
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Hosseinifard | گشتها
记录
16.04.202523:59
906订阅者08.04.202523:59
0引用指数26.04.202523:59
102每帖平均覆盖率26.04.202523:59
102广告帖子的平均覆盖率22.04.202508:51
0.00%ER16.04.202523:59
0.00%ERR21.04.202517:24
08.04.202510:14
چه فرصتهایی که هدر شد؛ حالا از فرصت استفاه میکنند؟
مذاکرات عمان میتواند به نتیجه برسد یا نرسد، ولی نفس برگزاری آن حاکی از تغییر مشی جمهوری اسلامی و در واقع شخص خامنهای است. مشییی که هم در دوران احمدینژاد راهنمای عمل بود و هم در ده سال گذشته ایران را از همه جهات به عقبگشت سوق داده است و فقیر، بینواتر و ناتوانتر کرده است.
این که از فضای مثبت بهوجود آمده در پی توافق برجام استفاده کافی و وافی نشد و بر عکس، نداها و شعارها و اقدامات تحریککنندهای در منطقه صورت گرفت که نان برای سفره مخالفان این توافق در واشینگتن و تلآویو تهیه کرد ماجرایی است که کمتر کسی از آن آن بیخبر است.
ترامپ که با شعار خروج از برجام سر کار آمد ۱۸ ماه این اقدام را انجام نداد و تهران فرصت کافی داشت که با او کانال تماس و ارتباط برقرار کند که چه میخواهد و کجا میتوان انعطاف نشان داد یا نداد و مجموعا به راه امتناع و تصلب مواضع نیافتاد.
ولی آقای خامنهای و ابواب جمعی حاضر نشدند حتی در سطح همان رهبر کره شمالی هم به طور جدی مظنه و مزه دهان دولت او را امتحان کنند. دست روی دست گذاشتند و هر تلاش بینالمللی برای میانجگیری را نقش برآب کردند.
شعارشان شد نه مذاکره و نه جنگ، و در همین راستا تلاشهای مکرون در اجلاس رهبران گروه هفت در بئاریتس برای تدارک مذاکره میان ظریف و ترامپ یا تلاشهای او در نیویورک برای تمهید مذاکره میان ترامپ و روحانی را نقش برآب کردند. خامنهای در برابر همه این تلاشها تابلو ایست را بلند کرد و مصالح و منافع ملی کوچکترین چیزی بود که به آن توجه نشان داد.
بعدتر هم فکر کردند که با طناب اتحادیه اروپا و ساز و کار مالی آن (اینستکس) یا نگاه به شرق و عضویت در بریکس و شانگهای یا راه انداختن "اقتصاد مقاومتی" میتوانند آمریکا را دور بزنند و توافقی با آمریکا لازم نیست، چنان که حتی توافقی را که دولت روحانی با دولت بایدن به مراحل آخر رسانده بودند با تمهید خود خامنهای و کاسبان تحریمی مثل شمخانی با تصویب قانون کذایی "صیانت از دستاوردهای صلح آمیز هسته ای" به شکست کشاندند. اظهارات این روزهای حسن روحانی و دستیاران او در این زمینه به اندازه کافی گویا است.
حالا اما زیر فشارهای خردکننده اقتصادی و پوچ از کاردرآمدن شعار خنثیکردن تحریمها و نه رفع آنها، و در حالی که بر خلاف دوران أوباما که با قول مثبت مبنی بر حفظ غنیسازی در ایران پای مذاکرات رفتند، این بار بدون هیچ قولی در این زمینه و در واقع زیر فشار خردکننده اقتصادی ناشی از بازگشت ولو تدریجی فشار حداکثری و تهدیدات نظامی و فشارهای اجتماعی حاضر شدهاند به مذاکره ورود کنند.
صد البته آمادگی خامنهای و أبواب جمعی برای پاگذاشتن به مذاکرات عمان و نقش برآب شدن همه ترفندهایی که به دنبال دورزدن چنین مذاکراتی بود جایی برای اندکی نفس راحت و امید به بیرون امدن از وضعیت فاجعهبار اقتصادی کنونی ایجاد میکند و تبعا باید از آن استقبال کرد. ولی این نافی این نیست که باید هسته سخت قدرت را با این سوال روبرو کرد که چرا حدود ۱۰ سال از چنین رویهای تن زد، تن به مذاکره نداد، آنجا هم که مذاکرهای شد نتیجه آن را تباه کرد و این گونه کشور را به مشکلات و مصائب بعضا جبران ناپذیر انداخت.
و حالا آیا هیچ تضمینی هست که این چرخش کنونی پایدار و مبتنی بر درساندوزی از شکستهای ده سال گذشته (و رویکردهای دوران احمدینژاد و جلیلی) باشد و دوباره تصلب مواضع و عدم انعطاف در مذاکرات تداوم وضعیت فاجعهبار کنونی را رقم نزند؟
و آیا جز فشار و فضاسازی و روشنگری و بسیج افکار عمومی برای سوق حکومت در جهت گرفتن مواضعی پراگماتیستی و مبتنی بر تامین منافع ملی و گذار کشور از شرایط سخت کنونی و نه تلقی مذاکرات به عنوان زنگ استراحتی برای برگشتن به مواضع تا کنونی وجود دارد؟
آیا حکومت چنین ظرفیتی پیدا کرده که ضمن پیشبرد منعطف و معطوف به مصالح ملی در این مذاکرات، مالاَ از روی سایه خود بپرد و مذاکرات را سکویی برای چرخشهای بعدی در پایاندادن به رویکردها و نگرههای ایدئولوژیک ایران بر باد چهار دهه اخیر بکند و قفل عقبماندگی و بنبست پیشرفت و توسعه را بشکند؟
تجربه میگوید که با رهبری خامنهای امیدواری را نباید بالا برد، ولی نفس خوردن جامعه از رهگذر دستاورد ولو حداقلی مذاکرات و افزایش فشارهای آن و تأثیراتی که بر فعل و انفعالات درون حکومت میگذارد شاید پیامدهایی داشته باشد که ....
مذاکرات عمان میتواند به نتیجه برسد یا نرسد، ولی نفس برگزاری آن حاکی از تغییر مشی جمهوری اسلامی و در واقع شخص خامنهای است. مشییی که هم در دوران احمدینژاد راهنمای عمل بود و هم در ده سال گذشته ایران را از همه جهات به عقبگشت سوق داده است و فقیر، بینواتر و ناتوانتر کرده است.
این که از فضای مثبت بهوجود آمده در پی توافق برجام استفاده کافی و وافی نشد و بر عکس، نداها و شعارها و اقدامات تحریککنندهای در منطقه صورت گرفت که نان برای سفره مخالفان این توافق در واشینگتن و تلآویو تهیه کرد ماجرایی است که کمتر کسی از آن آن بیخبر است.
ترامپ که با شعار خروج از برجام سر کار آمد ۱۸ ماه این اقدام را انجام نداد و تهران فرصت کافی داشت که با او کانال تماس و ارتباط برقرار کند که چه میخواهد و کجا میتوان انعطاف نشان داد یا نداد و مجموعا به راه امتناع و تصلب مواضع نیافتاد.
ولی آقای خامنهای و ابواب جمعی حاضر نشدند حتی در سطح همان رهبر کره شمالی هم به طور جدی مظنه و مزه دهان دولت او را امتحان کنند. دست روی دست گذاشتند و هر تلاش بینالمللی برای میانجگیری را نقش برآب کردند.
شعارشان شد نه مذاکره و نه جنگ، و در همین راستا تلاشهای مکرون در اجلاس رهبران گروه هفت در بئاریتس برای تدارک مذاکره میان ظریف و ترامپ یا تلاشهای او در نیویورک برای تمهید مذاکره میان ترامپ و روحانی را نقش برآب کردند. خامنهای در برابر همه این تلاشها تابلو ایست را بلند کرد و مصالح و منافع ملی کوچکترین چیزی بود که به آن توجه نشان داد.
بعدتر هم فکر کردند که با طناب اتحادیه اروپا و ساز و کار مالی آن (اینستکس) یا نگاه به شرق و عضویت در بریکس و شانگهای یا راه انداختن "اقتصاد مقاومتی" میتوانند آمریکا را دور بزنند و توافقی با آمریکا لازم نیست، چنان که حتی توافقی را که دولت روحانی با دولت بایدن به مراحل آخر رسانده بودند با تمهید خود خامنهای و کاسبان تحریمی مثل شمخانی با تصویب قانون کذایی "صیانت از دستاوردهای صلح آمیز هسته ای" به شکست کشاندند. اظهارات این روزهای حسن روحانی و دستیاران او در این زمینه به اندازه کافی گویا است.
حالا اما زیر فشارهای خردکننده اقتصادی و پوچ از کاردرآمدن شعار خنثیکردن تحریمها و نه رفع آنها، و در حالی که بر خلاف دوران أوباما که با قول مثبت مبنی بر حفظ غنیسازی در ایران پای مذاکرات رفتند، این بار بدون هیچ قولی در این زمینه و در واقع زیر فشار خردکننده اقتصادی ناشی از بازگشت ولو تدریجی فشار حداکثری و تهدیدات نظامی و فشارهای اجتماعی حاضر شدهاند به مذاکره ورود کنند.
صد البته آمادگی خامنهای و أبواب جمعی برای پاگذاشتن به مذاکرات عمان و نقش برآب شدن همه ترفندهایی که به دنبال دورزدن چنین مذاکراتی بود جایی برای اندکی نفس راحت و امید به بیرون امدن از وضعیت فاجعهبار اقتصادی کنونی ایجاد میکند و تبعا باید از آن استقبال کرد. ولی این نافی این نیست که باید هسته سخت قدرت را با این سوال روبرو کرد که چرا حدود ۱۰ سال از چنین رویهای تن زد، تن به مذاکره نداد، آنجا هم که مذاکرهای شد نتیجه آن را تباه کرد و این گونه کشور را به مشکلات و مصائب بعضا جبران ناپذیر انداخت.
و حالا آیا هیچ تضمینی هست که این چرخش کنونی پایدار و مبتنی بر درساندوزی از شکستهای ده سال گذشته (و رویکردهای دوران احمدینژاد و جلیلی) باشد و دوباره تصلب مواضع و عدم انعطاف در مذاکرات تداوم وضعیت فاجعهبار کنونی را رقم نزند؟
و آیا جز فشار و فضاسازی و روشنگری و بسیج افکار عمومی برای سوق حکومت در جهت گرفتن مواضعی پراگماتیستی و مبتنی بر تامین منافع ملی و گذار کشور از شرایط سخت کنونی و نه تلقی مذاکرات به عنوان زنگ استراحتی برای برگشتن به مواضع تا کنونی وجود دارد؟
آیا حکومت چنین ظرفیتی پیدا کرده که ضمن پیشبرد منعطف و معطوف به مصالح ملی در این مذاکرات، مالاَ از روی سایه خود بپرد و مذاکرات را سکویی برای چرخشهای بعدی در پایاندادن به رویکردها و نگرههای ایدئولوژیک ایران بر باد چهار دهه اخیر بکند و قفل عقبماندگی و بنبست پیشرفت و توسعه را بشکند؟
تجربه میگوید که با رهبری خامنهای امیدواری را نباید بالا برد، ولی نفس خوردن جامعه از رهگذر دستاورد ولو حداقلی مذاکرات و افزایش فشارهای آن و تأثیراتی که بر فعل و انفعالات درون حکومت میگذارد شاید پیامدهایی داشته باشد که ....


21.04.202517:24
登录以解锁更多功能。