من چراغ‌ها را روشن میکنم.
09.05.202516:29
«وقتی تو هستی، دیگه غروبِ جمعه، غروبِ جمعه نیست. شاید حتی روزِ اولِ عیده.»
03.05.202508:25
الان که توی مسیر آگاهی‌ام، دلم می‌خواد دوستایی داشته باشم که تو این مسیرن. اونایی که اول از همه به خودشون نگاه میکنن و تلاش میکنن ازش سر دربیارن. آدمایی که کتابای خوب می‌خونن، پادکستای خوب گوش می‌دن، باشگاه می‌رن، مراقب سلامت جسم و روانشونن، اونایی که صبحا یه دلیل پیدا میکنن برای بیدار شدن. آدمایی که حتی تو روزای بد، دست از تلاش نمی‌کشن.
转发自:
FOu!
01.05.202520:59
" من عاشق آدمایی‌ام که محبت و علاقشون و با کارای کوچیک مدام نشون می‌دن. اونایی که فیلم و استاپ میکنن تا توام بیای، خوراکی مورد علاقتو می‌خرن، درو واست نگه می‌دارن، تاریخ تولدت یادشونه و تبریک می‌گن، رندوم حالتو می‌پرسن، منتظر می‌مونن بند کفشتو ببندی و تو هر موقعیتی حواسشون بهت هست. اینا واقعی‌ان، واقعی."
30.04.202520:08
حسی که آدما بعدِ آگاهی دارن، بی‌نظیره. مثلا خواهر من امروز فهمیده بود اضطرابش از کجا میاد. انگار سرِ نخِ یه کلافِ گره‌خورده رو پیدا کرده بود. کلافی که می‌شد باهاش یه کلاه و شال گردن قشنگ بافت. آره خلاصه.
28.04.202503:34
چون مرگ، زیادی بیخِ گوشمون پرسه می‌زنه، بهتره کمی سخاوتمندانه‌تر به همدیگه عشق بورزیم.
09.05.202504:55
دوباره از جام بلند شدم تا شروع کنم. آخه بعضیامون، چاره‌ای جز قوی موندن نداریم. داریم؟
03.05.202508:10
خیلی جالبه. وقتی تو یه مسیری رو می‌ری، ناخودآگاه دلت می‌خواد کسایی دورت باشن که به نحوی به اون مسیر مربوطن. انگار بهت انرژی می‌دن، تو رو فعال‌تر میکنن، انگار هُلت می‌دن؛ در حالی که شاید دستِ هیچ‌کدومشون پشتِ کمرت نباشه.
01.05.202520:59
یادت نره جلوتر که رفتی و جنگجویِ بهتری شدی، باز هم خودت رو بغل کنی. خب؟
01.05.202516:38
از اعماق قلبم برای همهٔ کنکوریا آرزوی رسیدن به چیزی که براش تلاش کردن و استحقاقش رو دارن میکنم. امیدوارم قبل از هرچیزی، با شرایط روحی و روانی مساعدی سر جلسه حاضر بشین و یادتون باشه که بیرون از اون حوزه، بیرون از اون چهارساعت، شما ارزشمند و دوست داشتنی هستین.
30.04.202508:46
«چند بار شده که آدم‌ها دست به قلم یا قلم‌مو ببرند، چون نمی‌توانستند ماشه را بکشند؟»
27.04.202511:50
«در عزای وطنم، شریکم🖤»
#بندرعباس
#بندرعباس
08.05.202517:32
تا حالا در حینِ حموم کردن گریه کردید؟
احساس میکنم نقطه اوج ناراحت بودن همینه.
+آوا.
احساس میکنم نقطه اوج ناراحت بودن همینه.
+آوا.
01.05.202520:56
کنکور جدا از اینکه هم جسمی و هم روانی من رو مورد تهاجم خودش قرار داد، شاید اولین جبهه نبردی بود که توش برایِ «خودم» جنگیدم. گاهی عمیقا خسته، بی‌پناه، زخمی، اما برایِ «خودم».
30.04.202520:11
ولی تا وقتی نمی‌دونی چیه طنابش میکنی میندازی دور گردنت
30.04.202507:34
«عبور میکنی و ادامه می‌دی و بعد یه مدت که به خودت نگاه میکنی، می‌بینی چقدر بزرگ‌تر شدی.»
26.04.202517:51
«تا ابد، درود بر چایی.»
03.05.202508:59
توی معرفی آخرین کتابی که میلکان به نام «ساعت دل» منتشر کرده، خوندم که نویسنده و روان‌درمانگر مشهور، اروین د یالوم، داره حافظه‌ش رو از دست می‌ده و این احتمالا آخرین کتابیه که ازش منتشر می‌شه. طورِ عجیبی غم من رو گرفته. کاش بعضی آدم‌ها رو می‌شد برایِ همیشه نگه داشت.
02.05.202504:46
آرزو میکنم یکی بیاد تو زندگیتون که براتون گل بخره، تک تک جزئیات شما رو یادش بمونه، بدون میکاپ که میبینتتون کلی ذوق کنه و بگه چقدر قشنگترین، پا به پاتون بچگی کنه، وقتی حالتون بده در هر شرایطی که هست خودش رو برسونه.
-Elham
-Elham
01.05.202518:27
مرا به شدت دوست داشته باش، به شدت. خودت را در آرامش و نور این زندگی که به هردومان هدیه شده تسکین بده. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه سرنوشت را بپذیریم بی آنکه به زانو در آییم. این طور دوستت داشته‌ام، این طور دوستت خواهم داشت و اگر می‌خواهی مرا خوشحال و سربلند ببینی، در حال حاضر تنها چاره‌اش همین است که پیش پایت گذاشته شده و باید آن را به کار ببندی. دوستت دارم.
-از نامه‌های ماریا کاسارس به آلبرکامو.
30.04.202520:11
«اول خودآگاهیه، بعد خودیاری.»
29.04.202517:34
گاهی حس میکنم من بیشتر نگران مامان و بابام، تا اونا نگران من.
26.04.202517:00
اما این رنج کشیدن به خاطر تو، می‌ارزد به تمام خوشی‌های جهان. وقتی از نو دست‌هایت را روی شانه‌هایم داشته باشم، یک بار هم که شده حقم را از زندگی گرفته‌ام.
-از نامه‌های آلبرکامو به ماریا کاسارس.
显示 1 - 24 共 177
登录以解锁更多功能。