پریشانم ولی سر برنمیدارم ز کابوسم
چهل سال است در یک پیلهی تاریک محبوسم
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد
مرا پروانه کن، هرچند از پرواز مأیوسم
اگر تنها شدم، غم نیست، خاطرجمع باش ای دل
که گر با دیگران بیگانهام، با خویش مأنوسم
خدا را شکر آهم گرچه جانسوز است، از عشق است
شبیه این و آن از ناامیدی نیست افسوسم
تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم
مرا از دور میبینی، تو را از دور میبوسم
فاضل_نظری