

29.04.202509:38
🎨هنر، تنها جایی است که از خودخواهی، بهره جویی، ترس، حقارت و اجبار در زندگی مان، خلاص می شویم. لحظه رخداد زیبایی شناسانه یا لحظه آفرینش هنر، تنها لحظه آزادی حقیقی برای ما انسان ها است.
شوپنهاور
اثر بعد از ظهر یکشنبه در گراندژات-ژرژ سورا نقاش پوآنتالیست فرانسوی
@cafe_andishe95
شوپنهاور
اثر بعد از ظهر یکشنبه در گراندژات-ژرژ سورا نقاش پوآنتالیست فرانسوی
@cafe_andishe95


27.04.202518:39
🖤بندر عباس🖤
ایران تسلیت
@cafe_andishe95
ایران تسلیت
@cafe_andishe95
26.04.202514:54
💡این خود گواهی بزرگ و ضروری برای هوشمندی یا بصیرت است که بدانیم چه چیزی را عقلاً باید پرسید.
زیرا اگر پرسش فینفسه پوچ باشد، و پاسخهای غیر ضروری را طلب کند، آنگاه علاوه بر شرمنده کردن پرسندهاش، ممکن است این ضرر را به همراه داشته باشد که شنوندهٔ غیر محتاط را به سمت یافتن پاسخهای پوچ به گمراهی بکشاند و این منظرهٔ مضحک را به نمایش بگذارد که (به گفتهٔ قدما)
یک نفر بز نر را میدوشد و دیگری آبکش زیر آن میگیرد.
⏰نقد عقل محض، ص ۱۵۲
ایمانوئل کانت
@cafe_andishe95
زیرا اگر پرسش فینفسه پوچ باشد، و پاسخهای غیر ضروری را طلب کند، آنگاه علاوه بر شرمنده کردن پرسندهاش، ممکن است این ضرر را به همراه داشته باشد که شنوندهٔ غیر محتاط را به سمت یافتن پاسخهای پوچ به گمراهی بکشاند و این منظرهٔ مضحک را به نمایش بگذارد که (به گفتهٔ قدما)
یک نفر بز نر را میدوشد و دیگری آبکش زیر آن میگیرد.
⏰نقد عقل محض، ص ۱۵۲
ایمانوئل کانت
@cafe_andishe95


24.04.202518:15
📍بزرگترین اشتباه مخالفان کاپیتالیسم این است که پیشفرضی از یک نظم اجتماعی یا اقتصادی کامل دارند و معتقدند که اگر تعداد کافیای از افراد، دیدگاه خود را به اشتراک بگذراند امکان پیادهسازی ساختار فکری آنها در دنیای واقعی وجود خواهد داشت. اتفاقاً کاپیتالیستهایی هم هستند که در همین دام میافتند: آنها به درستی از کاستیهای نظامات مختلط موجود انتقاد میکنند و رویای یک آرمانشهر لیبرتارین از کاپیتالیسم «محض» را در سر میپرورانند، که البته در هیچ کجای دنیا وجود نداشته و ندارد. آنها نیز یک نظام واقعی و موجود را با یک ساختار فکریِ محض مقایسه میکنند.
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95
23.04.202516:04
🚩❌قانون چپ و مضحک ضد شایسته سالاری DEI
DEI
یا قانون (تنوع، برابری و شمول) شامل اعمال تبعیض مثبت برای حمایت از برخی اقلیتها در آمریکا است که دونالد ترامپ نیز الزام قانونی آن را ملغا اعلام کرد.شرکت آمازون بدون اعلام رسمی، هزینه های حمایتی خود برای اقلیت های شرکت خود را متوقف کرد
این تبعیضات عموما به ضد خود بدل شده و تاثیرات منفی داشته اند و کیفیت خدمات در بخش را پایین آورده و در مجمو ع افول فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را رقم زده.
اساساً چپ بعد از ورشکستی در جذب پرولتاریای مرفه اینبار در پوشش حمایت از اقلیتها به دنبال لشکر گوش به فرمان خود میگردد آن هم در قالب فلسفه منحط پست مدرن.
🗽 با لغو قانون تنوع، شرکت های آمریکایی دیگر نیاز نیست برابری جنسی ،نژاد و مذهبی را رعایت کنند و اکنون آزاد هستند تا ققط بر اساس شایستگی استخدام کنند، شرکت آمازون بخش حمایت از حقوق کارکنان رنگین پوست و کارکنان اقلیت جنسی (LGBTQ) را از سیاستهاش حذف کرده و دیگر هزینههای مربوط به فرایند تطبیق جنسیت، جشن ها و غیره مربوط به این گروه ها را پرداخت نخواهد کرد.
🗽این سیاست مضحک و ضد بشری تبعیض گسترده خلاف حقوق بشر و رد شایسته سالاری لیبرال بوده است
برنامههای DEI به تبعیض مثبت منجر می شوند و از شایستگیها و تواناییهای فردی غفلت میکنند.
تأثیر بر استخدام و ترفیع: این سیاست استخدام و ترفیع افراد را بر اساس نژاد، جنسیت یا سایر عوامل غیرمرتبط با مهارتها و تجربههای آنها قرار می دهند.
در برخی ایالتها، مقامات دولتی اقدام به لغو یا محدود کردن برنامههای DEI در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی کردهاند.
قوانین جدید: برخی ایالتها قوانینی را تصویب کردهاند که هدف آن محدود کردن آموزشهای مرتبط با نژاد و جنسیت در مدارس و دانشگاهها است.
برخی از سازمانها و شرکتها به دلیل فشارهای عمومی یا سیاسی، به تدریج از برنامههای DEI خود عقبنشینی کردهاند.
بحثهای عمومی و رسانهای در مورد DEI و تأثیرات آن بر جامعه و فرهنگ، به ایجاد یک نگرش انتقادی نسبت به این سیاستها کمک کرده است.
سیاستهای DEI ممکن است تأثیرات منفی بر بازار کار و رقابتپذیری اقتصادی داشته باشد.
@cafe_andishe95
DEI
یا قانون (تنوع، برابری و شمول) شامل اعمال تبعیض مثبت برای حمایت از برخی اقلیتها در آمریکا است که دونالد ترامپ نیز الزام قانونی آن را ملغا اعلام کرد.شرکت آمازون بدون اعلام رسمی، هزینه های حمایتی خود برای اقلیت های شرکت خود را متوقف کرد
این تبعیضات عموما به ضد خود بدل شده و تاثیرات منفی داشته اند و کیفیت خدمات در بخش را پایین آورده و در مجمو ع افول فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را رقم زده.
اساساً چپ بعد از ورشکستی در جذب پرولتاریای مرفه اینبار در پوشش حمایت از اقلیتها به دنبال لشکر گوش به فرمان خود میگردد آن هم در قالب فلسفه منحط پست مدرن.
🗽 با لغو قانون تنوع، شرکت های آمریکایی دیگر نیاز نیست برابری جنسی ،نژاد و مذهبی را رعایت کنند و اکنون آزاد هستند تا ققط بر اساس شایستگی استخدام کنند، شرکت آمازون بخش حمایت از حقوق کارکنان رنگین پوست و کارکنان اقلیت جنسی (LGBTQ) را از سیاستهاش حذف کرده و دیگر هزینههای مربوط به فرایند تطبیق جنسیت، جشن ها و غیره مربوط به این گروه ها را پرداخت نخواهد کرد.
🗽این سیاست مضحک و ضد بشری تبعیض گسترده خلاف حقوق بشر و رد شایسته سالاری لیبرال بوده است
برنامههای DEI به تبعیض مثبت منجر می شوند و از شایستگیها و تواناییهای فردی غفلت میکنند.
تأثیر بر استخدام و ترفیع: این سیاست استخدام و ترفیع افراد را بر اساس نژاد، جنسیت یا سایر عوامل غیرمرتبط با مهارتها و تجربههای آنها قرار می دهند.
در برخی ایالتها، مقامات دولتی اقدام به لغو یا محدود کردن برنامههای DEI در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی کردهاند.
قوانین جدید: برخی ایالتها قوانینی را تصویب کردهاند که هدف آن محدود کردن آموزشهای مرتبط با نژاد و جنسیت در مدارس و دانشگاهها است.
برخی از سازمانها و شرکتها به دلیل فشارهای عمومی یا سیاسی، به تدریج از برنامههای DEI خود عقبنشینی کردهاند.
بحثهای عمومی و رسانهای در مورد DEI و تأثیرات آن بر جامعه و فرهنگ، به ایجاد یک نگرش انتقادی نسبت به این سیاستها کمک کرده است.
سیاستهای DEI ممکن است تأثیرات منفی بر بازار کار و رقابتپذیری اقتصادی داشته باشد.
@cafe_andishe95
19.04.202516:46
⚽️🔥اینکه بخواهیم خوش بگذرانیم، از خودمان لذت ببریم، باز خوش بگذرانیم، مشروعترین آرزو است؛ حقی به اندازه میل به خوردن و کار کردن. به دلایل بسیار و بدون شک پیچیده، فوتبال در جهان امروز با موفقیت بیش از هر ورزش دیگری این نقش را بر عهده گرفته است.
کسانی شبیه ما که از فوتبال لذت میبریم به هیچوجه از محبوبیت زیاد آن به عنوان یک سرگرمی جمعی شگفتزده نمیشویم. اما خیلیها هستند که آن را نمیفهمند و حتی انتقاد میکنند. [مانند کمونیستها]
آنها آن را تاسف بار میبینند، زیرا به گفته آنها، فوتبال تودهها را بیگانه و فقیر و آنها را از مسائل مهم منحرف میکند.
کسانی که اینطور فکر میکنند، فراموش میکنند که سرگرم شدن بسیار مهم است. آنها همچنین فراموش میکنند که ویژگی یک سرگرمی هر قدر تاثیرگذار و جذبکننده (و یک بازی خوب فوتبال بسیار تاثیرگذار و جذبکننده است)، این است که زودگذر، غیرمتعالی و بیضرر است. تجربهای که در آن خود اثر همزمان با علت ناپدید میشود. ورزش برای کسانی که از آن لذت میبرند، عشق به فرم است؛ منظرهای که از احساسات فیزیکی، حسی و آنی فراتر نمیرود. نمایشی که برخلاف کتاب یا نمایشنامه، به ندرت ردی در خاطره به جا میگذارد. نمایشی که دانش را غنی و ضعیف نمیکند. جذابیتش این است: هیجانانگیز و خالی است.
به همین دلیل، افراد باهوش و بیشعور، با فرهنگ و بیفرهنگ میتوانند به یک اندازه از فوتبال لذت ببرند. اما فعلا همین کافی است. پادشاه آمده است. تیمها بیرون آمدهاند. جام جهانی رسما افتتاح شد. بازی دارد شروع میشود! نوشتن بس است؛ بیایید کمی لذت ببریم.
✍🏼ماریو بارگاس یوسا
@cafe_andishe95
کسانی شبیه ما که از فوتبال لذت میبریم به هیچوجه از محبوبیت زیاد آن به عنوان یک سرگرمی جمعی شگفتزده نمیشویم. اما خیلیها هستند که آن را نمیفهمند و حتی انتقاد میکنند. [مانند کمونیستها]
آنها آن را تاسف بار میبینند، زیرا به گفته آنها، فوتبال تودهها را بیگانه و فقیر و آنها را از مسائل مهم منحرف میکند.
کسانی که اینطور فکر میکنند، فراموش میکنند که سرگرم شدن بسیار مهم است. آنها همچنین فراموش میکنند که ویژگی یک سرگرمی هر قدر تاثیرگذار و جذبکننده (و یک بازی خوب فوتبال بسیار تاثیرگذار و جذبکننده است)، این است که زودگذر، غیرمتعالی و بیضرر است. تجربهای که در آن خود اثر همزمان با علت ناپدید میشود. ورزش برای کسانی که از آن لذت میبرند، عشق به فرم است؛ منظرهای که از احساسات فیزیکی، حسی و آنی فراتر نمیرود. نمایشی که برخلاف کتاب یا نمایشنامه، به ندرت ردی در خاطره به جا میگذارد. نمایشی که دانش را غنی و ضعیف نمیکند. جذابیتش این است: هیجانانگیز و خالی است.
به همین دلیل، افراد باهوش و بیشعور، با فرهنگ و بیفرهنگ میتوانند به یک اندازه از فوتبال لذت ببرند. اما فعلا همین کافی است. پادشاه آمده است. تیمها بیرون آمدهاند. جام جهانی رسما افتتاح شد. بازی دارد شروع میشود! نوشتن بس است؛ بیایید کمی لذت ببریم.
✍🏼ماریو بارگاس یوسا
@cafe_andishe95


28.04.202518:00
«ایرانِ امروز، کشوری گرفتارِ بحران است؛ چه از نظر اقتصادی، چه سیاسی و چه اجتماعی. رژیم ناتوان و از درون دچار شکاف است. فساد، سرکوب و افراطگرایی ایدئولوژیک موجب انزوای کشور شده و مردم را گرفتار فقر و تنگدستی کرده است. با این حال، در دل این وضعیت تاریک، امیدی هم وجود دارد: مردمی مقاوم که خواستار آزادی، رفاه و آیندهای روشن هستند، در حالی که رژیم در ضعیفترین، آسیبپذیرترین و بیثباتترین وضعیت خود قرار گرفته است.»
نسخه کامل گفتگو با روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله»
https://www.ilgiornale.it/news/politica-estera/loccidente-aiuti-iraniani-rovesciare-ayatollah-2470987.html
ترجمه فارسی:
https://kayhan.london/1404/02/07/375504
@OfficialRezaPahlavi
نسخه کامل گفتگو با روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله»
https://www.ilgiornale.it/news/politica-estera/loccidente-aiuti-iraniani-rovesciare-ayatollah-2470987.html
ترجمه فارسی:
https://kayhan.london/1404/02/07/375504
@OfficialRezaPahlavi
27.04.202513:11
📄[توی قرن هیجدهم ساختار اجتماعی توی قارۀ اروپا هنوز نشان اشرافیت رو با خودش داشت. پایینتر از مقام شاه، دو رستۀ دیگه بودن که امتیازات خودشون رو داشتن: کشیشها و نجبا. تقریباً تمام مردم توی رستۀ سومی یککاسه میشدن که توی فرانسه اصطلاحاً بهش میگفتن «طبقۀ سوم». حقوق انحصاری کشیشها و نجبا باعث میشد که طبقۀ سوم توی جایگاه فرودست باقی بمونه. اعتراضات فرانسه حدوداً از سال 1787 شروع شده بود و نوک پیکان اعتراضات به سمت شاه و استبداد بود، ولی از اواخر 1788 فضا به طور ناگهانی تغییر کرد. توی ژانویۀ 1789 یکی از افراد شرایط فرانسه رو اینطور توصیف کرد: «مناظرات عمومی سرشت متفاوتی یافته است... شاه، استبداد و مشروطه صرفاً به مسائلی ثانویه بدل شدهاند. اینک جنگ میان طبقۀ سوم و دو رستۀ دیگر است.» شاهزادهها توی آخرین روزهای سال 1788، چند ماه قبل از انقلاب، درخواستی رو به شاه تسلیم کردن که به خاطر وضوح و لحن تأثیرگذارش، میشه اون رو «مانیفستِ اشرافیت» تلقی کرد. بخشی از متنش رو ببینیم:]
🖋 دولت در خطر است... تحول عظیمی در مبادی حکومتی در حال شکلگیری است... به زودی حقوق مالکیت را آماج حمله قرار خواهند داد و نابرابری ثروت را هدف اصلاح معرفی خواهند کرد: هماینک نیز سرکوب حقوق فئودالی را در نظر دارند... آیا ممکن است ارادۀ اعلی حضرت بر فدا کردن یا خوار نمودن اشراف دلیر، کهن و نجیب خویش قرار گرفته باشد؟ ... کاری کنید که طبقۀ سوم دست از حمله به حقوق دو رستۀ نخست [کشیشها و نجبا] بردارد... کاری کنید که این رسته [طبقۀ سوم] خود را به طلب تخفیف در مالیاتهایی که شاید بر گُردهاش سنگینی میکنند محدود نماید؛ باشد که آنگاه دو رستۀ نخست که شهروندان گرامی را در رستۀ سوم ارج مینهند با مناعت طبع خویش از حقوق مرتبط با امور مالی چشم بپوشند و به تحملِ تعهدات همگانی در کمال برابری رضایت دهند.
📚 بخشی از نامۀ شاهزادهها به لوئی شانزدهم، در 12 دسامبر 1788 📚علی سلطانزاده
پی نوشت:
با این وضع فاجعه بار تبعیض و فئودالیسم پیشا سرمایه داری ضد لیبرال برخی گروه های افراطی بازاری انقلاب فرانسه را نمود نفی حقوق و آزادی مالکیت می دانند!!
@cafe_andishe95
🖋 دولت در خطر است... تحول عظیمی در مبادی حکومتی در حال شکلگیری است... به زودی حقوق مالکیت را آماج حمله قرار خواهند داد و نابرابری ثروت را هدف اصلاح معرفی خواهند کرد: هماینک نیز سرکوب حقوق فئودالی را در نظر دارند... آیا ممکن است ارادۀ اعلی حضرت بر فدا کردن یا خوار نمودن اشراف دلیر، کهن و نجیب خویش قرار گرفته باشد؟ ... کاری کنید که طبقۀ سوم دست از حمله به حقوق دو رستۀ نخست [کشیشها و نجبا] بردارد... کاری کنید که این رسته [طبقۀ سوم] خود را به طلب تخفیف در مالیاتهایی که شاید بر گُردهاش سنگینی میکنند محدود نماید؛ باشد که آنگاه دو رستۀ نخست که شهروندان گرامی را در رستۀ سوم ارج مینهند با مناعت طبع خویش از حقوق مرتبط با امور مالی چشم بپوشند و به تحملِ تعهدات همگانی در کمال برابری رضایت دهند.
📚 بخشی از نامۀ شاهزادهها به لوئی شانزدهم، در 12 دسامبر 1788 📚علی سلطانزاده
پی نوشت:
با این وضع فاجعه بار تبعیض و فئودالیسم پیشا سرمایه داری ضد لیبرال برخی گروه های افراطی بازاری انقلاب فرانسه را نمود نفی حقوق و آزادی مالکیت می دانند!!
@cafe_andishe95


25.04.202520:00
🎞The Young Pope
📺 #معرفی_سریال
🕯✝️ انتظار اینکه مردم مومن و معتقد به معمای خداوند فکر کنند باعث میشه ذهنشان به سمت پرسشی سوق پیدا کنه که بشر سالهاست فراموش کرده کم کم وجود یا عدم وجود خدا براشون سوال نخواهد بود، بلکه خواهند پرسید اصلا چه نیازی به خدا داریم؟؟
🎥سریال پاپ جوان، قسمت سوم
در باب آپاتئیسم (خدانامهمدانی) میتوانید اینجا را بخوانید
@cafe_andishe95
📺 #معرفی_سریال
🕯✝️ انتظار اینکه مردم مومن و معتقد به معمای خداوند فکر کنند باعث میشه ذهنشان به سمت پرسشی سوق پیدا کنه که بشر سالهاست فراموش کرده کم کم وجود یا عدم وجود خدا براشون سوال نخواهد بود، بلکه خواهند پرسید اصلا چه نیازی به خدا داریم؟؟
🎥سریال پاپ جوان، قسمت سوم
در باب آپاتئیسم (خدانامهمدانی) میتوانید اینجا را بخوانید
@cafe_andishe95


24.04.202515:00
♻️ تطهیر کلامی، بسیاری از روشنفکران را قادر ساخته تا از پذیرفتن مسئولیت برای فیلتر کردن حقیقت برای ایجاد یک واقعیت مجازی که بیشتر شبیه به دیدگاه مورد علاقهشان است، فرار کنند.
❇️ روشنفکرانی که حقایق را با توجه به نفع شخصی و دیدگاه خودشان فیلتر میکنند، این حق را از مخاطب خود سلب میکنند تا جهان را همانگونه که هست ببینند و بتوانند با تحلیل و درک خودشان نتیجهگیری کنند. داشتن یک باور یا بیان عقیدهی شخصی اساساً متفاوت از مسدود کردن اطلاعات از دسترسی دیگرانیست که میتوانند با توجه به حقایق و شواهد، باورها و نظرات خود را بر پایهی آن بنا کنند.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
❇️ روشنفکرانی که حقایق را با توجه به نفع شخصی و دیدگاه خودشان فیلتر میکنند، این حق را از مخاطب خود سلب میکنند تا جهان را همانگونه که هست ببینند و بتوانند با تحلیل و درک خودشان نتیجهگیری کنند. داشتن یک باور یا بیان عقیدهی شخصی اساساً متفاوت از مسدود کردن اطلاعات از دسترسی دیگرانیست که میتوانند با توجه به حقایق و شواهد، باورها و نظرات خود را بر پایهی آن بنا کنند.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95


23.04.202514:32
کیفیت زندگی شما را دوچیز تعیین میکند: کتابهایی که می خوانید و انسانهایی که ملاقات می کنید
📚 روز جهانی کتاب مبارک
https://t.me/book_archives
📚 روز جهانی کتاب مبارک
https://t.me/book_archives
14.04.202512:03
📝«من فكر میكنم يكی از شگفتیهای هنر اين است كه شما را قادر به بيان واضح آن چیزهایی میکند که احتمالی، گيجكننده و منبع احساس ترس وحشتناك است. ولی وقتی میبينيد که هنر به آن شكل میدهد و آن را انتقالپذير میكند چقدر شگفتانگيز است!
بيشتر مواقع نمیدانيد آن شور و هيجان، آن روحيات... از كجا میآيند. شخصی كه از اين روحيات رنج میبرد، قابليت توصيف عميق آنها را ندارد و من معتقدم كه اين وقتی روشن میشود كه ادبيات و هنر به شما اجازه میدهند تا عقب بايستيد و ارزش زندگی را با تمام احساساتتان، غريزههایتان و بصيرتتان درك كنيد.
فكر میكنم اين يكی از نقشهای اصلی هنر است:
شرح عميقترين و بيشترين راز درون ما.»
ماریو بارگاس یوسا
@cafe_andishe95
بيشتر مواقع نمیدانيد آن شور و هيجان، آن روحيات... از كجا میآيند. شخصی كه از اين روحيات رنج میبرد، قابليت توصيف عميق آنها را ندارد و من معتقدم كه اين وقتی روشن میشود كه ادبيات و هنر به شما اجازه میدهند تا عقب بايستيد و ارزش زندگی را با تمام احساساتتان، غريزههایتان و بصيرتتان درك كنيد.
فكر میكنم اين يكی از نقشهای اصلی هنر است:
شرح عميقترين و بيشترين راز درون ما.»
ماریو بارگاس یوسا
@cafe_andishe95
28.04.202516:16
🌳هویت ایرانی در شاهنامه در تحقیر ملت های دیگر نیست که رنگ و جلا می یابد بلکه خود بر بنیادهای فکری و معنوی و اخلاقی نیرومندی استوار است.
از همین رو، ملی گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه به نژادپرستی نفرت انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدل نشد.
در قرن بیست و یکم، ایرانیان می توانند بر پایۀ همان بنیادها، به ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می زند، در جهانی که در اثر پیشرفت های برق آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می رود که بسیاری از فرهنگ های بومی فراموش شوند، هویت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.سخن آخر اینکه، اگر دیوان حافظ ناخودآگاهِ جمعی ایرانیان را باز می تاباند، شاهنامه خودآگاه جمعیِ ایرانیان است.
📗منبع : مقاله هویّت ایرانی در شاهنامه
دکتر ابوالفضل خطیبی
@cafe_andishe95
از همین رو، ملی گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه به نژادپرستی نفرت انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدل نشد.
در قرن بیست و یکم، ایرانیان می توانند بر پایۀ همان بنیادها، به ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می زند، در جهانی که در اثر پیشرفت های برق آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می رود که بسیاری از فرهنگ های بومی فراموش شوند، هویت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.سخن آخر اینکه، اگر دیوان حافظ ناخودآگاهِ جمعی ایرانیان را باز می تاباند، شاهنامه خودآگاه جمعیِ ایرانیان است.
📗منبع : مقاله هویّت ایرانی در شاهنامه
دکتر ابوالفضل خطیبی
@cafe_andishe95
26.04.202520:00
رژیم جنایتکار و بیکفایت، مسبب فاجعهای دیگر، اینبار در بندرعباس شد. مردم بیگناه یکبار دیگر قربانی بیمسئولیتی جمهوری اسلامی شدند. این رژیم نه توان ساختن دارد، نه توان حفاظت از مردم.
مردمی که فقط در همین چند سال گذشته، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، و فجایع پلاسکو، متروپل و سانچی را به چشم خود دیدهاند و هنوز داغدار عزیزانشان هستند، هیچ اعتمادی به این رژیم و دروغهایش ندارند.
دست خامنهای به خون ملت ایران آغشته است. لبخندهای ریاکارانه کارگزاران او در مسقط و رم نیز مرهمی بر زخمهای این ملت نخواهد بود.
ضمن همدردی عمیق با خانوادههای جانباختگان انفجار بندرعباس، از همه هممیهنان میخواهم تا یاریگر آسیبدیدگان این فاجعه باشند.
@OfficialRezaPahlavi
مردمی که فقط در همین چند سال گذشته، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، و فجایع پلاسکو، متروپل و سانچی را به چشم خود دیدهاند و هنوز داغدار عزیزانشان هستند، هیچ اعتمادی به این رژیم و دروغهایش ندارند.
دست خامنهای به خون ملت ایران آغشته است. لبخندهای ریاکارانه کارگزاران او در مسقط و رم نیز مرهمی بر زخمهای این ملت نخواهد بود.
ضمن همدردی عمیق با خانوادههای جانباختگان انفجار بندرعباس، از همه هممیهنان میخواهم تا یاریگر آسیبدیدگان این فاجعه باشند.
@OfficialRezaPahlavi


25.04.202513:52
کتاب سیاه کمونیسم!
این کتاب را دیشب دست گرفتم. تورقی کردم و البته مقدمهاش را با قلم مالیا خواندم.
مارتین مالیا (Martin Malia) تاریخنگار برجستهٔ آمریکایی است که تخصصش در تاریخ روسیه، ایدئولوژیهای انقلابی، و کمونیسم قرن بیستم بود. او در سال ۲۰۰۴ درگذشت.
این کتاب برای نخستینبار به زبان فرانسه در سال ۱۹۹۷ نوشته و منتشر شد و بعد به وسیله دانشگاه هاروارد به انگلیسی ترجمه شد.
در این کتاب، نویسندگان تلاش کردهاند تا فهرستی مستند از جنایتهای رژیمهای کمونیستی در سراسر جهان ـ از اتحاد جماهیر شوروی و چین گرفته تا کامبوج، کره شمالی، و کوبا ـ ارائه دهند.
مالیا در پیشگفتار این کتاب میپرسد در حالی که جنایتهای نازیها بهدرستی در حافظه تاریخی جهانی ثبت شدهاند، جنایتهای کمونیسم با برخوردی دوگانه، فراموششده یا نادیده گرفته شدهاند.
مالیا میپرسد:
چرا آلمان باید با گذشتهاش روبهرو شود، اما روسیه نه؟
مالیا از استاندارد دوگانهی اخلاقی انتقاد میکند که در آن، نازیسم بهعنوان شرّ مطلق تلقی میشود، اما کمونیسم حتی در دانشگاههای غربی هم مورد دفاع رمانتیک قرار میگیرد یا در مورد آن سکوت میشود.
نویسنده پیگفتار میآورد که بسیاری از روشنفکران چپ، علیرغم دانستن واقعیتها، ترجیح دادهاند خشونتهای کمونیستی را نادیده بگیرند.
مالیا در مقدمه کتاب به درستی کمونیسم را نوعی «دین سکولار» میداند که بهواسطهٔ وعدهٔ بهشت زمینی، توانست رفتارهای فاجعهبار و خشونتآمیز خود را مشروع جلوه بدهد.
نتیجهای که در نهایت مالیا در مقدمه میگیرد این است که کمونیسم، درست مانند فاشیسم، باید در حافظه جمعی و آموزشهای تاریخی جهانی با همان شدت اخلاقی و تاریخی محکوم شود.
#معرفی_کتاب
✅@behzadmehrani77
این کتاب را دیشب دست گرفتم. تورقی کردم و البته مقدمهاش را با قلم مالیا خواندم.
مارتین مالیا (Martin Malia) تاریخنگار برجستهٔ آمریکایی است که تخصصش در تاریخ روسیه، ایدئولوژیهای انقلابی، و کمونیسم قرن بیستم بود. او در سال ۲۰۰۴ درگذشت.
این کتاب برای نخستینبار به زبان فرانسه در سال ۱۹۹۷ نوشته و منتشر شد و بعد به وسیله دانشگاه هاروارد به انگلیسی ترجمه شد.
در این کتاب، نویسندگان تلاش کردهاند تا فهرستی مستند از جنایتهای رژیمهای کمونیستی در سراسر جهان ـ از اتحاد جماهیر شوروی و چین گرفته تا کامبوج، کره شمالی، و کوبا ـ ارائه دهند.
مالیا در پیشگفتار این کتاب میپرسد در حالی که جنایتهای نازیها بهدرستی در حافظه تاریخی جهانی ثبت شدهاند، جنایتهای کمونیسم با برخوردی دوگانه، فراموششده یا نادیده گرفته شدهاند.
مالیا میپرسد:
چرا آلمان باید با گذشتهاش روبهرو شود، اما روسیه نه؟
مالیا از استاندارد دوگانهی اخلاقی انتقاد میکند که در آن، نازیسم بهعنوان شرّ مطلق تلقی میشود، اما کمونیسم حتی در دانشگاههای غربی هم مورد دفاع رمانتیک قرار میگیرد یا در مورد آن سکوت میشود.
نویسنده پیگفتار میآورد که بسیاری از روشنفکران چپ، علیرغم دانستن واقعیتها، ترجیح دادهاند خشونتهای کمونیستی را نادیده بگیرند.
مالیا در مقدمه کتاب به درستی کمونیسم را نوعی «دین سکولار» میداند که بهواسطهٔ وعدهٔ بهشت زمینی، توانست رفتارهای فاجعهبار و خشونتآمیز خود را مشروع جلوه بدهد.
نتیجهای که در نهایت مالیا در مقدمه میگیرد این است که کمونیسم، درست مانند فاشیسم، باید در حافظه جمعی و آموزشهای تاریخی جهانی با همان شدت اخلاقی و تاریخی محکوم شود.
#معرفی_کتاب
✅@behzadmehrani77


24.04.202510:45
💢 تطهیر کلامی
🔗 فیلترهای بسیاری که هم در رسانهها و هم در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، تصادفی نیستند. آنها به دیدگاه رایج اجازهی دیده شدن میدهند و چیزهای بیشماری که میتواند آن دیدگاه را تهدید کند و به چالش بکشد، فیلتر میکنند. مهارتهای کلامی روشنفکران باعث میشود که حقایق را به واسطهی چیزی که میتوان آن را تطهیر کلامی نامید، فیلتر کنند. کلماتی که طی سالها از تجربیات میلیونها انسان از نسلهای پیدرپی معانی ضمنی خاصی کسب کردهاند، حالا آن معانی ضمنی به صورت نظاممند توسط تعداد نسبتاً کمی از روشنفکرانِ معاصر پاک میشوند. کسانی که به سادگی کلمات مختلف را جایگزین چیزهای مشابه میکنند تا کلمات جدید در رسانه جایگزین قدیمیها شوند تا آنطور که مطلوب روشنفکران است ایدهها به وسیلهی کلمات ساختگی آنها جا بیفتد. بنابراین برای مثال واژهی آواره با بیخانمان جایگزین شد، باتلاق با زمین باتلاقی و فاحشه با کارگر جنسی.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
🔗 فیلترهای بسیاری که هم در رسانهها و هم در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، تصادفی نیستند. آنها به دیدگاه رایج اجازهی دیده شدن میدهند و چیزهای بیشماری که میتواند آن دیدگاه را تهدید کند و به چالش بکشد، فیلتر میکنند. مهارتهای کلامی روشنفکران باعث میشود که حقایق را به واسطهی چیزی که میتوان آن را تطهیر کلامی نامید، فیلتر کنند. کلماتی که طی سالها از تجربیات میلیونها انسان از نسلهای پیدرپی معانی ضمنی خاصی کسب کردهاند، حالا آن معانی ضمنی به صورت نظاممند توسط تعداد نسبتاً کمی از روشنفکرانِ معاصر پاک میشوند. کسانی که به سادگی کلمات مختلف را جایگزین چیزهای مشابه میکنند تا کلمات جدید در رسانه جایگزین قدیمیها شوند تا آنطور که مطلوب روشنفکران است ایدهها به وسیلهی کلمات ساختگی آنها جا بیفتد. بنابراین برای مثال واژهی آواره با بیخانمان جایگزین شد، باتلاق با زمین باتلاقی و فاحشه با کارگر جنسی.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95


23.04.202511:45
🔷 خطاهای شناختی عیبهای ذهن در فرایند تصمیمگیریاند. به بیان بهتر، خطاهای شناختی به تمایلات و سوگیریهای نظاممند و، اغلب، ناخودآگاه و خودکار ذهن گفته میشود که به تصمیمگیری ضعیف و رفتار نادرست و نامناسب میانجامد. خطاهای شناختی باعث میشوند اشتباه تصمیم بگیریم جانبدارانه رفتار کنیم، افراد و جهان اطراف را درست نشناسیم و به طور ضعیف استدلال کنیم. خلاصه، خطای شناختی یعنی انحراف نظاممند و ناخودآگاه از عقلانیت که به تصمیمگیری، انتخاب و قضاوت نادرست منتهی میشود. اگر شناخت را تلاش فرد برای ایجاد تصویری ذهنی از جهان واقعی تعریف کنیم؛ خطاهای شناختی باعث میشود ذهن تصویری نادرست، ناقص و مبهم از جهان ترسیم کند.
📍نکته بسیار مهم درباره خطاهای شناختی این است که آنها شدیداً بافت محورند؛ یعنی برای اینکه تشخیص دهیم خطا هستند یا نه باید به شرایط و موقعیت مانند زمان، مکان، هدف، اشخاص و جایگاهشان توجه کنیم.
📚📖 ۶۶ خطای شناختی در تصمیمگیری (پیامدها و راهحلها)، محمدرضا سلیمی
@cafe_andishe95
📍نکته بسیار مهم درباره خطاهای شناختی این است که آنها شدیداً بافت محورند؛ یعنی برای اینکه تشخیص دهیم خطا هستند یا نه باید به شرایط و موقعیت مانند زمان، مکان، هدف، اشخاص و جایگاهشان توجه کنیم.
📚📖 ۶۶ خطای شناختی در تصمیمگیری (پیامدها و راهحلها)، محمدرضا سلیمی
@cafe_andishe95
10.04.202514:59
🗽👥«انسان شدن» یا «انسان بودن»؟
مسئله این است.
🔻جملهای که مصطفی مهرآیین همواره با لحنی پرشور (چه اکنون در مصاحبه با رسانههای بیرونی و چه در درسگفتارهای خود) نقل میکند این است که «انسان به صرف زاده شدن انسان نیست، بلکه با پذیرش مسئولیت انسان میشود!»
این جمله برخاسته از دل سنت فلسفی اگزیستانسیالیسم است و ریشه در نگاه فیلسوفانی چون ژانپل سارتر دارد که انسان را نه موجودی از پیشتعریفشده، بلکه پروژهای در حال شدن میدانند.
مصطفی مهرآیین در اغلب صحبتهای خود بر این «شدن» تاکید دارد؛ نگاهی که با انتقادات جدی سنت لیبرال مواجه است
✨از دیدگاه لیبرالیسم، این جمله خالی از خطر نیست. نخست آنکه بر خلاف سنت لیبرال که انسان را حامل حقوق ذاتی و غیرقابل سلب میداند، نگاه اگزیستانسیالیستی مشروطکردن انسانیت به عملکرد را پیش پای انسان مینهد. در منطق لیبرال، انسان بهمحض تولد (و حتی پیش از آن) مستحق آزادی، کرامت، و حقوق است، بیآنکه نیازی به اثبات خود یا پذیرش مسئولیتی خاص داشته باشد.
دوم آنکه این نگاه، بهگونهای ناگفته، برتری اخلاقی برای گروهی خاص قائل میشود؛ آنان که مسئولیت میپذیرند، «انسانتر» انگاشته میشوند. این تفکیک میان انسانها، بوی ارزشگذاری بر اساس مسئولیت میدهد و میتواند درهای تبعیض را بگشاید. از کودکی که هنوز مسئولیتی بر عهده ندارد، تا بیمار روانی یا فردی در شرایط ناتوانی اجتماعی، همه در معرض آناند که از جرگهی انسان واقعی طرد شوند.
سوم، مفهوم مسئولیت در این جمله، مبهم و تفسیرپذیر است. چه کسی باید تعیین کند که کدام مسئولیتپذیری مشروع است؟ این ابهام، در نگاه لیبرالیسم، میتواند بهانهای برای سرکوب فردیت و تحمیل سبک زندگی یا ارزشهای خاص بر افراد شود.
از آن گذشته، نگاه اگزیستانسیالیستی با آنکه ادعا دارد که در پی رهایی انسان است، گاه چنان باری از مسئولیت را بر دوش فرد میگذارد که خود به منبع اضطراب بدل میشود.
اگر انسان «محکوم به آزادی» است، آیا در جهانی نابرابر و ناامن، محکومیت به آزادی بیش از آنکه رهاییآور باشد، کمرشکن نیست؟ شما چگونه به زنی که در خانه حبس شده میتوانید بگویید که محکوم به آزادی هستی؟ اصلا چنین ادعایی چه ابزاری برای آزادی فراهم کرده است؟!
همچنین این نگاه، اغلب نسبت به ساختار های اجتماعی بیتوجه است. اگزیستانسیالیسم، بهویژه در روایت سارتری، انسان را بهتنهایی در برابر جهان قرار میدهد و نقش عوامل تاریخی، طبقاتی یا نهادهای قدرت را در شکلدادن به کنش انسانی، به حاشیه میراند.
اگرچه مهرآیین در تکگوییها و یا نوشتههایش در نقد سلطهی سیاسی، با تکیه بر مسئولیت اگزیستانسیالیستی فرد در برابر دیگری، به مقابله با نظام قدرت میپردازد، اما نقد او عمدتاً در سطح اخلاق باقی میماند. از این رو، نقدش بیشتر به آگاهیبخشی وجدانی نزدیک میشود تا تحلیل ساختاری.
البته این بهمعنای غفلت کامل از ساختار نیست؛ مهرآیین بهویژه در مواجهه با مفاهیمی چون نهاد، امر سیاسی و سکوت در برابر قدرت کوشیده است نشان دهد که چگونه ساختارهای سلطه بازتولید میشوند، اما رویکرد او در این مسیر، مانند همتایانی همچون زیباکلام بیشتر اصلاحطلبانه و درون ساختاری است. او بر امکان مقاومت درون ساختار تأکید میکند، نه ضرورت حذف آن
در این معنا، نقد او نه یک گسست ریشهای، بلکه فراخوانی است به کنش فردی درون شکافها و ترکهای نظام موجود.
در نهایت، این رویکرد با بیاعتبار دانستن «بودن» طبیعی انسان، تجربههایی چون کودکی، ناتوانی یا حتی زیست در خاموشی را بیارزش جلوه میدهد. گویی تنها آنکس که آگاهانه در میدان کنش قدم میگذارد، شایستهی عنوان انسان است.
به این اعتبار، نقد لیبرالیسم به اگزیستانسیالیسم، نه دفاع از تنآسایی یا انفعال، بلکه تأکید بر کرامت غیرمشروط انسان است. انسان، پیش از آنکه مسئولیتی بر دوش گیرد، موجودی ارزشمند است؛ همین «بودن»ش کافیست.
««تنها کسانی بر «شدن» انسان تأکید دارند که از نگاه ایدئولوژی چپ و یا دین به انسان توجه دارند؛ روشنفکران ایدئولوگی که پایههای غیرفلسفی بازار و اقتصاد این نظام را نادیده میگیرند»»
آنها اغلب انسان را پروژهای ناتمام میدانند که باید از طریق تعهد، مبارزه یا سلوک به کمال برسد، بیآنکه بسامدهای زندگی روزمره، مصرف، یا منطق بازار آزاد را جدی بگیرند.
انسان در منطق لیبرال نه نیازمند «شدن»، بلکه خواهان آسایش، آزادی انتخاب و امنیت است، نه قهرمان اخلاقی، بلکه شهروندی با حقوق تثبیتشده.
حواسمان باشد که بعد از دستور به «شدن» همواره دستورالعملهای ایدئولوژیک احضار میشوند.
✍🏼ناهید زمانیان
@cafe_andishe95
مسئله این است.
🔻جملهای که مصطفی مهرآیین همواره با لحنی پرشور (چه اکنون در مصاحبه با رسانههای بیرونی و چه در درسگفتارهای خود) نقل میکند این است که «انسان به صرف زاده شدن انسان نیست، بلکه با پذیرش مسئولیت انسان میشود!»
این جمله برخاسته از دل سنت فلسفی اگزیستانسیالیسم است و ریشه در نگاه فیلسوفانی چون ژانپل سارتر دارد که انسان را نه موجودی از پیشتعریفشده، بلکه پروژهای در حال شدن میدانند.
مصطفی مهرآیین در اغلب صحبتهای خود بر این «شدن» تاکید دارد؛ نگاهی که با انتقادات جدی سنت لیبرال مواجه است
✨از دیدگاه لیبرالیسم، این جمله خالی از خطر نیست. نخست آنکه بر خلاف سنت لیبرال که انسان را حامل حقوق ذاتی و غیرقابل سلب میداند، نگاه اگزیستانسیالیستی مشروطکردن انسانیت به عملکرد را پیش پای انسان مینهد. در منطق لیبرال، انسان بهمحض تولد (و حتی پیش از آن) مستحق آزادی، کرامت، و حقوق است، بیآنکه نیازی به اثبات خود یا پذیرش مسئولیتی خاص داشته باشد.
دوم آنکه این نگاه، بهگونهای ناگفته، برتری اخلاقی برای گروهی خاص قائل میشود؛ آنان که مسئولیت میپذیرند، «انسانتر» انگاشته میشوند. این تفکیک میان انسانها، بوی ارزشگذاری بر اساس مسئولیت میدهد و میتواند درهای تبعیض را بگشاید. از کودکی که هنوز مسئولیتی بر عهده ندارد، تا بیمار روانی یا فردی در شرایط ناتوانی اجتماعی، همه در معرض آناند که از جرگهی انسان واقعی طرد شوند.
سوم، مفهوم مسئولیت در این جمله، مبهم و تفسیرپذیر است. چه کسی باید تعیین کند که کدام مسئولیتپذیری مشروع است؟ این ابهام، در نگاه لیبرالیسم، میتواند بهانهای برای سرکوب فردیت و تحمیل سبک زندگی یا ارزشهای خاص بر افراد شود.
از آن گذشته، نگاه اگزیستانسیالیستی با آنکه ادعا دارد که در پی رهایی انسان است، گاه چنان باری از مسئولیت را بر دوش فرد میگذارد که خود به منبع اضطراب بدل میشود.
اگر انسان «محکوم به آزادی» است، آیا در جهانی نابرابر و ناامن، محکومیت به آزادی بیش از آنکه رهاییآور باشد، کمرشکن نیست؟ شما چگونه به زنی که در خانه حبس شده میتوانید بگویید که محکوم به آزادی هستی؟ اصلا چنین ادعایی چه ابزاری برای آزادی فراهم کرده است؟!
همچنین این نگاه، اغلب نسبت به ساختار های اجتماعی بیتوجه است. اگزیستانسیالیسم، بهویژه در روایت سارتری، انسان را بهتنهایی در برابر جهان قرار میدهد و نقش عوامل تاریخی، طبقاتی یا نهادهای قدرت را در شکلدادن به کنش انسانی، به حاشیه میراند.
اگرچه مهرآیین در تکگوییها و یا نوشتههایش در نقد سلطهی سیاسی، با تکیه بر مسئولیت اگزیستانسیالیستی فرد در برابر دیگری، به مقابله با نظام قدرت میپردازد، اما نقد او عمدتاً در سطح اخلاق باقی میماند. از این رو، نقدش بیشتر به آگاهیبخشی وجدانی نزدیک میشود تا تحلیل ساختاری.
البته این بهمعنای غفلت کامل از ساختار نیست؛ مهرآیین بهویژه در مواجهه با مفاهیمی چون نهاد، امر سیاسی و سکوت در برابر قدرت کوشیده است نشان دهد که چگونه ساختارهای سلطه بازتولید میشوند، اما رویکرد او در این مسیر، مانند همتایانی همچون زیباکلام بیشتر اصلاحطلبانه و درون ساختاری است. او بر امکان مقاومت درون ساختار تأکید میکند، نه ضرورت حذف آن
در این معنا، نقد او نه یک گسست ریشهای، بلکه فراخوانی است به کنش فردی درون شکافها و ترکهای نظام موجود.
در نهایت، این رویکرد با بیاعتبار دانستن «بودن» طبیعی انسان، تجربههایی چون کودکی، ناتوانی یا حتی زیست در خاموشی را بیارزش جلوه میدهد. گویی تنها آنکس که آگاهانه در میدان کنش قدم میگذارد، شایستهی عنوان انسان است.
به این اعتبار، نقد لیبرالیسم به اگزیستانسیالیسم، نه دفاع از تنآسایی یا انفعال، بلکه تأکید بر کرامت غیرمشروط انسان است. انسان، پیش از آنکه مسئولیتی بر دوش گیرد، موجودی ارزشمند است؛ همین «بودن»ش کافیست.
««تنها کسانی بر «شدن» انسان تأکید دارند که از نگاه ایدئولوژی چپ و یا دین به انسان توجه دارند؛ روشنفکران ایدئولوگی که پایههای غیرفلسفی بازار و اقتصاد این نظام را نادیده میگیرند»»
آنها اغلب انسان را پروژهای ناتمام میدانند که باید از طریق تعهد، مبارزه یا سلوک به کمال برسد، بیآنکه بسامدهای زندگی روزمره، مصرف، یا منطق بازار آزاد را جدی بگیرند.
انسان در منطق لیبرال نه نیازمند «شدن»، بلکه خواهان آسایش، آزادی انتخاب و امنیت است، نه قهرمان اخلاقی، بلکه شهروندی با حقوق تثبیتشده.
حواسمان باشد که بعد از دستور به «شدن» همواره دستورالعملهای ایدئولوژیک احضار میشوند.
✍🏼ناهید زمانیان
@cafe_andishe95
28.04.202509:36
🗽دو نوع اخلاق و روحیات دو نوع انسان: سنتی یا مدرن 🌤
انسان دوره سنت و انسان دوره مدرن دو اخلاق ودورفتار متفاوت دارند. در این بحث به تفاوتهای فلسفی، سیاسی، اجتماعی و کلا معرفتی( اپستیمولوژی) آنها کاری ندارم و فقط برخی از تفاوتهای مهم روحیات آنها را فهرست میکنم. طبعأ با تغییر منظر روحیاتی واخلاقی، بسیاری از مسائل زندگی انسان نیز تغییر میکند.
1️⃣ انسان سنتی تکلیف دارد. انسان مدرن حق دارد.
۲. انسان سنتی عقل را با وحی سازگار میکند. انسان مدرن وحی را با عقل سازگار میکند.
۳. انسان سنتی خود را برای دین میخواهد. انسان مدرن دین را برای خود میخواهد.
۴. انسان سنتی مناسکگراست. انسان مدرن اخلاقگراست.
۵. انسان سنتی تقدیرگراست. انسان مدرن تدبیرگراست.
۶. انسان سنتی جبرگراست. انسان مدرن اختیارگراست.
۷. انسان سنتی در جهان بسته میزید. انسان مدرن در جهان باز میزید.
۸. انسان سنتی مرجعیت پذیر است. انسان مدرن مرجعیتگریز است.
۹. انسان سنتی توحدگراست. انسان مدرن تکثرگراست.
۱۰ انسان سنتی مطلقباور است. انسان مدرن مطلقناباور است.
۱۱. انسان سنتی «دیگری» را نمیبیند. انسان مدرن «دیگری» را میبیند.
۱۲. انسان سنتی به تاریخمندی باور ندارد. انسان مدرن همه چیز را تاریخمند میبیند.
۱۳. انسان سنتی منابع معرفتی کمتر دارد. انسان مدرن منابع معرفتی بیشتر دارد.
۱۴. انسان سنتی به قصد هدایت دیگری گفتوگو میکند. انسان مدرن به قصد فهم دیگری گفتوگو میکند.
۱۵. انسان سنتی نقال است. انسان مدرن نقاد است.
۱۶. انسان سنتی خدای جبار دارد. انسان مدرن خدای جبران کننده دارد.
۱۷. انسان سنتی بیم دارد. انسان مدرن امید دارد.
۱۸. انسان سنتی دین کشکولی دارد. انسان مدرن دین تحلیلی دارد.
۱۹. انسان سنتی مفتون جواب دادن است. انسان مدرن شیفته پرسیدن است.
۲۰ انسان سنتی خدایش مولا و او عبد است. انسان مدرن خدایش عشق و او عاشق است.
۲۱. انسان سنتی به مأموریت الهی تبلیغ معتقد است. انسان مدرن به مأموریت انسانی تفهم باور دارد.
۲۲. انسان سنتی تقلیدباور است. انسان مدرن تحقیقباور است.
۲۳. انسان سنتی یک الهیات و یک خوانش را ممکن میداند. انسان مدرن چند الهیات و چند خوانش را ممکن میداند.
۲۴. انسان سنتی مرگاندیش است. انسان مدرن زندگیاندیش است.
۲۵. انسان سنتی در آخرت رستگار میشود. انسان مدرن رستگاری را از همین دنیا آغازمیکند.
۲۶- انسان سنتی حافظ نظم کهنه برمبنای مالکیت خصوصی است.
انسان مدرن طرفدارنظم نوین برمبنای مالکیت عمومی است .
۲۷- منطق انسان سنتی ،منطق ایستاست.
منطق انسان مدرن،منطق پویاست.
۲۸- انسان سنتی همه چیز را در حال سکون میبیند.
انسان مدرن همه چیز را درحال تغییر و دگرگونی میبیند.
۲۸- انسان سنتی ناامید و واپسگرا و تسلیم طلب است.
انسان مدرن امیدوار و تحول طلب و مبارز است
✍🏼احمد شهدادی
@cafe_andishe95
انسان دوره سنت و انسان دوره مدرن دو اخلاق ودورفتار متفاوت دارند. در این بحث به تفاوتهای فلسفی، سیاسی، اجتماعی و کلا معرفتی( اپستیمولوژی) آنها کاری ندارم و فقط برخی از تفاوتهای مهم روحیات آنها را فهرست میکنم. طبعأ با تغییر منظر روحیاتی واخلاقی، بسیاری از مسائل زندگی انسان نیز تغییر میکند.
1️⃣ انسان سنتی تکلیف دارد. انسان مدرن حق دارد.
۲. انسان سنتی عقل را با وحی سازگار میکند. انسان مدرن وحی را با عقل سازگار میکند.
۳. انسان سنتی خود را برای دین میخواهد. انسان مدرن دین را برای خود میخواهد.
۴. انسان سنتی مناسکگراست. انسان مدرن اخلاقگراست.
۵. انسان سنتی تقدیرگراست. انسان مدرن تدبیرگراست.
۶. انسان سنتی جبرگراست. انسان مدرن اختیارگراست.
۷. انسان سنتی در جهان بسته میزید. انسان مدرن در جهان باز میزید.
۸. انسان سنتی مرجعیت پذیر است. انسان مدرن مرجعیتگریز است.
۹. انسان سنتی توحدگراست. انسان مدرن تکثرگراست.
۱۰ انسان سنتی مطلقباور است. انسان مدرن مطلقناباور است.
۱۱. انسان سنتی «دیگری» را نمیبیند. انسان مدرن «دیگری» را میبیند.
۱۲. انسان سنتی به تاریخمندی باور ندارد. انسان مدرن همه چیز را تاریخمند میبیند.
۱۳. انسان سنتی منابع معرفتی کمتر دارد. انسان مدرن منابع معرفتی بیشتر دارد.
۱۴. انسان سنتی به قصد هدایت دیگری گفتوگو میکند. انسان مدرن به قصد فهم دیگری گفتوگو میکند.
۱۵. انسان سنتی نقال است. انسان مدرن نقاد است.
۱۶. انسان سنتی خدای جبار دارد. انسان مدرن خدای جبران کننده دارد.
۱۷. انسان سنتی بیم دارد. انسان مدرن امید دارد.
۱۸. انسان سنتی دین کشکولی دارد. انسان مدرن دین تحلیلی دارد.
۱۹. انسان سنتی مفتون جواب دادن است. انسان مدرن شیفته پرسیدن است.
۲۰ انسان سنتی خدایش مولا و او عبد است. انسان مدرن خدایش عشق و او عاشق است.
۲۱. انسان سنتی به مأموریت الهی تبلیغ معتقد است. انسان مدرن به مأموریت انسانی تفهم باور دارد.
۲۲. انسان سنتی تقلیدباور است. انسان مدرن تحقیقباور است.
۲۳. انسان سنتی یک الهیات و یک خوانش را ممکن میداند. انسان مدرن چند الهیات و چند خوانش را ممکن میداند.
۲۴. انسان سنتی مرگاندیش است. انسان مدرن زندگیاندیش است.
۲۵. انسان سنتی در آخرت رستگار میشود. انسان مدرن رستگاری را از همین دنیا آغازمیکند.
۲۶- انسان سنتی حافظ نظم کهنه برمبنای مالکیت خصوصی است.
انسان مدرن طرفدارنظم نوین برمبنای مالکیت عمومی است .
۲۷- منطق انسان سنتی ،منطق ایستاست.
منطق انسان مدرن،منطق پویاست.
۲۸- انسان سنتی همه چیز را در حال سکون میبیند.
انسان مدرن همه چیز را درحال تغییر و دگرگونی میبیند.
۲۸- انسان سنتی ناامید و واپسگرا و تسلیم طلب است.
انسان مدرن امیدوار و تحول طلب و مبارز است
✍🏼احمد شهدادی
@cafe_andishe95
26.04.202516:48
👑دوران پهلوی یعنی مدرنیته، ملی گرایی و تجدد
📝تحلیل دکتر ماشالله آجودانی بر تحولات دوره پهلوی اول و دوم 📽
@cafe_andishe95
📝تحلیل دکتر ماشالله آجودانی بر تحولات دوره پهلوی اول و دوم 📽
@cafe_andishe95
25.04.202508:00
🪙 کاپیتالیسم برخلاف سوسیالیسم نظامی نیست که ابداع روشنفکران باشد بلکه کاپیتالیسم از دل یک تکاملِ ارگانیک پدیدار شده و همانطور که حیوانات و گیاهان در جهان طبیعی بدون نیاز به برنامهها یا هدایت مرکزی تکامل یافته و همچنان به تکامل خود ادامه میدهند. یکی از مهمترین بینشهای ارائه شده توسط فردریش آگوست فون هایک این است که منشا نهادهای کارآمد «نه در تدبیر یا طراحی، بلکه در بقای موارد موفق» از طریق «انتخاب با تقلید از نهادها و عادات موفق» میباشد.
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95


24.04.202506:59
💠 علم تاکنون، با تکیه بر ناتوانیاش، رشد کرده است و توانسته است که برایِ پدیدهها دلیل بیاورد. ناتوانیِ علم همچون محرک و بهانهای است برایِ پرسشگری، ایجادِ مدلهای ممکن و آزمایشِ آنها. علم، به مددِ این روش، میتواند ما را با تلاش و کوشش فراوان، اندک اندک، به حقیقت نزدیکتر کند. اگر چیزی خلافِ درکِ کنونیِ ما از واقعیت رخ دهد، دانشمندان آن پدیده را چالشی برایِ مدل حاضر تلقی میکنند و الزاماً یا مدل را رد میکنند یا دست کم تغییراتی در آن میدهند. با همین اصلاحات و آزمایشهای پس از آن است که توانستهایم به چیزی که درست است نزدیک و نزدیکتر شویم.
📚📖 جادوی واقعیت؛ چگونه بفهمیم چه چیزی واقعی است؟، ریچارد داوکینز
@cafe_andishe95
📚📖 جادوی واقعیت؛ چگونه بفهمیم چه چیزی واقعی است؟، ریچارد داوکینز
@cafe_andishe95


22.04.202517:30
✔️ تفکر نقادانه یک روند است و مولفههای متعددی دارد. اولین مولفهی آن بررسی پیشفرضها است؛ بررسی همهی واقعیاتی که فرض میکنید یا فکر میکنید درست هستند. بسیاری از این واقعیات ممکن است معتبر نباشند یا حتی فرضیه باشند. ممکن است واقعیتهایی باشند که از درستی آنها اطلاع ندارید ولی فرض میکنید درست هستند.
🟢 رکن دیگر تفکر نقاد آگاهی از انگیزهها است. ما وقتی یک میل یا آرزو، انگیزهبخشِ باورمان به نتیجهای خاص باشد، در توجیه باورهای خود فوقالعاده مهارت داریم.
⚜️ فروتن بودن و شناخت محدودیتهای خود بسیار مهم است. وقتی فرض میکنیم دانش یا تخصصی نداشته را در اختیار داریم یا وقتی در محدودیتهای واقعی دانش خود تردید نمیکنیم، معمولاً به دردسر میافتیم. جهان بسیار پیچیده است و هیچکس نمیتواند همهچیز را بداند. بنابراین باید همیشه حواسمان به محدودیتهای اطلاعات و دانشمان باشد.
🟠 بهعلاوه، باید عدم قطعیت را بپذیرید. چیزهایی هستند که ما نمیتوانیم بدانیم یا در حال حاضر شناختی از آنها نداریم.
📚📖ذهن فریبکار شما: راهنمای علمی برای مهارتهای تفکر نقاد، استیون نوولا ترجمه اکبر سلطانی و مریم آقازاده
@cafe_andishe95
🟢 رکن دیگر تفکر نقاد آگاهی از انگیزهها است. ما وقتی یک میل یا آرزو، انگیزهبخشِ باورمان به نتیجهای خاص باشد، در توجیه باورهای خود فوقالعاده مهارت داریم.
⚜️ فروتن بودن و شناخت محدودیتهای خود بسیار مهم است. وقتی فرض میکنیم دانش یا تخصصی نداشته را در اختیار داریم یا وقتی در محدودیتهای واقعی دانش خود تردید نمیکنیم، معمولاً به دردسر میافتیم. جهان بسیار پیچیده است و هیچکس نمیتواند همهچیز را بداند. بنابراین باید همیشه حواسمان به محدودیتهای اطلاعات و دانشمان باشد.
🟠 بهعلاوه، باید عدم قطعیت را بپذیرید. چیزهایی هستند که ما نمیتوانیم بدانیم یا در حال حاضر شناختی از آنها نداریم.
📚📖ذهن فریبکار شما: راهنمای علمی برای مهارتهای تفکر نقاد، استیون نوولا ترجمه اکبر سلطانی و مریم آقازاده
@cafe_andishe95
10.04.202509:31
⚜️ نظم اجتماعی برآمده از فلسفه روشنگری به فرد عادی برتری بخشید. «آدم عادی» در قابلیت خود به منزله مصرفکننده مسئول تعیین این بود که چه چیزی، به چه میزان، با چه کیفیتی، از سوی چه کسی، چگونه و کجا تولید شود. او در قابلیت خود به منزله رایدهنده این حاکمیت را داشت که به سیاست های ملت خود جهت دهد. در جامعه پیشاکاپیتالیستی ارجحیت با کسانی بود که قدرت تابعسازی همنوعان ضعیفتر خود را داشتند. «سازوکار» بازار آزاد که بسیار هم در مذمت آن سخن رفته است، تنها یک راه برای کسب ثروت میگذارد: موفقیت در خدمت به مصرفکنندگان به ممکنترین و ارزانترین شیوه. این «دموکراسیِ» بازار در سپهر اداره امور دولتی با آن نظام حکمرانی نماینده محور همخوانی دارد.
📚📖 لیبرالیسم، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
📚📖 لیبرالیسم، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
显示 1 - 24 共 109
登录以解锁更多功能。