Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . avatar

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 .

たどり着くまであきらめないから.
https://t.me/HarfinoBot?start=ephialtes

@Ch97Bc
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Трав 02, 2021
添加到 TGlist 的日期
Вер 23, 2024

"𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 ." 群组最新帖子

حتی اگر بخاطر بقیه چیزا شاکی باشم بخاطر داشتن اون یک نفرم تو زندگی خدا رو هر لحظه شکر میگم
زخم‌ های‌ تنم‌ را که‌ بوسه‌ میزنی عشق‌ جوانه‌ می‌زند
به‌لیموی ناز من.
گر عشق تویی عشق‌ پرستم با تو
از هر چه به جز عشق‌ گسستم با تو
اسکی جدیدا خیلی مد شده
وای اصلا روی خوش به هیچکس نیومده...
بیمزه ها
خوشحالم اونایی ک خودم دوسشون دارم اینجا رو دوست دارن🤍🧋
:))))))) عزیزم جمع نبستی
And now you never know.
You never know that how many nights i cried over you, how many evenings i looked for you, and how many times i was stuck in that fucked up

" i was bleeding on the floor but i
tried my best to hear your laugh."

situation. At least my baby all the
butterflies died and i bled a lot.That
person died in the middle of July. I
dug a grave for him and
buried him there. You'll never see him ... in me again.
.

记录

26.01.202507:32
457订阅者
19.11.202423:59
100引用指数
06.04.202523:59
40每帖平均覆盖率
23.11.202423:59
36广告帖子的平均覆盖率
20.04.202519:09
57.14%ER
06.04.202523:59
10.53%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
ЖОВТ '24СІЧ '25КВІТ '25

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . 热门帖子

29.03.202521:58
میدانستم ان فسون سرد برای این جسم به صبح نمیرسد. میدانستم جانِ صادق من با واپسين رمق هایش هم تا صبح ستاره دوام نمیاورد.
میدانستم اخرین نفس هایم، فرصت زمزمه غزل بعد را به من نمیدهد. میدانستم که دیدگان من، آن هنگام که اغوش به رسیدن پرندگان مهاجر گشوده بودم، زیر مرداب اشک هایش، تک تک پرندگان آزادی را زیر تیغ امواج خفت بار، دفن می‌کند و خود را به خون آزادی‌خواهانش آلوده میکند. میدانستم آخرین باریست که قلم مرا به تو، به تو که از نور برخاسته بودی و من در ستایش تاریکی از تو خدایی تیره خلق کرده بودم؛ وصل میکند. میدانستم وقتش است. میدانستم...
میدانستم وقت سرودن اخرین شعر است.
میدانستم در سرم، در این حجم غمناکِ پیوند خورده با اجبارِ قابل انطباق با منطق، این محدودهٔ واهی، این آورنده حزن برای جسم ناتوانم در ایستادن بر روی دو پایش مقابل اندوه، این ارمغان سپرده شده به این جسم از ابتدای پیدایش؛ روزی جان بیگناهم را خواهد گرفت.
حال به من بگویید، چگونه بر صحنه آن تئاتری بنگرم که تنها یک تماشاچی و یک هنرمند دارد. آنگاه که یگانه هنرمندش را جلوی دو چشمم از ایستادن محروم کردند، دو پایش را بریدند و با خونِ سرخش، دریایی ساختند تا بهر غرق نشدن، هنرمند کوچک من، پر پرواز گشاید و از ان مهلکه ای که ساخته بودند رخت خداحافظی بر تن کند. چگونه میتوانستم خود را در آن دریای سرخ رها سازم، هنگامه ای که میدانستم من، دیگر از مرگ به دست خودش دوری نمیکند. هنگامی که میدانستم تا اخرین نفس، خیره به من میماند و مطمئن میشود رسالتم را در تکه‌تکه کردن ایام برومندی‌مان در آن هنگام که یاد گرفته بود بایستد، خوب به فرجام رسانیدم.
همه چیز را رها کردم تا معبودم تو باشی، اما چرا حال تنها توصیفی از ابلیسِ زادهٔ تصوراتت، در صحفه آخر این کتاب‌ام؟
05.04.202520:40
06.04.202518:15
           ∩,,∩≡=-
          (˃‌‌𖥦 ˂‌  )-=-
          ⊂、⊂ヽ≡=-
           ⊂ー、_)≡=- 
06.04.202518:15
‌‌ ‌ ‌  ‌ ݁   ⭐️   ݁     .      ݁     ݂  ݁ 🌙
‌‌  ‌ ‌   ‌ ‌ .     ∩,,∩∩,,,∩ .
‌ ‌‌ ‌  ‌ ݁   .   (。>ヮ<) ᵕ ᵔ˶ ) ݁    ݂
‌ ‌ ‌ ‌ 🌻    /⌒ づ⊂⌒ヽ   .   .
‌ ‌ ‌‌   ‌    ݂     ݁    ‌ 🤍 .     ݁    ݂
06.04.202518:15
‌                  ∩,,∩
                (ˊ ᐞ ˋ‌ ๑ )
             ⊂(  ⊃     
              ⊂ーJ...
06.04.202518:15
𝛭e 𑄝ᥒ 𑜀y ᤐᥲy t𑄝 𝛨ᥙᩅᩛ 𝑌𑄝u :
30.03.202509:05
✖️ : این پست+ این پیام رو فور کنید تا بگم اولین xxx رو کجا و چند راند انجام میدید

To be join 825! 🙈
18.04.202510:44
سمت هر چیزی میرم، تو رو میبینم>>>
18.04.202510:44
چقدر من عاشق ایده‌هاییم که از ساداکو و درناهاش گرفته میشه
15.04.202517:27
05.04.202516:15
06.04.202512:36
128
07.04.202517:50
امروز تو آزمایشگاه درسته از بس سرپا بودم کمرم نصف شد ولی روز خوبی بود به زهرا گفتم بریم غذای مورد علاقمو امتحان کنه و خوشش اومد ذوق کردم جدی
29.03.202521:37
+++++++++
نوشته هاش و وایبش خیلی قشنگه
登录以解锁更多功能。