smiley
If you didn't see the stars
That doesn't mean that they did not exist
برای دیدن ارت ها به صورت مرتب اولی پیام پین شده رو بخونید
اگر میخواید حرف بزنیم:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1926006808
That doesn't mean that they did not exist
برای دیدن ارت ها به صورت مرتب اولی پیام پین شده رو بخونید
اگر میخواید حرف بزنیم:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1926006808
关联群组
smiley chat
0
记录
24.01.202518:46
507订阅者13.02.202523:59
100引用指数14.03.202523:59
83每帖平均覆盖率14.03.202523:59
120广告帖子的平均覆盖率13.03.202511:51
38.46%ER14.03.202523:59
16.77%ERR
12.03.202513:20
چالش داریم⭐️
به مناسبت این ۱۸ سالگی ای که بهم هدیه شده میخوام دوباره همه چیز رو شروع کنم
سیلویا یه دختر شیطون و بازیگوشی که تنها چیزی که یاد نداره ترسیدن از ریسک های بزرگه
سیلویا مدتیه دنبال خدمه میگرده و به همین دلیل داره تو شهر های مختلف دنبال ادم های خاص میگرده
دنبال همونایی که از بقیه متفاوت ند و هنوز رنگی درونشون هست
دنبال ... تو میگرده
این افتخار رو بهش میدی تا باهات ملاقات بکنه؟
این پیام رو فوروارد کنید و در کنارش:
1☆ نژاد مورد علاقت رو بگو(مثل جادوگر و گرگینه یا انسان و...)
2☆سنت
3☆شغل مورد علاقت
4☆سه تا رنگ که شخصیتت رو توصیف میکنه
و در اخر 5☆خودت رو تو ۵کلمه توصیف کن
رو بگید و
فرم شما تکمیله♡
از اینجای راه من دست به کار میشم
من سناریو ای که با سیلویا داری رو برات مینویسم و شخصیتت طوری که سیلویا میبینه طراحی میکنم و تقدیم میکنم بهت💫
یادت باشه
سیلویا با جادو در ارتباطه و میتونه هرچیزی رو ببینه حتی همون احساساتی که ازش حرف نمیزنی
*نکته:اگه میخواید میتونید جنسیتتون رو بگید
ظرفیت:تا وقتی خط بخوره
به مناسبت این ۱۸ سالگی ای که بهم هدیه شده میخوام دوباره همه چیز رو شروع کنم
سیلویا یه دختر شیطون و بازیگوشی که تنها چیزی که یاد نداره ترسیدن از ریسک های بزرگه
سیلویا مدتیه دنبال خدمه میگرده و به همین دلیل داره تو شهر های مختلف دنبال ادم های خاص میگرده
دنبال همونایی که از بقیه متفاوت ند و هنوز رنگی درونشون هست
دنبال ... تو میگرده
این افتخار رو بهش میدی تا باهات ملاقات بکنه؟
این پیام رو فوروارد کنید و در کنارش:
1☆ نژاد مورد علاقت رو بگو(مثل جادوگر و گرگینه یا انسان و...)
2☆سنت
3☆شغل مورد علاقت
4☆سه تا رنگ که شخصیتت رو توصیف میکنه
و در اخر 5☆خودت رو تو ۵کلمه توصیف کن
رو بگید و
فرم شما تکمیله♡
از اینجای راه من دست به کار میشم
من سناریو ای که با سیلویا داری رو برات مینویسم و شخصیتت طوری که سیلویا میبینه طراحی میکنم و تقدیم میکنم بهت💫
یادت باشه
سیلویا با جادو در ارتباطه و میتونه هرچیزی رو ببینه حتی همون احساساتی که ازش حرف نمیزنی
*نکته:اگه میخواید میتونید جنسیتتون رو بگید
ظرفیت:تا وقتی خط بخوره
12.03.202504:55
باید بیشتر رو اقایون باریش تمرین کنم و میخوام از این به بعد رفرنس هام اتزیو و جانی باشنن
#art
#art
12.03.202510:58
و در اخر بعد از تلاش های بی ثمر اتزیو برای گوگولی نبودن
به صورت ناگهانی در برابر پیشی ها باخت
باعث تاسفه
#art
به صورت ناگهانی در برابر پیشی ها باخت
باعث تاسفه
#art
12.03.202510:57
اتزیو در تلاش برای گوگولی نبودن
#art
#art
12.03.202510:56
اتزیو درحال تفکر
#art
#art
14.03.202507:24
توی یکی از همین روز ها که سیلویا دنبال خدمه بود به یه دختر خیلی مهربون و خوشگل و همینطور پر انرژی بر میخوره و بشدت باهاش حس صمیمیت میگیره
ولی طولی نمیکشه که حس میکنه یکی چاقویی زیر گلوش گذاشته و بعد متوجه میشه که اون فرد هیچ رحمی نداره ولی دختر روبروش اعتراض میکنه به مرد
مرد هم میره عقب و وقتی متوجه میشه سیلویا برای دختر تهدیدی نداره پشت دختر وایمیسته و سیلویا میخنده و ادامه داستان ماجرا جویانه اش(تخیلی)
رو تع یف میکنه و دختر با ذوق گوش میده و سیلویا متوجه شد که مرد به هیچ کدوم از حرفاش گوش نمیده چرا که زل‌زده بود به دختری که تنها چیزی بود که اونو اروم میکرد
تقدیم به زوج قشنگمون
https://t.me/meowhell22catss
#challenge
#art
ولی طولی نمیکشه که حس میکنه یکی چاقویی زیر گلوش گذاشته و بعد متوجه میشه که اون فرد هیچ رحمی نداره ولی دختر روبروش اعتراض میکنه به مرد
مرد هم میره عقب و وقتی متوجه میشه سیلویا برای دختر تهدیدی نداره پشت دختر وایمیسته و سیلویا میخنده و ادامه داستان ماجرا جویانه اش(تخیلی)
رو تع یف میکنه و دختر با ذوق گوش میده و سیلویا متوجه شد که مرد به هیچ کدوم از حرفاش گوش نمیده چرا که زل‌زده بود به دختری که تنها چیزی بود که اونو اروم میکرد
تقدیم به زوج قشنگمون
https://t.me/meowhell22catss
#challenge
#art
13.03.202519:27
ماریا یه باریستا توی یکی از بندر های معروف پایتخت بود که معمولا کمتر کسی می‌شناخت بارشون و یه جورایی یه بار خصوصی بود
سیلویا یبار وقتی توی یه مبارزه بود ماریا با همون لبخند و آرامشش تونست نجات بده سیلویا رو
و میبرمش به بار
بعد با ذوق شروع میکنه حرف زدن درباره اهدافش و هی بینابین به ما یا میگه که دنبال خدمه میکرده
و ماریا فقط بهش خیره میشه...چون اونو یاد یه دوست قدیمی میندازه..
(ببخشید اگه شبیه اوسیت نیست من یه کارکتر جدا خلق کردم )
تقدیم به
https://t.me/rinachan_art
#challenge
#art
سیلویا یبار وقتی توی یه مبارزه بود ماریا با همون لبخند و آرامشش تونست نجات بده سیلویا رو
و میبرمش به بار
بعد با ذوق شروع میکنه حرف زدن درباره اهدافش و هی بینابین به ما یا میگه که دنبال خدمه میکرده
و ماریا فقط بهش خیره میشه...چون اونو یاد یه دوست قدیمی میندازه..
(ببخشید اگه شبیه اوسیت نیست من یه کارکتر جدا خلق کردم )
تقدیم به
https://t.me/rinachan_art
#challenge
#art
登录以解锁更多功能。