29.04.202502:41
همیشه گفتم، ما اگر هم به درک عبارات بقیه حضرات معصومین برسیم هیچوقت به درک کلمات امیرالمؤمنین نمیرسیم؛ مگر اینکه به دردی مبتلا بشیم که شمهای از دردهای حضرت بوده!
اگه در این روزگار سرد و تاریک و در فقدان اولیا خودمون دردمندیم، شاید شاید بتونیم کمی درک کنیم که مولا امیرالمؤمنین با چه حال و احوالی فرمود: «لِلَّهِ دَرُّ مَالِك وَ مَا مَالِكٌ! لَوْ كَانَ مِنْ جَبَل لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ مِنْ حَجَر لَكَانَ صَلْداً أَمَا وَ اللَّهِ لَيهُدَّنَّ مَوْتُكَ عَالَماً وَ لَيفْرِحَنَّ عَالَماً عَلَى مِثْلِ مَالِك فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِى وَ هَلْ مَرْجُوٌّ كَمَالِك وَ هَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِك»
آفرين بر مالك، چه مالكى! اگر كوه بود، یگانه كوه بود و اگر از سنگ بود، نفوذ ناپذیر بود. به خدا سوگند مرگ تو عالَمى را تكان مىدهد و عالَم ديگرى را خوشحال مىكند. گريه كنندگان براى مثل مالک بايد گريه كنند. آيا زنده کنندهی اميدی مانند مالک پيدا مىشود؟ آيا مانند مالک وجود دارد؟!
اگه در این روزگار سرد و تاریک و در فقدان اولیا خودمون دردمندیم، شاید شاید بتونیم کمی درک کنیم که مولا امیرالمؤمنین با چه حال و احوالی فرمود: «لِلَّهِ دَرُّ مَالِك وَ مَا مَالِكٌ! لَوْ كَانَ مِنْ جَبَل لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ مِنْ حَجَر لَكَانَ صَلْداً أَمَا وَ اللَّهِ لَيهُدَّنَّ مَوْتُكَ عَالَماً وَ لَيفْرِحَنَّ عَالَماً عَلَى مِثْلِ مَالِك فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِى وَ هَلْ مَرْجُوٌّ كَمَالِك وَ هَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِك»
آفرين بر مالك، چه مالكى! اگر كوه بود، یگانه كوه بود و اگر از سنگ بود، نفوذ ناپذیر بود. به خدا سوگند مرگ تو عالَمى را تكان مىدهد و عالَم ديگرى را خوشحال مىكند. گريه كنندگان براى مثل مالک بايد گريه كنند. آيا زنده کنندهی اميدی مانند مالک پيدا مىشود؟ آيا مانند مالک وجود دارد؟!
27.04.202512:29
هر بار که تابستونِ قم شروع میشه از خودم میپرسم: من تو این شهر دقیقاً چه غلطی میکنم؟! 😢


15.04.202509:50
در سالگرد شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا و در روز روشن تاریخ رو تحریف میکنند این جماعت حرام لقمهی مسلماننما
12.04.202505:37
هروقت به این باور رسیدید که:
اونوقت با تمام وجود تلاش میکنید از لذت نعمتی که خدا بهتون میبخشه برخوردار بشید.
فرزند مانع نیست، رافع است
اونوقت با تمام وجود تلاش میکنید از لذت نعمتی که خدا بهتون میبخشه برخوردار بشید.
04.04.202505:46
چون بیوهگان ننگ سلامت ماند برما
تاوان این خون تا قیامت ماند برما
تاوان این خون تا قیامت ماند برما
28.04.202517:24
باباهایی که دختر دارید، روز دختر رو به بهتون تبریک میگم
مبارکتون باشه افتخاری که خدا نصیبتون کرده 😍
مبارکتون باشه افتخاری که خدا نصیبتون کرده 😍
26.04.202515:26
13.04.202519:06
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸امیرالمؤمنین(ع)؛ حریص در تولید و زاهد در مصرف🔸
من در یک جلسهای برای ائمۀ جمعۀ استان بوشهر صحبت میکردم. عرض کردم وقتی برای مردم صحبت میکنید در حرفهایتان دو طرف را لبهگذاری کنید. این طرفش را بگویید، آن طرفش را هم بگویید.
اگر میگویید علی (علیه السلام) لباسش دو سه درهمی بود، و غذایش هم همین نان خالی بود، راست است؛ اما آن طرفش را هم بگویید که ایشان گفت که من امروز اگر فقط زکات اموالم را به همۀ بنیهاشم بدهم، همهشان غنی میشوند! زکات مالش چهل هزار دینار بود! دیۀ یک انسان، هزار دینار است. یعنی زکات حضرت میشود چهل برابرِ دیۀ یک انسان. یعنی حدود یک میلیارد تومان! (*). زکات هم، یک بیستمِ مال است. یعنی درآمدش هم آنطور بوده است!! اما [ایشان این پول کلان را] در خانه نبرده. اسلام این است.
نتیجه کار ما این شده که مؤمنان با مشکلات مالی روبهرو هستند. علی (ع) بزرگترین تولیدکننده و در زمینه مصرف، زاهدترینِ اهل عالم بود و این خودش هنر است.
چون ما از تولید ایشان نگفتهایم به تولید کم قانع شدهایم و حال با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم. این در حالی است که باید در بحث تولید حریص بود. ما نباید به تولید و علم کم قانع باشیم. هرچه در آمدتان بیشتر باشد بهتر میتوانید خدمت کنید. هرچه مقتدرتر و باسوادتر باشید، بهتر است.
#سال_سرمایه_گذاری_برای_تولید
------------------
* زکات حضرت علی (ع) طبق ارزش پول فعلی، معادل چند صد میلیارد تومان خواهد شد. (ادمین)
@haerishirazi
🔸امیرالمؤمنین(ع)؛ حریص در تولید و زاهد در مصرف🔸
من در یک جلسهای برای ائمۀ جمعۀ استان بوشهر صحبت میکردم. عرض کردم وقتی برای مردم صحبت میکنید در حرفهایتان دو طرف را لبهگذاری کنید. این طرفش را بگویید، آن طرفش را هم بگویید.
اگر میگویید علی (علیه السلام) لباسش دو سه درهمی بود، و غذایش هم همین نان خالی بود، راست است؛ اما آن طرفش را هم بگویید که ایشان گفت که من امروز اگر فقط زکات اموالم را به همۀ بنیهاشم بدهم، همهشان غنی میشوند! زکات مالش چهل هزار دینار بود! دیۀ یک انسان، هزار دینار است. یعنی زکات حضرت میشود چهل برابرِ دیۀ یک انسان. یعنی حدود یک میلیارد تومان! (*). زکات هم، یک بیستمِ مال است. یعنی درآمدش هم آنطور بوده است!! اما [ایشان این پول کلان را] در خانه نبرده. اسلام این است.
نتیجه کار ما این شده که مؤمنان با مشکلات مالی روبهرو هستند. علی (ع) بزرگترین تولیدکننده و در زمینه مصرف، زاهدترینِ اهل عالم بود و این خودش هنر است.
چون ما از تولید ایشان نگفتهایم به تولید کم قانع شدهایم و حال با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم. این در حالی است که باید در بحث تولید حریص بود. ما نباید به تولید و علم کم قانع باشیم. هرچه در آمدتان بیشتر باشد بهتر میتوانید خدمت کنید. هرچه مقتدرتر و باسوادتر باشید، بهتر است.
#سال_سرمایه_گذاری_برای_تولید
------------------
* زکات حضرت علی (ع) طبق ارزش پول فعلی، معادل چند صد میلیارد تومان خواهد شد. (ادمین)
@haerishirazi
08.04.202510:46
بارها گفتم، بازهم میگم:
کسی که از ترس آینده بچهدار نمیشه، همون بهتر که بچه نیاره. کسی که بهخاطر وام بچهدار میشه، همون بهتر که بچه نیاره.
این مختصر خدماتی هم که دولت فخیمه میده سیاست تشویقی برای بچهدار شدن نیست، تشویق و هدیه به کسانیه که بچه دارن. برید خدمات تشویقی در کشورهای مختلف، امثال روسیه و آلمان، رو ببینید تا بفهمید سیاست تشویقی برای افزایش جمعیت یعنی چی.
اینی که در ایران اجرا میشه، کاریکاتورِ تشویق به بچهدار شدنه. مثل همهی کارهای کاریکاتوری که دولت عزیز جمهوری اسلامی نه از روی عقیده بلکه از سر اجبار قانونی انجام میده.
اینی هم که میبینید امثال عباس عبدی با سوابق مشعشعش به این کارها اعتراض میکنن، از سر دلسوزی نیست. ناراحته که چرا این وسط رانتی به خودش و اطرافیانش و همپالگیهاش نرسیده.
کسی که از ترس آینده بچهدار نمیشه، همون بهتر که بچه نیاره. کسی که بهخاطر وام بچهدار میشه، همون بهتر که بچه نیاره.
این مختصر خدماتی هم که دولت فخیمه میده سیاست تشویقی برای بچهدار شدن نیست، تشویق و هدیه به کسانیه که بچه دارن. برید خدمات تشویقی در کشورهای مختلف، امثال روسیه و آلمان، رو ببینید تا بفهمید سیاست تشویقی برای افزایش جمعیت یعنی چی.
اینی که در ایران اجرا میشه، کاریکاتورِ تشویق به بچهدار شدنه. مثل همهی کارهای کاریکاتوری که دولت عزیز جمهوری اسلامی نه از روی عقیده بلکه از سر اجبار قانونی انجام میده.
اینی هم که میبینید امثال عباس عبدی با سوابق مشعشعش به این کارها اعتراض میکنن، از سر دلسوزی نیست. ناراحته که چرا این وسط رانتی به خودش و اطرافیانش و همپالگیهاش نرسیده.
03.04.202519:57
حتی در عالم بالا و عالم معنا هم اسباب و مسببات وجود دارد. خدای متعال میفرماید: «يُضل من يشا و يهدي من یشاء» ضلالت و هدایت را به خودش نسبت می دهد. اما در آیهای دیگر خطاب به پیامبر میفرماید:«وإنك لتهدى إلى صراط مستقيم» یعنی تو هم هدایتگر هستی.
اگر خدا هدایتگر است، پس رسول او چه کاره است؟ و اگر رسول هدایتگر است،پس معنای انحصار هدایت به خدا، چیست و چرا هدایت را به خودش نسبت میدهد؟
تفاوت در این است که هدایت اصیل غیروابسته و مستقل از آن خداست و هدایت انبیا و اولیا به امر الهی و به تسبیب اوست؛ چنانچه در قرآن کریم میفرماید: «والله يكتب ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ على الله وكفى بالله وكيلا» خدا فتنه ها و چیزهایی که آنها در شب انجام می دهند و نقشههایی که میریزند را مینویسد.
کتابت را به خدا نسبت می دهد. ولی در آیه دیگر به فرشتگان نسبت میدهد و میفرماید:«أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ مرهم ونجواهم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ».
در عین حالی که خداوند متعال مینویسد، فرستادگان خدا نیز مینویسند و این نوشتهها منافاتی با همدیگر ندارند؛ زیرا آن کتابت که به خدا نسبت داده شده، اصیل است و این کتابت متفرع بر آن است و اگر هم به خدا میگوییم:«یکتب»، چون عواملی دارد و اسبابی دارد. این اسباب را چیده است و وقتی آنها نوشتند، مانند این است که خدا می نویسد: «الله يتوفى الأنفس حين مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمْتَ فِي مَنَامِها فَيُمْسِك التي قضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِك لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» خدا جانها را میگیرد و حال آنکه در آیات دیگر میفرماید ملائکه جانها را می گیرند:«فكيف إذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أدبارهم»
چطور میشود که توفی را به هر دو، خدا و ملائکه، نسبت میدهیم و هر دو نسبت درست است و با هم منافاتی ندارند؟ هرگاه توفی مستقل باشد و قائم به نفس باشد، آن مختص خداست. اما توفی که سبب و وابسته به خداست و از خدا نیرو میگیرد و جانها را میستاند، این منتسب به ملائکه است.
در قرآن کریم به کرات آیاتی را پیدا میکنیم که فعلی را هم به خدا و هم به غیر خدا نسبت میدهد. این امر به خاطر این است که جهان، جهان اسباب و مسببات و علل و معالیل است و این علل سربازان خدا و تحت امر او هستند؛ «وما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِي إلا ذكرى للبشر» و شمار سپاهیان پروردگارت را جز او نداند و این سخن جز اندرزی برای مردمان نیست.
✏️ سبحانی جعفر، مرزبانی از مکتب اهل بیت، ص ١۵٧
اگر خدا هدایتگر است، پس رسول او چه کاره است؟ و اگر رسول هدایتگر است،پس معنای انحصار هدایت به خدا، چیست و چرا هدایت را به خودش نسبت میدهد؟
تفاوت در این است که هدایت اصیل غیروابسته و مستقل از آن خداست و هدایت انبیا و اولیا به امر الهی و به تسبیب اوست؛ چنانچه در قرآن کریم میفرماید: «والله يكتب ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ على الله وكفى بالله وكيلا» خدا فتنه ها و چیزهایی که آنها در شب انجام می دهند و نقشههایی که میریزند را مینویسد.
کتابت را به خدا نسبت می دهد. ولی در آیه دیگر به فرشتگان نسبت میدهد و میفرماید:«أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ مرهم ونجواهم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ».
در عین حالی که خداوند متعال مینویسد، فرستادگان خدا نیز مینویسند و این نوشتهها منافاتی با همدیگر ندارند؛ زیرا آن کتابت که به خدا نسبت داده شده، اصیل است و این کتابت متفرع بر آن است و اگر هم به خدا میگوییم:«یکتب»، چون عواملی دارد و اسبابی دارد. این اسباب را چیده است و وقتی آنها نوشتند، مانند این است که خدا می نویسد: «الله يتوفى الأنفس حين مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمْتَ فِي مَنَامِها فَيُمْسِك التي قضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِك لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» خدا جانها را میگیرد و حال آنکه در آیات دیگر میفرماید ملائکه جانها را می گیرند:«فكيف إذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أدبارهم»
چطور میشود که توفی را به هر دو، خدا و ملائکه، نسبت میدهیم و هر دو نسبت درست است و با هم منافاتی ندارند؟ هرگاه توفی مستقل باشد و قائم به نفس باشد، آن مختص خداست. اما توفی که سبب و وابسته به خداست و از خدا نیرو میگیرد و جانها را میستاند، این منتسب به ملائکه است.
در قرآن کریم به کرات آیاتی را پیدا میکنیم که فعلی را هم به خدا و هم به غیر خدا نسبت میدهد. این امر به خاطر این است که جهان، جهان اسباب و مسببات و علل و معالیل است و این علل سربازان خدا و تحت امر او هستند؛ «وما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِي إلا ذكرى للبشر» و شمار سپاهیان پروردگارت را جز او نداند و این سخن جز اندرزی برای مردمان نیست.
✏️ سبحانی جعفر، مرزبانی از مکتب اهل بیت، ص ١۵٧


19.04.202516:51
نطق شهید چمران درباره لزوم عدم انحلال ارتش و تمجید از نیرویهای انقلابی ارتش مانند علی صیاد شیرازی و جواد فکوری
13.04.202510:30
انقدر خوشحال میشم وقتی دربارهی این موجودات حرف میزنم، بعدش یه تعدادی لفت میدن :))


07.04.202509:05
امروز هشتم شوال، سالروز تخریب حرم، بارگاه و قبور مطهر ائمه و اهل بیت مدفون در بقیع است.
✏️ تاریخ نگار تخریب بقیع
از تلاش های مرحوم مدرس تا هم پیمانی بهائیت با وهابیت
✏️ تاریخ نگار تخریب بقیع
از تلاش های مرحوم مدرس تا هم پیمانی بهائیت با وهابیت
03.04.202517:33
تحلیلی بر احتمال وقوع جنگ 🇺🇸 و 🇮🇷
🎙دکتر محمد محمدی نیا
🎙دکتر محمد محمدی نیا
28.04.202506:16
نتانیابو در صحبت دیروزش بارها با تمسخر حرف زد
این ۹ دقیقه از صحبتهاش دردناک و البته قابل توجه بود
برخیش رو قبلا هم گفته بود
نتانیابو میگه:
ما میدانستیم او کجا است، اما پرسش این بود که آیا باید او را هدف قرار بدهیم یا نه؟ این تصمیم سادهای نبود، چون او نفر دوم در محور ایران بود؛ دومین رهبر محبوب شیعهها در جهان شیعه؛ و فرزند محبوب (آیتالله) خامنهای به شمار میرفت.
(آیتالله) خامنهای با او همچون فرزند خودش رفتار میکرد. این مسأله مطرح بود که آیا هدف قرار دادن او میتواند جنگی را شعلهور کند؟ آیا میتواند حزبالله را وارد جنگ کند؟
وقتی اطلاعات جدیدی دریافت کردم ـ گزارشی ۸۰ صفحهای درباره نصرالله ـ آن را با دقت خواندم. به این نتیجه رسیدم که او باید از میان برداشته شود. به ویژه متوجه شدم که نصرالله بیشتر ایران را خط میدهد تا این که ایران او را کنترل کند. او محور محور بود، و حذف او به معنای شکستن کل محور میشد.
در کابینه بحث شد. دو نکته مطرح شد: اول این که آیا باید به آمریکاییها اطلاع بدهیم یا نه؟ من گفتم نه، نیازی نیست و نباید بگوییم. دوم این که باید درباره پیامدهای جدی این کار فکر کنیم، چون ایران موشکهای بالستیک زیادی دارد که اگر به سمت اسقاطیل شلیک شوند، آسیب گستردهای وارد خواهند کرد.
کابینه مدت زیادی بحث کرد. اکثریت متمایل به حمله بودند اما برخی از مقامات عالیرتبه تردید داشتند. پس وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش وقت را به اتاقی جداگانه بردم و گفتم که به آمریکاییها چیزی نخواهیم گفت، شاید نهایتاً هنگام پرواز هواپیماها اطلاع بدهیم.
من باید برای سخنرانی در سازمان ملل آماده میشدم. در همان زمان خبر رسید که نصرالله قصد جابهجایی به مکانی دارد که ما دسترسی نداشتیم، اما من در هواپیما، در مسیر نیویورک، تصمیمم را گرفتم: باید او را حذف کنیم.
در هتل نیویورک جلسهی کابینهی تلفنی برگزار کردیم و تصمیم به حمله گرفتیم. در همان حال که متن سخنرانی را مینوشتم، با دو تلفن دیگر وضعیت عملیات و پرواز هواپیماها را دنبال میکردم.
پس از سخنرانی، در حالی که با خبرنگاران اسقاطیلی ملاقات داشتم، یادداشتی به دستم رسید که فقط یک کلمه روی آن نوشته شده بود: «بوتسا» یعنی «انجام شد».
حذف نصرالله محور را شکست. او فردی غیرقابل جایگزینی بود هنوز هم جایگزینی برای او پیدانشده. این ضربه همچنین به بشار اسد هم لطمه زد، زیرا او در طول جنگ داخلی سوریه به نصرالله برای اعزام هزاران رزمنده متکی بود. بدون نصرالله، دیگر نیرویی برای نجات اسد وجود نداشت.
ایران، که سرمایهگذاری هنگفتی روی محور کرده بود، سعی کرد با اعزام لشکرهای هوابرد به سوریه اسد را نجات دهد، اما ما با فرستادن جنگندههای اف-۱۶، هواپیماهای ایرانی را مجبور به بازگشت کردیم. به این ترتیب، رژیم اسد که از حمایت غرب و شرق محروم شده بود، سقوط کرد.
برای اطمینان بیشتر، ۹۰ درصد از تجهیزات ارتش سوریه را نابود کردیم و جایگاههای خود را، از جمله در قلهی کوه حرمون، بهبود بخشیدیم.
در جمعبندی، آنچه انجام دادیم این بود که ضمن پیشبرد روند صلح با جهان عرب و مقابله با تهدید ایران، ورق را برگرداندیم: از وضعیتی که پس از ۷ اکتبر بسیاری فکر میکردند اسقاطیل نابود خواهد شد، به وضعیتی رسیدیم که اسقاطیل به قویترین کشور منطقه تبدیل شد، آن هم در زمانی کوتاه.
این موفقیت به شجاعت بینظیر سربازان و فرماندهان ما بازمیگردد. آنها واقعاً شیرهای یهودا هستند: قهرمانان واقعی. چه آنهایی که کشته شدند و چه زخمیها افرادی که با وجود قطع عضو باز هم میخواهند به جنگ برگردند.
با وجود این، کار هنوز تمام نشده. ما باید جنگ در غزه را به پایان برسانیم، اسرا را بازگردانیم و حماس را کاملاً نابود کنیم. حماس دیگر وجود نخواهد داشت.
این ۹ دقیقه از صحبتهاش دردناک و البته قابل توجه بود
برخیش رو قبلا هم گفته بود
نتانیابو میگه:
ما میدانستیم او کجا است، اما پرسش این بود که آیا باید او را هدف قرار بدهیم یا نه؟ این تصمیم سادهای نبود، چون او نفر دوم در محور ایران بود؛ دومین رهبر محبوب شیعهها در جهان شیعه؛ و فرزند محبوب (آیتالله) خامنهای به شمار میرفت.
(آیتالله) خامنهای با او همچون فرزند خودش رفتار میکرد. این مسأله مطرح بود که آیا هدف قرار دادن او میتواند جنگی را شعلهور کند؟ آیا میتواند حزبالله را وارد جنگ کند؟
وقتی اطلاعات جدیدی دریافت کردم ـ گزارشی ۸۰ صفحهای درباره نصرالله ـ آن را با دقت خواندم. به این نتیجه رسیدم که او باید از میان برداشته شود. به ویژه متوجه شدم که نصرالله بیشتر ایران را خط میدهد تا این که ایران او را کنترل کند. او محور محور بود، و حذف او به معنای شکستن کل محور میشد.
در کابینه بحث شد. دو نکته مطرح شد: اول این که آیا باید به آمریکاییها اطلاع بدهیم یا نه؟ من گفتم نه، نیازی نیست و نباید بگوییم. دوم این که باید درباره پیامدهای جدی این کار فکر کنیم، چون ایران موشکهای بالستیک زیادی دارد که اگر به سمت اسقاطیل شلیک شوند، آسیب گستردهای وارد خواهند کرد.
کابینه مدت زیادی بحث کرد. اکثریت متمایل به حمله بودند اما برخی از مقامات عالیرتبه تردید داشتند. پس وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش وقت را به اتاقی جداگانه بردم و گفتم که به آمریکاییها چیزی نخواهیم گفت، شاید نهایتاً هنگام پرواز هواپیماها اطلاع بدهیم.
من باید برای سخنرانی در سازمان ملل آماده میشدم. در همان زمان خبر رسید که نصرالله قصد جابهجایی به مکانی دارد که ما دسترسی نداشتیم، اما من در هواپیما، در مسیر نیویورک، تصمیمم را گرفتم: باید او را حذف کنیم.
در هتل نیویورک جلسهی کابینهی تلفنی برگزار کردیم و تصمیم به حمله گرفتیم. در همان حال که متن سخنرانی را مینوشتم، با دو تلفن دیگر وضعیت عملیات و پرواز هواپیماها را دنبال میکردم.
پس از سخنرانی، در حالی که با خبرنگاران اسقاطیلی ملاقات داشتم، یادداشتی به دستم رسید که فقط یک کلمه روی آن نوشته شده بود: «بوتسا» یعنی «انجام شد».
حذف نصرالله محور را شکست. او فردی غیرقابل جایگزینی بود هنوز هم جایگزینی برای او پیدانشده. این ضربه همچنین به بشار اسد هم لطمه زد، زیرا او در طول جنگ داخلی سوریه به نصرالله برای اعزام هزاران رزمنده متکی بود. بدون نصرالله، دیگر نیرویی برای نجات اسد وجود نداشت.
ایران، که سرمایهگذاری هنگفتی روی محور کرده بود، سعی کرد با اعزام لشکرهای هوابرد به سوریه اسد را نجات دهد، اما ما با فرستادن جنگندههای اف-۱۶، هواپیماهای ایرانی را مجبور به بازگشت کردیم. به این ترتیب، رژیم اسد که از حمایت غرب و شرق محروم شده بود، سقوط کرد.
برای اطمینان بیشتر، ۹۰ درصد از تجهیزات ارتش سوریه را نابود کردیم و جایگاههای خود را، از جمله در قلهی کوه حرمون، بهبود بخشیدیم.
در جمعبندی، آنچه انجام دادیم این بود که ضمن پیشبرد روند صلح با جهان عرب و مقابله با تهدید ایران، ورق را برگرداندیم: از وضعیتی که پس از ۷ اکتبر بسیاری فکر میکردند اسقاطیل نابود خواهد شد، به وضعیتی رسیدیم که اسقاطیل به قویترین کشور منطقه تبدیل شد، آن هم در زمانی کوتاه.
این موفقیت به شجاعت بینظیر سربازان و فرماندهان ما بازمیگردد. آنها واقعاً شیرهای یهودا هستند: قهرمانان واقعی. چه آنهایی که کشته شدند و چه زخمیها افرادی که با وجود قطع عضو باز هم میخواهند به جنگ برگردند.
با وجود این، کار هنوز تمام نشده. ما باید جنگ در غزه را به پایان برسانیم، اسرا را بازگردانیم و حماس را کاملاً نابود کنیم. حماس دیگر وجود نخواهد داشت.
16.04.202502:43
دقت بفرمایید، وقتی میگیم تحریف تاریخ، این کار با جعل و دروغ تفاوت داره. با بازگویی واقعیتها کذب و جعل کنار میرن و حقیقت آشکار میشه. ولی تحریف در تاریخ، بازگویی تاریخ به شکلیه که مؤید مطلوب و مقصود درست و غلط افراد باشه. لذا برای خنثی کردنش باید تاریخ رو به دقت و با جزئیات بازخوانی کرد.
مثلاً در مورد اخیر، این موجودی که من شرم دارم انسان خطابش کنم، طوری مطلب رو بازگو میکنه که هم وقایع تاریخی روز بازگو کرده و هم بگونهای بازگو کرده که در راستای تأیید نگاه و عقاید انحرافی خودش باشه.
آیا رسول الله وحشی بن حرب و هند بنت عتبه رو عفو کرد؟ بله، عفو کرد. این مردک منحرفِ بددین، این بخش از تاریخ رو میگه، چون به نفع انحراف عقیدتی و فکریشه. اما نمیگه، عفو چگونه و با چه شرایطی بود! چرا؟ چون به نفعش نیست.
هند درحالیکه صورت خودشو پوشانده بود و کسی نشناخته بودش، همراه چند زن دیگه نزد رسول الله شهادتین گفت و بیعت کرد. بلافاصله پارچه رو از صورت خودش کنار زد و حاضران از جمله رسول الله از دیدن این زن و مکر و حیلهای که برای نجات خودش به کار برده، متعجب شدند.
وحشی هم بعد از گذشت مدت طولانی، بهصورت ناشناس وارد مدینه شد و به مسجد نزد رسول الله رفت. خودشو معرفی کرد و سه بار از رسولالله درخواست کرد که شهادتین بگه و مسلمان بشه. رسولالله دو بار اول سر به زیر انداختند و سکوت کردند و بالاخره بار سوم شهادتین رو قرائت کردند تا وحشی تکرار کنه. بعد از این، در پاسخ به سوال برخی که چرا وحشی رو نکشتید؟ فرمودند: منتظر بودم ببینم مسلمان بلند میشه به وظیفهش عمل کنه یا نه، که کسی بلند نشد!
به این ترتیب این دو نفر با حیله و سوءاستفاده از روحیه رأفت و مرحمتی که رسولالله داشت تونستند از حکم ایشون فرار کنند.
همچنین هیچ گزارشی مبنی بر خوش رفتاری حضرت با اینها مشاهده نشده، بلکه گفته شده حضرت فرمود، اطراف من و جلوی چشم من نباشید؛ و اینجای حرف این حیوان جعل و دروغه.
حالا شما قضاوت کنید و بگید، آیا داستان بخشش این دو قاتل مسئلهای قابل الگوبرداری برای ماست؟ تفاوت چیزی که این حروم لقمه به رسولالله نسبت میده با حقیقت رخ داده تا کجاست؟ البته الگوی مناسبی برای امثال زیدآبادی به قصد ترویج افکار و عقاید انحرافی خودش هست.
مثلاً در مورد اخیر، این موجودی که من شرم دارم انسان خطابش کنم، طوری مطلب رو بازگو میکنه که هم وقایع تاریخی روز بازگو کرده و هم بگونهای بازگو کرده که در راستای تأیید نگاه و عقاید انحرافی خودش باشه.
آیا رسول الله وحشی بن حرب و هند بنت عتبه رو عفو کرد؟ بله، عفو کرد. این مردک منحرفِ بددین، این بخش از تاریخ رو میگه، چون به نفع انحراف عقیدتی و فکریشه. اما نمیگه، عفو چگونه و با چه شرایطی بود! چرا؟ چون به نفعش نیست.
هند درحالیکه صورت خودشو پوشانده بود و کسی نشناخته بودش، همراه چند زن دیگه نزد رسول الله شهادتین گفت و بیعت کرد. بلافاصله پارچه رو از صورت خودش کنار زد و حاضران از جمله رسول الله از دیدن این زن و مکر و حیلهای که برای نجات خودش به کار برده، متعجب شدند.
وحشی هم بعد از گذشت مدت طولانی، بهصورت ناشناس وارد مدینه شد و به مسجد نزد رسول الله رفت. خودشو معرفی کرد و سه بار از رسولالله درخواست کرد که شهادتین بگه و مسلمان بشه. رسولالله دو بار اول سر به زیر انداختند و سکوت کردند و بالاخره بار سوم شهادتین رو قرائت کردند تا وحشی تکرار کنه. بعد از این، در پاسخ به سوال برخی که چرا وحشی رو نکشتید؟ فرمودند: منتظر بودم ببینم مسلمان بلند میشه به وظیفهش عمل کنه یا نه، که کسی بلند نشد!
به این ترتیب این دو نفر با حیله و سوءاستفاده از روحیه رأفت و مرحمتی که رسولالله داشت تونستند از حکم ایشون فرار کنند.
همچنین هیچ گزارشی مبنی بر خوش رفتاری حضرت با اینها مشاهده نشده، بلکه گفته شده حضرت فرمود، اطراف من و جلوی چشم من نباشید؛ و اینجای حرف این حیوان جعل و دروغه.
حالا شما قضاوت کنید و بگید، آیا داستان بخشش این دو قاتل مسئلهای قابل الگوبرداری برای ماست؟ تفاوت چیزی که این حروم لقمه به رسولالله نسبت میده با حقیقت رخ داده تا کجاست؟ البته الگوی مناسبی برای امثال زیدآبادی به قصد ترویج افکار و عقاید انحرافی خودش هست.


13.04.202505:13
بهائیت و حجتیه با وجود اینکه ظاهراً تز و آنتیتز همدیگه هستند، ولی به نحو جالبی اشتراکات فکری و مبنایی خاصی دارند.
از جمله مبنای مشترک هردو اینه که تأکید اکید دارند، کاری به سیاست ندارند و فقط پی تدین و تشرع هستند.
اما در دو تقاطع تاریخی هردوی این جماعت دستساخته بنیان خودشون رو کنار میگذارند و هربار که به این دو تقاطع میرسند، ماهیت و ذات خودشون رو به زیبایی نمایش میدن.
تقاطع اول، تقابل با جمهوری اسلامیه و تقاطع دوم که بسا از اولی مهمتره، تأمین منافع شیاطینه؛ یعنی هربار که شما دیدید قراره سرویسی به شیاطین داده بشه و منفعتی به جبههی باطل برسه، تردید نداشته باشید که سربازان این دو هم به اندازه توان درحال خدمترسانی و سرویسدهی هستند تا رضایت خاطر شیاطین کسب بشه.
پیدا کردن ربط و ارتباط عکس با این جملات که گفتم هم با خودتون :)
از جمله مبنای مشترک هردو اینه که تأکید اکید دارند، کاری به سیاست ندارند و فقط پی تدین و تشرع هستند.
اما در دو تقاطع تاریخی هردوی این جماعت دستساخته بنیان خودشون رو کنار میگذارند و هربار که به این دو تقاطع میرسند، ماهیت و ذات خودشون رو به زیبایی نمایش میدن.
تقاطع اول، تقابل با جمهوری اسلامیه و تقاطع دوم که بسا از اولی مهمتره، تأمین منافع شیاطینه؛ یعنی هربار که شما دیدید قراره سرویسی به شیاطین داده بشه و منفعتی به جبههی باطل برسه، تردید نداشته باشید که سربازان این دو هم به اندازه توان درحال خدمترسانی و سرویسدهی هستند تا رضایت خاطر شیاطین کسب بشه.
پیدا کردن ربط و ارتباط عکس با این جملات که گفتم هم با خودتون :)


06.04.202513:04
اگر فکر میکنید این گزاره خیلی بدیهیه، به این فکر کنید که خیلی از گُندهها درک و فهمشون در این حد هم نیست :))
02.04.202516:57
و نیز چادرهای هلالاحمر.
بنده خودم شاهد این موارد بودم؛ در میدان آزادی(گاراژ) شهر کرمانشاه که نقطه مرکزی شهره، خیلیها پتوها و چادرهای اهدایی میفروختند.
بین خودمون بمونه، حتی برخیها کانکسهارو هم فروخته بودند! که البته چون شرایط فروشش سختتر بود و اساساً امانی بود و اهدایی نبود، راحتتر جلوش گرفته شد
بنده خودم شاهد این موارد بودم؛ در میدان آزادی(گاراژ) شهر کرمانشاه که نقطه مرکزی شهره، خیلیها پتوها و چادرهای اهدایی میفروختند.
بین خودمون بمونه، حتی برخیها کانکسهارو هم فروخته بودند! که البته چون شرایط فروشش سختتر بود و اساساً امانی بود و اهدایی نبود، راحتتر جلوش گرفته شد
显示 1 - 20 共 20
登录以解锁更多功能。