Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
زندگیِ اشتباهی avatar

زندگیِ اشتباهی

زندگیِ اشتباهی، همان جایی است که واقعیت‌ها از دل اشتباهات بیرون می‌آیند.
آبان صدام کنید.
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Apr 12, 2024
添加到 TGlist 的日期
Feb 23, 2025

记录

19.04.202523:59
750订阅者
27.11.202423:59
0引用指数
26.03.202520:21
1.2K每帖平均覆盖率
28.02.202518:49
88广告帖子的平均覆盖率
05.04.202523:59
11.11%ER
25.03.202523:59
100.00%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

زندگیِ اشتباهی 热门帖子

09.04.202515:21
بیس قوی، حال خوب، همین.

زندگیِ اشتباهی
24.03.202520:25
حداقل نمی‌شد شمال به دنیا می‌اومدم؟ یا یه جایی نزدیکش؟ که هر صبح پنجره رو باز کنم و هوای نم‌زده‌ی جنگل بپیچه توی اتاق. که صدای بارون، فقط یه خیال دور نباشه.
27.03.202519:46
مجتبی شکوری تو یکی از اپیزوداش می‌گه: میلتون معتقد بود ایمان با آزادی معنا پیدا می‌کنه. یعنی تو جایی می‌تونی مدعی باشی که من ایمان دارم که این انتخاب رو داشته باشی که ایمان نداشته باشی.
17.04.202510:00
"اگر زنده‌ای، یعنی داستان‌ت هنوز هم ادامه داره."
28.03.202512:04
می‌گفت:
حس می‌کنم درونم چند نفر وجود دارند
یک نفر بلند می‌خندد و دیگری تلخ اشک‌
می‌ریزد و سومی به هیچ‌چیز اهمیت نمی‌دهد!
转发自:
Coeurvide avatar
Coeurvide
05.04.202518:50
“کاش می شد حقیقت احساس ها را دید…”
24.03.202520:22
می‌گفت: بعضی آدم‌ها مثل آهنگن؛ حتی وقتی نیستن، توی سرت تکرار می‌شن.
27.03.202519:54
من می‌تونم از پس مشکلات زندگی بربیام، اما از پس احساسات نه. احساسات همیشه اون جنگجوی خستگی‌ناپذیری بوده که بی‌وقفه با عقل و منطقم جنگیده، زخمی، سمج، بی‌رحم. و هر بار که فکر می‌کنم پیروز شدم، دوباره بلند می‌شه و دوباره حمله می‌کنه.
31.03.202521:30
آهنگ‌ها برام بی‌معنی شدن، چه برسه به آدم‌ها.
31.03.202514:39
گاهی منطق احساسات رو کنار می‌زنه، گاهی هم احساسات منطق رو، اما من الان دارم هر دو رو یکجا هضم‌ نشده بالا میارم.
17.04.202515:21
آدم‌ها با حضور داشتن معنا پیدا می‌کنن نه با بودن.
25.03.202517:50
گاهی اوقات فقط می‌خواهم پشت آن میز چوبی که عصرها مهمان نوشتن ژورنال‌های توست، بنشینم و تماشایت کنم. ببینم چطور انگشتانت آرام روی کاغذ می‌لغزند، چطور گاهی مکث می‌کنی، قلم را کمی میان انگشتانت می‌چرخانی و دوباره می‌نویسی. می‌خواهم فقط همان‌جا بنشینم، در سکوت، بی‌آنکه چیزی بگویم، بی‌آنکه تو حتی بدانی چقدر این تصویر را دوست دارم.
04.04.202500:14
کاش می‌شد این کاش‌ها کاش نبودن
کاش می‌شد دست دراز کرد و میان این همه نبودن، تو را داشت، بی‌واسطه، بی‌حرف‌های نصفه، بی‌دوری و دلتنگی.
转发自:
دو در یک avatar
دو در یک
18.04.202510:29
گوست می‌کنید چون ترسو هستید.
: رِین
05.04.202518:46
قشنگی آدم‌ها تو موندن یا رفتنشون نیست، تو اون رد نرمیه که از خاطره‌هاشون روی دل آدم جا می‌مونه.
登录以解锁更多功能。