Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Инсайдер UA
Инсайдер UA
کانال : شاهنامه پژوهى استادسپنتامهر avatar

کانال : شاهنامه پژوهى استادسپنتامهر

خردنامه فردوسی
نخوانند بر   ما    کسی   آفرین
چو ویران بود بوم ایران  زمین ...
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Jul 29, 2023
添加到 TGlist 的日期
May 09, 2025
关联群组

"کانال : شاهنامه پژوهى استادسپنتامهر" 群组最新帖子

فردوسی نماد پایداری ایرانیان در برابر سلطه‌ی ایران‌ستیزان است. پیام او در روزگار کنونی، دعوت به ایستادگی، مبارزه‌ی قهرمانانه، و پاسداری از هویت ملی برای رهایی ایران از چنگال جمهوری اسلامی است. بی‌دلیل نیست که این رژیم ضحاک‌صفت، از همان آغاز، تلاش کرد فردوسی و شاهنامه را از متن زندگی و فرهنگ مردم ایران حذف کند.

اما ملت ایران با هشیاری این تلاش‌ها را ناکام گذاشته و با بازخوانی شاهنامه و بزرگداشت فردوسی، از گذشته و هویت خود پاسداری کرده است. امروز، بیش از هر زمان دیگر، صدای فردوسی پژواک اراده‌ی ملت ایران برای بازپس‌گیری و بازسازی ایرانی آزاد، آباد، و شکوفاست؛ بر پایه‌ی خرد، داد، و همبستگی ملی.

@OfficialRezaPahlavi
‍ ‍ ‍ ‍ ‍

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخن‏‌سرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال به‌نام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد.
گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و  صاحب‌نظران با توجه به‌چند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری می‌دانند، آن هم به‌دلیل بیت‌هایی که  اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی به‌صراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است.
چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کرده‌اند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران ندارد. در حقیقت  ۲۵ اردیبهشت ماه را به‌جای ۲۵ اسفند برگزیده‌اند که روز پایان شاهنامه فردوسی است.
روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیت‌های زیر از بیت‌های پایانی شاهنامه  به‌روشنی بیان شده است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک

سی و پنج سال از سرای سپنج‌
بسی رنج بردم به امید گنج‌

سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد

ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار

با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده به‌جهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا به‌سال ۴۰۰ هجری قمری می‌رسیم که خود شاعر در بیت‌های بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی.

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
نباشد همی نیک و بد پایدار    
همان به که نیکی بود یادگار

دراز است دست فلک بر بدی
  همه نیکویی کن اگر بِخرَدی

چو نیکی کنی، نیکی آید برت   
بدی را بدی باشد اندرخورت

چو نیکی نمایدت کیهان خدای  
تو با هر کسی نیز، نیکی نمای

مکن بد، که بینی به فرجام بد  
ز بد گردد اندر جهان، نام بد

به نیکی بباید تن آراستن      
  که نیکی نشاید ز کس خواستن

وگر بد کنی، جز بدی ندروی   
شبی در جهان شادمان نغنوی
فردوسی
زاد روز خالق شاهکار فرهنگ و زبان پارسی فردوسی گرامی باد 🌸💠

❀࿐❁💙❁࿐❀

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
بسی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

۲۵ اردیبهشت روز ملی حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان ادب پارسی گرامی باد

❀࿐❁💙❁࿐❀

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
آنگاه که فردوسی چشم به جهان نگشوده بود از آن رو بود که جهان را هنوز توان آن نبود که شاعری چون او بپروراند.
فردوسی را، فردوسی نامیده اند زیرا که به راستی فردوس برین جایگاهش بود. من به او نمی‌اندیشم به آن شاعری می‌اندیشم که نقد عمر بر کف نهاد و جوانی سپری کرد و شاهکاری بزرگ پدید آورد.

بیست و پنج اردیبهشت بزرگداشت فردوسی سترگ گرامی باد.

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
"شده بر بدی دستِ دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

هنر خوار شد،‌ جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند"

#فردوسی

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
🎥 فردوسی

🎤 ملودی و صدای:
مرتضی کبیریان
🎼 موسیقی و تنظیم:
حامد قاسمی
🎵 میکس، مستر، تنظیم و اجرای سازهای سمپل: 
عماد قاسمی

🎶 نوازندگان سازهای سنتی:
      سه تار:
هادی قاسمی
      کمانچه:
نیما نسایی
      ضرب زورخانه:
امیر بهادر حسینی
      دف:
حامد قاسمی
      کرال:
هادی، حانیه، عماد و نیایش قاسمی

🗓
بیست‌ و پنجم اردیبهشت
🏛 روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت دانای توس، فردوسی جاودانه

منبع: کانال باران دل (شعر، موسیقی، ایرانشناسی، نقد فرهنگ، هنر و ادبیات)

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
🏛بیست و پنجم اردیبهشت ماه، روزِ نکوداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، آن چشم و چراغ زبان‌آوری و سخن‌گستری بر ایرانیان سرتاسر گیتی فرخنده باد.

آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زردشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سِحرآفرین
تازه گشت از طبع حکمت‌زای فردوسی به دهر
آنچه کردند آن بزرگان در جهان از داد و دین


⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
چه خوش گفت فردوسي ِ پاكزاد / كه رحمت بر آن تربت ِ پاك باد / ميازار موري كه دانه كش است / كه جان دارد و جان شيرين خوش است / مزن بر سر ِ ناتون دست ِ زور / كه روزي بيفتي به پايش چو مور / گرفتم زتو ناتوان تر بسي ست / تواناتر از تو هم آخر كسي ست / خدارا بر آن بنده بخشايش است / كه خلق از وجودش در آسايش است (سعدي)

25اردیبهشت بزرگداشت فردوسی

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
اشعار فردوسی درباره ایران

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس

همه ی یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه ی روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

25اردیبهشت بزرگذاشت فردوسی
روز زبان پارسی خجسته

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
لینک گروه شاهنامه پژوهی استاد سپنتامهر
در صورت حضور ایشان جلسه امشب در گروه شاهنامه برگزار خواهد شد.
بیست و پنج اردیبهشت ماه روز بزرگداشت سخن سرای بزرگ و سترگ ایرانزمین، #فردوسی نامدار است
در این روز دوستداران شاهنامه و فرهنگ و هنر ایران و زبان پارسی، می کوشند تا این روز را گرامی داشته و به شکوه ان بیافزایند.
. چکامه سرایان نیز با سروده های خود به پیشواز این روز بزرگ می روند.

سروده زیر از چکامه سرای نامدار ملی
بانو # هما ارژنگی است که پیشکش دوستداران فردوسی و ایران می شود .
 
👌 درود فردوسی 👌

سروده‌ی بانو
#هما_ارژنگی


بزرگا، سرم سوده بر خاک تو
بر آن خوان گسترده ی پاک تو

تو دادار دانا و بخشنده‌ای
به هر راز پنهان تو داننده‌ای

تویی آنکه جان و روان آفرید
زمین و بلند آسمان آفرید

تن ناتوان را توان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

کنونم سخن باشد از مهتری
که تاج سخن را بود گوهری

یکی گوهر شاهوار ثمین
که باشد بر او تا ابد آفرین

حکیم خردمند روشن روان
همان پیر دهقان پاکیزه جان

که تخم سخن را پراکنده کرد
زبان دری را ز نو زنده کرد

خداوند بخشنده‌ی چاره ساز
حکیم خطاپوش، دانای راز

سر بسته گنج سخن برگشاد
بدان دانشی مرد داننده داد

که گنجور باید که دانا بود
به گنجوری خود توانا بود

هشیوار فردوسی پاک جان
پژوهنده‌ی نامه‌ی باستان

همان دانشی مرد فرخ نژاد
بنای سخن را ز نو بر نهاد

چو بر رخش اندیشه‌ها تاختی
درفش سخن را بر افراختی

نبشتی چو شهنامه‌ی شاهوار
همان خسروان نامه‌ی استوار

یکی گنج پر رنج آمد پدید
که دیگر چنو در جهان کس ندید

بیاراست آن نامه ی ایزدی
بدین نغز گفتاره‌ی سر مدی

«به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد»

پس آنگه چنین گفت آن مرد راد
«که رحمت بر آن تربت پاک باد»

«بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی»

زنان را به آزادگی چون بدید
کتایون و تهمینه، گرد آفرید

فرنگیس و رودابه‌ی خوب چهر
دلیر و به آزرم بر کیش مهر

و یا گردیه بانوی نامدار
خرد پیشه در کار و در کار زار،

به گفتار شیرین سخن ساز کرد
به ساز سخن قصه آغاز کرد

«زنانشان چون اینند ایرانیان
چگونه‌اند مردان و جنگاوران؟»

ز مردان گردنکش بی همال
ز شمشیر و از گرز و کو پال و یال

ز تخت و ز تاج و ز گاه و کلاه
ز رزم و ز بزم و بزرگی و جاه

هم از آفریدون فرخنده جان
ز دشمن شکن کاوه‌ی قهرمان

از آن بر شده پرچم کاویان
که بودی خود از چرم آهنگران

ز هوشنگ و جمشید و کاووسِ کی
ز بهرام و شاپور فرخنده پی

همه پهلوانان و نام آوران
بپاکرده کاخی بلند آستان

«پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»

هم او آفرید از یل سیستان
بزرگی چنان رستم داستان

به چالش، هماورد شیر ژیان
گشاینده‌ی جادوی هفت خوان

که اهریمن و دیو و هم اژدها
ز چنگال رستم نگشتی رها

«جهان آفرین تا جهان آفرید
سواری چو رستم نیامد پدید»

الا ای حکیم بلند آستان
که بر ما گشودی در باستان

ندانم که گویم سخن گفته‌ای
که از گنج معنی تو در سفته ای .
تو بر طاق گردون بلند اختری
مهین بخردی پر بها گوهری

نمیری تو تا جاودان زنده‌ای
«که تخم سخن را پراکنده ای»

کنون با هزاران سلام و درود
بخوانیم بر یاد تو این سرود

«چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
🔹 آیین بزرگ‌داشت فردوسی
فرزانه بی‌همانند توس، بزرگ‌سراینده شاهنامه!

📅 پنج‌شنبه، 25 اردی‌بهشت‌ماه
⏳ ساعت
19:30 به گاه ایران سربلند.
📌 قــم، بلوار معلم(روح‌الله)، مجتمع ناشران، طبقه سوم
- حضور برای همگان
آزاد و رایگان است.

- انجمن دوست‌داران شاهنامه قم

⚜️❀࿐❁🩷🩵❁࿐❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
همی هر زمان شاه برتر گذشت
چوشد سال شاهیش بر بیست و هشت
کسی را نشد بر درش کار بد
ز درگاه آگاه شد باربد
بدو گفت هر کس که شاه جهان
گزیدست رامشگری در نهان
اگر با تو او را برابر کند
تو را بر سر سرکش افسر کند
چو بشنید مرد آن بجوشیدش آز
وگرچه نبودش به چیزی نیاز
ز کشور بشد تا به درگاه شاه
همی‌کرد رامشگران را نگاه
چوبشنید سرکش دلش تیره شد
به زخم سرود اندرو خیره شد
بیامد به درگاه سالار بار
درم کرد و دینار چندی نثار
بدو گفت رامشگری بر درست
که از من به سال و هنربرترست
نباید که در پیش خسرو شود
که ما کهنه گشتیم و او نو شود
ز سرکش چو بشنید دربان شاه
ز رامشگر ساده بربست راه
چو رفتی به نزدیک او باربد
همش کار بد بود و هم بار بد
ندادی ورا بار سالار بار
نه نیزش بدی مردمی خواستار
چو نومید برگشت زان بارگاه
ابا بربط آمد سوی باغ شاه
کجا باغبان بود مردوی نام
شد از دیدنش باربد شادکام
بدان باغ رفتی به نوروز شاه
دو هفته ببودی بدان جشنگاه
سبک باربد نزد مردوی شد
هم آن روز با مرد همبوی شد
چنین گفت با باغبان باربد
که گویی تو جانی و من کالبد
کنون آرزو خواهم از تو یکی
کجاهست نزدیک تو اندکی
چو آید بدین باغ شاه جهان
مرا راه ده تاببینم نهان
که تاچون بود شاه را جشنگاه
ببینم نهفته یکی روی شاه
بدو گفت مردوی کایدون کنم
ز مغز تو اندیشه بیرون کنم
چو خسرو همی‌خواست کاید بباغ
دل میزبان شد چو روشن چراغ
بر باربد شد بگفت آنک شاه
همی‌رفت خواهد بران جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان بربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
یکی سرو بد سبز و برگش گشن
ورا شاخ چون رزمگاه پشن
بران سرو شد بربط اندر کنار
زمانی همی‌بود تا شهریار
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهرهٔ میگسار
یکی جام بر کف بر شهریار
جهاندار بستد ز کودک نبید
بلور از می سرخ شد ناپدید
بدانگه که خورشید برگشت زرد
همی‌بود تاگشت شب لاژورد
زننده بران سرو برداشت رود
همان ساخته پهلوانی سرود
یکی نغز دستان بزد بر درخت
کزان خیره شد مرد بیداربخت
سرودی به آواز خوش برکشید
که اکنون تو خوانیش داد آفرید
بماندند یک مجلس اندر شگفت
همی هرکسی رای دیگر گرفت
بدان نامداران بفرمود شاه
که جویند سرتاسر آن جشنگاه
فراوان بجستند و باز آمدند
به نزدیک خسرو فراز آمدند
جهاندیده آنگه ره اندر گرفت
که از بخت شاه این نباشد شگفت
که گردد گل سبز رامشگرش
که جاوید بادا سر و افسرش
بیاورد جامی دگر میگسار
چو از خوب رخ بستد آن شهریار
زننده دگرگون بیاراست رود
برآورد ناگاه دیگر سرود
که پیکار گردش همی‌خواندند
چنین نام ز آواز او راندند
چو آن دانشی گفت و خسرو شنید
به آواز او جام می در کشید
بفرمود کاین رابجای آورید
همه باغ یک سر به پای آورید
بجستند بسیار هر سوی باغ
ببردند زیر درختان چراغ
ندیدند چیزی جز از بید و سرو
خرامان به زیر گل اندر تذرو
شهنشاه پس جام دیگر بخواست
بر آواز سربرآورد راست
برآمد دگر باره بانگ سرود
همان ساخته کرده آواز رود
همی سبز در سبز خوانی کنون
برین گونه سازند مکر و فسون
چوبشنید پرویز برپای خاست
به آواز او بر یکی جام خواست
که بود اندر آن جام یک من نبید
به یکدم می روشن اندر کشید
چنین گفت کاین گر فرشته بدی
ز مشک و زعنبر سرشته بدی
وگر دیو بودی نگفتی سرود
همان نیز نشناختی زخم رود
بجویید درباغ تا این کجاست
همه باغ و گلشن چپ و دست راست
دهان و برش پر ز گوهر کنم
برین رود سازانش مهتر کنم
چو بشنید رامشگر آواز اوی
همان خوب گفتار دمساز اوی
فرود آمد از شاخ سرو سهی
همی‌رفت با رامش و فرهی
بیامد بمالید برخاک روی
بدو گفت خسرو چه مردی بگوی
بدو گفت شاهایکی بنده‌ام
به آواز تو در جهان زنده‌ام
سراسر بگفت آنچ بود از بنه
که رفت اندر آن یک دل و یک تنه
بدیدار او شاد شد شهریار
بسان گلستان به ماه بهار
به سرکش چنین گفت کای بد هنر
تو چون حنظلی باربد چون شکر
چرا دور کردی تو او را ز من
دریغ آمدت او درین انجمن
به آواز او شاد می درکشید
همان جام یاقوت بر سرکشید
برین گونه تا سرسوی خواب کرد
دهانش پر از دُرّ خوشاب کرد
ببد باربد شاه رامشگران
یکی نامداری شد از مهتران
سر آمد کنون قصهٔ باربد
مبادا که باشد تو را یار بد
 
 
 داستان 《 باربد 》در شاهنامه
از تصحیح مسکو سایت گنجور


با ما شاهنامه را به نثر و به نظم بخوانید.

@shahnameferdosi_manzoom

@shahnameferdosi_mansoor
شکوه فردوسی از تنگی معاش

ز گیتی برآمد سراسر خروش
در آذر بد این جشن روز سروش

برآمد یکی ابر و شد تیره‌ ماه
همی تیر بارید ز ابر سیاه

نه دریا پدید و نه دشت و نه راغ
نبینم همی در هوا پر زاغ

حواصل فشاند هوا هر زمان
چه سازد همی زین بلند آسمان

نماندم نمکسود و هیزم نه جو
نه چیزی پدیدست تا جودرو

بدین تیرگی روز و بیم خراج
زمین گشته از برف چون کوه عاج

همه کارها را سراندر نشیب
مگر دست گیرد حسین قتیب

کنون داستانی بگویم شگفت
کزان برتر اندازه نتوان گرفت

بخش ۱۷ یزدگرد بزهکار


⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan

记录

15.05.202523:59
427订阅者
09.05.202501:29
200引用指数
03.05.202520:14
587每帖平均覆盖率
28.12.202423:59
202广告帖子的平均覆盖率
31.01.202523:59
14.29%ER
03.05.202517:15
137.79%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25MAY '25

کانال : شاهنامه پژوهى استادسپنتامهر 热门帖子

15.05.202517:22
فردوسی نماد پایداری ایرانیان در برابر سلطه‌ی ایران‌ستیزان است. پیام او در روزگار کنونی، دعوت به ایستادگی، مبارزه‌ی قهرمانانه، و پاسداری از هویت ملی برای رهایی ایران از چنگال جمهوری اسلامی است. بی‌دلیل نیست که این رژیم ضحاک‌صفت، از همان آغاز، تلاش کرد فردوسی و شاهنامه را از متن زندگی و فرهنگ مردم ایران حذف کند.

اما ملت ایران با هشیاری این تلاش‌ها را ناکام گذاشته و با بازخوانی شاهنامه و بزرگداشت فردوسی، از گذشته و هویت خود پاسداری کرده است. امروز، بیش از هر زمان دیگر، صدای فردوسی پژواک اراده‌ی ملت ایران برای بازپس‌گیری و بازسازی ایرانی آزاد، آباد، و شکوفاست؛ بر پایه‌ی خرد، داد، و همبستگی ملی.

@OfficialRezaPahlavi
14.05.202520:34
بیست و پنج اردیبهشت ماه روز بزرگداشت سخن سرای بزرگ و سترگ ایرانزمین، #فردوسی نامدار است
در این روز دوستداران شاهنامه و فرهنگ و هنر ایران و زبان پارسی، می کوشند تا این روز را گرامی داشته و به شکوه ان بیافزایند.
. چکامه سرایان نیز با سروده های خود به پیشواز این روز بزرگ می روند.

سروده زیر از چکامه سرای نامدار ملی
بانو # هما ارژنگی است که پیشکش دوستداران فردوسی و ایران می شود .
 
👌 درود فردوسی 👌

سروده‌ی بانو
#هما_ارژنگی


بزرگا، سرم سوده بر خاک تو
بر آن خوان گسترده ی پاک تو

تو دادار دانا و بخشنده‌ای
به هر راز پنهان تو داننده‌ای

تویی آنکه جان و روان آفرید
زمین و بلند آسمان آفرید

تن ناتوان را توان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

کنونم سخن باشد از مهتری
که تاج سخن را بود گوهری

یکی گوهر شاهوار ثمین
که باشد بر او تا ابد آفرین

حکیم خردمند روشن روان
همان پیر دهقان پاکیزه جان

که تخم سخن را پراکنده کرد
زبان دری را ز نو زنده کرد

خداوند بخشنده‌ی چاره ساز
حکیم خطاپوش، دانای راز

سر بسته گنج سخن برگشاد
بدان دانشی مرد داننده داد

که گنجور باید که دانا بود
به گنجوری خود توانا بود

هشیوار فردوسی پاک جان
پژوهنده‌ی نامه‌ی باستان

همان دانشی مرد فرخ نژاد
بنای سخن را ز نو بر نهاد

چو بر رخش اندیشه‌ها تاختی
درفش سخن را بر افراختی

نبشتی چو شهنامه‌ی شاهوار
همان خسروان نامه‌ی استوار

یکی گنج پر رنج آمد پدید
که دیگر چنو در جهان کس ندید

بیاراست آن نامه ی ایزدی
بدین نغز گفتاره‌ی سر مدی

«به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد»

پس آنگه چنین گفت آن مرد راد
«که رحمت بر آن تربت پاک باد»

«بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی»

زنان را به آزادگی چون بدید
کتایون و تهمینه، گرد آفرید

فرنگیس و رودابه‌ی خوب چهر
دلیر و به آزرم بر کیش مهر

و یا گردیه بانوی نامدار
خرد پیشه در کار و در کار زار،

به گفتار شیرین سخن ساز کرد
به ساز سخن قصه آغاز کرد

«زنانشان چون اینند ایرانیان
چگونه‌اند مردان و جنگاوران؟»

ز مردان گردنکش بی همال
ز شمشیر و از گرز و کو پال و یال

ز تخت و ز تاج و ز گاه و کلاه
ز رزم و ز بزم و بزرگی و جاه

هم از آفریدون فرخنده جان
ز دشمن شکن کاوه‌ی قهرمان

از آن بر شده پرچم کاویان
که بودی خود از چرم آهنگران

ز هوشنگ و جمشید و کاووسِ کی
ز بهرام و شاپور فرخنده پی

همه پهلوانان و نام آوران
بپاکرده کاخی بلند آستان

«پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»

هم او آفرید از یل سیستان
بزرگی چنان رستم داستان

به چالش، هماورد شیر ژیان
گشاینده‌ی جادوی هفت خوان

که اهریمن و دیو و هم اژدها
ز چنگال رستم نگشتی رها

«جهان آفرین تا جهان آفرید
سواری چو رستم نیامد پدید»

الا ای حکیم بلند آستان
که بر ما گشودی در باستان

ندانم که گویم سخن گفته‌ای
که از گنج معنی تو در سفته ای .
تو بر طاق گردون بلند اختری
مهین بخردی پر بها گوهری

نمیری تو تا جاودان زنده‌ای
«که تخم سخن را پراکنده ای»

کنون با هزاران سلام و درود
بخوانیم بر یاد تو این سرود

«چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
ز شاه و ز درویشْ هر کو بمُرد
ابا خویشتنْ نام نیکی ببُرد

ز گیتی ستایش به مابَر بس‌ست
که گنج درم بهرِ دیگرکس‌ست

بی‌آزاری و راستی بایدَت
چو خواهی که این خوردهْ نگزایدَت

سپهر گراینده یارِ تو باد
همان داد و پرهیزْ کارِ تو باد
📚 شاهنامه فردوسی

و پند پایانی پیر توس:
همیشه جَهان را به شادی گذار


✂️ گزینش:  گرامی‌استاد بزرگوار، جعفر جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی


⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
♥️.....🍃🌹

گر تو نگیری‌م دسـت
کارِ من از دست شد
زانکه ندارد  کـران
وادی ِ هـجران ِ من

هم نظری کن ز لطف
بو که به  پایان رسد
راه ِ  بیابانِ  من 

#حـضــرت_عـطــار

♥️♥️.........🍃🌹

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
11.05.202516:44
زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت
که قیمتم بشناسد به امتحان سکوت

منی که خاک نشین بودم از تجلی عشق
گذشته‌ام از فلک هم  به نردبان سکوت

نهفته باید و بنهفتم آنچه را دیدم
که عهد عهد غم است و زمان زمان سکوت ...

#شهریار

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زآنکه طُفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقّا که به است
کآلوده به پالودهٔ هر خس بودن

چه فروشنده! چه ارزان! چه فرومایه‌!

#خلیج‌_فارس

هر آن کس که خون خورد عمری چو من
از او باید آموخت، عشق وطن
وطن‌دوستان، دیده‌ام من بسی
چه داند وطن چیست؟ هر ناکسی
وطن، چاردیوار ملک است و باغ!
وطن‌دوست جز این، ندارم سراغ!
به راه وطن، آن کسی سوخته‌ست
که در دیده، زین خاک اندوخته‌ست
به جان دوست دارد کس این آب و خاک
که خونش بود چون می ناب، پاک

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
برگی از کهن ترین نسخه مصور شاهنامه حکیم فردوسی که در کتابخانه ملی روسیه در سن پترزبورگ نگهداری می‌شود.

🔸پند شاهنامه

ندانی که مردان پیمان شکن
ستوده نباشد بر انجمن

نباید که مردم فروشی به گنج
که بر کس نماند سرای سپنج

نخستین نشان خرد آن بود
که از بد همه ساله ترسان بود
پسین تون نیکو

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
در انتخاب شاهنشاه ایران توسط زال

"زو تهماسب پس از کشته شدن شاه نوذر به دست افراسیاب، به شاهنشاهی ایران رسید."

شبی زال بنشست هنگام خواب
سخن گفت بسیار ز افراسیاب
هم از رزم‌زن نامداران خویش
وزان پهلوانان و یاران خویش
همی‌گفت هرچند کز پهلوان
بود بخت بیدار و روشن روان
بباید یکی شاه خسرو‌نژاد
که دارد گذشته سخن‌ها به‌یاد
به‌کردار کِشتی‌ست کار سپاه
همش باد و هم بادبان تخت شاه
اگر داردی طوس و گُستَهم فر
سپاه است و گُردان ِ بسیار مر
نزیبد بر ایشان همی تاج و تخت
بباید یکی شاه ِ بیداربخت
که باشد بدو فرهٔ ایزدی
بتابد ز ِ دیهیم ِ او بِخردی
ز تخم ِ فریدون بجُستند چند
یکی شاه ِ زیبای تخت بلند
ندیدند جُز پور تهماسب زو
که زور ِ کیان داشت فرهنگ گو


⚜️❀࿐❁🩷🩵❁࿐❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
09.05.202509:30
بانو
#سیمین_غانم /گل گلدون من


تقدیم با عشق، نازنینان 💜

روز تون سرشار از حال خوب....

⚜️❀࿐❁🩷🩵❁࿐❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
"شده بر بدی دستِ دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

هنر خوار شد،‌ جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند"

#فردوسی

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
14.05.202516:38
شکوه فردوسی از تنگی معاش

ز گیتی برآمد سراسر خروش
در آذر بد این جشن روز سروش

برآمد یکی ابر و شد تیره‌ ماه
همی تیر بارید ز ابر سیاه

نه دریا پدید و نه دشت و نه راغ
نبینم همی در هوا پر زاغ

حواصل فشاند هوا هر زمان
چه سازد همی زین بلند آسمان

نماندم نمکسود و هیزم نه جو
نه چیزی پدیدست تا جودرو

بدین تیرگی روز و بیم خراج
زمین گشته از برف چون کوه عاج

همه کارها را سراندر نشیب
مگر دست گیرد حسین قتیب

کنون داستانی بگویم شگفت
کزان برتر اندازه نتوان گرفت

بخش ۱۷ یزدگرد بزهکار


⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
چنین ست رسم سرای فریب/
گهی برفراز و گهی برنشیب/
چنین بود تابود گردان سپهر/
گهی کین و زهرست و گه نوش ومهر

🌷🍃شبتان پرمهر و امید به روزهایی روشن

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
سخن از پچ پچِ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره‌های باز
و هوای تازه
و اجاقی که در آن اشیا بیهوده می‌سوزند
و زمینی که ز کِشتی دیگر بارور است
و تولد و تکامل و غرور
"سخن از دستانِ عاشقِ ماست
که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شب ها ساخته‌اند ..."

#فروغ‌_فرخزاد

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
15.05.202508:54
اشعار فردوسی درباره ایران

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس

همه ی یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه ی روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

25اردیبهشت بزرگذاشت فردوسی
روز زبان پارسی خجسته

⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
11.05.202516:50
حافظ 📖

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست؟


⚜️~❀࿐❁🩷🩵❁࿐~❀⚜️
@shaahnaame_baastaan
登录以解锁更多功能。