Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
مجله موازی avatar

مجله موازی

🌌 مسیرهای موازی پیرامون ما
|فلسفه، علم و دین|
آدرس وبسایت:
www.mowazi.ir
کانال اینستاگرام: https://instagram.com/mowazi_mag?igshid=YmMyMTA2M2Y=
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Груд 10, 2022
添加到 TGlist 的日期
Бер 17, 2025

مجله موازی 热门帖子

👤 اروین شرودینگر؛ از پایه‌گذاران مکانیک کوانتومی

در بیان یک مسئله علمی، بازیکن دیگر، خدای مهربان است. او نه تنها مسئله را طرح کرده، بلکه قوانین بازی را نیز تعیین نموده است.
اما این قوانین به طور کامل شناخته شده نیستند. نیمی از آنها بر عهده شماست تا کشف یا استنتاج‌شان کنید.


#نقل_قول

🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
🧠انجمن مغز و فلسفه ذهن علوم پزشکی شهید بهشتی و انجمن علمی فلسفه دانشگاه شهید بهشتی با حمایت مجله موازی برگزار می‌کند:
📖 اراده آزاد: توهم یا واقعیت؟
گفتگویی آزاد در مساله اراده آزاد

🔉 با حضور:
- دکتر امید کریم زاده
دکتری فلسفه تحلیلی از IPM و عضو هیئت علمی پژوهشکده مغز و علوم شناختی دانشگاه شهید بهشتی
-دکتر نیما نریمانی
پژوهشگر فلسفه علم و فلسفه دین دانشگاه صنعتی شریف

🗓 سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ الی ۱۷

📍دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی، سالن ناصرخسرو

💰ثبت نام در این دوره بصورت رایگان می‌باشد.

🔹جهت ثبت‌نام کلیک کنید

(این نشست تنها به شکل حضوری برگزار می‌شود.)


🆔 @mowazi_mag
@mindphilosa
@philosophysbu
07.04.202510:46
📌 فایل پی‌دی‌اف کامل مقاله‌ی بالا:
🔸 Does Evolutionary Theory Need a Rethink?

#مقاله #معرفی_مقاله #تکامل
➖➖➖➖
🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
23.03.202500:42
📌 همزیستی و همگرایی علم و دین؛
2️⃣
یک رویکرد میان‌رشته‌ای فلسفی‌علمی یا خرافات شبه‌علمی مدرن؟


در سال 2012، دنیل سارویتز (دانشمند خداناباور) مقاله‌ای جالب و چالش‌برانگیز را در مجله نیچر منتشر کرد با عنوان:

🔰"گاهی علم باید با دین همزیستی کند"

🔸این مقاله به بررسی پیوندهای پیچیده بین علم و دین می‌پردازد. نویسنده [با وجود اینکه خداناباور است] در این مقاله استدلال می‌کند که علم به تنهایی نمی‌تواند تمام نیازهای انسانی برای درک جهان و جایگاه ما در آن را برآورده کند و در این مورد دین می‌تواند مکمل خوبی باشد.
علم به ما می‌گوید "چگونه" یک کار را انجام دهیم، اما دین می‌گوید اصلا آیا باید آن کار انجام بدهیم یا نه، "چرا" باید انجام بدهیم، آیا این عمل اخلاقی‌ است یا خیر. 

🔹دنیل سارویتز استدلال می‌کند که علم به تنهایی نمی‌تواند تمام نیازهای انسانی برای درک جهان را پاسخ دهد. او معتقد است در مواجهه با پرسش‌های وجودی (مانند معنای زندگی، اخلاق، یا حس حیرت در برابر ناشناخته‌ها)، دین و تجربه‌های معنوی می‌توانند نقشی مکمل ایفا کنند، حتی اگر از نظر علمی تأییدپذیر نباشند.

📌استدلال‌های کلیدی مقاله به شرح زیر است:

الف) محدودیت ذاتی علم در پاسخ به پرسش‌های انسانی
مثال بوزون هیگز:
کشف هیگز، هرچند دستاورد علمی بزرگی است، اغلب برای عموم مردم یک مفهوم انتزاعی و غیرقابل لمس باقی می‌ماند.
هیگز پاسخ به سوالات فنی (مثلاً «چگونه ذرات جرم پیدا می‌کنند؟») است، اما هیچ بینشی درباره معنای وجود یا حس غایی یا هدفمند‌ بودن یا نبودن جهان ارائه نمی‌دهد.
سارویتز می‌گوید: «برای کسانی که ریاضیات را درک نمی‌کنند، باور به هیگز نوعی عمل ایمانی است، نه عقلانی». 

ب) دین به عنوان واسطه‌ای برای مواجهه با ناشناخته‌ها
مثال معابد آنگکور:
این معابد، برخلاف هیگز، تجربه‌ای عینی و احساسی از مواجهه با رازهای جهان را برای بازدیدکنندگان ایجاد می‌کنند. هنر و معماری این معابد، بیانگر حکمت تمدنی ناپدیدشده است که از طریق نمادها و اسطوره‌ها، حس ارتباط با امر متعالی را منتقل می‌کند.
سارویتز تأکید می‌کند: «حتی ویرانه‌های برخورددهنده هادرونی در آینده، هرگز نمی‌توانند چنین تجربه‌ای از جهان زیراتمی را منتقل کنند». 

ج) نقد اقتدار مطلق علم‌زدگی افراطی به جای علم‌گرایی معتدل؛ چالش‌های فرهنگی علیه علم‌زدگی:
سارویتز هشدار می‌دهد که مخالفت‌های فزاینده با علم‌زدگی (مثلاً از سوی طرفداران تکامل طراحی هوشمند شده) تنها ناشی از «نادانی» نیستند، بلکه نشان می‌دهند علم نمی‌تواند تمام نیازهای شناختی و عاطفی انسان را برآورده کند.

به گفته او، این چالش‌ها ثابت می‌کنند که بشر همواره به روش‌های غیرعلمی (مانند دین، فلسفه، یا هنر) برای تفسیر جهان نیاز دارد. 

د) تمایز بین دو لغت «چگونه» و «چرا»؛
علم پاسخ‌گوی «چگونه» است:
علم مکانیسم‌های طبیعت را توضیح می‌دهد (مثلاً نحوه عملکرد DNA یا تشکیل کهکشان‌ها). ولیکن دین/فلسفه پاسخ‌گوی «چرایی‌های بنیادین» هستند. پرسش‌هایی مانند «چرا جهان وجود دارد؟»، «آیا زندگی هدفی دارد؟»، یا «چه چیزی اخلاقی است؟» خارج از حیطه علم هستند.
🔸سارویتز در این مقاله نه از شبه‌علم دفاع می‌کند، و نه خواهان حذف علم است. او سه نکته اصلی را مطرح می‌کند: 

1️⃣ فروتنی علمی: علم باید محدودیت‌های خود را در پاسخ به پرسش‌های وجودی بپذیرد. 
2️⃣ همزیستی غیررقابتی: علم و دین می‌توانند در حوزه‌های جداگانه (مادی vs. معنوی) به غنای تجربه انسانی کمک کنند. 
3️⃣ احترام به تنوع معرفتی: جامعه باید به روش‌های مختلف فهم جهان (اعم از علمی، دینی، فلسفی، یا هنری) احترام بگذارد، به شرطی که این روش‌ها مرزهای خود را محترم بشمارند (مثلاً دین ادعای توضیح پدیده‌های طبیعی را نداشته باشد، و علم ادعای پاسخ به پرسش‌های متافیزیکی نکند).



✅ مقاله سارویتز یک اعلامیه ضدتقلیل‌گرایی است. او می‌گوید اگرچه علم ابزاری بی‌بدیل برای بهبود شرایط مادی بشر است، اما تقلیل تمام واقعیت به داده‌های علمی، فقر فلسفی و معنوی ایجاد می‌کند. به بیان دیگر، علم می‌تواند به ما بیاموزد چگونه اتم‌ها را بشکافیم، اما نمی‌گوید چرا نباید این قدرت را برای نابودی بشر به کار ببریم —اینجاست که اخلاق، دین، یا فلسفه وارد میدان می‌شوند.



📚منبع:
Sarewitz, D. Sometimes science must give way to religion. Nature 488, 431 (2012). https://doi.org/10.1038/488431a

#علم_و_دین
🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
📚 چرا جهان وجود دارد؟

نویسندگان: پل دیویس، تایرون گلدشمیت، شان کرول، درک پارفیت
مترجم: امیرمسعود جهان بین

🔸کتاب اول مجموعه ما و جهان با نامِ "چرا جهان وجود دارد؟" شامل پنج مقاله است که به بنیادی‌ترین پرسش میان پرسش‌های علم و دین می‌پردازد. مشهور است که آنچه در علوم تجربی بیشتر درباره‌ی آن بحث می‌شود چه‌گونگی‌ها است و پاسخ چرایی‌ها، حتی اگر با دقت زیادی در علم تجربی پیگیری شود باز سر از چه‌گونگی در خواهد آورد. در این می بینیم که برخی همین گزاره‌ی مشهور را نیز مورد تردید قرار داده‌اند. اما حتی اگر بپذیریم که این تفکیک مناقشه برانگیز است، باز معضل بزرگی پیش روی پرسش‌ها درباره چرایی جهان، وجود دارد؛ معضل پرسش‌های بی‌انتها! زمانی که می‌پرسیم چرا چنان است و چرا چیزی چنین است، پاسخ‌ها می‌توانند آرام بخشی موقت و موضعی داشته باشند اما دوباره زبانه می‌کشند و چرایی را بر سر همان پاسخ‌ها می‌گذارند.

🌐 متن کامل این بررسی را می‌توانید در سایت موازی مطالعه کنید.

#معرفی_کتاب #فلسفه #آغاز_جهان

🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
07.04.202510:42
📕 #معرفی_مقاله

📢 نقد نئوداروینیسم و پیشنهاد سنتز تکاملی توسعه‌یافته (EES).📢

📘 عنوان مقاله:
🔺 آیا نظریه فرگشت نیاز به بازنگری دارد؟🔺

🔶 مقاله‌ی «آیا تئوری فرگشت نیاز به بازنگری دارد؟» نوشته کوین لالاند و همکاران (۲۰۱۴، مجله Nature)، به بررسی محدودیت‌های سنتز نوین (نئوداروینیسم) در توضیح فرآیندهای تکاملی می‌پردازد و پیشنهاد می‌کند نظریه فرگشت با افزودن مفاهیمی مانند زیست‌شناسی رشدی، اپی‌ژنتیک، و ساخت جایگاه، به سنتز تکاملی گسترده (EES) ارتقاء یابد. در ادامه، این نقد را همراه با دیدگاه مخالفان به تفصیل تحلیل می‌کنیم.

📌۱. نئوداروینیسم (سنتز نوین)؛ چارچوب سنتی تکامل
نئوداروینیسم، ترکیبی از نظریه انتخاب طبیعی داروین و ژنتیک مندلی است که در دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت. پایه‌های اصلی آن عبارتند از:
▪️تغییرات ژنتیکی تصادفی (مانند جهش‌ها) به عنوان منبع تنوع.
▪️انتخاب طبیعی به عنوان نیروی اصلی شکل‌دهنده سازگاری.
▪️وراثت ژن‌محور (انتقال صفات از طریق DNA). 

🔸 این چارچوب، تکامل را با محاسبه تغییرات در فراوانی ژن‌ها در جمعیت‌ها توصیف می‌کند. اما لالاند و همکاران استدلال می‌کنند که این رویکرد، فرآیندهای کلیدی دیگری را که در داده‌های جدید علوم زیستی آشکار شده‌اند، نادیده می‌گیرد.

📌۲. نقدهای اصلی به نئوداروینیسم
▪️الف) تمرکز افراطی بر ژن‌ها و بی‌توجهی به زیست‌شناسی رشدی
نئوداروینیسم فرض می‌کند که تنوع تصادفی ژنتیکی تنها ماده خام تکامل است. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند که فرآیندهای رشد و نمو (توسعه موجودات) مسیرهای تکاملی را جهت‌دهی می‌کنند.
▫️ مثال: در ماهی‌های سیکلید دریاچه‌های تانگانیکا و مالاوی، گونه‌هایی با شکل‌های بدنی مشابه به‌طور مستقل تکامل یافته‌اند. نئوداروینیسم این همگرایی را به «انتخاب طبیعی در محیط‌های مشابه» نسبت می‌دهد، اما EES توضیح می‌دهد که مکانیسم‌های رشد مشترک (مثلاً الگوی تشکیل استخوان فک) این مسیرهای تکاملی را هدایت کرده‌اند. این پدیده «سوگیری رشدی» (Developmental Bias) نامیده می‌شود: توسعه موجودات، برخی تغییرات را آسان‌تر یا محتمل‌تر می‌کند. 

🔸 ب) نادیده گرفتن نقش اپی‌ژنتیک در تکامل:
اپی‌ژنتیک به تغییرات در بیان ژن‌ها اشاره دارد که بدون تغییر در توالی DNA رخ می‌دهند (مثلاً از طریق متیلاسیون DNA یا تغییرات کروموزومی). این تغییرات ممکن است از طریق نسل‌ها منتقل شوند. 
▫️مثال: در موش‌ها، قرار گرفتن مادر در معرض استرس، باعث افزایش حساسیت به اضطراب در فرزندان می‌شود، حتی اگر DNA تغییر نکرده باشد. نئوداروینیسم این انتقال غیرژنتیکی را نادیده می‌گیرد، در حالی که EES آن را به عنوان بخشی از «توارث فراجنتیکی» در نظر می‌گیرد. 

🔸 ج) غفلت از ساخت جایگاه (Niche Construction):
▪️موجودات با تغییر محیط خود (ساخت جایگاه)، بر انتخاب طبیعی تأثیر می‌گذارند.
▫️مثال: کرم‌های خاکی با ایجاد تونل و تغییر ترکیب خاک، محیطی را ایجاد می‌کنند که بر تکامل خود و سایر گونه‌ها اثر می‌گذارد. نئوداروینیسم محیط را ثابت فرض می‌کند، اما EES تأکید دارد که موجودات و محیط به طور دینامیک بر هم تأثیر می‌گذارند

🔸 د) نقش انعطاف‌پذیری فنوتیپی (Phenotypic Plasticity):
▪️انعطاف‌پذیری فنوتیپی به توانایی یک ژنوتیپ در تولید فنوتیپ‌های مختلف در پاسخ به محیط اشاره دارد.
▫️مثال: برگ‌های یک گیاه ممکن است در خاک خشک کوچک و ضخیم، و در خاک مرطوب بزرگ و نازک شوند. نئوداروینیسم این تغییرات را «نویز» می‌داند، اما EES معتقد است این انعطاف‌پذیری می‌تواند پیش‌زمینه سازگاری ژنتیکی باشد.

📌 ۳. پیشنهاد جایگزین: سنتز تکاملی گسترده (EES) 
مسئله EES چهار اصل کلیدی را به نئوداروینیسم اضافه می‌کند:
١. توسعه موجودات به‌عنوان نیروی هدایت‌کننده تکامل.
٢. اپی‌ژنتیک به عنوان مکانیسم توارثی مکمل DNA.
٣. ساخت جایگاه به عنوان تعامل دوسویه موجودات و محیط.
۴. انعطاف‌پذیری فنوتیپی به عنوان پیشنیاز سازگاری. 

🔸تفاوت اصلی EES با نئوداروینیسم:
▪️در نئوداروینیسم، فرآیندهای فوق نتیجه تکامل هستند، اما در EES، این فرآیندها علت تکامل محسوب می‌شوند.
▫️مثال: ساخت جایگاه توسط موریانه‌ها نه تنها نتیجه تکامل است، بلکه با ایجاد محیط جدید، مسیرهای تکاملی آینده را جهت‌دهی می‌کند.

ادامه:👇🏻👇🏻

➖➖➖➖
🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
07.04.202510:42
📌۴. دیدگاه مخالفان: «نیازی به بازنگری نیست!» 
گرگوری رِی، هاپی هوکسترا و همکاران در پاسخ به لالاند استدلال می‌کنند که:
▪️نئوداروینیسم انعطاف‌پذیر است: مفاهیمی مانند ساخت جایگاه یا انعطاف‌پذیری فنوتیپی از زمان داروین مورد مطالعه بوده‌اند (مثلاً کتاب داروین درباره کرم‌های خاکی). این مفاهیم بدون نیاز به تغییر چارچوب نظری، در نظریه فعلی جای گرفته‌اند.

▪️ژن‌ها همچنان محور هستند: تغییرات ژنتیکی (مانند جهش‌ها) برای سازگاری و گونه‌زایی ضروری‌اند. عوامل غیرژنتیکی (مثل اپی‌ژنتیک) ممکن است مکمل باشند، اما جایگزین ژن‌ها نمی‌شوند.
▪️شواهد ناکافی: ادعاهایی مانند «تقدم انعطاف‌پذیری بر تغییرات ژنتیکی» یا «نقش اپی‌ژنتیک در گونه‌زایی» هنوز در طبیعت به ندرت مشاهده شده‌اند و نیاز به پژوهش بیشتر دارند. 

📌۵. جمع‌بندی؛ نبرد برای آینده زیست‌شناسی تکاملی
این مقاله نشان‌دهنده‌ی دو دیدگاه متضاد در زیست‌شناسی تکاملی است: 

🔷 موافقان EES: معتقدند نئوداروینیسم یک «خیابان باریک ژن‌محور» است و باید به «جاده‌ای گسترده‌تر» تبدیل بشود که تعامل پیچیده‌ی ژن‌ها، توسعه، و محیط را در برگیرد.
🔷 مخالفان: استدلال می‌کنند که نظریه فعلی به اندازه کافی پویا است و با ادغام یافته‌های جدید (مثل اپی‌ژنتیک) نیاز به بازنگری اساسی ندارد. 

🔳 اهمیت این بحث: 🔳
🔸 کاربردهای علمی: پذیرش EES می‌تواند درک ما از پزشکی (مثلاً درمان‌های اپی‌ژنتیکی)، کشاورزی (مهندسی سازگاری گیاهان)، و حفاظت از محیط‌زیست (درک نقش ساخت جایگاه) را متحول کند.
🔸 فلسفه علم: این مناقشه نشان می‌دهد که چگونه نظریه‌های علمی در مواجهه با داده‌های جدید تکامل می‌یابند. 

🟦 در نهایت، همانطور که دوبژانسکی نوشت: «هیچ چیز در زیست‌شناسی معنا ندارد، مگر در پرتو تکامل». امروز این پرتو باید گسترده‌تر بشود تا سایه‌های نادیده گرفته‌شده را روشن کند.
🟦 تکامل یک فکت است، اما فرگشت، خصوصا فرگشت نئوداروینیستی، دارای اشکال بنیادین است و احتیاج به بازنگری دارد.

📚منبع:
Laland, K., Uller, T., Feldman, M. et al. Does evolutionary theory need a rethink?. Nature 514, 161–164 (2014). https://doi.org/10.1038/514161a


➖➖➖➖
🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
01.04.202509:50
🧩 مطالعات علم و دین؛ چه هست و چه نیست؟

طی این سال‌ها که موازی مشغول فعالیت در حوزه علم و دین است، بارها برای مخاطبین و همراهانش، این سوال پیش آمده که مباحث "علم و دین" شامل چه موضوعات و سوالاتی است؟

برخی با بدبینی به این ارتباط دو حوزه (یعنی علم و دین) می‌نگرند؛ چرا که معتقدند اساسا این دو دستگاه معرفتی از یکدیگر مستقل یا حتی ناسازگارند.

📄 در متن پیش رو به سوال چیستی مطالعات علم و دین با خوانش موازی پرداختیم.

🔻وقتی از «علم و دین» صحبت می‌کنیم، شاید به یاد چیزهایی مثل «طب اسلامی»، «تنجیم» یا «علم الاعداد» بیفتیم. اما حقیقت این است که مطالعات علم و دین نه به دنبال تولید نسخه‌ای مذهبی از علم است، نه بازخوانی آموزه‌های ظاهراً مذهبی با زبانی علمی، و نه تلاش برای آشتی دادن اجباری دین و علم.

پس مطالعات علم و دین چیست؟

این حوزه یک شاخه از پژوهش‌های فلسفی و تاریخی است که به بررسی رابطه میان علم و دین می‌پردازد. به جای آنکه بخواهد علم را دینی کند یا دین را علمی جلوه دهد، تلاش می‌کند به پرسش‌هایی بنیادین پاسخ دهد:

🔹 آیا علم و دین با یکدیگر در تعارض‌اند یا می‌توانند مکمل هم باشند؟

🔹 چه الگوهایی از تعامل علم و دین در طول تاریخ وجود داشته است؟

🔹 چگونه یافته‌های علمی بر درک ما از مسائل فلسفی و دینی تأثیر می‌گذارند؟

چه چیزهایی علم و دین نیستند؟

🚫 مطالعات علم و دین به دنبال ارائه نسخه‌های علمی و تجویزهای برگرفته از متون دینی نیست، بنابراین مواردی مانند «طب اسلامی» از اساس و بنیان، محل پژوهش و گفت‌وگوی علاقمندان و متخصصان علم‌ و دین نیستند.


در علم و دین، پژوهش‌ها و مباحثات به بررسی چه علومی می‌پردازند؟

علم، امروزه به حوزه‌هایی وارد شده که زمانی صرفاً در قلمرو فلسفه و الهیات بودند. حوزه‌هایی که برانگیزانندۀ پرسش‌هایی مانند این موارد هستند:

🔹 آیا اراده آزاد وجود دارد؟

🔹آیا نظریه داروین خداباوری را به چالش می‌کشد؟

🔹چرا قوانین فیزیکی طوری هستند که امکان حیات را فراهم کرده‌اند؟ آیا این تصادفی است؟

🔹 آیا عدم قطعیت کوانتومی فضایی برای نوعی اراده الهی در طبیعت فراهم می‌کند؟

🔹و ...

🔍 مطالعات علم و دین به ما کمک می‌کند فراتر از کلیشه‌های رایج، نگاهی عمیق‌تر به مرزهای علم، دانش، اندیشه و باور داشته باشیم.
#علم_و_دین

📌 موازی را دنبال کنید تا با ابعاد بیشتری از این گفتگو آشنا شوید.

🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
📚Title: Does evolutionary theory need a rethink?

👤Authors:
Kevin Laland, Tobias Uller, Marc Feldman, Kim Sterelny, Gerd B. Müller, Armin Moczek, Eva Jablonka, John Odling-Smee, Gregory A. Wray, Hopi E. Hoekstra, Douglas J. Futuyma, Richard E. Lenski, Trudy F. C. Mackay, Dolph Schluter & Joan E. Strassmann.

🗓Journal & Published:
Nature 514, 161–164 (08 October 2014).

📘Link:
https://www.nature.com/articles/514161a

#معرفی_مقاله #تکامل
➖➖➖➖
🌐 http://www.mowazi.ir
🆔 @mowazi_mag
登录以解锁更多功能。