16.04.202513:58
15.04.202513:34
#شعر #آریا_عینی
جا کشیده سایهای به خلعِ استخوان
از خوابِ غضروفیام
که ماه را شبیهِ قَسَمهایتان
دروغ میکند!
بر چنددهانیِ این فریب
گناهی نداشتم که آمدم
وَ بیگناه هم به انتهای صوت میروم
حتّا اگر به قلبهایتان
شریعتی شنیع دادهام
وَ تاریخِ سینه را
به قبل و بعدِ خود شکاف...
تنها به آن ستارهی موعود گفتهام:
«حلال کن مرا
برای اینهمه بیزاریام از چشمهایشان!»
آریا عینی
فروردین ۱۴۰۴
@poem_aria_eini
جا کشیده سایهای به خلعِ استخوان
از خوابِ غضروفیام
که ماه را شبیهِ قَسَمهایتان
دروغ میکند!
بر چنددهانیِ این فریب
گناهی نداشتم که آمدم
وَ بیگناه هم به انتهای صوت میروم
حتّا اگر به قلبهایتان
شریعتی شنیع دادهام
وَ تاریخِ سینه را
به قبل و بعدِ خود شکاف...
تنها به آن ستارهی موعود گفتهام:
«حلال کن مرا
برای اینهمه بیزاریام از چشمهایشان!»
آریا عینی
فروردین ۱۴۰۴
@poem_aria_eini
10.02.202519:19
#شعر #آریا_عینی #حمیدرضا_محبّی
دریا به سمتِ غریزهاش گیج میرود
لال بر لهجهی خزه
-پریشان تا افق-
موج به دورادور خم میکند
آبیِ تلخ
در اوّلین عبارتِ عابر
ردِّ کف میبُرد
که پسینش
دیگرِ وحش از آنِ راه
وَ قدری اذانِ شِن
تا گوش به نوزادیاش بگریزد
گهواره با تکانِ سایهای
صدف پیشِ غضروف میگذارد
اینگونه رفتنیست
به دو زانوی ساحلی
آمدِ عشق در قرائتِ مرجان
همسرائیِ
حمیدرضا محبّی وَ آریا عینی
@poem_aria_eini
@osyangareafsorde
دریا به سمتِ غریزهاش گیج میرود
لال بر لهجهی خزه
-پریشان تا افق-
موج به دورادور خم میکند
آبیِ تلخ
در اوّلین عبارتِ عابر
ردِّ کف میبُرد
که پسینش
دیگرِ وحش از آنِ راه
وَ قدری اذانِ شِن
تا گوش به نوزادیاش بگریزد
گهواره با تکانِ سایهای
صدف پیشِ غضروف میگذارد
اینگونه رفتنیست
به دو زانوی ساحلی
آمدِ عشق در قرائتِ مرجان
همسرائیِ
حمیدرضا محبّی وَ آریا عینی
@poem_aria_eini
@osyangareafsorde
显示 1 - 3 共 3
登录以解锁更多功能。