
Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Garodman
برای مواجهه با خود.
شناس:
@imRhy7ian
ناشناس:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1979866818
شناس:
@imRhy7ian
ناشناس:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1979866818
记录
15.05.202523:59
169订阅者23.04.202523:59
300引用指数27.04.202519:22
75每帖平均覆盖率26.04.202519:22
79广告帖子的平均覆盖率16.04.202502:23
6.94%ER27.04.202523:59
47.77%ERR26.04.202510:32
آیا باید برای درک یک پدیده یا اندیشه، فاصله گرفت و از بیرون، چون ناظری بیطرف، به کالبدش خیره شد؟
یا باید به دلش هجوم برد، غرق شد، سوخت، و در آن سوختن، حقیقتی را لمس کرد که از پسِ شیشههای عینک علمی یا عقلانی هرگز دیده نخواهد شد؟
این تردید همچنان برایم باقیست: آیا درک صحیح یک پدیده یا اندیشه مستلزم حفظ فاصله و نگاهی از بیرون است، یا باید خود را به دل آن پرتاب کرد تا به ابعاد و ظرایفی دست یافت که از چشم ناظر بیرونی پنهان میماند؟
گرچه هنوز پاسخی قطعی ندارم، اما به تجربه دریافتهام که درگیر شدن با پدیده، نقاطی را نمایان میکند که حتی مسلطترین تحلیلگران بیرونی، قادر به مشاهدهاش نیستند.
نمونهی بارز این مسئله را میتوان در زندگی و آثار اوتو واینینگر و کارل هاینریش اولریش مشاهده کرد؛ دو تن از نخستین متفکرانی که دربارهی هموسکشوالیتی، نه در قالب شعر و ادبیات، بلکه بر پایهی روشهای علمی زمان خود، نظریهپردازی و تألیف کردند.
البته دیگر اندیشمندانی چون هولاک الیس، کرافت-ابینگ، جرمی بنتام، کارل ماریا کرتبنی، زیگموند فروید و بسیاری دیگر نیز با رویکردهای عمدتاً پوزیتیویستی و فلسفی به این مقوله پرداختند و تئوریهایی قوامیافته عرضه کردند. اما آنچه واینینگر و اولریش را متمایز میکند، این است که آنان خود درگیر تجربهی هموسکشوالیتی بودند؛ در حالی که اغلب نظریهپردازان دیگر یا دگرجنسگرا بودند یا گرایشهای دوجنسگرایانهی متمایل به دگرجنسگرایی داشتند.
اکثریت نظریهپردازان، هرچند دقیق و نظاممند، در نهایت بیرون از پدیده ایستاده بودند؛ دگرجنسگرایانی که دربارهی چیزی ناآشنا نظریه میبافتند.
آنچه واینینگر و اولریش، که با زیست همجنسخواهانه همراه بودند، ارائه دادند تنها محصول مشاهده نبود؛ محصول رنج، کشمکش، و گاه، خودویرانگری بود.
همین درگیری زیسته است که به نظریهی آنان چنان عمقی میبخشد که دیگران، با همهی دقت علم و فلسفهشان، هرگز به آن نرسیدند.
|@Garodmann|
یا باید به دلش هجوم برد، غرق شد، سوخت، و در آن سوختن، حقیقتی را لمس کرد که از پسِ شیشههای عینک علمی یا عقلانی هرگز دیده نخواهد شد؟
این تردید همچنان برایم باقیست: آیا درک صحیح یک پدیده یا اندیشه مستلزم حفظ فاصله و نگاهی از بیرون است، یا باید خود را به دل آن پرتاب کرد تا به ابعاد و ظرایفی دست یافت که از چشم ناظر بیرونی پنهان میماند؟
گرچه هنوز پاسخی قطعی ندارم، اما به تجربه دریافتهام که درگیر شدن با پدیده، نقاطی را نمایان میکند که حتی مسلطترین تحلیلگران بیرونی، قادر به مشاهدهاش نیستند.
نمونهی بارز این مسئله را میتوان در زندگی و آثار اوتو واینینگر و کارل هاینریش اولریش مشاهده کرد؛ دو تن از نخستین متفکرانی که دربارهی هموسکشوالیتی، نه در قالب شعر و ادبیات، بلکه بر پایهی روشهای علمی زمان خود، نظریهپردازی و تألیف کردند.
البته دیگر اندیشمندانی چون هولاک الیس، کرافت-ابینگ، جرمی بنتام، کارل ماریا کرتبنی، زیگموند فروید و بسیاری دیگر نیز با رویکردهای عمدتاً پوزیتیویستی و فلسفی به این مقوله پرداختند و تئوریهایی قوامیافته عرضه کردند. اما آنچه واینینگر و اولریش را متمایز میکند، این است که آنان خود درگیر تجربهی هموسکشوالیتی بودند؛ در حالی که اغلب نظریهپردازان دیگر یا دگرجنسگرا بودند یا گرایشهای دوجنسگرایانهی متمایل به دگرجنسگرایی داشتند.
اکثریت نظریهپردازان، هرچند دقیق و نظاممند، در نهایت بیرون از پدیده ایستاده بودند؛ دگرجنسگرایانی که دربارهی چیزی ناآشنا نظریه میبافتند.
آنچه واینینگر و اولریش، که با زیست همجنسخواهانه همراه بودند، ارائه دادند تنها محصول مشاهده نبود؛ محصول رنج، کشمکش، و گاه، خودویرانگری بود.
همین درگیری زیسته است که به نظریهی آنان چنان عمقی میبخشد که دیگران، با همهی دقت علم و فلسفهشان، هرگز به آن نرسیدند.
|@Garodmann|
26.04.202513:30
فراخوان اهدای خون در بندرعباس
در پی حادثه اخیر، تمامی گروههای خونی به ویژه گروه خونی O منفی مورد نیاز است.
آدرس پایگاه انتقال خون بندرعباس:
خیابان شهید نظری، روبهروی آموزش و پرورش ناحیه ۲
پایگاه انتقال خون به صورت یکسره فعال و آماده پذیرش داوطلبان اهدای خون است.
در پی حادثه اخیر، تمامی گروههای خونی به ویژه گروه خونی O منفی مورد نیاز است.
آدرس پایگاه انتقال خون بندرعباس:
خیابان شهید نظری، روبهروی آموزش و پرورش ناحیه ۲
پایگاه انتقال خون به صورت یکسره فعال و آماده پذیرش داوطلبان اهدای خون است.


15.05.202517:38
فیلم این نابغه رو همراه با پدر مادرم دیدم و نمیدونستم صحنههای همجنسگرایی فیلم با این جزئیات به تصویر کشیده شده.
نوع فریمبندی و منطق روایی فیلم تا ساعتها قابلیت بحث داره. اینکه هنر به عنوان دین و فشن رو به عنوان تعالی و فرار از هنر به تصویر کشیده از قشنگترین کارهایی بود که دیدم یک کارگردان انجام داده. فیلم از شدت وضوح و شفافیت نیازی به نمادپردازی نداره و نمادهایی هم که وجود داره فقط برای نشان دادن پریشانی و نبوغ ایو سینت لوران هست.
خلاصه که فیلم رو با خانواده نبینید.
#Movie
|@Garodmann|
نوع فریمبندی و منطق روایی فیلم تا ساعتها قابلیت بحث داره. اینکه هنر به عنوان دین و فشن رو به عنوان تعالی و فرار از هنر به تصویر کشیده از قشنگترین کارهایی بود که دیدم یک کارگردان انجام داده. فیلم از شدت وضوح و شفافیت نیازی به نمادپردازی نداره و نمادهایی هم که وجود داره فقط برای نشان دادن پریشانی و نبوغ ایو سینت لوران هست.
خلاصه که فیلم رو با خانواده نبینید.
#Movie
|@Garodmann|
26.04.202502:28
اینکه گی باشی و توسط سایر گیها، هموفوب خطاب بشی یعنی احتمالا به دور از تقلید کورکورانه داری راه رو درست میری.
وگرنه گی خطاب شدن توسط سایر مردم که شامل هموفوبها هم میشه صرفا تاییدیهای بر نظریه کرافت-ابینگ و کرتبنی هست که انسانها رو به طور کنشگرانه و کنشپذیرانه بایسکشوال قلمداد میکردند.
نظریهای که بعدها توسط شواهدی که هیرشفلد جمع کرد، تأیید شد.
وگرنه گی خطاب شدن توسط سایر مردم که شامل هموفوبها هم میشه صرفا تاییدیهای بر نظریه کرافت-ابینگ و کرتبنی هست که انسانها رو به طور کنشگرانه و کنشپذیرانه بایسکشوال قلمداد میکردند.
نظریهای که بعدها توسط شواهدی که هیرشفلد جمع کرد، تأیید شد.
26.04.202505:16
حالا نکته جالبش کجاست؟
بحثی که در انسانشناسی زیستی یا bioanthropology مطرح میشه اینه که انسان به عنوان موجود طبیعی (biological self) با نظم مالکیت سر و کار پیدا میکند. وقتی در طبیعت با انحراف یا بزهکاری برخورد میکنیم دچار عوارض بیولوژیک میشیم که این عوارض خودشون رو در حوزه حقوق و جامعهشناسی نشون خواهند داد. یعنی ابتدا به نسبت طبیعتی که داریم یک انحراف به وجود میآید و عوارض آن در علم حقوق به عنوان جرم بررسی میشود. سپس پس از تعیین کیفر یا رد کیفردهی، از حوزه بیولوژی وارد روانشناسی شده و به عنوان یک بیماری بررسی میشود. سپس این حرکت از حوزه بیولوژی وارد حوزه انسانشناسی و جامعهشناسی شده و بیماریزدایی از آن شکل میگیرد و در نهایت به وسیله انسانشناسی و روانکاوی مقدمات انطباق آن با محیط پیرامونش فراهم میشود.
این سیر برای افراد همنجسخواه، خصوصا مردان، سیر کاملا قابل مشاهدهای داشته:
۱. زمانی که برای پی بردن به اینکه فرد در همجنسگرایی خود طبیعی است یا دچار انحراف شده، به دست فاعل این امر میله داغ میدادند و با پای برهنه مجبورش میکردند تا از روی زغال داغ رد شود؛ اگر فرد میسوخت مجرم شناخته شده و اعدام میشد و اگر هم نمیسوخت یعنی باری تعالی همراهش بوده و گناهی بر گردنش نیست.
۲. برای اینکه جرمزدایی از این مقوله صورت بگیرد افرادی مثل هولاک الیس، کرافت-ابینگ و ماگنوس هیرشفلد طی نظریات متعدد و با حکم قانونی از پدیده همجنسخواهی جرمزدایی کرده و آن را وارد حیطه روانشناسی و بیماری کردند تا از اعدامهای پیاپی جلوگیری شود.
کتاب یاد شده مربوط به این دوران است.
۳. گام بعدی توسط روانپزشکان و روانشناسان قرن ۱۹ به بعد بود که این پدیده را با جامعهشناسی ترکیب کرده و از آن بیماریزدایی کردند تا به عنوان یک تنوع یا یک حالت دیگر شناخته شود.
۴. گام آخر هم در دست انسانشناسان همین دورهست که سعی میکنند این پدیده را جدا از دادن مقبولیت نسبی به عنوان تنوع زیست جنسی، به انطباق با محیط مدرن و حتی پستمدرن برسانند.
|@Garodmann|
بحثی که در انسانشناسی زیستی یا bioanthropology مطرح میشه اینه که انسان به عنوان موجود طبیعی (biological self) با نظم مالکیت سر و کار پیدا میکند. وقتی در طبیعت با انحراف یا بزهکاری برخورد میکنیم دچار عوارض بیولوژیک میشیم که این عوارض خودشون رو در حوزه حقوق و جامعهشناسی نشون خواهند داد. یعنی ابتدا به نسبت طبیعتی که داریم یک انحراف به وجود میآید و عوارض آن در علم حقوق به عنوان جرم بررسی میشود. سپس پس از تعیین کیفر یا رد کیفردهی، از حوزه بیولوژی وارد روانشناسی شده و به عنوان یک بیماری بررسی میشود. سپس این حرکت از حوزه بیولوژی وارد حوزه انسانشناسی و جامعهشناسی شده و بیماریزدایی از آن شکل میگیرد و در نهایت به وسیله انسانشناسی و روانکاوی مقدمات انطباق آن با محیط پیرامونش فراهم میشود.
این سیر برای افراد همنجسخواه، خصوصا مردان، سیر کاملا قابل مشاهدهای داشته:
۱. زمانی که برای پی بردن به اینکه فرد در همجنسگرایی خود طبیعی است یا دچار انحراف شده، به دست فاعل این امر میله داغ میدادند و با پای برهنه مجبورش میکردند تا از روی زغال داغ رد شود؛ اگر فرد میسوخت مجرم شناخته شده و اعدام میشد و اگر هم نمیسوخت یعنی باری تعالی همراهش بوده و گناهی بر گردنش نیست.
۲. برای اینکه جرمزدایی از این مقوله صورت بگیرد افرادی مثل هولاک الیس، کرافت-ابینگ و ماگنوس هیرشفلد طی نظریات متعدد و با حکم قانونی از پدیده همجنسخواهی جرمزدایی کرده و آن را وارد حیطه روانشناسی و بیماری کردند تا از اعدامهای پیاپی جلوگیری شود.
کتاب یاد شده مربوط به این دوران است.
۳. گام بعدی توسط روانپزشکان و روانشناسان قرن ۱۹ به بعد بود که این پدیده را با جامعهشناسی ترکیب کرده و از آن بیماریزدایی کردند تا به عنوان یک تنوع یا یک حالت دیگر شناخته شود.
۴. گام آخر هم در دست انسانشناسان همین دورهست که سعی میکنند این پدیده را جدا از دادن مقبولیت نسبی به عنوان تنوع زیست جنسی، به انطباق با محیط مدرن و حتی پستمدرن برسانند.
|@Garodmann|
26.04.202502:40
شواهدی هم که ماگنوس هیرشفلد جمع کرده به طرز جالبی همخوانی داره. در اسنادی که طی سالیان متمادی در موسسه مطالعات علوم جنسی و دادگاههایی که برای اعدام افراد هموسکشوال تشکیل میشد، مواردی وجود داره که افراد تحت تاثیر الکل یا سایر مواد روانگردان به برقراری ارتباط با جنسیتی که ازش پرهیز میکردند؛ روی میآوردند.
یعنی افراد هموسکشوال تحت تاثیر الکل با جنس مخالف خود؛ و افراد هتروسکشوال تحت تأثیر الکل با جنس موافق خود وارد رابطه میشدند.
این اعترافات معمولا زمانی شکل میگرفتند که فرد تحت تاثیر شرم و پشیمانی از کاری که کرده به روانشناس یا پزشک مراجعه میکرده و این شرح حال رو از خودش میگفته. یا در دادگاه برای تبرئه شدن از جرم، به اینکه تحت تاثیر مواد روانگردان بوده و این عمل رو انجام داده اعتراف میکرده.
البته که بعدها درباره این نظریه آزمایشاتی هم صورت گرفته.
|@Garodmann|
یعنی افراد هموسکشوال تحت تاثیر الکل با جنس مخالف خود؛ و افراد هتروسکشوال تحت تأثیر الکل با جنس موافق خود وارد رابطه میشدند.
این اعترافات معمولا زمانی شکل میگرفتند که فرد تحت تاثیر شرم و پشیمانی از کاری که کرده به روانشناس یا پزشک مراجعه میکرده و این شرح حال رو از خودش میگفته. یا در دادگاه برای تبرئه شدن از جرم، به اینکه تحت تاثیر مواد روانگردان بوده و این عمل رو انجام داده اعتراف میکرده.
البته که بعدها درباره این نظریه آزمایشاتی هم صورت گرفته.
|@Garodmann|
15.05.202517:22
بهار جوری شده دارم به همه انسانهای خوشگل پیام میدم و دلم میخواد بهم پیام بدن، لعنت به هرچی درخت و گیاهه💔
15.05.202516:52
انسانهایی که نمیتوانند تصمیم بگیرند آزارم میدهند.
15.05.202510:26
در پاسخ به دوستان و عزیزانی که لطف دارند و میپرسند که چرا به جای زیستشناسی، فلسفه یا رشتههای مرتبط با علوم انسانی مخصوصا جامعهشناسی نخوندی باید عرض کنم که:
النَّفْسُ جِسْمانيَّةُ الْحُدوثِ و رَوْحانيَّةُ الْبَقآءِ
جِسْمانيَّةُ الْحُدوث= بیولوژی
رَوْحانيَّةُ الْبَقآء= Geisteswissenschaften
النَّفْسُ جِسْمانيَّةُ الْحُدوثِ و رَوْحانيَّةُ الْبَقآءِ
جِسْمانيَّةُ الْحُدوث= بیولوژی
رَوْحانيَّةُ الْبَقآء= Geisteswissenschaften
转发自:
امیررضا بهرامنی

16.05.202510:15
دیتاست IBL میتونه بسیار براتون مفید باشه.
طی یکی دو ماه آینده در IPM هم بهصورت حضوری این مطالب رو خواهم گفت (زمانش و اینا معلوم بشه میذارم).
فعلا این تاک Carandini رو ببینید تا با این دیتاست کمی آشنا بشید.
https://youtu.be/Nbw4IoRpWjM?si=C4CKE3hEb9nvvbdv
@bahramani_ch
طی یکی دو ماه آینده در IPM هم بهصورت حضوری این مطالب رو خواهم گفت (زمانش و اینا معلوم بشه میذارم).
فعلا این تاک Carandini رو ببینید تا با این دیتاست کمی آشنا بشید.
https://youtu.be/Nbw4IoRpWjM?si=C4CKE3hEb9nvvbdv
@bahramani_ch
14.05.202522:24
اون بسیاری از افراد که نمیخواهند و نخواهند و این حرفا چطور از زیر دست نهاد سرمایه در خواهند رفت؟
این آنارشیستهایی مثل David Graeber هم یادشون میره که فقط در نقد قدرت توان دارند و نه در انباشت آن. برای انباشتش باید احتمالا برن دنبال سنت و سایر ساختارها که میل به قرار دادن انسان در دستهبندیهای مختلف داره و انسانشناسی مدرن هم بودجشو از همین به دست میاره.
در حالی که آنارشیست صِرف نتونسته به مسئله انباشت قدرت جواب بده، انسانشناس چی میگه این وسط؟!
|@Garodmann|
این آنارشیستهایی مثل David Graeber هم یادشون میره که فقط در نقد قدرت توان دارند و نه در انباشت آن. برای انباشتش باید احتمالا برن دنبال سنت و سایر ساختارها که میل به قرار دادن انسان در دستهبندیهای مختلف داره و انسانشناسی مدرن هم بودجشو از همین به دست میاره.
در حالی که آنارشیست صِرف نتونسته به مسئله انباشت قدرت جواب بده، انسانشناس چی میگه این وسط؟!
|@Garodmann|
27.04.202513:55
عوضش آدم خوشگل زیاد داره.
14.05.202523:35
ای خاک بر سر انسانشناسی.
14.05.202523:35
ای خاک بر سر انسانشناسی.
14.05.202523:35
ای خاک بر سر انسانشناسی.
登录以解锁更多功能。