وقایع تلخ ارومیه در آغاز سال نو، زنگ خطری است برای حوادث هولناکی که میتواند در پس قومی کردن سیاست در فردای ایران رخ دهد. شیرازه صلح و مدنیت یک جامعه که دهها سال دوام آورده میتواند به سادگی در اثر نابخردی گروههای تبهکار عشیرهای که ماسک ترقیخواه و برابریطلب بر صورت دارند، ظرف چند روز متلاشی شود. باید بدانیم که این منطقه یعنی ارومیه و مناطق اطرافش، صحنه خونینترین نزاعهای قومی در ایران دستکم در دو برهه مهم در یک قرن اخیر بوده است. واقعه پنجاه و هفت، آتش نزاع خونین قومی در این منطقه را روشن کرد. حزب دمکرات کردستان با آغاز عملیات نظامی در مناطقی که اکثریت یا نسبت بزرگی جمعیت ترک نشین داشتند و تلاش برای بدست گرفتن حکومت در این مناطق، دست به قمار بسیار خطرناکی زد. واکنش بزرگی که به این اقدام در میان جمعیت ترک این مناطق صورت گرفت، عنان کار را به دست عناصر فوق ارتجاعی نظیر ملاحسنی، ظهیرنژاد و... سپرد و وقایع وحشتناکی نطیر کشتار اهالی کرد روستای قارنا و درگیریهای خونین میان کرد و ترک در نقده و ارومیه به وقوع پیوست. حزب دمکرات و نظایرش در روایتهایی جعلی و مخدوش تلاش کردهاند تا مسئولیت این خونریزیها را به تمامی به گردن امثال ملا حسنی و دار و دستهاش بیندازند، در حالی که مرور دقیق سیر و توالی حوادث در ارومیه و نقده نشان میدهد که مسئولیت حزب دمکرات و قاسملو کمتر از حسنی و ظهیرنژاد نیست. نفرت شدید ما از نظایر ملا حسنی نباید چشم ما را بر حقیقت ببندد. نزاع قومی در این منطقه آتشی زیر خاکستر بوده و کینههای متقابل مربوط به درگیریهای دوران جنگ اول جهانی و خونریزیهای بی دلیل و بی حاصلی که میان امثال اسماعیل سمیتقو و رقبای ترکش روی داد، در پس حافظه جمعی مردمان این منطقه باقیاند. در دوران اصلاحات در ایران زمانی که ملا حسنی در سطح ملی بسیار منفور و مورد تمسخر بود، ناظران از محبوبیت قابل توجه او در ارومیه و مناطق اطراف آن در حیرت بودند. این محبوبیت نفرت انگیز تا حد زیادی دستپخت حزب دمکرات و قاسملو بود. احزابی نظیر دمکرات و کومله در این سالها برای کسب وجهه ادعا کردهاند که دست به اسلحه بردن آنها واکنشی به کسب قدرت توسط یک حکومت مذهبی شیعه و بنیادگرا در تهران بودهاست. مرور تاریخ و حقایق انکارناپذیر نشان میدهد که این ادعایی کذب است. هر زمان اقتدار مرکزی در ایران ضعیف میشد فارغ از اینکه چه نوع حکومتی در حال استقرار بود، آنها دست به اسلحه و تصرف مناطق میبردند. عشق بی حد و حصر آنها به پنجاه و هفت منهای جمهوری اسلامی و نفرت کور و افسارگسیختهشان از حکومت پهلوی