Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
انجمن علمی باستان شناسی دانشگاه نیشابور avatar

انجمن علمی باستان شناسی دانشگاه نیشابور

TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Квіт 21, 2025
添加到 TGlist 的日期
Квіт 21, 2025
关联群组

"انجمن علمی باستان شناسی دانشگاه نیشابور" 群组最新帖子

درود
قابل توجه دوستان گرامی
نشست به جای ساعت 12، ساعت 13 و در همان سالن شورای ساختمان آموزشی برگزار می‌شود
.
انجمن علمی باستان‌شناسی شما را دعوت می‌کند به :

"یک گفت‌وگوی دوستانه و صمیمی، همراه با اساتید و دانشجویان باستان‌شناسی"

🗓تاریخ : 1404/2/2 روز سه‌شنبه ساعت 12 تا 14

📍مکان : دانشکده ادبیات، سالن شورا، ساختمان آموزشی ( در صورت تغییر مکان برگزاری، مجدد اطلاع رسانی خواهد شد )



🆔https://t.me/ObsidianArchaeologicalSociety
⭕️انجمن علمی باستان شناسی دانشگاه گناباد با مشارکت دانشگاه نیشابور و تربت حیدریه برگزار میکند.

💻وبینار باستانشناسی دریایی

🗓️تاریخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۷

⏱️ساعت ۱۲ الی ۱۴

هزینه وبینار ۲۵ هزار تومان بوده
جهت کسب اطلاع به آیدی زیر پیام دهید.

@salivan2003
انجمن علمی باستان شناسی برگزار می کند :


ویژه برنامه بزرگداشت روز جهانی باستان شناسی

۱.نشست علمی-تخصصی با حضور اساتید هیئت علمی دانشگاه نیشابور

زمان: ۲۳مهرماه ۱۴۰۲🗓

ساعت ۱۰ الی ۱۲ 🕙

مکان: آمفی تئاتر دانشکده هنر

۲. برگزاری نمایشگاه کاوش و آثار مکشوفه⛏️

زمان: ۲۳مهرماه ۱۴۰۲🗓

ساعت ۱۲الی ۱۴🕛


حضور در این برنامه برای عموم آزاد است.

🆔️https://t.me/ObsidianArchaeologicalSociety
به یاد #احسان_یارشاطر (Yarshater, Ehsan)، استاد عالیقدر مطالعات ایرانی و زبانهای باستانی ایران، بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامۀ #ایرانیکا که در ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ از این جهان درگذشت. درود به روان پاک او که یکی از بهترین فرزندان ایران بود.

https://t.me/ObsidianArchaeologicalSociety
«عاشورای تبریز...»


...اما عاشورایی هم هست که کمتر کسی آن را به یاد دارد و آن عاشورای تبریز است، عاشورای سیاهِ ۱۲۹۰. بامداد، سربازان روس، تیرهای چوبی را علم می‌کردند تا آزادیخواهان تبریزی را بر دار کشند و با افتخار چوبۀ دارشان را به پرچم روسیه مزین می‌کردند... در آن عاشورا، در سربازخانۀ تبریز، روس‌های اشغالگر نُه نفر را به دار آویختند و این گوشه‌ای از ددمنشی آن‌ها در تبریز بود. بگذارید از دوازده روز پیش‌تر شروع کنیم، از بیست‌وهشتم آذر...

اصل بهانۀ تجاوزکاری روس‌ها از ماجرای مورگان شوستر آغاز شد که پیش‌تر درباره‌اش صحبت کرده‌ایم. پس از انقلاب مشروطه، ایرانیان مستشاری آمریکایی را به ایران آوردند تا امور مالی را سامان دهد. پس از چند ماه کاسۀ صبر روس‌ها لبریز شد و طی اولتیماتومی از دولت ایران خواستند شوستر از ایران اخراج شود. مجلسِ دوم مشروطه مقاومت می‌کرد، اما دولت، یا بهتر است بگوییم نایب‌السلطنه، ناصرالملک، مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم را پذیرفت (یادمان باشد این سیاهکاری روس‌ها از آن ماجرای لیاخوف زشت‌تر بود). ناصرالملک این را درست تشخیص داده بود که هیچ تجاوزی از روس‌ها بعید نبود... به رغم پذیرش اولتیماتوم و اخراج شوستر، روس‌ها به شهرهای تبریز و انزلی و رشت قشون کشیدند. این بهانه‌ای بود تا بساط مشروطه را برچینند. اینجا می‌رسیم به آن ۲۸ آذر که قرار بود روایت تبریز را از آنجا آغاز کنیم...

روس‌ها تجاوز را ۲۸ آذر در تبریز با قتل چند نیروی نظمیه آغاز کردند. مجاهدان مشروطه‌خواه دست به مقاومت مسلحانه زدند، زیرا در برابر این سطح از تعدی گریزی از مقاومت نبود. آنها تا دوم دی پاسخ دندان‌شکنی به روس‌ها دادند و چیزی نمانده بود روس‌ها را به کل از شهر ریشه‌کن کنند. اما کنسول روسیه حیله کرد و در پی کشتار شنیع غیرنظامیان، گروهی از مردم از ترس جان بستگانشان به مجاهدان خرده گرفتند که بهتر است به این جنگ پایان دهند. از دیگر سو تهران هم توصیه می‌کرد جنگ ادامه نیابد.

مجاهدان تبریزی بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف ممکن را داشتند: در این معرکه زنان و کودکان و غیرنظامیان حضور داشتند. روس‌ها همگی سرباز و قزاق بودند، اگر کشته می‌دادند همه نظامی بودند، اما از این نقطه‌ضعف مجاهدان ناجوانمردانه استفاده کردند و به جان مردم عادی افتادند. به خانه‌ها وارد می‌شدند، مردم را با سیم به هم می‌بستند و در تنور خانه می‌انداختند. «ارعاب»... ارعاب اسلحۀ همیشگی روس‌ها بود، چه زمانی که حکومتشان تزاری بود و چه زمانی که بولشویک‌ها به اسم آزادی حکومت جدیدی برپا کردند. تنها یک دهه پس از انقلاب آزادیخواهانۀ روسیه، استالین قدرت را قبضه کرد و دوست و دشمن، رفیق و نارفیق را به جوخۀ اعدام سپرد. ارعاب روس‌ها در تبریز اثر کرد، دل‌های مردم و مجاهدان لرزید. حق داشتند. با دشمنی طرف بودند که در خانه‌شان می‌جنگید و به هیچ اصل اخلاقی پایبند نبود.

اما شهر هم یکدست نبود. هنوز بسیاری از مشروطه و مشروطه‌چی بیزار بودند و با این ارعاب اعتراضشان بلند شد. در نهایت رهبران مبارزان با کنسول روس صلح کردند. قرار شد مجاهدان از شهر بروند یا اسلحه را کنار بگذارند و به کار روزمره بپردازند. روس‌ها هم وعده دادند ماجرا را فراموش می‌کنند. به این ترتیب سوم دی شهر آرام شد، گروه اندکی از مبارزان از شهر رفتند و گروهی دیگر هم آرام گرفتند. اما غروب برفیِ چهارم دی ناگهان غرش توپ‌ها بر سر شهر آغاز شد و این غروب دلهره‌آور نشان می‌داد به زودی چه محشری در شهر برپا خواهد شد. لشکرهای تازه‌نفس روس رسیده بودند و نوبت عقده‌گشایی و کین‌خواهی روس‌ها بود. لشکرهای روس با توپخانۀ سنگین یکی یکی از ایروان و تفلیس به تبریز می‌رسید.

به این ترتیب، پنجم دی ۱۲۹۰ تبریز به دست روس‌ها افتاد. پنج سال بود تبریز برج و باروی آزادی‌خواهی بود. اما اینک تبریز دست حامی اصلی استبداد افتاد و متأسفانه هواداران استبداد هم‌پیمانی نانوشته‌ای با روس‌ها داشتند. هدف روس‌ها در اصل این بود که بساط مشروطه را از تبریز برچینند و با همدستان ایرانی خود شهر را تصاحب کنند. آن یار همدست که بود؟ «صمد خان»، مردی که در ددمنشی کم از اربابان روس خود نداشت و چند روز بعد با استقبال مخالفان مشروطه به شهر آمد. روس‌ها از هفتم دی بنا کردند به یافتن کسانی که با آن‌ها جنگیده بودند. نهم دی ثقةالاسلام، چهرۀ اصلی مقاومت تبریز را گرفتند و نیز شماری دیگر را.

و در آن عاشورای جانگداز روس‌ها آزادیخواهان تبریز را تنها به جرم دفاع از شهرشان به دار آویختند، از جمله ثقةالاسلام را. در پیوست، تلخ‌ترین صحنۀ اعدام را می‌بینید. ناخوشایند است، اما اگر نبینیم چطور بفهمیم چه بهای گزافی برای آزادی و مبارزه با متجاوزان پرداخته‌ایم؟

مهدی تدینی
#تبریز، #اشغال_تبریز،
@tarikhandishi
دربار بهرام دوم دارای شاهزادگان متعددی بوده که در نقش‌برجسته نقش رستم دو ما با دو تن از آنها بواسطه بر سر داشتن کلاه‌های کله حیوانی که مختص شاهزادگان ساسانیان است آشنایی داریم و جز بهرام سوم شاهزادگان دیگری هم در دربار حضور داشته‌اند و نقش‌برجسته استردادی احتمالا یکی از همین شاهزادگان و فرزندان بهرام دوم به جز بهرام سوم(سکانشاه) است.

در انتها باید به این نکته اشاره کنم که نقش برجسته‌های ساسانی به دو گروه نقوش سلطنتی و نقوش سفارشی تقسیم می‌شوند.

گروه دوم کیفیت به مراتب نازل‌تری از نقوش سلطنتی دارند و عمده موارد کشف شده از این نقوش در زمان سلطنت بهرام دوم بوده است.

مهمترین آنها نقش برجسته تنگ قندیل و نقوش محوطه برم دلک و گویم است. نقش برجسته استردادی از انگلیس یکی از همین نقوش خوانده شده از طرف نگارنده به نام نقوش سفارشی است.
.
شتابزدگی برای شناسایی نقش برجسته ساسانی

✍یادداشت: حسین فیضی، دانشجوی دکترای باستان‌شناسی

یکی از تاریخی‌ترین  و مهمترین وقایع سال ۱۴۰۲ خورشیدی برگشت #نقش_برجسته ارزنده از دوران باشکوه #ساسانیان (باستان_متاخر ) بود که شوربختانه این واقعه مهم تحت‌تاثیر برخی نظریات غیر صولی قرار گرفته است.

.این نظریات از برخی اشخاص بدون تخصص لازم در باب نقوش صخره‌ای ساسانیان که بی‌شک مهمترین داده‌های این دوره محسوب می‌شوند ارائه شده.

نظریاتی چون؛ #سرباز ٫ موبد مخوف کرتیر(کردیر)٫ و جدیدترین نظر که نقش می‌تواند #اردشیر_پاپکان اولین شاهنشاه ساسانیان باشد.

در رد نظریه‌های گفته شده باید اذعان کرد:
یک: نقش برجسته‌های ساسانی هنر مجلل سلطنتی_آیینی است و به جز شاهنشاه ساسانیان و عده‌ای از اشخاص خاص (همچون موبد_ کرتیر) دیگران حق حجاری نقش نداشته‌اند.

دو:  در تمام نقش برجسته‌های ساسانی هرگز سربازان به صورت منفک و جداگانه نقش نشده‌اند.نمونه سربازهای ساسانی را می‌توان در پشت شاهنشاه ساسانی همچون نقش برجسته تنگ چوگان سه به صورت سواران پارسی مشاهده کرد.

👈 در باب انتساب نقش به موبد_کرتیر باید اشاره کرد، یک: موبد مخوف در تمام نقوش منتسب به او دارای  شاخصه‌های است که به راحتی می‌توان او را از دیگر رجال مهم دوره ساسانی تشخیص و متمایز کرد. اولین نشانه اینکه او همیشه صورتی اصلاح شده دارد. در تمام نقوش بدون ریش و سبلت به تصویر در آمده است.

دو:نشان ویژه او به شکل قیچی است که او را در میان دیگران قابل شناسایی می‌کند. البته پیش آمده که در یک مورد موبد_کرتیر از نشان قیچی استفاده نکرده (نقش رجب) اما صورت اصلاح.شده او مبین کرتیر بودنش است. در نقش برجسته استردادی از انگلیس هیچ‌کدام از علائم ویژه موبد_کرتیر در نقش مشاهده نمی‌شود.

👈؛بی‌پایه و اساس‌ترین نظر در میان نظریات گفته شده در باب نقش برجسته استردادی،  اردشیر پاپکان خواندن آن است که با دلایل بسیار رد می‌شود.

یک: اردشیر پاپکان در تمام نقوش و آثار دیگر همچون سکه‌هایش با تاج‌های گوناگون خویش ظاهر شده  که به راحتی می‌توان آنها را شناسایی کرد . قبل از شاهنشاه شدن اردشیر پاپکان او آخرین شاه پارس در اواخر دوره اشکانیان بوده که در همان زمان هم از کلاه پارتی با علائم خاصی همچون ستاره پ‌ای در وسط کلاه یا علامت ماه و ستاره استفاده کرده که شناختش را آسان می‌کند.

دو: حال باید به تعیین هویت نقش پرداخته و پرسش‌های اصلی اینگونه مطرح شود که نقش برجسته متعلق به چه دوره ای است؟ و متعلق به کدام محل است؟

کلیات آن چه موضوعی است؟ شخص در نگاره چه شخصیتی می‌تواند باشد؟
هم‌سنجی با دیگر نقش برجسته‌های ساسانیان بدون شک نقش برجسته استردادی متعلق به دوره ساسانی است و با مقایسه با آثار صخره‌ای دوران سلطنت بهرام دوم همچون؛ گویم و نقش رستم ۲ و برم دلک۲ می‌توان ادعا کرد که نقش در زمان بهرام دوم حجاری شده. خاستگاه اولیه نقش به نظر  نگارنده(فیضی) به هیچ عنوان سرزمین ایران نمی‌تواند باشد و بهترین گزینه برای این نقش احتمالا اقلیم کردستان عراق بوده باشد. موضوع اصلی نقش برجسته؛ حضور شخصیتی عالی‌رتبه دربار ساسانیان در مراسم آیینی_سلطنتی است. شخصیت در نقش برجسته همچون نقش برجسته گویم و برم دلک ۲ با همان شکل و شمایل و استایل ایستاده و انگشت سبابه به حالت احترام به مقام بالاتر به بالا گرفته. انگشت سبابه به بالا گرفتن یک احترام رایج در زمان ساسانیان بوده .
این احترام در این نقش می‌توانسته به سه دلیل انجام پذیرفته باشد؛ دلیل نخست؛ اهورامزدا یا دیگر ایزدان زرتشتی در مقابل او نقش شده باشند.
دوم؛ در مقابل او آتش مقدس مرتبط با ایزدان زرتشتی در آتشدان وجود داشته باشد. سوم؛ شاهنشاه ساسانیان در مقابلش باشد.
در باب هویت شخصیت در نقش‌برجسته باید به این نکته اشاره کرد؛ نقش‌برجسته در شکل و شمایل کاملا قابل مقایسه با نفر سوم سمت چپ بهرام دوم در نقش برجسته نقش رستم دو است. برخی از پژوهشگران آن شخصیت را پاپک بیدخش؛ بیدخش زمان بهرام دوم معرفی کرده‌اند.اما باید توجه کرد که پاپک  بیدخش در تمام نقوشی که حضور دارد (نقش رستم ۲ و ۴؛سراب بهرام) و در بشقاب منتسب به او به نام بشقاب آرمازی با نشانه‌ها و علائم ویژه همچون نشان هلال ‌ماه حضور دارد و نبود این نشانه‌ها در کلاه نقش‌برجسته استردادی دلیل محکمی بر پاپک نبودن آن است. برای شناخت بهتر از هویت شخصیت در نقش باید به علائم حجاری‌شده در آن توجه ویژه کرد. مهمترین نشانه نقش در روبان و گره کوتاهی است که در پشت سر شخصیت حک شده. دکتر موسوی حاجی استادتمام دانشگاه مازندران و نویسنده کتاب نقش‌برجسته‌های ساسانیان این روبان‌ها را متعلق به شاهزادگان ساسانیان عنوان می‌دارد.
نگارنده(فیضی) همسو و هم‌نظر با این استاد برجسته دانشگاه مازندران؛ شخصیت در نقش‌برجسته را یکی از شاهزادگان دربار بهرام دوم عنوان می‌دارم.

记录

21.04.202523:59
82订阅者
18.07.202323:59
0引用指数
21.04.202523:59
1.3K每帖平均覆盖率
14.04.202512:23
1.3K广告帖子的平均覆盖率
21.03.202512:23
0.70%ER
20.04.202512:23
1557.32%ERR
登录以解锁更多功能。