‌ ‌ ‌ ‌ྀི 𝖻𝖾 𝗃𝗈𝗂𝗇 .

مچکرم بابت شرکت کردن ، اعداد خیلی خیلی رندوم انتخاب شدن و سناریو صرفا بر اساس وایبی بود که از شما و چنلتون میگرفتم امیدوارم ناراحتی پیش نیاد و از سناریو ها لذت ببرید .

شماره‌ی 006
یک عکاس عاشق ماجراجویی بودی که همیشه به دنبال تصاویر خاص و شاید کمی خشن می‌گشتی. وارد بازی شد تا از این ماجرا الهام بگیری اما دوربینت رو ازت گرفتن تو که فهمیدی قضیه از چه قراره و دیگه هم نمیتونستی عکس بگیری در مرحله بازی دالگونا طرح رو عمدا اشتباه بریدی و حذف شدی .

پرسونال و پرایوت فور نکنید

شات اد کردن فولدر میخوام نمیتونید اد کنید فور نزنید

جوین باشید بعد فور کنید

شماره ی 332
یه زمانی تو ستاره‌ای درخشان بودی، بازیگری که همه تحسینش می‌کردن. اما بعد از یه رسوایی، زندگیت از هم پاشید. بدهی‌ها، قضاوت مردم و افسردگی، تو رو به نقطه‌ای رسوند که کارت بازی رو قبول کنی، چون فکر کردی شاید این آخرین شانس برای تغییر زندگیت باشه.
توی بازی‌ها، حس نمایشی‌ت به کمکت آمد. توی بازی طناب‌کشی، جوری با قدرت رهبر رو بازی کردی که همه تو رو دنبال کن. توی بازی شیشه‌ها، با تحلیل حرکات بقیه، مسیر درست رو پیدا کردی. اما تو بازی نهایی، وقتی به آخرین رقیب رسید، متوجه شد که به خاطر خودخواهی، خیلیا رو پشت سر گذاشتی. تصمیم گرفتی راهو براش باز بگذاری و خودتو قربانی کنی. آخرین حرفت این بود: "این بار دیگه نقاب نمی‌زنم."

شماره‌ی 162
تازه به سن قانونی رسیده بودی و از قضا با خانوادت دعوا میکنی و میای بیرون تا ازشون دور باشی . مرد کت شلواری‌ای رو میبینی که داره با یه فقیر بازی میکنه و بهش چک میزنه . فکر کردی ایده خوبیه برای پر کردن این زمان تا برگردی خونه که در اخر کارت رو به تو هم میده . وقتی وارد بازی اول میشی از شدت استرس و دیدن کشته شدن مردم جلوی چشمات و خونِ ریخته شده رو صورتت تکون میخوری و میبازی.