی و جامعه قلم بزنم. از کتابهای خوانده یا شنیده شده بنویسم. آمار و اعداد به درد بخور برای تحلیلهای اجتماعی را جمعآوری بکنم. تا حد امکان مراوده علمی و نظری با دوستان و عزیزانی داشته باشم که بسیار بیشتر و پیشتر در این فضا بودهاند.
🔹 حضور در شبکههای اجتماعی ارتباط مستقیمی دارند با تشویق و دیده و شنیده شدن. تعاملات و انتقادات و اصلاح رویهها از همین مسیر است. طبیعی است مانند هر فردی دیگر از بازنشر این پست یا معرفی این کانال به دوستداران این مباحث خوشحال
خواهم شد.
#یادداشت
🔹 از روزهایی که وبلاگ مینوشتیم زمان زیادی گذشته است. روزگاری که نوشتن گیرِ شمارش کلمات نبود. کلمات به سادگی جریان مییافتند و ما تازه از وب دو، ارتباطات اجتماعی - وبلاگی را آموخته بودیم. به مرور هرچه گذشت، نوشتهها کم و کمرنگتر شد و ارتباطات پررنگتر. ارتباطات دیگر با کلمات جاری نمیشد. از طرفی کلمات هزینهزا شدند، آنقدر که تمایل به گردآوردن این تمرینهای نوشتن را به صلاح نمیدیدم. بعد از رونق کانال تلگرامی در فضای اندیشهورزی، به همان دلایل در برابر داشتن کانال تلگرامی مقاومت کردم.
🔸 بعد از چند سال چشم باز کردم و دیدم نوشتهها و کارهای خودم را هم نمیتوانم پیدا کنم. قلمم برای نوشتن از وضعیت روز و روزگار نه تنها مصلحتسنجی که کارکتر شماری هم میکند. گویی در جام دیگری مسابقهای بود که میدان مسابقه هرآنکس که عاشق کلمات است نبود.
🔹 به خودم قول داده بودم در سال جدید جایی برای جمعآوری نوشتهها و نوشتنهای بلند مدت به جز توییتر (ایکس) @smto برای خودم دست و پا کنم. جایی که قبلتر برای خودم ساخته بودم را مرتب کردم. تعداد محدودی از پراکندهگوییهای توییتر را منتقل کردم و این کانال را ساختم.
🔸 اینجا میخواهم از برنامه پژوهشیام بنویسم. درباره حساسیتهای اجتماعی و جامعه قلم بزنم. از کتابهای خوانده یا شنیده شده بنویسم. آمار و اعداد به درد بخور برای تحلیلهای اجتماعی را جمعآوری بکنم. تا حد امکان مراوده علمی و نظری با دوستان و عزیزانی داشته باشم که بسیار بیشتر و پیشتر در این فضا بودهاند.
🔹 حضور در شبکههای اجتماعی ارتباط مستقیمی دارند با تشویق و دیده و شنیده شدن. تعاملات و انتقادات و اصلاح رویهها از همین مسیر است. طبیعی است مانند هر فردی دیگر از بازنشر این پست یا معرفی این کانال به دوستداران این مباحث خوشحال
خواهم شد.
#یادداشت
转发自:
خیابان جمهوری

05.04.202514:45
مسائل اخلاقی اجتماعی، علت عقب ماندگی جامعه ایران تعریف شده
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️ما از زمانی که درگیر غرب شدیم (میگویند از زمان جنگهای ایران و روس که عباسمیرزا متوجه عقب ماندگی ایران شد) دنبال راههایی برای گذر از این عقب ماندگی بودیم. مدرنیزاسیون دنبال شد، مدرنیته دنبال شد، تیپهایی مثل سیدجمال و بعدا مشروطه، غرب و استعمار دلیل عقب ماندگی اعلام شد و… همه اینها با هم بودند.
▫️به تدریج تا دوره پهلوی دوم یک رگههایی آمد که علت عقب ماندگی ما خودمان هستیم و رفتارهایمان. تا سال ۴۳ که مرحوم جمالزاده کتاب «خلقیات ما ایرانیان» را نوشت و دیگر اوجش است که مسئله عقب ماندگی جامعه ایران مسئله اخلاقی اجتماعی تعریف شد.
▫️در دهههای بعد و تا الان میدانید پرفروشترین کتابهای علوم اجتماعی، ژانر خلقیات است. ما کاری نداریم که واقعا جامعه ایران مسئله اخلاقی دارد یا ندارد اما همینکه مردم چنین کتابهایی را میخرند نشان میدهد یک جایی یک مسئلهای وجود دارد.
▫️مردم ایران معتقدند که ما از نظر وضعیت اخلاقی وضعیت خوبی نداریم. کتابهای خلقیات هم همین را میگویند.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️ما از زمانی که درگیر غرب شدیم (میگویند از زمان جنگهای ایران و روس که عباسمیرزا متوجه عقب ماندگی ایران شد) دنبال راههایی برای گذر از این عقب ماندگی بودیم. مدرنیزاسیون دنبال شد، مدرنیته دنبال شد، تیپهایی مثل سیدجمال و بعدا مشروطه، غرب و استعمار دلیل عقب ماندگی اعلام شد و… همه اینها با هم بودند.
▫️به تدریج تا دوره پهلوی دوم یک رگههایی آمد که علت عقب ماندگی ما خودمان هستیم و رفتارهایمان. تا سال ۴۳ که مرحوم جمالزاده کتاب «خلقیات ما ایرانیان» را نوشت و دیگر اوجش است که مسئله عقب ماندگی جامعه ایران مسئله اخلاقی اجتماعی تعریف شد.
▫️در دهههای بعد و تا الان میدانید پرفروشترین کتابهای علوم اجتماعی، ژانر خلقیات است. ما کاری نداریم که واقعا جامعه ایران مسئله اخلاقی دارد یا ندارد اما همینکه مردم چنین کتابهایی را میخرند نشان میدهد یک جایی یک مسئلهای وجود دارد.
▫️مردم ایران معتقدند که ما از نظر وضعیت اخلاقی وضعیت خوبی نداریم. کتابهای خلقیات هم همین را میگویند.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
27.03.202512:11
دوقطبیساز و دوقطبیسازی همیشه بوده، دوقطبیپسندی است که مساله است و مشکلساز؛ یعنی تمایل آشکار ابزارهای ترویجی حکومت به دوقطبیسازها.
نظام سیاسی، همانند عدلیه، باید به همه مردم، با هر گویش و گرایش، به یک چشم بنگرد، و در دستهبندیهای مردمان بیطرف و بینفع باشد.
نظام سیاسی، همانند عدلیه، باید به همه مردم، با هر گویش و گرایش، به یک چشم بنگرد، و در دستهبندیهای مردمان بیطرف و بینفع باشد.
显示 1 - 24 共 34
登录以解锁更多功能。