
Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

جناب گاو
其他
记录
28.02.202515:59
14.1K订阅者29.03.202523:21
450引用指数11.05.202514:16
3.8K每帖平均覆盖率15.05.202513:18
4.3K广告帖子的平均覆盖率28.04.202523:21
63.77%ER11.05.202512:57
28.03%ERR28.04.202505:39
همدردی
«ما با مردم بندرعباس همدردیم!» خیر! شما همدرد نیستید. تعارفات را کنار بگذاریم! شما احساس غم از غمشان میکنید، شما شاید برای خون دادن به صفهای طویل سازمان انتقال خون رفتید، چیزهایی که بسیار عالی و انسانی و شرافتمندانه است. ولی شما «همدرد» نیستید.
من و شما انسانیم. برای ما (و برای هر انسانی)، انسانهایی که بیرون از حیطه تجربه رو در رو و مستقیممان بودهاند و هستند، اینها برایمان ملموس نیستند. برای ما کشتگان بندرعباس یک آمار است(مگر آنکه مثلاً آنجا کار کرده باشیم یا کسی را بشناسیم...). خانواده آن کارگری که در هوای داغ آنجا زیر آفتاب کار میکرد و الان کشته شده، تا سالها عزادار خواهد بود. ما از این فاجعه متاثریم، ولی ما فردا یادمان خواهد رفت. نه اینکه این رذیلتی در ما باشد یا بخواهم انتقادی از این بابت کنم! خیر! ما انسانیم و محدودیتهای انسانی داریم. همین!
پس هموطن گرامی! لطفاً از حماسهسازی از این فاجعه یا از واکنش شریف هموطنان نسبت به آن دست بردار. این فاجعه فقط باید به ما یادآوری کند که چگونه سیستم تصمیمگیری متمرکز، آن هم توسط مسؤولین غیرمسؤول ما و همراه شده با شلختگی و باندبازی و سگسلیقگی معمول در این حکومت، فاجعه میآفریند. یادآوری کند که برای ایدئولوژی جان من و شما مهم نیست. امروز در بندرعباس قربانی گرفت، شاید فردا قربانی آن من و شما باشیم!
«ما با مردم بندرعباس همدردیم!» خیر! شما همدرد نیستید. تعارفات را کنار بگذاریم! شما احساس غم از غمشان میکنید، شما شاید برای خون دادن به صفهای طویل سازمان انتقال خون رفتید، چیزهایی که بسیار عالی و انسانی و شرافتمندانه است. ولی شما «همدرد» نیستید.
من و شما انسانیم. برای ما (و برای هر انسانی)، انسانهایی که بیرون از حیطه تجربه رو در رو و مستقیممان بودهاند و هستند، اینها برایمان ملموس نیستند. برای ما کشتگان بندرعباس یک آمار است(مگر آنکه مثلاً آنجا کار کرده باشیم یا کسی را بشناسیم...). خانواده آن کارگری که در هوای داغ آنجا زیر آفتاب کار میکرد و الان کشته شده، تا سالها عزادار خواهد بود. ما از این فاجعه متاثریم، ولی ما فردا یادمان خواهد رفت. نه اینکه این رذیلتی در ما باشد یا بخواهم انتقادی از این بابت کنم! خیر! ما انسانیم و محدودیتهای انسانی داریم. همین!
پس هموطن گرامی! لطفاً از حماسهسازی از این فاجعه یا از واکنش شریف هموطنان نسبت به آن دست بردار. این فاجعه فقط باید به ما یادآوری کند که چگونه سیستم تصمیمگیری متمرکز، آن هم توسط مسؤولین غیرمسؤول ما و همراه شده با شلختگی و باندبازی و سگسلیقگی معمول در این حکومت، فاجعه میآفریند. یادآوری کند که برای ایدئولوژی جان من و شما مهم نیست. امروز در بندرعباس قربانی گرفت، شاید فردا قربانی آن من و شما باشیم!
12.05.202504:49
وقتی مرتضی کاظمی با یک خوک وارد مباحثه میشود!
این خنازیر برای آنکه موضع کاملا ایدئولوژیک خود را توجیه کنند به هر دستاویزی چنگ میزنند: یک روز از امام حسین مایه میگذارند، یک روز از فلانو بهمان فیلسوف اگزیستانسیالیست (حتی نوع بیدینش) نقلقول میکنند، یک روز آمار بانک جهانی میآورند....
من جای کاظمی بودم اینقدر صبر و حوصله نشان نمیدادم. بلکه صراحتاً میگفتم: «خوک کثیف حراملقمه! مگر فقط عربستان است؟ کدام کشوری در دنیا به غیر از ما و کره شمالی روابط دیپلماتیکش را کاملا با آمریکا قطع کرده؟ مردک حرامخور که به خاطر ایدئولوژی زشتت حاضری وطن و ناموس خود را بفروشی! همه ۱۹۵ کشور دنیا گاو شیرده آمریکایند؟....»
این است راه درست حرف زدن با این حرامخورها!
این خنازیر برای آنکه موضع کاملا ایدئولوژیک خود را توجیه کنند به هر دستاویزی چنگ میزنند: یک روز از امام حسین مایه میگذارند، یک روز از فلانو بهمان فیلسوف اگزیستانسیالیست (حتی نوع بیدینش) نقلقول میکنند، یک روز آمار بانک جهانی میآورند....
من جای کاظمی بودم اینقدر صبر و حوصله نشان نمیدادم. بلکه صراحتاً میگفتم: «خوک کثیف حراملقمه! مگر فقط عربستان است؟ کدام کشوری در دنیا به غیر از ما و کره شمالی روابط دیپلماتیکش را کاملا با آمریکا قطع کرده؟ مردک حرامخور که به خاطر ایدئولوژی زشتت حاضری وطن و ناموس خود را بفروشی! همه ۱۹۵ کشور دنیا گاو شیرده آمریکایند؟....»
این است راه درست حرف زدن با این حرامخورها!
23.04.202521:48
یک ملاک عالی برای سنجش دوره های تاریخی وضع هنرها و کیفیت معماری است که مانند شاهدی است بر وضع اقتصاد و روح و علم و روابط جامعه. مثلا شاهکارهای معماری دوره ایلخانی نشاندهنده شکوفایی هنر و باطلکننده کلیشههای مبتذل تاریخ ناسیونالیستی است.
راجع به معماری قاجار، همین بس که اگر آن معماری حفظ و نگهداری میشد، چه بسا ایران رقیب ایتالیا در زمینه جلب جهانگرد میشد و درآمدی دهها برابر درآمد نفتی پیدا میکرد. احتیاجی هم به نابودکردن طبیعت یا نزاع دائم سیاسی بر سر پول نفت نبود. البته مساله را به اقتصاد تقلیل می دهیم که مطلب واضح باشد وگرنه زندگی در سایه زیباترین معماری جهان به اقتصاد ختم نمیشود و کل روحیه و کل هویت و زندگی را در بر میگیرد.
راجع به معماری قاجار، همین بس که اگر آن معماری حفظ و نگهداری میشد، چه بسا ایران رقیب ایتالیا در زمینه جلب جهانگرد میشد و درآمدی دهها برابر درآمد نفتی پیدا میکرد. احتیاجی هم به نابودکردن طبیعت یا نزاع دائم سیاسی بر سر پول نفت نبود. البته مساله را به اقتصاد تقلیل می دهیم که مطلب واضح باشد وگرنه زندگی در سایه زیباترین معماری جهان به اقتصاد ختم نمیشود و کل روحیه و کل هویت و زندگی را در بر میگیرد.
转发自:
کانال روزِ خوش



13.05.202522:15
دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان:
مسئله اکثریت اصلاح طلبان دموکراسی و آزادی نیست، شعارهای زیبا میدهند تا به قدرت برسند
مسئله اکثریت اصلاح طلبان دموکراسی و آزادی نیست، شعارهای زیبا میدهند تا به قدرت برسند
15.05.202510:52
امیر قطر بک هواپیمای چهارصد میلیون دلاری به رییس جمهور آمریکا هدیه می دهد و علاوه بر آن میلیاردها دلار از بویینگخریداری می کند.
تصورش را بکن شاه ایران چنین کاری می کرد. دسته جات سینه زنی روشنفکران و ملیون و طلاب آگاه تا صد سال دست از سرش بر نمی داشتند! بعضی ها هنوز به خاطر بک قالی که مثلا مظفرالدبن شاه هدیه داده بود حاضرند چند روز دشتام دهند.
تنگ نظری قوم. حقارت دولت. باد و بود. هارت و پورت.
تصورش را بکن شاه ایران چنین کاری می کرد. دسته جات سینه زنی روشنفکران و ملیون و طلاب آگاه تا صد سال دست از سرش بر نمی داشتند! بعضی ها هنوز به خاطر بک قالی که مثلا مظفرالدبن شاه هدیه داده بود حاضرند چند روز دشتام دهند.
تنگ نظری قوم. حقارت دولت. باد و بود. هارت و پورت.
转发自:
کانال روزِ خوش

06.05.202514:19
سیاه ترین برگهای تاریخ این سرزمین،تحت جو سنگین تبلیغات ایدئولوژیک
#ایدئولوژی
#ایدئولوژی
14.05.202509:07
09.05.202511:12
در مملکتی که همه احساس دانشمند بودن میکنند و معتقدند که حقشان است در ناسا کار کنند و فکر میکنند از عربها و ترکها و چینیها و هندیها باهوشترند و گمان میکنند اگر آخوند نبود الان ایران از اروپا و آمریکا جلو افتاده بود، در همین مملکت پر از باهوشان و دارندگان آیکیوی بالا، اکثریتشان معتقدند که آمریکا و اروپا (به خصوص انگلیس!) از نظام فعلی حمایت میکنند و اگر حمایت آنها نبود نظام تا حالا چند بار سرنگون شده بود!
مملکتی پر از داییجان ناپلئونهای پر از باد!
مملکتی پر از داییجان ناپلئونهای پر از باد!


17.05.202507:56
قبلا در این کانال گفته شده، ولی اجازه دهید باز بگوییم: اگر دلیلی خواستید بر اینکه مسؤولان مملکت و بوروکراتهای عزیز و «خادمین مردم» برای مردم به اندازهٔ پشگل ارزش قائل نیستند، این یک دلیل! در تمام شهرها هم این را داریم: مردم یک اسم برای مکانها دارند و «خادمین مردم» اسم دیگر.
حتی در حد اسم مکانهای عمومی به مردم اعتماد ندارند. تا وقتی اوضاع چنین است هیچ گُهی که ادعای خدمت به مردم و احقاق «حقوق شهروندی» دارد را جدی نگیرید. اینها فقط دنبال کنترل مردمند.
حتی در حد اسم مکانهای عمومی به مردم اعتماد ندارند. تا وقتی اوضاع چنین است هیچ گُهی که ادعای خدمت به مردم و احقاق «حقوق شهروندی» دارد را جدی نگیرید. اینها فقط دنبال کنترل مردمند.
17.05.202517:26
دبیرستان علوی و مالیخولیای دغلکارانه و اسپارتای عنقلابی
اگر بپرسید دلیل تاسیس مدرسه علوی چه بود، همه یک پاسخ به شما می دهند: واکنش به فرهنگ غربی و تربیت دانش آموزان مذهبی و تلاش برای جمع علم و دین در دوران آرام بعد مصدق. شما هم لابد به مذهب فعلی و به وضع مردم و به شکاف فعلی جامعه نگاه می کنی و فکر می کنی آن دوران هم لابد اینجور بوده. اما نه!
اولا، در دهه سی اکثر خانم های شهر چادری بودند. تعداد معدودی زن های کارمند بدون حجاب و با دامن بلند در مناطق شمال شهر بود، ولی به هیچ عنوان لختی بازی ها و بدن نمایی های امروزه مطرح نبود. مهم تر آنکه جامعه دو قطبی نبود و اکثر مردم مسلمان بودند و به هرحال با هم خوب کنار می آمدند. اکثر افسران ارتش من جمله فرماندهان گارد جاویدان نمازخوان سر وقت بودند (وضعیتی که تا ۵۷ ادامه دیدا کرد). کاباره و خانه های بدنام از نظر اکثر مردم غائب بود و سینمای مستهجن هم هنوز وجود نداشت. ابدا و اصلا و مطلقا مثل وضع حالا نبود. به لحاظ معنوی و روحی و مردانگی دنیای بسیار برتری بود.
پس این تلاش برای طلاق جامعه و جدایی افکندن و تاکید بر «مذهبی تر» بودن نشان از نارواداری داشت واز روحی رادیکال یا مضطرب نشات می گرفت. مطابق معمول دیدن چهار تا دامن طوفانی در بین برخی متشرعین برپا کرده بود. اگر نبود این عقده های جنسی و اخلاقیات اسراییلی، خیلی راحت تر با مردم کنار می آمدند. اصولا دینداری واکنشی و هویت محورانه چیز جالبی نیست و بنابر تعریف ظاهرساز و ریاکارانه است.
در همان ایام آدم هایی بودند هزار بار مومن تر و عالم تر که در بطن جامعه بودند و با آن خانم های بی حجاب هم تعامل می کردند. اکثر آن بی حجاب ها هم شناخت و ایمانشان از مراجع تقلید فعلی والاتر بود.
در این پس زمینه روانی، دبیرستان علوی نخبه محوری و تصلب ماشینی آموزش مدرن را با وسواس آخوندی قاطی کرد و مقدار زیادی تعصب و ریاکاری غلیظ و مشکلات روانی به روان نامتعادل جوان ها افزود. دست آخر سر هم با دعوت از طلاب نخاله و سیاسی باد اخوانیسم هم به مجموعه متکبر اضافه کرد. الهام گیری از مودودی و اخوانی ها احتمالی جدی بود.
بایستی گفته شود که جداکردن نره خرهای جوان از خانواده و تربیت گروهی آنها در یک محیط ماشینی پادگانی به اسپارت یونانی بیشتر شباهت دارد و کوچکترین شباهتی به سنن شرقی ندارد که خانواده و کار و قبیله و ادبیات و هنر را در هم می آمیختند. مهربانی و خانواده محوری و خضوع که در دنیای مسلمان سنتی حضور دارد در این مکان های آموزشی بی معنا بود. دانش آموزان علوی و موسسات مشابه از خانواده و جامعه بریده می شدند. گنجشک ماده هم اجازه حضور در زندگی آنان نداشت. هرگونه فردگرایی سرکوب می شد و تنوع تحمل نمی شد. تاکید برتحصیلات فنی و مهندسی و پزشکی بود که باعث تصلب و گولی و جمود بیشتر می شود. خلاصه فضای بیماری بود. خوارج -مانند بدون کم ترین خودآگاهی.
خیلی از فارغ التحصیلان دارای نحوست و سنگدلی و هزار عیب دیگر بودند که غالب «گناه کاران » جامعه از آن بری بودند. بالاخص دو ویژگی در بین این ها رشد کرد: حجم عظیمی از ریاکاری و برتری طلبی ذهنی و حرص: این خیال که هم علم و هم دین مال ماست بعدا به حوزه های دیگر هم سرایت کرد. تصور کردند که هر ساحت (علم، اقتصاد، دین، فلسفه، دیپلماسی، سیاست، فقه، عرفان، شعر،…) را با عملیات ذهنی ارزان می توان تصرف کرد. همه چیز به آدم های «باهوش» یعنی تحصیلکرده و نخبه تعلق دارد. چیزی ورای ذهنیات و واژه ها وجود ندارد. دین هم امری ذهنی و نظری است که می توان فرمول آن را در ماشین آموزشی مدرن گنجانید. این کاملا بر خلاف دین سنتی بلال حبشی و ابوذر غفاری بود که در میان مردم عادی می زیست و به عمل دلخوش بود. وقتی دین به معادله دیفرانسیل نخبگان دغلکار تبدیل شد دیگر امری موهوم و دروغین و از جنس لاف و ایده ورزی خودارضایانه است. ضمنا، هرکه سر هرسفره بدون تعهد نشیند، بیماری های آن سفره ها را در خود جمع می کند.
حاصل این پروژه آموزشی قابل پیش بینی بود: یک مشت جوان هول وحشر و بی رحم و برتری طلب و مغرور و متکبر و ضد زندگی و ضد زن و عقده ای و بی هنر با بدبینی و تبختر و بی اعتمادی نسبت به جامعه و شاه. طبعا بعدها خیلی راحت جواز قصابی و چپاول عنقلابی را از همان جوجه طلبه های نخاله جاه طلب دریافت کردند و با حرص هرآنچه در عالم وجود بود تصرف کرده و به گند کشیدند. یکی از پایه گذاران افسانه مدیریت عنقلابی شدند که وراجی و واژه پراکنی و مدرک راجع به یک موضوع را برابر تخصص یا تعهد یا دانایی یا دانش می انگارد، واژه پراکن هایی مانند حداد عادل که نان خود را در هر آبگوشتی می زنند. طبعا چون وجود خود را وامدار مدرسه اند در گسترش موسسات مشابه تلاش کردند.
اگر بپرسید دلیل تاسیس مدرسه علوی چه بود، همه یک پاسخ به شما می دهند: واکنش به فرهنگ غربی و تربیت دانش آموزان مذهبی و تلاش برای جمع علم و دین در دوران آرام بعد مصدق. شما هم لابد به مذهب فعلی و به وضع مردم و به شکاف فعلی جامعه نگاه می کنی و فکر می کنی آن دوران هم لابد اینجور بوده. اما نه!
اولا، در دهه سی اکثر خانم های شهر چادری بودند. تعداد معدودی زن های کارمند بدون حجاب و با دامن بلند در مناطق شمال شهر بود، ولی به هیچ عنوان لختی بازی ها و بدن نمایی های امروزه مطرح نبود. مهم تر آنکه جامعه دو قطبی نبود و اکثر مردم مسلمان بودند و به هرحال با هم خوب کنار می آمدند. اکثر افسران ارتش من جمله فرماندهان گارد جاویدان نمازخوان سر وقت بودند (وضعیتی که تا ۵۷ ادامه دیدا کرد). کاباره و خانه های بدنام از نظر اکثر مردم غائب بود و سینمای مستهجن هم هنوز وجود نداشت. ابدا و اصلا و مطلقا مثل وضع حالا نبود. به لحاظ معنوی و روحی و مردانگی دنیای بسیار برتری بود.
پس این تلاش برای طلاق جامعه و جدایی افکندن و تاکید بر «مذهبی تر» بودن نشان از نارواداری داشت واز روحی رادیکال یا مضطرب نشات می گرفت. مطابق معمول دیدن چهار تا دامن طوفانی در بین برخی متشرعین برپا کرده بود. اگر نبود این عقده های جنسی و اخلاقیات اسراییلی، خیلی راحت تر با مردم کنار می آمدند. اصولا دینداری واکنشی و هویت محورانه چیز جالبی نیست و بنابر تعریف ظاهرساز و ریاکارانه است.
در همان ایام آدم هایی بودند هزار بار مومن تر و عالم تر که در بطن جامعه بودند و با آن خانم های بی حجاب هم تعامل می کردند. اکثر آن بی حجاب ها هم شناخت و ایمانشان از مراجع تقلید فعلی والاتر بود.
در این پس زمینه روانی، دبیرستان علوی نخبه محوری و تصلب ماشینی آموزش مدرن را با وسواس آخوندی قاطی کرد و مقدار زیادی تعصب و ریاکاری غلیظ و مشکلات روانی به روان نامتعادل جوان ها افزود. دست آخر سر هم با دعوت از طلاب نخاله و سیاسی باد اخوانیسم هم به مجموعه متکبر اضافه کرد. الهام گیری از مودودی و اخوانی ها احتمالی جدی بود.
بایستی گفته شود که جداکردن نره خرهای جوان از خانواده و تربیت گروهی آنها در یک محیط ماشینی پادگانی به اسپارت یونانی بیشتر شباهت دارد و کوچکترین شباهتی به سنن شرقی ندارد که خانواده و کار و قبیله و ادبیات و هنر را در هم می آمیختند. مهربانی و خانواده محوری و خضوع که در دنیای مسلمان سنتی حضور دارد در این مکان های آموزشی بی معنا بود. دانش آموزان علوی و موسسات مشابه از خانواده و جامعه بریده می شدند. گنجشک ماده هم اجازه حضور در زندگی آنان نداشت. هرگونه فردگرایی سرکوب می شد و تنوع تحمل نمی شد. تاکید برتحصیلات فنی و مهندسی و پزشکی بود که باعث تصلب و گولی و جمود بیشتر می شود. خلاصه فضای بیماری بود. خوارج -مانند بدون کم ترین خودآگاهی.
خیلی از فارغ التحصیلان دارای نحوست و سنگدلی و هزار عیب دیگر بودند که غالب «گناه کاران » جامعه از آن بری بودند. بالاخص دو ویژگی در بین این ها رشد کرد: حجم عظیمی از ریاکاری و برتری طلبی ذهنی و حرص: این خیال که هم علم و هم دین مال ماست بعدا به حوزه های دیگر هم سرایت کرد. تصور کردند که هر ساحت (علم، اقتصاد، دین، فلسفه، دیپلماسی، سیاست، فقه، عرفان، شعر،…) را با عملیات ذهنی ارزان می توان تصرف کرد. همه چیز به آدم های «باهوش» یعنی تحصیلکرده و نخبه تعلق دارد. چیزی ورای ذهنیات و واژه ها وجود ندارد. دین هم امری ذهنی و نظری است که می توان فرمول آن را در ماشین آموزشی مدرن گنجانید. این کاملا بر خلاف دین سنتی بلال حبشی و ابوذر غفاری بود که در میان مردم عادی می زیست و به عمل دلخوش بود. وقتی دین به معادله دیفرانسیل نخبگان دغلکار تبدیل شد دیگر امری موهوم و دروغین و از جنس لاف و ایده ورزی خودارضایانه است. ضمنا، هرکه سر هرسفره بدون تعهد نشیند، بیماری های آن سفره ها را در خود جمع می کند.
حاصل این پروژه آموزشی قابل پیش بینی بود: یک مشت جوان هول وحشر و بی رحم و برتری طلب و مغرور و متکبر و ضد زندگی و ضد زن و عقده ای و بی هنر با بدبینی و تبختر و بی اعتمادی نسبت به جامعه و شاه. طبعا بعدها خیلی راحت جواز قصابی و چپاول عنقلابی را از همان جوجه طلبه های نخاله جاه طلب دریافت کردند و با حرص هرآنچه در عالم وجود بود تصرف کرده و به گند کشیدند. یکی از پایه گذاران افسانه مدیریت عنقلابی شدند که وراجی و واژه پراکنی و مدرک راجع به یک موضوع را برابر تخصص یا تعهد یا دانایی یا دانش می انگارد، واژه پراکن هایی مانند حداد عادل که نان خود را در هر آبگوشتی می زنند. طبعا چون وجود خود را وامدار مدرسه اند در گسترش موسسات مشابه تلاش کردند.


08.05.202515:48
ترجمه:
«اینکه کشورهای عرب خلیج فارس در چند دهه گذشته کلی قدرت اقتصادی و سیاسی پیدا کردند و از لحاظ دیپلماتیک هم اغلب بسیار قوی عمل کردهاند، و اینکه در همین چند دهه ما کارمان لگدپرانی به همه و شعار مرگ بر این و آن بوده و بدترین سیاستهای اقتصادی را پیش گرفتهایم، تا جایی که خودمان را به یک کشور بسیار غیرمهم تبدیل کردهایم، و اینکه دیپلماتهای ما عموما به اندازه الاغ فهمی از روابط دیپلماتیک یا حتی درکی ساده از روابط عمومی ساده ندارند، اینها اصلا مهم نیست. اروپاییها و بقیه همه منتظر اجازه چار تا ریقوی اصلاحطلب بودند تا تصمیم بگیرند چه کنند!»
کی شود باد ایرانی خالی شود!
«اینکه کشورهای عرب خلیج فارس در چند دهه گذشته کلی قدرت اقتصادی و سیاسی پیدا کردند و از لحاظ دیپلماتیک هم اغلب بسیار قوی عمل کردهاند، و اینکه در همین چند دهه ما کارمان لگدپرانی به همه و شعار مرگ بر این و آن بوده و بدترین سیاستهای اقتصادی را پیش گرفتهایم، تا جایی که خودمان را به یک کشور بسیار غیرمهم تبدیل کردهایم، و اینکه دیپلماتهای ما عموما به اندازه الاغ فهمی از روابط دیپلماتیک یا حتی درکی ساده از روابط عمومی ساده ندارند، اینها اصلا مهم نیست. اروپاییها و بقیه همه منتظر اجازه چار تا ریقوی اصلاحطلب بودند تا تصمیم بگیرند چه کنند!»
کی شود باد ایرانی خالی شود!
24.04.202516:42
تبریک به خانواده حجت الاسلام والمسلمین جوادی به مناسبت حل یک معمای ریاضی در علم اقتصاد
در وضعیتی که نرخ بهره منفی است، دسترسی به وام و اعتبار یعنی دسترسی به پول مفت. چون با پول مفت اگر حتی منوکسید کربن بخری می توانی سود کنی. بر این اساس دانشمندان ثابت کرده اند که در چنین شرایطی حتی میمون های باغ وحش نیز به سودآوری دست پیدا خواهند کرد. منتهی یک مساله ریاضی مطرح بوده که چه میزان اتلاف و غارت می تواند یک موسسه اعتباری با پول مفت را ورشکست کند؟
خوشبختانه حجت الاسلام امین جوادی و پسران با تکنیک آزمون و خطا این معما را حل کردند و معلوم شد پاسخ درست ۸۸.۸۸ درصد می باشد. ایشان موسس و مدیر و سهامدار موسسه اعتباری ملل هستند. ۸۸ درصد وام ها را به شرکت پسر جوانشان بخشیدند که قابل وصول نیست. جناب جوادی دارای مدرک دکتری فقه و اصول بوده و در مصاحبه ها و تحلیل های فقهی-عرفانی- مالی خود از کند شدن پخش پول و کم لطفی بانک مرکزی (تلاش برای کنترل تورم) شکایت می کنند.
اگر مملکت صاحاب داشت الان باید جنازه های خانواده جوادی و مدیران بانک مرکزی که به ایشان مجوز دادند بالای دار باشد. اما احتمالا به زودی بانک مرکزی دستور ادغام این موسسه را در یکی از بانک ها می دهد و کل طلب های مردم و سهامداران با استقراض از بانک مرکزی حل و فصل شده و البته چند درصدی هم تورم کشور بالا خواهد رفت. این هدیه ملت ایران به خانواده محترم جوادی مشابه جوایز مشابهی است که در سالهای قبل به نوابغ پرداخت شد.
این هم شمه ای از گزارش های مرتبط:
———
«با انحلال سه مؤسسه اعتباری کاسپین، توسعه و نور در سال گذشته، حالا تنها مؤسسه فعال در شبکه بانکی، مؤسسه اعتباری ملل است. این مؤسسه در سال ۱۳۶۶ با نام صندوق قرض الحسنه عسکریه فعالیت خود را آغاز کرد و در اوایل دهه نود با نام ملل فعالیتش را توسعه داد.
طبق بررسی سید حسین جوادی پسر سید امین جوادی مدیرعامل موسسه ملل و عضو هیئت مدیره بیمه تعاون به عنوان مدیرعامل یکی از شرکتهای فرعی موسسه ملل به نام گسترش عمران ملل فعالیت دارد. همچنین در ۱۰ شرکت دیگر مشغول به فعالیت است. این مساله نشان می دهد که موسسه ملل یا کمبود مدیریت دارد که این چنین وارد زیان سنگین و ناترازی شده است، یا اینکه خانواده جوادی نتوانسته اند عملکرد خوبی در این موسسه داشته باشند. چراکه در حال حاضر نه تنها مدیریت این موسسه را در اختیار دارند بلکه بر فعالیت زیر مجموعه های بانک نیز سایه انداخته اند
———-
زیان موسسه ملل بیش از ۱۳ برابر سرمایه ثبت شده است و با توجه به کفایت سرمایه منفی ۱۱.۳۲ درصدی، ملل وضعیت بحرانی دارد و در صورت تداوم این رویه، تنها موسسه اعتباری شبکه بانکی، منحل یا ادغام خواهد شد.
——
——-
روابط مدیریتی نزدیک میان موسسه ملل و گروه توسعه اقتصاد ملل نیز بر این ماجرا سایه انداخته است. سید امین جوادی، مدیرعامل موسسه اعتباری ملل، در عین حال ریاست هیات مدیره گروه توسعه اقتصاد ملل را برعهده دارد و پیمان قربانی، قائم مقام مدیرعامل موسسه ملل، نائب رئیس هیات مدیره این گروه اقتصادی است.
—————
گزارش فارس؛ تازهترین آمار منتشر شده از تسهیلات اشخاص مرتبط با بانکها نشان میدهد که مؤسسه مالی و اعتباری ملل بیش از ۳۲.۴ هزار میلیارد تومان به اشخاص مرتبط خود وام داده است که از این میزان ۸.۶ هزار میلیارد تومان معوق شده و به بانک بازنگشته است.
—— طبق آمار منتشر شده بانک مرکزی از تسهیلات کلان غیرجاری، تسهیلات کلان معوق این مؤسسه اعتباری به مدیر عاملی سید امین جوادی ۹.۹ هزار میلیارد تومان است که نشان میدهد ۸۸.۸ درصد تسهیلات کلان معوق شده مربوط به شرکتهای زیر مجموعه بانک است.
——-
در وضعیتی که نرخ بهره منفی است، دسترسی به وام و اعتبار یعنی دسترسی به پول مفت. چون با پول مفت اگر حتی منوکسید کربن بخری می توانی سود کنی. بر این اساس دانشمندان ثابت کرده اند که در چنین شرایطی حتی میمون های باغ وحش نیز به سودآوری دست پیدا خواهند کرد. منتهی یک مساله ریاضی مطرح بوده که چه میزان اتلاف و غارت می تواند یک موسسه اعتباری با پول مفت را ورشکست کند؟
خوشبختانه حجت الاسلام امین جوادی و پسران با تکنیک آزمون و خطا این معما را حل کردند و معلوم شد پاسخ درست ۸۸.۸۸ درصد می باشد. ایشان موسس و مدیر و سهامدار موسسه اعتباری ملل هستند. ۸۸ درصد وام ها را به شرکت پسر جوانشان بخشیدند که قابل وصول نیست. جناب جوادی دارای مدرک دکتری فقه و اصول بوده و در مصاحبه ها و تحلیل های فقهی-عرفانی- مالی خود از کند شدن پخش پول و کم لطفی بانک مرکزی (تلاش برای کنترل تورم) شکایت می کنند.
اگر مملکت صاحاب داشت الان باید جنازه های خانواده جوادی و مدیران بانک مرکزی که به ایشان مجوز دادند بالای دار باشد. اما احتمالا به زودی بانک مرکزی دستور ادغام این موسسه را در یکی از بانک ها می دهد و کل طلب های مردم و سهامداران با استقراض از بانک مرکزی حل و فصل شده و البته چند درصدی هم تورم کشور بالا خواهد رفت. این هدیه ملت ایران به خانواده محترم جوادی مشابه جوایز مشابهی است که در سالهای قبل به نوابغ پرداخت شد.
این هم شمه ای از گزارش های مرتبط:
———
«با انحلال سه مؤسسه اعتباری کاسپین، توسعه و نور در سال گذشته، حالا تنها مؤسسه فعال در شبکه بانکی، مؤسسه اعتباری ملل است. این مؤسسه در سال ۱۳۶۶ با نام صندوق قرض الحسنه عسکریه فعالیت خود را آغاز کرد و در اوایل دهه نود با نام ملل فعالیتش را توسعه داد.
طبق بررسی سید حسین جوادی پسر سید امین جوادی مدیرعامل موسسه ملل و عضو هیئت مدیره بیمه تعاون به عنوان مدیرعامل یکی از شرکتهای فرعی موسسه ملل به نام گسترش عمران ملل فعالیت دارد. همچنین در ۱۰ شرکت دیگر مشغول به فعالیت است. این مساله نشان می دهد که موسسه ملل یا کمبود مدیریت دارد که این چنین وارد زیان سنگین و ناترازی شده است، یا اینکه خانواده جوادی نتوانسته اند عملکرد خوبی در این موسسه داشته باشند. چراکه در حال حاضر نه تنها مدیریت این موسسه را در اختیار دارند بلکه بر فعالیت زیر مجموعه های بانک نیز سایه انداخته اند
———-
زیان موسسه ملل بیش از ۱۳ برابر سرمایه ثبت شده است و با توجه به کفایت سرمایه منفی ۱۱.۳۲ درصدی، ملل وضعیت بحرانی دارد و در صورت تداوم این رویه، تنها موسسه اعتباری شبکه بانکی، منحل یا ادغام خواهد شد.
——
——-
روابط مدیریتی نزدیک میان موسسه ملل و گروه توسعه اقتصاد ملل نیز بر این ماجرا سایه انداخته است. سید امین جوادی، مدیرعامل موسسه اعتباری ملل، در عین حال ریاست هیات مدیره گروه توسعه اقتصاد ملل را برعهده دارد و پیمان قربانی، قائم مقام مدیرعامل موسسه ملل، نائب رئیس هیات مدیره این گروه اقتصادی است.
—————
گزارش فارس؛ تازهترین آمار منتشر شده از تسهیلات اشخاص مرتبط با بانکها نشان میدهد که مؤسسه مالی و اعتباری ملل بیش از ۳۲.۴ هزار میلیارد تومان به اشخاص مرتبط خود وام داده است که از این میزان ۸.۶ هزار میلیارد تومان معوق شده و به بانک بازنگشته است.
—— طبق آمار منتشر شده بانک مرکزی از تسهیلات کلان غیرجاری، تسهیلات کلان معوق این مؤسسه اعتباری به مدیر عاملی سید امین جوادی ۹.۹ هزار میلیارد تومان است که نشان میدهد ۸۸.۸ درصد تسهیلات کلان معوق شده مربوط به شرکتهای زیر مجموعه بانک است.
——-


08.05.202514:59
ترجمه: اعراب بایستی توجه داشته باشند که با تعدادی خُل درمانناپذیر طرفند!
11.05.202504:15
اینحا یک استاد دانشگاه (عبدالکریمی) با یک آخوند (اکبرنژاد) در حال مناظره است. البته همه اساتید دانشگاه به بدی عبدالکریمی نیستند و اکثریت قریب به اتفاق آخوندها (به خصوص آنها که چنین وارد عرصه عمومی میشوند) به خوبی اکبرنژاد نیستند. ولی از من که با هر دو قشر خیلی نشست و برخاست داشته بشنوید: اگر نجاتی برای ایران متصور است، امور مملکت را باید از دست این دو قشر (هر دو!) خارج کرد.
登录以解锁更多功能。