ོ پسـرڪے را به خاطـر دارم ڪه در گـوشـهای از خـاطـرات سـیاه رنگـِ قـلب بـےفـروغـم تنـها، سـاڪت و خـاموش جای گـرفتـه؛ گـویی ڪه پسـرڪ صـاحـب آن قلـبِ تاریڪ باشد و مـن... مـن تنهـا انسـانـے باشـم ڪه او و خـاطـراتـش را با خـود حـمـل میڪنـد.
⋆ 🌟 دستهای خالی من شاید سردتر از اورانوس دور افتادهی کهکشانِ راه شیرے بود؛ اما من میتونم برای تو، دنیا رو با دستهای سرد و خالیم به آتیش بکشم اگر فقط تو بخوای؟
ོ پسـرڪے را به خاطـر دارم ڪه در گـوشـهای از خـاطـرات سـیاه رنگـِ قـلب بـےفـروغـم تنـها، سـاڪت و خـاموش جای گـرفتـه؛ گـویی ڪه پسـرڪ صـاحـب آن قلـبِ تاریڪ باشد و مـن... مـن تنهـا انسـانـے باشـم ڪه او و خـاطـراتـش را با خـود حـمـل میڪنـد.