
𝖦𝗎𝗄𝗄𝗂𝖾 ᯐ
“𝖠𝗅𝗅 𝗍𝗁𝖾𝗌𝖾 𝗍𝗂𝗆𝖾𝗌 𝖺𝗋𝖾 𝗉𝗋𝖾𝖼𝗂𝗈𝗎𝗌 𝖽𝗎𝖾 𝗍𝗈 𝗒𝗈𝗎 ˖˙ ៹⁷
ᵘⁿᵏⁿᵒʷⁿ ⁻ 🫧
- t.me/HidenChat_Bot?start=661477971
.challenge: @halfmoonch
.
ᵘⁿᵏⁿᵒʷⁿ ⁻ 🫧
- t.me/HidenChat_Bot?start=661477971
.challenge: @halfmoonch
.
"𝖦𝗎𝗄𝗄𝗂𝖾 ᯐ" 群组最新帖子
29.03.202521:34
خدانکنه عه
قربون انگشتای با استعدادت برم من
قربون انگشتای با استعدادت برم من
29.03.202521:34
ریا نباشه حسودیم شد
23.02.202507:16
واینیحسنسحسنجشنسجسنص
23.02.202507:16
سرجوخه کیم منظورت چی بود از این عکسا🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️
23.02.202507:15
ببخشید 🛐🛐🛐🛐🛐🛐


23.02.202507:13
ببخشید این؟ یا این؟


23.02.202507:12
دارم نیمتونم
23.02.202507:11
ㅠㅠㅠㅠㅠ


23.02.202507:11
:)))


23.02.202507:05
تهیونگ
23.02.202507:05
:))))))))))
已删除23.02.202512:22
22.02.202510:37
21.02.202521:43
انگار نوشتن بخش جدا نشدنی از اونه
转发自:
𝖬𝗂𝗇𝗍𝗒 𝗍𝖾𝖽𝗒 🌱

21.02.202521:41
تن بیرمق مه گرفتهام را در کدام بنبست تقدیم هفتتیر طلایی رنگ در دستانت کنم؟
قلبم هیجانزده میتپد، انتظار فرو رفتن اولین تیر را میکشد؛ با هر تپش فریاد نیستی میزند و من را به کام مرگ فرا میخواند.
در تلاشم قدمهایم را محکم و بیحرکت نگه دارم تا به سمت تو پرواز نکنند، میترسند ناتوان باشی، مبتدی باشی و به جای تمام کردن همه چیز در یک لحظه فقط درد بیشتری به این تن اضافه کنی.
عجله کن، عنقریب است دستهام روانه ی گلویم شوند و تا توان دارند نفس بر صاحب خود قطع کنند؛ مغز به میل این انگشتان قهقهه میزند و با تمسخر میگوید این کار ممکن نیست.
بازی عجیبی دارد این ذهن، حکم میدهد و خواهان اطاعت است.
اما این بار او خشت حکم کرد و تمام چیزی که من در دست داشتم تک دل بود.
دلی که خرج حکم او کردم و حال جز کالبدی خالی ورقی برای ادامهی بازی ندارم.
بازنده مشخص شد، حکم را اجرا کن، تیر را بزن، نفس را بگیر، درد را ببخش و این بازی لعنتی را تمام کن.
قلبم هیجانزده میتپد، انتظار فرو رفتن اولین تیر را میکشد؛ با هر تپش فریاد نیستی میزند و من را به کام مرگ فرا میخواند.
در تلاشم قدمهایم را محکم و بیحرکت نگه دارم تا به سمت تو پرواز نکنند، میترسند ناتوان باشی، مبتدی باشی و به جای تمام کردن همه چیز در یک لحظه فقط درد بیشتری به این تن اضافه کنی.
عجله کن، عنقریب است دستهام روانه ی گلویم شوند و تا توان دارند نفس بر صاحب خود قطع کنند؛ مغز به میل این انگشتان قهقهه میزند و با تمسخر میگوید این کار ممکن نیست.
بازی عجیبی دارد این ذهن، حکم میدهد و خواهان اطاعت است.
اما این بار او خشت حکم کرد و تمام چیزی که من در دست داشتم تک دل بود.
دلی که خرج حکم او کردم و حال جز کالبدی خالی ورقی برای ادامهی بازی ندارم.
بازنده مشخص شد، حکم را اجرا کن، تیر را بزن، نفس را بگیر، درد را ببخش و این بازی لعنتی را تمام کن.
18.02.202520:31
𝖮𝗎𝗋 𝗁𝗈𝗉𝖾 ⋰


记录
23.02.202523:59
100订阅者02.09.202423:59
0引用指数28.02.202523:59
13每帖平均覆盖率24.04.202510:52
0广告帖子的平均覆盖率24.04.202510:52
0.00%ER24.02.202523:59
13.00%ERR登录以解锁更多功能。