Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
ㅤ‌‌‌‌‌‌‌ㅤ‌‌‌‌‌‌‌𝛭𝛐𝛐𝗇︎𝐶𝗁︎𝗂𝗅︎𝛛 avatar

ㅤ‌‌‌‌‌‌‌ㅤ‌‌‌‌‌‌‌𝛭𝛐𝛐𝗇︎𝐶𝗁︎𝗂𝗅︎𝛛

ㅤ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝛭𝛊𝗌𝗌 𝖸︎𝛐𝗎 𝛭𝛐𝗋𝜀 𝛵𝗁︎𝛼𝗇︎ 𝛭𝛐𝗋𝜀
http://t.me/HidenChat_Bot?start=7882049815
Talk?
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Груд 21, 2023
添加到 TGlist 的日期
Лист 13, 2024

记录

02.04.202523:59
2.5K订阅者
18.10.202423:59
0引用指数
06.02.202521:24
659每帖平均覆盖率
03.02.202523:59
75广告帖子的平均覆盖率
04.02.202523:59
38.10%ER
07.02.202506:55
26.99%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
ЛИСТ '24ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

ㅤ‌‌‌‌‌‌‌ㅤ‌‌‌‌‌‌‌𝛭𝛐𝛐𝗇︎𝐶𝗁︎𝗂𝗅︎𝛛 热门帖子

02.04.202519:10
شب‌ها

و به زلفِ پریشانت‌قسم، که پس‌از تو شبی‌را با خوشی‌صبح نکردم. هیچ‌شبی‌را پس از تو بخاطر نمی‌آورم که بدونِ فکر‌ به‌‌تو گذرانده‌باشم. هرگاه شب‌‌هایم تاریک‌تر می‌شود، تو در ذهنِ این آدمِ به‌جنون رسیده سرشار می‌شوی. و تمام شب‌هایم‌
"شب‌هایم بی‌تو برایم تاریک‌تر می‌شود."
به تک‌به‌تکِ تارهای مژه‌هایت قسم جانِ من، شب‌های بی‌تو برایم با سکوتی گذرانده می‌شد که فکر می‌کردم شاید تنها شکسته‌ی این جهان منی‌هستم که بی‌تو در اتاق مانده‌است. واژه‌ی بی‌تو، این‌واژه برایم آن‌قدر مبهم‌است که هیچ نمی‌توانم در نوشته هایم آن را برایت توصیف‌کنم ماهِ من. می‌خواهم برایت از بی‌تو بودن بگویم اما تو که خودت را داری، از کجا می‌خواهی بدانی که بی‌تو ماندن چه دردی‌را دارد؟! گاهی‌در آخرین‌نگاهت غرق می‌شوم، ساعت‌ها به چشمانت فکر می‌کنم‌و با خود می‌گویم معنای آن نگاهت چیست؟ در آخرین نگاه دیگر تنفر را به‌جای عشق نسبت‌به من پیدا کرده‌بودی؟ با خود می‌گویم، آن‌قدر برایت بد بودم که بی‌رحمانه من‌را میانِ تاریکی‌ها رها کردی؟ تو درمیانِ چشم‌هایم مانده‌ای. هرکجا را که نگاه بی‌اندازم توهمِ بودنت در ذهن می‌ماند. شب‌ها پشتِ سرهم می‌آیند و هرشبِ بی‌تو از شبِ قبل تاریک‌تر است.پس‌ازتو؛
همه‌چیز رنگِ خودرا مانندِ شب‌ها از دست می‌دهند.
24.03.202521:25
فصلِ‌عاشقی.

بهار از راه‌رسیده است، و فصلِ عاشق‌شدن آغاز شده‌است. جنگلِ تاریکِ بی‌روح قلب، حالا درکنارِ تو و با تو بوی شبنم‌های تازه روییده‌را برخود گرفته‌است. زیبایی‌ات در قلب فریادی به راه انداخته‌است که در آن فریاد بهار آمده‌است در تمامیِ سلول‌هایم شنیده می‌شود.برایت در شبی‌تاریک، میانِ تنهایی‌ِ من‌و تو در زمانِ ما شدنمان درکنارِ گوشت برایت زمزمه خواهم‌کرد که قسم‌به عطرِ تنت دوستت دارم. قبل‌از به پرواز درآمدنِ خورشید و روشن‌شدنِ اتاق به تو خواهم گفت قسم به رنگِ چشمانت عاشقت‌هستم. به‌تو می‌گویم آن‌قدر که
"دریا برای‌عشق به ماسه می‌میرد دوستت‌دارم."
با شروعِ هرفصل برایت می‌گویم که آن قدر دوستت‌دارم، طبیعت‌را برای اثباتِ عشق به تو برایت مثال می‌زنم. بهار، شکوفه‌زدنِ گل‌‌را به عشق‌ِ تو برروی درختِ پیرشده ی قلبم مثال می‌زنم. تابستان‌، زیباییِ انعکاس خورشید برروی آب‌را برای اثباتِ درخششِ عشقت برروی قلبم برایت مثال می‌زنم. پاییز، صدای ضربه‌های شلاق‌مانند باران‌برروی برگ‌هارا برای اثباتِ تنشِ گرم عشقت‌برروی قلبم مثال می‌زنم. زمستان، سفیدیِ برف‌را برروی سطحِ زمینِ بی‌حس‌را برای اثباتِ پاکیِ عشقت‌برروی قلبم مثال می‌زنم. تمامیِ طبیعت‌را در قیاس با وجودت در ذهن می‌سازم.گل‌های گلایلِ سفید را، در زمانِ بو کشیدنِ عطر تنت به یاد می‌آورم با خود می‌گویم؛
او شروعِ دوباره‌ی قلبِ من شده است؟!
25.03.202506:51
با توجه به ریزش و ایگنور چنل، امروز باید کلوزد بزنم.
12.04.202516:57
رفتم

و تو برایِ رفتنم، هیچ‌گاه غم‌را به خانه‌ی دلت به‌راه نده. هرگاه درنبودم قلبت‌را با تپش‌های دلتنگی حس کردی، هیچ‌گاه به یادِ بازگشتن‌نباش. تو برای‌رفتنم هیچ‌گاه عذرخواهی‌نکن، من‌رفتم چون جاده‌ی فرار برایم باز شده‌بود. اما هرگز در نبودم فراموش‌نکن
"یادِ نگاهت، در ذهن تارِ دلتنگی زده‌است."
حتی‌در تاریک‌ترین و ساکت‌ترین شب‌هم به یاد داشته‌باش، در یک‌جای دیگر فردی به یادِ داشتنت رو به ماه می‌گرید و به عجز رو به آسمان تورا بارها و بارها آرزو می‌کند. برروی شن‌ها و درکنارِ دریاها زانو می‌زند و با اشک‌به آبیِ دریا از تو می‌گوید. هیچ‌گاه فراموش‌نکن، حتی‌اگر دیگر جسمم‌در کنارت ماندن‌را ترجیح‌نداده باشد، روح هیچ‌گاه از دست‌تو دست نکشیده‌است. هیچ‌گاه از یاد نبر، من‌از دوست‌داشتنِ تو دست‌به قلم برده‌ام. من از دوست‌داشتنِ تو قلبِ خود را به خاک سپرده‌ام. و من برای دوست‌داشتنِ تو، چشمانم‌را ابری‌ کرده‌ام. رفتم، چون می‌دانستم اگر می‌ماندم برایم محال‌تر می‌شدی. هرچه به تو نزدیک‌تر می‌شدم و تورا بیش‌از قبل آرزو می‌کردم، رسیدن‌به تورا بیشتر دور می‌دیدم. من تورا همانند ماه دور می‌دیدم، همان‌قدر برایم دوراز دست‌ولی زیبا بودی.هیچ‌گاه از من نپرس که چرا تورا در شبی بارانی ترک کرده‌ام، من در شبی بارانی قدم‌به قدم از تو دور شدم، تا هیچ‌گاه تو نفهمی فرقِ بینِ قطره‌های باران‌و اشک‌را تا بتوانم خود را گول بزنم‌و؛
دورشدن‌از تورا، رهایی از عشقِ یک‌طرفه بدانم.
14.04.202520:42
می‌شه لطفا فور بزنیدش ادمین‌های عزیز؟
03.04.202517:57
ایگنوره؟
02.04.202521:40
می‌شه لطفا فور بزنید ادمین‌های عزیز؟
29.03.202514:54
اگر تشریف‌بیارید ریل‌خواهید دید
29.03.202514:53
25.03.202521:42
می‌شه لطفا فور بزنیدش ادمین‌های عزیز؟
25.03.202510:51
ممبرهای ایگنور کنی نباشید
24.03.202521:45
می‌شه لطفا ایگنورش نکنید؟
登录以解锁更多功能。