Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
🌿🌺 آینده ایران 🌺🌿
🌿🌺 آینده ایران 🌺🌿
05.05.202520:55
🟦🟩 زمان تصمیم استراتژیک
درسی از آرون رالستون

🔸 26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
🔹شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
🔸در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم  کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
🔹🔸رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت"  به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجه‌ای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند.

✅ تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی

چطور توانستي دست خود را قطع كني⁉️ 

🔹 من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، ‌پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.

🔸هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.

🔹مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، ‌بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.

◀️ ‌ شباهت‌های قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بی‌خبر گذاشتند. آرون رالستون خانواده‌اش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمی‌کند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.

❇️ تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای

🔸 داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم  تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره می‌گیریم،  شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان می‌تواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.

🔹 امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.

شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.

🔸🔹یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک  با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ،  دردناک بودن آن است.
تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک

و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت  است که یا با جرات و جسارت  آن تصمیم را می‌گیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.

✅  شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.

تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجویی‌های منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط منافع ملی ملت ایران اصل باشد.

آرزوي آینده درخشان‌تر برای ایران
✍️علی مرادی

آرون ; 127 ساعت جدال با مرگ | رویایی در سر ، چاقویی در دست ☀️ کارناوال
https://www.karnaval.ir/blog/aron-ralston-battle-of-death
已删除05.05.202520:58
05.05.202520:45
🟦🟩 زمان تصمیم استراتژیک
درسی از آرون رالستون

🔸 26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
🔹شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
🔸در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم  کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
🔹🔸رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت"  به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجه‌ای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند.

✅ تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی

چطور توانستي دست خود را قطع كني⁉️ 

🔹 من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، ‌پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.

🔸هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.

🔹مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، ‌بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.

◀️ ‌ شباهت‌های قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بی‌خبر گذاشتند. آرون رالستون خانواده‌اش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمی‌کند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.

❇️ تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای

🔸 داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم  تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره می‌گیریم،  شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان می‌تواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.

🔹 امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.

شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.

🔸🔹یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک  با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ،  دردناک بودن آن است.
تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک

و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت  است که یا با جرات و جسارت  آن تصمیم را می‌گیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.

✅  شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.

تصمیمی که در آن  از توهمات امت اسلامی و ماجراجویی‌های منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط به منافع ملی ملت ایران اصل باشد.

آرزوي آینده درخشان‌تر برای ایران
✍️علی مرادی
28.04.202509:27
🔶🔷🔶مرثیه‌ای برای بندر شهید رجایی ( مجتمع بندری شهبندر ) با نغمه‌ای از نی مولانا

بندر شهید رجایی ( مجتمع بندری شهبندر )، نماد آرزوها و امیدهای بر باد رفته یک ملت هست  که در دل داشت، اکنون در آتش ویرانی می‌سوزد.
این بندر، که روزگاری قرار بود به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری و ترانزیتی کشور، زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی ایران را شکوفا کند، حالا به سوگ نشسته است.
بشنو از نی چون حکایت می‌کند 
از جدایی‌ها شکایت می‌کند 
طرح و احداث مجتمع بندری شهبندر در مرکز استان هرمزگان از مصوبات شورای عالی اقتصاد در سال‌های پایانی دهه ۴۰ بود. زمانی که شاه در پی آرزوهای بزرگ‌برای ایران و ایرانیان  بود ، در کنار احداث نیروگاه برق، کارخانه فولاد و خطوط ریلی، بندری نیز در غرب شهرستان بندرعباس و جنب روستای خونسرخ و جمال‌احمد احداث کند. این مصوبه در سال ۴۹ با قراردادی با یک کنسرسیوم ایتالیایی به نام ایتالکو آغاز شد.

هدف از احداث این بندر، توسعه زیرساخت‌های صنعتی و تجاری کشور و تأمین نیازهای اقتصادی آینده ایران در کنار پروژه‌های دیگر نظیر نیروگاه برق و کارخانه فولاد بود. عملیات اجرایی این بندر از سال ۱۳۵۳ آغاز شد، اما متاسفانه پس از انقلاب ۵۷ متوقف شد.
با بمباران بندر امام خمینی ( بندرشاهپور که آن هم در زمان رضا شاه شروع و در  محمدرضاشاه توسعه پیدا کرد. ) توسط نیروهای عراقی، توجه ویژه‌ای به ساخت مجتمع بندری شهبندر معطوف گردید. محمدعلی رجایی، رئیس‌جمهور وقت، در دی‌ماه ۱۳۵۹ بر ادامه ساخت این بندر تأکید کرد و از کنسرسیوم ایتالکو خواست که به یک‌سوم طرح زمان پهلوی متعهد شوند.

این مجتمع بندری شامل امکانات متنوعی نظیر بزرگراه شش‌باندی، فرودگاه، خانه‌های سازمانی، بیمارستان و رستوران بود. اما علی‌رغم تلاش‌ها برای توسعه و تکمیل این پروژه، مجتمع بندری شهید رجایی هرگز به جامعیت کامل خود نرسید و برخی از ضمایم آن هنوز در مراحل مختلف توسعه قرار دارند.

کز نِیِستان تا مرا بُبریده‌اند 
از نَفیرم مرد و زن نالیده‌اند 
این بندر به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری و ترانزیتی کشور، نقش حیاتی در اقتصاد ایران ایفا می‌کند و به عنوان یک پل ارتباطی بین آسیا و اروپا شناخته می‌شود. امروز وقتی انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس را می‌بینیم، به یاد این می‌افتیم که چگونه طرح توسعه بندر عباس شامل بندر و فرودگاه و کارخانجات عظیم ذوب آهن، که در زمان محمدرضا شاه در سال ۱۳۴۹ و قبل از تولد اکثر ما در اطراف بندرعباس قرار بود ساخته بشود، بعد از انقلاب ناقص اجرا و حتی کارخانجات ذوب آهن آن با ندانمکاری  سمت مرکز ایران مثل اصفهان و یزد انتقال یافت که اکنون مشکلات زیست محیطی و مخصوصا بحران آب ایجاد کرده اند.

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش 
باز جوید روزگار وصل خویش 
بندری که در زمان شاه طراحی شده بود و بعد از انقلاب فقط یک سوم آن  هم ناقص اجرا گردید، امروز بخش وسیعی از آن در آتش سوخت. انسان شعله‌های این آتش را می‌بیند و به یاد شعر مولانا می‌افتد.
رویایی که محمدرضا شاه فقید برای ایران داشت و اکنون ، حتما روح آن پادشاه فقید هم اکنون برای سوختن بندر و هم برای ناقص اجرا شدن آن و هم برای بر باد رفتن آرزوهایی که برای این سرزمین داشت، همراه با همه ایران دوستان به سوگ نشسته است.

آتش است این بانگ نای و نیست باد 
هر که این آتش ندارد نیست باد

این آتش، آتش عشق به وطن و پیشرفت است. آتشی که اگر در دل ما نباشد، هیچ چیز باقی نمی‌ماند. ما باید با همت و اراده‌ای قوی تلاش کنیم تا آنچه را که از دست رفته دوباره زنده کنیم. بعد از انقلاب اکثر طرح‌های پیشنهادی حکومت پهلوی یا اجرا نشد و ناقص اجرا شده و یاحتی به انحراف رفته است، یکی از این طرح‌ها صنایع الکترونیک شیراز بود که قرار بود ایران قطب الکترونیک مخابرات خاورمیانه شود.
متاسفانه به علت حکمرانی بد و ناکارآمد ایران که در زمان پهلوی صنایع سنگین صادر می‌کرد، اکنون حتی ایران  به لطف جمهوری اسلامی از اکثر کشورهای اَعراب حاشیه خلیج فارس که در زمان پهلوی محلی از اِعراب نداشتند،  عقب مانده است.

در غم ما روزها بیگاه شد 
روزها با سوزها همراه شد 
فقط یک حکمرانی خوب و کارآمد و خارج از توهمات ایدئولوژیک می‌تواند آینده ایران را تضمین کند.

پس سخن کوتاه باید والسّلام
 
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش         
باز جوید روزگار وصل خویش



به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند

✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
25.04.202512:18
🔶🔷🔶 از الگوی حسینی به الگوی حسنی: شیفت پارادایم سیاست خارجی ج ا

رهبر جمهوری اسلامی ایران،  در طول سال‌های رهبری خود، الگوی فکری و رفتاری خود را بر اساس شخصیت امام حسین (ع) بنا نهاده و بر الگوی حسینی، یعنی مقاومت تا مرز شهادت در برابر دشمنان خارجی و رقبای داخلی تأکید کرده است.
او همواره بر این باور بوده که باید تا آخرین قطره خون در برابر دشمنان و مخالفان ایستاد. با این حال، اخیراً تغییراتی در رویکرد سیاست خارجی وی مشاهده شده است که حکایت از شیفت پارادایم مهمی از الگوی حسینی به الگوی حسنی دارد. این تغییر در سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع) به وضوح از طرف وی بیان و تاکید شده است.

🔸 دلایل تغییر رویکرد

از مهم‌ترین دلایل واقع‌گرایی آقای خامنه‌ای می‌توان به شکست سنگین حماس و حزب‌الله در برابر اسرائیل، سقوط بشار اسد و از دست رفتن سوریه به عنوان مسیر تدارکات برای مقابله با اسرائیل اشاره کرد که به حذف سه کارت مهم بازی جمهوری اسلامی در مقابل اسرائیل در معادلات منطقه‌ای منجر شد.
البته سرکوب شدید انصارالله یمن توسط آمریکا  را هم باید، اخیرا  به موارد فوق اضافه نمود.

علاوه بر این، عیان شدن عیار قدرت نظامی ایران در عملیات‌های وعده صادق ۱ و ۲ و عدم اجرای وعده صادق ۳، علی‌رغم تأکید مسئولان نظامی بر
اجرای آن و  برتری نظامی کشور، نشان‌دهنده واقعیت‌های جدیدی است.

حمایت‌های قدرتمند آمریکا از اسرائیل به ویژه پس از ریاست جمهوری  دوباره دونالد ترامپ و تهدید نظامی علیه ایران و همچنین  دادن ضرب‌الاجل انتخاب بین توافق با آمریکا یا بمباران زیرساخت‌های ایران توسط آمریکا و اسرائیل، از دیگر عوامل مؤثر در این تغییر رویکرد اساسی به شمار می‌آید.

🔸واقع‌گرایی جدید

با وقوع حوادث اخیر، به‌ویژه درگیری‌ها با اسرائیل و عدم اجرای وعده صادق ۳، به نظر می‌رسد که آقای خامنه‌ای و تیم مشاوران وی به سمت واقع‌گرایی بیشتری حرکت کرده اند.
این تغییر در رویکرد او  ناشی از ناکامی‌های نظامی بازوهای نیابتی در برابر اسرائیل و فشارهای حداکثری دونالد ترامپ میباشد.
عدم توانایی در پاسخ به حملات اسرائیل به خاک ایران و شهادت پرسنل ارتش، نشان داد که رجزها،وعده‌ها و گزارشات  مسئولان نظامی، همچون گزارش‌های مسئولان اقتصادی، به تعبیر خود آقای خامنه‌ای، پوچ و مهمل و در مواردی حتی مانند وعده زمستان سخت اروپا و یا اتمام نفت آمریکا و افول قدرت ایالات متحده  گمراه‌کننده و حتی شاید ناشی از نفوذ دشمنان‌ بوده‌اند، که حتماً باید خاطیان شناسایی و مجازات گردند.

🔸 تغییر نگرش نسبت به مذاکره

تا یک ماه پیش، آقای خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه و غیر هوشمندانه می‌دانست، اما با فشارهای رئیس‌جمهور جدید آمریکا و دلائل دیگر ،  نگرش او به سرعت تغییر کرده و اجازه مذاکره با آمریکا را به وزارت امور خارجه داده است و این تغییر رویکرد و تصمیمات متناقض و سریع وی ،  باعث سردرگمی طرفداران پروپا قرص جمهوری اسلامی شده است.
وی مجبور شد که در چند روز گذشته،  الگوی امام حسن ع  در صلح با معاویه را به طرفداران خویش گوشزد کند،  که باعث خشم طرفداران امام حسن ع گردید.

در شرایطی که دونالد ترامپ برای بار دوم به ریاست جمهوری آمریکا رسیده و جمهوری اسلامی را به انتخاب بین دو گزینه توافق یا حمله نظامی تهدید کرده است، آقای خامنه‌ای به  اجبار به مذاکره تن داده و به دنبال رویکرد امام حسنی و صلح و توافق با ترامپ است.
اگر این تغییر موضع یک تغییر تاکتیکی برای رهائی از فشار ایالات متحده و اسرائیل باشد و نه  یک تغییر اساسی در رویکرد سیاسی جدید و بلند مدت، بهره‌ای برای رشد و توسعه ایران نخواهد داشت.
حتی اگر چنین سیاستی یک راهبرد بلند مدت برای تغییر سیاست خارجی باشد ولی سیاست داخلی به همان میزان برای حکمرانی خوب تغییر نکند، باز هم بهره‌ای برای ملت و آینده ایران نخواهد داشت.

🔶 نتیجه‌گیری

تغییر پارادایم آقای خامنه‌ای از الگوی حسینی به الگوی حسنی  در سیاست خارجی درصورتی می توان  یک تحول اساسی در تفکر سیاسی وی و مفید و مؤثر برای آینده ایران دانست که این تغییر  ناشی از ناکامی‌های نظامی و رهایی موقت از فشارهای ایالات‌متحده نباشد ، بلکه ضرورت واقع‌گرایی در سیاست خارجی برای توسعه ایران باشد.

حتی در صورت توافق با آمریکا و رفع تحریم‌ها، جمهوری اسلامی نیازمند آن است که سیاست داخلی خود را نیز واقع‌گرا نماید و انبوه فرزندان دانشمند و شایسته ایران را جایگزین مریدان و مدیران  پخمه خود در سیستم حکمرانی کند.

بنابراین، شرط موفقیت تغییرات در سیاست خارجی ، تغییرات اساسی سیاست داخلی می‌باشد. در صورت تغییرات عقلانی در سیاست داخلی و خارجی، آینده بهتری در انتظار اقتصاد ایران و ایرانیان  خواهد بود.

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند

✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
18.04.202520:06
با سلام،
در ایران آینده، همه کودکان از جمله خردسالانی که در مناطق دورافتاده سیستان و بلوچستان یا خوزستان هستند از حق تحصیل رایگان برخوردارند. دولت موظف است شرایط برخورداری از تحصیل رایگان را برای همه کودکان از جمله " کودکان کار" مهیا کند. هیچ نوع تبعیض آموزشی وجود ندارد و همه از عدالت آموزشی برخوردار هستند.
معلمان آینده دارای یک زندگی شرافتمندانه هستند  و میزان حقوق ماهانه آنان حتی از یک پزشک متخصص هم بیشتر است به نحوی که مجبور نیستند برای تامین معیشت خود در کلاسهای تقویتی یا شغل دوم حضور یابند.
در ایران آینده من، بساط همه کتابهای کمک آموزشی و کلاس آمادگی کنکور و مافیای آموزش کنکور برچیده میشود، چون سطح آموزش مدارس و کیفیت آن به قدری بالاست که دانش آموزان نیازی نمی بینند که در این کلاسها شرکت کنند.
در ایران آینده من در مدارس کشور علاوه بر دروس متعارف، مهارت ورزش و موسیقی نیز به دانش آموزان یاد داده میشود.
در ایران آینده من دیگر به رشته علوم انسانی دبیرستان  و دانش آموزان آن به دیده تحقیر نگریسته نمی شود، بلکه وزارت آموزش و پرورش تلاش میکند تا دانش آموزان نخبه و باهوش جذب  تحصیل رشته علوم انسانی شوند. چون همه ایرانیان به این درک رسیده اند که یکی از علتهای عدم توسعه نیافتگی کشور، عقب ماندگی آنان در تحصیل علوم انسانی است.
به امید آن روز، 🌹
پیمان ابراهیمی
13.04.202520:08
05.05.202520:47
🟦🟩 زمان تصمیم استراتژیک
درسی از آرون رالستون

🔸 26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
🔹شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
🔸در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم  کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
🔹🔸رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت"  به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجه‌ای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند.

✅ تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی

چطور توانستي دست خود را قطع كني⁉️ 

🔹 من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، ‌پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.

🔸هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.

🔹مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، ‌بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.

◀️ ‌ شباهت‌های قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بی‌خبر گذاشتند. آرون رالستون خانواده‌اش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمی‌کند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.

❇️ تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای

🔸 داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم  تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره می‌گیریم،  شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان می‌تواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.

🔹 امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.

شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.

🔸🔹یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک  با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ،  دردناک بودن آن است.
تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک

و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت  است که یا با جرات و جسارت  آن تصمیم را می‌گیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.

✅  شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.

تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجویی‌های منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط به منافع ملی ملت ایران اصل باشد.

آرزوي آینده درخشان‌تر برای ایران
✍️علی مرادی
27.04.202513:02
🔶🔷🔶انرژی خورشیدی یا هسته ای ⁉️

آینده ایران باید با نور خورشید، روشن شود.

در دنیای امروز، انرژی‌های تجدیدپذیر به عنوان راه‌حلی پایدار و مقرون‌به‌صرفه برای تأمین نیازهای انرژی کشورها مطرح شده‌اند. در این میان، انرژی خورشیدی به عنوان یکی از بهترین گزینه‌ها برای ایران، به ویژه در شرایط کنونی، می‌تواند نقش بسزایی در توسعه و پیشرفت کشور ایفا کند. با توجه به مزایای بی‌شمار انرژی خورشیدی و چالش‌های موجود در استفاده از انرژی هسته‌ای، زمان آن رسیده است که ایران شیفت پارادایمی از انرژی هسته‌ای به انرژی خورشیدی را آغاز کند.

1️⃣. پتانسیل‌های بی‌نظیر ایران

ایران با داشتن بیابان‌های وسیع و روزهای آفتابی بسیار زیاد در سال، یکی از بهترین مکان‌ها برای تولید انرژی خورشیدی است. زاویه تابش مناسب خورشید در این کشور، امکان جذب حداکثری انرژی را فراهم می‌کند. این ویژگی‌ها به ایران این امکان را می‌دهد که از انرژی خورشیدی به عنوان منبع اصلی تأمین برق صنایع، مصرف خانگی و حتی پیشران خودروها استفاده کند.

2️⃣. صرفه اقتصادی

یکی از دلایل مهم تغییر نگاه از انرژی هسته‌ای به انرژی خورشیدی، صرفه اقتصادی آن است. هزینه احداث نیروگاه‌های خورشیدی به مراتب کمتر از نیروگاه‌های هسته‌ای است. برآوردها نشان می‌دهند که احداث، نگهداری و دفع زباله‌های نیروگاه‌های خورشیدی حدود ۲۰ درصد هزینه نیروگاه‌های هسته‌ای را به خود اختصاص می‌دهد. این موضوع نه تنها هزینه‌ها را کاهش می‌دهد بلکه باعث افزایش دسترسی به منابع انرژی پایدار و پاک نیز می‌شود.

3️⃣. رهایی از تحریم‌ها

تاریخ نشان داده است که ادامه سرمایه‌گذاری در انرژی هسته‌ای، ایران را در معرض تحریم‌های اقتصادی و فشارهای بین‌المللی قرار داده است. با تعلیق داوطلبانه برنامه هسته‌ای و تمرکز بر روی انرژی خورشیدی، ایران می‌تواند از این تحریم‌ها رهایی یابد و به سمت رشد و توسعه پایدار حرکت کند. هیچ کشوری نمی‌تواند ایران را به خاطر استفاده از انرژی خورشیدی متهم کند؛ بنابراین، این گزینه می‌تواند به عنوان یک راهکار عملی برای عبور از بحران کنونی تلقی شود.

3️⃣. آینده‌ای بدون آلاینده

در آینده‌ای نزدیک، استفاده از سوخت‌های فسیلی به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت. خودروها و وسایل نقلیه عمومی به سمت برقی شدن پیش خواهند رفت و این روند، نیاز به انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر را افزایش می‌دهد. انرژی خورشیدی به عنوان یک منبع پاک و بدون آلاینده، می‌تواند پاسخگوی نیازهای روزافزون جامعه باشد.

4️⃣. تجربه جهانی

اکثر کشورهای پیشرفته امروز با توجه جدی به انرژی خورشیدی روی آورده‌اند. این تغییر رویکرد نشان‌دهنده این واقعیت است که تکنولوژی انرژی خورشیدی به اندازه‌ای پیشرفت کرده است که می‌تواند جایگزین مناسبی برای سایر منابع انرژی باشد. ایران باید از این تجارب جهانی بهره‌برداری کند و با سرمایه‌گذاری در این حوزه، آینده‌ای روشن و پایدار برای خود رقم بزند.

◀️  نتیجه‌گیری

با توجه به مزایای فراوان انرژی خورشیدی و چالش‌های موجود در استفاده از انرژی هسته‌ای، شکی نیست که ایران باید راهی جز توجه جدی به انرژی خورشیدی نداشته باشد. شیفت پارادایم از انرژی هسته‌ای به انرژی خورشیدی نه تنها می‌تواند موجب توسعه سریع‌تر کشور شود بلکه راهی برای عبور از تحریم‌ها و دشمنی‌های جهانی خواهد بود.
آینده ایران باید با نور خورشید ، این موهبت الهی روشن شود؛ آینده‌ای که در آن، انرژی خورشیدی تضمین‌کننده رشد، توسعه، صلح  و ثبات خواهد بود.

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند

✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
已删除25.04.202512:47
24.04.202521:54
🔶🔷🔶 از الگوی حسینی به الگوی حسنی: شیفت پارادایم سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای

رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای، در طول سال‌های رهبری خود، الگوی فکری و رفتاری خود را بر اساس شخصیت امام حسین (ع) بنا نهاده و بر الگوی حسینی، یعنی مقاومت تا مرز شهادت در برابر دشمنان خارجی و رقبای داخلی تأکید کرده است.
او همواره بر این باور بوده که باید تا آخرین قطره خون در برابر دشمنان و مخالفان ایستاد. با این حال، اخیراً تغییراتی در رویکرد وی مشاهده شده است که حکایت از شیفت پارادایمی از الگوی حسینی به الگوی حسنی دارد. این تغییر در سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع) به وضوح از طرف وی بیان شده است.

🔸 دلایل تغییر رویکرد

از مهم‌ترین دلایل واقع‌گرایی آقای خامنه‌ای می‌توان به شکست سنگین حماس و حزب‌الله در برابر اسرائیل، سقوط بشار اسد و از دست رفتن سوریه به عنوان مسیر تدارکات برای درگیری با اسرائیل اشاره کرد که به حذف سه کارت مهم جمهوری اسلامی از معادلات منطقه‌ای منجر شد.
البته سرکوب شدید انصارالله یمن توسط آمریکا  را هم باید، اخیرا  به موارد فوق اضافه نمود.

علاوه بر این، عیان شدن قدرت نظامی ایران در عملیات‌های وعده صادق ۱ و ۲ و عدم اجرای وعده صادق ۳، علی‌رغم تأکید مسئولان نظامی بر برتری نظامی کشور، نشان‌دهنده واقعیت‌های جدیدی است.
حمایت‌های قدرتمند آمریکا از اسرائیل به ویژه پس از ریاست جمهوری  دوباره دونالد ترامپ و تهدید نظامی علیه ایران و همچنین  دادن ضرب‌الاجل انتخاب بین توافق با آمریکا یا بمباران زیرساخت‌های ایران توسط آمریکا و اسرائیل، از دیگر عوامل مؤثر در این تغییر رویکرد به شمار می‌آید.

🔸واقع‌گرایی جدید

با وقوع حوادث اخیر، به‌ویژه درگیری‌ها با اسرائیل و عدم اجرای وعده صادق ۳، به نظر می‌رسد که آقای خامنه‌ای به سمت واقع‌گرایی بیشتری حرکت کرده است. این تغییر در رویکرد او  ناشی از ناکامی‌های نظامی در برابر اسرائیل و فشارهای حداکثری دونالد ترامپ میباشد. عدم توانایی در پاسخ به حملات اسرائیل نشان داد که رجزها،وعده‌ها و گزارشات  مسئولان نظامی، همچون گزارش‌های مسئولان اقتصادی، به تعبیر خود آقای خامنه‌ای، پوچ و مهمل و در مواردی حتی مانند وعده زمستان سخت اروپا و یا اتمام نفت آمریکا و افول قدرت آن گمراه‌کننده و حتی شاید ناشی از نفوذ دشمنان‌ بوده‌اند.

🔸 تغییر نگرش نسبت به مذاکره

تا یک ماه پیش، آقای خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه می‌دانست، اما با فشارهای رئیس‌جمهور جدید آمریکا و دلائل دیگر ،  نگرش او به سرعت تغییر کرده و اجازه مذاکره با آمریکا را به وزارت امور خارجه داده است.
در شرایطی که دونالد ترامپ برای بار دوم به ریاست جمهوری آمریکا رسیده و جمهوری اسلامی را به انتخاب بین دو گزینه توافق یا حمله نظامی تهدید کرده است، آقای خامنه‌ای به  اجبار به مذاکره تن داده و به دنبال رویکرد امام حسنی و صلح و توافق با ترامپ است.
این تغییر موضع نه تنها نشان‌دهنده یک تغییر اساسی در رویکرد سیاسی اوست، بلکه نمایانگر پذیرش واقعیت‌های جدید جهانی نیز می‌باشد.

🔶 نتیجه‌گیری

تغییر پارادایم آقای خامنه‌ای از الگوی حسینی به الگوی حسنی نشان‌دهنده یک تحول اساسی در تفکر سیاسی اوست. این تغییر نه تنها ناشی از ناکامی‌های نظامی بلکه نتیجه فشارهای ایالات‌متحده  و نیاز به واقع‌گرایی در سیاست خارجی است.

در صورت توافق با آمریکا و رفع تحریم‌ها، جمهوری اسلامی نیازمند آن است که سیاست داخلی خود را نیز واقع‌گرا نماید و انبوه فرزندان دانشمند و شایسته ایران را جایگزین مریدان و مدیران  پخمه خود در سیستم حکمرانی کند.
پس توافق با آمریکا و رفع تحریم ها،  حتی حامیان متعصب حاکمیت نیز دیگر نمی‌توانند ، توجیه ها در  ضعف‌های عملکرد و عقب‌ماندگی کشور را بپذیرند.

بنابراین، شرط موفقیت تغییر در سیاست بین‌الملل، تغییر در سیاست داخلی می‌باشد. در صورت تغییرات عقلانی در سیاست داخلی و خارجی، آینده بهتری در انتظار اقتصاد ایران و ایرانیان خواهد بود

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند

✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
16.04.202516:43
از آرزو کردن خسته شدم

هر تحول اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در هر نقطه از جهان، تحت تأثیر پارامترهای مشخصی قرار دارد. بنابراین، برای تحقق هر نوع تغییر، نیاز به یک گروه پیرو و تشکیلات سیاسی داریم که بتواند این تحول را هدایت کند. این تشکیلات باید شامل ابعاد مختلف فرهنگی و اقتصادی باشد و همچنین پیش‌بینی‌ها و دکترین‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت برای ارتقاء منافع ملی را در بر گیرد.

اگر به تاریخ ایران در زمان امیرکبیر نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم که چرا پیشرفت‌های آن دوره به نتیجه نرسید. دو پارامتر اصلی را می‌توان در این زمینه شناسایی کرد. اول اینکه پیشرفت یک جامعه تنها با اصلاح فردی افراد آن جامعه حاصل نمی‌شود؛ بلکه اصلاح قوانین و تغییر در جهت‌گیری نظام سیاسی است که می‌تواند جامعه را به سمت پیشرفت هدایت کند. البته اصلاح نظام آموزش و پرورش نیز در بلندمدت می‌تواند نقش پایدارتری در استمرار پیشرفت ایفا کند.

دومین نکته این است که هیچ پیشرفتی در نظام‌های دیکتاتوری به صورت پایدار و بلندمدت امکان‌پذیر نیست. در زمان امیرکبیر، مخالفت شاه، مادر شاه و دیگر اعضای دربار از یک سو و نبود تشکیلات سیاسی حامی امیرکبیر از سوی دیگر، موجب شد که پیشرفت‌های او به فراموشی سپرده شود. در مقابل، در ژاپن، حمایت امپراتور از پیشرفت و تغییر قوانین، همراه با پیروی از نظام آموزشی متناسب با فرهنگ آن ملت، باعث شد که این کشور در زمان کوتاه‌تری به اهداف خود دست یابد. پس از جنگ جهانی دوم، محدود شدن قدرت امپراتور و وجود احزاب سیاسی مختلف به تداوم این پیشرفت کمک کرد و جامعه کنونی ژاپن را شکل داد.

در ایران خودمان، این سرزمین زیبا و پهناور با موقعیت جغرافیایی متنوع و فرهنگی چند هزار ساله، دارای دو دریا در شمال و جنوب، هزاران مکان دیدنی باستانی و جنگل‌های هیرکانی است. اختلاف دما در فصول مختلف نیز بر غنای این سرزمین می‌افزاید.

آرزو می‌کنم که در مسیری که پیشرفت همراه با اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای منافع ملی به وجود می‌آید، قوانین دست و پاگیر مذهبی برچیده شوند. گردشگران بتوانند به آزادی رفت و آمد کنند و دو دریای جنوبی و شمالی پر از هتل‌های مختلف باشد.

در این نوشته، کلمه‌ای از نفت و منابع دیگر دیده نمی‌شود، زیرا واقعاً نیازی به آن نیست. فساد بیشترین ارتباط را با همین دو مورد دارد. آرزو می‌کنم که ما نیز بتوانیم زندگی ساده و معمولی مانند دیگر ملل جهان داشته باشیم. به همین سادگی.

منوچهر ابریشمی
11.04.202518:41
🔸🟩🔸 دوست داری، تاریخ قرن آینده ایران چگونه باشد؟ ⁉️

ایران عزیز، سرزمین فرهنگ و تاریخ، در طول تاریخ خود فراز و نشیب‌های بسیاری را تجربه کرده است. من نیز همچون شما، هنگامی که صفحات تاریخ این سرزمین را ورق می‌زنم، به ویژه در دو قرن اخیر که جهان با شتابی بی‌سابقه در حال پیشرفت بود، از عدم همگامی ایرانیان با این تحولات عظیم احساس اندوه و تاسف می‌کنم و غصه میخورم و با آه بلندی در دل زمزمه میکتم که:

ای کاش پادشاهان سلسله صفویه با تفسیرهای نادرست از دین در عرصه حکمرانی، سرنوشت این سلسله را به انحطاط نمی‌کشاندند.

ای کاش نادرشاه، آن فرمانروای بزرگ، در کوره‌راه‌های قدرت، پسرش را کور نمی‌کرد و سلسله مقتدر افشار به حیات خود ادامه می‌داد.

ای کاش کریم خان زند، قهرمان تاریخ، قاصد مرگ را بر سر آغا محمد خان  قاجار نازل می‌کرد تا هزاران  چشم در کرمان و تفلیس از حدقه بیرون نمی آمدند و لطفعلی خان زند با دلیری و شجاعت، ایران بهتری به نسل‌های آینده تحویل میداد.

و ای کاش عباس میرزا، آن شاهزاده‌ای که در دلش آرزوهای بزرگ می‌جوشید، ناکام از دنیا نمی‌رفت و نامش در تاریخ به عنوان یک پادشاه بزرگ در سلسله قاجار جاودانه می‌شد.
یا حداقل، ای کاش ناصرالدین شاه، آن وزیر کاردان و فهیم را در حمام فین کاشان به قتل نمی‌رساند تا تاریخ ایران را با تدبیر خود متحول می ساخت.

و هزاران "کاش" دیگر که دل هر ایرانی را به درد می‌آورد.
کاش جنگ جهانی دوم، آن طوفان ویرانگر، باعث  تبعید رضا شاه نمی‌شد و ایران از وجود او محروم نمی گشت.

اما حقیقت تلخی که باید بپذیریم این است که تاریخ را نمی‌توان تغییر داد؛ گذشته در ید کنترل ما نیست.
اما آینده، آینده‌ای که در پیش داریم، می‌تواند به دست ما ساخته شود. آینده یافتنی نیست، بلکه باید آن را در رویاهایمان تصور و طراحی کنیم ، طراحی ذهنی کنیم  و سپس با  طراحی عینی  آنرا بسازیم.

برای ساختن آینده‌ای روشن و امیدبخش، ابتدا باید چشم‌انداز روشنی از آنچه می‌خواهیم،  تصور کنیم، بخوبی و روشنی ببینیم؛ تصویری واضح از تاریخ یک قرن آینده ایران.
برای ساختن آینده ایران،  رویاهای زیبای مان را به اشتراک بگذاریم،  در رویای مان آینده‌ای درخشان خلق کنیم.
پس ما رویاهایمان را می نویسیم ، به اشتراک میگداریم تا رویای درخشان جمعی ما ایرانیان خلق شود.

"افسوس گذشته را نه با فرو رفتن در تخیلات شیرین و رویای گذشته، بلکه با رویای آینده‌ و ارائه چشم انداز درخشان برای ایران جبران کنیم. بیایید به جای غرق شدن در یادآوری روزهای بر باد رفته، با همت و اراده‌ای قوی، افق‌های نوینی برای سرزمین‌مان ترسیم کنیم. آینده‌ای که در آن، فرهنگ غنی‌مان، استعدادهای جوانان‌مان و منابع طبیعی‌مان به بهترین شکل ممکن شکوفا شود."

من برای آینده این سرزمین رویایی دارم.
تو برای آینده این سرزمین رویایی داری.
او برای آینده این سرزمین رویایی دارد.
همه ما ایرانیان  برای آینده این سرزمین رویایی داریم.

لذا از تمامی هموطنان عزیزم دعوت می‌کنم تا در این چالش هیجان‌انگیز شرکت کنند. بیایید دست به قلم ببریم و آنچه را که دوست داریم در تاریخ قرن  آینده ایران ببینیم، بنویسیم و برای هم ارسال کنیم و به اشتراک بگذاریم.
بیایید با هم آینده‌ای بسازیم که شایسته‌ی نام بزرگ ایران باشد.

تصور کنید چه جایگاه رفیعی را دوست دارید ایران در یک قرن آینده به دست آورد؛ آن تصویر درخشان را در ذهن خود ترسیم کنید و بنویسید تا اتفاق بیافتد.
با ما به اشتراک بگذارید. مطالب خود را از باریخ ایران (تاریخ یک قرن آینده ایران) به آدرس @alimoradi_1350 ارسال نمایید تا در کانال به نام شما منتشر گردد. بیایید با هم آینده‌ای را بسازیم که شایسته‌ی نام و تاریخ بزرگ ایران باشد.


✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
05.05.202520:47
آرون ; 127 ساعت جدال با مرگ | رویایی در سر ، چاقویی در دست ☀️ کارناوال
https://www.karnaval.ir/blog/aron-ralston-battle-of-death
03.05.202511:22
ظریف:
ما تنها حکومتی بودیم در ایران بعد از نادرشاه که یک ذره از آب و خاک ایران را از دست ندادیم.


آقای ظریف!
از دست نرفتن خاک کشور هیچ گونه دلیلی بر شایستگی و صلاحیت حاکمان جمهوری اسلامی نیست.

همونطوری از دست نرفتن خاک کشور افغانستان در جنگ با ابرقدرت های شرق و غرب،  هم دلیل بر شایستگی حاکمان افغانستان نبوده است.
حتی از دست نرفتن یک وجب از خاک کشور کوچک و ذره ایی مثل کویت در جنگ با عراق هم دلیلی بر شایستگی حاکمان کویت نبوده است.

در ادامه  به چند نکته  کلیدی اشاره می‌شود که می‌تواند به عنوان نقدی محکم و مستدل بر  ادعا وزیر خارجه جمهوری اسلامی باشد.

1️⃣. قدرت نظامی پیشین: در زمان آغاز جنگ ایران و عراق، ارتش ایران و بخصوص  نیروی هوایی ایران توسط محمدرضا پهلوی از مدرن‌ترین تجهیزات نظامی برخوردار شده بود، بطوریکه قویترین ارتش منطقه خاورمیانه بود، حتی با اعدام سران ارتش پس از انقلاب،  همچنان ارتشی منسجمی باقی ماند، و  توانمندی و توانایی‌های نظامی آن به حدی بود که عراق حتی قبل از انقلاب اسلامی جرات نگاه بد  به ایران را نداشت. این نکته نشان می‌دهد که قدرت نظامی و استراتژیک ایران قبل از انقلاب، نقش بسزایی در ناتوانی رژیم بعثی صدام ملعون در اشغال خاک ایران داشت.

2️⃣. ضعف قاجاریه و دلایل تاریخی: در دوران قاجاریه، ایران مناطق زیادی را به دلیل ضعف نظامی و سیاسی و همچنین توانایی بالای قدرت‌های خارجی از دست داد. در این زمان، ارتش روسیه تزاری با سلاح‌های مدرن و پیشرفته‌ای که داشت، توانست به راحتی بر ایران غلبه کند. بنابراین، ادعای آقای ظریف مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی توانسته است خاک ایران را حفظ کند، باید در زمینه مقایسه با تاریخ و شرایط خاص آن دوران بررسی شود.

3️⃣. نقش دکترین آمریکا: یکی از دلایل اصلی عدم از دست دادن خاک ایران در جنگ ایران و عراق، سیاست مهار دوگانه آمریکا بود. ایالات متحده تلاش کرد تا توازن قوا را بین دو کشور حفظ کند تا هیچ‌یک نتوانند به پیروزی قاطعی دست یابند. این سیاست  شامل حمایت نظامی از ایران بود که در ماجرا مک فارلین بخشی از کمک‌های نظامی افشا گردید، در مواقعی حتی مانع از هرگونه قدرت‌گیری یک‌جانبه عراق هم می‌شد.

4️⃣. مقایسه با افغانستان و کویت: در دهه‌های اخیر، شاهد بودیم که حتی با وجود حملات ابرقدرت‌ها به کشورهای دیگر مانند افغانستان و عراق، این کشورها نیز یک وجب از خاک خود را از دست بدهند. این نشان می‌دهد که حفظ یکپارچگی سرزمینی به تنهایی به شایستگی یا قدرت سیاسی و  نظامی بستگی ندارد، بلکه عوامل سیاسی، دیپلماتیک و بین‌المللی نیز در این امر تأثیرگذارند.

علاوه بر دلائل فوق و دلایل ناگفته دیگر ، نباید از جان فشانی‌های رزمندگان ایران از بسیجیان قهرمان، ارتشیان دلاور و سپاهان ایثارگر که باعث حفظ یکپارچگی کشور گردید، غافل شد که با نثار خون خویش یکپارچگی سرزمینی ایران را تضمین کردند.

اگر حاکمان جمهوری اسلامی صلاحیت و شایستگی داشتند این جنگ اصلاً شروع نمی‌شد تا هزاران شهید و مجروح و جانباز آزاده و خسارت فراوان به کشور وارد گردد.

◀️. نتیجه‌گیری: بنابراین، ادعای آقای ظریف که جمهوری اسلامی توانسته است خاک ایران را حفظ کند، ادعای دقیقی نیست و حتی تحلیل انحرافی تلقی میگردد.
حفظ یکپارچگی سرزمینی نتیجهٔ مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی است که نمی‌توان آن را تنها به شایستگی حکومت نسبت داد.

در نهایت، بهتر است که در تحلیل‌های سیاسی، واقعیت‌ها و تاریخ را با دقت بیشتری مورد توجه قرار دهیم و از ساده‌سازی مسائل پرهیز کنیم.



https://t.me/Ayandehe_Iran
26.04.202514:29
🏴 تسلیت به خانواده‌های داغدار حادثه هرمزگان و آرزوی بهبودی و شفای عاجل برای مجروحان

https://t.me/Ayandehe_Iran
24.04.202521:53
✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
15.04.202504:10
با درود
آینده ایران
دوست دارم تصور کنم در ایرانی زندگی میکنم که آرزوی هر فردی در جهان است که ای کاش من هم می‌توانستم در ایران زندگی کنم باشد.
ایرانی سرسبز و زیبا با شهرهای مدرن و روستاهای آباد.
کویرهایی که دیگر کویر نیستند بلکه نیروگاه های هستند که نه تنها برق ایران بلکه برق خاور میانه را تامین می‌کنند.
دوست دارم در ایرانی زندگی کنم که سالیانه صدها میلیون نفر از سراسر جهان برای دیدن زیبایی های طبیعی و تاریخی آن در به در بدنبال بلیط و ویزا هستند.
دوست دارم در ایرانی زندگی کنم که هیچ مستمندی نباشد.
دوست دارم در ایرانی زندگی کنم که هر کسی آزاد باشد به روش خودش بدون مزاحمت برای دیگران زندگی کن. در ایرانی که اگر یک دختر از شرق آن به غربش و از شمال آن تا جنوبش برود کسی مزاحمتی برایش درست نکند.
دوست تر دارم که در ایرانی زندگی کنم که نیازی به فروش نفت و گاز نداشته باشد و با توریسم و صنعت و گردشگری و منابع غنی زیر زمینی دیگر مردمش در رفاه زندگی کنند.
کیومرث لیمویی
11.04.202518:40
✍️  علی مرادی

https://t.me/Ayandehe_Iran
05.05.202520:45
آرون ; 127 ساعت جدال با مرگ | رویایی در سر ، چاقویی در دست ☀️ کارناوال
https://www.karnaval.ir/blog/aron-ralston-battle-of-death
01.05.202512:39
🔲⭕️نرخ بازده تحمل درد!
مجتبی لشکربلوکی

اول یک نوشته جالب بخوانیم از دکتر عبده تبریزی، استاد برجسته مالی کشور: امروز از ساعت ده صبح، دو ساعتی روی صندلی دندان‌پزشکی نشسته بودم. دندانی که دیگر دندان نبود؛ چوب‌پنبه‌ای شده بود، سیاه، فرو رفته زیر قالپاقی استنلس‌استیل که پنجاه‌وچند سال در دهانم دوام آورده بود. دکتر گفت: «این دیگه دندون نیست، تکه‌تکه درمی‌آورم.» با دو آمپول بی‌حسی و ده‌ها ابزار لاشه‌ خاطره‌ای را لایه‌لایه از دهانم بیرون کشیدند.

حالا با تکه‌ای کهنه در دهان و بسته‌ای یخ روی گونه، با یک دست دارم این را می‌نویسم. دکتر گفت «سه ماه دیگر بیا برای ایمپلنت.» یاد پدر مرحوم آقای مظاهری افتادم. چقدر پسر، پدر را در آن روزهای شلوغ دولت و وزارت، به مطب دندان‌پزشک می‌برد. با صبوری پدر، وفاداری پسر آن ایمپلنت‌ها به دهان پدر راه یافتند؛ اما هنوز ریشه نگرفته، پدر راهی دیار باقی شد.

از همان زمان، ایمپلنت در ذهنم مترادف با این پرسش شد «نرخ بازده‌ تحمل درد» چیست؟ آیا نرخ بازده صرف زمان، تحمل درد، مراقبت و هزینه، در سن من مثبت است؟ آیا چند ماه درد، زخم، بی‌حسی، و پس از آن کاشت دقیق با همه‌ ریسک‌ها، مراقبت‌ها و هزینه‌هایش، واقعاً «بازدهی» دارد؟ آیا باید این حفره را پر کرد یا بگذارم بماند، به عنوان یادآوری این که تصمیمات باید بازدهی مثبت داشته باشند؟ (رفرنس)

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:

آنچه دکتر عبده -عمرشان بلند باد- به عنوان متخصص مالی به آن اشاره کرده مساله نرخ بازده سرمایه گذاری است. سرمایه گذاری یعنی چه؟ یعنی تحمل درد گذشتن از مطلوبیت امروز به خاطر دستیابی به مطلوبیت های بیشتر از امروز در آینده. نرخ بازده یعنی چه؟ چقدر مطلوبیت کسب کردم در برابر تحملی که کردم و منابعی که خرج کردم؟ با این عدد، می‌فهمیم آیا سرمایه‌گذاری [یا همان تحمل درد گذشتن از مطلوبیت امروز] به‌صرفه و عاقلانه بوده یا نه.

حالا اگر این وسط وقت گذاشته باشیم، انرژی صرف کرده باشیم، پول قرض کرده باشیم، منابع دیگرمان را هم وسط گذاشته باشیم از جمله ماشین مان را برای کار استفاده کرده باشیم و .... همه این ها رو به پول تبدیل می کنیم و در هزینه ها و مخارج در نظر می گیریم و در نهایت فکر می کنیم که آیا این سرمایه گذاری بازده خوبی داشت؟
خب نرخ بازده سرمایه گذاری مفهومی مالی و اقتصادی است ولی آیا می توان آن را در حوزه های دیگر هم بررسی کرد؟ قطعا بله. داستان این است که چقدر در مجموع هزینه می کنم و در مجموع چقدر منفعت بدست می آورم؟

اختصاص ۵ الی ۷ سال از زندگی به شرکت در کنکور و گذراندن دوره دکترا یک سرمایه گذاری است. صرف زمان و توان برای برندسازی شخصی و فعالیت سنگین در شبکه های اجتماعی یک سرمایه گذاری است. حتی دگردوستی و کمک به دیگری نیز یک سرمایه گذاری است. شما زمان و انرژی زیادی برای کمک به یکی از دوستانت می‌گذاری. این کار سود مالی ندارد ولی این کار باعث می شه که اون دوست تا ابد حامی شما بشه (ایجاد شبکه پشتیبان) یا باعث تقویت یک فضیلت انسانی میشه (رشد اخلاقی) یا باعث اتصال به از صفات خداوند می شه (اعتلای معنوی) یا دست کم حس رضایت به شما می دهد (شادکامی درونی).

اصلا زندگی سراسر سرمایه گذاری است. نرخ بازده فقط یک عدد مالی نیست، بلکه یک شیوه تفکره! یک مدل ذهنی است! چقدر زمان، توان، اعتبار، پول یا منابع گذاشتم؟ چقدر درد تحمل کردم؟ در مقابل، چی به دست آوردم؟ آیا می‌ارزید؟
حالا در تصمیمات کوچک و روزمره، اگر هم خطایی رخ داد، مسئله‌ای نیست. اما در تصمیمات استراتژیک که معمولا به سختی بازگشت ناپذیرند (Hard to Back) و منابع زیادی مصرف می‌کنند توجه به نرخ بازده بسیار کلیدی می شود. بگذارید سه مثال در سه سطح فردی، سازمانی و ملی بزنم:

◼️فردی: آیا تحصیلات در کارشناسی ارشد و دکترا را انتخاب کرده اید به این خاطر که همه هم دوره های شما این کار را کرده اند یا اینکه واقعا نرخ بازده خوبی برای شما دارد؟ آیا واقعا می ارزد؟

◼️می خواهید سازمان تان را ۵ سال درگیر سیستم های اطلاعاتی جامع یا جایزه تعالی و بهره وری کنید، آیا نرخ بازده اش را حساب کرده اید یا صرفا به این خاطر که مُد شده شما هم چنین می کنید؟

◼️می خواهید برای شهری در یک منطقه کمترتوسعه‌یافته فرودگاه بین المللی بزنید. آیا احداث یک فرودگاه بین‌المللی در این استان توجیه دارد؟ آیا این بهترین کار ممکن است؟ صرف همان مبلغ به مشوق های سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی نرخ بازدهی بالاتری ندارد؟

نرخ بازده تحمل درد را جدی بگیریم؛ وگر نه با دردهایی مواجه می شویم که تاب تحملش را نداریم! زندگی مانند یک سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) است در لحظه ای که چشم از این دنیا می بیندیم، نرخ بازده تمام سرمایه گذاری های خود را خواهیم دید. سعادت یا شقاوت حاصل سرمایه گذاری های ما در طول زندگیست. هوشمندانه تر سرمایه گذاری کنیم.

@Dr_Lashkarbolouki
26.04.202508:22
🍎ضریب شرافت (Decency Quotient - DQ) ضریبی که در ایران باید معمول شده و مورد استفاده قرار گیرد.

👈در دنیای امروز، علاوه بر ضریب هوشی (IQ) و ضریب هوش هیجانی (EQ)، مفهومی جدید به نام ضریب شرافت یا Decency Quotient (DQ) مطرح شده است. این مفهوم به میزان صداقت، انصاف، احترام و مسئولیت‌پذیری فرد در تعاملات اجتماعی و حرفه‌ای اشاره دارد.
👈ضریب شرافت چیست و چرا اهمیت دارد؟
👈ضریب شرافت به توانایی فرد در رفتار محترمانه، منصفانه و اخلاقی در جامعه اشاره دارد. این مفهوم توسط راجیو سیریواستاوا (Rajeev Dubey) و برخی از اندیشمندان مدیریت و منابع انسانی مطرح شده است و امروزه در محیط‌های کاری و اجتماعی به عنوان یک معیار کلیدی برای سنجش شخصیت افراد شناخته می‌شود.
👈مولفه‌های اصلی ضریب شرافت (DQ)
👈 احترام به دیگران،
👈رفتار مودبانه و رعایت حقوق دیگران
👈صداقت و راستگویی،
پرهیز از دروغ و فریبکاری
👈مسئولیت‌پذیری اجتماعی،
توجه به رفاه و منافع عمومی
👈همدلی و درک احساسات دیگران، توجه به نیازهای عاطفی افراد
👈عدالت و انصاف، برخورد منصفانه با دیگران در تمامی شرایط
👈نقش DQ در محیط کاری و اجتماعی
👈افزایش اعتماد و همکاری:
افرادی که ضریب شرافت بالایی دارند، بیشتر مورد اعتماد همکاران و مدیران قرار می‌گیرند.
👈بهبود فرهنگ سازمانی:
شرکت‌هایی که به DQ توجه دارند، محیط کاری سالم‌تری ایجاد می‌کنند.
👈کاهش تعارضات:
رفتارهای شرافتمندانه باعث کاهش درگیری‌های اجتماعی و سازمانی می‌شود.
👈 افزایش حس رضایت و انگیزه:
👈کارمندان در محیطی که عدالت و احترام رعایت شود، انگیزه بیشتری خواهند داشت.
👈چگونه DQ خود را تقویت کنیم؟
👈تمرین گوش دادن فعال و احترام به نظرات دیگران
👈رعایت صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار
👈مهربانی و همدلی با همکاران و اطرافیان
👈پذیرش اشتباهات و تلاش برای تصحیح رفتارهای نادرست
👈نتیجه‌گیری
ضریب شرافت (DQ) نقش مهمی در موفقیت فردی، اجتماعی و حرفه‌ای دارد. در دنیای مدرن، تنها داشتن مهارت‌های فنی یا هوش بالا کافی نیست؛ بلکه شخصیت اخلاقی و رفتار شرافتمندانه عامل کلیدی در شکل‌گیری یک جامعه و سازمان سالم است.
👈استفاده از این ضریب در ایران ضروری است.
@asraretaghzie
已删除24.04.202522:03
24.04.202521:51
🔶🔷🔶 از الگوی حسینی به الگوی حسنی: شیفت پارادایم سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای

✍️ علی مرادی

رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای، در طول سال‌های رهبری خود، الگوی فکری و رفتاری خود را بر اساس شخصیت امام حسین (ع) بنا نهاده و بر الگوی حسینی، یعنی مقاومت تا مرز شهادت در برابر دشمنان خارجی و رقبای داخلی تأکید کرده است.
او همواره بر این باور بوده که باید تا آخرین قطره خون در برابر دشمنان و مخالفان ایستاد. با این حال، اخیراً تغییراتی در رویکرد وی مشاهده شده است که حکایت از شیفت پارادایمی از الگوی حسینی به الگوی حسنی دارد. این تغییر در سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع) به وضوح از طرف وی بیان شده است.

🔸 دلایل تغییر رویکرد

از مهم‌ترین دلایل واقع‌گرایی آقای خامنه‌ای می‌توان به شکست سنگین حماس و حزب‌الله در برابر اسرائیل، سقوط بشار اسد و از دست رفتن سوریه به عنوان مسیر تدارکات برای درگیری با اسرائیل اشاره کرد که به حذف سه کارت مهم جمهوری اسلامی از معادلات منطقه‌ای منجر شد.
البته سرکوب شدید انصارالله یمن توسط آمریکا را هم باید، اخیرا به موارد فوق اضافه نمود.

علاوه بر این، عیان شدن قدرت نظامی ایران در عملیات‌های وعده صادق ۱ و ۲ و عدم اجرای وعده صادق ۳، علی‌رغم تأکید مسئولان نظامی بر برتری نظامی کشور، نشان‌دهنده واقعیت‌های جدیدی است.
حمایت‌های قدرتمند آمریکا از اسرائیل به ویژه پس از ریاست جمهوری دوباره دونالد ترامپ و تهدید نظامی علیه ایران و همچنین دادن ضرب‌الاجل انتخاب بین توافق با آمریکا یا بمباران زیرساخت‌های ایران توسط آمریکا و اسرائیل، از دیگر عوامل مؤثر در این تغییر رویکرد به شمار می‌آید.

🔸واقع‌گرایی جدید

با وقوع حوادث اخیر، به‌ویژه درگیری‌ها با اسرائیل و عدم اجرای وعده صادق ۳، به نظر می‌رسد که آقای خامنه‌ای به سمت واقع‌گرایی بیشتری حرکت کرده است. این تغییر در رویکرد او ناشی از ناکامی‌های نظامی در برابر اسرائیل و فشارهای حداکثری دونالد ترامپ میباشد. عدم توانایی در پاسخ به حملات اسرائیل نشان داد که رجزها،وعده‌ها و گزارشات مسئولان نظامی، همچون گزارش‌های مسئولان اقتصادی، به تعبیر خود آقای خامنه‌ای، پوچ و مهمل و در مواردی حتی مانند وعده زمستان سخت اروپا و یا اتمام نفت آمریکا و افول قدرت آن گمراه‌کننده و حتی شاید ناشی از نفوذ دشمنان‌ بوده‌اند.

🔸 تغییر نگرش نسبت به مذاکره

تا یک ماه پیش، آقای خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه می‌دانست، اما با فشارهای رئیس‌جمهور جدید آمریکا و دلائل دیگر ، نگرش او به سرعت تغییر کرده و اجازه مذاکره با آمریکا را به وزارت امور خارجه داده است.
در شرایطی که دونالد ترامپ برای بار دوم به ریاست جمهوری آمریکا رسیده و جمهوری اسلامی را به انتخاب بین دو گزینه توافق یا حمله نظامی تهدید کرده است، آقای خامنه‌ای به اجبار به مذاکره تن داده و به دنبال رویکرد امام حسنی و صلح و توافق با ترامپ است.
این تغییر موضع نه تنها نشان‌دهنده یک تغییر اساسی در رویکرد سیاسی اوست، بلکه نمایانگر پذیرش واقعیت‌های جدید جهانی نیز می‌باشد.

🔶 نتیجه‌گیری

تغییر پارادایم آقای خامنه‌ای از الگوی حسینی به الگوی حسنی نشان‌دهنده یک تحول اساسی در تفکر سیاسی اوست. این تغییر نه تنها ناشی از ناکامی‌های نظامی بلکه نتیجه فشارهای ایالات‌متحده و نیاز به واقع‌گرایی در سیاست خارجی است.

در صورت توافق با آمریکا و رفع تحریم‌ها، جمهوری اسلامی نیازمند آن است که سیاست داخلی خود را نیز واقع‌گرا نماید و انبوه فرزندان دانشمند و شایسته ایران را جایگزین مریدان و مدیران پخمه خود در سیستم حکمرانی کند.
پس توافق با آمریکا و رفع تحریم ها، حتی حامیان متعصب حاکمیت نیز دیگر نمی‌توانند ، توجیه ها در ضعف‌های عملکرد و عقب‌ماندگی کشور را بپذیرند.

بنابراین، راز موفقیت تغییر در سیاست بین‌الملل، نیازمند تغییر در سیاست داخلی نیز می‌باشد. در صورت تغییر در سیاست داخلی و خارجی، آینده بهتری در انتظار اقتصاد ایران خواهد بود

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند
13.04.202520:11
با سلام و عرض ادب
بعد از خواندن نوشته دل انگیز شما در باره گذشته و آینده ایران و افسوس ها و امیدها تنها یک آرزوی دیرینه که از قبل در دل داشتم و این روزها بیشتر و بیشتر به سراغم می‌آید به ذهنم رسید تا به اشتراک بگذارم و آن آرزو این است که همه ما و مخصوصاً خودم یاد بگیریم تا از کسی بت نسازیم و آینده کشور را در دستان کسی قرار ندهیم و او را منزه و پاک از هر اشتباه مپنداریم و به خانه نرویم که کشور در دستان یک فرد توانمند است، کاش یاد بگیریم تحلیل کنیم و نقاط ضعف و قوت را بدون هیچ غرض ورزی بیان کنیم.
شاید اگر بعد از انقلاب ۵۷ مردمان بجای اعتماد و اطمینان محض به رهبران وقت به پرسشگری و مطالبه گری از مسئولان در ادامه روی می‌آوردند ( همانگونه که حضرت علی علیه السلام در نهج‌البلاغه فرموده‌اند) آنوقت این روزگار ما نبود و متأسفانه شاهدم که باز بعد از ۴۶ سال هنوز نوبت به بررسی و تحلیل کارآمدی نظام‌ها و شخصیت‌های سیاسی نرسیده هنوز بیشتر سیاه و سفید می‌نگریم و هنوز دنبال منجی دیگری هستیم که تا آینده را به دستان توانمند او بسپاریم و این ناجی برای برخی شاهزاده رضا پهلوی است و برای برخی....
آی کاش در آینده بتوانیم کمی کوانتومی بیاندیشیم و کمی بر اساس تحلیل کارآمدی و عملکرد ارزیابی کنیم.
مهدی نوروزی
11.04.202511:13
🔴 کسانی که ج ا ا را با تملق گویی و با فیگور انقلابیگری به وضعیت فعلی رساندند، مجازات یا حداقل طرد کنید

✍شهاب الدین حائری شیرازی

از قدیم گفته اند بار کج به مقصد نمی رسد یعنی وصول به هدف و مقصد، محکِ درست بودن و منطبق با واقع بودن تصمیمهاست.
کسانی که در تنور انقلابیگری دمیدند و دیگرانی که دعوت به مراعات اعتدال و عقلانیت می کردند را برچسب می زدند که بریده اند یا از مرجفون اند یا وابسته به اجانب اند، امروز که آن سیاستهای موسوم به انقلابی به درو شدن نیروهای نیابتی و نابود شدن میلیاردها دلار بدون هیچ ثمره خاصی بلکه به هزاران کشته و نابودی غزه انجامیده بایست پاسخگو باشند.

آنها که به جای مراعات حقیقت، مراعات حفظ پست و منصب و حقوق و مزایا کردند و چشم بر واقعیات بستند و دهان گشادشان را به تملق گویی از خطاها و ابراز شگفتی از ثمرات آن سیاستها گشوند امروز که معلوم خاص و عام شده که جز ضرر و زیان نداشته آن سیاستها، بایست پاسخگو شوند.

کجاست حزب قدرت طلب پایداری و مرشد متوهمشان؟
کجاست جلیلی و ...تا از ثمرات فعالیتهای منطقه ای دفاع کنند؟
می خواهند از چه دفاع کنند؟
از خلع سلاح شدن حزب الله یا نابود غزه و بیچاره و پریشان و در شرف نابودی قرار گرفتن حماس؟
از هزار و دویست میلیارد دلار ضرر و زیان تحریم یا نفرت اکثریت خلق از حاکمیت؟
از مذاکره زیر فشار بمباران یا سقوط سوریه پس از حمایت از اسد روسیاه و نابودی یک کشور؟

اهل صدق، که فشار اخراج و محکومیت و زندان را به جان خریدند و به جای تملق، این روزها را پیش بینی کردند و انذار کردند حاکمان را، بایست به پاس صداقت خود مورد تقدیر قرار گیرند.

تاج زاده و زندانیان منتقد را آزاد کنید و به عنوان دوستان صادق مردم و مملکت مورد تقدیر قرار دهید.

این همه، سخت نیست به شرط آنکه مروتی باقی مانده باشد و باوری به آخرت در دل داشته باشید.

https://t.me/virayeshe_zehn
显示 1 - 24 39
登录以解锁更多功能。