Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی avatar

Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی

خیرجمعی
کانال اختصاصی علی ربیعی
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Oct 15, 2015
添加到 TGlist 的日期
Feb 28, 2025

记录

23.04.202523:59
1.5K订阅者
15.03.202523:59
200引用指数
18.01.202523:59
1.9K每帖平均覆盖率
18.01.202523:59
1.9K广告帖子的平均覆盖率
03.04.202520:14
5.48%ER
07.02.202501:51
145.04%ERR

Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی 热门帖子

امشب بخشی از مناظره مسعود نیلی و احسان خاندوزی (وزیر اقتصاد دولت سیزدهم) را دیدم.

در بحث جامعه‌شناسی سازمانها آموخته‌ام که وقتی سازمانها و نیز دولت‌ها با بحران دستاورد روبرو شوند دست به دو اقدام می‌‌زنند؛ آمارسازی برای پنهان کردن واقعیت و مطرح کردن دشمنان موهوم؛ نگاه کنید به طرح موضوع «مسببین وضع موجود» و دستاویز قرار دادن آن در مواقع مورد نیاز.

امروز، هرچه که هست، دولت پزشکیان، نارسایی‌ها را به زیر فرش جارو و پنهان نمی‌کند و به دنبال مقصر در گذشته نمی‌گردد بلکه عذرخواهی کرده و مسئولانه برخورد می‌کند.

می‌خواهم در پاسخ به آنان‌که آمدن به پای صندوقهای رای را بیهوده تلقی کنند؛ بگویم اتفاقا تفاوت در همین چیزهای کوچک است. پزشکیان جامعه را به عقب نخواهد برد. سیاست‌های درگیرانه را دنبال نخواهد کرد. مسئله اصلی او «مسئله مردم» است نه موضوعات مبهم و تعارض‌انگیز؛ نگاه پزشکیان به سیاست خارجی با اکثریت جامعه همسوست.

فرق می‌کند چه کسی در جایگاه تصمیم‌‌گیری باشد.

@alirabiei_ir
25.04.202513:50
♦️جمعه نامه شماره ۱۸

⭕️ وقتی کسی را داری، اما انگار نداری....

میترا، بیست و سه ساله است اما انگار غمی هزارساله در دل دارد. با بغضی در ته گلو، از بچگی نکردن‌هایش می‌گوید و از نگاه ترحم‌آمیز برخی‌ها که صرفا با عقل یک فرد دارای معلولیت را می‌سنجند نه با عطوفت ناشی از دلی رئوف....

خواسته‌هایش چقدر ساده و شفاف است، درست مثل روح صیقل خورده خودش: اماکن مورد نیاز افراد دارای معلولیت را مناسب‌سازی کنید تا وقتی نیاز داریم به سختی تردد نکنیم، جامعه را ایمن کنیم تا کسی مورد دستبرد قرار نگیرد. او چیزی برای خود نمی‌خواهد،دغدغه ذهنش، همه آدمها هستند...

به راستی رسالت جامعه در قبال این آدم‌های زلال دارای معلولیت چیست؟

@alirabiei_ir
16.04.202505:05
هسته سخت نظام؛ امنیت ملی

@alirabiei_ir
21.04.202512:04
🔺درباره فستیوال کوچه
16.04.202520:03
وقتی در ماجراهای خیابانی ۱۴۰۱، شاهد بودیم که تعدادی از بچه‌ها در دانشگاههای معتبر، در عرصه سیاسی، به ناسزاگویی و به‌کار بردن الفاظ رکیک پرداختند، حتی برای ما که تحولات اجتماعی و تغییرات ارزشی را رصد می‌کردیم، به لحاظ اینکه این الفاظ با فرهنگ و ارزش‌های سنتی ایرانی کاملا مغایرت داشت، واقعا شوک‌آور بود.

این روزها، به خصوص در مورد وقایع اخیر، شاهد هستیم متاسفانه برخی از افرادی که قرار است برای ساختن فرهنگ یک کشور و تربیت فرهنگی جوانان سیاست‌گذاری کنند، از فرهیختگی لازم برخوردار نیستند و الفاظی به کار می‌برند که در شأن یک کنش‌گر سیاسی نبوده و آداب فرهنگی در آن رعایت نمی‌شود. مایه تأسف است که این‌گونه افراد فاقد هرگونه تربیت گفتاری و کلامی هستند.

این نکته قابل تامل است؛ افرادی که دولت‌ مورد نظرشان رای نیاورده، و مطابق عقایدشان رفتار نمی‌شود (بر سیاق برخی از خارج نشینان) استفاده از ادبیات ناپسند و ناسزاگویی را در پیش گرفته‌اند.

امیدوارم رسانه‌ها و همچنین افراد جامعه با وایرال نکردن و پیشگیری از انتشار این بیانات، از حریم اخلاقی جامعه حفاظت کنند.

@alirabiei_ir
03.04.202508:33
🔻 من و لنگه جورابم

✍️ علی ربیعی

یکی شدن نوروز و ماه رمضان، برای ما شرایط خاصی را پدید می‌آورد:
اولا این که نمی‌دانم چرا اساسا روزه‌داری و ماه رمضان، در کشور ایران همراه با شادی و نشاط نبوده است. برخلاف تمامی کشورهای مسلمان که ماه مبارک رمضان تداعی‌گر نوعی نشاط و شادی اجتماعی به خصوص در ساعات افطار است، ما در کشور خود، چنین وضعیتی را شاهد نیستیم. حتی عید فطر هم که می‌‌بایست شادی بزرگ به همراه داشته باشد در جامعه ما چندان با شور و شعف برگزار نمی‌شود.

  در این میان، به نظر می‌رسد همزمانی ماه رمضان با نوروز سبب شده از ویژگی طبیعی و ذاتی حلول سال جدید برای پدید آوردن شعف روحی و نشاط تحت تاثیر ماه رمضان، کاسته شود. در صورتی‌که می‌توانست از دومنظر، شادی مضاعف پدید آورد.

من تصور می‌کنم که ما شادی کردن را به خوبی نیاموخته‌ایم و اساسا ساختن ابزارهایی برای شادی اجتماعی را تجربه نکرده‌ایم، همچنین با توجه به  نوع سیاست‌گذاری‌های انجام شده فرهنگی، دانش و ابزار زیادی هم در این زمینه ایجاد نشده است؛ کافی است مروری کوتاه بر سیاست‌های تولید برنامه در صدا و سیما انجام شود.
در ایام پایانی نوروز که ماه رمضان هم به اتمام رسیده، قصد سفری کوتاه کردم. با خود اندیشیدم چند روزی در خلوتی دل‌خواسته برای تکمیل برنامه‌ها و عوض شدن حال و هوایم به نقطه‌ای بروم‌، ساک سفر را بستم؛ چند تکه لباس، مقداری وسایل بهداشتی، مسواک و قرص‌هایم را در آن گذاشتم.
نمی‌دانم که چرا نمی‌توانم هیچ تصمیمی بگیرم. اساسا به کجا بروم؟ کجا سفر کنم؟ قبلا سفر به تنهایی را دوست داشتم ولی در این ایام، رفتن تنها سفر کردن چقدر می‌تواند حال و هوای من را عوض کند؟
همین‌گونه که نگاهم بر روی ساک (که انگار با دهانی باز رو به من خمیازه می‌کشد) مانده است، فکر می‌کنم چگونه می‌توان شاد بود؟

البته من به خوبی رابطه بین فقر و عدم رضایت از زندگی را می‌دانم، اما جوامع بسیاری در آمریکای جنوبی، آفریقا، در کشورهای آسیایی حتی افرادی در حاشیه‌نشین‌های کشورهای اروپایی توانسته‌اند به رغم محرومیت‌های اقتصادی، شادی‌آفرینی کنند.

در کش و قوس این افکار، از سر بیکاری، به تمیز کردن خانه‌ که از قبل کاملا تمیز است، می‌پردازم. سراغ ماشین لباسشویی رفتم؛ ناگهان جرقه‌ای از شادی در ذهنم زده شد. لنگه جورابی که چندی پیش گم کرده بودم به سقف ماشین لباسشویی چسبیده بود و ناخودآگاه حسی از شادی، لبخند بر لبم آورد!

یاد چند روز پیش افتادم؛ که در حال تعویض لباس، شلواری را که از مدتها قبل نپوشیده بودم برداشتم و در جیب آن چند تا صدهزار تومانی یافتم و  خوشحال شدم . دارم می‌اندیشم چقدر با سادگی و با اتفاقات کوچک انسان شاد می‌شود.

با طعم خوب یک غذا، دیدار و گفتگو با یک رفیق، بوی بهشتی یک سیب، خواندن یک کتاب، شنیدن یک قطعه موسیقی، حل کردن یک جدول یا حتی پیدا کردن یک لنگه جوراب گم شده و خیلی چیزهای ساده می‌توان رنگ شادی به چهره زندگی زد.

هنوز هم می‌توانیم شادی بسازیم. با یک نگاه مهربان، با فشردن دست یک نیازمند، با یک تلفن به کسی که مدتهاست از او بی‌خبریم، با هدیه یک شاخه گل به همدیگر و..... می‌توان لبخند آفرید.

@alirabiei_ir
09.04.202520:09
🔻 هسته سخت نظام؛ امنیت ملی

✍️ علی ربیعی

"قسمت اول"

در روزهای اخیر، به طور مکرر در خصوص خطر بی‌انگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح می‌شود.

در این یادداشت، برآنم که به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی این دیدگاه اشاره کنم:

۱- این نوع تحلیل‌، ناشی از نوعی تفکر و رویکرد است که بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح می‌شود که موجودیت‌ و بقای‌شان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بسیار بالای جامعه از کنش سیاسی است. در حقیقت بقای این جریان، محصول یاس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است. بنابر شواهد برآمده از سنجش‌های معتبر و نیز یافته‌های مطالعاتی‌ام، این افراد حتی اساسا به هیچ‌وجه اکثریت بالای دین‌داران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمی‌کنند. نگاه کنید نتایج نگرش‌سنجی در مورد حجاب و تفاوت دیدگاه معتقدین به حجاب با این گروه در مورد موافقت با برخوردهای فیزیکی و نیز تفاوت میزان رای مشارکت‌کنندگان در دو انتخابات‌ اخیر مجلس و میزان رای مردم به این جریان؛ در صورتی‌که تعداد افراد معتقد تفاوت فاحشی با میزان رای این افراد دارد.

۲- به یاد دارم در جریان فعالیت‌های کارگری، یکی از هم‌صحبت‌های سیاسی دهه پنجاه من، به گروههای مارکسیستی پیوسته بود. با هم کتاب سفید رنگ «ژرژ پولیتسر» را می‌خواندیم. حضور او در گروههای چپ مارکسیستی با تحولات فکری زیادی همراه بود. از حزب توده به سمت چریکها گرایش پیدا کرد. زمانی به سازمان مائویستی «طوفان» پیوست و در نهایت سر از گروه «اشرف دهقان» درآورد. هفت هشت سالی از من بزرگتر بود. در اوایل دهه شصت، زندانی شد. بعدها به رسم رفاقت به دیدارش رفتم. از او پرسیدم: مگر در مارکسیسم چقدر اختلاف نظر وجود دارد که هر روز یک انشعاب جدید با یک جزوه قطور جدید تولید و دیگران را رویزیونیست می‌خوانید؟
او در کشاکش این فراز و نشیب‌ها بسیار خسته و مسئله‌دار به نظر می‌رسید. به من گفت: ببین رفیق قدیمی، ما اول برای رده سازمانی و انتخاب همخونه در خانه‌های تیمی دعوایمان می‌شود بعدا ایدئولوژی آن را می‌نویسیم.
من فکر می‌کنم القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقایشان در ساختار قدرت دارد. بیش از آنکه این اظهارات برآمده از یک دل‌نگرانی ناب دینی باشد، ناشی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی ماندگاری در ساخت قدرت است بدین معنا که این‌گونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه.
در بسیاری موارد دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.

۳- با تسلط این جریان بر حوزه‌های خاص فرهنگی و رسانه‌ای در ایران، از بیش از یک دهه قبل، نظریه‌ای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است.
براین اساس، یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اعم از اقناعی و ترغیبی) بر روی عده‌ای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راه‌حل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است.
به نظرم این نظریه از وقتی قدرت گرفت که آرام آرام شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که خصوصا در انتخابات‌ها بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد.
پیاده شدن این رویکرد، به طور واضحی در برنامه‌های صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است.

۴- معتقدم این خطرناک‌ترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی در کشور است. چندی پیش در مورد «پدیده اقلیت چشمگیر» و فریبایی و فریبندگی آن نوشتم. اقلیت چشمگیر در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.

۵- به طور کلی نظام‌های سیاسی زمانی می‌توانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک رضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظام‌های سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن می‌سازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیش‌رو خواهد بود:
وقتی عموم جامعه با نارضایتی همراه شدند، گسترش سیاست‌های مورد تاکید جریان پیش‌گفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد می‌کنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتی‌ها به اشکال مختلف و در نهایت در خیابان‌ها را افزایش می‌‌دهد. این پیامد ضد امنیت ملی،حاصل از چنین رویکردی است.

@alirabiei_ir
به نظرم کمترین اهتمام و حتی دانش لازم را برای سیاست گذاری معطوف به شادی داریم.
می شد و می‌شود برنامه برخاسته از متن جامعه مثل «فستیوال کوچه» را مدیریت و سامان داد.
دو قطبی‌سازی، آفت این‌گونه موارد است . باید برای داشتن جامعه ای شاد و بدون تنش، رویه‌های درست را به کار گرفت.

@alirabiei_ir
05.04.202509:07
🔻 چرایی ناکامی سیاستها و شعارهای سال

«قسمت اول»

معمولا در ابتدای سال جدید، نام‌گذاری سال به درستی بر اساس نیازها و اولویت‌های کشور صورت می‌گیرد. اما معمولا در پایان سال نتیجه مورد انتظار از نام در نظر گرفته شده برای آن سال محقق نمی شود. امسال سال «سرمایه‌گذاری و تولید» نام گرفته است. بیم آن می رود که «سرمایه‌گذاری و تولید»، بدون توجه به الزامات آن سرنوشتی همچون چشم انداز بیست ساله را پیدا کند و به جای هدفی دور اما دست یافتنی، به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شود. در این یادداشت که با همکاری خانم ارغوان فرزین معتمد، اقتصاددان، دلایل ساختاری، ناکارامدی سیستماتیک و نارسایی دانش و تکنولوژی مناسب کار و عوامل ساختاری پیچیده دیگر را کتمان نمی کند، بلکه این یادداشت بر آنست تا الزامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای تحقق سرمایه گذاری و تولید را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است.

بدون تردید تولید یکی از ارکان مهم در رشد اقتصادی هر جامعه ای است. تولید باید بر پایه مزیت‌های واقعی کشور شکل گیرد و سرمایه‌گذاری‌ها—چه داخلی و چه خارجی— متناسب با این مزیت‌ها هدایت شوند. در فقدان زمینه های تولید، سرمایه های مالی کشور خود تبدیل به عنصری ویرانگر شده و نابرابر افزا عمل می کند. سوداگری نتیجه محتوم چنین شرایطی است. امری که نتیجه آن خروج سرمایه از چرخه مولد اقتصاد، تورم افسار گسیخته، کاهش تولید، تشدید نابرابری و بروز چالش‌های اقتصادی و اجتماعی خواهد بود؛ روندی که سال‌هاست در اقتصاد ایران تجربه می‌شود. واقعیت آن است که اقتصاد ایران، بیش از آن‌که تولیدمحور باشد، گرفتار سازوکارهای سوداگرانه است.

تولید و سرمایه‌گذاری از منظر ساختاری
دیدگاه های نظری، کلاسیک و تجارب کشورهای تازه صنعتی شده نشان می دهد که تولید علاوه بر اینکه تابع عواملی نظیر سرمایه( اعم از سرمایه فیزیکی، مالی، انسانی، اجتماعی، ..)، نیروی کار و تکنولوژی است، نیازمند داشتن سهم مناسبی از بازار برای رشد تولید، داشتن سهم در تولید جهانی و در عین حال داشتن نام و نشان تجاری مطلوب( برندینگ) و شناخته شده و در مقیاس مصرف جهانی است.
اینکه سهم سرمایه، کار و تکنولوژی در تولید محصولات چقدر است و سرمایه گذاری ها برای تولید باید به سمت کدام شکل از تولید – تولیدات با کاربری بیشتر، سرمایه بری بیشتر، تکنولوژی محور- برود، بستگی به اولویت گذاری های اقتصادی دارد که خود تابعی از مزیت های نسبی و رقابتی، و در عین حال چالش های اقتصادی و اجتماعی کشور است.
بر خلاف دیدگاه هایی که تمرکز صرف بر تولیدات با سرمایه بری بالا و یا تولیدات با کاربری بالا دارند، نویسندگان معتقدند که با توجه به مزیت های نسبی موجود در کشور در کنار چالش ها، سرمایه گذاری در صنایع با سرمایه بری بالا، کاربری بالا و تکنولوژی محوری به صورت همزمان و ترکیبی ضروری است و نادیده انگاشتن سرمایه گذاری در هر یک از حوزه های تولیدی، مسیر رشد و تولید در کشور را با اختلال مواجه می سازد. 

فضای اطمینان، پیش شرط سرمایه گذاری در تولید
سرمایه‌گذاری برای تولید نیازمند الزامات متعددی است که مهم‌ترین آن ایجاد فضای امن برای سرمایه گذار است. در شرایط مخاطره و عدم اطمینان تمایل به سرمایه گذاری کاهش می یابد، چراکه بازدهی سرمایه با ریسک مواجه است. اصطلاحی بین سرمایه‌گذاران وجود دارد که سی درصد پول را به خارج از کشور انتقال دهید، سی درصد پول را به دلار و ارز و مسکن تبدیل کنید و با مابقی آن سرمایه‌گذاری کنید، از عدم اطمینان و نگرانی بابت بازدهی سرمایه گذاری ها نشات می گیرد. لذا اولین شرط سرمایه‌گذاری ایجاد شرایط اطمینان، پیش‌بینی آینده باثبات و چشم‌انداز آینده‌ای بهتر است.
بی‌ثباتی در شاخص‌های اقتصاد کلان، ریسک‌های سیاسی و حکمرانی، ابهام در سیاست‌های تجاری، مالیاتی و سرمایه‌گذاری، ضعف در نهادهای حقوقی و قضایی، ریسک‌های ژئوپلیتیکی و بین‌المللی و ابهام در مسیر تحولات فناورانه و مقررات زیست‌محیطی همگی  منجر به شکل‌گیری فضایی مبهم و ناپایدار می‌شوند که هزینه فرصت سرمایه‌گذاری را افزایش داده و بنگاه‌ها را به تعویق یا اجتناب از سرمایه‌گذاری سوق می‌دهد.

برای تحقق این الزام، قطعا نیاز به اقدامات سیاسی است. وقتی سخن از این امر می‌شود که اقتصاد ایران امروز ، یک اقتصاد سیاسی است؛ این موضوع هم یکی از ابعاد آن است.
چالش ها و الزامات سرمایه گذاری و تولید در فضای نا اطمینانی
با توجه به موارد فوق، باید توجه داشت که ایران امروز در انواع سرمایه گذاری ها اعم از سرمایه بر، کاربر، مبتنی بر تکنولوژی و دانش ، صنایع بزرگ، کوچک و .... با چالش‌ها و در عین حال الزامات بسیاری مواجه است:
@alirabiei_ir
17.04.202520:19
راه سعادت جامعه در افزایش ارزش‌های مشترک است

@alirabiei_ir
18.04.202514:23
♦️ جمعه نامه شماره ۱۷

⭕️ آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید....


آدمهای زیادی در اطراف ما هستند که ما نه آنها را می بینیم ونه از داستان‌شان چیزی می‌دانیم.

  در مواجهه با انسان‌ها، این موضوع
آن‌جا قابل تامل‌تر می‌شود که درمی‌یابیم هر فرد خروارها خاطره، امید و رنج را یا خود حمل می‌کند به خصوص کودکان رهاشده به دلیل فقر مالی و یا فرهنگی‌ و یا افراد دارای معلولیت که دنیای بیرحم‌تری را تجربه می‌کنند.

در گفتگو با افراد دارای معلولیت، این‌ دریافت را داشتم که معلولیت یا ناشی از مسائل ژنتیکی است و یا در نتیجه بی‌مسئولیتی و بی‌توجهی اتفاق می‌افتد.  در این میان نقش سیاست‌گذاری‌ها در زمینه سلامت، تغذیه، زیستی، ایمنی و ....  بسیار اثرگذار و تعیین کننده است.

بیایید با زیستی مسئولانه، آدمها را ببینیم، حرفشان را بشنویم و داستان‌شان را بدانیم تا بتوانیم نه تنها رنج را به دیگران تحمیل نکنیم بلکه در کاهش آلام و دردهای جسمی و روحی‌شان نقشی هرچند کوچک بیافرینیم.

@alirabiei_ir
09.04.202520:10
🔻 هسته سخت نظام؛ امنیت ملی

✍️ علی ربیعی

"قسمت دوم"

۶- بر اساس تصور این افراد، در چنین مواقعی اقلیت وفادار به خیابان خواهند آمد. این جریان، عوامل سبب‌ساز حضور اعتراضی مردم در خیابانها (که خود بخشی از پدید آورندگان آن بوده‌اند) را به کلی نادیده می‌گیرند.
چنین روندی حتی در صورت وقوع، در دراز مدت آثار ضدامنیت ملی خواهد داشت.

۷- نکته قابل تامل این است که صاحبان این‌گونه تفکر، اساسا خود را بی‌نیاز از اقناع عمومی، ایجاد رضایت حداکثری و دوری از تعارض با جامعه می‌دانند.
سیاست ایجاد رضایت عامه، رفتن به سوی جلب اکثریت در مقابل تهدیدات حداکثری و رفتن به سمت اجرای سیاست‌های رضایت‌بخش برای هسته سخت که می‌تواند تعارض با اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد، آثار ناخوشایندی را برای ثبات کشور پدید می‌آورد.

۸ - در چنین مواقعی نظام‌های هوشمند، درست برعکس این دیدگاه‌ها، سیاستهای زیر را در پیش می‌گیرند:
با به‌کارگیری سیاستهای ترغیبی و اغنایی به گونه‌ای که اکثریت جامعه از نسبت حکومت با خود احساس عدالت نمایند و بر اساس (نظریه عدالت Equity theory)، داده‌ها و ستاده‌های خود را با هر گروه و جریانی مقایسه نمایند، احساس رضایت حاصل شود. در این‌صورت سیاست‌های متکی بر خالص سازی جایگاهی نخواهد داشت و جامعه به خودی و غیر خودی و بیخودی! تقسیم نمی‌شود. امتیاز و سهمیه‌ای خاص جامعه را پاره پاره نمی‌کند. اما نگاه کنید که در کشور ما، چگونه تعداد برون ایستادگان و بیرون‌ماندگان به شکل روزافزون بیشتر و بیشتر می‌شود.
نظام‌های سیاسی هوشمند با گسترش سیاست‌های همزیستی مسالمت‌آمیز، به دنبال فصل مشترکی از هویت‌ها، فرهنگ‌ها و طبقات اجتماعی حرکت می‌کنند؛ حتی زمینه حضور هموطنان و نخبگان  مهاجر خود را در مشارکت‌های اداری، اقتصادی، سیاسی و... فراهم می‌آورند.

بر اساس مطالعاتی که در کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی» نیز منعکس کرده‌ام، سه دسته از ارزشها در جامعه وجود دارند که پدید آورنده کنش‌های اجتماعی هستند:
- ارزشهای رسمی که مورد نظر نظام سیاسی است،
- ارزشهای میان مردمی که در ترکیبی از عادات، سنن، فرهنگ دیرین و تاثیرات جهانی در میان مردم جاریست،
- ارزشهای مشترک؛ ارزشهایی که جامعه و حاکمیت در خصوص آنها اشتراک نظر دارند.

نظام‌های هوشمند درصدد گسترش ارزشهای مشترک هستند. بنابر نظریه "ارزش-کنش"، هر چه  بر ارزشهای خاص‌گرایانه تاکید شود، کنش‌های تعارضی بیشتر می‌شود و صرفا در سایه گسترده بودن ارزشهای مشترک است که قوام جوامع بیشتر شده و امنیت ملی مستحکم‌تری تجربه خواهد شد.

گاهی اوقات می اندیشم اگر عده‌ای بنشینند، با توطئه و نقشه، با طراحی‌های زیاد بخواهند یک نظام سیاسی را  تهی کرده و به فروپاشی بکشانند فقط با نظریه‌های مبتنی بر تقسیم کردن و جداکردن جامعه و دیدگاه‌هایی چون هسته سخت و .... می‌توانند موفق شوند.

@alirabiei_ir
31.03.202517:44
🔻 نابرابری، رنج‌ها و بحران‌ها

«قسمت اول»

تاریخ تحولات اقتصادی جهان همواره شرایطی را ایجاد کرده است که به دو نوع نابرابری در سطح جهان دامن زده است. جهان سومی‌ها و به تعبیری کشورهای در حال توسعه با دو نوع نابرابری درونی و بیرونی زیست رنج آور داشته اند. موج اعتراضات و نگرانی هایی که طی دهه اخیر در سراسر کشورها شاهد هستیم نشان می دهد که با وجود تمام پیشرفتها، چیزی در جامعه جهانی درست کار نمی کند. فارغ از تمرکز بر محرک های مختلفی که مردم را به خیابان ها می کشاند، نا امیدی عمیق از رفع نابرابری ها یکی از دلایلی است که توسط متخصصان علوم اجتماعی و توسعه انسانی مطرح می‌شود.

جامعه ایران امروز به طور فزاینده‌ای درگیر نابرابری‌ است. لذا بنا به اهمیت موضوع، یادداشتی در خصوص موضوع ناترازی‌ در عدالت، به همراه خانم ارغوان فرزین معتمد برای سالنامه اعتماد به رشته تحریر در آوردیم:

به تعبیر گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۹، درک دلایل نارضایتی های امروزی مستلزم نگاهی فراتر از درآمد، متوسط های جامعه و حتی فراتر از عصر حاضر است. هر چند به نظر می رسد دلیل اصلی این اعتراضات اقتصادی است، اما به تعبیر این گزارش، قدرت قهرمان اصلی داستان نابرابری است. قدرت معدودی از افراد؛ ناتوانی عده ای بسیار؛ و قدرت جمعی مردم برای مطالبه تغییر.
مروری بر وضعیت فقر و نابرابری در دهه اخیر درکشور نشان می دهد در دهه اخیر فقر هم گسترش و هم شدت پیدا کرده است. درصد افراد فقیر شهری و روستایی طی دهه اخیر رشد داشته و در پنج سال اخیر در مناطق شهری و روستایی به طور متوسط به ترتیب به حدود ۵۰ و ۳۵ درصد رسیده است. همچنین شدت فقر در مناطق شهری و روستایی نیز طی دهه اخیر افزایش داشته و در پنج سال اخیر به طور متوسط به ترتیب به ۳۵ و ۳۰ درصد رسیده است. ذکر این نکته ضروری است که از سال ۹۶، کشور با بحران های چندگانه ای همچون خروج ترامپ، حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، پاندمی کوید-۱۹، مواجه شد که در این میان نزاع های سیاسی داخلی نیز تاثیرات روانی بسیاری در امید زدایی بر جای گذاشت.

می توان گفت بخشی از آنچه در سالهای اخیر و در پی اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸، عدم مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰و اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ شاهد بودیم ناشی از تحولات ارزشی، عدم تناسب سیاستهای اجتماعی با آن و بخش اعظم تر ناشی از نا امیدی از رفع نابرابری ها و سخت تر شدن بقا( به تعبیر مازلو) داشت. این نا امیدی چنان ریشه دوانده است که تقویت مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۳ را نیز با چالش جدی مواجه ساخت. در نهایت نیز مشارکت در حد انتظار نبود.

حل مسایل ایران امروز با توجه به در همتندیگی مسایل سیاست داخلی، خارجی، مسایل اجتماعی، و مشکلات اقتصادی بسیار پیچیده شده است. سرمایه اجتماعی افول داشته است. اعتمادسازی نیز بدون توجه به مطالبات اجتماعی و اقتصادی مردم، ایجاد فرصت های برابر برای همگان و بیشتر کردن زمینه های مشارکت اجتماعی و سیاسی قدرت ممکن نیست. به عبارتی نباید نگاه به ایجاد برابری صرفا معطوف به شاخص های اقتصادی نظیر درآمد و ... باشد. بلکه فراتر از ایجاد برابری در نیازهای پایه، باید به مقابله با منافع مستحکم شده بپردازد.

سیاستگذاری های معطوف به نابرابری در شرایطی که رقابت برای در دست داشتن قدرت به جای رقابت بر سر حل مسایل کشور به یک اولویت تبدیل شده، بسیار پیچیده است. در این شرایط پیچیده و در شرایطی که ترامپ در پی ایجاد فشارهای حداکثری است، بیش از آنکه به دنبال قدرت بیشتر در داخل باشیم، باید به فکر ایجاد وفاق و استفاده از قدرت به صورت هم افزا برای حل مسایل باشیم.

نمی توان صدای مردم را نشنید و به حل مسایل مردم پرداخت. نمی توان زمینه استفاده از ظرفیت سرمایه های کشور را فراهم ننمود و انتظار حل مسایل را داشت. مردم سرمایه اصلی ایران هستند.

عدم توجه به ظرفیت های مردمی و انتخابهای گزینشی در توزیع قدرت و فرصت سبب می شود نشانه هایی از امید هم که به دنبال رای صندوق ۱۴۰۳ نمایان شده بود، بی رنگ شود. در چنین شرایطی توجه به موارد زیر ضروری است:

در چنین شرایطی، نه تنها ضروری است که برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها معطوف به از بین بردن نابرابری در قابلیت های اساسی نظیر آموزش و سلامت باشد، بلکه می بایست در مسیر از بین بردن نسل جدید نابرابری ها مانند دسترسی به فناوری های پیشرفته، دسترسی به آموزش های پیشرفته اقدام نمود.

باید توجه داشت که تحریم ها به طور جدی منجر به ناتراز کردن زمین بازی اقتصاد بر علیه گروه های اجتماعی متعدد عمل کرده است. اقتصاد تحریمی زمینه ساز بزرگ نابرابری در سالهای اخیر بوده است. همچنانکه تحریم به عنوان دشمن شماره یک اقتصاد ایران باید رفع شود، حداقل در شرایط فعلی سیاست مقابله با فساد تحریم باید اتخاذ شود.
@alirabiei_ir
31.03.202517:45
🔻 نابرابری، رنج‌ها و بحران‌ها

«قسمت دوم»

معتقدیم نابرابری در سه بعد فرصت های اقتصادی، اجتماعی و توزیع قدرت قابل بررسی است و رفع آن بدون توجه به در هم تنیدگی این ابعاد ناممکن است. برای از بین بردن نابرابری در ثروت که موضوعی بسیار جدی است، بدون توجه به نابرابری در کسب قدرت و نابرابری های  اجتماعی نمی توان اقدام کرد. سخن از وفاق به مثابه یک روش می تواند به منظور کاستن از نابرابری های قدرت عمل کند. در گام نخست با توزیع قدرت به کنشگران سیاسی مطرح و در گام دوم با بازکردن ساخت قدرت بر نخبگان جامعه و به تعبیری بیرون رانده شدگان تاریخی از قدرت. 

باید بپذیریم که نظریه  "ریشه اصلی اعتراضات در دنیا نا امیدی ناشی از شکاف های و  نابرابری در قدرت و فرصت ها است"، در ایران نیز مفهوم دارد. بنابراین اقدام فوری در مسیر استفاده از ظرفیت های داخلی به دور از تنگ نظری، خصومت، رقابت های ناسالم و در جهت منافع ملی امری ضروری است. توجه داشته باشیم که تراز خود تحریمی ها و تحریم های بین المللی نتیجه ای جز ناترازی در برابری به دنبال نخواهد داشت.

@alirabiei_ir
🔻 من و لنگه جورابم

@alirabiei_ir
登录以解锁更多功能。