در بابِ سرآغاز اثر هنری ـ مارتین هایدگر
مارتین هایدگر، فیلسوف برجسته آلمانی قرن بیستم، نقش ویژهای در تحول فلسفه غرب داشته است. یکی از آثار مهم او، «سرآغاز اثر هنری» (Der Ursprung des Kunstwerkes)، در سال ۱۹۳۵ منتشر شد. این مقاله بخشی از سخنرانیهای هایدگر است که بعدها به صورت مستقل به چاپ رسید و به تحلیل مفاهیم بنیادین هنر پرداخته است.
هایدگر در این مقاله به بررسی مفاهیم اساسی هنر میپردازد و سعی میکند تا «سرآغاز» یا منشأ هنر را کشف کند. او با تحلیل آثار هنری بزرگ، به این نتیجه میرسد که هنر نه تنها بازنمایی واقعیت نیست، بلکه تجربهای است که حقیقت را آشکار میسازد. به عبارت دیگر، هنر وسیلهای است که از طریق آن، حقیقت به تجربهی انسانها منتقل میشود.
ترجمه آثار هایدگر، به ویژه به زبان فارسی، چالشی بزرگ و گاه ناممکن به نظر میرسد. رسالهٔ «سرآغاز اثر هنری» نمونهای برجسته از این دشواریها است. این متن نه تنها از لحاظ دقت ترجمه بلکه به دلیل پیچیدگیهای مفهومی نیز فهم آن بسیار مشکل است.
زبان پیچیده و مفاهیم فلسفی عمیق هایدگر، ترجمهی آثارش را به یک امر دشوار و تخصصی تبدیل میکند. این موضوع نیازمند دانش عمیق از هر دو زبان مبدأ و مقصد و همچنین تسلط به زمینههای فلسفی و فرهنگی میباشد.
سؤال اصلی در رساله «سرآغاز اثر هنری» یافتن منشأ و سرچشمه اثر هنری است. این پرسش در همان بند اول کتاب، پاسخ گفته میشود. منشأ اثر هنری، هنرمند نیست بلکه «هنر» است. پرسش از منشأ اثر هنری، در همان ابتدا، تبدیل به پرسش از هنر میشود.
هایدگر میگوید اینکه هنر چیست را باید از اثر هنری فهمید و اینکه اثر چیست را تنها از ذات هنر میتوان دانست. چیستی اثر هنری را از ذات هنر درمییابیم و چیستی هنر را از ذات اثر باید استتناج کرد. آشکارا دوری مطرح میشود که در منطق باطل است اما هایدگر بنا بر دلایلی آن را در بیان ذات هنر کار ساز میداند.
هایدگر همهٔ هنر ها را، نوعی ابداع دانسته است، زیرا همهٔ هنرها، جلوهگاه آشکارگی چیزی بودهاند که قبلاً پوشیده بوده است. هنرمند نیز در این ابداع صرفاً جهت فاعلیت و خلاقیت ندارد، بلکه وجهه قابلیت و استعداد او نیز مورد نظر است. نتیجه اینکه، منشأ و سرآغاز اثر هنری، خودِ هنر است که هم موجب امکان تحققِ حقیقت را توسط هنرمند فراهم میآورد و هم موجب ابقاء و حفظ و صیانت حقیقت در اثر هنری و بهجان آزمودن آن از طرف ما میشود.
در نظر هایدگر، تنها از شیوه هرمنوتیک است که بدون اینکه اثر هنری را متعلق تأملِ صرفاً تئوریک و انتزاعی قرار دهیم، میتوانیم به ساحت هنر نزدیک شویم. لذا هایدگر پس از توجه اولیه خود به بحث وجود، بیشترین التفات خود را به هنر و ارتباط آن با حقیقت، معطوف نموده است. سهم بزرگ هایدگر در این راستا این است که بهجای آنکه از هنر به حقیقت راه ببرد، از حقیقت به هنر راه یافته. او هنر را نحوی از انحای تحقق حقیقت و حفظ و صیانت ابداعیِ حقیقت اثر، میداند.
در پایان باید گفت: «سرآغاز اثر هنری» به دلیل پیچیدگیهای مفهومی و زبان فلسفی خاص هایدگر، همیشه مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. این مقاله تأثیرات عمیقی بر فلسفه هنر و زیباییشناسی گذاشته و همچنان موضوع بحثهای علمی و فلسفی است.
«سرآغاز اثر هنری» هایدگر با وجود دشواریهای زبانی و مفهومی، یکی از متون مهم در فلسفه هنر است که نه تنها به تحلیل هنر بلکه به درک عمیقتری از حقیقت و تجربه انسانی کمک میکند.