در دنیای امروز، که توازن قدرت در خاورمیانه و قفقاز بهسرعت در حال تغییر است، اظهارات سرگئی مارکوف، مشاور پیشین ولادیمیر پوتین، بهطور چشمگیری توجه ناظران بینالمللی را جلب کرده است. او در گفتوگویی با رسانههای جمهوری آذربایجان، به مسألهای اشاره کرد که مدتهاست در میان ملتهای تحت ستم رژیم ایران مطرح شده، اما حالا به یک موضوع حساس و پیچیده در عرصه جهانی تبدیل شده است: استقلال آذربایجان جنوبی.
مارکوف در این گفتوگو بهطور صریح اظهار داشت: «تا زمستان امسال، آذربایجان باید تصمیم خود را بگیرد. اسرائیل، آذربایجان جنوبی را به آنها خواهد سپرد. بهتر است از حالا به این فکر کنند که چه خواهند کرد. کنترل پناهندگان و تشکیل حاکمیت محلی آسان نخواهد بود. کشورهای مشترکالمنافع، از جمله روسیه، میتوانند به آذربایجان کمک کنند.»
این سخنان، نه صرفاً یک پیشبینی، بلکه یک بیانیه استراتژیک و سیاسی است که نشاندهنده پایان قریبالوقوع اشغال آذربایجان جنوبی توسط رژیم ایران است. مارکوف بهروشنی از انتقال کنترل این سرزمین تاریخی سخن میگوید؛ سرزمینی که به مدت حدود یک قرن تحت شدیدترین اشکال استعمار فرهنگی، زبانی و امنیتی قرار داشته و اکنون در آستانه رهایی قرار گرفته است.
تحلیلگران سیاسی این سخنان را نه تنها پیامی به جمهوری آذربایجان، بلکه هشداری به تهران میدانند: پایان انکار هویت ملت تورک، پایان سرکوب زبان مادری، پایان سیاستهای پاکسازی اتنیکی فرهنگی؛ اکنون این تنها خواسته ملت تورک آذربایجان جنوبی نیست، بلکه یک مطالبه جهانی و امنیتی است.
مارکوف با اشاره به واگذاری قریبالوقوع آذربایجان جنوبی به ملت تورک از سوی اسرائیل، تلویحاً از نقش بازیگران جهانی در مهندسی آینده این سرزمین پرده برداشته است. این نکته اکنون بیش از پیش روشن است که تأسیس یک دولت مستقل تورک در جنوب آراز دیگر نه یک رویا، بلکه یک برنامه در حال طراحی است.
در این معادله پیچیده، جمهوری آذربایجان نقش کلیدی ایفا میکند. مارکوف از باکو میخواهد که تصمیمی تاریخی بگیرد: آیا آغوش خود را به روی بخش بزرگتری از ملت خود خواهد گشود؟ آیا خود را آماده خواهد کرد تا شریک در شکلگیری یک کشور مستقل تورک در جغرافیای ایرانِ در حال فروپاشی باشد؟
چالشهایی همچون مدیریت پناهندگان، امنیت مرزها، و ساختار دولتسازی از جمله مسائلی هستند که مارکوف به آنها اشاره کرده است. اما در پس این ملاحظات فنی، یک پرسش بنیادین وجود دارد: آیا جمهوری آذربایجان در این لحظه تاریخی، از فرصتها بهرهبرداری خواهد کرد؟
زمستانی که مارکوف از آن سخن میگوید، میتواند زمستانی سرد برای رژیمی باشد که بر پایه ظلم و انکار بنا شده است، اما همزمان میتواند آغاز بهاری باشد برای دولتی نو، با پرچمی مستقل، زبان مادری رسمی، و هویتی آزاد.
استقلال آذربایجان جنوبی، دیگر تنها فریاد ملت تورک نیست؛ بلکه اکنون صدای پنهانشده در محاسبات قدرتهای جهانی است که آشکار شده و به عرصه جهانی وارد شده است.
@gunaztv2004