
Телеграмна служба новин - Україна

Київ ІНФО | Новини Україна 🇺🇦

Новини Україна | Головний

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лёха в Short’ах Long’ует

Легитимный

Телеграмна служба новин - Україна

Київ ІНФО | Новини Україна 🇺🇦

Новини Україна | Головний

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лёха в Short’ах Long’ует

Легитимный

Телеграмна служба новин - Україна

Київ ІНФО | Новини Україна 🇺🇦

Новини Україна | Головний

حدیثِ آرزومندی
یادداشتهای محمدرضا مشتاقیان
ارتباط با من: @mrmoshtaqian
ارتباط با من: @mrmoshtaqian
记录
03.04.202523:59
374订阅者29.03.202523:59
100引用指数29.03.202523:59
361每帖平均覆盖率29.03.202523:59
361广告帖子的平均覆盖率16.03.202519:16
24.44%ER29.03.202523:59
99.45%ERR16.04.202514:25
دوستان و همراهان گرامی
اگر احیاناً کتاب خاصی در زمینهٔ ادبیات کهن فارسی مدّ نظرتان هست و لازم دارید یا در کل خریدار کتاب هستید، برای دریافت عکسهای کتابخانهٔ شخصیام پیام بدهید.
با احترام
اگر احیاناً کتاب خاصی در زمینهٔ ادبیات کهن فارسی مدّ نظرتان هست و لازم دارید یا در کل خریدار کتاب هستید، برای دریافت عکسهای کتابخانهٔ شخصیام پیام بدهید.
با احترام
19.04.202514:39
تصحیح چند بیت از سفینهٔ شمس حاجی
دکتر وحید عیدگاه طرقبهای
چنانکه یکی از دوستان بررسیدهاست، اشعار متن تصحیحشدهٔ سفینهٔ شمس حاجی با اندکی ویرایش از تارنمای گنجور کپی شدهاست.
گفتنی و دانستنی است که مهمترین وظیفهٔ مصحّح انتقادی متن نگارش و نقل بیواسطه از روی دستنویسهاست و نه کپی از گنجور!
عروضوقافیه بلد نیستند،
صرفونحو هم،
متن تصحیح را هم از روی گنجور کپی میکنند،
سخنسرای دستازگیتیکوتاهِ نهصد سال پیش را بی دلیل و موجب میکوبند و پایمال میکنند،
به استقبال نوروز ترکی هم میروند.
آیا کسی پیدا نمیشود که به این همه بیمبالاتی اندک واکنشی نشان بدهد؟
آیا کسی پیدا نمیشود که از این همه گند تعفّن به خود آید و کاری بکند؟
مثلاً ما ایرانی و ایراندوست هستیم خیر سرمان...
اگر سنگ از این همه بیداد فغان کند، از ما کوچکترین اعتراضی برنخواهد خاست متأسفانه.
https://t.me/mr_moshtaqian
دکتر وحید عیدگاه طرقبهای
چنانکه یکی از دوستان بررسیدهاست، اشعار متن تصحیحشدهٔ سفینهٔ شمس حاجی با اندکی ویرایش از تارنمای گنجور کپی شدهاست.
گفتنی و دانستنی است که مهمترین وظیفهٔ مصحّح انتقادی متن نگارش و نقل بیواسطه از روی دستنویسهاست و نه کپی از گنجور!
عروضوقافیه بلد نیستند،
صرفونحو هم،
متن تصحیح را هم از روی گنجور کپی میکنند،
سخنسرای دستازگیتیکوتاهِ نهصد سال پیش را بی دلیل و موجب میکوبند و پایمال میکنند،
به استقبال نوروز ترکی هم میروند.
آیا کسی پیدا نمیشود که به این همه بیمبالاتی اندک واکنشی نشان بدهد؟
آیا کسی پیدا نمیشود که از این همه گند تعفّن به خود آید و کاری بکند؟
مثلاً ما ایرانی و ایراندوست هستیم خیر سرمان...
اگر سنگ از این همه بیداد فغان کند، از ما کوچکترین اعتراضی برنخواهد خاست متأسفانه.
https://t.me/mr_moshtaqian
20.04.202516:01
#متنخوانی (۹)
(سرانجام ضحّاک ماردوش)
پس چون کارش به آخِر رسید، او را هزار سال تمام شد. به زمینِ اصفهان مَردی بود کشاورز و آهنگری کردی. و به دیهی او را دو پسر بود بزرگشده. این هردو پسرِ این مرد را عامِلِ ضحّاک بگرفت و سوی ضحّاک فرستاد. آن هردو را بفرمود کُشتن.
و نامِ پدرِ این پسرانْ کاوه بود. چون خبر یافت از کُشتنِ پسران، صبرش نمانْد. به شهر اندرآمد و بخروشید و فریاد خواست. و آن پوست که آهنگران به پیشِ پای بسته دارند، بَر سَرِ چوبی کرد چون عَلَمی و فریاد کرد. و خَلقْ خودْ از ضحّاک سُتوه شده بودند؛ که خَلقی بسیار بدین سبب بِکُشته بود.
و او را خوانسالاری بود کاین کار به دستِ او بود. او را دل بسوخت از بسیاریِ خَلق کُشتن. پس هر روز از آن دو مَرد یکی را بِکُشتی و یکی را پنهان کردی و مغز سَرِ گوسفندی با وی برآمیختی و بر جای نهادی.
و چون چند روزی برآمدی، آن مَردی چند که گِرد آمده بودند، ایشان را به شب از شهر بیرون کردی و گفتی: «به آبادانیها مَیایید و به بیابانها و کوهها رَوید تا کس شما را نبیند.»
پس چون بسیار را بکشت و کاوه را فرزندان کُشته شد، برخاست و فریاد خوانْد و گفت:
«تا کی ما این جور و ستم کشیم؟»
و خود به اهواز بِرَفت و آن مَردی که از قِبَلِ ضحّاک آنجا بود بگرفت و بِکُشت و یکی را بر جای او بنشانْد و بسیار خَلقْ مُتابِعِ او گشت. پس خَلق بر او گِرد آمدند و بسیاری کس او را اجابت کردند.
و کاوه آن خَلیفَتِ ضحّاک را که اندر اصفهان بود، بِکُشت و شهر بگرفت و به امیری نشست و خزانه و سِلیح برداشت و به مَردُمان بخشید و خراج بستد.
آن روز ضحّاک به دماوند بود و طَبَرِستان. چون از این کار آگاه شد بسیار لشکر بفرستاد و کاوه ایشان را بِشکست و شهرها همی بگرفت و او عَلَمِ چَرمین را پیش داشت.
چون به ری رسید، مردمان را گفت: «ما اکنون به نزدیکِ ضحّاک رسیدیم. اگر او ما را بشکند، مُلکْ او را باشد و اگر ما او را بشکنیم یکی باید که ما همه او را بپسندیم؛ تا همان روز او را به مَلِکی بنشانیم تا جهان بیمَلِک نباشد و هرکسی به جای خویش بیارامد.»
گفتند: «ما را تو بس! که این جهان به دستِ تو به راحت افتاده باشد. هم تو سَزاوارتر باشی بدین کار.»
گفت: «من این کار را نَشایَم. زیرا که من نه از خاندانِ مَلِکام. و پادشاهی کسی را باید که از خاندانِ مَلِکان باشد. من مَردی آهنگرم. نه ازبهرِ آن برخاستم که مملکت گیرم که مُرادِ من بدین، آن بود که خَلق را از بیدادیِ ضحّاک بِرَهانَم. و اگر من او را بگیرم و مَلِکی خویشتن را دعوی کُنَم، هرکسی گوید: اینْ مُلک را نَشاید. کسی را طلب کنید از خاندانِ مَلِک، تا او را بنشانیم و ما پیش او بایستیم و فرمانِ او کنیم.»
پس دو ماه از او زمان خواستند بر جُستَنِ این کس. و از فرزندانِ جمشید مَردی مانده بود با خِرَد و دانش، و نیکوروی. ضحّاک را خبر دادند که: از فرزندانِ جَم یکی تن ماندهاست که او را آفریدون خوانند و این مُلْک بر دستِ آن مَرد بِشَوَد و او بر دستِ آفریدون هلاک شود.
طَلَبِ آفریدون همیکردند. آفریدون گریخته بود و به طَبَرِستان شده. ضحّاک به طلب او بدین حد آمده بود. چون کاوه به ری آمد، آفریدون پنهانی به ری آمد.
پس چون کاوه خبرِ آفریدون شنید، شاد شد و سپاه و خزینه و پادشاهی همه بدو سپرد و پیشِ او بایستاد و آفریدون را گفت که: «با ضحّاک حَرب کن تا او را بگیریم و جهان بر دَستِ تو راست کنیم.»
آفریدون روی به ضحّاک نهاد و کاوه سِپَهسالار بود و همه کار به دستِ او بود. و ضحّاک روی بدیشان نهاد و حَرب کردند و آفریدون ظفر یافت و ضحّاک را بگرفت و بِکُشت.
و همان روز تاج بر سرِ آفریدون نهاد و جهان بدو سپُرد. و آن روز مِهرروز بود از ماهِ مهر. آن روزْ مهرگان نام کردند و عیدی کردند بزرگ و داد و عدل بدین جهان اندر، بگسترد و آفریدون به پادشاهی بنشست و کاوۀ آهنگر را سپاهسالارِ خویش کرد و هرچه بود، بدو سپرد.
برگرفته از تاریخ بلعمی/ ترجمهٔ تاریخ طبری
https://t.me/mr_moshtaqian
(سرانجام ضحّاک ماردوش)
پس چون کارش به آخِر رسید، او را هزار سال تمام شد. به زمینِ اصفهان مَردی بود کشاورز و آهنگری کردی. و به دیهی او را دو پسر بود بزرگشده. این هردو پسرِ این مرد را عامِلِ ضحّاک بگرفت و سوی ضحّاک فرستاد. آن هردو را بفرمود کُشتن.
و نامِ پدرِ این پسرانْ کاوه بود. چون خبر یافت از کُشتنِ پسران، صبرش نمانْد. به شهر اندرآمد و بخروشید و فریاد خواست. و آن پوست که آهنگران به پیشِ پای بسته دارند، بَر سَرِ چوبی کرد چون عَلَمی و فریاد کرد. و خَلقْ خودْ از ضحّاک سُتوه شده بودند؛ که خَلقی بسیار بدین سبب بِکُشته بود.
و او را خوانسالاری بود کاین کار به دستِ او بود. او را دل بسوخت از بسیاریِ خَلق کُشتن. پس هر روز از آن دو مَرد یکی را بِکُشتی و یکی را پنهان کردی و مغز سَرِ گوسفندی با وی برآمیختی و بر جای نهادی.
و چون چند روزی برآمدی، آن مَردی چند که گِرد آمده بودند، ایشان را به شب از شهر بیرون کردی و گفتی: «به آبادانیها مَیایید و به بیابانها و کوهها رَوید تا کس شما را نبیند.»
پس چون بسیار را بکشت و کاوه را فرزندان کُشته شد، برخاست و فریاد خوانْد و گفت:
«تا کی ما این جور و ستم کشیم؟»
و خود به اهواز بِرَفت و آن مَردی که از قِبَلِ ضحّاک آنجا بود بگرفت و بِکُشت و یکی را بر جای او بنشانْد و بسیار خَلقْ مُتابِعِ او گشت. پس خَلق بر او گِرد آمدند و بسیاری کس او را اجابت کردند.
و کاوه آن خَلیفَتِ ضحّاک را که اندر اصفهان بود، بِکُشت و شهر بگرفت و به امیری نشست و خزانه و سِلیح برداشت و به مَردُمان بخشید و خراج بستد.
آن روز ضحّاک به دماوند بود و طَبَرِستان. چون از این کار آگاه شد بسیار لشکر بفرستاد و کاوه ایشان را بِشکست و شهرها همی بگرفت و او عَلَمِ چَرمین را پیش داشت.
چون به ری رسید، مردمان را گفت: «ما اکنون به نزدیکِ ضحّاک رسیدیم. اگر او ما را بشکند، مُلکْ او را باشد و اگر ما او را بشکنیم یکی باید که ما همه او را بپسندیم؛ تا همان روز او را به مَلِکی بنشانیم تا جهان بیمَلِک نباشد و هرکسی به جای خویش بیارامد.»
گفتند: «ما را تو بس! که این جهان به دستِ تو به راحت افتاده باشد. هم تو سَزاوارتر باشی بدین کار.»
گفت: «من این کار را نَشایَم. زیرا که من نه از خاندانِ مَلِکام. و پادشاهی کسی را باید که از خاندانِ مَلِکان باشد. من مَردی آهنگرم. نه ازبهرِ آن برخاستم که مملکت گیرم که مُرادِ من بدین، آن بود که خَلق را از بیدادیِ ضحّاک بِرَهانَم. و اگر من او را بگیرم و مَلِکی خویشتن را دعوی کُنَم، هرکسی گوید: اینْ مُلک را نَشاید. کسی را طلب کنید از خاندانِ مَلِک، تا او را بنشانیم و ما پیش او بایستیم و فرمانِ او کنیم.»
پس دو ماه از او زمان خواستند بر جُستَنِ این کس. و از فرزندانِ جمشید مَردی مانده بود با خِرَد و دانش، و نیکوروی. ضحّاک را خبر دادند که: از فرزندانِ جَم یکی تن ماندهاست که او را آفریدون خوانند و این مُلْک بر دستِ آن مَرد بِشَوَد و او بر دستِ آفریدون هلاک شود.
طَلَبِ آفریدون همیکردند. آفریدون گریخته بود و به طَبَرِستان شده. ضحّاک به طلب او بدین حد آمده بود. چون کاوه به ری آمد، آفریدون پنهانی به ری آمد.
پس چون کاوه خبرِ آفریدون شنید، شاد شد و سپاه و خزینه و پادشاهی همه بدو سپرد و پیشِ او بایستاد و آفریدون را گفت که: «با ضحّاک حَرب کن تا او را بگیریم و جهان بر دَستِ تو راست کنیم.»
آفریدون روی به ضحّاک نهاد و کاوه سِپَهسالار بود و همه کار به دستِ او بود. و ضحّاک روی بدیشان نهاد و حَرب کردند و آفریدون ظفر یافت و ضحّاک را بگرفت و بِکُشت.
و همان روز تاج بر سرِ آفریدون نهاد و جهان بدو سپُرد. و آن روز مِهرروز بود از ماهِ مهر. آن روزْ مهرگان نام کردند و عیدی کردند بزرگ و داد و عدل بدین جهان اندر، بگسترد و آفریدون به پادشاهی بنشست و کاوۀ آهنگر را سپاهسالارِ خویش کرد و هرچه بود، بدو سپرد.
برگرفته از تاریخ بلعمی/ ترجمهٔ تاریخ طبری
https://t.me/mr_moshtaqian
23.04.202517:29
فهرست مختصر مطالب این صفحه
سرودهها
۱. در سوگ دکتر شهرام آزادیان
https://t.me/mr_moshtaqian/9
۲. در آرزوی صفاهان
https://t.me/mr_moshtaqian/12
۳. در ستایش دکتر جلال خالقی مطلق
https://t.me/mr_moshtaqian/18
۴. پَیَمبرانِ سخن
https://t.me/mr_moshtaqian/27
۵. بازگشت به صفاهان
https://t.me/mr_moshtaqian/55
۶. در سوگ دکتر اکبر نحوی
https://t.me/mr_moshtaqian/62
۷. در سوگ دکتر ابوالفضل خطیبی
https://t.me/mr_moshtaqian/79
۸. همای سعادت
https://t.me/mr_moshtaqian/90
۹. نکتهٔ لطیف
https://t.me/mr_moshtaqian/91
۱۰. نخستین تجربه در سرودن شعر به زبان عربی
https://t.me/mr_moshtaqian/188
۱۱. نوروز یادگار نیاگان
https://t.me/mr_moshtaqian/193
۱۲. معرّفی متون جغرافیایی کهن
https://t.me/mr_moshtaqian/194
۱۳. در عدم استقبال از نوروز جهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/195
۱۴. ایران دلگشای
https://t.me/mr_moshtaqian/269
***
کاتبنبشت
۱. اگر نگشت به کامِ تو روزگار، مرنج
https://t.me/mr_moshtaqian/5
۲. بدین صحیفهٔ کافورفش ز مُشکِ سیاه
https://t.me/mr_moshtaqian/29
۳. چه محنت است که از جورِ تو کشیده نیام
https://t.me/mr_moshtaqian/33
۴. چند ترانهٔ نویافته
https://t.me/mr_moshtaqian/58
۵. نیایش کاتب
https://t.me/mr_moshtaqian/70
۶. کتابی نوشتم به عمر دراز
https://t.me/mr_moshtaqian/85
۷. پارسیگردان نویافته از سرودهٔ قابوسِ وَشمگیر
https://t.me/mr_moshtaqian/96
۸. پارسیگردان «لَهْفِي عَلَى أَسَدِ الْعَرِينِ يَلُوكُهُ...»
https://t.me/mr_moshtaqian/154
۹. پارسیگردان دو سروده از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/161?single
۱۰. پارسیگردان «وَمَا الْأَخُ مَنْ يَکُونُ لَنَا لِزَامًا...»
https://t.me/mr_moshtaqian/187
***
متنپژوهی
۱. جنبش مشروطه
https://t.me/mr_moshtaqian/26
۲. دانشنامهٔ حکیم میسری
https://t.me/mr_moshtaqian/40
۳. نکاتی چند دربارهٔ الیمینی و مترجم آن
https://t.me/mr_moshtaqian/45
۴. دو سرودهٔ منسوب به مشتاق اصفهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/69
۵. دو پارسیگردان منظوم از قطعهای به زبان عربی
https://t.me/mr_moshtaqian/74
۶. خوانشی دیگر از بیت منسوب به فردوسی
https://t.me/mr_moshtaqian/84
۷. سخنی در انتساب یک بیت به انوری ابیوردی
https://t.me/mr_moshtaqian/112
۸. شرحی نویافته از الیمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/135
۹. نکتههایی در اصلاح و تکمیل مقالهٔ پژوهشی دربارهٔ گویندگان اشعار فارسی تاریخ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/164
۱۰. شیرین همسر فخرالدّولهٔ دیلمی دختر کیست؟
https://t.me/mr_moshtaqian/190
***
متنخوانی
۱. ترجمهٔ یمینی (ذکر امیر عضدالدّولهٔ دیلمی)
https://t.me/mr_moshtaqian/6
۲. بر خِرَدِ خویش بر، ستم نتوان کرد
https://t.me/mr_moshtaqian/19
۳. مفتاح السّعادة في قواعد السیادة (تواضع)
https://t.me/mr_moshtaqian/32
۴. ترجمهٔ یمینی (سبب درگذشت فخرالدّولهٔ دیلمی)
https://t.me/mr_moshtaqian/50
۵. ترجمهٔ یمینی (ذکر امرای سامانی و مقادیر ایّام ایشان)
https://t.me/mr_moshtaqian/72
۶. محاضراتالادباء (دشواریاب بودن دوست راستین)
https://t.me/mr_moshtaqian/73
۷. دو نامه از قائممقام فراهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/81
۸. واقعهٔ یزید بن المهلّب
https://t.me/mr_moshtaqian/206
۹. سرانجام ضحّاک ماردوش
https://t.me/mr_moshtaqian/276
***
موسیقی
۱. به اصفهان رو
https://t.me/mr_moshtaqian/8
۲. برگ سبز شمارهٔ ۲۸۱
https://t.me/mr_moshtaqian/48
۳. درددل ما که داستان دگر است
https://t.me/mr_moshtaqian/120
***
نسخهشناسی
۱. تحفه در اخلاق و سیاست
https://t.me/mr_moshtaqian/75?single
۲. سرنوشت دستنویسی از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/159
۳. راحةالصّدور و آیةالسّرور
https://t.me/mr_moshtaqian/205
۴. دستنویس کتابخانهٔ ملّی پاریس از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/212
۵. برزونامهای نویافته
https://t.me/mr_moshtaqian/264
۶. اليُمني في شرح الیمیني
https://t.me/mr_moshtaqian/270
***
واژهپژوهی
۱. زندهرود
https://t.me/mr_moshtaqian/7
۲. چند یادآوری آوایی
https://t.me/mr_moshtaqian/10
۳. مُثیر
https://t.me/mr_moshtaqian/44
۴. مناقشت/ منافست
https://t.me/mr_moshtaqian/88
۵. جامهٔ تعبیر
https://t.me/mr_moshtaqian/129
۶. محافظت
https://t.me/mr_moshtaqian/130
۷. فرزینبند
https://t.me/mr_moshtaqian/199
***
ویرایش
۱. فلسفه و ادبیات
https://t.me/mr_moshtaqian/49
سرودهها
۱. در سوگ دکتر شهرام آزادیان
https://t.me/mr_moshtaqian/9
۲. در آرزوی صفاهان
https://t.me/mr_moshtaqian/12
۳. در ستایش دکتر جلال خالقی مطلق
https://t.me/mr_moshtaqian/18
۴. پَیَمبرانِ سخن
https://t.me/mr_moshtaqian/27
۵. بازگشت به صفاهان
https://t.me/mr_moshtaqian/55
۶. در سوگ دکتر اکبر نحوی
https://t.me/mr_moshtaqian/62
۷. در سوگ دکتر ابوالفضل خطیبی
https://t.me/mr_moshtaqian/79
۸. همای سعادت
https://t.me/mr_moshtaqian/90
۹. نکتهٔ لطیف
https://t.me/mr_moshtaqian/91
۱۰. نخستین تجربه در سرودن شعر به زبان عربی
https://t.me/mr_moshtaqian/188
۱۱. نوروز یادگار نیاگان
https://t.me/mr_moshtaqian/193
۱۲. معرّفی متون جغرافیایی کهن
https://t.me/mr_moshtaqian/194
۱۳. در عدم استقبال از نوروز جهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/195
۱۴. ایران دلگشای
https://t.me/mr_moshtaqian/269
***
کاتبنبشت
۱. اگر نگشت به کامِ تو روزگار، مرنج
https://t.me/mr_moshtaqian/5
۲. بدین صحیفهٔ کافورفش ز مُشکِ سیاه
https://t.me/mr_moshtaqian/29
۳. چه محنت است که از جورِ تو کشیده نیام
https://t.me/mr_moshtaqian/33
۴. چند ترانهٔ نویافته
https://t.me/mr_moshtaqian/58
۵. نیایش کاتب
https://t.me/mr_moshtaqian/70
۶. کتابی نوشتم به عمر دراز
https://t.me/mr_moshtaqian/85
۷. پارسیگردان نویافته از سرودهٔ قابوسِ وَشمگیر
https://t.me/mr_moshtaqian/96
۸. پارسیگردان «لَهْفِي عَلَى أَسَدِ الْعَرِينِ يَلُوكُهُ...»
https://t.me/mr_moshtaqian/154
۹. پارسیگردان دو سروده از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/161?single
۱۰. پارسیگردان «وَمَا الْأَخُ مَنْ يَکُونُ لَنَا لِزَامًا...»
https://t.me/mr_moshtaqian/187
***
متنپژوهی
۱. جنبش مشروطه
https://t.me/mr_moshtaqian/26
۲. دانشنامهٔ حکیم میسری
https://t.me/mr_moshtaqian/40
۳. نکاتی چند دربارهٔ الیمینی و مترجم آن
https://t.me/mr_moshtaqian/45
۴. دو سرودهٔ منسوب به مشتاق اصفهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/69
۵. دو پارسیگردان منظوم از قطعهای به زبان عربی
https://t.me/mr_moshtaqian/74
۶. خوانشی دیگر از بیت منسوب به فردوسی
https://t.me/mr_moshtaqian/84
۷. سخنی در انتساب یک بیت به انوری ابیوردی
https://t.me/mr_moshtaqian/112
۸. شرحی نویافته از الیمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/135
۹. نکتههایی در اصلاح و تکمیل مقالهٔ پژوهشی دربارهٔ گویندگان اشعار فارسی تاریخ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/164
۱۰. شیرین همسر فخرالدّولهٔ دیلمی دختر کیست؟
https://t.me/mr_moshtaqian/190
***
متنخوانی
۱. ترجمهٔ یمینی (ذکر امیر عضدالدّولهٔ دیلمی)
https://t.me/mr_moshtaqian/6
۲. بر خِرَدِ خویش بر، ستم نتوان کرد
https://t.me/mr_moshtaqian/19
۳. مفتاح السّعادة في قواعد السیادة (تواضع)
https://t.me/mr_moshtaqian/32
۴. ترجمهٔ یمینی (سبب درگذشت فخرالدّولهٔ دیلمی)
https://t.me/mr_moshtaqian/50
۵. ترجمهٔ یمینی (ذکر امرای سامانی و مقادیر ایّام ایشان)
https://t.me/mr_moshtaqian/72
۶. محاضراتالادباء (دشواریاب بودن دوست راستین)
https://t.me/mr_moshtaqian/73
۷. دو نامه از قائممقام فراهانی
https://t.me/mr_moshtaqian/81
۸. واقعهٔ یزید بن المهلّب
https://t.me/mr_moshtaqian/206
۹. سرانجام ضحّاک ماردوش
https://t.me/mr_moshtaqian/276
***
موسیقی
۱. به اصفهان رو
https://t.me/mr_moshtaqian/8
۲. برگ سبز شمارهٔ ۲۸۱
https://t.me/mr_moshtaqian/48
۳. درددل ما که داستان دگر است
https://t.me/mr_moshtaqian/120
***
نسخهشناسی
۱. تحفه در اخلاق و سیاست
https://t.me/mr_moshtaqian/75?single
۲. سرنوشت دستنویسی از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/159
۳. راحةالصّدور و آیةالسّرور
https://t.me/mr_moshtaqian/205
۴. دستنویس کتابخانهٔ ملّی پاریس از ترجمهٔ یمینی
https://t.me/mr_moshtaqian/212
۵. برزونامهای نویافته
https://t.me/mr_moshtaqian/264
۶. اليُمني في شرح الیمیني
https://t.me/mr_moshtaqian/270
***
واژهپژوهی
۱. زندهرود
https://t.me/mr_moshtaqian/7
۲. چند یادآوری آوایی
https://t.me/mr_moshtaqian/10
۳. مُثیر
https://t.me/mr_moshtaqian/44
۴. مناقشت/ منافست
https://t.me/mr_moshtaqian/88
۵. جامهٔ تعبیر
https://t.me/mr_moshtaqian/129
۶. محافظت
https://t.me/mr_moshtaqian/130
۷. فرزینبند
https://t.me/mr_moshtaqian/199
***
ویرایش
۱. فلسفه و ادبیات
https://t.me/mr_moshtaqian/49
登录以解锁更多功能。