07.05.202517:13
ما تنها نشده نبودیم، تنهایی را انتخاب کرده بودیم.
درد کشیدن در تنهایی را، به ترس از زخمهای جدید ترجیح میدادیم.
درد کشیدن در تنهایی را، به ترس از زخمهای جدید ترجیح میدادیم.
06.05.202520:50
[ در آن اشكی كه بر مُژگان نشسته،
نشانی از تو میبینم سراغی از تو میگیرم.]
@kimiaa_bi
نشانی از تو میبینم سراغی از تو میگیرم.]
@kimiaa_bi
05.05.202520:50
سختتر از آنکه منتظر باشی و کسی نیاید،
این است که درست وقتی که دست از انتظار کشیدی و شروع به تغییر کردی، آدمها برگردند.
این است که درست وقتی که دست از انتظار کشیدی و شروع به تغییر کردی، آدمها برگردند.
01.05.202521:26
اگر سلیقت آهنگای قدیمی و نوستالژیه:
25.04.202512:10
امروز یه تعرفه 100ممبر یا شش ساعت خالیه.
اولویت با واریزی.
برای ثبت:
@Tbs_200
اولویت با واریزی.
برای ثبت:
@Tbs_200
07.05.202516:50
آنچنان دوستم داشته باش که میزان ثروت و فقرم را با دوست داشتنِ تو اندازه بگیرم.
06.05.202509:42
«یحییِ عزیزِ من
ما زنهایی که عاشق میشویم، نباید بگذاریم که عشق نابودمان کند و از ما چیزی بسازد که هرگز نخواستهایم باشیم. ما زنهای عاشق، باید یادمان باشد که هیچکس برای فداکاری در عشق، از ما تقدیر نخواهد کرد.»
ما زنهایی که عاشق میشویم، نباید بگذاریم که عشق نابودمان کند و از ما چیزی بسازد که هرگز نخواستهایم باشیم. ما زنهای عاشق، باید یادمان باشد که هیچکس برای فداکاری در عشق، از ما تقدیر نخواهد کرد.»
05.05.202520:32
طاهر قریشی عزیزم، برای شبهای ساکت و غمگینِ بهار.
@kimiaa_bi
@kimiaa_bi
01.05.202521:26
01.05.202520:55
07.04.202522:16
اما اگر بخواهم واقعیت را بگویم، دلم میخواهد دست از تقلا برای زندگی بردارم و تمام داراییام را جمع کنم در یک چمدان و بروم به مقصدی نامعلوم.


07.05.202513:03
نگاه.
06.05.202509:29
بهشت یک مکان نبود، بهشت یک حس بود؛
مثل حس دوست داشته شدنِ امن و درست، توسط کسی که دوستش داری.
مثل حس دوست داشته شدنِ امن و درست، توسط کسی که دوستش داری.
05.05.202515:44
«عمقِ بعضی زخمها را، هیچ عذرخواهیای جبران نمیکند عزیزِ من.»
01.05.202521:26
25.04.202512:19
چنل دوم خودمه
بیاین پیشم اگه دوست داشتین.
بیاین پیشم اگه دوست داشتین.
06.04.202521:16
«او نگفت دوستم دارد
اما وقتی از خودم متنفر بودم، باعث شد که دوباره خودم را دوست بدارم.»
اما وقتی از خودم متنفر بودم، باعث شد که دوباره خودم را دوست بدارم.»
06.05.202520:56
از جهان نمیترسیدم، اگر کسی بعد از هر نبرد زندگی علیه من، به التیام زخمهایم میآمد و باختنم برایش مهم نبود.


06.05.202504:42
دستها.
03.05.202519:05
رنج سنی خواسته بودین، همه دهه هفتاد هشتادی هستیم اکثراً. از همهجا.🙂↔️
25.04.202512:19
«نمیدانستم چرا میخواهم بگریم، اما میدانستم اگر کسی با من حرف بزند یا دقیق نگاهم کند؛ یک هفتهی تمام خواهم گریست...»
- سیلویا پلات.
- سیلویا پلات.
04.04.202507:43
نمیدانم چه احساسی دارم و نمیدانم چه میخواهم و نمیدانم چه میکنم. انگار دیگر واقعاً وجود ندارم و به کلافی از بیسرانجامی، به تودهای مه تبدیل شدهام.
显示 1 - 24 共 98
登录以解锁更多功能。