05.05.202504:24
🍁 «چرا ایرانیان عربزبان نشدند؟»
✍🏻 شادی داوری:
استاد فرزانه جناب آقای دکتر امید طبیبزاده در جستار وزینشان (۱۳۸۴) به واکاویِ این وضعیت پرداخته و بر این باورند که زبان پهلوی از اواخر ساسانی زبانی مرده محسوب شده و زبان عربی نیز، که با تکیه بر قدرت خلفا در دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر جانشین خط و زبان پهلوی شده بود، هیچگاه در نزد ایرانیان رواج نیافت و به محض سستشدن حمایت خلفا از آن، از زندگیِ اجتماعیِ مردم ایران و نیز از حیات دیوانیِ ایران خارج شد و در نهایت، به زبان عبادت محدود گردید.
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا ایرانیان مانند اقوام دیگر چون مصریها و الجزایریها پس از پذیرفتن اسلام، عربزبان نشدند؟
آقای دکتر طبیبزاده (همان) در این باب، چهار دلیل عمده را برمیشمارند:
➊ دلایل زبانی: بدین معنا که چون عربی زبانی سامی و از خانوادۀ زبانهای آفروآسیایی است، پس از اسلام فقط جانشین زبانهایی شد که همچون خودش به خانوادۀ زبانهای آفروآسیایی تعلق داشتند.
➋ عامل اقتصادی: در واقع، فراگیریِ زبان عربی برای تودۀ ایرانیان نفع مالی نداشت، چون نه کالاهای بازرگانان عرب بهسوی ایالات ایران روان میشد و نه پیشهوران عربزبان در سراسر ایران پراکنده شده بودند تا برخورد با آنان و سودای کسب منفعت بیشتر، ایرانیان را به فراگیریِ زبان عربی ترغیب کند.
➌ عامل سیاسی: یعقوب لیث زبان فارسی را بهعنوان زبان دیوانی و رسمیِ قلمرو حکومت خود برگزید، چون هم میدانست فارسی یگانه زبانی است که میتواند بهعنوان زبان میانجی میان اقوام گوناگون و چندزبانۀ ایران بهکار رود و هم میخواست با انتخاب این زبان در مقابل زبان عربی، استقلال حکومت خود را از دستگاه خلافت عباسی نشان دهد.
➍ عامل فرهنگی: برتولد اشبولر (۱۳۷۹) عربزباننشدن ایرانیان را قبل از هرچیز ناشی از حیات زبانی مستقل و زنده، یعنی فارسی، در میان آنها دانسته است که در تمام مدت سیادت عرب، یکهتاز صحنۀ وسیع زندگی مردم ایران بود و باعث شد اقوام ایرانی ایرانی باقی بمانند.
در نهایت، استاد باورمندند که «زبان عربی هیچگاه تهدیدی برای زبان فارسی نبوده است. مردم ایران هرگاه منفعتی در فراگیری زبان عربی دیدند، بیدرنگ به آموختن آن کوشیدند همانگونه که خط اعراب را پذیرفتند.» [همان]
اگرچه «علما و دانشمندان ایرانی در سه قرن آغازین اسلامی، اجازه یا امکان نگارش به فارسی را نداشتند، [اما] به رسالت خود که همانا اندیشیدن و بیان روشن افکار خود بود ادامه دادند،» [همان] یعنی دانش ایرانی به زبان عربی به حیات خود ادامه داد و مانع پدیدآمدن انقطاع در مطالعات ایرانی گردید. به عبارتی اگرچه «در آن قرون سکوت، هیچ اثری به فارسی نوشته نشد، [اما] تجاربی که پس از آن به دست آمد و منتقل شد از جمله مهمترین عوامل رشد و شکوفایی زبان و ادبیات فارسی در ادوار بعد محسوب میشود.» [همان]
چرا که «زبان و ادب فارسی طی دورههای گوناگون رشد آن، همواره داشتههای خود را حفظ کرده و در عین حال با کسب یافتههای جدید، بر غنای خود افزوده است.» [همان] شعر عروضی از آن جمله است.
📝 پسنوشت: امید طبیبزاده، نشر دانش، شمارۀ ۱، پیاپی ۱۰۸، بهار ۱۳۸۴.
©️ از: کانال زبانشناسی تاریخی (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_عربی
✍🏻 شادی داوری:
«از قرن اول تا اواسط قرن سوم هجری را دوران سکوت در تاریخ ایران عنوان کردهاند، سکوتی که البته فقط به زبان نوشتاری و نه به زبان گفتاری مربوط میشود.
زبان رایج مردم در این دوره به اقرب احتمال، فارسی بوده است، اما این زبان زنده و مردمی، بهرغم رواج و محبوبیتی که نزد ایرانیان داشت، تا اواسط قرن سوم هجری یعنی زمان پدیدارشدن شرایط لازم برای حیات مستقل خود، نتوانست شأنی درخور نوشتار بیابد.
در این سه قرن، شاعران و نویسندگان ایرانی بسیاری ظهور کردند، اما همه یا به عربی مینوشتند و یا به پهلوی و مردم ایران در این میان، نه تنها وقعی به رقابت این دو زبان نمینهادند، بلکه چه بسا از وجود چنین رقابتی نیز بیخبر بودند.» [از مقدمهٔ مقالهٔ «چرا ایرانیان عربزبان نشدند؟» (۱۳۸۴)]
استاد فرزانه جناب آقای دکتر امید طبیبزاده در جستار وزینشان (۱۳۸۴) به واکاویِ این وضعیت پرداخته و بر این باورند که زبان پهلوی از اواخر ساسانی زبانی مرده محسوب شده و زبان عربی نیز، که با تکیه بر قدرت خلفا در دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر جانشین خط و زبان پهلوی شده بود، هیچگاه در نزد ایرانیان رواج نیافت و به محض سستشدن حمایت خلفا از آن، از زندگیِ اجتماعیِ مردم ایران و نیز از حیات دیوانیِ ایران خارج شد و در نهایت، به زبان عبادت محدود گردید.
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا ایرانیان مانند اقوام دیگر چون مصریها و الجزایریها پس از پذیرفتن اسلام، عربزبان نشدند؟
آقای دکتر طبیبزاده (همان) در این باب، چهار دلیل عمده را برمیشمارند:
➊ دلایل زبانی: بدین معنا که چون عربی زبانی سامی و از خانوادۀ زبانهای آفروآسیایی است، پس از اسلام فقط جانشین زبانهایی شد که همچون خودش به خانوادۀ زبانهای آفروآسیایی تعلق داشتند.
➋ عامل اقتصادی: در واقع، فراگیریِ زبان عربی برای تودۀ ایرانیان نفع مالی نداشت، چون نه کالاهای بازرگانان عرب بهسوی ایالات ایران روان میشد و نه پیشهوران عربزبان در سراسر ایران پراکنده شده بودند تا برخورد با آنان و سودای کسب منفعت بیشتر، ایرانیان را به فراگیریِ زبان عربی ترغیب کند.
➌ عامل سیاسی: یعقوب لیث زبان فارسی را بهعنوان زبان دیوانی و رسمیِ قلمرو حکومت خود برگزید، چون هم میدانست فارسی یگانه زبانی است که میتواند بهعنوان زبان میانجی میان اقوام گوناگون و چندزبانۀ ایران بهکار رود و هم میخواست با انتخاب این زبان در مقابل زبان عربی، استقلال حکومت خود را از دستگاه خلافت عباسی نشان دهد.
➍ عامل فرهنگی: برتولد اشبولر (۱۳۷۹) عربزباننشدن ایرانیان را قبل از هرچیز ناشی از حیات زبانی مستقل و زنده، یعنی فارسی، در میان آنها دانسته است که در تمام مدت سیادت عرب، یکهتاز صحنۀ وسیع زندگی مردم ایران بود و باعث شد اقوام ایرانی ایرانی باقی بمانند.
در نهایت، استاد باورمندند که «زبان عربی هیچگاه تهدیدی برای زبان فارسی نبوده است. مردم ایران هرگاه منفعتی در فراگیری زبان عربی دیدند، بیدرنگ به آموختن آن کوشیدند همانگونه که خط اعراب را پذیرفتند.» [همان]
اگرچه «علما و دانشمندان ایرانی در سه قرن آغازین اسلامی، اجازه یا امکان نگارش به فارسی را نداشتند، [اما] به رسالت خود که همانا اندیشیدن و بیان روشن افکار خود بود ادامه دادند،» [همان] یعنی دانش ایرانی به زبان عربی به حیات خود ادامه داد و مانع پدیدآمدن انقطاع در مطالعات ایرانی گردید. به عبارتی اگرچه «در آن قرون سکوت، هیچ اثری به فارسی نوشته نشد، [اما] تجاربی که پس از آن به دست آمد و منتقل شد از جمله مهمترین عوامل رشد و شکوفایی زبان و ادبیات فارسی در ادوار بعد محسوب میشود.» [همان]
چرا که «زبان و ادب فارسی طی دورههای گوناگون رشد آن، همواره داشتههای خود را حفظ کرده و در عین حال با کسب یافتههای جدید، بر غنای خود افزوده است.» [همان] شعر عروضی از آن جمله است.
📝 پسنوشت: امید طبیبزاده، نشر دانش، شمارۀ ۱، پیاپی ۱۰۸، بهار ۱۳۸۴.
©️ از: کانال زبانشناسی تاریخی (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_عربی


25.04.202508:30
📚 زبان زنانه در سینما: پژوهشی با رویکرد مطالعات فرهنگی (۱۴۰۴)
✍🏻 شیما بحرینی
«متفکران فمینیست بر این باورند که بسیاری از دلالتهای زبان جنسیتیاند و بر پایۀ تقابلهای دوگانه بنا شدهاند، به این معنا که دلالتهایی که به زنان و مسائل و احساساتِ مربوط به آنان تعلق گرفته با دلالتهایی که به مردان و تجربههای مردانه مربوط میشود متفاوت است. اگر زبان امری مردانه باشد که زنان صرفاً مصرفکنندگان آناند و نقشی فعال در تولید و پیشبرد آن ندارند، در آفرینش هنری هم زنان ابژۀ زیبایی و زیباییشناسی تلقی میشوند. نتیجۀ این وضعیت انفعال در آفرینش هنری برای زنان و نقش تعیینکنندۀ مردان در ایجاد و استفاده از زبان هنر است.
در فصل نخست کتاب حاضر، جریان مطالعات فرهنگی معرفی و از این بحث شده است که زبان چگونه بازنمایانندۀ فرهنگ است و بنابراین، معنای آن دستخوش تغییر و بازخوانی است. فصل دوم به زبان زنان، بهخصوص در سینما، و دیدگاههای مختلف در این زمینه اختصاص دارد. در فصل سوم، در باب ناکارآمدی نظریۀ روانکاوی در فهم و تحلیل آثار سینمایی و همذاتپنداری با آنها سخن گفته شده است.» (از مقدمهٔ کتاب؛ نشر کرگدن)
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
✍🏻 شیما بحرینی
«متفکران فمینیست بر این باورند که بسیاری از دلالتهای زبان جنسیتیاند و بر پایۀ تقابلهای دوگانه بنا شدهاند، به این معنا که دلالتهایی که به زنان و مسائل و احساساتِ مربوط به آنان تعلق گرفته با دلالتهایی که به مردان و تجربههای مردانه مربوط میشود متفاوت است. اگر زبان امری مردانه باشد که زنان صرفاً مصرفکنندگان آناند و نقشی فعال در تولید و پیشبرد آن ندارند، در آفرینش هنری هم زنان ابژۀ زیبایی و زیباییشناسی تلقی میشوند. نتیجۀ این وضعیت انفعال در آفرینش هنری برای زنان و نقش تعیینکنندۀ مردان در ایجاد و استفاده از زبان هنر است.
در فصل نخست کتاب حاضر، جریان مطالعات فرهنگی معرفی و از این بحث شده است که زبان چگونه بازنمایانندۀ فرهنگ است و بنابراین، معنای آن دستخوش تغییر و بازخوانی است. فصل دوم به زبان زنان، بهخصوص در سینما، و دیدگاههای مختلف در این زمینه اختصاص دارد. در فصل سوم، در باب ناکارآمدی نظریۀ روانکاوی در فهم و تحلیل آثار سینمایی و همذاتپنداری با آنها سخن گفته شده است.» (از مقدمهٔ کتاب؛ نشر کرگدن)
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت


14.04.202507:10
اگر به مباحث زبانی و ترجمهای علاقه دارید، میتوانید به گروه «قلک زبان و ترجمه» (۱۳۹۹) بپیوندید:
🔗 t.me/+MeBEnDd2cK8xMDdk
🔗 t.me/+MeBEnDd2cK8xMDdk


06.04.202507:50
🍁 زبان «منحوس» انگلیسی!
💬 مهدی کوچکزاده (هنگام نشاندادن تصویری از عملکرد بانک جهانی در مجلس):
00:32 با کمال شرمندگی به زبان «منحوس» انگلیسی، برای مردم میخوانم، شما همکاران که استاد هستید.
02:20 قالیباف: آقای کوچکزاده شاید توجه نداشتند. دربارهٔ زبان انگلیسی نکتهای گفتند، که به نظرم اشتباه لفظی بود؛ من عذرخواهی میکنم.
🎥 از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #زبان_انگلیسی
💬 مهدی کوچکزاده (هنگام نشاندادن تصویری از عملکرد بانک جهانی در مجلس):
00:32 با کمال شرمندگی به زبان «منحوس» انگلیسی، برای مردم میخوانم، شما همکاران که استاد هستید.
02:20 قالیباف: آقای کوچکزاده شاید توجه نداشتند. دربارهٔ زبان انگلیسی نکتهای گفتند، که به نظرم اشتباه لفظی بود؛ من عذرخواهی میکنم.
🎥 از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #زبان_انگلیسی
29.03.202521:11
🍁بدعتی خطرناک و بنیانکن
▪️دربارۀ ضرورت استفاده از زبان فارسی از سوی دولتمردان
✍🏻 نیوشا طبیبیگیلانی:
خدایش بیامرزد، استادی داشتم ــ استاد مرتضی خانورزی ــ که در شکستنِ رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.
سنت هزارسالهٔ حکمرانیِ ایرانی بر این پایه و توافق استوار شده که همگان زبان بینالاقوامی فارسی را بهعنوان زبان رسمی کشور پذیرفتهاند. دوسوم و بلکه بیشتر از این هزار سال را خاندانهای ترک و ترکزبان بر ایران فرمان راندهاند. از غزنویان و سلجوقیان گرفته تا صفویه و قاجاریه، همهٔ این پادشاهان تبار و زبان ترکی داشتهاند.
اما همین حکمرانان چنان به آداب و الزامات حکمرانی در این سرزمین چندینقومی آشنا بودهاند که هرگز نخواستهاند زبان خانگیِ خودشان را به کل ایران تحمیل کنند. حتی نخواستهاند که مکاتبات رسمی با حاکمان ولایات ــ که معمولاً همزبان و همقبیلهٔ خودشان بودهاند را ــ جز به زبان فارسی رسمی به زبان دیگری انجام دهند. حتی هلاگو و الجایتو و پادشاهان مغول ایران هم زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی حکومتی به رسمیت میشناختهاند. هلاگو از رشیدالدین فضلالله میخواهد که تاریخ مغول را به فارسی بنویسد. در تاریخ بیهقی فقط چند بار از ترکی حرفزدن مسعود غزنوی یاد میشود.
حالا در میانهٔ اتفاقات نامیمونی که در ارومیه افتاده و شائبهٔ همراهی و همدلی و جانبگیری هم متوجه مسئول استان است، خبر مکاتبهٔ ایشان با رئیسجمهور آن هم به زبان ترکی میرسد! این بدعتی است بد و خطرناک و در راستای مقدمهچینی برای اتفاقاتی شوم و سیاه.
رئیسجمهور خوشنیت و نرمخوی ما، حتی اگر میخواهند به روش خود با وفاق و آرامی با این تخلف از روش و منش و قانون و عرف حکومتداریِ ایرانی روبهرو شوند، وفق همان نهجالبلاغهای که احاطهای نیک بر آن دارند، باید این استاندار را بهفوریت و آشکارا و با قاطعیت عزل کنند تا دیگر کسی به هیچ بهانهای درصدد ایجاد خصوصیت ویژه و به خیال خود تشکیل گروه و دستهای در کار حکومت برنیاید.
این بدعتی آشکار است که باید جدی گرفته شود. اگر به تعبیر معاون اول، هر استاندار باید با اختیارات رییسجمهور استانی به کار مشغول باشد و بعد هم بخواهد با زبان قومی خود کارهای اداری و مدیریتی را انجام دهد، دیگر چه چیزی از تمامیت ارضی و وحدت ملی باقی میماند؟ این زیادهروی چندان است که حتی از قواعد فدرالیسم هم عبور میکند.
©️ از: هممیهن (۱۴۰۴/۱/۹)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست
▪️دربارۀ ضرورت استفاده از زبان فارسی از سوی دولتمردان
✍🏻 نیوشا طبیبیگیلانی:
خدایش بیامرزد، استادی داشتم ــ استاد مرتضی خانورزی ــ که در شکستنِ رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.
سنت هزارسالهٔ حکمرانیِ ایرانی بر این پایه و توافق استوار شده که همگان زبان بینالاقوامی فارسی را بهعنوان زبان رسمی کشور پذیرفتهاند. دوسوم و بلکه بیشتر از این هزار سال را خاندانهای ترک و ترکزبان بر ایران فرمان راندهاند. از غزنویان و سلجوقیان گرفته تا صفویه و قاجاریه، همهٔ این پادشاهان تبار و زبان ترکی داشتهاند.
اما همین حکمرانان چنان به آداب و الزامات حکمرانی در این سرزمین چندینقومی آشنا بودهاند که هرگز نخواستهاند زبان خانگیِ خودشان را به کل ایران تحمیل کنند. حتی نخواستهاند که مکاتبات رسمی با حاکمان ولایات ــ که معمولاً همزبان و همقبیلهٔ خودشان بودهاند را ــ جز به زبان فارسی رسمی به زبان دیگری انجام دهند. حتی هلاگو و الجایتو و پادشاهان مغول ایران هم زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی حکومتی به رسمیت میشناختهاند. هلاگو از رشیدالدین فضلالله میخواهد که تاریخ مغول را به فارسی بنویسد. در تاریخ بیهقی فقط چند بار از ترکی حرفزدن مسعود غزنوی یاد میشود.
حالا در میانهٔ اتفاقات نامیمونی که در ارومیه افتاده و شائبهٔ همراهی و همدلی و جانبگیری هم متوجه مسئول استان است، خبر مکاتبهٔ ایشان با رئیسجمهور آن هم به زبان ترکی میرسد! این بدعتی است بد و خطرناک و در راستای مقدمهچینی برای اتفاقاتی شوم و سیاه.
رئیسجمهور خوشنیت و نرمخوی ما، حتی اگر میخواهند به روش خود با وفاق و آرامی با این تخلف از روش و منش و قانون و عرف حکومتداریِ ایرانی روبهرو شوند، وفق همان نهجالبلاغهای که احاطهای نیک بر آن دارند، باید این استاندار را بهفوریت و آشکارا و با قاطعیت عزل کنند تا دیگر کسی به هیچ بهانهای درصدد ایجاد خصوصیت ویژه و به خیال خود تشکیل گروه و دستهای در کار حکومت برنیاید.
این بدعتی آشکار است که باید جدی گرفته شود. اگر به تعبیر معاون اول، هر استاندار باید با اختیارات رییسجمهور استانی به کار مشغول باشد و بعد هم بخواهد با زبان قومی خود کارهای اداری و مدیریتی را انجام دهد، دیگر چه چیزی از تمامیت ارضی و وحدت ملی باقی میماند؟ این زیادهروی چندان است که حتی از قواعد فدرالیسم هم عبور میکند.
©️ از: هممیهن (۱۴۰۴/۱/۹)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست


24.03.202513:22
🍁 داریوش شایگان و زبان فارسی
«من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود) ترکی عثمانی، که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت، و ترکی آذری، که پدرم با آن به مادرم جواب میداد، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت. اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است. پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود، زیرا که ایران ــ چه بخواهیم و چه نخواهیم ــ همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که بهواسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.»
📚 زیر آسمانهای جهان: گفتوگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان. ترجمهٔ نازی عظیما (۱۳۷۴: ص ۲). تهران: نشر فرزان روز.
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_هویت
«من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود) ترکی عثمانی، که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت، و ترکی آذری، که پدرم با آن به مادرم جواب میداد، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت. اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است. پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود، زیرا که ایران ــ چه بخواهیم و چه نخواهیم ــ همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که بهواسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.»
📚 زیر آسمانهای جهان: گفتوگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان. ترجمهٔ نازی عظیما (۱۳۷۴: ص ۲). تهران: نشر فرزان روز.
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_هویت
01.05.202514:39
🍁 در باب پاسداشت زبان فارسی در میان سیاستمداران
✍🏻 محمدجواد حقشناس:
یکی از خروجیهای سفر رئیسجمهور به جمهوری آذربایجان این بود که رئیسجمهور، با وجود تسلط کامل به زبان کشور میزبان، با زبان سلیس فارسی در مراسم رسمیِ این کشور سخن گفت. مسعود پزشکیان ترجیح داد در راستای دیپلماسیِ عمومی و نزدیکیِ قلوب دو ملت در نشستی غیررسمی اشعاری چند از شهریار را به زبان ترکیِ آذری بخواند، رویکردی که نشاندهندهٔ توجه ایشان به ضرورت پاسداشت زبان و فرهنگ پارسی در راستای پروتکل رسمی، منافع و امنیت ملی است.
اصولاً رویکرد و اقدامات مقامات ملی و دولتی، بهویژه دولتمردانی که جایگاه سیاسی دارند و استانداران [که] نماد شاخص این صاحبمنصبان به شمار میروند، در امر پاسداری از میراث ملی، معنوی و فرهنگی از جایگاه مهمی برخوردار است.
اینک میهن ما در ماههای اخیر شاهد اتخاذ مواضع ناپخته و نگرانکنندهای بوده که توجه بیشتری را طلب میکند. بیتوجهی نشاندادن نمایندگان عالیِ دولت در استانهای شمال غربی و جنوب غربی در این حوزه و سخنان عجیب و غیرعلمی استاندار محترم و اعلام اینکه تنها پیوند مردم آذربایجان و ایران، مذهب شیعه بوده در این راستاست؛ یا برگزاریِ مراسم بزرگداشت نوروز در استانهای غربی، بهویژه در شهر ارومیه، به صورت قومی و سپس برگزاریِ مراسمی با حضور شهروندان آذریزبان در حضور مقامات رسمی و سیاسی و سپس خبر انجام سخنرانی به زبان ترکی و کردی در جلسهٔ رسمی شورای شهر ارومیه نشان از تداوم این ناهنجاریها دارد، که سخت نگرانکننده است.
توییت دو روز گذشتهٔ استاندار به زبان آذری و خط غیرفارسی از آخرین شاهکارهای این مقامات به شمار میرود، درحالیکه هیچ وظیفهای در این حوزه نداشته و اجازهای به این آقایان داده نشده است.
این نوع اقدامات نه فقط از نظر منافع ملی، بلکه از منظر قانونی، سیاسی و امنیتی هم خطرات بسیاری برای کشور دارد. در قانون ممنوعیت بهکارگیریِ اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه آمده:
انتظار میرود در این زمانه که کشور خود گرفتاریهای بسیار دارد، با بیتدبیری، خودزنی و تخریب داشتههایمان با دست خود زمینهٔ فروپاشی و اضمحلال داشتههای ارزشمندمان، میراث فرهنگی و معنوی و هویتمان را فراهم نکنیم.
©️ از: روزنامه شرق (۱۴۰۴/۲/۱۰)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست #زبان_و_هویت
✍🏻 محمدجواد حقشناس:
یکی از خروجیهای سفر رئیسجمهور به جمهوری آذربایجان این بود که رئیسجمهور، با وجود تسلط کامل به زبان کشور میزبان، با زبان سلیس فارسی در مراسم رسمیِ این کشور سخن گفت. مسعود پزشکیان ترجیح داد در راستای دیپلماسیِ عمومی و نزدیکیِ قلوب دو ملت در نشستی غیررسمی اشعاری چند از شهریار را به زبان ترکیِ آذری بخواند، رویکردی که نشاندهندهٔ توجه ایشان به ضرورت پاسداشت زبان و فرهنگ پارسی در راستای پروتکل رسمی، منافع و امنیت ملی است.
اصولاً رویکرد و اقدامات مقامات ملی و دولتی، بهویژه دولتمردانی که جایگاه سیاسی دارند و استانداران [که] نماد شاخص این صاحبمنصبان به شمار میروند، در امر پاسداری از میراث ملی، معنوی و فرهنگی از جایگاه مهمی برخوردار است.
اینک میهن ما در ماههای اخیر شاهد اتخاذ مواضع ناپخته و نگرانکنندهای بوده که توجه بیشتری را طلب میکند. بیتوجهی نشاندادن نمایندگان عالیِ دولت در استانهای شمال غربی و جنوب غربی در این حوزه و سخنان عجیب و غیرعلمی استاندار محترم و اعلام اینکه تنها پیوند مردم آذربایجان و ایران، مذهب شیعه بوده در این راستاست؛ یا برگزاریِ مراسم بزرگداشت نوروز در استانهای غربی، بهویژه در شهر ارومیه، به صورت قومی و سپس برگزاریِ مراسمی با حضور شهروندان آذریزبان در حضور مقامات رسمی و سیاسی و سپس خبر انجام سخنرانی به زبان ترکی و کردی در جلسهٔ رسمی شورای شهر ارومیه نشان از تداوم این ناهنجاریها دارد، که سخت نگرانکننده است.
توییت دو روز گذشتهٔ استاندار به زبان آذری و خط غیرفارسی از آخرین شاهکارهای این مقامات به شمار میرود، درحالیکه هیچ وظیفهای در این حوزه نداشته و اجازهای به این آقایان داده نشده است.
این نوع اقدامات نه فقط از نظر منافع ملی، بلکه از منظر قانونی، سیاسی و امنیتی هم خطرات بسیاری برای کشور دارد. در قانون ممنوعیت بهکارگیریِ اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه آمده:
«در راستای حفظ زبان فارسی، بهعنوان یکی از ارکان هویت ملی، بهکاربردن اصطلاحات بیگانه در گزارشها، مکاتبات، سخنرانیها و مصاحبهها برای قوای سهگانه، شرکتها، مؤسسات، سازمانها و نهادهای دولتی ممنوع شده است. همچنین استفاده از این واژهها برای همهٔ تولیدات بخشهای دولتی و خصوصی که در داخل کشور عرضه میشود منع شده است.»
انتظار میرود در این زمانه که کشور خود گرفتاریهای بسیار دارد، با بیتدبیری، خودزنی و تخریب داشتههایمان با دست خود زمینهٔ فروپاشی و اضمحلال داشتههای ارزشمندمان، میراث فرهنگی و معنوی و هویتمان را فراهم نکنیم.
©️ از: روزنامه شرق (۱۴۰۴/۲/۱۰)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست #زبان_و_هویت
25.04.202507:34
🍁 زبان علم و سواد
✍🏻 امید طبیبزاده:
زبانها از حیث توانایی در بیان مفاهیم علمی دارای مدارج گوناگونی هستند و بالاترین درجه در حال حاضر متعلق به زبان انگلیسی است! مثلاً بسیاری از قبایل شکارچی در جنگلهای برزیل کلاً فاقد چیزی به نام زبان علم هستند، یا زبان فارسی در ایران تا حدود سطح لیسانس را در بسیاری از علوم پوشش میدهد، و یا زبانهای آلمانی و فرانسوی حتی به دورههای دکترای تخصصی رسیدهاند، اما در نهایت هر دانشمندی که بخواهد مقالهای فوقتخصصی در یکی از علوم دقیق بنویسد، اهل هرکجا که باشد، ناچار است مقالهاش را به زبان انگلیسی بنویسد، زیرا میداند نوشتن مطلبی علمی که تعداد انگشتشماری خواننده پراکنده در کل جهان دارد، به هر زبانی جز انگلیسی به ضرر خودش تمام میشود. در حال حاضر، زبان انگلیسی زبان اصلیِ علم است، و این نه از آن روست که انگلیسی در ذات خودش برتر از زبانهای دیگر است، بلکه به این دلیل است که بهعلل تاریخی و سیاسی مبدل به زبان بینالمللی و، در نتیجه، زبان تمام دانشمندان جهان شده و بهمرور برای این مهم آمادگی یافته است. روزگاری زبان لاتین چنین نقشی داشت، روزگاری دیگر فرانسوی، و حالا نوبت به زبان انگلیسی رسیده است.
نخستین گام در یادگیریِ علم با سوادآموزی آغاز میشود، و در ایران زبان فارسی از دیرباز تاکنون به علل تاریخی و سیاسی زبان سواد و علم بوده است. کسانی که میخواهند زبان دیگری جز فارسی را در مدارس و دانشگاههای برخی مناطق ایران جایگزین فارسی بکنند یا متوهمانی هستند که کوچکترین تصوری از دشواریهای عظیم چنین هدفی ندارند، یا سیاستپیشگانی هستند در پی سربازگیری برای اهداف خود. درست است که هر زبانی بهطور بالقوه میتواند زبان علم باشد، اما تا زبانی بهطور بالفعل به چنین مرتبهای برسد، به امکانات و برنامهریزیهای عظیمی نیاز دارد.
متأسفانه به علت اهمال حکومتها، سهم همهٔ ایرانیان از حیث توانایی در استفاده از زبانِ سواد و علم مساوی نبوده است؛ کودکان بسیاری در ایران هستند که زبان مادریشان فارسی نیست و هنگام ورود به مدرسه، زبان فارسی بلد نیستند. اینان در همان آغاز راه علمآموزی باید دو وظیفهٔ دشوارِ زبانآموزی و سوادآموزی را همزمان انجام دهند، و همین دشواری سبب میشود که عدهٔ زیادی ترک تحصیل کنند. انکار این واقعیت، خبطی نابخشودنی است که متأسفانه بدان عادت کردهایم! راهحل این معضل را باید در سیاستهای زبانی هوشمندانهٔ کشوری مانند آمریکا یافت که هر سال در نظام آموزش ابتدایی خود با انبوهی از کودکان تکزبانهٔ چینی و فیلیپینی و اسپانیایی و عربی و فارسی مواجه میشود، اما نهایتاً در سطح متوسطه هیچ مشکلی در امر آموزش علم به زبان انگلیسی به آنان ندارد.
©️از: کانال امید طبیبزاده (۱۴۰۴/۲/۵)
#️⃣ #زبان_انگلیسی #زبان_فارسی
✍🏻 امید طبیبزاده:
زبانها از حیث توانایی در بیان مفاهیم علمی دارای مدارج گوناگونی هستند و بالاترین درجه در حال حاضر متعلق به زبان انگلیسی است! مثلاً بسیاری از قبایل شکارچی در جنگلهای برزیل کلاً فاقد چیزی به نام زبان علم هستند، یا زبان فارسی در ایران تا حدود سطح لیسانس را در بسیاری از علوم پوشش میدهد، و یا زبانهای آلمانی و فرانسوی حتی به دورههای دکترای تخصصی رسیدهاند، اما در نهایت هر دانشمندی که بخواهد مقالهای فوقتخصصی در یکی از علوم دقیق بنویسد، اهل هرکجا که باشد، ناچار است مقالهاش را به زبان انگلیسی بنویسد، زیرا میداند نوشتن مطلبی علمی که تعداد انگشتشماری خواننده پراکنده در کل جهان دارد، به هر زبانی جز انگلیسی به ضرر خودش تمام میشود. در حال حاضر، زبان انگلیسی زبان اصلیِ علم است، و این نه از آن روست که انگلیسی در ذات خودش برتر از زبانهای دیگر است، بلکه به این دلیل است که بهعلل تاریخی و سیاسی مبدل به زبان بینالمللی و، در نتیجه، زبان تمام دانشمندان جهان شده و بهمرور برای این مهم آمادگی یافته است. روزگاری زبان لاتین چنین نقشی داشت، روزگاری دیگر فرانسوی، و حالا نوبت به زبان انگلیسی رسیده است.
نخستین گام در یادگیریِ علم با سوادآموزی آغاز میشود، و در ایران زبان فارسی از دیرباز تاکنون به علل تاریخی و سیاسی زبان سواد و علم بوده است. کسانی که میخواهند زبان دیگری جز فارسی را در مدارس و دانشگاههای برخی مناطق ایران جایگزین فارسی بکنند یا متوهمانی هستند که کوچکترین تصوری از دشواریهای عظیم چنین هدفی ندارند، یا سیاستپیشگانی هستند در پی سربازگیری برای اهداف خود. درست است که هر زبانی بهطور بالقوه میتواند زبان علم باشد، اما تا زبانی بهطور بالفعل به چنین مرتبهای برسد، به امکانات و برنامهریزیهای عظیمی نیاز دارد.
متأسفانه به علت اهمال حکومتها، سهم همهٔ ایرانیان از حیث توانایی در استفاده از زبانِ سواد و علم مساوی نبوده است؛ کودکان بسیاری در ایران هستند که زبان مادریشان فارسی نیست و هنگام ورود به مدرسه، زبان فارسی بلد نیستند. اینان در همان آغاز راه علمآموزی باید دو وظیفهٔ دشوارِ زبانآموزی و سوادآموزی را همزمان انجام دهند، و همین دشواری سبب میشود که عدهٔ زیادی ترک تحصیل کنند. انکار این واقعیت، خبطی نابخشودنی است که متأسفانه بدان عادت کردهایم! راهحل این معضل را باید در سیاستهای زبانی هوشمندانهٔ کشوری مانند آمریکا یافت که هر سال در نظام آموزش ابتدایی خود با انبوهی از کودکان تکزبانهٔ چینی و فیلیپینی و اسپانیایی و عربی و فارسی مواجه میشود، اما نهایتاً در سطح متوسطه هیچ مشکلی در امر آموزش علم به زبان انگلیسی به آنان ندارد.
©️از: کانال امید طبیبزاده (۱۴۰۴/۲/۵)
#️⃣ #زبان_انگلیسی #زبان_فارسی
13.04.202518:12
💰نرخنامهٔ ترجمه ۱۴۰۴ (نیمسال اول)
▪️مطابق با قانون کار ایران و با درنظرگرفتن ساعت کار روزانهٔ مترجمان
این نرخنامه هر شش ماه یکبار (اواخر فروردین و مهر) متناسب با شرایط بازار و تورم بهروزرسانی میشود.
©️ از: کانال مترجمشدن
#️⃣ #ترجمه #مترجمی
▪️مطابق با قانون کار ایران و با درنظرگرفتن ساعت کار روزانهٔ مترجمان
این نرخنامه هر شش ماه یکبار (اواخر فروردین و مهر) متناسب با شرایط بازار و تورم بهروزرسانی میشود.
©️ از: کانال مترجمشدن
#️⃣ #ترجمه #مترجمی
03.04.202517:11
🍁 مترجم یا ویراستار فنی؟
✍🏻 فردین علیخواه:
بیایید وضعیتی را تصور کنیم. قابلیتهایی در هوش مصنوعی ایجاد شده است که صفر تا صد ترجمهٔ متن را انجام میدهد. کاربر ابتدا متن را در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد، و هوش مصنوعی در کمتر از چند دقیقه متن ترجمهشده را به او تقدیم میکند. توجه داشته باشید که در اینجا این امکان نیز وجود دارد تا نوع ترجمه (علمی، نثری ساده، محاورهای و ... ) مشخص شود. کاربر سپس متن ترجمهشده را، این بار برای ویرایش، به هوش مصنوعی میدهد. باز در کمتر از چند دقیقه نسخهٔ ویرایششدۀ متن در اختیار کاربر قرار میگیرد. در نهایت، کاربر باید به خودش زحمت بدهد و یکبار با دقت متن را کنترل کند و بهاصطلاح دستی بر متن بکشد و تمام!
آنچه گفتم شاید زمانی، اندکی رؤیایی بهنظر میرسید، ولی این روزها امکانپذیر شده است. هوش مصنوعی بهتدریج حرفهایتر و کاملتر میشود. البته من ترجیح میدهم از کلمۀ «بهتدریج» استفاده نکنم. هوش مصنوعی «با سرعتی باورنکردنی» در حال تکمیل قابلیتها و تواناییهای خودش است. منظور آنکه، اصلاً دور از انتظار نیست که در چند ماه آینده کاربر، آن فعالیت آخر یعنی کنترلکردن متن را نیز به هوش مصنوعی بسپارد. خواندن یا نخواندن متن پس از دریافت از هوش مصنوعی انتخاب و افتخاری باشد که کاربر به متن میدهد!
واقعیت آن است که چالشهای جدیدی برای فعالیتی به نام ترجمه ایجاد شده است. با دوست مترجمی در این زمینه صحبت میکردم. تنها دلخوشیاش آن بود که با ادبیات فارسی بسیار آشناست و در متن ترجمهشدۀ هوش مصنوعی دستی میبَرد و نثر را ادبیتر و برای خواندن، روانتر میکند. مثلاً بهجای ترجمۀ «بیانِ ایدهای جدید» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «طرحی نو درانداختن»، یا بهجای «توضیحدادن» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «روشنساختن»! به او گفتم بیتردید هوش مصنوعی از این برابرگزینیها نیز مطلع خواهد شد و در آیندهای نزدیک او نیز متنها را ادبیتر ترجمه خواهد کرد.
پرسش آن است که با وجود چنین امکانی و چنین فناوریای، اگر کسی از آن استفاده نکند کاری سزاوار و درست انجام داده است؟ فرض کنید شما بدانید که در گوشی یا لپتاپتان چنین امکانی در دسترس است. آیا بر خود سخت میگیرید و بهعمد از آن استفاده نمیکنید؟ شیوۀ درست کدام است؟ چشمبستن بر این امکان، یا استفاده از آن؟ به نظرم، این روزها پاسخدادن به این پرسشها مهم است، هرچند فکر میکنم که یکی دو سال بعد طرح چنین پرسشهایی واپسگرایانه تلقی شود، درست همانگونه که این روزها کسی را بهخاطر استفاده از «گوگلترنسلیت» سرزنش نمیکنیم.
اما پرسشی مهمتر نیز وجود دارد. این روزها تعریفِ حرفهای به نام مترجم کتاب، یا مقاله یا هر متن دیگر غیرفارسی چیست؟ فرض کنید مترجمی (فعلاً در خلوت خود) از تمامیِ قابلیت هوش مصنوعی برای ترجمه اثر بهره میبرد. آیا این تعبیر درست و منصفانه است که او را «مترجم» اثر بنامیم؟ اگر او صرفاً متن را ویرایش حرفهای کرده باشد، باز باید نام فعالیت او را ترجمه نهاد؟ چرا که او در عمل ترجمهای انجام نداده، و فقط متن دریافتی از هوش مصنوعی را ویرایش فنی کرده است. پرسش دیگر آنکه، آیا مترجم باید در شناسنامۀ اثر مشخص کند که متن توسط هوش مصنوعی ترجمه شده یا خیر؟ و باز همان پرسش قبل، اگر استفاده شده است، میتوان نام وی را مترجم نهاد؟
پرسشهایی از این دست بسیارند. برای مثال، با گسترش قابلیتهای تحسینبرانگیز هوش مصنوعی در زمینۀ ترجمه متن، آیا در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همچنان میتوان ترجمه را فعالیتی علمی تلقی کرد و برای آن امتیاز گرفت؟ چالشهای حرفهای و اخلاقی برخاسته از هوش مصنوعی با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نتیجه، ضروری است دربارهٔ آن به گفتوگو بنشینیم.
©️ از: کانال فردین علیخواه (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #ترجمه_و_اخلاق #هوش_مصنوعی #ویرایش
✍🏻 فردین علیخواه:
بیایید وضعیتی را تصور کنیم. قابلیتهایی در هوش مصنوعی ایجاد شده است که صفر تا صد ترجمهٔ متن را انجام میدهد. کاربر ابتدا متن را در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد، و هوش مصنوعی در کمتر از چند دقیقه متن ترجمهشده را به او تقدیم میکند. توجه داشته باشید که در اینجا این امکان نیز وجود دارد تا نوع ترجمه (علمی، نثری ساده، محاورهای و ... ) مشخص شود. کاربر سپس متن ترجمهشده را، این بار برای ویرایش، به هوش مصنوعی میدهد. باز در کمتر از چند دقیقه نسخهٔ ویرایششدۀ متن در اختیار کاربر قرار میگیرد. در نهایت، کاربر باید به خودش زحمت بدهد و یکبار با دقت متن را کنترل کند و بهاصطلاح دستی بر متن بکشد و تمام!
آنچه گفتم شاید زمانی، اندکی رؤیایی بهنظر میرسید، ولی این روزها امکانپذیر شده است. هوش مصنوعی بهتدریج حرفهایتر و کاملتر میشود. البته من ترجیح میدهم از کلمۀ «بهتدریج» استفاده نکنم. هوش مصنوعی «با سرعتی باورنکردنی» در حال تکمیل قابلیتها و تواناییهای خودش است. منظور آنکه، اصلاً دور از انتظار نیست که در چند ماه آینده کاربر، آن فعالیت آخر یعنی کنترلکردن متن را نیز به هوش مصنوعی بسپارد. خواندن یا نخواندن متن پس از دریافت از هوش مصنوعی انتخاب و افتخاری باشد که کاربر به متن میدهد!
واقعیت آن است که چالشهای جدیدی برای فعالیتی به نام ترجمه ایجاد شده است. با دوست مترجمی در این زمینه صحبت میکردم. تنها دلخوشیاش آن بود که با ادبیات فارسی بسیار آشناست و در متن ترجمهشدۀ هوش مصنوعی دستی میبَرد و نثر را ادبیتر و برای خواندن، روانتر میکند. مثلاً بهجای ترجمۀ «بیانِ ایدهای جدید» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «طرحی نو درانداختن»، یا بهجای «توضیحدادن» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «روشنساختن»! به او گفتم بیتردید هوش مصنوعی از این برابرگزینیها نیز مطلع خواهد شد و در آیندهای نزدیک او نیز متنها را ادبیتر ترجمه خواهد کرد.
پرسش آن است که با وجود چنین امکانی و چنین فناوریای، اگر کسی از آن استفاده نکند کاری سزاوار و درست انجام داده است؟ فرض کنید شما بدانید که در گوشی یا لپتاپتان چنین امکانی در دسترس است. آیا بر خود سخت میگیرید و بهعمد از آن استفاده نمیکنید؟ شیوۀ درست کدام است؟ چشمبستن بر این امکان، یا استفاده از آن؟ به نظرم، این روزها پاسخدادن به این پرسشها مهم است، هرچند فکر میکنم که یکی دو سال بعد طرح چنین پرسشهایی واپسگرایانه تلقی شود، درست همانگونه که این روزها کسی را بهخاطر استفاده از «گوگلترنسلیت» سرزنش نمیکنیم.
اما پرسشی مهمتر نیز وجود دارد. این روزها تعریفِ حرفهای به نام مترجم کتاب، یا مقاله یا هر متن دیگر غیرفارسی چیست؟ فرض کنید مترجمی (فعلاً در خلوت خود) از تمامیِ قابلیت هوش مصنوعی برای ترجمه اثر بهره میبرد. آیا این تعبیر درست و منصفانه است که او را «مترجم» اثر بنامیم؟ اگر او صرفاً متن را ویرایش حرفهای کرده باشد، باز باید نام فعالیت او را ترجمه نهاد؟ چرا که او در عمل ترجمهای انجام نداده، و فقط متن دریافتی از هوش مصنوعی را ویرایش فنی کرده است. پرسش دیگر آنکه، آیا مترجم باید در شناسنامۀ اثر مشخص کند که متن توسط هوش مصنوعی ترجمه شده یا خیر؟ و باز همان پرسش قبل، اگر استفاده شده است، میتوان نام وی را مترجم نهاد؟
پرسشهایی از این دست بسیارند. برای مثال، با گسترش قابلیتهای تحسینبرانگیز هوش مصنوعی در زمینۀ ترجمه متن، آیا در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همچنان میتوان ترجمه را فعالیتی علمی تلقی کرد و برای آن امتیاز گرفت؟ چالشهای حرفهای و اخلاقی برخاسته از هوش مصنوعی با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نتیجه، ضروری است دربارهٔ آن به گفتوگو بنشینیم.
©️ از: کانال فردین علیخواه (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #ترجمه_و_اخلاق #هوش_مصنوعی #ویرایش
29.03.202509:26
📚 سیر تاریخی تحولات اجتماعی زبان فارسی (۱۴۰۳)
▪️(فهرست و مقدمه)
✍🏻 بهمن زندی
🔗 نشر لوگوس
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
▪️(فهرست و مقدمه)
✍🏻 بهمن زندی
🔗 نشر لوگوس
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
21.03.202508:27
🍁 خوانش بخشهایی از کتیبه ساسانی که درحال غرقشدن است
یک پژوهشگر و زبان شناس از خوانش بخشهایی از سنگنبشته «سراب سیاه» به خط پهلوی ساسانی اطلاع داد. پیشتر دربارهٔ نابودی این کتیبه، که در سرچشمهٔ رودخانه و تالاب قرار دارد و بخشی از سال زیر آب میرود و خطوط آن درحال محوشدن است، هشدار داده شده بود.
ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر آزاد، به دنبال انتشار گزارش ایسنا از وضعیت کتیبهٔ ساسانی سراب سیاه، که در معرض نابودی قرار دارد، خوانش این سنگنبشته را براساس عکسهایی که سیاوس آریا ـ پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی در استان فارس ـ در اختیار او قرار داده، انجام داده است. او به ایسنا گفت: متن این سنگنبشته بسیار آسیب دیده و عکسهایی از آن در اختیار ما قرار گرفته بود؛ پس ناچار بودیم از روی همین تصاویر به خوانش آن بپردازیم. دشواریِ دیگر دربارهٔ این عکس بهخاطر آن بود که کسی که این عکسها را تهیه کرده و آن را سیاقلم کرده آشنایی چندانی به خطوط پهلوی نداشته که این امر هر پژوهشگری را دچار خطای خوانش میکند.
او ادامه داد: از آنجا که تنها همین عکسهای یک دهه پیش در اختیار ما است و خود سنگنبشته دورهٔ ساسانی نیز در این ۱۰ سال بهشدت آسیب دیده، پس نتیجهٔ کار را باید از روی همین تصاویر داوری کرد. اتابکی گفت: این نخستین خوانش از بخش گسترده کتیبهٔ سراب سیاه شهرستان رستم است، که بیتردید میتواند در آینده تعاریف دیگری بهوسیلهٔ دیگر پژوهشگران ارائه شود. اما این خوانش راهگشای نوینی برای دیگر محققان است تا به نتایج بهتری از معنای این سنگنبشته دست یابند.
ترجمه بخشی از این سنگنوشته، که ابوالحسن اتابکی انجام داده، چنین است :
۱. این تقسیم کردن آب (بوسیله) یک مجرای آب (منگ)
۲. از چشمه زهاب (سرچشمه) به کشیدن
۳. آبها ... فراز باغ
۴. این پاداش
۵. کار ... (به) آیین ایزدادن
۶. شادان / کامیاب، پرگوهر؟
۷. .......................................
۸. ........................................
۹. ........................................
این پژوهشگر گفت: مهمتر از خوانش این کتیبه، پایندگی و نگهداری آن است که میراث گرانبهایی برای نسلهای آینده است و این آثار و دیگر آثار ارزشمندی که از نیاکان ما باقی مانده، تداعیکنندهٔ فرهنگ کهن ملتی است که هزاران سال در این خاک ریشه دارند.
دربارهٔ بازشناسیِ سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» شهرستان رستم گفته شده است: شهرستان رستم از شهرستانهای نوبنیاد استان است که در سمت شمال غربی استان فارس جای دارد و مرکز آن شهرستان مَصیری است. سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» در اندازۀ حدودی ۱۱۰ در ۱۰۰ سانتی متر با فاصلۀ ۱ متر و نیمی از سطح آب تراشیده شده است. هرچند در گذشته، این چشمه و تالاب در سطحی بالاتر و نزدیک سنگنبشته بوده و هنوز هم در زمان فصل پربارش یادگار ساسانیان به زیر آب میرود. سنگنبشته در ۹ رَج (سطر) و به دبیرۀ پهلوی ساسانی کتیبهای تراشیده شده است.
به گفتهٔ قامت محمودی، مدیرکل میراث فرهنگی شهرستان رستم، این سنگنبشته در حدود سال ۱۳۹۰ در فهرست میراث ملی ثبت شده است. این کتیبه بخشی از یک صخره است که سرچشمهٔ رودخانه و تالاب سراب سیاه بوده است و حدود ۵ ماه از سال از آب بیرون است و خطوط آن بر اثر فرسایش درحال محوشدن است.
©️ از: ایسنا (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
یک پژوهشگر و زبان شناس از خوانش بخشهایی از سنگنبشته «سراب سیاه» به خط پهلوی ساسانی اطلاع داد. پیشتر دربارهٔ نابودی این کتیبه، که در سرچشمهٔ رودخانه و تالاب قرار دارد و بخشی از سال زیر آب میرود و خطوط آن درحال محوشدن است، هشدار داده شده بود.
ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر آزاد، به دنبال انتشار گزارش ایسنا از وضعیت کتیبهٔ ساسانی سراب سیاه، که در معرض نابودی قرار دارد، خوانش این سنگنبشته را براساس عکسهایی که سیاوس آریا ـ پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی در استان فارس ـ در اختیار او قرار داده، انجام داده است. او به ایسنا گفت: متن این سنگنبشته بسیار آسیب دیده و عکسهایی از آن در اختیار ما قرار گرفته بود؛ پس ناچار بودیم از روی همین تصاویر به خوانش آن بپردازیم. دشواریِ دیگر دربارهٔ این عکس بهخاطر آن بود که کسی که این عکسها را تهیه کرده و آن را سیاقلم کرده آشنایی چندانی به خطوط پهلوی نداشته که این امر هر پژوهشگری را دچار خطای خوانش میکند.
او ادامه داد: از آنجا که تنها همین عکسهای یک دهه پیش در اختیار ما است و خود سنگنبشته دورهٔ ساسانی نیز در این ۱۰ سال بهشدت آسیب دیده، پس نتیجهٔ کار را باید از روی همین تصاویر داوری کرد. اتابکی گفت: این نخستین خوانش از بخش گسترده کتیبهٔ سراب سیاه شهرستان رستم است، که بیتردید میتواند در آینده تعاریف دیگری بهوسیلهٔ دیگر پژوهشگران ارائه شود. اما این خوانش راهگشای نوینی برای دیگر محققان است تا به نتایج بهتری از معنای این سنگنبشته دست یابند.
ترجمه بخشی از این سنگنوشته، که ابوالحسن اتابکی انجام داده، چنین است :
۱. این تقسیم کردن آب (بوسیله) یک مجرای آب (منگ)
۲. از چشمه زهاب (سرچشمه) به کشیدن
۳. آبها ... فراز باغ
۴. این پاداش
۵. کار ... (به) آیین ایزدادن
۶. شادان / کامیاب، پرگوهر؟
۷. .......................................
۸. ........................................
۹. ........................................
این پژوهشگر گفت: مهمتر از خوانش این کتیبه، پایندگی و نگهداری آن است که میراث گرانبهایی برای نسلهای آینده است و این آثار و دیگر آثار ارزشمندی که از نیاکان ما باقی مانده، تداعیکنندهٔ فرهنگ کهن ملتی است که هزاران سال در این خاک ریشه دارند.
دربارهٔ بازشناسیِ سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» شهرستان رستم گفته شده است: شهرستان رستم از شهرستانهای نوبنیاد استان است که در سمت شمال غربی استان فارس جای دارد و مرکز آن شهرستان مَصیری است. سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» در اندازۀ حدودی ۱۱۰ در ۱۰۰ سانتی متر با فاصلۀ ۱ متر و نیمی از سطح آب تراشیده شده است. هرچند در گذشته، این چشمه و تالاب در سطحی بالاتر و نزدیک سنگنبشته بوده و هنوز هم در زمان فصل پربارش یادگار ساسانیان به زیر آب میرود. سنگنبشته در ۹ رَج (سطر) و به دبیرۀ پهلوی ساسانی کتیبهای تراشیده شده است.
به گفتهٔ قامت محمودی، مدیرکل میراث فرهنگی شهرستان رستم، این سنگنبشته در حدود سال ۱۳۹۰ در فهرست میراث ملی ثبت شده است. این کتیبه بخشی از یک صخره است که سرچشمهٔ رودخانه و تالاب سراب سیاه بوده است و حدود ۵ ماه از سال از آب بیرون است و خطوط آن بر اثر فرسایش درحال محوشدن است.
©️ از: ایسنا (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)


29.04.202510:55
🍁 فرهنگستان: بهجای «پینکردن»، «سنجاقکردن» بگویید
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
در شبکههای اجتماعی، واژهٔ «پین» به قابلیتی گفته میشود که کاربران از طریق آن میتوانند پیامها یا فرستههای مهم را در بالای صفحه خود ثابت نگه دارند تا دسترسی به آنها آسانتر شود.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با توجه به همین کاربرد زیاد، واژهٔ «سنجاق» را معادل «پین» و «سنجاقکردن» را معادل فعل آن یعنی «پینکردن» تصویب کرد.
کاربران فارسیزبان بهجای عبارت pinned post نیز از «فرستهٔ سنجاقشده» استفاده کنند.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۲/۹) | #واژهشناسی
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
در شبکههای اجتماعی، واژهٔ «پین» به قابلیتی گفته میشود که کاربران از طریق آن میتوانند پیامها یا فرستههای مهم را در بالای صفحه خود ثابت نگه دارند تا دسترسی به آنها آسانتر شود.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با توجه به همین کاربرد زیاد، واژهٔ «سنجاق» را معادل «پین» و «سنجاقکردن» را معادل فعل آن یعنی «پینکردن» تصویب کرد.
کاربران فارسیزبان بهجای عبارت pinned post نیز از «فرستهٔ سنجاقشده» استفاده کنند.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۲/۹) | #واژهشناسی


19.04.202512:09
🍁 فرهنگستان برای «متروباس» معادل «(اتوبوس) قطاری» را تصویب کرد
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
بهتازگی بحثی دربارهٔ راهاندازی سامانهٔ اتوبوسرانی برای اتوبوسهای قطاری، که به نام «متروباس» شناخته میشوند، مطرح شده است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با شنیدن این خبر، دستبهکار شد و پس از بررسیهای لازم، معادل «اتوبوس قطاری» یا بهطور اختصاری «قطاری» را برای این واژه تصویب کرد.
[امیدواریم] همزمان با ورود این خودرو (متروباس)، معادل مصوب فرهنگستان هم در جامعه پذیرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۳۰) | #واژهشناسی
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
بهتازگی بحثی دربارهٔ راهاندازی سامانهٔ اتوبوسرانی برای اتوبوسهای قطاری، که به نام «متروباس» شناخته میشوند، مطرح شده است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با شنیدن این خبر، دستبهکار شد و پس از بررسیهای لازم، معادل «اتوبوس قطاری» یا بهطور اختصاری «قطاری» را برای این واژه تصویب کرد.
[امیدواریم] همزمان با ورود این خودرو (متروباس)، معادل مصوب فرهنگستان هم در جامعه پذیرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۳۰) | #واژهشناسی


08.04.202511:06
اخیراً سریال «نوجوانی» (۲۰۲۵) دو اصطلاح را بر سر زبانها انداخته است. این دو اصطلاح عبارتاند از:
Incel (involuntary celibate)
a member of a group of people on the internet who are unable to find sexual partners despite wanting them, and who express hate towards people whom they blame for this (+)
Manosphere (n)
websites and internet discussion groups that are concerned with men's interests and rights as opposed to women's, often connected with opposition to feminism or dislike of women (+)
این دو را به ترتیب چنین ترجمه کردهاند: «تجرد غیرارادی» و «فضای مردانه»
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه
Incel (involuntary celibate)
a member of a group of people on the internet who are unable to find sexual partners despite wanting them, and who express hate towards people whom they blame for this (+)
Manosphere (n)
websites and internet discussion groups that are concerned with men's interests and rights as opposed to women's, often connected with opposition to feminism or dislike of women (+)
این دو را به ترتیب چنین ترجمه کردهاند: «تجرد غیرارادی» و «فضای مردانه»
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه


03.04.202508:27
🍁 دولت ترامپ: قانون زبانیِ کِبِک مانع تجارت است
دفتر نماینده تجاری ایالات متحده فهرست سالانه خود از موانع تجارت جهانی را سهشنبه منتشر کرد. (۱۴۰۴/۱/۱۲) این فهرست شامل قانون بحثبرانگیز زبانیِ کبک، لایحه ۹۶، هم هست. (+)
مارک کارنی، نخستوزیر کانادا، گفته است: زبان و فرهنگ و مدیریت حفاظت از زبان فرانسوی در هیچ مذاکرهٔ تجاری با ایالات متحده «روی میز نیست».
دولت کِبِک در سال ۲۰۲۲ قانونی را برای محافظت از زبان فرانسوی، زبان رسمی کبک، تصویب کرد، که به «لایحه ۹۶» معروف است. این قانون کاربستِ زبان انگلیسی را در تجارت، خدمات دولتی و ... محدود و زبان فرانسوی را تقویت میکند.
#️⃣ #زبان_و_سیاست #زبان_انگلیسی #زبان_فرانسوی
دفتر نماینده تجاری ایالات متحده فهرست سالانه خود از موانع تجارت جهانی را سهشنبه منتشر کرد. (۱۴۰۴/۱/۱۲) این فهرست شامل قانون بحثبرانگیز زبانیِ کبک، لایحه ۹۶، هم هست. (+)
مارک کارنی، نخستوزیر کانادا، گفته است: زبان و فرهنگ و مدیریت حفاظت از زبان فرانسوی در هیچ مذاکرهٔ تجاری با ایالات متحده «روی میز نیست».
دولت کِبِک در سال ۲۰۲۲ قانونی را برای محافظت از زبان فرانسوی، زبان رسمی کبک، تصویب کرد، که به «لایحه ۹۶» معروف است. این قانون کاربستِ زبان انگلیسی را در تجارت، خدمات دولتی و ... محدود و زبان فرانسوی را تقویت میکند.
#️⃣ #زبان_و_سیاست #زبان_انگلیسی #زبان_فرانسوی


29.03.202509:23
📚 سیر تاریخی تحولات اجتماعی زبان فارسی (۱۴۰۳)
✍🏻 بهمن زندی
زبان و جامعه کاملاً بر هم تأثیرگذار هستند. نقش اصلیِ زبانشناسیِ اجتماعی بررسیِ همین تعاملات میان زبان و جامعه و رصد تحولات اجتماعی است تا بتوان تحولات اجتماعی را تبیین و تفسیر کرد. از این رو، برای مطالعۀ جامعۀ امروز ایران و با توجه به درهمتنیدگیِ زبان و جامعه سیر تحولات زبانی ــ اجتماعیِ ایران از آغاز تاکنون را بررسی کرد.
برای نیل به چنین هدفی، نویسندۀ کتاب حاضر دیدگاهی کلان و درزمانی به رابطۀ زبان فارسی و اجتماع پیرامون آن اتخاذ کرده است و ضروری دانسته است برای درک بهتر مسائل کنونیِ زبان فارسی و جامعۀ ایران، به سیر تحولات زبانی ــ اجتماعی در طول تاریخ بپردازد. با چنین رویکردی، میتوان تصویری تمامنما از اوضاع زبانهای مطرح در ایران، بهخصوص زبان فارسی، ارائه کرد و مسائل اجتماعیِ این زبان را با دقت بیشتری بررسی کرد. در نهایت، نویسنده سعی میکند بر اساس مطالعات انجامشده راهکارهایی بهتر و مناسبتر برای حل مسائلِ روز زبانی ــ اجتماعی ارائه دهد. (نشر لوگوس)
🔗 فهرست و مقدمۀ کتاب را در اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
✍🏻 بهمن زندی
زبان و جامعه کاملاً بر هم تأثیرگذار هستند. نقش اصلیِ زبانشناسیِ اجتماعی بررسیِ همین تعاملات میان زبان و جامعه و رصد تحولات اجتماعی است تا بتوان تحولات اجتماعی را تبیین و تفسیر کرد. از این رو، برای مطالعۀ جامعۀ امروز ایران و با توجه به درهمتنیدگیِ زبان و جامعه سیر تحولات زبانی ــ اجتماعیِ ایران از آغاز تاکنون را بررسی کرد.
برای نیل به چنین هدفی، نویسندۀ کتاب حاضر دیدگاهی کلان و درزمانی به رابطۀ زبان فارسی و اجتماع پیرامون آن اتخاذ کرده است و ضروری دانسته است برای درک بهتر مسائل کنونیِ زبان فارسی و جامعۀ ایران، به سیر تحولات زبانی ــ اجتماعی در طول تاریخ بپردازد. با چنین رویکردی، میتوان تصویری تمامنما از اوضاع زبانهای مطرح در ایران، بهخصوص زبان فارسی، ارائه کرد و مسائل اجتماعیِ این زبان را با دقت بیشتری بررسی کرد. در نهایت، نویسنده سعی میکند بر اساس مطالعات انجامشده راهکارهایی بهتر و مناسبتر برای حل مسائلِ روز زبانی ــ اجتماعی ارائه دهد. (نشر لوگوس)
🔗 فهرست و مقدمۀ کتاب را در اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه


20.03.202509:02
🍁 نوروز مبارک باد!
25.04.202508:33
📚 زبان زنانه در سینما: پژوهشی با رویکرد مطالعات فرهنگی (۱۴۰۴)
▪️ (فهرست و مقدمۀ کتاب)
✍🏻 شیما بحرینی
🔗 نشر کرگدن
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
▪️ (فهرست و مقدمۀ کتاب)
✍🏻 شیما بحرینی
🔗 نشر کرگدن
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
无法访问
媒体内容
媒体内容
16.04.202510:51
🍁 سخنان «غیرعلمی» میرجلالالدین کزازی دربارهٔ زبان فارسی
«زبان پارسی از دید من زبانی است که با هیچ زبانی دیگر در جهان سنجیدنی است، اما همتای آن نیست. من دانشورانه به برهان بارها گفتهام و نوشتهام که زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است در میان زبانهای شناختهشده. زبان پارسی به پَرند میماند، به نرمی، به نغزی، به زبیایی پرند، که بافتهای است ابریشمین. زبانهای دیگر در سنجش با این زبان به پلاس میمانند، که بافتهای است ستبر، درشت، دلآزار.» (فروردین ۱۴۰۴)
💡 پسنوشت: اینکه زبانی به «زیبایی پرند» یا به «دلآزاری پلاس» است از حیطهٔ علم خارج است، چون قابل بررسی علمی نیست. و دیگر اینکه، آن بخش از دیدگاه او که قابل بررسی است («زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است») هم مورد تأیید زبانشناسان نیست.
#⃣ #زبان_فارسی #اطلاعات_غلط
«زبان پارسی از دید من زبانی است که با هیچ زبانی دیگر در جهان سنجیدنی است، اما همتای آن نیست. من دانشورانه به برهان بارها گفتهام و نوشتهام که زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است در میان زبانهای شناختهشده. زبان پارسی به پَرند میماند، به نرمی، به نغزی، به زبیایی پرند، که بافتهای است ابریشمین. زبانهای دیگر در سنجش با این زبان به پلاس میمانند، که بافتهای است ستبر، درشت، دلآزار.» (فروردین ۱۴۰۴)
💡 پسنوشت: اینکه زبانی به «زیبایی پرند» یا به «دلآزاری پلاس» است از حیطهٔ علم خارج است، چون قابل بررسی علمی نیست. و دیگر اینکه، آن بخش از دیدگاه او که قابل بررسی است («زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است») هم مورد تأیید زبانشناسان نیست.
#⃣ #زبان_فارسی #اطلاعات_غلط


06.04.202519:25
🍁 فرهنگستان: «گلپاک» معادل مصوّب «کلینشیت» است
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
براساس مصوبهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۹۴، واژهٔ «گلپاک» جایگزین فارسیِ اصطلاح پرکاربرد «کلینشیت» در فوتبال تصویب شد.
این واژه به عملکرد دروازهبانی اطلاق میشود که در یک بازی یا دورهٔ مشخص، موفق به بسته نگهداشتن دروازه خود میشود و هیچ گلی دریافت نمیکند.
انتظار میرود در گزارشهای ورزشی، تحلیلها و اخبار فوتبالی، واژهٔ «گلپاک» جایگزین کلمهٔ انگلیسیِ «کلینشیت» شود.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #واژهشناسی
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
براساس مصوبهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۹۴، واژهٔ «گلپاک» جایگزین فارسیِ اصطلاح پرکاربرد «کلینشیت» در فوتبال تصویب شد.
این واژه به عملکرد دروازهبانی اطلاق میشود که در یک بازی یا دورهٔ مشخص، موفق به بسته نگهداشتن دروازه خود میشود و هیچ گلی دریافت نمیکند.
انتظار میرود در گزارشهای ورزشی، تحلیلها و اخبار فوتبالی، واژهٔ «گلپاک» جایگزین کلمهٔ انگلیسیِ «کلینشیت» شود.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #واژهشناسی
01.04.202506:58
🍁 استفاده نیاکان ما از زبان برای ارتباط کلامی ۱۳۵ هزار سال پیش آغاز شد
✍🏻 ویشوام سانکاران:
براساس یک بررسیِ جدید از دادههای ژنومی، انسانهای نخستین ممکن است استفاده از زبان برای ارتباط را بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش آغاز کرده باشند.
حدود هفت هزار زبان شناساییشده در سراسر جهان صحبت میشود که پژوهشگران میگویند همهٔ آنها ریشهای مشترک دارند و به زمانی بازمیگردند که گروههای انسان نخستین شروع به گسترش در سراسر جهان کردند. نیاکان ما طی میلیونها سال تکامل، تواناییِ شناختی برای زبان را توسعه دادند و واژگان و دستور زبان را در قالب یک نظام بیانی با هم ترکیب کردند.
ظرفیت سخنگفتن در انسانها دستکم ۱۳۵ هزار سال پیش پدیدار شد؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار سال پس از آنکه این گونه برای نخستینبار در آفریقا ظهور کرد.
بررسیِ جدید که در مجله «فرانتیرز این سایکولوژی» (Frontiers in Psychology) شرح داده شده است، بیش از ۱۲ مطالعه ژنتیکی منتشرشده در ۱۸ سال گذشته را بررسی کرده و نشان میدهد که نخستین انشعاب انسانها احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
پس از آنکه گروههای نخستین انسانی از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا شدند، هر زیرجمعیت دچار تغییرات ژنتیکی شد.
شیگرو میاگاوا، یکی از نویسندگان این مقاله از مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در ایالات متحده، گفت: «هر جمعیتی که در سراسر جهان منشعب شد، زبان انسانی دارد و همهٔ زبانها با هم ارتباط دارند.» دکتر میاگاوا توضیح داد: «فکر میکنم با میزان بالایی از اطمینان بتوان گفت که نخستین انشعاب، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داد، بنابراین ظرفیت زبانیِ انسان باید تا آن زمان یا حتی پیش از آن وجود داشته باشد.»
۱۵ مطالعه ژنومی که در این پژوهش بررسی شدهاند بهطور مشترک نشان میدهند که نخستین انشعابهای جغرافیایی چه زمانی آغاز شدهاند. پژوهشگران با تجزیه و تحلیل تنوعهای ژنتیکی توضیح دادهشده در این بررسیها توانستند زمان احتمالی را تخمین بزنند که در آن، هوموساپینس [انسان خردمند] هنوز یک گروه یکپارچه و بدون تقسیمات منطقهای بود. آنها میگویند دادهها نشان میدهند نخستین انشعاب احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
آنها میگویند: «مطالعات اخیر در سطح ژنوم دربارهٔ واگرایی اولیه هوموساپینس که بر اساس چندریختی [یا پلیمورفیسمهای] تکنوکلئوتیدی انجام شد، نشان میدهد که نخستین تقسیم جمعیتی در میان هوموساپینس از شاخهٔ اولیه تقریباً ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.»
از آنجا که تمام گسترشهای بعدی گروههای انسانی به جمعیتهایی با تواناییِ زبانی کامل منجر شد، دانشمندان گمان میکنند ظرفیت زبان بهعنوان ابزاری برای ارتباط، در آخرین زمان ممکن، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش، قبل از نخستین انشعاب، وجود داشته است.
پژوهشگران نتیجهگیری میکنند: «اگر ظرفیت زبانی در زمان دیرتری توسعه یافته بود، انتظار داشتیم که برخی جمعیتهای انسان مدرن بدون زبان باشند، یا شیوهای کاملاً متفاوت از ارتباط داشته باشند، اما چنین چیزی وجود ندارد.»
«بر اساس حد پایین ۱۳۵ هزار سال برای زبان، ما پیشنهاد میکنیم که زبان ممکن است باعث ظهور گستردهٔ رفتارهای مدرن انسانی حدود ۱۰۰ هزار سال پیش شده باشد.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۴/۱/۱۱)
✍🏻 ویشوام سانکاران:
براساس یک بررسیِ جدید از دادههای ژنومی، انسانهای نخستین ممکن است استفاده از زبان برای ارتباط را بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش آغاز کرده باشند.
حدود هفت هزار زبان شناساییشده در سراسر جهان صحبت میشود که پژوهشگران میگویند همهٔ آنها ریشهای مشترک دارند و به زمانی بازمیگردند که گروههای انسان نخستین شروع به گسترش در سراسر جهان کردند. نیاکان ما طی میلیونها سال تکامل، تواناییِ شناختی برای زبان را توسعه دادند و واژگان و دستور زبان را در قالب یک نظام بیانی با هم ترکیب کردند.
ظرفیت سخنگفتن در انسانها دستکم ۱۳۵ هزار سال پیش پدیدار شد؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار سال پس از آنکه این گونه برای نخستینبار در آفریقا ظهور کرد.
بررسیِ جدید که در مجله «فرانتیرز این سایکولوژی» (Frontiers in Psychology) شرح داده شده است، بیش از ۱۲ مطالعه ژنتیکی منتشرشده در ۱۸ سال گذشته را بررسی کرده و نشان میدهد که نخستین انشعاب انسانها احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
پس از آنکه گروههای نخستین انسانی از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا شدند، هر زیرجمعیت دچار تغییرات ژنتیکی شد.
شیگرو میاگاوا، یکی از نویسندگان این مقاله از مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در ایالات متحده، گفت: «هر جمعیتی که در سراسر جهان منشعب شد، زبان انسانی دارد و همهٔ زبانها با هم ارتباط دارند.» دکتر میاگاوا توضیح داد: «فکر میکنم با میزان بالایی از اطمینان بتوان گفت که نخستین انشعاب، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داد، بنابراین ظرفیت زبانیِ انسان باید تا آن زمان یا حتی پیش از آن وجود داشته باشد.»
۱۵ مطالعه ژنومی که در این پژوهش بررسی شدهاند بهطور مشترک نشان میدهند که نخستین انشعابهای جغرافیایی چه زمانی آغاز شدهاند. پژوهشگران با تجزیه و تحلیل تنوعهای ژنتیکی توضیح دادهشده در این بررسیها توانستند زمان احتمالی را تخمین بزنند که در آن، هوموساپینس [انسان خردمند] هنوز یک گروه یکپارچه و بدون تقسیمات منطقهای بود. آنها میگویند دادهها نشان میدهند نخستین انشعاب احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
آنها میگویند: «مطالعات اخیر در سطح ژنوم دربارهٔ واگرایی اولیه هوموساپینس که بر اساس چندریختی [یا پلیمورفیسمهای] تکنوکلئوتیدی انجام شد، نشان میدهد که نخستین تقسیم جمعیتی در میان هوموساپینس از شاخهٔ اولیه تقریباً ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.»
از آنجا که تمام گسترشهای بعدی گروههای انسانی به جمعیتهایی با تواناییِ زبانی کامل منجر شد، دانشمندان گمان میکنند ظرفیت زبان بهعنوان ابزاری برای ارتباط، در آخرین زمان ممکن، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش، قبل از نخستین انشعاب، وجود داشته است.
پژوهشگران نتیجهگیری میکنند: «اگر ظرفیت زبانی در زمان دیرتری توسعه یافته بود، انتظار داشتیم که برخی جمعیتهای انسان مدرن بدون زبان باشند، یا شیوهای کاملاً متفاوت از ارتباط داشته باشند، اما چنین چیزی وجود ندارد.»
«بر اساس حد پایین ۱۳۵ هزار سال برای زبان، ما پیشنهاد میکنیم که زبان ممکن است باعث ظهور گستردهٔ رفتارهای مدرن انسانی حدود ۱۰۰ هزار سال پیش شده باشد.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۴/۱/۱۱)


27.03.202521:59
🍁 فرهنگ آکسفورد واژهٔ ترجمهناپذیر «گیگیل» را وارد انگلیسی کرد
گاهی برای توصیف چیزی یا وضعیتی کلمه کم میآوریم. این اتفاق ممکن است در هر زبانی بیفتد. مثلاً برای توصیف احساسمان در زمان دیدن موجودی فوقالعاده دوستداشتنی، مثلاً گربهای ملوس، چه تکواژهای داریم؟ فرهنگ انگلیسی آکسفورد برای پرکردن جای خالی این کلمه در زبان انگلیسی واژهای را از زبان تاگالوگ فلیپین وام گرفته و به فهرست کلمات «ترجمهناپذیر» خود اضافه کرده است: «گیگیل» (Gigil)
در فرهنگ آکسفورد آمده است که «گیگیل» احساسی فوقالعاده شدید است که سراسر وجود را فرا میگیرد، احساسی که میتواند ناشی از خشم از چیزی باشد، یا برعکس ناشی از شوق یا لذت، مثلاً هنگام دیدنِ شخص یا چیزی بسیار عزیز و دوستداشتنی، احساسی که باعث میشود مشتهایمان را گره کنیم، دندانهایمان را به هم فشار دهیم یا موجودی عزیز و دوستداشتنی را محکم در آغوش بفشاریم یا بخواهیم آن را نیشگون بگیریم. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۴/۱/۷)
🔗 Gigil: An intense feeling caused by anger, eagerness, or the pleasure of seeing sb or sth cute or adorable ... (OED)
#️⃣ #واژهشناسی #ترجمهناپذیری
گاهی برای توصیف چیزی یا وضعیتی کلمه کم میآوریم. این اتفاق ممکن است در هر زبانی بیفتد. مثلاً برای توصیف احساسمان در زمان دیدن موجودی فوقالعاده دوستداشتنی، مثلاً گربهای ملوس، چه تکواژهای داریم؟ فرهنگ انگلیسی آکسفورد برای پرکردن جای خالی این کلمه در زبان انگلیسی واژهای را از زبان تاگالوگ فلیپین وام گرفته و به فهرست کلمات «ترجمهناپذیر» خود اضافه کرده است: «گیگیل» (Gigil)
در فرهنگ آکسفورد آمده است که «گیگیل» احساسی فوقالعاده شدید است که سراسر وجود را فرا میگیرد، احساسی که میتواند ناشی از خشم از چیزی باشد، یا برعکس ناشی از شوق یا لذت، مثلاً هنگام دیدنِ شخص یا چیزی بسیار عزیز و دوستداشتنی، احساسی که باعث میشود مشتهایمان را گره کنیم، دندانهایمان را به هم فشار دهیم یا موجودی عزیز و دوستداشتنی را محکم در آغوش بفشاریم یا بخواهیم آن را نیشگون بگیریم. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۴/۱/۷)
🔗 Gigil: An intense feeling caused by anger, eagerness, or the pleasure of seeing sb or sth cute or adorable ... (OED)
#️⃣ #واژهشناسی #ترجمهناپذیری
27.02.202519:38
🍁 یادگیریِ زبان دوم زوال عقل را به تأخیر میاندازد
یادگیریِ زبان دوم به ذخیره شناختی، یعنی قابلیت مغز برای سازگاری و حفظ عملکرد شناختی، کمک میکند
فعال نگهداشتن ذهن یکی از این مهمترین راهکارها برای مبارزه با زوال عقل است و حالا تحقیقات نشان دادهاند صحبتکردن به زبان دوم هم میتواند زوال عقل را به تأخیر بیندازد.
مطالعات نشان دادهاند که بازیهای فکری، جدول حل کردن یا پازل درست کردن همگی میتوانند در کاهش خطر ابتلا به زوال عقل مؤثر باشند. به گزارش نیویورکپست، اینک پژوهشی جدید یک ردیف دیگر نیز به این فهرست افزوده و آن سخن گفتن به زبان دیگر است.
ناتالی فیلیپس، استاد روانشناسی در دانشگاه کنکوردیا در مونترال، میگوید: «شواهد فزاینده نشان میدهد بزرگسالان مسنتر که بیش از یک زبان صحبت میکنند، نسبت به سایرین در مقابله با زوال عقل، برتری آشکاری دارند.»
دانشمندان مدتها است که به ارتباط احتمالی بین دوزبانهبودن و زوال عقل پی بردهاند، چرا که الِن بیالیستوک، روانشناس کانادایی و همکارانش، در سال ۲۰۰۷ سوابق ۱۸۴ بیمار مبتلا به زوال عقل را بررسی کردند و متوجه شدند کسانی که دوزبانه بودند، علائم بیماری را چهار سال دیرتر از همتایان تکزبانهٔ خود نشان دادند، اما مشخص نبود که آیا عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیلاند یا خیر، تا اینکه یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ در هند هم این یافتهها را تأیید کرد و دریافت که افراد دوزبانه، صرفنظر از شغل، جنسیت، تحصیلات و محل سکونت آنها، علائم زوال عقل را ۴.۵ سال دیرتر از افراد تکزبانه نشان دادند.
البته دلیل این تأثیر همچنان مشخص نبود تا اینکه دانشمندان اخیراً به نتایج جالبی دست یافتند. فیلیپس و همکارانش با استفاده از تکنیکهای پیشرفته اسکن مغز، متوجه شدند دوزبانهبودن میتواند به سه روش اصلی به جلوگیری از زوال عقل کمک کند:
اول اینکه، ذخایر مغزی را تقویت میکند، یعنی مغز برای تحمل آسیبها قبل از اینکه به نقطه بحرانی برسد، توانایی بیشتری پیدا میکند.
دوم، به ذخایر شناختی کمک میکند که به معنای توانایی مغز برای تطبیق و حفظ عملکرد ذهنی حتی در صورت تغییرات یا آسیبهای مرتبط با پیری است.
فیلیپس این دو را با هم مقایسه کرد و گفت: «اگر ذخایر مغزی را با ذخایر شناختی مقایسه کنید، مثل مقایسه یک مزیت سختافزاری با یک مزیت نرمافزاری است. یعنی ذخایر مغزی مانند سختافزار کامپیوتر است (که کارهای پایه را انجام میدهد) و ذخایر شناختی مانند نرمافزار است (که به مغز کمک میکند تا با تغییرات و مشکلات مقابله کند).
وقتی افراد دوزبانه یک کلمه به زبان یکی از زبانها میشنوند، مغزشان بهطور خودکار کلمات مشابه در هر دو زبان را به یاد میآورد. مثلاً کسی که به انگلیسی و فرانسوی مسلط است و کلمه for را میشنود، ممکن است ناخودآگاه کلمات forage و forêt (که در فرانسوی به معنای حفاری و جنگل است) را هم به یاد بیاورد. این کار که ذهن مدام در حال جابهجاکردن اطلاعات است باعث میشود که شبکههای مغزی که مسئول حافظه و عملکرد مغزند، تقویت شوند. تقویت این شبکهها به مغز کمک میکند تا آثار منفیِ زوال عقل را جبران کند.
سوم و در نهایت اینکه، دوزبانهبودن باعث میشود مغز بهتر بتواند با چالشها مقابله کند و سالمتر بماند.
تیم فیلیپس دریافت حجم ناحیه هیپوکامپ مغز افراد دوزبانه در مقایسه با افراد تکزبانه، هنگام پیشرفت مشکلات شناختی، کمتر کاهش یافت و این موضوع از این جهت جالب است که هیپوکامپ، مرکز زبان نیست، بلکه مرکز حافظه است.
البته محققان تأکید میکنند اگرچه دوزبانهبودن باعث میشود مغز برای مقابله با مشکلات بیماری بهتر عمل کند، این به معنای جلوگیری از زوال عقل نیست، بلکه تنها شروع آن را به تأخیر میاندازد.
مطالعهٔ فیلیپس در مجلهٔ «دوزبانگی: زبان و شناخت» (Bilingualism: Language and Cognition) منتشر شد.
تحقیقات نشان میدهد که دوزبانهبودن از سنین کودکی در مقایسه با یادگیریِ زبان دوم در بزرگسالی، در زمینهٔ محافظت در برابر زوال عقل اثربخشتر است، زیرا تغییر زبان از سنین پایین آغاز شده و بهطور مداوم ادامه داشته است. با این حال، به این معنا نیست که مزایای از تمرین ذهنیِ یادگیریِ زبان جدید در بزرگسالی بهرهمند نخواهید شد. به یاد داشته باشید «هر کاری که برای مغز سخت است، در نهایت برایش مفید است.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۳/۱۲/۳)
#️⃣ #آموزش_زبان #دوزبانگی
یادگیریِ زبان دوم به ذخیره شناختی، یعنی قابلیت مغز برای سازگاری و حفظ عملکرد شناختی، کمک میکند
فعال نگهداشتن ذهن یکی از این مهمترین راهکارها برای مبارزه با زوال عقل است و حالا تحقیقات نشان دادهاند صحبتکردن به زبان دوم هم میتواند زوال عقل را به تأخیر بیندازد.
مطالعات نشان دادهاند که بازیهای فکری، جدول حل کردن یا پازل درست کردن همگی میتوانند در کاهش خطر ابتلا به زوال عقل مؤثر باشند. به گزارش نیویورکپست، اینک پژوهشی جدید یک ردیف دیگر نیز به این فهرست افزوده و آن سخن گفتن به زبان دیگر است.
ناتالی فیلیپس، استاد روانشناسی در دانشگاه کنکوردیا در مونترال، میگوید: «شواهد فزاینده نشان میدهد بزرگسالان مسنتر که بیش از یک زبان صحبت میکنند، نسبت به سایرین در مقابله با زوال عقل، برتری آشکاری دارند.»
دانشمندان مدتها است که به ارتباط احتمالی بین دوزبانهبودن و زوال عقل پی بردهاند، چرا که الِن بیالیستوک، روانشناس کانادایی و همکارانش، در سال ۲۰۰۷ سوابق ۱۸۴ بیمار مبتلا به زوال عقل را بررسی کردند و متوجه شدند کسانی که دوزبانه بودند، علائم بیماری را چهار سال دیرتر از همتایان تکزبانهٔ خود نشان دادند، اما مشخص نبود که آیا عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیلاند یا خیر، تا اینکه یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ در هند هم این یافتهها را تأیید کرد و دریافت که افراد دوزبانه، صرفنظر از شغل، جنسیت، تحصیلات و محل سکونت آنها، علائم زوال عقل را ۴.۵ سال دیرتر از افراد تکزبانه نشان دادند.
البته دلیل این تأثیر همچنان مشخص نبود تا اینکه دانشمندان اخیراً به نتایج جالبی دست یافتند. فیلیپس و همکارانش با استفاده از تکنیکهای پیشرفته اسکن مغز، متوجه شدند دوزبانهبودن میتواند به سه روش اصلی به جلوگیری از زوال عقل کمک کند:
اول اینکه، ذخایر مغزی را تقویت میکند، یعنی مغز برای تحمل آسیبها قبل از اینکه به نقطه بحرانی برسد، توانایی بیشتری پیدا میکند.
دوم، به ذخایر شناختی کمک میکند که به معنای توانایی مغز برای تطبیق و حفظ عملکرد ذهنی حتی در صورت تغییرات یا آسیبهای مرتبط با پیری است.
فیلیپس این دو را با هم مقایسه کرد و گفت: «اگر ذخایر مغزی را با ذخایر شناختی مقایسه کنید، مثل مقایسه یک مزیت سختافزاری با یک مزیت نرمافزاری است. یعنی ذخایر مغزی مانند سختافزار کامپیوتر است (که کارهای پایه را انجام میدهد) و ذخایر شناختی مانند نرمافزار است (که به مغز کمک میکند تا با تغییرات و مشکلات مقابله کند).
وقتی افراد دوزبانه یک کلمه به زبان یکی از زبانها میشنوند، مغزشان بهطور خودکار کلمات مشابه در هر دو زبان را به یاد میآورد. مثلاً کسی که به انگلیسی و فرانسوی مسلط است و کلمه for را میشنود، ممکن است ناخودآگاه کلمات forage و forêt (که در فرانسوی به معنای حفاری و جنگل است) را هم به یاد بیاورد. این کار که ذهن مدام در حال جابهجاکردن اطلاعات است باعث میشود که شبکههای مغزی که مسئول حافظه و عملکرد مغزند، تقویت شوند. تقویت این شبکهها به مغز کمک میکند تا آثار منفیِ زوال عقل را جبران کند.
سوم و در نهایت اینکه، دوزبانهبودن باعث میشود مغز بهتر بتواند با چالشها مقابله کند و سالمتر بماند.
تیم فیلیپس دریافت حجم ناحیه هیپوکامپ مغز افراد دوزبانه در مقایسه با افراد تکزبانه، هنگام پیشرفت مشکلات شناختی، کمتر کاهش یافت و این موضوع از این جهت جالب است که هیپوکامپ، مرکز زبان نیست، بلکه مرکز حافظه است.
البته محققان تأکید میکنند اگرچه دوزبانهبودن باعث میشود مغز برای مقابله با مشکلات بیماری بهتر عمل کند، این به معنای جلوگیری از زوال عقل نیست، بلکه تنها شروع آن را به تأخیر میاندازد.
مطالعهٔ فیلیپس در مجلهٔ «دوزبانگی: زبان و شناخت» (Bilingualism: Language and Cognition) منتشر شد.
تحقیقات نشان میدهد که دوزبانهبودن از سنین کودکی در مقایسه با یادگیریِ زبان دوم در بزرگسالی، در زمینهٔ محافظت در برابر زوال عقل اثربخشتر است، زیرا تغییر زبان از سنین پایین آغاز شده و بهطور مداوم ادامه داشته است. با این حال، به این معنا نیست که مزایای از تمرین ذهنیِ یادگیریِ زبان جدید در بزرگسالی بهرهمند نخواهید شد. به یاد داشته باشید «هر کاری که برای مغز سخت است، در نهایت برایش مفید است.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۳/۱۲/۳)
#️⃣ #آموزش_زبان #دوزبانگی
显示 1 - 24 共 35
登录以解锁更多功能。