هرگاه به زمان می نگرم که همسان مسافری عجول در سفر است، آنگاه احساس خواهم کرد که فردا برای دوست داشتن خیلی دیر است. اگر قطرات غلتان و سنگین باران، گریه غم آلود هزاران انسان را همراه داشته باشد اگر غم در جاهای تلخ و سرد زندگی می رقصد، اگر زندگی مسیر را به سخره میگیرد و اگر طلوع هر آشنایی با غروب هر جدایی پایان میپذیرد، بگذار فقط خاطره ها جاویدان بمانند چرا که زندگی دو لحظه تولد و مرگ است و این دو پدیده آنچنان کوتاه خواهد بود که همانند برفی که در معرض نور خورشید است، نم نم تبخیر می شود و به هوا می رود