
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

روایت پیشرفت ایران
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت
🌱مجله دانشمند (۲۳ شماره، فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳)
🌱ویژهنامه دانوا ( مجله علمی نوجوان )
🌱مجله سُــها
🌱کتابها:
🔻از اتم تا بینهایت
🔻دانشورزی حاصلخیز
🔻مدیر شریف
🔻ترش شیرین
✍️ارتباط با ما:
@soha_magiran
🌱مجله دانشمند (۲۳ شماره، فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳)
🌱ویژهنامه دانوا ( مجله علمی نوجوان )
🌱مجله سُــها
🌱کتابها:
🔻از اتم تا بینهایت
🔻دانشورزی حاصلخیز
🔻مدیر شریف
🔻ترش شیرین
✍️ارتباط با ما:
@soha_magiran
记录
21.04.202523:59
627订阅者17.02.202523:59
0引用指数11.03.202523:59
111每帖平均覆盖率09.03.202521:09
111广告帖子的平均覆盖率31.03.202523:59
8.89%ER09.03.202521:09
23.52%ERR

09.04.202510:03
🔹 همسرانههای پیشرفت: درسخواندنِ نوبتی
بخشی از روایت دکتر منصوره کرمی، همسر اولین شهید هستهای، دکتر مسعود علیمحمدی
💗دانشجوی دانشگاه شیراز بود که ازدواج کردیم. برای اینکه بتوانیم کنار هم باشیم، قرار شد مدتی در خوابگاه متأهلی زندگی کنیم؛ یک اتاق 20متری با یک بالکن که در آن سینک ظرفشویی و اجاق گاز سهشعلهمان رویش بود. سرویس بهداشتی هم مشترک بود؛ اما برای من مهم این بود که کنار مسعود باشم.
📚یکبار که آمده بودم شیراز، کتابهای کنکور را هم با خودم بارکردم که روزها برای کنکور درس بخوانم؛ اما مسعود مخالفت کرد. گفت من مشغول درسخواندن هستم و نمیخواهم همینطور سرسری درسها را پاس کنم و تمام شود؛ بهتر است فعلا من درس بخوانم و تو هوای زندگی را داشته باشی. من هم قبول کردم. راست میگفت؛ کسی که اینطور غرق در دنیای علم بود، اگر همسرش هم میخواست مسیر خودش را برود، زندگی سخت میشد. مسعود تصمیم گرفته بود بهترین دانشجو باشد و باسوادترین. دائم درحال مطالعه و تمرین بود.
⚛دوره دکترایش را بدون وقفه در دانشگاه شریف شروع کرد. با اینکه از اینطرف و آنطرف بعضیها تبلیغ میکردند که بروید خارج و مدرک دکترایش را آنجا بگیرد؛ ولی مسعود اهل رفتن نبود. دوست داشت همینجا بماند تا بتواند هم همکاریهایش را ادامه دهد و هم درسش را بخواند؛ این شد که او، اولین دانشآموخته دکترای فیزیک داخل کشور است. معتقد بود درست است که جنگ تحمیلی تمام شده است، ولی باید برای پیشرفت علمی کشور جنگید تا بتوان به افقهای روشن رسید. دیگر روی پا بند نبود.
🔅یکی از روزهای پاییزی سال 74، مسعود آمد خانه و خیلی جدی گفت: «منصوره حالا نوبت توئه! دیگه باید بنشینی و درس بخونی و کنکور قبول بشی!» متعجب مانده بودم؛ نه به آن قطعیتی که سال اول زندگیمان هرچه رشته بودم را پنبه کرد و نه به حالا که بیمقدمه آمد و گفت امسال کنکور بده. مسعود برایم مشخص کرد که هر درسی چقدر ضریب دارد؛ وقتی گفتم بعضی درسها برایم سخت است، قول داد ریاضی و فلسفه و زبان را برایم تدریس کند. هروقت فرصتی پیدا میکرد، کتاب را میگذاشت مقابلش و به من درس میداد؛ بهقدری جدی و کامل که انگار در دانشگاه درس میدهد.
🎓همینطور آرامآرام درس خواندم و کنکور دادم؛ برایم آرزوی دوری بود ولی روانشناسی دانشگاه آزادِ تهرانمرکز قبول شدم. به مسعود گفتم حالا که برای مدرسه الهام و ایمان شهریه میدهیم، اگر من هم اضافه بشوم روزگار خیلی سخت میشود. خیلی مطمئن گفت: «اگه مجبور بشیم مدرسه اونها رو عوض میکنیم؛ ولی تو باید درست رو بخونی.» حرفش حکم اتمام حجت را در خانه داشت. همان مسعودی که موقع تحصیل خودش وقت تفریحبردن بچهها را نداشت، شبهای امتحانِ من که میشد، دست بچهها را میگرفت و میبرد پارک؛ شام هم ساندویچ مهمانشان میکرد تا من باآرامش درس بخوانم و برای امتحان آماده شوم.
#مجله_سُها #همسرانههای_پیشرفت
#شماره_اول #دانشمند_شهید #از_اتم_تا_بینهایت
#شهید_علیمحمدی #فناوری_هستهای
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره اول مجله «سُــها»، به آيدی @Z_moshaver66 پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
بخشی از روایت دکتر منصوره کرمی، همسر اولین شهید هستهای، دکتر مسعود علیمحمدی
💗دانشجوی دانشگاه شیراز بود که ازدواج کردیم. برای اینکه بتوانیم کنار هم باشیم، قرار شد مدتی در خوابگاه متأهلی زندگی کنیم؛ یک اتاق 20متری با یک بالکن که در آن سینک ظرفشویی و اجاق گاز سهشعلهمان رویش بود. سرویس بهداشتی هم مشترک بود؛ اما برای من مهم این بود که کنار مسعود باشم.
📚یکبار که آمده بودم شیراز، کتابهای کنکور را هم با خودم بارکردم که روزها برای کنکور درس بخوانم؛ اما مسعود مخالفت کرد. گفت من مشغول درسخواندن هستم و نمیخواهم همینطور سرسری درسها را پاس کنم و تمام شود؛ بهتر است فعلا من درس بخوانم و تو هوای زندگی را داشته باشی. من هم قبول کردم. راست میگفت؛ کسی که اینطور غرق در دنیای علم بود، اگر همسرش هم میخواست مسیر خودش را برود، زندگی سخت میشد. مسعود تصمیم گرفته بود بهترین دانشجو باشد و باسوادترین. دائم درحال مطالعه و تمرین بود.
⚛دوره دکترایش را بدون وقفه در دانشگاه شریف شروع کرد. با اینکه از اینطرف و آنطرف بعضیها تبلیغ میکردند که بروید خارج و مدرک دکترایش را آنجا بگیرد؛ ولی مسعود اهل رفتن نبود. دوست داشت همینجا بماند تا بتواند هم همکاریهایش را ادامه دهد و هم درسش را بخواند؛ این شد که او، اولین دانشآموخته دکترای فیزیک داخل کشور است. معتقد بود درست است که جنگ تحمیلی تمام شده است، ولی باید برای پیشرفت علمی کشور جنگید تا بتوان به افقهای روشن رسید. دیگر روی پا بند نبود.
🔅یکی از روزهای پاییزی سال 74، مسعود آمد خانه و خیلی جدی گفت: «منصوره حالا نوبت توئه! دیگه باید بنشینی و درس بخونی و کنکور قبول بشی!» متعجب مانده بودم؛ نه به آن قطعیتی که سال اول زندگیمان هرچه رشته بودم را پنبه کرد و نه به حالا که بیمقدمه آمد و گفت امسال کنکور بده. مسعود برایم مشخص کرد که هر درسی چقدر ضریب دارد؛ وقتی گفتم بعضی درسها برایم سخت است، قول داد ریاضی و فلسفه و زبان را برایم تدریس کند. هروقت فرصتی پیدا میکرد، کتاب را میگذاشت مقابلش و به من درس میداد؛ بهقدری جدی و کامل که انگار در دانشگاه درس میدهد.
🎓همینطور آرامآرام درس خواندم و کنکور دادم؛ برایم آرزوی دوری بود ولی روانشناسی دانشگاه آزادِ تهرانمرکز قبول شدم. به مسعود گفتم حالا که برای مدرسه الهام و ایمان شهریه میدهیم، اگر من هم اضافه بشوم روزگار خیلی سخت میشود. خیلی مطمئن گفت: «اگه مجبور بشیم مدرسه اونها رو عوض میکنیم؛ ولی تو باید درست رو بخونی.» حرفش حکم اتمام حجت را در خانه داشت. همان مسعودی که موقع تحصیل خودش وقت تفریحبردن بچهها را نداشت، شبهای امتحانِ من که میشد، دست بچهها را میگرفت و میبرد پارک؛ شام هم ساندویچ مهمانشان میکرد تا من باآرامش درس بخوانم و برای امتحان آماده شوم.
#مجله_سُها #همسرانههای_پیشرفت
#شماره_اول #دانشمند_شهید #از_اتم_تا_بینهایت
#شهید_علیمحمدی #فناوری_هستهای
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره اول مجله «سُــها»، به آيدی @Z_moshaver66 پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
19.04.202517:28
✅مجله «سُها»؛ روایتی از نقشآفرینی زنان در عرصه پیشرفت کشور
🔸معمولا وقتی از پیشرفت کشور و نقشهای متفاوتی که آدمهای مختلف میتونند تو این مسیر داشته باشن صحبت میکنیم، چهرهها و نقشهای زنانهی کمتری توی ذهنمون میاد...
🔻اینجا توی سُها، ما قصه زنانی رو تعریف کردیم که در حوزههای بسیار متنوع و در جغرافیایی گسترده، کارهای بزرگی انجام دادند. زنانی که تحصیلات و سن و شغل متفاوتی دارند، ولی تو این نکته مشترکند که رشد رو، تنها برای خودشون و خانوادهشون نخواستند.
🙂مطمئنیم خیلی از شما، زنان دانشمند و دانشمندپرور، زنان مدیر و فناور، معلمان و مادران جریانسازی که داستانشون تو سُها اومده رو نمیشناسید، ولی این اطمینان رو هم داریم که خوندن مجله، نگاهتون رو نسبت به نقشآفرینی زنان در پیشرفت ایران، کاملا تغییر میده.
🤝 با ما همراه باشید.
📍همراهان عزیز جهت تهیه شماره اول مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام دهید.
📲 | تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
🔸معمولا وقتی از پیشرفت کشور و نقشهای متفاوتی که آدمهای مختلف میتونند تو این مسیر داشته باشن صحبت میکنیم، چهرهها و نقشهای زنانهی کمتری توی ذهنمون میاد...
🔻اینجا توی سُها، ما قصه زنانی رو تعریف کردیم که در حوزههای بسیار متنوع و در جغرافیایی گسترده، کارهای بزرگی انجام دادند. زنانی که تحصیلات و سن و شغل متفاوتی دارند، ولی تو این نکته مشترکند که رشد رو، تنها برای خودشون و خانوادهشون نخواستند.
🙂مطمئنیم خیلی از شما، زنان دانشمند و دانشمندپرور، زنان مدیر و فناور، معلمان و مادران جریانسازی که داستانشون تو سُها اومده رو نمیشناسید، ولی این اطمینان رو هم داریم که خوندن مجله، نگاهتون رو نسبت به نقشآفرینی زنان در پیشرفت ایران، کاملا تغییر میده.
🤝 با ما همراه باشید.
📍همراهان عزیز جهت تهیه شماره اول مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام دهید.
📲 | تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
登录以解锁更多功能。