آن شب من در کنار درخت بید به خاطره های شیرین زندگی ام که در کنار تو توانستم تجربه کنم اندوختم.
نشسته بودم و به انعکاس درخت در آب رودخانه نگاه میکردم ، شاخه هایش طوری به پایین خم شده بودند که من فکر کردم نکند دلیلش پایان تلخ داستانم با گل بهاریم باشد ؟
لحظهای نگاهم به آسمان شبی دوخته شد که
هر لحظه ممکن بود ببارد و من بازهم فکر کردم که نکند دلیل بارشش پایان تلخ داستان من باشد ؟ رزهای قرمز کنار رودخانه را میتوانستم ببینم و آن رز ها مرا یاد او انداخت ، گل مورد علاقه عزیزترینم بود.
و عزیزترینم با وجود تمام اخلاق های خوب و بدش ، با تمام رفتارهایش و با تمام اتفاقاتی که بینمان افتاد موندگار بود و این موندگار بودنش که دیگر نداشتمش بیشتر باعث اندوهگین شدنم میشد.
اوکی با هیچ کلمه ای نمیتونم ادیتو تحسینش کنم جوری که هرچقدرم نگاه کنی تکراری نمیشه یا هر ثانیه به ثانیه ادیت چشمگیر و بینقص بود اخه ادم میمونه از کدوم قسمتش تحسینش کنه
17.03.202521:12
فیوترین ادیت از تهکوک و یا فیکشن میرسه به ادیت و فیک گابریل
17.03.202521:09
فاک.. چجوری انقدر بینقص ادیتو زدی؟!
17.03.202521:10
من سر این دارم حرص میخورم که خودمو اماده کزده بودم ساعت هشت بیام پست جدیدو ببینم و بعد چون سرم شلوغ بوده یادم رفته
17.03.202521:11
فیومه بدجور فیومه این کیفیت ادیت ، بینقص بودن عکس ، هماهنگ بودن اینکه از فیکشنه ادیت مشخصه کاملا ولی تهکوکه توی فیکشن و ادیتتو میپرستم