Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
لیمو تلخ avatar
لیمو تلخ
لیمو تلخ avatar
لیمو تلخ
10.05.202520:52
با اون سرعتی که دختره اقدام و عمل کرد، فکر می‌کنم تا الان دیگه اتوبوس رو انداخته پشت قباله ش:))
10.05.202512:43
مامانم این مدت هر چی بهش زنگ میزدم میگفتم دعا کن، میگفت من برات نذر میکنم.
امروز اومدم میگم حالا چی نذر کردی، میگه 5 دور صلوات:))
میگم مامان زحمتت نشه تو رو خدا. همینکارارو میکنی من مشکلاتم حل نمیشه دیگههه
حالا گوش به گوش رسیده این حرف، امروز اقاجونم زنگ زد گفت من یک ختم کامل قرآن برات نذر کردم،خوبه؟
سری تکون دادم و گفتم : چشمِ خدایی، بله.
09.05.202519:15
با دندونپزشک قبلی این جایی که احتمالا قراره برم تلفنی حرف زدم که مثلا آروم شم، تازه بیشتر آشفته و بهم ریخته شدم...
کاش این اتفاقا یه کابوس بود که ازش بیدار میشدم،عرق روی پیشونیم رو پاک میکردم، یک لیوان آب خنک میخوردم و دوباره میرفتم بخوابم تا صبح.
07.05.202520:41
حق من و اشکای این یک هفته هیچی
نگرانی های این زن رو کجای دلم بذارم...
بعد از تمام این مسیج ها، من زنگ زدم به مامان، چون خبرها جوری نبود که بتونم بنویسم، چون نمیشد نوشت مامان اینا یه مشت آدم عوضی ان که نه می‌فهمن دختر مجرد شهر غریب چیه، نه میفهمن ناامن بودن چیه،نه می‌فهمن آواره بودن چیه.
07.05.202518:31
وقتی دلگیری و تنها
غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگ چشم روشنت میباره
27.04.202511:55
بعد از این پروژه ی موفق، امروز از بسته بندی سفارشام asmr ساختم و بنظرم خوب شده.
ادیت کنم میذارمش :)
10.05.202520:50
یک سمی از اتوبوسی که داشتم باش اون شب برمیگشتم خونه بگم راستی.
من صندلی یک بودم، بعد راننده هم به نسبت جوون بود و از این حالت‌های مردای خودساخته و داش مشتی طوری.
بعد دوتا دختر هم پشت سر من بودن که هی داشتن یه ریز در مورد راننده حرف میزدن و میگفتن وای نمیدونم معلومه ورزشکاره و خوشگله و از این چرت و پرتا.
بعد وسطای کار که اتوبوس ایستاد واسه استراحت، من داشتم میرفتم بیرون که دیدم یکی از دخترا، به دوستش گفت تو برو من شالمو عوض کنم و بیام. بعد دوستش که رفت، خودش اومد پیش آقای راننده گفت سلیقه ی موسیقیتون فوق العاده س! اون ریمیکس اولیه که گذاشتین اسمش چی بود؟
بعد راننده پشماش ریخته بود. گفت نمیدونم تو فلشم داشتم ،بعد دختره گفت میشه شمارتون رو بدین من فردا پیام بدم برام بفرستینش،خیلی دوستش داشتم.
و بدین ترتیب شماره راننده رو گرفت،
و من واقعا اون موقع اینقدر بدبختی و غصه و غم گلوم رو فشار میداد که صرفا اینهارو دیدم و مغزم توجهی بهش نکرد.
الان یهو یادم افتاد و پشمام ریخت :)))
10.05.202512:34
آسمان تو چه رنگ است امروز؟:)
09.05.202512:10
شدیدا فرو ریختم توی خودم.
بابا پشت تلفن میگفت وقتی برگشتی برو وسایل شمع سازی بخر و یه عالمه بساز.
مامان گفت شنبه برو پارچه بخر یکم دلت باز بشه.
مشکل همینه، آدما وقتی یادشون میاد باید ازت حمایت میکردن که دیر شده :)
07.05.202520:36
کسی که صندلی ردیف جلو میگیره، دیگه چاره ای نداره جز اینکه به سلیقه موسیقی آقای راننده احترام بذاره.
06.05.202517:07
استفاده از دست به عنوان مدل خانم مترو✅
20.04.202522:05
یکی بود یکی نبود
توی یه جنگل بزرگ یه خرسی بود به اسم زردک که خیلی تنها بود و زیر یه درخت کاج زندگی می‌کرد. بقیه ی خرس ها بخاطر اینکه رنگ بدنش قهوه ای نبود، مسخرش میکردن.
خونه ش از بقیه خرس ها دور بود و نمیتونست با اونا بره شکار.
یبار که تنهایی رفته بود به برکه، یدونه ماهی گرفت. همین که میخاست ماهی رو بذاره تو دهنش، ماهی گفت : تو رو خدا منو نخور. میدونم تو با بقیه خرس ها فرق داری و دوستت ندارن و مسخرت میکنن، اما اگه منو نخوری، بهت چیزی میدم که هیچ کدومشون نداشته باشن.
زردک یکم فکر کرد و گفت: چی بهم میدی؟
ماهی گفت چند شب قبل یدونه ستاره از آسمون افتاد توی برکه و من قایمش کردم. اون ستاره رو بهت میدم تا بذاری بالای سر درخت کاجت.
اونوقت دیگه شبا همیشه بالای سرت میدرخشه و نیازی نیست آتیش روشن کنی.
زردک قبول کرد و ماهی رو برگردوند توی برکه. ماهی هم رفت و ستاره رو گرفت به دهنش و داد به زردک.
زردک ستاره رو برداشت و رفت به سمت درخت کاج. بعدش ازش بالا رفت و ستاره رو روی بالا ترین شاخه گذاشت.
حالا خونه ‌ش خیلی قشنگ و پرنور شده بود و یواش یواش پرنده ها اومدن روی کاج آشیونه ساختن.
بعدش هم یه عالمه پروانه اومدن و رفتن و گرده افشانی کردن. چیزی نگذشت که خونه ی زردک شد پر از گل نرگس و پروانه و صدای پرنده.
بقیه ی خرس ها اما هنوز تو خونه های تاریکشون بودن و حسودیشون میشد.
تا اینکه یه شب خیلی هوا سرد شد و اونقدر بارون و باد بود که خرس ها نمیتونستن با آتیش خودشون رو گرم نگه دارن.
برای همین دسته جمعی رفتن پیش زردک تا ازش بخوان پیش ستاره ی اون بشینن تا گرم بشن.
زردک خیلی ازشون ناراحت بود اما چون دل خیلی مهربونی داشت بهشون گفت اگه پرنده هارو نترسونن، گلهای نرگس رو لگد نکنن و پروانه هارو له نکنن میتونن تا تموم شدن طوفان اونجا بمونن.
خرس ها هم قبول کردن و بجاش از غذاهایی که جمع کرده بودن به زردک دادن.
بعد از تموم شدن طوفان، زردک بهشون گفت که اگر میخوان میتونن کنارش بمونن. بقیه خرس ها هم قبول کردن و هر کدوم زیر یدونه کاج خونه کردن.
از اون به بعد دیگه حسابی با زردک دوست شدن و فهمیدن نباید آدما رو چون باهاشون فرق دارن مسخره و طرد کنن.

گنجیشک لالا
سنجاب لالا
شب شد دوباره
مهتاب لالا.
转发自:
لیمو تلخ avatar
لیمو تلخ
10.05.202519:48
احتمالا رودکی هم یه بار نصف شب از خواب پریده و دیده هیشکیو نداره که حرفاشو باش شریک شه، بعد یه کاغذ برداشته روش نوشته:

با صد هزار مردم، تنهایی
بی صد هزار مردم، تنهایی
10.05.202508:16
ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ هنر
ﺍﺯ ﺟﻮﺭ ﯾﺎﺭ
ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ هنر
ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ
ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ هنر

-کیارستمی (با تغییر)
09.05.202510:00
میلادت مبارک، پیچک سبز امید من🌱
07.05.202520:34
دیروز شبیه این بود که بعد دویدن ها و افتادن های پی در پی، رسیدی به تنها خونه ای که تمام این مدت به خودت گفته بودی اونجا خونه ی امن منه، بعد ببینی در خونه قفله و چراغ هاش خاموش، اونم لحظه ای که بیشترین نیاز رو بهش داشتی.
حالا تویی و بقیه ی مسیر که بدوی و بیوفتی و به خونه ای فکر کنی که خاموش بود.
06.05.202517:06
خرید دوتا مداد چشم رنگی و یک هاشور ابرو، چون خانوم مترو گفت خوشگله، چشماتو خوشگل کن بعد گریه کن✅
16.04.202509:47
تاریکم
فردا سراغ من بیا.
10.05.202518:57
10.05.202508:15
آهنگ گله کن از چارتار رو پخش کردم، چراغ کارگاه رو روشن کردم و گذاشتم پارافين ذوب بشه تا شمع بسازم، چون:
07.05.202520:43
مریم گفت وقتی بری طرح میبینی که داری زیر چرخ دنده های سیستم له میشی.
راستش همین الان که دارم اینو مینویسم هم کاملا حس میکنم گردنم زیر یه چرخ دنده س. دست و پا میزنم اما هر چی بیشتر دست و پا میزنم، بیشتر دردم میگیره.
07.05.202519:34
آخرش یه روزی هجرت
در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی
همه آسمون غروبه.
01.05.202520:45
یکم وقت پیدا کردم. نمیدونم بشینم کامنت های عقب مونده رو جواب بدم یا ناشناس بذارم
گیفت عروسی هم تیک خورد 👰‍♀
显示 1 - 24 42
登录以解锁更多功能。