
Лёха в Short’ах Long’ует

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

𝖠𝗅𝗂𝖾𝗇𝗀𝗋𝖾𝗒
记录
01.02.202517:08
5.2K订阅者09.09.202423:59
0引用指数27.02.202521:22
537每帖平均覆盖率04.01.202523:59
77广告帖子的平均覆盖率21.10.202423:59
14.29%ER26.01.202523:59
10.58%ERR14.03.202518:37
🌟🌟 دلم براے 'حس کردن' تنگ شده، برای پاییزهاے عاشقے. براے روزهایـے ڪہ روحم مثل رنگ ناخنهام مشڪے نبود و عمر لبخندهام به اندازهے قد موهام، ڪوتاه. دلم براے زمانےڪہ توے ڪافہ نشستن و انتظار ڪسے رو ڪشیدن ڪیف داشت، تنگ شده. دلم براے برق چشمهام تنگ شده. دلم هنوز هم تنگ مےشـہ، شاید هنوز هم زندهست.
14.03.202518:39
𝖤𝗏𝖾𝗋𝗒𝗈𝗇𝖾 𝗌𝖺𝗒𝗌 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗍𝗁𝖾𝗒 𝗇𝖾𝖾𝖽 𝗆𝖾
𝗁𝗈𝗐 𝖽𝗈 𝗂 𝗌𝖺𝗒 𝗂𝗆 𝖽𝖾𝖿𝖾𝖺𝗋𝖾𝖽?
𝗁𝗈𝗐 𝖽𝗈 𝗂 𝗍𝖾𝗅𝗅 𝗍𝗁𝖾𝗆 𝗂𝗆 𝖻𝗅𝖾𝖾𝖽𝗂𝗇𝗀?
𝗂𝗆 𝗃𝗎𝗌𝗍 𝗇𝗈𝗍 𝗁𝖺𝗉𝗉𝗒 𝖺𝗇𝗒𝗆𝗈𝗋𝖾
𝗁𝗈𝗐 𝖽𝗈 𝗂 𝗌𝖺𝗒 𝗂𝗆 𝖽𝖾𝖿𝖾𝖺𝗋𝖾𝖽?
𝗁𝗈𝗐 𝖽𝗈 𝗂 𝗍𝖾𝗅𝗅 𝗍𝗁𝖾𝗆 𝗂𝗆 𝖻𝗅𝖾𝖾𝖽𝗂𝗇𝗀?
𝗂𝗆 𝗃𝗎𝗌𝗍 𝗇𝗈𝗍 𝗁𝖺𝗉𝗉𝗒 𝖺𝗇𝗒𝗆𝗈𝗋𝖾
14.03.202518:40
موزیکاتون زیباست و همچین محتوایی>>
14.03.202518:38
قلمتون زیباست و وتیب عکساتونم قشنگه>
14.03.202518:39
موزیکاتون>>
28.03.202518:45
دو نفر میاید ٤.٥ کا شیم باز؟
07.04.202517:28
تو این دنیای نامهربون بیا تهکوک هم باشیم .
24.03.202516:53
بچهها فکر کنم چنل هیلا ( نسکافه ) رو بشناسین که متاسفانه با نزدیک یک کا ممبر ریپورت شد و پرید ...
اینجا لینک جدید چنلشه خوشحال میشم جوین شین
اینجا لینک جدید چنلشه خوشحال میشم جوین شین
28.03.202518:41
24.03.202516:29
امشب میخوام شعرهایی از -آیدا در آینه- شاملو رو بخونم، اگر دوست داشتید میتونید بهم بگید تا برای شما هم بفرستم.🍅


24.03.202516:25
︐🪵 بویش را با تمام وجودش حس میکرد،بویش را حس میکردو پی در پی نفس میکشید گویی بخواهد عطرش را از مولکولهای هوا بگیردو با آن به جایِ اکسیژن نفس بکشد اما واهمه داشت از برگشتنو دیدنِ فرشتهای که روزهای طولانیی را چشم به راهش مانده بود...میترسید،میترسید برگردد و امیدش با خورشید بیرحم غروب شود.پاهایش میلرزید و دستانش بر روی ملاقهی چوبیاش خشک شده بود. زیر لب اما زمزمه میکرد؛ بگو که بویت بیشتر از توهم است بگو حضورت واقعی تر از چشمانِ غیرواقعیات است بگو که بلاخره آمدهای و قرار است با حضورت روح بیرنگم را سبز کنی!
-دلتنگم نشدهای که رویت را برنمیگردانی سبز من؟
حال علاوه بر بویش صدایش مهر تاییدِ حضورش را میزد ، خودش بود...آن فرشته غیرواقعی با بالهای سیاهاش،همان فرشتهای که غرق روح اقیانوسیاش شده بودم همان فرشتهای که حکم زندگی را برایش ایفا میکرد همان دریایی که طوفانی و آرام بودنش را میپرستید !!


28.03.202518:41
03.04.202512:50
این پیام رو توی دیلی هاتون بزارید، تا منم نسبت به دیلی هاتون بهتون بگم اگر یک نویسنده/شاعر بودید، کی میشدید🧳🌟
24.03.202516:26
در نامهای نوشته بود؛《 او مرا طوری مینگرد که خدا هم آنگونه به من نمینگرد.》به راستی که حقیقتی محض بود آن را چنان مینگرید که گلی سرخ با شمایلی ماورایی باشدو امان از آن عشقِ شرابِ صدسالهای که چشمانش آن را فریاد میزد .
登录以解锁更多功能。